گروه سیاسی- رجانیوز: محمدصادق شهبازی در جلسه درسگفتارهای جنگ فقر و غنا گفت: ما امروز در کشور ساختار فسادزا داریم. آقایان رفتند اول قانون نوشتند و سپس بر اساس آن، حقوق و املاک نجومی دادند. مقابل این سازوکارها باید ایستاد؛ اما اینگونه نیست که حکومت از بالا به پایین بخواهد هدایتشده فساد داشته باشد و خلاف انجام بگیرد.
به گزارش «رجانیوز» محمدصادق شهبازی، در سومین جلسه از سلسله درسگفتارهای تابستانه با عنوان «جنگ فقر و غنا» که به همت «مدرسه انقلاب سلامی» در حسینیه هنر برگزار شد، در سخنانی گفت: ما در سلسله درسگفتار جنگ فقر و غنا بحث ما نه بنای تئوریک بسیار عمیق، نه بحثهای روز و نه بحثهای مهارتی که به ماجرای عدالت ارتباط دارد است. ما میخواهیم اندیشه اجتماعی انقلاب اسلامی در حوزه عدالت را ناظر به حرفهای متفکرین انقلاب و مباحث دینی بنیادین خودمان بازخوانی کنیم.
وی افزود: تعاریف مختلفی را از عدالت تا امروز بررسی کردیم که ازجمله آنها میتوان عدالت به معنای توازن، اعطای حقوق افراد، مراعات شایستگیها، برابری و مساوات در فرصتهای عمومی اشاره کرد که این موارد تعریفهای اصلی در مورد عدالت اجتماعی به شمار میآیند.
نویسنده کتاب «تشکل دهه پیشرفت» ادامه داد: دیدگاه دینی ما اما با تعریفی جامعتر، بسیاری از مسائلی را که دغدغه این تعریفها است در خود جایداده است، لذا عدالت را به دادن حق هر صاحب حقی تعریف میکند؛ اعم از جامعه، فرد، طبیعت، مال و... «إِعْطَاءِ کلِ ذِی حَقٍ حَقَّه». این جامعیت را در تعریف حق و اعطای حق را میتوانیم در مواردی مثل رساله حقوق امام سجاد (ع) جستجو کنیم. برخلاف بسیاری از متفکران اسلامی که آمدهاند در فضای سنتی این موضوع را به حقوق افراد تعبیر کردند و بعد میبینیم که این مبنا میتواند با دیدگاه لیبرالها که اصالت را صرفاً به حقوق افراد میدهد، نزدیک شود.
این نویسنده اضافه کرد: عرصههای عدالت را با دو منطق بررسی میکنیم. با یک منطق حوزههای ناظر با آن را بررسی میکنیم که در این رابطه عدالت اقتصادی، عدالت سیاسی، عدالت فرهنگی، عدالت اجتماعی در معنای خاص آن بحث و بررسی میکنیم. یکوقتهایی هم هست که ناظر بر جنس بیعدالتی و عدالت است که به فقر و فساد و تبعیض نظر میاندازیم.
فقر انسان را از عقلانیت دور میکند
شهبازی یادآور شد: یکی از بحثهایی که در متون دینی ما فراوان به آن پرداختهشده، درباره نتایج فقر است. در متون دینی آمده که فقر انسان را از عقلانیت دور میکند. غالب این بحثها که در متون دینی ما نسبت به نتایج فقر آمده از حضرت علی (ع) است.
وی توضیح داد: امام علی (ع) در مورد فقر میفرمایند: شخص فقیر، حتی در شهر خودش هم غریب است. از خاصیتهای فقر این است که انسان را به حقارت میکشاند و صدای افراد فقیر شنیده نمیشود.
نویسنده کتاب «کدام انتظار؛ انتظار انقلابی یا انحرافی؟!» عنوان کرد: امیرالمؤمنین (ع) در نامه معروف خودشان به امام حسن (ع) نوشتند، فقر موجب از بین رفتن دین میشود. لذا در جامعهای که مردم آن درگیر نان شب خود هستند، هرچقدر هم که از معنویت و دین صحبت شود شنیده نمیشود.
پژوهشگر اندیشه دینی اظهار داشت: فقر را نباید صرفاً از زاویه خیریه ببینیم که فقط یک کمکی را به فرد محروم انجام بدهیم. بلکه مسئله مهم رفع استضعاف است. باید برویم و ببینیم چه جیزی باعث شده افراد دچار ضعف و فقر شوند.
این نویسنده تصریح کرد: در نگاه دینی سطحی از داشتن مال، موجب قوام دین مردم دانسته میشود. مال در منطق اسلامی ماهیتی قوامی و ساماندهنده برای زندگی اجتماعی دارد. در منطق دینی، مال و مالکیت همانند بسیاری از چیزهای دیگر که در دنیا وجود دارد ذاتاً مثبت یا منفی نیست. بلکه در بسیاری از موارد مال وسیله رشد و حفظ دین مردم است؛ اما در طرف دیگر هم میگوید دربند مال نباشید و بهتعبیر امام سجاد (ع) در رساله حقوق، باید حقوق آن را عطا کنید!
مسئله مالکیت در منطق دین اعتباری است
نویسنده مجموعه «سبک زندگی انقلابی» ادامه داد: مسئله مالکیت در منطق دین اعتباری است. اجمال ماجرا این میشود، پولی که کنز شود حتی از راه حلال و آن را نه در مسیر تولید به کار ببرید، نه به فقرا کمک کنید و نه با آن کار فرهنگی کنید، این مال، باطل است.
این نویسنده اضافه کرد: در متون دینی بسیاری از مسائل موجود در حوزه فقر، ناشی از تبعیض دانسته شده است. در متون دینی آمده مردم، فقیر، محتاج، گرسنه و بدون لباس نشدند مگر به گناه اغنیا.
شهبازی در بخش دیگری از سخنانش یادآور شد: زهد در منطق دین به نداری معنا نمیشود بلکه به نیاز واقعی از فرد تعبیر میشود که دارای کف و سقفی است. سقف این زهد، عرف جامعه و کف آن، عسر و حرج است.
وی عنوان کرد: در کنار نفی سرمایهاندوزی، از طرف دیگر هم به وسعت دادن به زندگی هم توصیهشده است.
این فعال فرهنگی توضیح داد: در منطق دینی کار برای توسعه زندگی و ایجاد کار و شغل، کمک و انفاق به فقرا و مردم اشکالی ندارد و برابر جهاد ارزیابیشده است.
کارشناس ارشد مطالعات انقلاب اسلامی با اشاره به نسبت برخی آرمانها با عدالت اظهار داشت: موضوع عدالت و امنیت امروز بهعنوان یکی از مسئلههای مهم کشور ما مطرح است. در ضرورت و اصل امنیت همانند عدالت هیچ بحثی نیست و در متون دینی و در نهجالبلاغه حضرت علی (ع) مفصل دراینباره بحث دارند.
شهبازی تصریح کرد: متون دینی ما عدالت را پایهای اساسی برای امنیت میشمارند. در متون دینی، عدل، موجب قوام ساختار اجتماعی محسوب میشود. متون زیادی داریم که مشخصاً به اولویت عدالت بر امنیت اشاره میکنند، حتی از عدل بهعنوان سپر دولتها یادشده است.
وی تأکید کرد: دین در مورد عدالت به این نکته بسیار مهم اشاره میکند که اگر کشور بر پایههای عدل بنا شد و با ستونهای عقل و عقلانیت سامان پیدا کرد خداوند این حکومت را یاری کرده و دشمنان آن را خوار میکند.
چشمپوشی از عدالت موجب تغییر هویت نظام میشود
پژوهشگر اقتصاد سیاسی افزود: اسلام، هر دو حوزه عدالت و امنیت را مهم میداند و در این میان، اولویت را به عدالت میدهد. البته بهصورت موردی و در شرایطی خاص ممکن است حفظ حکومت اسلامی و وجود خطر عینی و قطعی برای آن موجب تأخیر در اجرای عدالت شود؛ چراکه اگر حکومت دینی نباشد نمیتوان عدالت و سایر آرمانها را اجرا کرده یا پیگرفت؛ اما اگر این موضوع به یک رویه تبدیل شود، درست نیست و اشکال دارد. چراکه حکومت ابزار اجرای عدالت است و اگر مدام در حکومتی، برای عدم اجرای عدالت بهانهتراشی شود، چیزی از هدف اصلی و اسلامیت آن حکومت باقی نمیماند و موجب تغییر هویت آن میشود.
شهبازی عنوان کرد: عدالت آرمانی قابل حد خوردن نیست، زیرا مهمترین هدف اجتماعی دین اجرای عدالت است. البته این هدف نهایی نیست. دین عدالت اجتماعی را برای رساندن انسانها به معنویت و معرفت و تربیت میخواهد. عدالت مهمترین آرمان اجتماعی است؛ اما موارد دیگری چون آزادی و پیشرفت حد میخورند. عدالت آرمانی درجه اول است و موجب میشود هرچیزی سرجای خود باشد. اصل حکومت دینی و اجرای احکام اسلام در آن برای رعایت عدالت است.
وی در بخش دیگری از این نشست به موضوع عدالت بین شیعه و اهل تسنن اشاره کرد: اهل تسنن میگویند اگر حکومت تمایل داشت و حاکم تشخیص داد میتواند بنا به مصالحی اقداماتی را انجام دهد و بهاصطلاح به آن مصالح مرسله میگویند. در چارچوب فلسفه سیاسی برادران اهل تسنن قیام علیه حاکم جائر باطل است؛ اما شیعیان میگویند اگر حاکم عدالت نداشت و از آن خارج شد قیام علیه او جایز و در صورت تحقق شرایط، واجب است. مصلحت در فقه شیعه هم بدون شاخص و دلیل و مرسله نیست و باید با ملاک شرعی و تزاحم با موارد اهم مستند باشد.
نویسنده کتاب «خودسازی و جامعهسازی» توضیح داد: البته شیعه در این میان به شاخصهایی هم در این زمینه اشاره میکند. اولاً باید مشخص شود مسئلهای عینی وجود دارد. سپس دلیل مشخصی برای آن پیدا شود. این دلیل مشخص هم باید حد و چارچوب داشته باشد، زمانمند باشد و حوزه آنهم مشخص شود. همچنین مستند بر یک سری از اصول مشخص دینی باشد. به همین دلیل مصلحت در نگاه شیعه کاملاً یک بحث فقهی است.
این نویسنده اظهار داشت: اگر حکمی فقهی است دلیل نمیشود نتوان آن را موردنقد قرارداد؛ زیرا او مجتهد است و به این فتوا رسیده است؛ اما در مورد اینکه این مصلحتی که به آن رسیدیم به چه صورتی است میتوانیم آن را موردبررسی قرار بدهیم.
شهبازی متذکر شد: بحث مصلحت در جریان شیعه را به این دلیل نمیتوان نقد کرد که بشری است؛ اما ما میگوییم چارچوب دارد. دعوای ما این است که این چارچوبها رعایت شده است یا نه؛ اما اهل تسنن میگوید حکومت خواسته و کرده و کسی نمیتواند اعتراض بکند مگر اینکه بتوانند به آن حاکم غالب شوند و خودشان حکومت تشکیل بدهند؛ اما این موضوع برای ما قابل نقد است و میتوانیم تصمیماتی را که گرفته میشود نقد کنیم که به مصلحت است یا خیر.
فساد در کشور سیستماتیک نشده است
این پژوهشگر در بخش دیگری از سخنانش درباره وجود فساد در کشور افزود: در کشور ما هم ساختارهای فسادزا و هم سازوکارهای فسادزا وجود دارد اما فساد سیستماتیک نشده است؛ یعنی حکومت بهجایی نرسیده که رأس و چارچوبهای کلی آن مثل رژِیم پهلوی بخواهد فساد صورت بپذیرد.
این نویسنده ادامه داد: ما امروز در کشور سازوکار و ساختار فسادزا فراوان داریم. آقایان رفتند و اول قانون نوشتند و سپس بر اساس آن، حقوق و املاک نجومی دادند. باید مقابل این ساختارها و سازوکارها ایستاد؛ اما اینگونه نیست که حکومت از بالا به پایین بخواهد بهصورت هدایتشده فساد داشته باشد و خلاف انجام بگیرد.
شهبازی خاطرنشان کرد: اینکه یک سیستم، سازوکارهای غلط دارد فرق دارد بااینکه یک سیستمی مثل محمدرضا پهلوی که از بالا طوری چیده شده که سرشبکههای اصلی فساد سران خود رژیم بودند؛ یعنی محمدرضا پهلوی با خانواده و دوستان خود بالای حکومت نشسته و طوری سیستم را چیدهاند که ملت را چپاول کنند.
وی اضافه کرد: معتقد نیستم که کل سیستم کشور فاسد است. حتی قبل از اینکه رهبر انقلاب در سخنرانی خودشان بگویند ما در عدالت پیشرفت کردیم در نشست جنبش عدالتخواه دانشجویی گفتم ما در عدالت عقبماندهایم، اما در عدالت اجتماعی به نسبت گذشته خودمان پیشرفت کردهایم. مثال آن مقایسه فقر ستیزی امروز با قبل از انقلاب و یا رسیدگی امروز حکومت به روستاها در دهه هفتاد در مقایسه با امروز است.
نویسنده کتاب «انسان انقلاب اسلامی» یادآور شد: در ساختارها و سازوکارهای کشور فساد است اما راه اصلاح وجود دارد. مهمترین دلیل آنهم این است که خود ما رفتیم و مسائلی را پیگیری کردیم و امکان اصلاح آن را مشاهده کردیم.
این پژوهشگر دینی عنوان کرد: در موضوع نسبت بین عدالت و معنویت، اعم از توحید، فرهنگ و معنویت با نسبتی دوطرفه روبرو هستیم. معنویت هدف نهایی است، اما این هدف نهایی بدون طی کردن واقعیاتی در عرصه اجتماعی محقق نمیشود. بدون اخلاق و معنویت نمیتوان عدالت را محقق کرد و بدون عدالت، رسیدن به اخلاق و معنویت ناممکن است.
این نویسنده توضیح داد: یکی از مسائلی که در حوزه عدالت با آن روبرو هستیم این است که تعبیر عدالت فردی با عدالت اجتماعی باهم خلط میشود و بعد در مورد نسبت عدالت و ولایت حرفهای غلطی گفته میشود. دوگانهسوزی بین عدالت و ولایت از اساس اشتباه است. البته عدالت در منطق شیعی به ولایت اولی است. اصلاً عدالت آنچیزی است که حق ولایت ایجاد میکند. اگر طرف عادل نباشد و ظلم فردی و یا ظلم اجتماعی کند او از عدالت ساقط است و حق ولایت ندارد.
شهبازی اظهار داشت: پیامبر اکرم (ص) در جامع الاخبار میگوید: پستترین افراد در نظر خداوند کسی است که حاکمیت مردم را بپذیرد ولی بین آنها عدالت را اجرا نکند. امام حسین (ع) در روز عاشورا میفرمایند: شما رفتید و حاکمانی برای خودتان برگزیدید بدون اینکه آنها بین شما عدالتی را افشانده باشند یا شما امیدی هم نداشته باشید که اینها بعداً در حق شما عدالتی بورزند. البته ممکن است به مصالح کلانی به خاطر خطر واقعی برای اصل حکومت دینی و بهصورت موردی و در موارد جزئی و موقت، اجرای عدالت به تأخیر افتاده یا در موردی خاص اجرا نشود.
وی تصریح کرد: در مورد نسبت عدالت و وحدت، در جامعه اسلامی حتماً وحدت مسئله مهمی است؛ اما نگاه اهلبیت (ع) میگوید اگر میخواهید در جامعه هم وحدت باشد، عدالت نیاز داریم. مهمترین نمونهاش خطبه فاطمی به بهانه ماجرای فدک است.
نویسنده کتاب «نفوذ و سلطه» در بخش پایانی این برنامه گفت: یکی از دعواهای جدی که خروجی بیرونی هم دارد نسبت عدالت و پیشرفت است. یک نگاه این است که اعتقاد دارند پول و ثروت تولید کنیم تا بهتدریج آدمها به عدالت برسند. نگاه دوم که نگاه دینی ما است میگوید عدالت مقدم بر پیشرفت است. عدالت به معنای توزیع عادلانه فقر که صرفاً افراد در ناداریهای خود برابر باشند نیست. بلکه بهدنبال پیشرفت هستیم تا ثروت تولید شود و آن ثروت درست توزیع شود و در آنهم به عدالت برسیم؛ یعنی هم در فرصتها و وضعیت کنونی باید عدالت برقرار باشد که افراد بتوانند ثروت تولید کرده و جامعه پیشرفت کند، عدالت هم شاخص پیشرفت است و هم در نقطه تولید ثروت و پیشرفت، باز به دنبال عدالت هستیم. این منطق جامعتر از عدالت توزیعی صرف است.