دینداری و کاهش وقوع جرم (از مگیران)
نویسنده: مصطفی آب روشن*
انسان ها در طول تاریخ حیات اجتماعی شان از انواع انحراف ها و آسیب های اجتماعی رنج برده اند و همواره در جست وجوی عوامل رهایی از آن بحران ها بوده اند. مطالعه جامعه شناختی آسیب های اجتماعی در سال های اخیر بیش از گذشته در محافل دانشگاهی مورد توجه قرار گرفته است. عوارض ناهنجاری های اجتماعی کمتر از بیماری های جسمانی نیست، به همین دلیل شناسایی و انگیزه های به وجود آمدن آن ها و نیز راه های پیشگیری از وقوع جرم ضروری به نظر می رسد. جامعه شناسی به جایگاه دین در زندگی اجتماعی، تحولات آن و ارتباطش با کنش های فردی و اجتماعی توجه می کند و نقش دینداری در جامعه را در کاهش یا افزایش وقوع جرم مورد واکاوی قرار می دهد.
اجتماعات سنتی که مبتنی بر همبستگی مکانیکی هستند رویکردی تنبیهی به پدیده جرم دارند. عده ای معتقدند نظام های مکانیکی عموماً در جوامع سنتی و تحت نفوذ دین هستند، پس به این نتیجه می رسند که نوع برخورد با مجرمان در جوامع دینی، برخوردی سختگیرانه است و با تبدیل جوامع سنتی به جوامع مدرن از کارکرد های نهاد دین کاسته خواهد شد، اما باید گفت دیدگاه های اسلامی که در بردارنده هر دو نگرش فردگرایانه و جامعه گرایانه نسبت به امور گوناگون زندگی است، از دستورات جامعی برای پیشگیری از آسیب های اجتماعی برخوردار است. از منظر فردی، دین احساسات درونی انسان را تقویت می کند و به زندگی انسان معنا و مفهوم می بخشد و اضطراب و از خود بیگانگی را در انسان کاهش می دهد زیرا دین به انسان فرصت می دهد از حصار محدود ماده خارج شود. تقویت و تربیت وجدان یا نفس سرزنشگر یکی از کارکردهای اساسی دین برای رویارویی با انحراف و پیشگیری از وقوع جرم است.
از منظر اجتماعی، دین هنجارها و ارزش های نخستین جامعه را مهم می داند و پذیرش آنها را برای انسان، آسان می کند. دین سبب تقویت و حمایت از نظام اجتماعی شده و از نهادها و سازمان های اجتماعی که در معرض نابسامانی قرار می گیرند جانبداری می کند. دین از طریق شرکت افراد در مراسم مذهبی و احترام به مقدسات، مقدمات همبستگی اجتماعی را فراهم می کند و افراد با شرکت در مناسبات و آیین های مذهبی ارزش های پذیرفته شده جامعه را به تایید مجدد می رسانند.
به عقیده برخی دانشمندان علوم اجتماعی نظیر دورکیم، همبستگی شدید اجتماعی یکی از عواملی است که مانع از ارتکاب بزهکاری می شود چرا که وقتی فردی احساس پیوند و همبستگی با گروه های اجتماعی داشته باشد و ارزش های مشترک جامعه را درونی کرده باشد از روی اختیار و اراده به هنجارهای پذیرفته شده احترام می گذارد. از این رو مشاهده می شود در جوامع روستایی که نظارت و کنترل اجتماعی قوی تر است بزهکاری نیز به همان اندازه ضعیف تر است زیرا در این اجتماعات پایه های دین و پایبندی به ارزش های اخلاقی قوی تر است. این یک واقعیت اجتماعی است که بزهکاری تابع تحولات جامعه است. در شریعت اسلام برخی اعمال و آیین های مذهبی وجود دارد که مسلمانان را به یکدیگر نزدیک ساخته و پیوند میان آن ها را مستحکم تر می کند و براین مبنا فرد را از وقوع هر نوع جرمی باز می دارد. بنابراین نقش بازدارنده دین در برابر جرایم و جنایات قابل انکار نیست. دین نوعی ضمانت اجرایی درونی برای افراد به همراه دارد که وقتی با مقررات و نظارت های بیرونی جامعه جمع شود، همچون بازدارنده ای قوی شخص را واکسینه می کند و در مقابل وسوسه های مجرمانه به دور نگه می دارد. جدیدترین پژوهش های جامعه شناختی ما را به این نتیجه می رساند که میان ابعاد مختلف دینداری و همه ابعاد بزهکاری رابطه ای منفی برقرار است بدین معنی که همه اشکال یا ابعاد دینداری (اعتقادی، عاطفی و مناسکی) با بزهکاری در ابعاد و اشکال سرقت و تقلب، پرخاشگری، کجروی اخلاقی، کجروی جنسی و کجروی فرهنگی همبستگی معکوس دارد و بر این مبنا خانواده هایی که تربیت فرزندان خود را براساس آموزه های دینی قرار داده اند، انحراف فرزندان شان بسیار کم بوده است. گفتنی است دین آموزه های فراوانی دارد که در حوزه های مختلف زندگی راهکارهای کلی ارائه می دهد. بنابراین ما بایستی خطوط کلی، استراتژی و مبانی پیشگیری از وقوع جرم را که در آموزه های دینی نهفته است استخراج و آن ها را عملیاتی کرده و در برنامه ای مدون در زندگی به کار گیریم. بنابراین به این نتیجه می رسیم بدون یک منبع همه جانبه مانند دین که احاطه ای فراتر از انسان بر رفتار پیچیده نوع بشر دارد، هرگونه راهکاری برای حذف انحراف از هنجارها عبث و بدون نتیجه خواهد بود.
عضو انجمن جامعه شناسی ایران *