واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

چهار علت برای رد شدن ایدۀ شما. چگونه «نه» را به «آری» تبدیل کنیم؟ ***

اگر تاکنون به عنوان یک کارآفرین پاسخ منفی دریافت نکرده‌اید به خاطر آنست که چیزی درخواست نکرده‌اید. مؤسسین جواب‌های منفی بسیاری دریافت می‌کنند. حال این به خود ما بستگی دارد که آن جواب رد را شخصی تلقی کنیم و اجازه دهیم تا آرزوهای ما را نابود کند و یا از آن به عنوان ابزاری برای به جلو راندن خود استفاده کنیم. بله، قطعاً این امکان وجود دارد که شخصی که به وی پیشنهاد کاری داده‌اید واکنش اشتباهی به ایدۀ شما نشان دهد، ولی در 95% مواقع، این پاسخ «نه» شخصی نیست و تنها به کسب‌وکار مربوط است. کاری که نباید انجام دهید درونی کردن این پاسخ منفی و انحراف از مسیر است. در ادامه این مطلب در اسکیل ما به برخی از دلایل شنیدن پاسخ منفی و نیز استراتژی‌هایی می‌پردازیم که می‌توانید برای غلبه بر آنها استفاده کنید.


1.   این قبیل اشخاص بسیار پرمشغله هستند

تعداد متوسط ایمیل‌هایی که روزانه توسط یک شخص معمولی ارسال و دریافت می‌شوند حدوداً 121 عدد است که تا سال 2018 احتمالاً تا 140 عدد افزایش می‌یابد. این درحالی است که برخی از مدیران ارشد اجرایی دو برابر این میزان ایمیل دریافت می‌کنند. ما تعداد جلسات بسیار زیادی برگزار می‌کنیم که مقدار آن تنها در ایالات متحده برابر با 11 میلیون است. لذا احتمال بسیار زیادی وجود دارد که شخص مورد نظرتان یادداشت شما را ندیده باشد و یا پرمشغله‌تر از آن بوده باشد که به شما پاسخ بدهد و یا زمان لازم برای تماس با شما را نداشته باشد. حال این هنر شماست که چگونه از میان انبوه‌ مشغله‌های وی راهی پیدا کرده و به نتیجه برسید. آیا ایمیلتان موجز و مختصر بود؟ آیا عنوان آن به قدر کافی قانع‌کننده بود؟ برای حصول نتیجه، من دوبار پیگیری یک هفته در میان را پیشنهاد می‌کنم. البته راه‌های دیگری نیز وجود دارند؛ مثل استفاده از دستیار یا همکار. به‌هرحال پشتکار زیادی باید به خرج دهید.


2.      شخص یا شرکت مناسبی را انتخاب نکرده‌اید

گاهی نیز به این دلیل پاسخ رد می‌شنوید که به شخص یا شرکت اشتباهی پیشنهاد همکاری داده‌اید. با انجام تحقیقات لازم از تلف کردن وقت خود و آنها اجتناب کنید. صِرف علاقه به کار کردن با شرکت x به معنای مناسب بودن آنها برای شما نیست. از طرف دیگر، جمع کردن یک لیست پروپوزال عمومی و مراجعه به تک‌تک شرکت‌ها به امید اینکه شاید یکی از آنها جواب مثبت بدهند نیز کارساز نیست. باید ببینید که آنها در گذشته با چه کسانی شراکت کرده و در چه حوزه‌هایی سرمایه‌گذاری کرده‌اند تا دریابید که آیا ایدۀ شما با جهت و استراتژی برند آیندۀ آنها همخوانی دارد یا خیر. این پاسخ «نه» در جای دیگر می‌تواند به «بله» بهتری تبدیل شود.


3.      باید بیشتر روی ارائه خود کار کنید

50% از پروسۀ گرفتن جواب مثبت به محصول و 50% بقیه نیز به قدرت ارائۀ شما بستگی دارد. آیا ایدۀ خود را به طور واضح و مختصر بیان کرده‌اید؟ آیا تمامی پرسش‌های آنها را از روی دانش و آگاهی پاسخ گفته‌اید؟ آیا طرح تجاری شما به قدر کافی قانع‌کننده بوده است؟ آیا توانسته‌اید فرضیات خود را مورد پشتیبانی قرار دهید؟ اگر ارائۀ شما در مسیر دلخواهتان حرکت نکرده، نگاهی صادقانه به آیتم‌های پیشنهادی‌تان انداخته و سعی کنید دوستان و مشاوران قابل اعتمادی داشته باشید که بازخوردهای لازم را به شما بدهند. مهارت‌های ارائۀ خود را با تمرین چندین بارۀ پروپوزال خود (چه تنها و چه با همکاران) ارتقا دهید تا جایی که احساس کنید می‌توانید هرچیزی را که به سوی شما نشانه گرفته می‌شود کنترل کنید. عملکرد خود را صادقانه ارزیابی کنید و به قدری آماده باشید که بتوانید از عهدۀ ارائه بعدی برآیید.


4.      ایدۀ شما عملی نیست

اگر بارها و بارها با شما مخالفت شده و نتوانسته‌اید کشش لازم را به سمت پیشنهاد خود ایجاد کنید، شاید زمان آن رسیده که مجدداً روی ایدۀ خود کار کنید. در هر جلسۀ ارائه به دنبال بازخورد باشید و انتقادات را صادقانه ارزیابی کنید. مردم چه چیزهایی را در مورد محصول شما می‌پسندند و چه چیزهایی را نمی‌پسندند؟ آیا الگویی در حال ظهور است؟ چه کارهایی می‌توانید برای بازبینی و به‌روزرسانی پروپوزال خود انجام دهید؟  نیازی نیست آن را شکست بنامید چرا که در جایی همچون سیلیکون‌ولی، کارآفرینان مدام با این پدیده روبرو می‌شوند و نامش را  نیز چرخش گذارده‌اند.


گاهی نیز به دلایلی خارج از کنترل با جواب منفی مواجه می‌شویم. مثلاً می‌بینیم که ایده خوب است و تمامی کارها نیز درست انجام شده‌اند ولی باز هم نتیجۀ خوبی عایدمان نمی‌شود. این موضوع خصوصاً در مورد جمع‌آوری سرمایه مصداق دارد. به هر حال در این مورد تنها نیستیم. به طور مثال فقط 7 درصد از سرمایه‌گذاران بزرگ را زنان تشکیل می‌دهند و مؤسسین زن تنها 4 درصد از سرمایه‌گذاری‌های خطرپذیر را به خود اختصاص داده‌اند. حمایتی که زنان رنگین‌پوست دریافت می‌کنند از این نیز مقدار نیز کمتر است. با این حال، داستان‌های بیشماری می‌توان از بنیان‌گذارانی مثال زد که سالها زحمت کشیدند تا به نتیجه رسیدند. از پاسخ‌های منفی دلسرد نشوید. اگر به ایدۀ خود ایمان دارید از آن پشتیبانی کنید. به قول یکی از بنیان‌گذاران توئیتر، بیز استون: «زمان‌بندی، پشتکار و ده سال تلاش بالاخره شما را همانند میلیونر یک‌شبه نشان خواهد داد».


نکته یا نظر خاصی برای به اشتراک گذاشتن با ما دارید؟ آن را در قسمت کامنت‌ها برایمان ارسال کنید.  



منبع: www.forbes.com



کلمات کلیدی :

سه نوع شراکتی که استارتاپ ها به آن نیازمندند


ایجاد چند شراکت کلیدی کوچک، خصوصاً در مراحل اولیۀ ایجاد کسب‌وکار، یک راه بسیار ارزشمند برای افزایش مشتریان شما و کسب جریان‌های اضافی درآمدی است. 


راه‌اندازی یک کسب‌وکار هرگز ساده نبوده است، خصوصاً زمانی که بازار مستمراً شلوغ‌تر می‌شود. پیدا کردن راه‌هایی که موجب استحکام کسب‌وکار شما شوند و ارتباطات لازم برای موفقیت کسب‌وکارتان را در مراحل اولیه فراهم آورند پیوسته دشوارتر می‌شود. با این حال هنوز هم راه‌هایی برای این کار وجود دارد. 

شراکت با شرکت های دیگرِ در حال رشد می تواند جرقه‌ای برای نوآوری در میان تیم‌های شما ایجاد کرده و عرصه‌ای برای جذب مشتریان جدید از دستۀ منحصربه‌فردی از مصرف‌کنندگان فراهم آورد. هر ارتباط ایجاد شده باید به شکل یک خیابان دوطرفه باشد تا از انتفاع هر دو طرف از این ارتباط اطمینان حاصل گردد.

در برخی مقاطع شراکت‌ها موجب کاهش عایدات می‌گردند، خصوصاً زمانی که تیم کوچکی برای مدیریت روابط وجود دارد. با این حال برخی شراکت‌های کلیدی موجب خلق تفاوت‌های عمده‌ در مراحل رشد یک شرکت می‌شوند. در اینجا به سه گونه از روابطی می‌پردازیم که تأثیر چشمگیری در کسب‌وکار ما داشته‌اند. در ادامه با اسکیل ما همراه باشید.


1. بازاریابی متقابل

برای یک شراکت‌ موفق در بازاریابی متقابل، شرکت‌هایی را باید بیابید که به ارائۀ محصول مکمل (و نه رقیب) شما می‌پردازند. علاوه‌براین، باید شرکت‌هایی با مجموعه‌ای منحصربه‌فرد از مشتریان را در نظر بگیرید که در منطقۀ هدف مشابه قرار می‌گیرند. این روش یک تاکتیک بسیار مفید به هنگام جذب سرمایۀ اولیه‌مان در کیک‌استارتر (یکی از بزرگترین پلتفرم های جذب سرمایه عمومی) بود. 

شرکت تولید جوراب ما با یک شرکت تولید کفش همکاری می‌کرد (محصول مکمل و نه رقیب) تا بتواند صفحۀ کیک‌استارتر آنها را در معرض دید پشتیبان‌های مالی ما قرار دهد. آنها نیز همین کار را برای ما انجام دادند. با در نظر گرفتن پروژه‌های بسیاری که هرروزه به کیک‌استارتر اضافه می‌شوند، دیده‌شدن توسط حامیان بالقوه اغلب دشوار است. با این حال، این شراکت افزایش بازدید از صفحه‌ای که به جمع‌آوری کمک‌های مالی اختصاص داده بودیم را ضمانت می‌کرد.

2. کانال های خرده‌فروشی

درحالیکه مدل کسب‌وکار ما به صورت فروش اینترنتی و مستقیم محصولات به مصرف‌کننده بود، خیلی زود ارزش ایجاد آگاهی محلی برند و افزایش مسیرهای دسترسی به بازار را دریافتیم. به هنگام در نظر گرفتن شرکای خرده‌فروش، اندیشیدن درخصوص راه‌های خلق برندی که بتوانند به شیوه‌ای منحصربه‌فرد ما را از دیگر رقبا متمایز سازند بسیار حائزاهمیت بود. ما مسلماً در بوتیک‌های محلی که با سبک ما همخوانی داشته باشند محصولات خود را توزیع می‌کنیم. با این حال، شما می‌توانید ما را در داروخانه‌های اعیانی حومۀ شهر و یا سالن‌های مجلل پیرایش مرکز شهر نیز بیابید. 

داشتن شرکای خرده فروشی متعدد به ما اجازه می‌دهد تا استراتژی منحصربه‌فردی در ارتباط با هریک از آنها پیش گیریم و تعداد مصرف‌کنندگان محصولات خود را افزایش دهیم. همچنین می‌توانیم از این موضوع اطمینان حاصل کنیم که هریک از شرکا این موضوع را که ما در حال افزودن ارزش به کسب‌وکار آنها هستیم درک کند. 


3. همکاری در زمینۀ محصولات

این قبیل همکاری‌ها فرصتی یگانه برای تسهیم ارزش ویژه برند و بازاریابی متقابل در گروه‌های موجود مصرف‌کنندگان هر برند ایجاد می نماید. اولین همکاری ما در زمینۀ تولید جورابی است که با همکاری یک کارگاه محلی ساخت نوشیدنی در سنت لوئیس طراحی شده است. به کمک آنها، ما توانستیم جورابی را تولید کنیم که آوازۀ آن در میان طرفداران آنها پیچید و آنها نیز متعهد شدند تا جوراب‌های ما را از طریق مغازه‌های هدیه‌فروشی خود به فروش برسانند.

به ازای هر جفت جوراب به فروش رفته (چه در این مغازه ها و یا در وب‌سایت)، یک جفت جوراب به پناهگاه بی‌خانمان‌ها اهدا می‌کنیم. این همکاری و برنامۀ کمک به خوبی در میان مشتریان وفادار آنها پذیرفته شده و این امکان را برای هر دو شرکت فراهم آورده تا درخصوص هواداران یکدیگر آگاهی کسب کنند. این قبیل همکاری‌ها فرصت‌های زیادی برای متنوع‌سازی جریان‌های درآمدی ما ایجاد کرده و برند ما را تقویت می‌کنند. 


هر شراکت بالقوه باید با ملاحظات دقیق و ارتباطات شفاف انجام پذیرد، چرا که مدیریت این قبیل روابط پیچیدگی‌های مضاعفی را در کسب‌وکار شما ایجاد می‌کند. با این حال، خلق چند شراکت کلیدی کوچک، خصوصاً در مراحل اولیۀ ایجاد کسب‌وکار، یک راه بسیار ارزشمند برای رشد مشتری‌ها و ایجاد جریان‌های اضافی درآمدی است.


منبع: www.entrepreneur.com

نویسنده : Sarah Haselkorn


کلمات کلیدی :

سه چیزی که برای سرمایه گذاران واقعا مهم است و آنها مواردی نیست که شما فکر می کنید



کریس مایرس Chris Myers (نویسنده مقاله) در آخرین کتاب خود یک بخش کامل را به این موضوع اختصاص داد که کارآفرینان باید به دنبال چه چیزی در سرمایه گذاران بالقوه باشند. ولی هرگز این موضوع ضروری تر را که سرمایه گذران به دنبال چه چیزی در شرکت های پرتفولیوی بالقوه هستند را مورد بررسی قرار نداده است.

نویسنده کتاب دو نوبت سرمایه گذاری عمده در شرکت خود BodeTree داشته و اکنون در حال نهایی کردن سومین دور سرمایه گذاری می باشد. از طریق تجربیات سرمایه گذاری خود مواردی که سرمایه گذاران واقعا به آنها اهمیت می دهند را فراگرفته است.

تصورغلطی بین کارآفرینان وجود دارد که سرمایه گذاران به تکنولوژی زرق و برق دار، رشد اولیه یا ترس از دست دادن سرمایه اهمیت می دهند. اگرچه این موارد نقش مهمی در فرایند تصمیم گیری آنها دارد اما مهمترین مواردی نیستند که سرمایه گذران به دنبال آن باشند. اینکه بدانیم چه چیزی مهم است میتواند وجه تمایزی بین یک رابطه موفق سرمایه گذار/کارآفرین، و یک  فاجعه باشد.

در ادامه با اسکیل ما همراه باشید تا با سه موضوعی که برای سرمایه گذاران بسیار با اهمیت است آشنا شوید.



 توانایی ایجاد تعادل بین استراتژی و اجرا

کارآفرینان معمولا  به یک یا دو گروه تقسیم می شوند: تصویر بزرگ "افراد استراتژیست"، یا  متمرکز بر تاکتیک " افراد اجرایی". مدیرعاملان موفق دارای توانایی ایجاد تعادل بین این دو دسته مهارت هستند. به همین دلیل است که به محض اینکه شرکت سرو سامان بگیرد و در حال رشد باشد مؤسسان با رهبران مجرب جایگزین می شوند. سرمایه گذاران خوب فهمیده اند برای اینکه یک شرکت موفق باشد، استراتژی و اجرا باید در تعادل باشد. در نتیجه آنها به دنبال یک مسیر روشن روبه جلو به سمت یک تعادل پایدار هستند.

دو روش وجود دارد تا به این تعادل دست یافت. اولین روش این است که مؤسسینی انتخاب شوند که خود آگاهی کافی برنقاط ضعف خود داشته باشند. این مؤسسین آنهایی هستند که یا قادرند در نقش فرد اجرایی رشد کنند یا آن را ترک می کنند. گزینه دوم این است که به دنبال مؤسس نادری بود که درآن واحد هم توانایی تفکر بزرگ را داشته باشد و هم آن تفکرات را در بوته عمل بیاورد.



یک تیم مشتاق

در یک استاراپ جایی برای خود رضایتی نیست. هر عضو تیم از مؤسس گرفته تا جدیدترین عضو باید اشتیاق موفق شدن را داشته باشند. هر کسی نقش خود در یک شرکت جوان را به عنوان یک کار روتین تلقی کند محکوم به شکست است.

سرمایه گذاران زمانی که تصمیم میگیرند چه کسی را با سرمایه و زمان، مورد حمایت خود قرار دهند، به دنبال این فرهنگ جاه طلبی و بلند همتی هستند. علامت های مثبت مرتبط به این فرهنگ این است که اعضای تیم اشتیاق اثبات شده برای کسب و کار داشته و به طور پایدار به دنبال انجام وظیفه خود باشند و همیشه آنها را به حد و اندازه مورد نظر خود سوق دهند.

هر کسب و کاری مادامی که بازار را هدایت می کنند با دست اندازها و چالش هایی روبرو می شود. اگر تیمی هم تراز، برانگیخته و مشتاق باشد تقریبا هر کدام از این مشکلات قابل برطرف شدن می شوند. تیمهای مشتاق تیم های بهره وری هستند و سرمایه گذاران این موضوع را به خوبی می دانند.



صداقت بالاتر از همه چیز است

در طی فرآیند راستی آزمایی موارد بسیار کمی وجود دارد که برای کارآفرینان ناخوشایندتر از سرمایه گذاران باشد. قبل از اینکه یک سرمایه گذار به همراه کارآفرین از هوایپمای فرضی بیرون بپرد، هر دو به دنبال دانستن این هستند که چتر نجاتشان کار می کند یا نه. به همین خاطر است که صداقت همه چیز است. سرمایه گذاران قبل از تصمیم گیری ریزترین مسائل عملکرد گذشته حال و آینده شرکت را بررسی می نمایند.

ممکن است وسوسه زیادی از طرف کارآفرینان وجود داشته باشد تا تلاش کنند داده ها را به صورت خوشبینانه برای ارائه به سرمایه گذران ارائه کنند. روی همه رفته تقریبا کل کسب و کار یک موضوع خصوصی  برای سرمایه گذاران است و شکست های شرکت یک شکست شخصی تلقی می شود. به هر حال کارآفرینان باید بیاموزند که به صداقت بیش از نتایج گذشته اهمیت دهند.

هر شرکتی دارای چالش ها، شکستها و نقاط ضعفی در سابقه خود می باشد. سرمایه گذران کارآفرینانی را می خواهند که درستی و صداقت را به نمایش می گذارند و در فرایند راستی آزمایی خیلی سریع مسائل را باز می کنند. به نظر می رسد این کار خلاف عقل باشد اما مورد خطاب دادن نقاط ضعف خود در اوایل کار ممکن است سبب شود سرمایه گذاران تا مدت های مدیدی در کنار شما بمانند.

سرمایه گذران خوب قبل از سرمایه گذاری، اول وظیفه خود را انجام می دهند. کارآفرینان باید این موضوع را تشخیص دهند و یادبگیرند تا صداقت و خوش نیتی خود را در سرتاسر فرآیند به ظهور برسانند. چون در پایان کار سرمایه گذران بیشتر درباره این خصیصه های بنیادین اهمیت قائلند تا چیز های دیگر.


کریس مایرس هم بنیان گذار و مدیر عامل BodeTree است و نویسنده کتاب کارافرینی روشن " Enlightened Entrepreneurship" می باشد.

 



منبع:www.forbes.com