کمدی «به بالا نگاه نکن» (Don't look up) به کارگردانی آدام مککی و با بازی لئوناردو دیکاپریو و جنیفر لارنس در ماه دسامبر از پلتفرم نتفلیکس پخش شد و نظر مثبت بسیاری از منتقدان را برانگیخت.
به گزارش یورونیوز؛ این کمدی، با پایانی بهشدت تراژیک، ماجرای راندال میندی و کیت دیبیاسکای، دو پژوهشگر آمریکایی را روایت میکند که در جریان مشاهدات معمول تلسکوپی، متوجه میشوند که یک سیارک به سرعت در حال نزدیک شدن به زمین است. استاد دانشگاه و دانشجوی دکتری فورا قضیه را به ناسا اطلاع میدهند.
در ادامه دو شخصیت محوری داستان فیلم، با توجه به جدی و نزدیک بودن خطر، به کاخ سفید هدایت میشوند و کمدی از همانجا آغاز میشود: شخصیتهای رده بالای حکومت ایالات متحده، از زن و مرد، آدمهایی شارلاتان، احمق و کلاهبردار توصیف میشوند که در آستانه نابودی زمین تمام توجه خود را به وارد کردن یکی قاضی متهم به بازی در فیلمهای پورنوگرافی به دیوان عالی معطوف میکنند.
علاوه بر دولت، رسانهها و جو حاکم بر مدیای دیجیتال هم هدف نقد گزنده فیلم قرار گرفته است. یک شبکه تلویزیونی و یک روزنامه بزرگ حاضر میشوند ماجرا و تهدید را از زبان دو دانشمند نقل کنند. در حالی که برنامه تلویزیونی با مزهپراکنیهای مجری و واکنش «پرخاشگرانه» کیت به هم میریزد و به رسوایی میانجامد.
جلسه بررسی نتایج انتشار گزارش دو دانشمند درباره نابودی قریبالوقوع کره زمین، احتمالا صحنهای آشنا برای بسیاری از خبرنگاران و روزنامهنگاران مشغول در تحریریههای دیجیتال است. مدیران روزنامه با نشان دادن الگوریتمها و آمار و ارقام بازدید از گزارش و واکنشها در شبکههای اجتماعی به آنها میگویند: «مطلبشان زیاد کلیک نیاورده و در حد اخبار آبوهوا بیننده داشته». دانشمندان حیران از این سطح از «حماقت» میگویند ولی ماجرا بر سر بود و نبود کره زمین است، اما پاسخ روسای تحریریه «نه مطلق» است.
نقد شبکههای اجتماعی و حضور پررنگ شهروندان در رسانههای نوظهور
عصر دیجیتال، یکی دیگر از درونمایههای «به بالا نگاه نکن» است. شهروندان
«خودآگاه پندار» با مراجعه به شبکههای اجتماعی، در باورهای غلط خود
استوارتر میشوند و نادانسته و با تصور مخالفت با سیستم، با روندی که از
سوی بخشی از قدرت ایجاد شده همراه میشوند. این ماجرا، بهخصوص برای
آنهایی که جنبشهای آنتیواکس در اروپا و آمریکای شمالی را میشناسند،
بسیار آشنا است.
در «به بالا نگاه نکن» سرنوشت کره زمین سرانجام به دست یک مولتی میلیاردر فعال در فنآوریهای جدید میرسد. مدیر عامل شرکتی خیالی به نام بَش (BASH) که ترکیبی است از شخصیتهای موفق دنیای تجارت و «کارآفرینی» امروز، عصاره ی ایلان ماسک، جف بزوس، استیو جابز، بیل گیتس و... در شخصیت پیتر ایشرول، مدیرعامل بَش خلاصه میشود. او باعث میشود عملیات ناسا برای انهدام دنبالهدار، با توجیه مزایای اقتصادی، نیمهکاره رها شود.
بسیاری از منتقدان در هفتههای اخیر داستان «به بالا نگاه نکن» را آینهای تمام نما از جامعه امروز بشری در مقیاس جهانی توصیف میکنند. اگرچه ماجرا در ایالات متحده آمریکا میگذرد، اما کیش «شایستهسالاری» حاکمان، رویکرد رسانهها و مردمانی سرگردان، احتمالا در همه جای جهان نمودهای کمابیش مشابهی دارد.
گرمایش زمین و شیوع جهانگیر ویروس کرونا، از جمله مواردی هستند که قبول کمدی «به بالا نگاه نکن» و همذاتپنداری با شخصیتهای آن را برای مخاطب عام بهشدت آسان میکند.
برزو ارجمند در اینستاگرام از درگذشت خشایار الوند خبر داد.
خشایار الوند فیلمنانویس موفق کشورمان که بیشتر مخاطبان او را با آثار طنزی چون «نقطه چین»، «در حاشیه» و «مجموعه های پایتخت» می شناسند، بر اثر سکته قلبی درگذشت.
به گزارش روز پنجشنبه ایرنا، برزو ارجمند بازیگر تئاتر، سینما و
تلویزیون صبح امروز در پستی اینستاگرامی درگذشت این فیلمنامه نویس را اعلام
کرد.
در پیگیری خبرنگار فرهنگی ایرنا با برزو ارجمند، این خبر را بدون اشاره به جزئیات بیشتر تایید کرد.
وی در پست اینستاگرامی خود نوشته بود: غیرقابل باوره، خشایار جانم روحت شاد. سلام من و به پدرم و عارف برسون...
پ ن: خشایار الوند نویسنده اثاری چون قهوه تلخ و پایتخت درگذشت. تسلیت به خانواده مهربانش».
خشایار الوند متولد 1346، فیلمنامهنویس ایرانی و برادر سیروس الوند
سیروس الوند کارگردان سینما و تلویزیون است.
الوند
فعالیت در سینما را با نگارش فیلمنامههای «مزاحم» و «برگ برنده» هر دو به
کارگردانی سیروس الوند (برادرش) را آغاز کرد. اما عمده شهرت او به نگارش
فیلمنامه سریال ها و مجموعه های طنز موفق چون «نقطه چین» «شب های برره»؛
«باغ مظفر»؛ «گنج مظفر»؛ «مرد هزار چهره»؛ «مرد دو هزار چهره»؛ «قهوه تلخ»؛
«ویلای من»؛ «شوخی کردم» و «در حاشیه» همه به کارگردانی مهران مدیری؛
«پایتخت»؛ «پایتخت 3»؛ «پایتخت 5»؛ «در حاشیه»؛ «پایتخت 4» و «علیالبدل»
به کارگردانی سیروس مقدم؛ «کمربندها را ببندیم» به کارگردانی مهدی مظلومی؛
«مسافران» به کارگردانی رامبد جوان؛ «دیوار به دیوار» و «دیوار به دیوار 2»
به کارگردانی سامان مقدم باز می گردد.
عصر ایران ؛ کاوه معینفر - طبق معمول این سالهای انفجار اطلاعات و عصر ارتباطات، خبر بسیار کوتاه بود خشایار الوند به دلیل ایست قلبی درگذشت. ابتدا یک خبر در شبکههای اجتماعی پخش شد و بعد آرام، آرام تبدیل به یک طوفان شد که هر طرف را نگاه میکنی عکس خشایار الوند است و ابراز تاسف و ناراحتی از این کوچ نابهنگام.
خشایار الوند برادر سیروس الوند کارگردان قدیمی سینمای ایران و بالتبع عموی ماهور الوند بازیگر است، اتفاقا شروع کار جدی او در زمینه نویسندگی فیلمنامه با نوشتن فیلمنامه فیلم سینمایی «مزاحم» برای برادرش رقم میخورد.
اما بعدتر آنچه باعث شد خشایار الوند جایگاه ثابتی به عنوان نویسنده
فیلمنامه پیدا کند سریالهای طنز مختلفی بود که در تیم نویسندگان آن حضور
داشت و شروع آنها هم با مجموعههای مهران مدیری بود. یک
تیم نویسنده 4 نفری وجود داشت که با هم مینوشتند و با همدیگر به موفقیتهای
بسیار زیادی در عرصه نویسندگی سریال طنز پیدا کردند: پیمان قاسمخانی،
مهراب قاسمخانی، امیر مهدی ژوله و خشایار الوند.
الوند 10 سریال با مهران مدیری کار کرده است که از مجموعههای طنز هر شبی یا اصطلاحا 90 قسمتی در بین آنها به چشم میخورد (نقطه چین، شبهای برره، باغ مظفر، در حاشیه) تا سریالهای مناسبتی ایام عید (مرد هزار چهره، مرد دو هزار چهره) و سریال های نمایش خانگی (گنج مظفر، قهوه تلخ، ویلای من، شوخی کردم). از مجموعههای با داستان طولانی تا آیتمهای کوتاه 10 الی 15 دقیقهای و در تمام این مقولهها موفق.
در دوازدهمین جشن «دنیای تصویر» یا «جشن حافظ» (سال 1390) وقتی که مهران مدیری جایزه بهترین بازیگر مرد کمدی تلویزیونی را برای «مرد دوهزار چهره» و «قهوه تلخ» دریافت کرد به روی سن اظهار کرد: «بار کار بر دوش دو نفر سنگین بود؛ آنها امیرمهدی ژوله و خشایار الوند، نویسندگان کارهستند. نوشتن برای 35 بازیگر اصلی کاری بسیار سختی است و با عشقی که به برادران قاسمخانی دارم و با همکاریهای خوبی که با هم داشتیم تندیسم را به الوند و ژوله تقدیم میکنم.»
طیف گستردهای از سریالهای طنز در کارنامه خشایار الوند به چشم میخورد
که مهران مدیری کارگردان آنها نیست، مهدی مظلومی (کمربندها را ببندیم)،
محمد حسین لطیفی (ساخت ایران)، رامبد جوان (مسافران)، سامان مقدم (دیوار به
دیوار 1 و 2 )، بهروز شعیبی (گلشیفته) و در این اواخر تقریبا اکثر کارهای
سیروس مقدم (پایتخت1 ، 3 ، 4 ، 5 و علیالبدل).
ذکر همه این موارد نشانگر چند خصوصیت بارز خشایار الوند است: حرفهای، متعهد، منعطف و کاربلد، اگر چنین خصوصیاتی در یک نویسنده جمع نشده باشد نمیتوانست کارنامهای اینچنین پربار و پرکار داشته باشد.
بسیاری از دوستان و همکاران او آرامش، مهربانی، صبوری و خوشمشربی را از بارزترین خصوصیات خشایار الوند ذکر کردهاند.
پوریا ذوالفقاری (منتقد سینمایی) آخرین خاطره اش از الوند را چنین گفته است: « میگوید به بازیگران نقش های فرعی سریال های طنز زنگ میزنید و خبرشان را در مجلهتان کار میکنید. ولی با نویسنده همان سریال تماس نمیگیرید. میگویم همین جا پیاده میشوم. زحمت افتادی. دست میدهیم و میگویم فردا زنگ میزنم تلفنی مصاحبهای کنیم. با خنده میگوید نه. بذار دیرتر. اینجوری حس میکنم چون این را گفتم و رساندمت زنگ زدی... میخندیم... میرود و این میشود آخرین دیدارمان. لعنت به این زندگی و واقعا از این فرهادکش فریاد...»
بسیار ناخوشایند و غمانگیز است چنین مطالبی را برای نویسندهای بنویسی که او با قلمش ساعات و زمان زیادی شادی و خنده برایت به همراه آورده است، این نوشتار ادای احترامی است به تمام آن لحظات شاد و خندههایی که خشایار الوند برای من رقم زده است، روحت شاد، مرد قلم شاد.
عصر ایران ؛ کاوه معینفر - چند روز از کوچ ناگهانی خشایار الوند گذشته است، روز شنبه مراسم بدرقه او در خانه سینما برگزار شد و در این مراسم فامیلها و دوستان او پشت تریبون رفته و سخنانی بیان کردند منجمله امیر مهدی ژوله که از دوستان نزدیک خشایار الوند است.
در بخشی از سخنانش که با تیتر «صحبتهای سوزناک ژوله در تشییع خشایار الوند»*
در فضای مجازی بازنشر شده است ژوله خطاب به خشایار الوند میگوید: « مرد
مومن تو (درباره الی) رو دیدی و میگفتی پاهام لرزید از تصور اینکه اون بچه
داره غرق میشه، پاهات نلرزید از اینکه پسرت بیاد و جسدت رو ببینه؟ و پسر 10-12 سالهات بیافته روی سینهات سعی کنه تنفس مصنوعی بده؟
پاهات نلرزید از اینکه این باید گوشی رو برداره زنگ بزنه به دوستهای باباش بگه سلام عمو بابام مرد، این چه فیلمنامه غلط و غولوطیه؟ مگه تو اینقده ساختار و ساختمان فیلمنامه نمیشناختی؟ چرا اینقدر سوراخ داره این فیلمنامه؟
آدم
یه قهرمانی را میخواد جدا کنه از قصه، جدا کنه از فیلمنامه، مگه نباید
کاشتی داشته باشه که این از بین بره؟ همینجوری یهو زندگی، کات مرگ. این چه
کات غلطیه آخه؟ بعد سکانس مواجهه دختر 6 ساله با اینکه بگه بابام کو؟ و ...»
از
همان روز شنبه که این سخنان را شنیدم حالم منقلب شد، در این 2 روز بسیار
کلنجار رفتم تا خودم را قانع کنم در این مورد ننویسم اما نتوانستم، خودم را
نهیب زدم که ژوله دوست صمیمی چندین سالهاش را از دست
داده، در شرایط عادی نیست، این حرفهایی که میزند برای تسلی دادن خودش است،
ولی باز نتوانستم بپذیرم که برای تسلای خودمان هر حرفی را بزنیم یا
اینچنین برخورد کنیم، حتی اگر حالمان بسیار بد باشد.
با هیچ منطقی نتونستم این حرفها و مدل برخورد ژوله را درک کنم، اولین مواجهه با حرفهای ژوله و سوالاتش این تصور غلط را در ذهن مخاطب ایجاد میکند که مگر خشایار الوند خودکشی کرده است که چنین سوالاتی را از او میپرسد؟ پس دوباره یادآوری کنیم که خشایار الوند در خانهاش آن شب فوتبال (بازی رئال مادرید و بارسلونا) را دیده و بعد مشغول کار بر روی اپیزود ویژه پایتخت بوده و در زمانی که خانوادهاش خواب بودهاند سکته قلبی کرده است.
اگر همین حرفها را امیر مهدی ژوله در قالب یادداشتی در اینستاگرامش منتشر میکرد شاید هم خیلی به دلم مینشست و حتی به دلیل انتخاب این زبان بیانی و ارجاع به اصطلاحات فیلمنامهنویسی (به دلیل فیلمنامه نویس بودن الوند و ژوله) تحسینش هم میکردم ولی در چنین وقتی (زمان تشییع او) و جلوی همسر، بچهها، برادر و ... کارکردش را نمیفهمم؟
علی الخصوص که با هرکدام از سوالات و حرفهایی ژوله آه و ناله و داد و بیداد حاضران را هم میشنویم، باید یک سوال پرسید اینجا چه خبر است؟ مراسم بدرقه خشایار الوند به منزلگاه ابدی اوست یا یک مسابقه برای درآوردن اشک و آه و ناله بیشتر حضار؟
واقعا
اگر یک نفر از حضاری که در آنجا حضور داشت به دلیل تولید این حجم از غم،
اندوه و گریه اتفاقی برایش میافتاد یا سکته میکرد، چه کسی جوابگو خواهد
بود؟
در مجالس ختم سنتی همواره حد و حدودی رعایت میشود و چنین صریح و مهار نشده به یک اتفاق یا اتفاقاتی اشاره نمیکنند، در واقع میدانند که تا چه اندازه و از چه کلمات و جملاتی استفاده کنند. مثلا اگر کسی بر اثر حادثه تصادف فوت کرده باشد، هیچگاه اشارهای به این قضیه یا چگونگی تصادف نمیکنند، و اگر آنجا هم بی مهابا بخواهند اشک در آورند عمل اشتباهی است.
من نه در اروپا و غرب زندگی کردهام و نه اینقدر ندیده و نشناخته شیفته آنها هستم که از همه اتفاقات آن طرف آب تعریف و تمجید کنم اما میدانم که در مراسمهایی که برای درگذشت کسی برگزار میکنند سعی بر آنست که خاطرات خوب و احساس قشنگی که درباره شخص درگذشته دارند را بیان کنند، به نظرم این بسیار کار قشنگ و درستی است: «زنده کردن یاد نیکی از آن سفر کرده».
من فکر میکنم اگر اتفاقی مشابه برای من رخ دهد، آیا دوست دارم کسی از دوستانم در مراسمم این گونه ( آنهم در مرگی که خودم هیچ نقشی در آن نداشتهام) مرا مورد خطاب قرار دهد؟ واقعا نه، هر قدر هم که مرا دوست داشته باشد و ناراحت باشد به دلیل همین دوست داشتن من، باید ملاحظه حال خانوادهام را بکند.
دوست دارم با ذکر چند خاطره از من این احساس را به بچهام بدهند که پدرش انسانی ارزشمند بوده که دوستانش به نیکی از او یاد میکنند، نه یک نفر با لحنی شاکی مدام سوالاتی بپرسد که شاید (حتی 1 درصد) دخترم فکر کند من مقصرم که مُردم.
هر مراسمی یک پروتکل نانوشته
دارد که حاصل تجربه یک شخص یا یک نسل نیست، بلکه در طول زمان و اتفاقات رخ
داده برای نسلهای مختلف یک جامعه به این قواعد و مراسم رسیدهاند.
به امیر مهدی ژوله باید یادآوری کرد آیا در مراسم خشایار الوند که خود سمبل شادی بود و یک عمر با قلمش مردم را شاد کرده است، اصلا درست است با این غلظت غم و اندوه تولید کرد؟
به طور حتم دوستانتان در گفتگوهایشان درباره فیلم یا سریالی صحبت میکنند که ممکن است شما آن را ندید باشید. بعد از کلی حرف درباره فیلم موردنظر آخر سر برای ساکت کردن دوستانتان میشینید و فیلم را مشاهده میکنید. در ادامه به ۱۰ فیلم و سریالی که به خاطر همین موضوع باید ببینید تا دوستانتان را در زمان به میان آمدن بحثی درباره فیلم و سریال همراهی کنید را نام بردهایم.
آینه سیاه (به انگلیسی:Black Mirror) را میتوان جزو عجیبترین و خلاقانهترین سریالهایی دانست که طی چند سال گذشته ساخته شده است. این سریال علمی-تخیلی در انگلیس ساخته و در شبکه اینترنتی نتفیلکس پخش میشود. سریال به طور علنی نقدی آشکار بر روابط انسانی و تکنولوژی دارد و سعی دارد به بیننده در مورد این شیوه زندگی اسفبار هشدار دهد. سریال در هر قسمت خود بخشی از زندگی امروزه انسانها را به باد انتقاد میگیرد. اعتیاد به تکنولوژی، نظام سرمایه داری، زندگی سیاست مداران و قانون قضایی و پورنوگرافی و میل مردم به خشونت مجازی تنها بخشی از چیزهایی هستند که در سریال به آنها پرداخته میشود.در واقع سریال بدون هیچ ترسی و البته بدون هیچ تعارفی به تمام چیزهایی که هالیوود در سالهای اخیر سعی کرده آنرا به عنوان لایف استایل آمریکایی جا بیندازد حمله و به شدت از آن انتقاد میکند.آینه سیاه از محصولات کاملا اورجینال نتفلیکس محسوب میشود.سریال با استقبال به شدت بالای منتقدین و به خصوص تماشاگران همراه بوده است
«پارکها و تفریحات» (Parks and Recreation) مجموعه 125 قسمتی است که از شبکه NBC طی سالهای 2009 تا 2014 و در ژانر کمدی پخش میشد. از بازیگران این سریال میتوان به ایمی پولر، رشیدا جونز، عزیز انصاری، نیک آفرمن، آبری پلازا، پل اشنایدر، کریس پرت، ادام اسکات و راب لو اشاره کرد. این فیلم توانست در زمان پخشش نامزدی و جوایز متعددی را از جمله Primetime Emmy Award (امی ساعات پربیننده) و پنج نامزدی جایزه امی و یک جایزه گلدن گلوب برای بازیگر پولر و همچنین نامزدی مجموعه کمدی / موزیکال را در گلدن گلوب بدست بیاورد. روزنامه معتبر Time نیز در سال ۲۰۱۲ این سریال را به عنوان بهترین برنامه تلویزیونی سال انتخاب کرد.
آیا کسی را میتوانید پیدا کنید که با نام هیزنبرگ یا «والتر وایت» آشنا نباشد؟ Breaking Bad را میتوان جزو موفقترین سریالهای چند دهه اخیر دانست. بیشک بیشتر شما دوستان با این مجموعه تلویزیونی آشنا هستید. مجموعهای که در ژانر درام توسط «وینس گیلیگان» تهیه و ساخته شد. «والتر وایت» داستان مفصلی دارد که نمیتوان در این مقاله گنجاند. معلم شیمی که به سرطان ریه مبتلا میشود و برای تامین هزینههای مالی خودش و خانوادهاش به همراه دانش آموزش پیشینش یعنی «جسی پینکمن» شروع به تولید و پخش شیشه میکند. 20 ژانویه 2008 اولین قسمت از این مجموعه پخش شد و در ۲9 سپتامبر 2013 شاهد پخش آخرین فصل و آخرین قسمت از این مجموعه موفق و محبوب از شبکه AMC بودیم.
«شنود» (The Wire) نام سریالیست که در سبک جنایی-درام از شبکه HBO طی سالهای 2002 تا 2008 میلادی پخش شد. این سریال که توسط نویسنده و خبرنگار سابق پلیس (دیوید سیمون) نوشته شده بود در پنج فصل (60قسمت) به نمایش در آمد. در هر فصل از «شنود» ما شاهد جنبههای مختلفی از شهر بالتیمور بودیم. متاسفانه این فیلم با وجودیکه توسط بینندگان رتبه «عالی» را کسب کرد، هرگز برنده جایزهای نشد. «شنود» توسط بسیاری از منتقدان به عنوان بزرگترین سریال تلویزیون توصیف شده است.
«جمعه شبهای روشن» (Fiday Night Lights) داستان شهر کوچکی بنام «دیلن» که در ایالت تگزاس آمریکا واقع شده است را روایت میکند. به هیچ وجه فکر نکنید که قرار است در جمعه شبی، زامبیها شهر را فرا بگیرند. چراکه در این سریال بیشتر از هر سریالی دیگری که به کشتار و قتل فکر میکند، به زندگی فکر شده است. رکن اساسی فیلم «ورزش» و فوتبالی است که جمعه شبها برگزار میشود. ما از جایی وارد داستان این سریال میشویم که شهرنشینان برای تیم فوتبال دبیرستانشان (دیلن پنترز) یک سرمربی جدید بنام «اریک تیلور» را استخدام میکنند تا تیمشان را قهرمان کند. در کل فیلم جوی آرام، اما هیجان انگیز دارد و مطمئن باشید از دیدنش خسته نمیشوید.
«فریک و گیکز» (Freaks and Geeks) جزء آن دسته سریالهایست که همچنان مشخص نیست به چه خاطر بعد از پخش فصل اول کنسل شد! امتیاز این فیلم از IMDB به طور خارق العادهای 8.9 از 10 است. این سریال که در ژانر کمدی است توسط «پال فیگ» و «جود آپاتو» کارگردانی و ساخته شد. «ُریگ و گیکز» از شبکه NBC طی سال 1999 - 2000 پخش شد. شاید جالب باشد بدانید که فقط از این سریال 8 قسمت ساخته شد.این سریال در مجله تایم سال 2007 در لیست ۱۰۰ سریال برتر تاریخ قرار گرفت.
«یتیم سیاه» (Orphan Black) یک سریال کاندایی در ژانر علمی-تخیلیست که توسط «گریمی منسون» و «جان فاکت» ساخته و کارگردانی شده است و از سال ۲۰۱۳ در حال پخش است. اگر جزو طرفداران سریالهایی هستید که به پیامدهای اختلاقی و معنوی کلون سازی و شبیه سازی از انسانها میپردازند؛ باید حتما این سریال را ببینید. زیرا دقیقا به همین موضوع میپردازد و اثرات مربوط به مسائل هویت شخصی را به تصویر میکشد.
«لوثر» (Luther) پروژه بریتانیایی است که طی سالهای 2010 و ۲۰۱۵ از شبکه BBC One پخش شد. در این سریال ما شاهد به تصویر کشیدن زندگی شخصیت اصلی فیلم - جان لوثر - هستیم. کارآگاهی که با پروژههای متفاوتی رو به رو میشود. اگر جزو طرفداران سریال «شرلوک» هستید به هیچ وجه «لوثر» را از دست ندهید. خالق و نویسنده این سریال «نیل کراس» است. پخش «لوثر» از جولای 2013 شروع شد و در دسامبر 2015 به پایان رسید.
همانند تمام سریالها، مدیران شبکه فصل اول را به صورت آزمایشی خریداری و پخش میکنند و در صورتی مورد توجه قرار گرفتند آن را برای فصلهای بعدی تمدید میکنند. Hannibal نیز مانند تمام سریالها به صورت آزمایشی پخش شد و توانست در همان قسمتهای نخست به پر بیننده ترین سریال NBC تبدیل شود. این ماجرا تا فصل سوم ادامه داشت که به یک باره خبر کنسل شدن فصل چهارم سریال منتشر شد! مگه میشه؟ سریال به این خوش ساختی چرا باید در اوایل راهش کنسل شود. بعد از به وجود آمدن کمپینهای مختلفی با موضوع واحد یعنی «ساخت فصل چهارم Hannibal» شبکه NBC گفت فصل چهارم ساخته میشود و پس از گذشت چند روز این شبکه زیر حرف قبلیاش زد و باز کار ساخت فصل چهارم را کنسل کرد. Hannibal روایتگر زندگی یک مامور FBI به نام «ویل گراهام» است که با روش خاصی توانسته به مقام بالایی برسد. وی در روش برگزیدهاش با تمرکزی بر روی قتل صورت گرفته خودش را جای قاتل قرار میدهد و به جای قاتل فکر میکند. همه چیز برای وی خوب و خوش در حال سپری شدن است تا زمانی که یک روانشناس کاربلد به نام «هانیبال لکتر» وارد داستان میشود. این دو در ابتدا پروژههای متعددی را باهم حل میکنند اما پس از گذشت مدتی «ویل گراهام» به ذات حقیقی «هانیبال» پی میبرد. 4 آوریل 2013 اولین قسمت و در 22 ژوئن 2015 آخرین قسمت از این سریال به نمایش درآمد.
دوازده سال! کمتر سریالی را میتوان پیدا میکرد که بعد از گذشت ۱۲ سال همچنان پخش میشود. به نحوی میتوان گفت هیچ سریالی را نمیتوانید پیدا کنید که تا این مدت عمر کرده باشد. «دکتر هو» (Doctor Who) جزو پربینندهترین ساخته های شبکه تلویزیونی BBC است که در ژآنر علمی-تخیلی روایت میشود. شاید جالب باشد بدانید که پخش این سریال در اصل ازسال 1963 آغاز شده است و دکتر هویی که این روزها میبینید به عنوان سری جدید این سریال به حساب میآید. «دکتر هو» این روزها به عنوان نشان فرهنگ معاصر بریتانیایی شناخته میشود. داستان سریال «دکتر هو» درباره شخصیتی است که با ماشین زمان خود (تاردیس) در زمان سفر میکند و با شیاطین تمدنها میجنگد.