واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

گزارشی از نشست محیط زیست و مسائل اجتماعی آن

این جا یک تمدن هزار ساله وجود دارد…
گزارشی از نشست محیط زیست و مسائل اجتماعی آن :

این جا یک تمدن هزار ساله وجود دارد…

در نشست صد و چهارم در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات که با عنوان گزارش محیط زیست و مسایل اجتماعی در 19 دی ماه برگزار شد، عباس عبدی و دکتر محمد فاضلی به سخنرانی پرداختند.

پایگاه خبری تحلیلی آب ایران: تا به حال محیط زیست را دغدغه ی یک سری آدم که از سر بیکاری به محیط زیست پرداخته اند جلوه داده اند و گاهی اوقات نیز واژه هایی مثل محیط ایست و افراد طرفدار حیوان را در این زمینه به کار برده اند. در نگاه اول این ها عباراتی هستند که ساده به نظر می رسند اما در انتها می توان دید پشت این رویکرد ها نوعی از ساختار قدرت و منافع وجود دارد.

در نشست صد و چهارم در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات که با عنوان گزارش محیط زیست و مسائل اجتماعی آن در 19 دی ماه برگزار شد، عباس عبدی و دکتر محمد فاضلی به سخنرانی پرداختند.

درابتدای این نشست مستند روزگار هامون که به بی آبی سرزمین سیستان می پردازد،  پخش شد. پس از بخش این مستند، محمد احسانی کارگردان این فیلم گفت: مسئله ی هامون یک بحث فرامنطقه ای بوده و تنها مربوط به افغانستان و ایران نیست. باید توجه داشت که اگر هامون نابود شود، آیین ها، فرهنگ ها، موسیقی آنجا و … نیز نابود خواهند شد.

آنجا یک تمدن هزار ساله وجود دارد…

 

منافع بلند مدت قربانی هزینه های کوتاه مدت

عباس عبدی: وقتی محیط زیست  تخریب می شود چه در حوزه ی آب، خاک و هوا یا انرژی، حتما یک منافع کوتاه مدت و یک هزینه های بلند مدتی دارد که به آن توجه نکرده ایم، که در این صورت آن هزینه های بلند مدت قربانی منافع کوتاه مدت ما شده اند و یا برعکس؛ مواردی هست که منافع بلند مدتی دارد که قربانی هزینه های کوتاه مدت می شود. باید دید ربط این اتفاق به ساخت سیاسی چیست؟ می توانیم دلایل مختلفی برای آن توضیح دهیم و عوامل ریشه ای را بررسی کنیم. در این میان تحلیل های روانشناسی که می گوید ما آدم های بی مسوولیتی هستیم، خیلی کمکی به ماجرا نمی کند. ساختار هایی در جامعه وجود دارد که تا آن ها را تغییر ندهیم، تغییر در محیط زیست سخت خواهد بود. به طور کلی اگر محیطی در مجموع ناسالم باشد و یا میکروبی و آلوده باشد، طبیعی است اگر هرکدام از ما رعایت کنیم، به آلودگی کم تری دچار می شویم اما در نهایت عده ای آلوده خواهند شد. ما باید به دنبال متغیر اصلی که تحلیل ساختاری جامعه باشد، دقت کنیم. در محیط زیست دو عامل دخیل هستند؛ یک مردم و یک گروه دولت. فرقی که در تصمیم گیری بین این دو گروه وجود دارد این است که دولت مجموعه ای قدرتمند، متمرکز و سازمان یافته است، اما مردم غیرمتمکز و غیر سازمان یافته هستند که قدرت آن ها بالفعل نبوده و بالقوه می باشد و فرق کلیدی که وجود دارد این است که منافع جزء مردم لزوما ربطی به منافع کل ندارد، یعنی مثلا من می توانم به عنوان یک عضو جامعه رفتاری داشته باشم که برایم کاملا منفعت داشته باشد اما منفعت جمع را زایل کند. اگر این جزء بتواند متفاوت از کل باشد به سراغ منافع خود می رود در حالی که کل ضرر می کند. اما دولت این چنین نیست و اولین اتفاقی که اینجا می افتد این است که شکاف عمیقی بین دولت و ملت می افتد. منظور از این شکاف تضاد منافع و هزینه می باشد. چنانچه رابطه ی دولت و ملت دارای شکاف باشد، بنابراین شکاف هزینه و فایده خواهیم داشت . در ساختار این چنینی تمام تصمیمات دولت درباره ی منافع عمومی از یک منطق به خصوصی تبعیت می کند. ساختار تصمیم گیری در چنین دولتی را می توان به دو حالت تشبیه کرد؛ حالت اول زمانی است که دولت از جیب ملت( منابع) هزینه می کند برای خودش و حالت دوم زمانی است که از جیب ملت برای خود ملت هزینه می کند. در ساختار با شکاف منطق تصمیم خرید از جیب خود برای خود را نمی توان ایجاد کرد. باید دید چرا این شکاف به وجود آمده است؟ می توان گفت بخشی از آن به دلیل منافع نفتی است . شکاف به معنی درگیری نیست. استقلال منابع دولت از ملت نیز موجب این شکاف شده است. در جامعه ی ایران چیزی به نام منافع مردم نداریم به این دلیل که سازمان دهی و تشکیلات ندارند. منطق حاکم بر تصمیم گیری دولت برای امور اقتصادی و محیط زیست، هزینه کردن از جیب دیگران برای خود و یا دیگران است که باعث اتلاف منابع می گردد.

منطق دیگری که  در ایران باید به آن توجه شود، منطق پس انداز است. یکی از مهم ترین ویژگی های هر جامعه این است که چقدر پس انداز می کند. باید دید چه موقع ما پول را پس انداز می کنیم؟ پس انداز یعنی گذشتن از مصرف فعلی به نحو مطلوبیت بیش تر در آینده. ما اگر امروز پول را خرج نکنیم به این معنا نیست که نمی توانیم آن را خرج کنیم اما با این پول مطلوبیت بهتری در آینده خواهیم داشت. وقتی پول پس انداز می شود که ریسک آینده کم باشد، در جامعه ای که کوتاه مدت و بی سواد باشد، کسی حاضر نیست در آن پس انداز کند. کدام جامعه پس انداز بیشتری می کند؟ جامعه ای که از مصرف کوتاه مدت و سود کوتاه مدت می گذرد و نگاه آن به آینده است، یک جامعه ی پیشرفته می باشد.

اگر به محیط زیست این نگاه را داشته باشیم متوجه خواهیم شد که چرا انقدر راحت چاه می زنیم. این چاه در بلند مدت هزینه هایی که برای جامعه ایجاد می کند بسیار سنگین است و شامل منافع کوتاه مدت می باشد.

منطق دیگری که وجود دارد منطق ریسک است. پیشرفت بشریت و اقتصاد روی ریسک است. جوامع ریسک پذیر جوامعی هستند که شکست در آن ها هست اما بیش از شکست پیروزی دارند. دولتی که شکننده نباشد می تواند ریسک کند و به پشتیبانی ملت اعتماد داشته باشد. از نطر من تصمیمات ریسک پذیر در جامعه ما در بعد از انقلاب بسیار کم بوده است.

از بدترین تصمیماتی که برای آب کشور گرفته شده است ارزان کردن آب کشاورزی است که باعث شده چاه با پمپ از شب تا صبح کار کند. ما فکر کردیم با تغییر علامت در اقتصاد می توانیم کشاورزی را توسعه دهیم در حالیکه اینطور نیست.

تصمیم گیری در مورد محیط زیست و آب به گونه ای نیست که امروز تصمیم گرفت و فردا آن را عوض کرد. باید بگم پس انداز ما در محیط زیست صفر است و من به آینده نگری تاکید دارم اما ما بیش تر در حال زندگی می کنیم.

سیاست محیط زیست و فرسایش تمدنی ایران

محمد فاضلی : بررسی های امروز دنیا نشان می دهد محیط زیست بیش از هر زمانی درگیر سیاست شده است و این یک گفتمان جدید می باشد. تا قبل از این ما از محیط زیست به عنوان یک تصویر رمانتیک یاد می کردیم که شامل ستایش رود ها و… بود. باید گفت محیط زیست مستقیما با ثروت و عدالت مرتبط است. این هوای آلوده و خفه کننده ی امروز تهران ظلم به آیندگان است. ظلم به آن هایی است که سرطان می گیرند. محیط زیست یعنی روزگاری هامون و آن هایی که ساختار معیشتیشان از هم پاشیده است. محیط زیست کالایی کم یاب شده است. هوای پاک، آب پاک امروزه کالایی کم یاب هستند. یک جنگل سالم کالایی کم یاب است. غذایی که ما مصرف می کنیم انبوهی از فسفات ها، نیترات ها و فلزات سنگین است، پس غذای سالم نیز امروزه در جامعه ما کم یاب است. محیط زیست موضوع مناقشه ی ژئوپولتیک شده است. محیط زیست بخشی از سیاست و هویت شده است.  برای این که ارزش اقتصادی محیط زیست ایران را نشان دهم حاصل یک کار را که در سازمان حفاظت محیط زیست انجام داده ام گزارش می دهم که در آن 16 منطقه ی حفاظت شده ایران از نظر ارزش اقتصادی سالانه با متر های مشخص تعیین کرده اند.

این جا یک تمدن هزار ساله وجود دارد...

در تولید دشمن خودکفا شده ایم

در ادامه باید بگم 28 کیلومتر مربع از جنوب تهران فرونشست آبخوان داشته است و مناطق 20-16 تهران به طور متوسط سالانه 36 سانتی متر فرو می روند و خطر فرونشست کلی کلیه ی جاده های ورودی به تهران را تهدید می کند. 21 کیلومتر از جاده ی ساوه-تهران و 28 کیلومتر از جاده ی قم- تهران فرونشست داشته اند. باید گفت ما در تولید دشمن نیز خودکفا شده ایم. دشمنی از این بزرگتر نیست که با یک زلزله 7 ریشتری ممکن است چند صد هزار نفر کشته دهد. در 50 سال گذشته چه اتفاقی افتاده است؟ این کشور به دلیل سیاست اقتصادی، رویکرد های ایدئولوژیک، تنش با نظام جهانی و یا هر آیتم دیگری نتوانسته صنعتی شود و نتوانسته جمعیت خود را از راه صنعت تامین کند که نتیجه ی آن فشار آوردن بر منابع است که در کشاورزی و معدن بروز کرده است. ما به هیچ قیمتی حاضر نشدیم شعار خودکفایی در کشاورزی را رها کنیم. اگر هم در صنعت فشار آوردیم، صنعتی بوده است که به شدت انرژی بر و آلوده کننده بوده است و به سراغ کارخانجاتی که با تکنولوژی پایین مثل پتروشیمی، فولاد و سیمان و … بوده اند رفته ایم.

چون ما نتوانستیم معیشت بیکاران را در عرصه های دیگر ببریم. نتوانستیم صنعت نساجی را با اشتغال گسترده تولید کنیم. نتوانستیم کشاورزان پیشرفته درست کنیم، پس فشار عظیمی به منابع آوردیم. گزارش ارزیابی زیست محیطی ما کجاست؟ در گزارش ارزیابی انتقال آب خزر به سمنان باید مشخص شود مدیریت تقاضا داشته باشیم یا خط لوله بکشیم؟ کدام یک ارزانتر است؟ کدام پایدارتر است؟ گزارش ارزیابی خشک شدن جنگل های بلوط کجاست؟

کم دانشی نظام تصمیم گیری

این نظام نسبت به آینده و عوارض آن کم دانش است. دولت در ایران ماهیت ساخت و سازی دارد. ساختن برای چه؟ نتایج این وضعیت باعث فرسایش تمدنی ایران می شود. منظور از فرسایش تمدنی این است که سالیانه 4.3 میلیارد تن خاک در ایران فرسایش می کند. یعنی سالیانه 53 تن خاک به ازای هر ایرانی . تعداد سازمان های مردم نهاد بیش از 30 درصد کاهش یافته است و شاخص بهره وری انرژی به طور مداوم کاهش یافته است. رتبه ی عملگرد محیط زیستی ایران از 53 به 114 سقوط کرده است. دمای کشور تا 80 سال آینده بین 1 تا 3.5 درجه افزایش می یابد. 42 درصد کاهش آب ورودی به سد ها داشته ایم. چرا ما تصمیمی درباره ی انتشار گزارش های زیست محیطی نمی گیریم. بیکاری واضح ترین پیامد این بحران است. آسیب های اجتماعی به حد خطرناکی رسیده است. ما چرا نمی توانیم حقابه ی خود را از افغانستان احیا کنیم؟ باید گفت چون در موقعیت ژئوپولتیک خوبی نیستیم که تداوم آن ما را در همه ی عرصه ها دچار مشکل خواهد کرد. اگر دریاچهِ ارومیه خشک شود تا زنجان ریزگرد خواهیم داشت. اگر جنگل های بلوط نابود شوند بنیاد آب شیرین و مقابله با ریزگرد ها را از دست خواهیم داد. وقت آن است نخبه ها برای حاکمیت و قدرت سیاسی موضع خود را مشخص کنند. کلی گویی دیگر بس است. باید تصمیمات سخت بگیریم و با مردم وارد گفتگو شویم. باید اصلاحات سخت انجام دهیم. باید در یک سیستم مشارکتی مبتنی بر گفتگو به دور از کلی گویی این داستان فرسایش تمدن را متوقف کنیم.

پریسا سلامی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد