شاید فکر کنید، "هیچگاه برای من پیش نخواهد آمد،" اما دیر یا زود، احتمال آن وجود دارد: شما ممکن است به بحران میانسالی دچار شوید. ناگهان، هر آنچه که در چند دهه اخیر وقت خود را به آن اختصاص داده بودید را زیر سوال میبرید، و تمام اهداف زندگی که به دقت برای آنها برنامه ریخته بودید دیگر معنایی ندارند. شروع به اقدامات بیفکر و تغییرات بزرگ میکنید، و نمیدانید که آیا حس و هدف خود را دوباره بدست خواهید آورد یا نه.
خوشبختانه، تنها نیستید. بسیاری پیش از شما بحران مشابهی را تجربه کردهاند و سربلند از آن بیرون آمدهاند. 15 عضو انجمن مربیان فوربز، برخی از نشانههایی که خبر از بحران میانسالی میدهند، به همراه بهترین راهحل برای پشت سر گذاشتن این مرحله را در ادامه عنوان کرده اند. با اسکیل ما همراه باشید.
1. بیتفاوت هستید
مدام راجع به همه چیز حس "بیتفاوتی" دارید.
بهترین پیشنهاد این است که شکرگزار هر آنچه که در زندگیتان طبق روال است باشید، سپس هر روز قدمی در جهت شکل دادن زندگی خود به شکلی که میخواهید باشد بردارید. مصمم پیش روید، بیخیال گذشته شوید و آن را پشت سر بگذارید. تمام قدرت شما امروز است، نه دیروز و نه فردا. امروز چه کاری میتوانید انجام دهید؟ انجام این کار، زندگی که به دنبال آن هستید را روزی برای شما ایجاد خواهد کرد.
2. به سختی از رختخواب بیرون میآیید
وقتی میبینید که به دنبال این هستید که بدانید چرا و چگونه به اینجا رسیدید، یا نمیخواهید از رختخواب بیرون بیایید، این یک نشان قطعی برای ایجاد تغییریست که باید در آینده خود ایجاد کنید.
بسیاری از ولخرجیهای پرجلوه مثل یک خودروی جدید شاید به طور موقت تسکینبخش باشند، اما چاره کار نیستند. زمان یادگیریست! مهارتی که همیشه به دنبال آن بودید را یاد بگیرید و ببینید که چگونه به شما نیرو و قوتی دوباره میبخشد.
3. حرفش را میزنید اما اقدامی نمیکنید
اگر میبینید به جای تلاش برای پیدا کردن راهی در جهت بهبود زندگی شخصی و حرفهای خود، حرف آن را میزنید، زمان آن رسیده که تجدید نظری در رفتار خود بکنید.
جستجوی خود را انجام دهید. با دوستان، اعضای خانواده، مربی مورد اعتماد و متخصصین صنعت راجع به ایدههای خود صحبت کنید. آنها میتوانند شما را با پیشنهادهای خود راهنمایی کنند، زیرا هرچه بیشتر یاد بگیرید، تمایل بیشتری به عمل کردن خواهید داشت.
4. زندگیتان در حالت اتوپایلت است
اینکه ببینید در حالت اتوپایلت بدون هیچ هدفی در حال پیش رفتن هستید میتواند دلهرهآور باشد.
ناامید نشوید. از این فرصت استفاده کنید تا تامل کرده، خواستههای خود را ارزیابی کرده، و درست قدم بردارید. پرورش ذهنی میتواند شما را در دست یافتن به آرزوهای حقیقیتان کمک کند. مطالعه کتابهای پرورش ذهنی می تواند شروع خوبی برای این کار باشد.
5. هدف خود را گم کردهاید
احساس میکنید که هیچ هدفی در زندگی ندارید، یا هدف بزرگتری از آنچه زندگی روزمره فعلیتان پیش رویتان میگذارد، وجود دارد.
به دنبال یافتن هدف رفتن نیز خودش میتواند حرکتی نزولی باشد. داوطلب شوید
و بر ایجاد تغییر بر دیگر افراد خارج از حیطه تاثیر خود تمرکز کنید. برای
افراد جدید تغییر ایجاد کنید و تمرکز خود را تغییر دهید.
6. برنامه تان دیگر کارایی ندارد
یکی دیگر از نشانههایی که حاکی از بحران میانسالیست این است که برنامههایتان دیگر کارایی ندارند. تمام چیزهایی که برای خودتان ایجاد کردهاید، کارتان، روال طبیعی زندگی، حس رکود و حتی خفگی دارد.
زمانی که چنین چیزی رخ میدهد، با خودتان مهربان باشید. به خودتان اجازه دهید تا مسیر را عوض کرده و به دنبال این باشید که چه چیز بهترین گزینه ممکن برای وضعیت فعلی زندگیتان است.
7. ایجاد تغییرات بزرگی که "خود شما" نیستید
ایجاد تغییرات بزرگ به دور از خود واقعی میتواند از نشانههای بحران میانسالی باشد.
لزوما چیز بدی نیست. زمان برآورد، ارزیابی دوباره زندگی، و ایجاد تغییرات مثبت است. بهترین راه برای انجام موفقیت آمیز آن داشتن یک مربی یا مشاور است، کسی که مطمئن هستید بازخوردهای صادقانه خود را ارائه میهد، کسی که به دنبال نتایج نباشد، و موفقیت شما آرزوی اوست.
8. به دیگران حسادت میکنید
زمانی که میبینید به جای فکر کردن به آینده خودتان زمان بیشتری را به تحلیل گذشته دیگران میگذرانید.
به خاطر داشته باشید که دستاوردهای دیگران بر اساس فرصتهای متفاوتتری نسبت به شما بوده و انتخابهای آنها با انتخابهای شما متفاوت بوده است. اگر جای آنها بودید همان انتخابها را میکردید؟ زمان آن رسیده که دست از فکر کردن راجع به آینده دیگران بکشید و برای خودتان برنامه بریزید.
9. نگران این هستید که همین حالا نتیجه کار را می دانید
حسی به شما میگوید که پیش از این، این فیلم را بارها دیدهاید.
وقت بگذارید و دو سناریو را طرحریزی کنید. یک "ادامه دادن مسیر" است. سه تا پنج حیطهای که برایتان مهم هستند را شناسایی کنید و نتایج احتمالی را اگر تغییرات چشمگیری ایجاد نکردید، طرح ریزی کنید. سناریوی دیگر "چه اتفاقی میفتد اگر؟" است. ببینید که آن حیطهها در آینده برای شما چگونه خواهند بود. آیا این چشمانداز ارزشش را دارد؟
10. راضی به دور شدن از "موفقیت" خود هستید
تنها بینش و ادراکی ناگهانی کافیست تا به شخصی بفهماند که زندگی کوتاه است و کسی از فردایش خبر ندارد. در نتیجه، کسانی که با بحران میانسالی روبرو هستند به راحتی میتوانند از کاری که جامعه آن را موفق میپندارد چشمپوشی کنند، تا به دنبال علاقهشان رفته و رویای خود را دنبال کنند.
چیزی که به آن علاقه دارید میتواند در شکل کاری غیرسنتی باشد، یک خیریه یا فعالیتی غیر انتفاعی.
11. همه چیز شکل وظیفه به خود میگیرد
ما به نقطهای در زندگی خود میرسیم که به کاری که انجام میدهیم شناخته میشویم (یک قدرت) و مردم برای انجام آن به ما روی میآورند (یک نیاز)، و برای این ترکیب پاداش میگیریم. چرا بحران؟ در حال از دست دادن این اشتیاق هستیم. وقتی به این ترکیب همراه با قدرت نیاز دارید اما اشتیاقی برای آن ندارید، نام وظیفه به خود میگیرد.
بر یافتن نقطه شیرینی که علاقه، قدرت و نیاز با هم در یک راستا باشند تمرکز کنید.
12. موفق هستید اما خشنود نیستید
وقتی کار و زندگی روی خوشی نشان نمیدهند، نقاط قدرت و ارزشهای خود را بررسی کنید. اغلب این حس، "آیا همه چیز همین است؟" زمانی رخ میدهد که ما از مرکز دور میشویم. شاید موفق باشید اما خشنود نیستید، و این نشان میدهد که زمان تغییر رسیده است.
آرامش خود را حفظ کنید و نقاط قدرت خود را ارزیابی کنید. از خودتان بپرسید، "من واقعا در چه چیزی خوب هستم؟" و با ارزشهایتان ارتباطی دوباره برقرار کنید: "چه چیزی واقعا برای من مهم است؟" سپس، در هر سنی، دوباره شروع کنید.
13. دیگر برای بردن بازی نمیکنید، بلکه برای نباختن بازی میکنید
این نشان میدهد که آن حسی که زمانی داشتهاید را از دست دادهاید. تصمیمات خود را بر اساس ترس میگیرید، نه یقین.
سریعترین راه برای فرار از این ذهنیت این است که برای بازیافتن آن حس یقین تمرکز کنید. ریسکهای حساب شده بزرگتری بکنید. در ذهنتان دیگر جوان نیستید، پس نگران نداشتن زمان هستید، اما بدانید که بیش از پیش تجربه دارید، پس عاقلتر هستید. برای برد بازی کنید.
14. نگران گذران زمان هستید
در گذر زمان، گاهی اوقات ما نگران زمان باقی ماندهای میشویم که باید به دنبال رویای خود رفته و بهترین زندگی را بسازیم. این مسأله اغلب منجر به اشتیاقی سوزان برای "ماشین بخر!" یا "خانه رابفروش!" میشود. معمولا، این تصمیم جدیدی نیست، بلکه چیزیست که مدتها در نظر داشته و در رویای آن بودهایم.
به خودتان اجازه دهید که بدون برچسب زدن به خودتان تغییر کنید.
15. در مسیر خود سردرگم و مبهم هستید
حس سردرگمی میتواند به این معنی باشد که دیگر با چیزی که در حال حاضر هستید یا در حال انجام آن هستید یا در جایی که قرار دارید خشنود نیستید. شاید همچنان در آن خوب باشید، اما نمیدانید که چگونه این مسائل به شما برای رسیدن به جایی که میخواهید برسید کمک میکنند.
زمان آن رسیده که قدمی به عقب برداشته و به جایی که وضوح و شفافیت داشتید و شاید جایی که آن را ازدست دادید بازگردید. سپس برنامهای ایجاد کنید تا برای رسیدن به جایی که میخواهید برسید به شما کمک کند.
منبع: www.forbes.com
بازنشر و استفاده از مقالات اسکیل ما، به هر شکلی تنها با ذکر نام "اسکیل ما" در بخش منابع و ارائه هایپرلینک مجاز می باشد.