عصر ایران - پژوهشگران در سراسر جهان به استفاده از روش هایی نوآورانه برای گنجاندن فناوری های انرژی تجدیدپذیر در فضاهایی که با هدفی دیگر استفاده می شدند، روی آورده اند که نیاز به اختصاص زمینی وسیع برای فناوری هایی مانند مزارع خورشیدی را کاهش می دهد.
یکی از جدیدترین نمونه ها در این زمینه توسط شرکت روماند انرژی (Romande Energie) معرفی شده است که یک مزرعه خورشیدی شناور را در میانه کوه های آلپ سوئیس بهرهبرداری کرده است.
این پروژه به تازگی برنده جایزه وات دور (Watt d'Or) سوئیس برای بهترین نوآوری در زمینه انرژی های تجدیدپذیر شده است. این مزرعه خورشیدی در ارتفاع 1,800 متری از سطح دریا در دریاچه ذخیره آب لاک د تول (Lac des Toules) در والی (Valais) سوئیس که قبلا به عنوان یک ایستگاه برقآبی استفاده می شد، قرار دارد.
این مزرعه خورشیدی از 36 پایه شناور روی آب و بیش از 2,000 متر مربع پنل های خورشیدی تشکیل شده است.
مزیت داشتن پنل های خورشیدی در چنین ارتفاع بالایی بهرهمندی از تابش قویتر خورشید است. در مناطق کوهستانی و طی زمستان اطراف دریاچه با برف پوشیده می شود که این شرایط نیز به عنوان یک بازتاب دهنده نور به سمت پنل ها عمل می کند.
به گفته شرکت روماند انرژی، این پنل های خورشیدی تا 50 درصد انرژی بیشتر نسبت به مزارع خورشیدی که در ارتفاعات پایینتر قرار دارند را برداشت می کنند. به گفته گیوم فوکس، رهبر پروژه مزرعه خورشیدی شناور، این طرح آزمایشی تقریبا 800 مگاوات ساعت برق در سال تولید می کند که تقریبا نیاز 225 خانوار را تامین می کند.
این پروژه یک دوره آزمایشی دو ساله را پشت سر خواهد گذاشت که طی آن پژوهشگران به آنالیز سیستم پرداخته تا ببینند قابلیت استفاده در مقیاس بزرگتر را دارد و آیا می توان در دریاچه های ذخیره آب دیگر در سراسر جهان از آن استفاده کرد یا خیر. برای انجام این دوره آزمایشی هزینه ای 2.2 میلیون یورویی و شش سال پژوهش و توسعه صرف شده است.
پروژه مزرعه خورشیدی روماند انرژی یکی از گزینه های نوآورانه ای است که تغییر روش استفاده از انرژی های تجدیدپذیر در مقیاس جهانی را هدف قرار داده اند.
دانشمندان در کالیفرنیا اخیرا اظهار داشتند که استفاده از پنل های خورشیدی معلق بر فراز کانال ها می تواند میزان اختصاص زمین برای مزارع خورشیدی را کاهش دهد. به طور همزمان، چنین پروژه ای از اتلاف آب به واسطه تبخیر جلوگیری خواهد کرد و همچنین سلول های خورشیدی را خنک نگه داشته که افزایش کارایی آنها را به همراه دارد.
در ماه گذشته، پژوهشگران از دانشگاه چالمرز مطالعه ای را منتشر کردند که جزئیات کار روی باتری های مبتنی بر سیمان که اساسا می تواند کل یک ساختمان را به سیستم های ذخیره انرژی تجدیدپذیر عظیم تبدیل کند، منتشر کردند.
از دیگر طرح های نوآورانه که ترکیب فناوری های انرژی تجدیدپذیر در فضاهای شهری را هدف قرار داده اند می توان به پنل های خورشیدی AuREUS اشاره کرد که پتانسیل تبدیل پنجره های واحدهای اداری بزرگ به تولیدکننده های انرژی را دارند. استارت-آپ Halcium نیز به تازگی توربین های بادی قابل حملی را برای فضاهای شهری معرفی کرده است که شبیه سطل زباله به نظر می رسند.
-------------------------------------------------------------------
بیشتر بخوانید:
الوین لویس تافلر یکی از مشهور ترین آینده پژوهان تاریخ جهان در کتاب " موج سوم " خویش از سه حرکت عمده در سیر تاریخ تحول زندگی بشری نام می برد که هرکدامشان ، به مثابه یک موج نیرومند، مرحله قبلی را از سر راه برداشته و مرحله جدیدی را در حیات بشری برقرار کرده است.
" موج اول " انقلاب کشاورزی که به مرحله شکارگری پایان داد ، "موج دوم" ، انقلاب صنعتی با مشخصات و مختصاتی که می دانید و " موج سوم " که به اعتقاد تافلر از دهه ۱۹۵۰ آغاز شده و به ورود جامعه صنعتی به عصر فراصنعتی منجر گردیده است.
اما به نظر نگارنده ی این سطور ، تافلر جبر تاریخی را عامل موثر بر " ایجاد تغییر " در سبک زندگی بشر و جوامع بشری می دانست نه " تهدید " یا تهدیدات به وقوع پیوسته یا احتمالی آینده را ، چنانکه او در کتاب موج سوم که در 1980 منتشر شد ، می نویسد :
" در پیشرفت بسوی نظام تولیدی جدید ، توانایی بالقوه ای برای تحول اجتماعی نهفته است که دور نمایی آنچنان هراسناک دارد که کمتر کسی مایل است به معنای واقعی با آن مواجه شود ، زیرا چیزی نمانده که حتی فضای داخلی خانه های مان را هم از بنیان دگرگون سازد.
... این نظام جدید می تواند میلیون ها انسان را از کارخانه و ادارات زندان مانند موج دوم آزاد کند و به ماوای اصلی شان که از ابتدا بدان تعلق داشته اند ، یعنی خانه ، باز گرداند . اگر قرار است چنین چیزی اتفاق افتد ، در اینصورت تمام موسسات و نهاد ها ، از خانواده گرفته تا مدرسه و شرکت ، باید دگرگون شوند ... "
حال چنانکه اینجانب بدان باور دارم ، اگر بپذیریم که " عامل تهدید " می تواند سبک زندگی در جوامع بشری را دستخوش دگرگونی نماید چنانکه کرونا با جهانگیری سریع و قدرتمندش و تبدیل شدن به یک تهدید جهانی توانست شیوه زندگی بشر را طی تنها چند ماه تغییر دهد ، باید عامل تهدید را بیش از پیش جدی بگیریم .
به نظر می آید از جمله تهدیداتی که زین پس جوامع بشری به منظور پیشگیری از آن می باید هوشیارانه آن را مورد رصد و توجه جدی داشته باشند ، خطر زایش یا نوزایی پاندمی هایی ویروسی یا میکروبی نظیر کرونا است و از آن مهمتر و سهمگین تر تهدید وقوع تغییرات گسترده اقلیمی در نتیجه کاهش ذخایر آب شیرین در جهان .
تهدید دوم که مدتی است در ایران ما نیز آغاز شده است و متاسفانه مسئولان امر در حوزه سیاستگذاری هنوز بدان توجهی چندانی نشان نداده اند ، موج مهاجرت به استان های خوش آب و هوای ایران است.
این تهدید بسیار جدی با موج مهاجرت جمعیت کثیری از مردم ایران به چیزی در حدود 8 استان کشور که دارای ذخایر آبی مطمئن و پایدار تری هستند ، آغاز خواهد شد که البته بهتر است بگوییم مدتی هست که آغاز شده است و با در نظر گرفتن داشتن هوای بدون ریزگرد و مطبوع و دمای مناسب نه چندان سرد یا گرم در استان های هدف سکونت جدید ، به صورت ویژه بر سه استان شمالی گیلان ، مازندران و گلستان متمرکز خواهد بود و در نهایت بخش وسیعی از ایران را خالی از سکنه و حدود 8 استان کشور و نقاطی لکه ای در ایران را با انباشت و تراکم جمعیت مواجه خواهد ساخت.
از جمله پیامد های دهشتناک وقوع چنین تهدیدی فارغ از همه چرا و چگونه
هایی که باید برای هر کدام شان پاسخی یافت ، فقر غذایی و وابستگی غذایی به
خارج از مرز های ایران به دلیل تبدیل زمین های قابل کشت در گام اول سه
استان سرسبز شمالی ایران به سکونتگاه خواهد بود.
فقر و وابستگی غذایی ای
که همین حالا هم زنگ خطرش با روند رو به رشد و شتابان تبدیل زمین های
حاصلخیز و زراعی در 3 استان گیلان ، مازندران و گلستان به سکونتگاه هایی
برای غیر بومیان به گوش می رسد اما هنوز در مقام چاره جویی و سیاستگذاری
توجه جدی ای بدان نمی شود !
از یاد نبریم که سبز شدن این تعداد سکونتگاه و استراحتگاه در مزارع برنج ، باغات چای و مرکبات ، کوهپایه ها و دشت های حاصلخیز گیلان و مازندران و گلستان پیامد تلخی جز نابودی باریکه سبز موثر در حفظ استقلال غذایی کشور که وظیفه تولید عمده محصولات استراتژیک لبنی و دامی و کشاورزی ایران همچون : برنج ، گندم ، چای ، مرکبات ، بادام زمینی ، زیتون ، فندق ، سیب زمینی و ... را بر عهده دارند ، نخواهد داشت و در نهایت گرسنگی جمعیت ایران و وابستگی غذایی به خارج از مرز های ایران را در پی خواهد داشت.
لذا لازم است مسئولان و متولیان امر در کشور تا دیر نشده فکر چاره باشند و در گام نخست با اجرای بسیار سختگیرانه و نظارت بسیار دقیق نقطه به نقطه بر حسن اجرای قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغها علاج واقعه را قبل از وقوع نمایند.