شفقنا- مصطفی آب روشن؛ عضو انجمن جامعه شناسی ایران در خصوص افزایش خشونت در شبکه های اجتماعی در روزنامه ایران نوشت:یکی از عوامل افزایش روزافزون خشونت در جامعه ما، انعکاس خشونت توسط رسانه های نوظهور است، وقتی صحنه های قتل و تجاوز روی اینترنت قرار می گیرد و توسط شبکه های اجتماعی تسری پیدا می کند براحتی می توان افزایش خشونت ورزی در جامعه را پیش بینی کرد.
ناگفته پیداست که ریشه خشونت در جامعه را باید ناشی از نابرابری های افسار گسیخته طبقاتی، فقدان فرصت های برابر برای همه افراد، بیکاری، عوامل شخصیتی و موقعیتی دانست اما از سوی دیگر با ورود شبکه های اجتماعی نوظهور در تلفن های همراه و انعکاس تصاویر و فیلم های قتل ها و فجایع انسانی در میان جوانان، می رود که نوعی حساسیت زدایی و عادی سازی جنایت در میان اعضای جدید جامعه حاکم شود. در واقع، تبادل فیلم ها و عکس های بسیار فجیع توسط نرم افزارهای تلفن همراه و در اینترنت به طور ناخواسته ای منجر به یادگیری الگوهای رفتاری نامطلوب شده و به رفتارهای خشونت آمیز دامن می زند زیرا باعث کنجکاوی افراد و تماشای این گونه رفتارها می شود.
کسانی که این فیلم ها و عکس ها را منتشر کرده و گسترش می دهند قصد اطلاع رسانی ندارند چراکه رسالت این وظیفه ایجاب می کند که بعضی صحنه ها از چشم نوجوانان و جوانان دور بماند در واقع این گونه اقدامات فقط بیانگر ناهنجاری رفتاری، خشونت خواهی و خشونت طلبی بوده و تماشاگران ناخواسته این گونه تصاویر و فیلم ها از روی کنجکاوی و کسب خبر به آنها سر می زنند و تماشای صحنه های آزاردهنده و وحشتناک که بدون ریشه یابی و راهکار در اختیار افراد قرار می گیرد ذهن شهروندان را مشوش کرده و تسری این وقایع، نابسامانی را در جامعه تسریع بخشیده و احساس ناامنی عمومی، وجدان جمعی را آزرده می کند. در هر صورت رسالت ذاتی دولت، خانواده ها، نهادهای فرهنگی و رسانه ها ایجاب می کند با کمک جامعه شناسان و روانشناسان تدبیری بیندیشند تا وزن هر کدام از عوامل اجتماعی خشونت های اخیر بررسی شود تا دیگر شاهد چنین وقایعی نباشیم.
کارشناسی و کالبدشکافی بیان علت ها و روش های پیشگیری و راه حل های کوتاه مدت و بلند مدت توسط جامعه شناسان، پاسخگویی به کسانی است که با کلام و قلم، به حریم قضاوت و پژوهش تجاوز می کنند و اصلی ترین اهرم مقابله با اتفاقاتی است که افسردگی و پرخاشگری را به جامعه تحمیل می کنند.
چرا که انتشار فجایع اینچنینی، زشتی عمل را در ذهن افراد عادی سازی می کند و برای افرادی که بالقوه آمادگی چنین جنایاتی را دارند، همچون موجی موافق عمل می کند و از سوی دیگر نشر این موارد بدون آسیب شناسی کارشناسان و اقدام عملی نهادهای ذیربط، ترس و وحشت را در جامعه تسری می دهد و اعتماد عمومی را متزلزل می سازد.
از منظر یادگیری اجتماعی، پرخاشگری و خشونت، صورت آموخته ای از رفتار اجتماعی است به عبارت دیگر ما شیوه های مختلف آسیب رساندن به دیگران را یاد می گیریم؛ درست به همان صورت که بسیاری از شکل های دیگر کنش های اجتماعی را می آموزیم.
مشاهده خشونت در دنیای واقعی به اضافه نمایش خشونت رسانه ای، یک بار سنگین از وقایع خشن را ایجاد می کند. افرادی که این بار اضافی را تجربه کرده اند، بیشتر احتمال دارد که از خشونت برای ایجاد و استوار کردن هویتشان به عنوان عنصری از یک گروه ضداجتماعی و منزوی استفاده کنند.
بنابر آنچه گفته شد به رغم وجود مشکلات ساختاری در جامعه که ریشه خشونت های اخیر را دامن می زند، نشر خشونت ها به صورت فیلم و تصویر، به جای ارائه آمار های سازنده که بدون برنامه ریزی صحیح توسط افراد صورت می گیرد، نه تنها عامل محرکی برای بازتولید این جنایات است بلکه نوعی احساس ناامنی را در شهروندان به وجود می آورد چرا که ترس افراد متناسب با فراوانی جرم نیست و این شبکه های اجتماعی است که به معضل اجتماعی، با نشان دادن جزئیات دامن می زنند و از سوی دیگر با نشان دادن فیلم های واقعی از قتل و جنایت و عادی سازی آن در ذهن شهروندان، وجدان جمعی حساسیت مطلوب را از دست می دهد و به مرور، وقتی افراد در معرض وقوع مکرر خشونت پراکنی قرار می گیرند نوعی اثر حساسیت زدایی ایجاد می شود و افراد به باورهایی هدایت می شوند که می توانند به شیوه های آموخته شده به دیگران آسیب برسانند.