واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

حجت الهى

زمین هیچ گاه از حجت الهى خالى نیست، که براى خدا با برهان روشن قیام کند، یا آشکار و شناخته شده، یا بیمناک و پنهان ، تا حجت خدا باطل نشود ، و نشانه هایش از میان نرود. تعدادشان چقدر؟ و در کجا هستند؟ به خدا سوگند ! که تعدادشان اندک ولى نزد خدا بزرگ مقدارند ، که خدا به وسیله آنان حجت ها و نشان هاى خود را نگاه مى دارد، تا به کسانى که همانندشان هستند بسپارد ، و در دل هاى آن بکارد، آنان که دانش ، نور حقیقت بینى را بر قلبشان تابیده ، و روح یقین را در یافته اند ، که آنچه را خوشگذران ها دشوار مى شمارند ، آسان گرفتند، و آن چه که ناآگاهان از آن هراس داشتند أنس گرفتند . در دنیا با بدن هایى زندگى مى کنند، که ارواحشان به جهان بالا پیوند خورده است، آنان جانشینان خدا در زمین، و دعوت کنندگان مردم به دین خدایند. آه، آه، چه سخت اشتیاق دیدارشان را دارم!


بخشی از حکمت 147 نهج البلاغه


(از منبع :استاد مطهرى ،سیرى در نهج البلاغه، ص 145-143)

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

در ضمن کلمات قصار نهج البلاغه داستانى نقل شده که کمیل بن زیاد نخعى گفت: امیرالمؤمنین (ع) (در دوره خلافت و زمان اقامت در کوفه) دست مرا گرفت و با هم از شهر به طرف قبرستان خارج شهر بیرون رفتیم همینکه به خلوتگاه صحرا رسیدیم آه عمیقى از دل بر کشید و به سخن آغاز کرد.

در مقدمه سخن فرمود: اى کمیل دلهاى فرزندان آدم به منزله ظرفها است، بهترین ظرفها آن است که بهتر مظروف خود را نگهدارى کند پس آنچه مى گویم ضبط کن. على در این سخنان خود که اندکى مفصل است، مردم را از نظر پیروى راه حق به سه دسته تقسیم مى کند و سپس از اینکه انسانهاى لایقى نمى یابد که اسرار فراوانى که در سینه انباشته دارد بدانان بسپارد، اظهار دلتنگى مى کند اما در آخر سخن خود مى گوید: البته چنین نیست که زمین به کلى از مردان الهى آنچنان که على آرزو دارد خالى بماند، خیر همواره و در هر زمانى چنین افرادى هستند هر چند کمند:

«اللهم بلى لاتخلو الارض من قائم لله بحجة اما ظاهرا مشهورا و اما خائفا مغمورا، لئلا تبطل حجج الله و بیناته. و کم ذا؟ و این اولئک؟ اولئک و الله الاقلون عددا و الاعظمون عند الله قدرا، یحفظ الله بهم حججهة و بیناته، حتى یودعوها نظرائهم، و یزرعوها فى قلوب اشباههم. هجم بهم العلم على حقیقة البصیرة، و باشروا روح الیقین، و استلانوا و ما استعوره المترفون، و انسوا بما استوحش منه الجاهلون و صحبوا الدنیا بابدان ارواحها معلقه بالمحل الاعلى. اولئک خلفاء الله فى ارضه و الدعاه الى دینه، آه آه شوقا الى رویتهم» (نهج البلاغه حکمت 147).

چرا! زمین هرگز از حجت خواه ظاهر و آشکار یا ترسان و پنهان خالى نیست زیرا حجتها و آیات الهى باید باقى بمانند. اما چند نفرند؟ و کجایند؟ آنان به خدا قسم از نظر عدد از همه کمتر و از نظر منزلت در نزد خدا از همه بزرگترند، خداوند به وسیله آنها دلائل خود را نگهدارى مى کند تا آنها را نزد مانندهاى خود بسپارند و در دل امثال خود بذر آنها را بکارند علم از غیب و باطن در منتهاى بصیرت بر آنها هجوم کرده است، به روح یقین پیوسته اند، آنچه بر اهل تنعم دشوار است بر آنها آسان است، و آنچه مایه وحشت جاهلان است مایه انس آنان است، دنیا و اهل دنیا را با بدنهائى همراهى مى کنند که روحهاى آن بدنها در جاى دیگر است و به عالیترین جایگاهها پیوسته است، آرى جانشینان خدا در زمین خدا و دعوت کنندگان مردم به دین خدا اینانند، آه آه چقدر آرزوى دیدن اینها را دارم.

در این جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بیت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بیت آمده است، یقین پیدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بیت مى باشند. از مجموع آنچه در این گفتار از نهج البلاغه نقل کردیم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمین در مسائل سیاسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شیعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بلیغ و رسائى بیان شده است.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد