مطالعه قسمت قبل : اینجا
کتاب بشقاب پرنده های هیتلر - بشقابپرندههایباپیشرانشمیدانی - ادامه از قسمت قبل
به زمین بازگردیم، ایده ی دیگری حاکی از این است که دانشمندان آلمانی تحت تاثیر ایده هایی بوده اند که از آسیا نشات می گیرد. به هند و تبت مشکوک هستند. قرن ها یوفوها را بر فراز مغولستان، تبت و هند گزارش نموده اند. ادعا می شود که هند باستان سفینه ای داشته است که همانند بشقاب پرنده بوده است. این بشقاب پرنده را ویمانا می نامیده اند. [ برای مطالعه پیرامون مبحث ویمانا به اینجا مراجعه کنید ] متن های باستانی هند به زبان سانسکریت از ساخت و پرواز این بشقاب ها صحبت نموده اند. سازمان آلمانی « Ahnenerbe » با هدف جستجوی این دانش مخفی باستانی، گروه های اکتشافی آلمانی را پی در پی به شرق فرستاد. این همان چیزی بود که هنریش هارر (Haarer) به دقت انجام داد و کتابش مبنای فیلم « هفت سال در تبت» شد. این ارتباط بین بشقاب پرنده ها در شرق و غرب به عنوان گمانه ای از تاثیر بر بشقاب پرنده های آلمانی محسوب می گردد(16). ارتباط دقیقی هرگز ارائه نشده است.
ارتباطی که قطعیت آن بیشتر است مربوط به استفاده ی ویکتور شاوبرگر از هندسه فیثاغورتی می باشد. شاوبرگر بی شک از این هندسه استفاده نموده است اما محل بحث به قسمتی از هندسه مورد استفاده بر می گردد. داستان به این صورت است که شوالیه های معبد طی جنگ های صلیبی در سرزمین مقدس به این دانش دست یافتند و در ادامه کسانی این دانش را ذیل عنوان « هندسه ی مقدس» حفظ کردند.
هر دو زمینه ی فکری مطروحه در بالاتر بسیار گسترده و تا حدی بی ربط به بحث ماست، لکن خواننده باید از آن چه در مورد آن ها شنیده است و ارتباطشان با بشقاب پرنده های آلمانی آگاه باشد.
چه «تکنولوژی خفیه» یا «تکنولوژی مرسوم» بنامیم، در نهایت تکنولوژی است. در آخر همان گونه که دکتر فریمن می گوید:« همه ی ماشین ها را می توان به اعداد تقلیل داد». چیزی که بعضی آن را «خفیه- occult » می خوانند، بعضی دیگر «محرمانه- arcane » می نامند. به این خاطر که فکر می کنند این تکنولوژی، که به نظر می رسد منشا پیش رانش میدانی باشد، باید در انحصار افراد خاص باشد تا از آن برای پروژه های سیاه دولتی استفاده نمایند. این دانشمندان از یک فناوری و ادراکی بهره می برند که تنها مخصوص استفاده آنان است. این دانش در دسترس و اختیار سایرین نیست. ما که بخش اعظم ناآگاهان هستیم، تئوری نسبیت اینشتین به خوردمان داده شده و تاکید شده که اوج یادگیری است. این علوم بر مبنای «نیاز به دانستن» نگهداری می شوند. دولت ما [آمریکا] به سادگی فکر می کند ما نیازی به دانستن آن نداریم. این هم شانس ماست که نوابغی مانند دکتر فریمن چنین دانشی را دریابند و آن را به زبانی قابل درک برای ما بیان نمایند. امید است که دکتر فریمن به زودی در این زمینه کتابی را منتشر نماید.
شواهد مربوط به چیزی که علوم خفیه در رابطه با پیش رانش میدانی برای ما می آورد را نوربرت یرگن راتهوفر و رالف اتل ارائه نموده اند. آقای اتل درگیر تحقیقی برای یک فیلم درباره ی دکتر ورنر وان بروان بود. یک کمپانی فیلمسازی هزینه ی این تحقیق را پرداخت می کرد. از طریق یک شرکت تولیدی که در مورد یوفوها بیشتر از موشک ها می دانست، یک یا چند بسته اطلاعاتی به دست آمد. اتل آن اطلاعات را کنار نهاد اما پس از بهره گیری از نوربرت یرگن راتهوفر که در این موضوع یک خبره بود، دوباره به آن اطلاعات متمایل گردید(17).
در بسته ی اطلاعاتی چندین عکس واضح از بشقاب پرنده های آلمانی در حال پرواز وجود داشت. بعضی از این عکس ها شاید صرفاً مدل بودند ولی بعضی ها معتبر بودند. امروزه عکس ها را می توان به وسیله ی کامپیوترها خلق نمود که روی جلد مجلات مدرن به چشم می خورند. حداقل نگاتیو یکی از این عکس ها که یرگن راتهوفر به ولادمیر ترزیسکی نشان داده و من نیز دیده ام، وجود دارد لذا همه ی عکس ها کامپیوتری نیستند. عموم این عکس ها را در نمایش عمومی و فیلم برای مدتی قریب به ده سال دیده اند. تا جایی که دانشم یاری می کنند این عکس ها هرگز با استفاده از تکنولوژی مدرن تحلیل عکس ها مردود اعلام نشده اند. بنابراین آن ها مشروعیت کامل دارند.
این نویسندگان در کنار عکس ها، یک بافت فرهنگی و تاریخی از این بشقاب پرنده ها در بطن رایش سوم فراهم آورده اند. این جدال مربوط به سازمان های محرمانه ی درون اس. اس. می باشد. علاوه بر این، همین نویسندگان متنی شامل علوم خفیه، میزبانی حلول روح و موجودات فضایی نوشته اند که این قسمت اخیر نقطه ضعف کار ایشان به حساب می آید زیرا «مستندات» دست اولی وجود ندارد.
در کنار نوشته های اتل و یرگن راتهوفر، چندین نویسنده آلمانی زبان دیگر کتاب هایی مشابه یا با همان مضمون نگاشته اند. قابل توجه ترین آن ها اچ. دی. هارمان (Haarmann) (18) و او. برگمان (Bergmann) می باشند(19). آقای اتل و یرگن راتهوفر چندین کتاب به زبان آلمانی منتشر نموده اند که از طریق ناشرشان در دسترس می باشد (20). اتل و یرگن راتهوفر دو ویدیو نیز ساخته اند که عنوان اولی به آلمانی « UFOs Das Dritte Reich Schlaege Zurueck?» و عنوان دومی نیز « اسرار یوفوی رایش سوم- UFO Secrets of the 3rd Reich » می باشد. فیلم دوم به خوبی ساخته شده و همان عکس های مورد بحث را نشان می دهد. افرادی که به صورت جدی علاقمند به بشقاب پرنده های پیش رانش میدانی آلمانی هستند، باید این فیلم ها را ببینند (21) (22).
آقای اتل و یرگن راتهوفر و دیگر نویسنده های متحدین دو سیستم متفاوت از پیش رانش میدانی را عرضه نموده اند. نمونه کوچک تر بشقاب شکل که نام «وریل» را برایش برگزیده اند با سه میدان مغناطیسی متحرک کار می کند (23). نمونه برزگ تر با عنوان «هانیبو» به گفته ی همین نویسندگان از طریق یک سری دستگاه های خاص نیرو می گرفته است. در این حوزه خروجی نمونه کوچک تر «دستگاه انرژی آزاد- free energy device» هانس کولر (24) یعنی «دستگاه مغناطیسی-Magnetapparat» به عنوان ورودی یک دستگاه کولر بزرگ تر «ژنراتور- Stromerzeuger » استفاده می شده است. خروجی دستگاه دوم جهت به کار انداختن یک مولد وان دو گراف استفاده می شد. این انرژی به سمت چیزی که دینام توپی مارکونی خوانده می شد، هدایت می گردیده است تا بشقاب پرنده را بلند کند (25)(26).
به نظر می رسد تمام آن چه درباره ی وسیله ی آخری گفته شده این باشد که در همان جمله ذکر شده خازن های خاص بشقاب پرنده توسعه یافته توسط تی. تی. براون و پروفسور پاول بیفیلد در دهه ی 1920 و به همراه یک سیستم روتوری در ایتالیا در دهه 1930 توسط پورفسور مارکونی انجام گرفت. آقای یرگن راتهوفر فراتر رفته و می گوید که این وسیله ی مورد بحث در اصل پیشگام سیستم سیرل (Searl system) بوده است [ژنراتور اثر سیرل در دهه ی 1960 توسعه یافته و گفته می شود که الکتریسیته را بدون نیاز به سوخت، سر و صدا، آلودگی و اصطکاک تولید نموده و اثر ضد گرانشی نیز دارد!] (27).
عکس های هانیبو شباهت عجیبی به عکس های بشقاب پرنده ی جرج آدامسکی در اوایل دهه 1950 دارد. سپس این بشقاب پرنده ها در کل سیاره زمین مشاهده و عکس برداری شدند. تعدادی بشقاب پرنده ی متفاوت از بشقاب پرنده های دو رویت آدامسکی و عکس هایشان وجود داشتند. در ابتدای دهه ی 1950 آن قدر مشاهدات زیاد بودند که سخت است بگوییم همه آن ها ساختگی بوده اند. آقای اتل و یرگن به این نکته اشاره می کنند که بشقاب پرنده های رویت شده توسط آدامسکی همان طرح بشقاب پرنده ی هانیبوی آلمانی است (28). چون بعد از جنگ رونمایی شدند، سئوال اصلی در مورد منشا آن ها بود. چنین سئوالاتی در بخش آتی کتاب پاسخ داده خواهد شد.
در کنار طرح های وریل و هانیبو، یرگن راتهوفر از نوع دیگری از وسیله ی پیش رانش میدانی ذکری به میان آورده است. این بشقاب پرنده از یک موتور شیمیایی جهت به حرکت در آوردن ژنراتور پیش رانش میدانی استفاده می کند (29). نوع موتور شیمیایی مورد استفاده خیلی شبیه به موتور معروف والتر است که در بعضی از زیردریایی های آلمانی نصب گردید.
فرایند والتر مستلزم یک چرخه ی بسته ای از انرژی گرمایی تولید شده از طریق احتراق بسیار شدید تجزیه ی هیدروژن پراکسید می باشد. این واکنش در حضور کاتالیزگر پرمنگنات پتاسیم در یک محفظه ی تجزیه صورت می گیرد. چنین واکنشی منجر به گاز 600 الی 700 درجه ای متشکل از بخار و اکسیژن می شود که با فشار خود توربین را به گردش در می آورد. پس از این که گاز کارش را انجام داد، اگر به محفظه ی بازیافت برود می تواند دوباره به چرخه بازگردد. یرگن راتهوفر با ذکر کردن سوخت افزودنی به نام اتانول، معتقد است که می توان دمای سیستم را بالاتر برد. سیستم بدون سوخت افزوده شده را «سیستم سرد» می نامند که اگر سوختی به آن افزوده شود «سیستم گرم» نامیده می شود. در واقع سیستم سرد در موشک وی-2 استفاده شد تا پمپ های سوخت توربو را به حرکت در آورد زیرا پمپ های شناخته شده نمی توانستند حجم سوخت مورد نیاز جهت تغذیه ی این موشک را کنترل نمایند.
یرگن راتهوفر توضیح می دهد سیستم سرد در بشقاب پرنده ی ترکیبی ترتیبات روتور-استاتور را به حرکت در می آورد که به عنوان یک تیغه ی بالابرنده شبیه به چرخ بال دو برابر می شود. روتور- استاتور-پره درون کاپوت بشقاب پرنده تعبیه شده بود. خروجی روتور-استاتور یک میدان مغناطیسی قوی است که حدس زده می شود بشقاب پرنده را از قید گرانش رها می کند، همان گونه که در مورد سایر بشقاب پرنده ها نیز ادعا شده است (30). به علاوه تمام هوای درون بشقاب پرنده را از طریق پمپ ها تخلیه می کنند تا شناوری آن در اتمسفر افزایش یابد. همچنین مقداری ترکیب اکسیژن-بخار گرم از پیرامون بشقاب پرنده با فشار به بیرون می رانند در حالی که با متانول ترکیب شده است تا گرمای بیشتر و بالطبع فشار خروجی بیشتری داشته باشد. دوباره به یاد دکتر بلوزو می افتیم. همین طور رناتو وسکو را به خاطر می آوریم که به موتور مشابهی اشاره نموده است (31) و به طرز مبهمی با موج های الکترومغناطیسی ارتباط داده شده است (32). آیا ما با تکمیل چرخه به نقطه ی شروع بازگشته ایم؟
بالا چپ: سیم پیچ پنکیکی تسلا با یک سیم پیچ ثانویه درون سیم پیچ اصلی. بالا راست: دستگاه کوچک تر انرژی آزاد هانس کولر. پایین: دستگاه وریل، آیا ربطی به دستگاه شاپلر دارد؟
آیا کسی به این فکر نیفتاده است که در همان پره یک موتور اتمی را با موتور والتر جایگزین نمایند؟ موتور اتمی ممکن است یکی از سه نوع ممکن باشد. ممکن است از نوعی باشد که اتمسفر را به عنوان سوخت می سوزاند. این سوزاندن هوای گرم و از آب موجود در جو، بخار بوجود می آورد. محتمل است از نوعی باشد که با استفاده از آب موجود در مخزن، بخار تولید می کند. یا نوع سومی باشد که گرمای فوق العاده تولید می کند و گازهایی مانند هیدروژن یا هلیوم را به بیرون پرتاب می کند. هر یک از این خروجی ها را می توان از طریق پره های چرخنده به بیرون راند که نتیجه ی مطلوب در پی خواهد داشت. وسیله ای از این نوع باید تعداد زیادی از بشقاب پرنده- سفینه های آلمانی تا به حال بحث شده را به هم ربط دهد.
بشقاب پرنده پیش رانش میدانی/شیمیایی (نوربرت یرگن راتهوفر). 1- شیشه ی کابین خلبان، 2-اتاق خدمه، 3- شیارهای ورودی هوا، 4- نگهدارنده ی رینگ خلا با پمپ های خلا دارای عملکرد بالا، 5- جت های بلند کننده مربوط به سیستم توربین والتر، 6- توربین های والتر و ژنراتور های الکتریکی با ماشین نگهداری اتاق ها، 7- دیسک چرخ گردان پاد ساعت گرد، 9- چرخ دیسک، بخش درونی از حلقه بیرونی الکترومغناطیسی، 10- دیسک دوار چند بخشی و ملخ بال با تیغه های تعدیل شونده، 11- محور بشقاب پرنده و 12- محور ارتباطی بین کابین خلبان و اتاق ماشین.
عکسی شبح گونه از دیسک پرنده ، گفته میشود که هانیبو 2 است و در حال تست پرواز . اصل تصویر مربوط میشود به مجموعه نوربرت یرگن راتهوفر .
دکتر فریمن توجه نموده که پروفسور مارکونی، اختراع های تسلا را دزدیده است. همچنین تسلا یک مولد برقی کره ای شکل ساخت که شامل تیوب های تو خالی می شد و امکان دارد بر دستگاه شاپلر حق تقدم داشته باشد، دستگاهی که در همین فصل بحث می شود. به طرز شگفت آوری، جزئیات اندکی درباره ی دستگاه انرژی آزاد تسلا وجود دارد (33). تسلا در استفاده از موتورش برای توان دادن به یک اتومبیل پیرز -آرو (Pierce Arrow ، نام کارخانه اتومبیل سازی امریکایی که از سال 1901 تا 1938 فعال بود) موفق بود. این یعنی در امریکا یک وسیله ی پیش رانش میدانی وجود داشت که به جای استفاده در بشقاب پرنده، در اتومبیل به کار گرفته شده بود. دکتر فریمن هشدار می دهد که از تنوع این وسایل کروی آشفته نشوند زیرا این گوناگونی ظاهری است. حقیقت این است که همه ی آن ها بر مبنای یک اصل مشترک کار می کنند (34).
به امید خدا ادامه دارد ...
منابع :