واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

بر بلنداى اهداف نرسد، مگر کسى که دارای تهذیب و مجاهدتها باشد

دانستن و اندیشیدن روی فرموده ای ارزشمند از امیرالمؤمنین امام علی (ع) و بهره گرفتن از آن:


أمیر المؤمنین امام علی علیه‌السلام:                      

 ذُروَةُ الغایاتِ لا یَنالُها إلاّ ذَوُو التَّهذیبِ وَ المُجاهَداتِ؛  

بر بلنداى اهداف نرسد، مگر کسى که دارای تهذیب (پاکیزگی و وارستگی) و مجاهدتها (تلاشها) باشد.

غررالحکم: حدیث ۵۱۹۰




می توانیم فارسی تر (پارسی تر) و همچنین درستتر بنویسیم و بگوییم!

به نام خدا

8320176868

آغاز نوشته   140109

ویرایش کنونی  14011007

"می توانیم فارسی تر (پارسی تر) بنویسیم و بگوییم"، یعنی از واژه های فارسی بجای لغات دیگر زبانها (شامل عربی) هرچند رایج در زبان فارسی، بهره بگیریم (استفاده کنیم). برتری (مزیت) چنین کاری این است که به دلیل دریافتنی (مفهوم) بودن ریشه واژه ها، یک دریافت (فهم) زودتر (سریعتر) در ذهنِ فارسی زبان پدید می آید (واقع می شود). همچنین کمک می کند به بیشتوانبخشی (بیش-توان-بخشی) (توان افزایی، تقویت) زبان فارسی و زندگی (حیات) پویای آن. زیرا واژه ها با توان بیشتر و در بسامد (فرکانس) بیشتر بکار گرفته می شوند و ترکیبات و مشتقات (واژه گیریهای، واژه سازیهای) بیشتری از آنها ساخته و بکار گرفته می شود و در گذر زمان ذهن فارسی زبان را زودتر و بهتر به راه و به کار خواهد انداخت.

 البته نباید دچار وسواس شد در بکارنگرفتن لغات عربی یا زبان دیگر؛ زیرا برخی واژه های زبانهای دیگر در فارسی رایج کنونی بسیار جا افتاده است و جایگزینی آن با واژه های ریشه دار ولی نامعمول فارسی هم در کاربرد سخت (مشکل) است و هم دیگری (مخاطب) آن را به آسانی (راحتی) درنمی یابد (نمی فهمد).

همچنین می بینیم در یک رسم که ظاهرا از دوران قاجار و پیش از آن و به ویژه در نوشتار (انشاء) بجا مانده است، گمان می کنند اگر از واژه های (لغات) عربی بهره گیرند (استفاده کنند) نشان باسوادتر بودن و به اصطلاح با کلاس و شیکتر بودن است زیرا از گفتار همگانی (عامه) مردم دورتر (فاصله دارتر) است، گفتاری که اتفاقاً با واژه های ریشه دار (اصیل) فارسی انجام می شود و معمول نیز هست.  برای نمونه بکارگیری واژه های زیر و برابر عربی آنها:

"انتها"  بجای "تَه" . ما در واژه های "سر و ته" ، "ته مانده"، "ته دیگ" و ... بکارگیری طبیعی این واژه را می بینیم ولی هنگامی (وقتی) که کسی می خواهد بگوید "تَهِ خیابان یا کوچه " شاید گمان می کند گفتار (حرف زدن) عامیانه است و پرهیز می کند و بجایش "انتها"  را بکار می برد.

همچنین است واژه های "کنار"و"پهلو" در فارسی و برابر عربی آنها مانند"جنب" یا "مجاور"، و "تو" (فارسی) و "داخل" (عربی) ...

برای "تو" و "داخل" نگاه کنیم به کاربرد طبیعی و آسان-فهمِ "تو" و به ویژه در ترکیباتی مانند "تو در تو" ، "هزار تو" ، "تو دار" و ... بکار می رود ولی فرد عامه یا غیرعامی (مثلا تحصیلکرده) شاید در نوشتن یا گفتن رسمی گمان می کند گفتن "داخل" بهتر است و نشان باسوادی!

در نزدیک به پایان این نوشته برخی واژه های اینچنینی، فهرست شده است و در آینده  بیشتر فهرست خواهد شد ان شاء الله، تا پیشنهادی برای کاربرد بهتر باشد.


همچنین گاهی گفته می شود که "دایره لغات وسیعتر" (دامنه واژگان گسترده تر) ذهن را فعالتر (کاراتر، پرکارتر) می کند.

از دید من چنین نیست که بکارگیری واژگان غیرضروری فراوان چیز سودمندی (مفیدی) باشد، بلکه مانعی برای جابجایی (تبادل) آسان معنا میان دو نفر یعنی گوینده و شنوندۀ معمول می شود، و البته دانستن واژگان رایج برای دریافتِ درستِ گویندگان و نویسندگانِ آن ها لازم (بایسته) است ولی نیازی نیست ما نیز چنان بنویسیم، بلکه ما می توانیم فارسی تر (پارسی تر) بنویسیم و بگوییم، و پایه گفتار را بر واژه های شُسته رُفته و سودمند و بجا بگذاریم، تا کمک به گسترده تر شدن این روش کنیم و زبان خویش را کمک کنیم. همچنین نیاز نیست از تکرار واژه ای فارسی بپرهیزیم و بجایش واژه های دیگر بکار ببریم که مبادا لغت تکرار شود و شنونده از تکرار لغت خسته شود. من هیچ ضرورت (بایستگی) در پرهیز اجباری از بازگویی (تکرار) واژه ها نمی بینم؛ چرا که اگر در سخن نیاز به گفتن تکراری یک معنا یا مطلب یا واژه هست آیا خجالت و شرمندگی دارد؟ یا زشت است؟ مگر تنها برای قشنگی سخن می گوییم و هدف ما معنای آن نیست؟ اگر چنین است بیشتر آن سخنها بی پایه و افزونگی (زیاده) و گاهی یاوه است و می توان نگفت. (سخن گفتن برای هنر و احساسهای شاعرانه و زیبایی شناسانه و اینچنین را جدا می کنم که در جای خود خوب است). شنونده و سلیقه آن نیز بهتر است عادت به توجه کافی به معنا کند بجای آنکه عادت به ظواهر و قشنگی ظاهری ولی توخالی داشته باشد.


موضوع دیگر پیوند (ارتباط) زبان عربی و دین اسلام، و همچنین زبان انگلیسی و دانش و فناوری دنیای مدرن است. از دید من هر کدام محترم و با ارزش است و در جای خود فرد ایرانی یا فارسی زبان (یا دَری) می تواند و باید آشنا به ساختار و واژه های آن زبانها باشد تا پیوند خود با آن دریاهای ارزشمندِ معنا و دانش را نگاه دارد، ولی دلیل بر این نیست که بخواهد حتماً برپایه آنها گفتگوی روزمره  کند یا بنویسد. یا در ترکیب غیرضروریی (نابایسته ای) از زبانها سخن بگوید. این یک آشفتگی گفتاری در میان افراد می سازد و نمی گذارد افراد سخن یکدیگر را به درستی دریابند و پیوسته دچار بد-برداشتی (سوءتفاهم) شوند.


برپایه چنین نگاه و اندیشه ای، ما در این وبلاگ تلاش خواهیم کرد بیشتر از واژه های فارسی در اندازه ای که سخن را گنگ (مبهم) نکند بهره بگیریم. و گاهی با بکارگیری واژه های برابر (معادل) در پرانتزها، بکارگیری آسانتر و به جای واژه های فارسی را، در اندازه ای شایسته (حدی مناسب) نشان دهیم.

***

فهرست برخی لغات و واژه های برابر و بهتر:

استفاده کردن یا مصرف کردن یا میل کردن غذا ==> خوردن غذا یا خوردن خوراک

استفاده کردن  ==> بهره گرفتن، بکارگرفتن

لذا ==> بنابراین

علی ای حال==> به هر حال==> به هر روی

مواجهه یعنی مواجه شدن ==> روبرو شدن

ذیل، تحت ==> زیر

لغایت ==> تا

نصب کردن==> کارگذاشتن

محل==> جا

صحبت کردن، حرف زدن ==>گفتن، گفتگو کردن، سخن گفتن

مناسب==> شایسته

متناسب==> درخور، شایسته، هماهنگ

حد==> اندازه، مرز

مقدار==> اندازه

ضرس قاطع!==>به یقین ==> بی گمان

حدود و ثغور==>مرزها

قریب==>نزدیک

غریب==>بیگانه، ناآشنا

اکثر==>بیشتر

حداقل==>دست کم

تردد، عبور و مرور==>رفت و آمد، آمد و شد

ارسال کردن==>فرستادن

طریق==>راه، رَوِش

==>==>

***

همچنین گاهی می بینیم بسیاری نویسندگان حتی در نوشته های تحلیلی و گزارشی و خبری یا حتی نوشتار دانشگاهی، برخی نادرستیهای (اشتباهات) بدجور و آشکار (فاحش) دارند که گرچه در شبکه های اجتماعی و نوشتار عامیانه رایج شده است، ولی از یک فرد دانش آموخته (تحصیل کرده) یا کسی که با نوشتن در رسانه ها سروکار دارد ناشایست است. مانند:

- نادرستها (غلطها، اشتباهات):                                                                                                                                    

 - توجیح  (ظاهرا در ذهن نویسنده با شکل لغت "ترجیح" قاطی شده است)             درست:   توجیه (از ریشه وجه، هم خانواده با توجه، مواجه، مواجهه، مُوَجَّه)

 - حاظر  (ظاهرا در ذهن نویسنده با شکل لغت "خاطر" قاطی شده است)             درست:   حاضر (از ریشه حضر، هم خانواده با حضور)



- کاربرد "چنانچه" و "چنانکه" به جای یکدیگر. "چنانچه"یعنی "اگر"، ولی "چنانکه"یعنی "به این گونه که" یا "به این شکل که".



مرتبط (در پیوند):

- بی‌سوادی یک خوبی (حُسن، فضیلت) نیست





مقدمه واحد برای مطالب مرتبط با آینده پژوهی مذهبی، انتظار ظهور و آخرالزمانی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر


نوشته نخست 990111

ویرایش 990114

این نوشته مقدمه ای است برای تقریباً همه مطالب "مرتبط با آینده پژوهی مذهبی، انتظار ظهور و آخرالزمانی" که در این سامانه (وبلاگ، سایت) می بینید. هدف این نوشته روشنسازی و یادآوری است برای اینکه چرا مطلب بعدی آمده است و چگونه و با چه انتظار و رویکردی باید به سراغ آن رفت. حتی اگر در مطلبی از نوع گفته شده، پیوند به این مقدمه نیامده باشد، از قلم افتاده است و شما فرض را بر این بگذارید که این مقدمه در آغاز آن باید گذاشته و دیده شود.

در آغاز به مقدمه زیر توجه کنیم:


مقدمه واحد برای نوشتارها، مباحث و مطالب معرفتی



درباره مطالب "مرتبط با آینده پژوهی مذهبی، انتظار ظهور و آخرالزمانی" توجه داشته باشیم که پیشگوییهایی که در ادیان گوناگون از گفته های پیامبران الهی سلام الله علیهم و از جمله در اسلام و مذهب تشیع از فرمایشهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار سلام الله علیهم آمده است معمولاً در چند جمله بیان شده است و به دلیل کوتاهی هر بیان، معمولاً دارای ابهامهای گوناگون از جهات گوناگون می باشد، زیرا معمولاً فرصت و شاید ضرورتی برای بیان بسیاری جزئیات برای آن شنونده در آن زمان نبوده است. بنابراین هنگامی که آن فرمایشها و بیانها را کسی می خواهد پایه تطبیق و نتیجه گیری در زمان خویش یا آینده پیشِ روی خویش کند ناچار است بسیاری جاهای خالی را با ذهن و حدس و معلومات خویش پر کند. در واقع برای یافتن مصداق مجبور است اضافاتی بر اصل قالب انجام دهد تا با شرایط مورد نظرش در ذهنش تطبیق کند (و البته گاهی بنا به دلایلی شاید مجبور به کاستن از اصل قالب هم باشد). این زیاد و کم کردنها میزان اصل بودن نتیجه را کم می کند، زیرا اگر اصل را گفته و فرمایش دقیق متن دینی یا ولی الهی بدانیم، تغییرات (دخل و تصرفات) در آن، دور شدن از اصل می باشد. از طرفی به نوعی ناچار به پر کردن جاهای خالی هستیم "اگر" قصد تطبیق برای یافتن پاسخ به پرسشهایی داشته باشیم. براین پایه باید بدانیم که به میزانی که از اصل دور شویم و خود مطلب را تکمیل کنیم به همان میزان احتمال خطا را بیشتر کرده ایم و نتیجه ها را باید "نسبی تر" نگاه و ارزیابی و بر آنها اتکا کنیم. اینها تازه بر این فرض است که فرد با نیت کاملاً خیر و خالص در حال نتیجه گیری باشد. در حالیکه در درازای تاریخ و همچنین نمونه های دیده شده همزمان ما همچون داعش و مانند آنها، بسیاری افراد و گروهها بسته به خواستها و منافع خویش اقدام به تفسیر و تطبیق خویش و دیگران و شرایط با احادیث و روایات می کنند به گونه ای که خود یا مطلوب خود را حق و خیر نشان داده و دیگران و دشمنان خویش را باطل. پس مای خواننده باید توجه کنیم که هر تطبیقی و نوشته ای به مفهوم عین حقیقت بودن و معنای غایی و نهایی آن حدیث و روایت و پیشگویی دینی نیست. خواننده و شنونده محقق (پژوهشگر) باید در صورت امکان به اصل متون رجوع کند و با دیدن احادیث و روایات و متن دینی و دقت در آن (هم کلیت و هم لغات کلیدی) و سپس مقایسه با آنچه نویسنده یا گوینده گفته است به برداشتی دقیقتر دست یابد، هم از معنای اصل متون و هم از نیت گوینده. همچنین باید متون و احادیث دیگری که درباره آن موضوع گفتگو می کند (در برابرش (مخالفت و تعارض) یا همراهیش (موافقت)) را نیز ببیند و در ارزیابی خویش بگنجاند.

همچنین توجه داشته باشیم که از زمان بیان آن بیانات تا کنون زمان زیادی گذشته است و در فاصله زمانی این میان، برخی وقایع تاریخی اتفاق افتاده است که برخی از پیشگوییها ناظر و مربوط به این وقایع ممکن است باشد یا اینکه مشابهت داشته باشد و همان نباشد. بنابراین در تفسیر افراد گوناگون از آن بیانات، برخی بیانات بیشتر مورد توجه قرار می گیرد و برخی به درست یا نادرست کنار گذاشته می شود و کمتر مورد توجه و نظر قرار می گیرد. خواننده و شنونده محقق باید به بررسی آنها نیز بپردازد. اگر چنین بررسی را انجام دهیم با حجم زیاد این بیانات و تنوع موضوعی آنها مواجه (روبرو) می شویم. حداقل فایده این مواجهه (روبرو شدن) این است که بدانیم تطبیقها بسیار نسبی هستند و بسیاری اوقات نتیجه گیریهای قطعی از چنین بیاناتی ممکن نیست یا مطلوب هم نیست. شاید یک حکمت و دلیل برای عدم قطعیت و شفافیت در مجموعه آنچه برای ما به جا مانده است و بجا گذاشته اند (خداوند و اولیائش سلام الله علیهم) همان حکمت خداوند در پوشاندن آینده و برخی وقایع مهم آینده بر انسان و غیر انسان است تا عرصه آزمایش آنها و تلاشهای آنها باز باشد در عین حالیکه یک جهتهایی و ایده هایی را به ذهنهای مخاطبان جوینده بدهند.

مطلبی که در دنباله می آید نیز از نظر ما دارای برخی موارد محتوایی شایسته برای بررسی می باشد و فرض ما آن است که خواننده ای محقق با دیدی پژوهشگرانه و با نیت حقیقت جویی آن را می خواند و به آن بسنده نمی کند.

امیدواریم خداوند در فرج مولایمان حضرت حجت ابن الحسن صلوات الله و سلامه علیه و علی آبائه تعجیل فرماید و ما را مشمول عنایت و دعای خیر ایشان قرار دهد و عاقبت به خیر فرماید.




مرتبط:

-  ارتباط اتفاقات جهان با ظهور و نشانه های آن در برنامه تلویزیونی "بازگشت"

  از شبکه افق سیما با اجرای آقای علیرضا پور مسعود و مهمان حجت الاسلام و المسلمین ابوالقاسمی درباره شناخت چگونگی استفاده درست از نشانه های آخرالزمان آمده در روایات

- درباره شناخت بیشتر حکمت حوادث

- استراتژی انتظار و نقشه راه ظهور برپایه نشانه های ظهور در بیان دکتر شفیعی سروستانی



8265897234



مقدمه واحد برای نوشتارها، مباحث و مطالب معرفتی

بسم الله الرحمن الرحیم

نوشته نخست 980618

ویرایش 14020916

این نوشته مقدمه ای است برای تقریباً همه مطالب معرفتی و معرفت پژوهی که در این سامانه (وبلاگ، سایت) می بینید. هدف این نوشته روشنسازی و یادآوری است برای اینکه چرا مطلب بعدی یا پیشین آمده است و چگونه و با چه انتظار و رویکردی باید به سراغ آن رفت. حتی اگر در مطلبی، پیوند به این مقدمه نیامده باشد، از قلم افتاده است و شما فرض را بر این بگذارید که این مقدمه در آغاز آن باید گذاشته و دیده شود.


برپایه باور (اعتقاد) و دریافت (فهم) من، رسیدن تدریجی و نسبیِ انسان به دریافتی از حقیقت، متناسب (هماهنگ) است با ظرفیت و لیاقت وجودیی که انسان در "جستجو و تلاش خویش برای کشف حقیقت" بدست می آورد، و توفیقی است که خداوند (در پاداشِ همان تلاش) به او عنایت و عطا می فرماید، و معمولاً از مسیر کنکاشهای فکری و علمی و سپس تجربه و درس آموزی در زندگی بدست می آید، و البته وابستگی بسیاری دارد به خلوص وجودیی که در درازای مسیر بتواند بدست آورد.

پس برای دنبال کردن هدفِ "جستجو و تلاش برای کشف حقیقت" نیاز به "کنکاشهای فکری و علمی" می باشد و بنابراین لازم است که مطالب گوناگون که از دیدگاهها و اندیشه های انسانهای گوناگونی بیرون می آیند و پدیدار می شوند، و "ممکن است" هریک سهمی و بخشی از بیان حقایق و واقعیتها را در خود داشته باشند (و عطای خداوند به ایشان است)، در نگاه جستجوگر حقیقت بررسی و اندیشیده شوند. البته طبیعی است که سهم مطالب از حقیقتِ امری، بسته به گوینده آن و رابطه آن گوینده با آن امر، متفاوت است و یکسان نیست. انسانها در علم و تخصص و عقل و وجود دارای مراتب گوناگونی هستند و بسته به آن مراتب، گفته و کردارشان دربردارنده اندازه های گوناگونی از حقایق است. همچنین علایق و سلایق ایشان در نوع و زاویه نگاهشان به موضوعات و مطالب نقش و تأثیر دارد. بنابراین خواننده و شنونده یک مطلب باید بداند و درنظر داشته باشد آن نکات را، و بتواند اندازه ای از جداسازی حقایق را از درون نوشته ها و گفته ها انجام دهد و نیاز نباشد همه یک مطلب را دربست بپذیرد یا از برای چند اشتباه یا تفاوت دیدگاه همه را رد کند. او از نگاه من باید آنچه در درونش (وجدانش) به واقع و حقیقتاً نزدیکتر به حقیقت می یابد را، با کنار گذاشتن (تا جای ممکن) آنچه منافع (ظاهری و دنیایی) خود می داند و یا امیالش به آن سو کشیده می شود، استخراج کند و همچون یک پازل و جدول به مرور کنار هم بچیند تا کم کم به تصویری کاملتر و گویاتر از حقایق مربوط به یک امر برسد. و این یک تلاش مستمر (پیوسته) در درازای عمر انسان است. و همچنین او باید باورمند باشد به اینکه خود را با حقایق دریافتی سازش (وفق) دهد و هماهنگ کند و نه آنکه دریافتش از حقایق را با خواستها و امیال دنیایی (نابجای) خود سازگار کند (وفق دهد). چرا که اگر امانتدار حقایق (نسبی) دریافتی و عطا شده از جانب خداوند (در هدایتهای پیشین او،) نباشد، درِ دریافت حقایق بیشتر را به روی خود خواهد بست (نسبی). (زیرا درجه ای از ناسپاسی (کفر نعمت) و بنابراین درجه ای از ستم (ظلم) است و خداوند فرموده است ظالمان را هدایت نمی کند مگر بازگردند).

همچنین بداند آنچه که او اکنون یک دریافت بسیار نزدیک به حقیقت می داند، ممکن است از حقیقت دور باشد و شاید خود او فردا روزی، بسیار مخالف چنین برداشت و دیدگاه و دریافتی بیاندیشد. چرا که انسانهای عادی و نابرخوردار از علم حضوری (علم بی واسطه و خدا دادی)، مستعد خطا در همه گامهای رسیدن به یک برداشت از حقیقت هستند، و حتی نگاه و دریافت انسانهای عادی از کلام و عمل حضرات معصومین و اولیاء الهی سلام الله علیهم اجمعین، مانند دریافتهای معصومین (ع) بی نقص و بی خطا نیست. در واقع مقام عصمت از خطا ویژه معصومین (ع) است و پس از ایشان نگاه و برداشت غیرمعصومین مستعد مراتبی از خطاست بسته به کیفیت افراد. به همین دلیل است که حتی کلام و عمل ایشان در اذهان گوناگون تفاسیر گوناگونی می گیرد که بسته به موضوع و افراد نزدیک یا دور است از یکدیگر. پس انسانِ مستعدِ خطا نباید برداشت خویش را خالی از خطا بپندارد، نهایت باید بگوید این برداشت و دریافت من است در این زمان با علم و وجود محدود من در این زمان.

همچنین در اندیشه (نظر) داشته باشیم که بسیاری از انسانها در همه دانشها و برداشتهای خویش همانند و همگن نیستند، یعنی ممکن است کسی در یک زمینه دانای نسبی باشد و در زمینه دیگر نادان نسبی. اگر ما برپایه دید مثبت خویش به یک کسی، در زمینه ای که داناست، در زمینه ای دیگر که در آن نادان یا کم دان است، به سراغ او و اندیشه او برویم و آن را پایه دیدگاه و اندیشه خویش بگذاریم، به راهی نادرست می رویم و خواهیم رفت.

برپایه آنچه نوشته شد مطلبی که در دنباله می آید (یا پیشتر آمده) را، دستاورد انسانهایی یا انسانی بدانیم که برپایه علم و نگرش و علایق و سلایق و چه بسا منافع (تصور شده) و اهداف خود نگاشته یا گفته است، و از این جهت این مطلب شایسته مطالعه دانسته شده است که به باور ما، بیانگر جهاتی از حقایق یا برخی برداشتهایی از واقعیتهاست که کمک به تحلیل و دانستن بهتر واقعیتها می کند. وظیفه (پیشنهادی به) خواننده است که با رویکرد پیشنهادی گفته شده در بالا آن را تحلیل و اندیشه کند و درست را از نادرست جدا کند (نسبی) . قاعدتاً ما نیز این مطلب را خالی از خطا نمی دانیم ولی برعهده خویش نیز نمی دانیم که بجای همگان تفکر (اندیشه ورزی) و تعقل (خردورزی) کنیم و آنچه از دید ما درست یا نادرست است را حتماً در همه جا بیان کنیم. با اینحال در برخی موارد ممکن است برپایه صلاحدید و تشخیص خویش (که مستعد خطاست) بخشی از مطلب که مورد شک و تردید ماست و جای گفتگو (بحث) و نقد دارد را به گونه ای (مانند خاکستری کردن رنگ متن) جدا کنیم و یا بخشی که برپایه تشخیص ما (که مستعد خطاست) نادرست است را با خط زدن (مانند این) جدا کنیم، و یا برخی مطالب را که از جهاتی نادرست یا نامناسب یا نامطلوب برای خوانندگان (مخاطبین) تشخیص دهیم، و یا اضافه، حاشیه ای و فرعی بوده و ذهن خواننده را از مطلب اصلی منحرف می کند، آنها را حذف کرده و به جای مطالب حذف شده، سه نقطه (...) بگذاریم. ولی ترجیحاً متن را کامل می آوریم تا نظرات در نوشته نویسندگان و گفته های گویندگان به تمامی بازتاب داده شده باشد و تا اندازه خوبی، امانت رعایت شود.

امیدواریم مطلب آمده در دنباله (یا پیشتر آمده)، برای شما مفید باشد و بتواند بخشی از حقایق و دریافتها از واقعیتها را برای تکمیل دریافت کلی شما از حقایق و واقعیتها ارائه کند.


مرتبط:

- نگاهی کاربردی به آیات مربوط به موضوع ظلم در قرآن/ ظالم‌ترین مردم چه کسانی هستند؟

- معنویت در جهان بی‌معنا؛ مصاحبه با دکتر بیژن عبدالکریمی


8253291092


معرفی کتاب "فیزیک از آغاز تا امروز" ا


فیزیک از آغاز تا امروز - نسخه الکترونیکی

Hossein Javadi


در نسخه الکترونیکی کتاب، ضمن به روز رسانی تا سال 2018، تصاویر کتاب نیز بصورت رنگی منتشر شده است

امکان خرید کتاب الکترونیکی در ایران و خارج از ایران فراهم است

 کتاب فیزیک از آغاز تا امروز

https://www.ketabrah.ir/go/book/24981

پیشگفتار:

این که نیوتن با مشاهده سقوط سیب، قانون جهانی گرانش را کشف کرد، داستانی تخیلی بیش نیست. اما اگر گفته شود که نیوتن تنها کسی بود که وجه مشترک سقوط سیب و گردش ماه به دور زمین را درک کرد، واقعیتی انکارناپذیر است. اندیشه های مربوط به قانون جهانی گرانش، سال ها قبل از تولد نیوتن نیز وجود داشت و برخی نظریه های ارائه شده توسط دیگر فیزیکدانان با دست آورد نیوتن، تنها گامی فاصله داشت و آن ذره ای فرض کردن زمین و خورشید بود و این گام مهم را نیوتن برداشت. روند مشابهی در پیدایش مکانیک کوانتوم و نسبیت نیز مشاهده می شود. زمینه های فکری نسبیت را می توان در کارهای لورنتس مشاهده کرد و آنگاه خواهیم دید که چگونه اینشتین گام نهایی را برداشت و با نفی دستگاه مطلق اتر، انسان را با دنیایی جدید آشنا کرد که در آن فضا مستقل از ماده نیست و زمان با فضا در آمیخته است. مکانیک کوانتوم نیز آنطور که ماکس پلانک ارائه داده بود، قادر به توجیه پیدیده های زیر اتمی نبود و چند گام مناسب توسط اینشتین، بور، کمپتون و دوبروی و ... برداشته شد تا سرانجام توسط شرودینگر، دیراک و فاینمن و ... مکانیک کوانتوم جدید شکل گرفت. با این وجود هنوز مکانیک کوانتوم نیاز بکارهای زیادی دارد تا بتواند مشکلات و ابهامات موجود در فیزیک ذرات را برطرف کند.  

کتاب حاضر برای مشخص کردن این گامها و توضیح نحوه‌ی اندیشیدن به پدیده های فیزیکی به رشته ی تحریر در آمده است. هرچند که سعی شده رویدادهای تاریخی فیزیک در تحریر کتاب فیزیک از آغاز تا امروز نیز مد نظر قرار گیرد، اما این کتاب، تاریخ فیزیک نیست. اما در این کتاب چنان به روند تکامل علم فیزیک توجه شده است که زمینه ی رشد اندیشه های منجر به کشفیات فیزیکی تشریح گردد. بحث های فلسفی در کنار رویدادهای تاریخی مطرح شده است تا فلسفه ی علم فیزیک، زینت بخش محتوای علمی آن گردد. با این وجود نمی توان این کتاب را فلسفی قلمداد کرد. درک عمیق دانش فیزیک، بدون توجه به روند تاریخی و نگرش های فلسفی آن، از جذابیت این دانش بنیادی می کاهد. به همین دلیل هرجا که لازم دیده شد، محتوای علمی کتاب با تاریخ و فلسفه فیزیک در هم آمیخته است تا زوایای تاریک و مبهم فیزیک برای خواننده روشن گردد.

کتاب در سطحی تهیه شده است که برای همه ی گروه‌های سنی با هر پایه‌ای از معلومات فیزیکی، مفید واقع شود. با این وجود کتاب حاضر برای دانشجویان رشته های فیزیک، ریاضی و مهندسی مناسبتر است. تلاش شده جهت گیری مطالب کتاب به گونه ای باشد که انگیزه پژوهش دانشجویان و دانش آموزان عزیز را تقویت کند. اگر دانشجویان و دانش آموزان، مطالب این کتاب را متناسب با مطالب درسی انتخاب و مطالعه کنند، مطالب کتب درسی بیشتر قابل لمس و درک خواهد شد. علاوه بر آن، خواننده کتاب درگیر اندیشه های منجر به نظریه های علمی می‌شود و پس از مدتی می تواند موشکافانه نظریه های فیزیکی را با نگاهی نقادانه مورد مطالعه قرار دهد. 

هریک از فصول کتاب تکمیل کننده فصل قبلی است، بنابراین پیشنهاد می شود کتاب با فصل بندی ارائه شده مطالعه شود تا پیوستگی و ارتباط نظریه های فیزیکی و اهمیت آنها مشخص شود. در این صورت خواننده مشاهده خواهد کرد که هیچ نظریه ای کامل نیست و هر نظریه جدیدی با اشکالات و ابهامت خاص خود رو به رو است که زمینه ی اندیشه و پژوهش های بعدی را فراهم می سازد.

در پایان لازم است از معاونت محترم پژوهشی دانشگاه تهران، به ویژه آقای دکتر فرشید فروز بخش که با مساعدت خویش، تدوین و تکمیل کتاب را امکان پذیر کردند، تشکر و قدردانی شود. از راهنمایی ارزنده آقایان دکتر بهزاد مشیری و دکتر حسن زند سپاس گزاریم. همچنین از استاد عزیز آقای دکتر محمود قرآن نویس که در تدوین رئوس اصلی کتاب به‌ویژه بخش پلاسما راهنمایی های ارزنده ای مبذول داشتند و استاد گرامی آقای دکتر پرویز تاجداری که همواره از راهنمایی و همکاری ایشان در جهت انتشار کتاب برخوردار بوده ایم، سپاس‌گزاری می شود. از آقایان نوید علیزاده، مهندس رشید معموری و سید امین مرادی سالاری که در تدوین صفحات و تصاویر کتاب همکاری داشتند، سپاس‌گزاری می شود.

امید است این گام کوچک مورد قبول جامعه ی علمی کشور عزیزمان قرار گیرد و زمینه انتشار آثار ارزشمند و غنی تری را فراهم سازد. همچنین از خوانندگان عزیز تقاضا می شود نقطه نظرهای خود را همراه با ذکر نارسایی های کتاب یادآور شوند تا در چاپ های بعدی رعایت گردد. هرگونه نظر و انتقاد و پیشنهاد یا ذکر غلط های تحریری کتاب با کمال میل پذیرفته می شود و موجب سپاس گزاری است. مطالب بیشتری در زمینه مباحث این کتاب را می توانید در آدرس زیر ملاحظه کنید.

 http://cph-theory.persiangig.com

با آرزوی بهروزی

حسین جوادی   


امکان خرید کتاب الکترونیکی در ایران و خارج از ایران فراهم است

 کتاب فیزیک از آغاز تا امروز

https://www.ketabrah.ir/go/book/24981

 کتاب آنسوی مدل استاندارد: مشکلات فیزیک مدرن و راه‌حل‌ها

https://www.ketabrah.ir/go/book/24977