واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

لیموترش معجزه‌گر در نابودی سلول‌های سرطانی است

این میوه درمانی بهتر از شیمی درمانی است

این میوه درمانی بهتر از شیمی درمانی است
گروه سلامت: لیموترش محصولی معجزه‌گر در نابودی سلول‌های سرطانی است و ۱۰۰۰۰ بار قوی‌تر از شیمی درمانی عمل می‌کند. از سویی دیگر طعم آن بسیار خوشایند است و عوارض جانبی شیمی درمانی را ندارد. آب لیمو ترش در جلوگیری از سرطان سودمند است. با این روند رو به رشد ابتلا به سرطان که این سال‌ها شاهد آن هستیم، شرکت‌های بزرگ داروسازی از فروش داروهای درمانی سرطان، سودهای کلانی می‌کنند و مسلما خوش ندارند که شما بفهمید لیموترش کار همین داروهای گران قیمت را انجام می‌دهد.
 
لیموترش محصولی معجزه‌گر در نابودی سلول‌های سرطانی است و ۱۰۰۰۰ بار قوی‌تر از شیمی درمانی عمل می‌کند. از سویی دیگر طعم آن بسیار خوشایند است و عوارض جانبی شیمی درمانی را ندارد. آب لیمو ترش در جلوگیری از سرطان سودمند است.
بسیاری از مردم در اثر سرطان می‌میرند و این درحالی است که این راز همچنان حفظ می‌شود تا منافع شرکت‌های داروسازی به خطر نیفتد.لیموترش را می‌توان به صورت‌های متفاوت مصرف کرد؛ قسمت گوشتی آن را خورد، آب آن را نوشید یا به صورت شربت نوش جان کنید.

جالب‌ترین خاصیت لیموترش، تاثیری است که بر روی کیست‌ها و تومورها دارد. ثابت شده که  لیموترش، درمان‌گر همه انواع سرطان است. همچنین به عنوان یک ضدقارچ و عفونت و کرم محسوب می‌شود. فشار خون بالا را تنظیم می‌کند و ضد افسردگی است و با استرس و اختلالات عصبی مبارزه می‌کند.
جالب است بدانید منبع این اطلاعات جالب، یکی از بزرگترین تولید کننده‌های دارو در دنیاست. این کارخانه بزرگ دارویی فاش کرده آزمایشهای آزمایشگاهی که ازسال ۱۹۷۰ انجام شده، نشان می‌دهد که لیمو ترش سلول‌های سرطانی را در ۱۲ نوع سرطان ازجمله سرطان روده، سینه، پروستات، ریه و پانکراس نابود می‌کند.

آشنایی با ویژگیهای خوب خوراکی لوبیا

خواص لوبیا برای بدن
پروتئین یکی از درشت‌مغذی‌های حیاتی است که دریافت منظم آن برای محافظت از سلامت اندام‌های داخلی، عضله‌ها و بافت‌های بدن ضروری است.

انواع لوبیا معمولا به‌دلیل اینکه باعث شکل‌گیری نفخ در دستگاه گوارش می‌شوند، بدنام هستند و بعضی افراد به همین دلیل سعی می‌کنند از مصرف انواع لوبیا خودداری کنند.

مزیت‌ها و فواید انواع لوبیا برای سلامت بدن آنقدر زیاد است که به‌هیچ‌وجه نباید این مواد غذایی را از رژیم غذایی حذف کرد، مخصوصا اگر کسی بخواهد رژیم غذایی گیاهی یا گیاه‌محور داشته باشد

اگر شما هم با اهمیت تغذیه‌ای انواع لوبیا آشنا نیستید، بهتر است ادامه این مطلب را از دست ندهید.

۱. داشتن فیبر زیاد

انواع لوبیا به‌عنوان یکی از بهترین منابع غذایی برای دریافت فیبر شناخته می‌شوند، درحالی که متخصصان تغذیه می‌گویند که این روزها بیشتر افراد به اندازه کافی فیبر دریافت نمی‌کنند. میزان فیبر موجود در هر یک لیوان از لوبیای پخته (بسته به نوع لوبیا) بین ۱۱ تا ۱۷ گرم خواهد بود.

فیبرهای غذایی به شکل‌گیری حس سیری برای مدت‌زمان طولانی‌تر کمک می‌کنند و از این نظر بسیار مهم هستند. بنابراین، اگر فکر می‌کنید که در فواصل بین وعده‌های غذایی اصلی بیش‌ازحد گرسنه می‌شوید، بهتر است که انواع لوبیا را به وعده‌های غذایی ناهار و شام اضافه کنید.

۲. منبعی سرشار از پروتئین گیاهی

انواع لوبیا به‌طور میانگین در هر یک لیوان حدود ۱۵ گرم پروتئین گیاهی دارند که رقم بالایی محسوب می‌شود. لوبیاهای پرطرفدار و در دسترس مانند لوبیا قرمز، لوبیا چشم‌بلبلی و لوبیا سیاه حاوی مقادیر خوبی از پروتئین هستند و بنابراین در نقاط مختلف جهان می‌توان به‌راحتی از آنها استفاده کرد.

پروتئین یکی از درشت‌مغذی‌های حیاتی است که دریافت منظم آن برای محافظت از سلامت اندام‌های داخلی، عضله‌ها و بافت‌های بدن ضروری است. امروزه بیشتر افراد، پروتئین مورد نیاز بدنشان را از مواد غذایی حیوانی تامین می‌کنند، درحالی که پروتئین‌های گیاهی هم برای بدن مفید هستند. این نکته مخصوص برای کسانی مهم است که اصلا گوشت نمی‌خورند، درحالی که باید پروتئین مورد نیاز بدن را از طریق منابع پروتئینی گیاهی تامین کنند تا دچار مشکلات مختلف نشوند.

۳. سرشار از آنتی اکسیدانها

وقتی که به مواد غذایی سرشار از آنتی‌اکسیدان‌ها فکر می‌کنیم، معمولا ذهنمان به سمت سبزیجات برگدار و تیره‌رنگ یا توت‌های رنگی می‌رود. اما یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های انواع لوبیا این است که این مواد غذایی گیاهی سرشار از ترکیبات آنتی‌اکسیدانی هستند. لوبیا قرمز و لوبیا چیتی از این نظر واقعا کیفیت بالایی دارند و میزان آنتی‌اکسیدان‌های موجود در آنها حتی از انواع توت‌ها و فلفل‌ها به‌خاطر داشتن آنتی‌اکسیدان‌ها بیشتر است.

در کنار اینها، انواع لوبیا به‌عنوان منابع خوبی برای دریافت املاح یا مواد معدنی ضروری شناخته می‌شوند. به‌گفته متخصصان تغذیه، بیشتر لوبیاها مقادیر بالایی از منیزیم، آهن، زینک و پتاسیم را به بدن می‌رسانند.

 در ضمن، برای اینکه بتوانید بیشترین و متنوع‌ترین ترکیبات موجود در انواع لوبیا را دریافت کنید باید به‌صورت دوره‌ای از همه انواع لوبیا استفاده کنید.

منبع: سلامت

آشنایی با سودهای خوراکی"نخود" و پودر پروتئین نخود

پودر پروتئین نخود چیست و چه فوایدی دارد؟ (+عکس)
پودر پروتئین نخود حاوی هر 9 اسید آمینه ضروری است که بدن انسان قادر به ساخت آنها نیست و باید از رژیم غذایی دریافت شوند...

عصر ایران - پودر پروتئین نخود مکملی است که با استخراج پروتئین از نخود تهیه می شود. این محصول یک پروتئین با کیفیت بالا و منبع عالی آهن است. پروتئین نخود می تواند به رشد عضلات، کاهش وزن و سلامت قلب کمک کند.

پودر پروتئین نخود به طور معمول برای افزایش محتوای پروتئین اسموتی ها و شیک ها استفاده می شود و تقریبا برای هر رژیم غذایی مناسب است زیرا به طور طبیعی گیاهی و هایپوآلرژنیک است.

فواید تغذیه ای

پودر پروتئین نخود – یا ایزوله پروتئین نخود – با جداسازی پروتئین از نخود آسیاب شده و شکل‌گیری پودری بژ رنگ تولید می شود.

حقایق تغذیه ای این محصول می تواند با توجه به برند متفاوت باشد، اما به عنوان نمونه، دو پیمانه (20 گرم) از این پودر می تواند حاوی موارد زیر باشد:

کالری: 80

پروتئین: 15 گرم

کربوهیدرات: 1 گرم

فیبر: 1 گرم

چربی کل: 1.5 گرم

سدیم: 230 میلی گرم

آهن: 5 میلی گرم

 

پودر پروتئین نخود فواید تغذیه ای متنوعی را ارائه می کند.

پودر پروتئین نخود

منبع پروتئین با کیفیت بالا است

پودر پروتئین نخود حاوی هر 9 اسید آمینه ضروری است که بدن انسان قادر به ساخت آنها نیست و باید از رژیم غذایی دریافت شوند. با این وجود، محتوای متیونین این پودر نسبتا کم است.

شما می توانید با گنجاندن دیگر مواد غذایی سرشار از متیونین مانند تخم مرغ، ماهی، ماکیان، گوشت گاو و برنج قهوه ای به رژیم غذایی، این مساله را جبران کنید.

پودر پروتئین نخود منبع خوبی از آمینو اسیدهای شاخهدار، به ویژه آرژنین که جریان خون سالم و سلامت قلب را تقویت می کند و لوسین، ایزولوسین و والین است که این سه مورد رشد عضلانی را افزایش می دهند.

به طور کلی، پروتئین های حیوانی راحت‌تر از پروتئین های گیاهی گوارش و جذب می شوند. با این وجود، پژوهش ها نشان می دهند که پروتئین نخود یکی از پروتئین های گیاهی با گوارش راحت است.

سرشار از آهن است

پودر پروتئین نخود سرشار از آهن است.

بیشتر محصولات حاوی 5 تا 7.5 میلی گرم آهن در هر وعده – تقریبا 28 تا 48 درصد از مقدار مصرف توصیه شده روزانه برای زنان پیش از یائسگی و 62 تا 94 درصد مقدار مصرف توصیه شده روزانه برای مردان و زنان یائسه است.

با این وجود، آهن موجود در غذاهای گیاهی قابلیت جذب کمتری نسبت به آهن موجود در محصولات حیوانی دارد.

این شرایط را می توان با مصرف پودر پروتئین نخود همراه با ویتامین C یا غذاهای سرشار از این ویتامین مانند مرکبات که جذب آهن را تا 67 درصد افزایش می دهند، بهبود بخشید.

از آنجایی که زنان بسیاری با کمبود آهن مواجه هستند، گنجاندن پودر پروتئین نخود در رژیم غذایی می تواند روش خوبی برای افزایش دریافت این ماده مغذی باشد.

با بسیاری از رژیم های غذایی خاص قابل استفاده است

پودر پروتئین نخود به طور طبیعی گیاهی، فاقد گلوتن، فاقد لبنیات، و فاقد هر یک از هشت ماده آلرژی‌زای غذایی - بادام زمینی، آجیل درختی، تخم مرغ، ماهی، نرم‌تن صدف‌دار، شیر گاو، گندم و سویا - است.

از این رو، این پودر تقریبا در هر رژیم غذایی قابل استفاده است.

پروتئین نخود همچنین به خوبی با آب ترکیب می شود و نسبت به دیگر پودرهای پروتئین گیاهی بافت گچی یا شنی کمتری ایجاد می کند.

در شرایطی که پودر پروتئین نخود برای بیشتر افراد قابل استفاده است، افرادی که آلرژی، حساسیت یا عدم تحمل به نخود دارند، باید از آن پرهیز کنند.

پودر پروتئین نخود

فواید سلامت

پودر پروتئین نخود ممکن است نه تنها از نظر تغذیه ای گزینه خوبی باشد، بلکه برای سلامت انسان نیز مفید باشد.

در ادامه برخی از فواید اصلی این محصول ارائه شده است.

به ساخت توده عضلانی کمک می کند

مطالعات نشان می دهد که پودر پروتئین نخود می تواند در ترکیب با تمرینات مقاومتی به عضله‌سازی کمک کند.

در یک مطالعه 12 هفته ای، میزان عضله‌سازی مردان وزنه‌بردار که روزانه 50 گرم پروتئین نخود مصرف می کردند به اندازه افرادی بود که پروتئین وِی (Whey protein) مصرف می کردند.

این نشان می دهد که پودر پروتئین نخود در ساخت توده عضلانی به اندازه پودرهای پروتئینی رایج‌تر مبتنی بر لبنیات موثر است.

با این وجود، افزودن پروتئین اضافی به رژیم غذایی بدون انجام ورزش، احتمالا هیچ تاثیری بر عضلات شما نخواهد داشت و این محصول باید در ترکیب با ورزش مداوم مصرف شود.

احساس سیری را تقویت می کند  

پژوهش ها نشان داده اند که پروتئین نسبت به کربوهیدرات یا چربی به احساس سیری برای مدت زمان طولانی‌تر کمک می کند.

این به معنای آن است که رژیم های غذایی با محتوای پروتئین زیاد ممکن است کالری دریافتی کلی را کاهش داده و در طول زمان منتج به کاهش وزن شوند.

پودر پروتئین نخود روشی آسان برای افزودن پروتئین به رژیم غذایی انسان و بهره‌مندی از این فواید است.

مطالعه ای در سال 2022 نشان داد که پودر پروتئین نخود به اندازه پودرهای پروتئین مبتنی بر لبنیات مانند کازئین یا پروتئین وِی (Whey protein) در تقویت احساس سیری موثر است.

پودر پروتئین نخود گزینه خوبی برای افزایش مصرف پروتئین و تقویت احساس سیری پس از وعده های غذایی است.

برای سلامت قلب مفید است

مطالعات با حضور سوژه های حیوانی نشان داده است که پودر پروتئین نخود می تواند برخی عوامل خطر برای بیماری قلبی، مانند کلسترول بالا و فشار خون بالا را کاهش دهد.

هیدرولیسات پروتئین نخود – یک پودر پروتئین نیمه گوارش شده که حاوی پروتئین های کوچک‌تری است – نشان داده است که سطوح فشار خون در موش ها را پس از سه هفته به میزان قابل توجهی کاهش می دهد.

مطالعات با حضور سوژه های حیوانی نشان داده اند که پودر پروتئین نخود می تواند سطوح کلسترول را نیز کاهش دهد. باور بر این است که این شرایط با افزایش جذب کلسترول درون سلول ها و کاهش تولید چربی ها در بدن شکل می گیرد.

اگرچه این نتایج امیدوارکننده هستند، اما مطالعات بیشتری نیاز است تا مشخص شود آیا پودر پروتئین نخود می تواند موجب کاهش کلسترول در انسان نیز شود یا خیر.

پودر پروتئین نخود

احتیاط

پودر پروتئین نخود به طور کلی توسط بدن انسان به خوبی تحمل می شود.

از آنجایی که با جداسازی پروتئین از نخود تهیه می شود، این محصول فیبر نسبتا کمی دارد و مانند نخود کامل برای برخی افراد موجب تولید گاز یا نفخ نمی شود.

با این وجود، پودر پروتئین نخود می تواند محتوای سدیم نسبتا بالایی – 110 تا 390 میلی گرم در هر وعده - داشته باشد. از این رو، افرادی که یک رژیم غذایی با محتوای سدیم محدود را مصرف می کنند، ممکن است به نظارت بر میزان مصرف خود نیاز داشته باشند.

میزان مصرف و نحوه استفاده

پودر پروتئین نخود یک روش آسان برای افزایش مصرف پروتئین محسوب می شود.

این ممکن است به ویژه برای افرادی که در تلاش برای افزایش توده عضلانی بدن خود هستند، مانند بدنسازان یا افراد مسن، مفید باشد.

پژوهش ها نشان می دهد که مصرف روزانه 1.6 گرم پروتئین به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن موثرترین دوز برای عضله‌سازی است.

با این وجود، مهم است که میزان مصرف از 5 گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن در روز یا دریافت 35 درصد کالری روزانه از پروتئین تجاوز نکند.

این به دلیل آن است که در دوزهای بسیار بالا، کبد انسان ممکن است برای پردازش پروتئین نتواند به اندازه کافی سریع عمل کند. این شرایط می تواند موجب عوارض جانبی مانند سطوح بالای آمونیاک در خون، حالت تهوع، اسهال، و حتی مرگ شود.

بیشتر افرادی که پودر پروتئین نخود مصرف می کنند، آن را به اسموتی ها اضافه می کنند یا در آبمیوه یا آب ترکیب کرده و به عنوان نوشیدنی پس از تمرین مصرف می کنند.

از دیگر کاربردهای خلاقانه برای پودر پروتئین نخود می توان به موارد زیر اشاره کرد:

آن را با جو دوسر، فرنی گندم یا غلات صبحانه برنج قهوه ای ترکیب کنید.

به غذاهای پخته مانند مافین ها، کیک ها یا وافل ها اضافه کنید.

برای ایجاد یک منبع پروتئین کامل‌تر، آن را با شیر گیاهی ترکیب کنید.

آن را در یک اسموتی ترکیب کرده، داخل قالب بستنی ریخته و در فریزر منجمد کنید.


برای به حداکثر رساندن آثار عضله سازی، پروتئین نخود باید طی دو ساعت پس از انجام تمرینات ورزشی مصرف شود.

امکان خرید پودر پروتئین نخود از فروشگاه های واقعی و مجازی در ایران نیز وجود دارد.

پیگیری توسعه فناوری همجوشی هسته ای در چین

خورشید مصنوعی چینی بازهم رکورد زد

چین با بهره برداری موفقیت آمیز از خورشید مصنوعی تریلیون دلاری خود به دستاوردی اساسی در توسعه فناوری همجوشی هسته ای دست یافته است. این پیشرفت انقلابی می تواند پیامدهای گسترده ای برای بازارهای جهانی انرژی داشته باشد و منبع انرژی پاک، تجدید پذیر و بالقوه نامحدودی را فراهم کند. راکتور همجوشی چینی نوعی دستگاه گرما هسته ای است که از پلاسمای فوق داغ و آهنرباهای قدرتمند برای تولید همجوشی هسته ای استفاده می کند.

این فرآیند دو عنصر سبک مانند هیدروژن یا هلیوم را در دماها و فشارهای بسیار بالا برای تولید انرژی ترکیب می کند. از دهه ۱۹۵۰ در دست توسعه بوده است، اما اخیراً به نقطه ای رسیده است که می توان از آن به صورت تجاری استفاده کرد.

خورشید مصنوعی چین

هدف از این فناوری ایجاد یک شکل جایگزین از تولید انرژی است که هم پاک و هم قابل تجدید باشد. همجوشی هسته‌ای برخلاف سوخت‌های فسیلی هیچ انتشار کربنی ندارد، به این معنی که منجر به تغییرات آب و هوایی یا آلودگی هوا نمی‌شوند.

علاوه بر این، مقدار سوخت مورد نیاز برای مقدار معینی از انرژی خروجی بسیار کمتر از سایر اشکال تولید انرژی است و در دراز مدت آن را مقرون به صرفه می کند. طراحی راکتور همجوشی چینی بر اساس دهه‌ها تحقیق در مورد دستگاه‌های هسته‌ای و سیستم‌های محصور مغناطیسی است که برای محتوی ذرات پلاسمای داغ در دما و فشار بسیار بالا استفاده می‌شود.

این راکتور از آهنرباهای قدرتمند استفاده می‌کند که در یک ظرف دونات شکل معروف به "توکامک" قرار گرفته‌اند که پلاسمای داغ را در داخل محدود می‌کند و در عین حال سطح دما و فشار آن را نیز کنترل می کند. علاوه بر این، از سیستم های خنک کننده مختلفی برای اطمینان از اینکه تمام اجزا در طول عملیات در پارامترهای عملکرد ایمن باقی می مانند، استفاده می شود.

خورشید مصنوعی چینی

در نهایت، ابتکارات تحقیقاتی فعلی در چین در رابطه با خورشیدهای مصنوعی بر بهبود پایداری و کارایی و در عین حال کاهش هزینه‌های مربوط به ساخت چنین رآکتورهایی تمرکز دارد. علاوه بر این، محققان در حال مطالعه کاربردهای بالقوه برای این راکتورها فراتر از تولید الکتریسیته، از اکتشاف فضا گرفته تا ایجاد مواد جدید با خواص منحصر به فردی هستند که امروزه در طبیعت یافت نمی شوند.

این دستاورد جدید نقطه عطف مهمی برای برنامه تحقیقات هسته ای چین است و ممکن است کشورهای دیگر در سراسر جهان را برای پیگیری پروژه های مشابه در آینده ترغیب کند. این دستاورد نه تنها نشان دهنده قدرت فناوری چین در توسعه فناوری های پیشرفته مانند این است، بلکه امیدی برای آینده ای پایدارتر از طریق ابزارهای پاک تر تولید انرژی ایجاد می کند.

منبع: خبر آنلاین

تحلیلی در سوی یافتن راه حل مشکلات کلی کنونی جامعه ایران

رفراندوم؛ «راه‌حل» یا «دموکراسیِ استبدادی»!
نه آشوب، انقلاب و رفراندوم که گروه معترضان مطرح می‌کنند راه‌حل است و نه سخت‌گیری، بستن فضای مجازی، ارعاب و ... که دستۀ مقابل پیش می‌کشند.راه‌حل باید از بطن جامعه و از دل گفتگوی طرفین اختلاف خلق و زاییده شود.

  وحید احسانی


*انتشار این تحلیل برای توجه به جنبه های متنوع و درنگ بر یک موضوع است و نه الزاما به منزله تایید تمام محتوا و با این نگاه طبعا از نقدهای قابل انتشار استقبال خواهد شد./عصر ایران


بسیاری از معترضان، مخالفان و منتقدانی که «انقلاب» را مفید نمی‌دانند، اصرار دارند که تنها راه‌حل «رفراندوم» است. نگارنده، در شرایط فعلی «رفراندوم» را نیز راه‌حل نمی‌دانم.

مبنا قراردادن نظر اکثریت برای تصمیم‌گیری، به‌وضوح نسبت به روش‌هایی که پیش‌ازآن برای رفع نزاع و حصول توافق مورد استفاده بوده‌اند (دوئل، جنگ، دعوا، مبارزۀ حذفی و ...) برتری دارد، امّا دموکراسی شرایط و استلزاماتی دارد که معمولاً به آنها توجه نمی‌کنیم.


دربارۀ دموکراسی

به نظرم در برخی شرایط «نظر اکثریت را به عنوان مبنای تصمیم‌گیری قراردادن» منطقی، واقع‌بینانه و عملیاتی نیست.

دو گروه را در نظر بگیرید که با هدف کشتن یکدیگر در مقابل هم صف کشیده‌اند؛ آیا می‌توان به آنها گفت که «به جای جنگیدن که بسیار پر هزینه است، بیایید رفراندوم برگزار کنید تا به سادگی مشخص شود که اعضای کدام گروه باید توسّط گروه دیگر قتل عام شوند»؟! مسلّماً نه، زیرا گروهی که می‌دانند یا احتمال می‌دهند که تعدادشان کمتر است، ترجیح می‌دهند برای جلوگیری از کُشته‌شدن با تمام توان بجنگند.

دموکراسی (رجوع به نظر اکثریت) در جایی معنا پیدا می‌کند که هیچ‌یک از گزینه‌های تصمیم به گونه‌ای نباشد که به مرگ، حذف یا سختی زیاد برای یک گروه منجر شود، درغیراینصورت، بدیهی است که آن گروه نفس «رجوع به رأی اکثریت» را نخواهد پذیرفت.

به عبارت دیگر، مبناقراردادن رأی اکثریت در جایی موضوعیت می‌یابد که طرفین اختلاف از قبل بدانند که هزینۀ گردن‌ننهادن به خواست اکثریت، برای آنان بیش‌از هزینۀ دعوا برای به‌کرسی‌نشاندن خواست خود خواهد بود؛ در شرایطی که این امکان وجود داشته باشد که تصمیم حاصل از رفراندوم به مرگ، حذف یا سختی زیاد برای یک گروه منجر شود، بدیهی و طبیعی است که آنان با دموکراسی کنار نیایند.

شرایط بالا وقتی فراهم می‌شود که فضای ارتباطی طرفینِ اختلاف از حالت «ستیزِ حذفی» خارج شده باشد، یعنی در مورد مسائل حسّاسی که روی زندگی آنها تأثیر بسیار زیادی دارد به توافق رسیده باشند و بعد در مورد تصمیمات جزئی بر اساس رأی اکثریت پیش بروند.

فرض کنید گروهی گردشگر مجبورند یک نوع غذا را سفارش دهند؛ آنها احتمالاً بعد از کمی گفتگو خیلی زود به این نتیجه می‌رسند که رأی‌گیری کنند، زیرا اوّلاً، بدترین حالت ممکن برای هیچ‌یک از اعضا (خوردن غذایی که باب‌میل نیست یا حتّی یک وعده غذا نخوردن و شکم خود را با تنقّلات سیرکردن) آن قدر سخت و تلخ نیست که نتواند با آن کنار بیاید و ثانیاً، چیستی یک وعده غذا در یک سفر اصولاً آنقدر مهم نیست که بخواهند خیلی روی آن وقت بگذارند و از برنامه‌های اصلی باز بمانند.

در همان مثال بالا، اگر گردشگران به شدّت گرسنه و در خطر مرگ باشند، تا چند روز دیگر هیچ امکانی برای خوردن هیچ‌نوع خوراکی وجود نداشته باشند، دو نوع غذا موجود باشد و در میان گردشگران، عدّه‌ای به غذای نوع اوّل حسّاسیت شدید داشته باشند و عدّه‌ای دیگر به غذای نوع دوّم، آن وقت چطور؟! آیا می‌توان گروه اقلیّت آنها را به خاطر کنار نیامدن با دموکراسی سرزنش کرد؟!

بر اساس مطالب بالا، موضوع تصمیم‌گیری و چیستی گزینه‌های ممکن بر روی منطقی و عملیاتی بودن یا نبودن دموکراسی (مبناقراردادن نظر اکثریت) تأثیرگذارند، امّا علاوه بر آن، لااقل یک مشکل دیگر نیز وجود دارد؛ پرسش اینجاست که بر اساس و در چارچوب دموکراسی، با کسانی که به هر دلیل اصل دموکراسی (مبناقراردادن نظر اکثریت) را قبول ندارد چگونه باید تعامل کرد؟

دموکراسی یک «ظاهر» دارد و یک «روح، باطن یا فلسفۀ وجودی». گاهی ظاهر دموکراسی (انتخابات، رفراندوم، مبناقراردادن رأی اکثریت و غیره) در راستای روح و باطن آن (مدارا، به‌رسمیت‌شناختن و لحاظ‌کردن دیگری، فاصله‌گرفتن از مطلق‌گرایی و خشونت‌ورزی، توافق مسالمت‌آمیز و غیره) قرار می‌گیرد و گاهی این دو با هم تعارض پیدا می‌کنند.

به طور مشخص، برای طرفداران دموکراسی، در مواجهه با کسانی که به هر دلیل، «مبناقراردادن نظر اکثریت» را قبول ندارند، دو گزینه و انتخاب وجود دارد؛ یا باید برای محقق کردن ظواهر دموکراسی، روح، باطن و فلسفۀ وجودی آن را زیر پا بگذارند (مخالفان دموکراسی را حذف یا ظواهر دموکراسی را با زور و خشونت بر مخالفان آن تحمیل کنند) یا برای پایبندی به روح و باطن آن، از ظواهرش کوتاه بیایند.

«استبدادِ دموکراتیک» یا «دموکراسیِ استبدادی»!

دموکراسی در جایی موضوعیت پیدا می‌کند که فضای ارتباطی انسان‌ها از حالت «ستیزِ حذفی» خارج و به حالت «هم‌زیستیِ مسالمت‌آمیز» تبدیل شده باشد. رفراندومِ تحمیلی نمی‌تواند این تحوّل بنیادین را ایجاد کند، بلکه چنانچه پیشاپیش آن تحوّل رخ داده باشد، ممکن است دموکراسی به عنوان روشی برای رفع تعارض و تصمیم‌گیری جمعی مورد توافق قرار گیرد.

جامعۀ ما در سپهر سیاسی خود هنوز نتوانسته است از تضادّ تاریخیِ «دولت-ملّت» (حکومت-مردم) خارج شود، تحوّل (دگردیسی، موتاسیون) بنیادین مورد نظر را تجربه و از «فضای تعاملاتی مبتنی بر ستیزِ حذفی» به «فضای تعاملاتی مبتنی بر هم‌زیستی مسالمت‌آمیز» جهش کند.

در این بستر، ازیک‌سو، گروه سنّت‌گرا و مشروعه‌خواه می‌خواهد فهم خودش را از دین بر سایرین (غیردین‌داران و دین‌دارانی که دین را به گونۀ دیگری می‌فهمند) تحمیل کند و ازسوی‌دیگر، مشروطه‌خواهانِ مدرن‌گرا نیز خواهان این هستند که دموکراسی (مبناقراردادن نظر اکثریت) را بر سایرین (کسانی که به‌هردلیل، مبناقراردادن نظر اکثریت را قبول ندارند) تحمیل کنند.

در سپهر سیاسی این بستر، مجبوری یا برای حذف کامل «دیگری» (خودش یا خواست و دیدگاهش) و به‌کرسی‌نشاندن «تمام» خواست خودت بکوشی یا توسّط «دیگری» حذف می‌شوی؛ در این فضای تعاملی، برای کوتاه‌آمدن و عقب‌نشینی جایی وجود ندارد. بنابراین، در اینجا، «تمامیت‌خواهی» و «تحمیل خواست و دیدگاه خود بر دیگری» شرط لازم «بودن» (نمود، بروز و اثرگذاری داشتن) است. در اینجا یا هرج‌ومرج خانمانسوز -که بدترین شرایط ممکن است- حُکم‌فرما می‌شود یا یکی تفوّق می‌یابد، اوضاع را در دست می‌گیرد و دیگران را حذف می‌کند.

در تاریخ ما، درست از لحظه‌ای که یکی دست بالا را پیدا کرده و به هرج‌ومرج پایان داده، فرایند حذف دیگران آغاز شده است. فرایند حذف دیگران تا جایی ادامه یافته و فشار ناشی از آن به حدّی زیاد شده که بالاخره جامعه به شکل واکنشی غریزی، ناگزیر و بدون دور اندیشی، منفجر شده، نظم تحمیلی موجود را فروپاشیده و خود را دچار هرج‌ومرجی دیگر کرده است، هرج‌ومرجی که آبستن رویش استبدادی نو بوده است [۱].

در دوره‌های نظمِ تمامیت‌خواهانه، تنها جریانی که توانست در کنار «جریان حاکم» و مستقل از آن اعلام وجود و استمرار پیدا کند، جریانی بود که می‌گفت «ما نیستیم»! (ما نیست هستیم)؛ به‌جز جریان‌های درویش‌مسلکی و صوفی‌گری که شعارشان «نیستی، نبودن یا هیچ‌بودن» بود، هر شخص و گروه دیگری می‌بایست بین «نبودن» (نمود، بروز و اثرگذاری نداشتن) یا «به‌عنوان غلام، رعیت، جان‌نثار، عمله، سرباز یا ... از جریان حاکم هویت‌گرفتن» یکی را انتخاب کند.

ساختار اقتصاد رانتی -که در طول تاریخ ایران به یک شکل و از زمان پیدایش چاه‌های نفت با شدّت خیلی بیشتری وجود داشته است- نیز در این بستر فرهنگی-سیاسی-اجتماعی خوش نشسته و به تشدید سازوکارها و رویه‌های نامیمون در سطوح و ابعاد مختلف جامعه انجامیده است.

به همین ترتیب، فرهنگ ما نیز در طول تاریخ با این ویژگی‌ها سازگار شده و با آنها تعامل دوسویه داشته است. به‌عنوان مثال، در فرهنگ ما «سازش» بار معنایی بسیار منفی‌ای دارد، چیزی معادل «خفّت، ذلّت و خیانت».

با توجه به جهان‌گسترشدن دموکراسی‌خواهی، در شرایط فعلی و تا زمانی‌که تحوّل بنیادینی در جامعۀ ما (مجموعۀ حکومت، سیاست، فرهنگ، اقتصاد، جامعه و ...) رخ نداده باشد، برای ما فقط دو امکان وجود دارد: یا «استبداد دموکراتیک» یا «دموکراسی استبدادی»! یعنی یا جریانی استبداد را با استفاده از قالبی به ظاهر دموکراتیک، یا جریان دیگری، دموکراسی را با روشی مستبدانه بر قطب مقابل و قشر خاکستری تحمیل کنند!

به بیانی دقیق‌تر، یا یک گروه دیدگاه، خواست و تشخیص خود را از طریق ظواهرِ از هویت اصلی خود خارج‌شدۀ دموکراسی، یا گروه دیگر ظواهرِ از هویت اصلی خود خارج‌شدۀ دموکراسی را به شکلی تمامیت‌خواهانه، استبدادی و خشونت‌آمیز، بر سایرین تحمیل کنند!

مهم است توجه داشته باشیم که «استبداد دموکراتیک» و «دموکراسی استبدادی» دو روی یک سکّه هستند و یکدیگر را بازتولید می‌کنند.

راه‌حل؛ نه رفراندوم و نه هیچ چیز دیگر!

بر اساس مطالب بالا، به نظرم، برای جامعۀ ما و در شرایط فعلی، «رفراندوم» راه‌حل نیست و البته هیچ راه‌حل و نسخۀ مشخص دیگری هم وجود ندارد.

نه آشوب، انقلاب، رفراندوم و سایر راهکارهای مشخصی که گروه مخالفان و معترضان مطرح می‌کنند راه‌حل هستند و نه سخت‌گیری، بستن فضای مجازی، ارعاب و سایر راهکارهای مشخصی که تندروان دستۀ مقابل پیش می‌کشند.

راه‌حل باید از بطن جامعه و از دل تعاملات و گفتگوهای طرفین اختلاف (یا لااقل معتدل‌ترهای گروه‌های مختلف)، خلق و زاییده شود.

پیدایش راه‌حل به موازات دگردیسی بنیادین جامعه (مجموعۀ سیاست، فرهنگ و ...) رخ می‌دهد.

البته یک گروه می‌تواند رفراندوم را پیشنهاد بدهد و خواستار شود امّا این پیشنهاد فقط وقتی می‌تواند راه‌حل باشد که گروه مقابل هم آن را بپذیرد که با توجه به مطالب بیان‌شده، اوّلاً، بعید است که گروه مقابل بپذیرد و ثانیاً، چندان هم نمی‌توان آنها را به خاطر عدم پذیرش رفراندوم سرزنش کرد.

پیدایش «پرسش» در «جامعۀ بدون پرسش»

شاید اوّلین نشانۀ نزدیک‌شدن ما به آن نقطۀ عطف سرنوشت‌ساز، پیدایش «پرسش» باشد؛ جامعۀ ما جامعۀ بدون پرسش است.

همه همه‌چیز را می‌دانیم؛ عدّه‌ای با قاطعیّت و اطمینان تمام می‌دانند که راه‌حل رفراندوم است و ازاین‌رو، مخالفان آن را به مزدوری و حق‌ستیزی متّهم می‌کنند و عدّه‌ای دیگر با قاطعیّت و اطمینان تمام می‌دانند که راه‌حل فقط بستن فضای مجازی و بگیروبنند است و لذا، مخالفان آن را خائن و حق‌ستیز معرّفی می‌کنند.

کسانی که راه‌حل را انقلاب، اعدام مخالفان یا هر چیز دیگری می‌دانند، نیز به همان اندازه دچار «خود حق پنداری» و «خود مطلق انگاری» هستند.

عموم پرسش‌هایی که میان ما مطرح می‌شوند از دو حال خارج نیستند، یا وقتی می‌پرسیم «پس تو میگی چه کار باید کرد؟» پرسش‌مان در واقع نوعی استفهام انکاری است بدین معنی که جز همان راه‌حل مورد نظر ما هیچ راه دیگری وجود ندارد یا ناظر به جزئیات راه‌حلی است که با اطمینان تمام آن را درست می‌دانیم (مثلاً جزئیات مربوط به چگونگی سرکوب مخالفان و معترضان یا چگونگی شورش و انقلاب).

چه نباید کرد؟!

به نظرم، ما هنوز در مرحلۀ «چه نباید کرد؟» هستیم؛ باید منتظر باشیم که «چه باید کرد» از بطن جامعه و در نتیجه اندیشیدن، گفتگو و تعامل طرفین اختلاف زاییده شود.

در این مرحله، باید مراقب باشیم که شرایط ملتهب جاری، به سمت هیچ یک از دو سوی بام (آشوب و انقلاب ازیک‌سو و انسداد کامل سیاسی از سوی دیگر) سوق پیدا نکند.

ازیک‌سو، نگذاریم مسائل عادی‌سازی، چالش‌ها عادت، جامعه ناامید و صورت مسئله پاک شود و ازسوی‌دیگر، مراقب باشیم که بر قطبیّت فضا و تقابل‌ها و تعارض‌ها افزوده نشود و اقتدار و امنیت‌مان در برابر سایرکشورها از دست نرود.

هیچ‌یک از ما نباید خود را «تماشاچی» فرض کنیم؛ همگی مسئولیم؛ باید هم برای شناخت و درک درست وضعیت، هم برای شناخت مسئولیت شخصی خودمان و هم برای ادای آن کوشش کنیم.

نباید «عجله» کنیم، بلکه صبوری به خرج دهیم؛ اوّلاً، دیدگاه‌های متفاوتی را که اندیشمندان مستقل و معتدل مطرح می‌کنند کنجکاوانه دنبال کنیم و ثانیاً، منتظر فرصت‌ها و بزنگاه‌های تاریخی بمانیم؛ اگر در حال حاضر راه‌حل گشایش‌گری نمی‌بینیم، به سمت شبه‌راه‌حل‌هایِ تکرارکنندۀ چرخه‌های نحس تاریخی گرایش پیدا نکنیم؛ قدر خود و ایران‌مان را بدانیم و به شبه‌راه‌حل‌های هیجانی و کوته‌نگرانه راضی نشویم؛ برای پیدایش یک راه‌حل واقعی صبوری به خرج دهیم.

شیفت‌پارادایم و نقش نخبگان میانه

ده‌ها سال است که بخش فزاینده‌ای از اندیشمندان و مردم منتظر نوعی تغییر رویکرد اساسی هستند. دکتر محسن رنانی بارها از لزوم و ضرورت «شیفت‌پارادایم» در نظام سخن گفته است.

نگارنده نیز امیدوار تحقق چنین چیزی هستم امّا به نظرم، اوّلاً، شیفت‌پارادایم مورد نظر تنها به حاکمان و نظام سیاسی مربوط نمی‌شود بلکه باید در کلّیت جامعه (فرهنگ، سیاست، اقتصاد و ...) رخ دهد و ثانیاً، انتظار می‌رود که جوانه‌زنی و شروع این شیفت‌پارادایم از مستعدترین بخش جامعه آغاز شود که همانا جایگاه نخبگان میانه (کنشگران مرزی [۲]، اندیشمندان مستقلی که به‌طعنه وسط‌باز نامیده می‌شوند، دوراندیشان معتدل) است.

از دید تاریخی، جامعۀ ما دچار چرخه‌هایی تکرارشونده بوده است و گویی طرفین دعوا از دوسوی مختلف به‌شکلی هم‌افزا این چرخه‌ها را چرخانده‌اند [۳].

در این چرخه‌های تکرارشونده که با هر بار چرخیدن، ریشه‌های معضلاتِ اصلی بیش‌ازپیش تقویت و معمولاً فقط در ظواهر تغییراتی حاصل شده است، هر بخشی از جامعه نقش و سهمی داشته است، نقش و سهمی که با تکرار چرخه‌ها سازگاری و تناسب دارد.

در تضادّ تاریخیِ میان دولت و ملّت در ایران [۴]، نه از تودۀ مردم کف جامعه و نه از دولتمردان متداول، چندان این انتظار نمی‌رود که نسبت به کسانی که در دوره‌های مشابه قبلی در جایگاه آنان قرار داشته‌اند متفاوت عمل کنند؛ بیشترین جایی که انتظار می‌رود آغازگر شیفت‌پارادایم باشد، جایگاه نخبگانِ اندیشمند، آزاده، معتدل و میانه است.

همان‌طور که دکتر رنانی توضیح می‌دهد «خوشبختانه برای اوّلین بار، نشانگان شکل‌گیری طیفی از کنشگران مرزی (همان وسط‌بازان) در ایران آشکار شده است و ما به جای تک‌چهره‌ها، با طیفی از چهره‌های کنشگرمرزی روبه‌رو هستیم» [۵].

به نظرم، علاوه بر افزایش تعداد نخبگان و مردم دارای دیدگاه معتدل و میانه، دو عامل دیگر نیز در افزایش میزان اثرگذاری این گروه در سرنوشت جامعه مؤثّر است؛ اوّلاً، ارتقاء سطح احساس مسئولیت و کنشگری آنها و ثانیاً، حرکت هماهنگ، جمعی و هم‌افزایشان.

نمی‌دانم! شاید چهره‌های میانه بتوانند از حالت «جزیره‌ای» خارج شوند و در راستای گشایش راهی جدید، به‌شکلی هماهنگ و هم‌افزا بر اصولی مشترک تأکید کنند، اصولی کلّی خطاب به بخش‌های مختلف جامعه (و نه‌فقط حاکمان و نظام سیاسی یا فقط مخالفان و معترضان) که ممکن است به‌مرور تکمیل و تدقیق شوند.

در شرایط فعلی، رسانه‌های هریک‌از دو قطب متقابل -که برای منافع بلند مدّت ایران مانند دو لبۀ قیچی عمل می‌کنند- از تندروی‌های طرف مقابل مشروعیت می‌گیرند.

آنها طرفداران‌شان را با ارجاع‌دادن به تندروی‌ها، تمامیت‌خواهی‌ها، مطلق‌گرایی‌ها و ستیزِ حذفیِ قطب مقابل، همراه خود نگه می‌دارند و جالب آنکه هر دو تقریباً به شکل یکسانی، مطالب و موضع‌گیری‌های اندیشمندان میانه را نادیده می‌گیرند، زیرا وجود گفتمان میانه مشروعیت و حتّی موضوعیت آنها را از بین می‌برد.

رسانه‌های تندروی هردوطرف، در مواقعی که ناخواسته مجبور شوند در قبال تبیین‌ها و توصیه‌های میانه و معتدل موضع‌گیری کنند، با انتشار بُرش‌هایی گزینشی از مطالب آنها، اندیشمندان میانه را «اعضای قطب تندروی مقابل با ظاهری مزوّرانه» معرّفی می‌کنند تا بتوانند با همان ادبیات و استدلال‌های رایج پیش بروند.

در پایان، خوب است یادآوری کنم که تمام مطالب بالا صرفاً فهم فعلی نگارنده و بدیهی است که ممکن است اشتباه باشند.

------------------------------

پانویس‌ها
[۱] رجوع کنید به نظریات دکتر همایون کاتوزیان در مورد چرخۀ «استبداد-آشوب-هرج‌ومرج-استبداد» یا چرخۀ «حکومت استبدادی-جامعۀ استبدادی».

[۲] رجوع کنید به نظریۀ «کنشگران مرزی» از دکتر مقصود فراستخواه در کتابی با همین عنوان از ایشان.

[۳] ببینید: «هم‌زیستی توده و استبداد»

[۴] رجوع کنید به نظریۀ «تضادّ دولت و ملّت در ایران» از دکتر همایون کاتوزیان در کتابی با همین عنوان از ایشان.

[۵] ببینید: «جادوگرِ وسط‌باز برانداز»، یادداشتی از دکتر محسن رنانی.