واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

استفاده از نام داعش برای آدم ربایی و باجگیری


معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ از دستگیری آدم‌ربایانی که با معرفی خود به عنوان عضو گروهگ تروریستی داعش اقدام به ربودن دو افغانی کرده، بودند، خبر داد.

به گزارش ایسنا، در تاریخ 26 تیرماه امسال یکی از افاغنه مقیم تهران با مراجعه به کلانتری 118 ستارخان به مأموران اعلام کرد که دو نفر از بستگانش به‌نام‌های "زکی" 19 ساله و "شبیر" 16 ساله توسط افراد ناشناسی ربوده شده و ربایندگان در ازای آزادی آنها درخواست مبلغ 180 میلیون تومان پول نقد کرده اند .

با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع آدم‌ربایی و به دستور شعبه سوم بازپرسی دادسرای ناحیه 27 تهران، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره یازدهم مبارزه با آدم ربایی پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت و شاکی پرونده پس از حضور در اداره یازدهم پلیس آگاهی، در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: بنده به همراه دو نفر از بستگانم به نام های زکی و شبیر که با یکدیگر پسرعمو هستند، در یک مجتمع مسکونی در حال ساخت واقع در ستارخان مشغول به‌کار هستیم؛ در ساعت 18 روز 25 تیرماه ، زکی و شبیر برای خرید لباس از ساختمان خارج شدند اما پس از گذشت چند ساعت از آنها خبری نشد تا اینکه پیامکی از گوشی تلفن همراه شبیر برای من ارسال شد مبنی برا ینکه زکی و شبیر نزد ما هستند؛ شما باید برای آزادی آنها مبلغ 180 میلیون تومان، به ازای هر نفر 90 میلیون تومان پرداخت کنید ؛ در غیر این صورت هر دو نفر آنها کشته خواهند شد؛ من نیز پس از دیدن این پیامک بلافاصله به کلانتری مراجعه و موضوع را به پلیس اطلاع دادم.

همزمان با آغاز اقدامات پلیسی برای شناسایی ربایندگان، تصاویری از طریق شبکه های مجازی برای شاکی پرونده ارسال شد که در آن افراد ربوده شده مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند . در ادامه اقدامات روانی برای تحت فشار قرار دادن بستگان افراد ربوده شده برای پرداخت پول، ربایندگان طی تماس های تلفنی خود را از افراد وابسته به گروهک های تروریستی داعش و طالبان معرفی و مدعی شدند که در صورت عدم پرداخت پول برای آزادی افراد ربوده شده ، آنها اقدام به ارتکاب جنایت و قتل افراد ربوده شده خواهند کرد .

با توجه به حساسیت موضوع ، اقدامات پلیسی – تخصصی در دستور کار کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی قرار گرفت و محل نگهداری دو افاغنه ربوده شده در تاریخ 29 تیرماه ، در یک پروژه ساختمانی در حال ساخت و ساز ، در محدوده اتوبان شهید بابایی شناسایی شد .

بلافاصله تیم های عملیاتی اداره یازدهم به محل نگهداری افراد ربوده شده اعزام و طی چند عملیات همزمان ، دو فرد ربوده شده در طبقه پنجم ساختمان آزاد و افاغنه دیگری بنام "محمد . ت" 18 ساله که در حال مراقبت از آنها بود دستگیر و تحقیقات از وی برای شناسایی و دستگیری همدستانش در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت .

با اعتراف صریح محمد . ت ، چهار افاغنه دیگر به عنوان همدستان وی شناسایی و این چهار نفر نیز به نام های "مصطفی" 18 ساله و "قادر" 19 ساله، "امید" 21 ساله و "روزالدین" 18 ساله دستگیر و هر پنج متهم به همراه دو افاغنه آزاد شده ، به اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شدند .

زکی و شبیر پس از حضور در اداره یازدهم پلیس آگاهی به کارآگاهان عنوان داشتند که محمد طی تماس تلفنی و به بهانه استخدام در یک پروژه ساختمانی ، آنها را به اتوبان شهید بابایی کشانده و در ادامه و با همدستی سایر متهمان اقدام به ضرب و شتم و نهایتا ربایش آنها کرده است .

شبیر در خصوص نحوه آشنایی خود با محمد به کارآگاهان گفت : چندی پیش بود که در داخل مترو با محمد آشنا شدم ؛ محمد در خصوص کار از من سؤالاتی کرد و مدعی شد که در یک پروژه ساختمانی در اتوبان بابایی مشغول به کار است و می تواند مرا نیز در این پروژه ساختمانی ، با حقوق مناسب مشغول به کار کند ؛ در روز 25 تیرماه در حالی که به همراه پسرعموی خود برای خرید لباس از محل کار خود واقع در ستارخان خارج شده بودیم ، محمد با من تماس تلفنی گرفت و عنوان کرد که با مهندس ناظر پروژه صحبت کرده و او می خواهد که قبل از استخدام با من ملاقات کند ؛ من به او عنوان کردم که به همراه پسرعموی خود هستم که محمد عنوان داشت که زکی را نیز همراه خود بیاورم تا شاید او نیز استخدام شود. وقتی به محل قرار رسیدیم ، محمد به دنبال من و زکی آمد و به بهانه ملاقات با مهندس ناظر ساختمان ، هر دو نفر ما را به داخل یک ساختمان در حال ساخت در شهرک شهید بهشتی برد که ناگهان چند نفر در آنجا به ما حمله ور شده و ضمن ضرب و شتم و تهدید به کشتن ، دست و پای هر دو نفر را بسته و عنوان کردند که خانواده هایمان می بایست در ازای آزادی ما دو نفر پول پرداخت کنند و در غیر این صورت هر دو نفر ما را خواهند کشت و طی این چند روز به شیوه و شگردهای مختلف ما را مورد آزار و اذیت و تهدید قرار می دادند.

براساس گزارش مرکز اطلاع‌رسانی پلیس آگاهی پایتخت، سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت : هر پنج متهم پرونده با قرار قانونی و برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار داده شدند . 

وضعیت اعتیاد در مدارس


مدرسه همانند اجتماعی کوچک است که ردپای بسیاری از آسیب‌های اجتماعی را می‌توان در آن جست. امروز پای "اعتیاد" که گفته می‌شود یکی از بزرگترین دغدغه‌ها و نگرانی‌های مردم است هم به مدرسه باز شده است و صاحب نظران در عین ابراز نگرانی از پایین آمدن سن اعتیاد، از ظرفیت خوب فضای آموزشی برای پیشگیری از بروز این آسیب سخن می‌گویند و تاکید دارند باید دست از آمارسازی‌های اشتباه برداشت و بر توانمندسازی مربیان پرورشی و دانش آموزان در این خصوص متمرکز شد.

کوروش محمدی، رئیس انجمن آسیب‌شناسی اجتماعی کشور در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان اینکه در بحث اعتیاد در مدارس صرف اینکه بخواهیم مدرسه را مبنایی برای شیوع اعتیاد در نظر بگیریم اشتباه است، می‌گوید: مدارس خودشان خروجی خانواده‌ها هستند و کسانی که در مدارس تحت عنوان دانش‌آموز شناخته می‌شوند فرزندانی هستند که شخصیت آنها در خانواده‌ها شکل می‌گیرد و به صورت مجزا نباید درباره اعتیاد در نوجوانان قضاوت کرد.

آمار اعتیاد دانش‌آموزان واقعی نیست

وی می‌افزاید: در واقع همانطور که ممکن است زمینه اعتیاد در مدارس به دلیل وجود همسالان معتاد فراهم شود، ممکن است از بیرون مدرسه هم اعتیاد وارد شود و این یک امر دو سویه است. در این میان موضوع مغفول آن است که در مدرسه اراده و برنامه‌ای مبنی بر آگاهی‌بخشی به دانش‌آموز وجود ندارد.

رئیس انجمن آسیب‌شناسی اجتماعی کشور با بیان اینکه آمار اعلامی از مدارس که حدود یک درصد مصرف کننده مواد را در مدارس نشان می‌دهد نمی‌تواند آمار واقعی باشد، می‌گوید: معتقدیم مصرف مواد بیش از این آمارهاست. باید از آمارهای سطحی که باعث غفلت می‌شود چشم‌پوشی کنیم و به سمت واقعیت‌های موجود جامعه برویم.

محمدی با اشاره به اینکه آمارهای اعلامی نیز بعضا متناقض هستند عنوان می‌کند: به عنوان مثال ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام می‌کند سن اعتیاد تا 10 و 11 سال پایین آمده و این اظهارات به معنای آن است که اعتیاد به سن دانش‌آموزی رسیده، حال چگونه ممکن است آمار اعتیاد این اندازه باشد؟ در واقع آمارها متناقض‌اند و بخشی از زمان متولیان امر صرف آمارپردازی‌ها می‌شود که از پشتوانه کار کارشناسی لازم برخوردار نیست.

وی ادامه می‌دهد: جوانی که در سطح شهر درگیر اعتیاد است، همان فردی است که در مدرسه مشغول تحصیل است و اینکه بگوییم موادمخدر در مدرسه توزیع می‌شود لزوما صحیح نیست و می‌تواند از بیرون به داخل مدرسه بیاید و حتی برعکس.

آموزش و پرورش خطر اعتیاد را سال‌هاست که پذیرفته است

به گزارش ایسنا، منصور کیایی، مدیرکل دفتر مراقبت در برابر آسیب‌های اجتماعی وزارت آموزش و پرورش نیز با بیان اینکه در وزارت آموزش و پرورش همواره با این پرسش روبرو هستیم که آمار و وضعیت اعتیاد به چه صورت است می‌گوید: واقعیت این است که وزارت آموزش و پرورش خطر اعتیاد را سال‌هاست که پذیرفته است و بیشتر آمارها، آمار دقیقی برای جمع بندی در مورد اعتیاد نیست. ما قصد کتمان و انکار اعداد را نداریم اما به دلایل فنی لفظ "اعتیاد" را برای این جامعه آماری قبول نداریم.

وی با تاکید بر اینکه ما حتی نمی‌پذیریم یک دانش آموز اعتیاد داشته باشد می‌گوید: دانش آموزان نزد آموزش و پرورش امانت هستند.

سید حمید صرامی، مشاور دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر نیز درباره آمارهای اعتیاد می‌گوید: ما به موضوع اعتیاد در سطح دانش آموزان معترض هستیم اما این که گفته می‌شود دانش آموز در مدرسه معتاد می‌شود را هیچ کس عنوان نمی‌کند. بر اساس تحقیقات به دست آمده 33 درصد از دانش آموزان یکی از اعضای خانواده‌شان سیگاری بوده، پنج درصد از آن‌ها یکی از اعضای خانواده‌شان مصرف مواد دارند، چهار درصد عنوان کرده‌اند که دوستان حشیشی دارند و هفت درصد نیز گفته‌اند دوستانی دارند که مصرف کننده تریاک هستند.

به موضوع اعتیاد در سطح دانش آموزان معترض هستیم

سید حمید صرامی، مشاور دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر نیز درباره آمارهای اعتیاد می‌گوید: ما به موضوع اعتیاد در سطح دانش آموزان معترض هستیم اما این که گفته می‌شود دانش آموز در مدرسه معتاد می‌شود را هیچ کس عنوان نمی‌کند. بر اساس تحقیقات به دست آمده 33 درصد از دانش آموزان یکی از اعضای خانواده‌شان سیگاری بوده، پنج درصد از آن‌ها یکی از اعضای خانواده‌شان مصرف مواد دارند، چهار درصد عنوان کرده‌اند که دوستان حشیشی دارند و هفت درصد نیز گفته‌اند دوستانی دارند که مصرف کننده تریاک هستند.

وی می‌افزاید: قطعاً در نوجوانان، گروه همسالان یکی از اثرگذارترین افراد در رفتار نوجوانان هستند، لذا وقتی ما می‌گوییم 65 درصد شخصیت افراد در خانواده شکل می‌گیرد زمانی که یکی از اعضای خانواده معتاد باشد قطعاً روی نوجوانان اثر خود را خواهد گذاشت.

مربیان پرورشی توانمندی لازم را برای آگاهی دهی به دانش آموزان ندارند

در کنار طرح مبحث رصد نظام مند وضعیت اعتیاد در سطح کشور و ضرورت اعلام آمارهای صحیح در این خصوص از رئیس انجمن آسیب شناسی اجتماعی درباره راهکارهای موجود برای پیشگیری از بروز بحران اعتیاد در مدارس در آینده و اقداماتی که باید در دستور کار مسئولان ذیربط قرار بگیرد نیز پرسیدیم. وی در این باره می‌گوید: این موضوع نیازمند توجه جدی است. پیش از این پیشنهاد کردیم آموزش و پرورش برای مربیان پرورشی خود دوره‌های آموزشی برگزار کند تا آنها به سلاح آموزش و آگاهی‌دهی در این خصوص مجهز شوند.

وی می‌افزاید: همچنین پیشنهاد کردیم مباحث آموزشی در قالب کتب درسی ارائه شوند زیرا دوره‌های فعلی و آموزش‌های حال حاضر، تاثیرگذاری لازم را ندارند و برخورد دانش‌آموزان با آن نیز رفع تکلیفی است.

محمدی با بیان اینکه اساس شکل‌گیری و مبنای فعالیت آموزش و پرورش تربیت صحیح است، می‌گوید: حتی اگر آمار اعتیاد دانش آموزان پایین باشد باز هم برای ما فاجعه است و مربیان ما توانایی و کارایی لازم را برای آموزش مهارت‌های مقابله با اعتیاد و هیجانات این سن ندارند.

دلایل عمده افزایش مصرف مواد مخدر

کیایی، مدیرکل دفتر مراقبت در برابر آسیب‌های اجتماعی وزارت آموزش و پرورش نیز درباره اقدامات انجام شده در این وزارتخانه در خصوص اعتیاد می‌گوید: عوامل و دلایل روانی شامل ویژگی‌های شخصیتی و فردی، دلایل اجتماعی مانند مسائل مربوط به محرومیت و محیط زندگی افراد و دلایل فرهنگی با توجه به گسترش فضای مجازی که در سبک زندگی جوانان خود را نشان می‌دهد از دلایل عمده افزایش مصرف مواد مخدر هستند.

وی در ادامه عنوان می‌کند: برخی از برنامه‌های پیشگیرانه از آسیب‌های اجتماعی در سطح مدارس به صورت سالانه و به طور مستمر اجرا می‌شوند. همچنین برنامه‌هایی هم برای نخستین بار طراحی شده و در دست اجراست. برنامه‌های پیشگیرانه در سطح مدارس شامل سه محور است که نخستین آن شامل برنامه پیشگیری اولیه با تمرکز بر آموزش، پیشگیری برای کودکان و نوجوانان، والدین و کارکنان می‌شود.

کیایی ادامه می‌دهد: محور دوم برنامه‌ها شامل نهضت فرهنگی پیشگیری است که نگاه ما در این زمینه فرهنگی و ترویجی بوده و شامل تولید مجلات پیشگیری و نوین برای دانش‌آموزان، ‌کارکنان و والدین، برگزاری نمایشگاه‌های سیار پیشگیری در مدارس کشور و برگزاری جشنواره نوجوان سالم می‌شود. محور سوم نیز برنامه‌های مراقبت اجتماعی است و تلاش می‌کنیم تا علاوه بر عموم دانش‌آموزان که در سایر محورها به آن‌ها خدمت‌رسانی می‌کنیم، توجه ویژه‌ای به کودکان و نوجوانان در معرض خطر داشته باشیم.

سطح پوشش 8درصدی آموزش‌های پیشگیرانه اعتیاد در مدارس

این در حالی است که صرامی، مشاور دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر در خصوص برنامه ریزی‌های این ستاد برای مبازره با مواد مخدر اظهار می‌کند: وزارت آموزش و پرورش یکی از 12 عضو اصلی ستاد است و آنچه در سال‌های اخیر مشاهده می‌کنیم این است که اقدامات آموزش و پرورش در جهت مهارت آموزی و تقویت رفتارهای مروج سلامت افزایش پیدا کرده است اما باید گفت که میزان سطح پوشش متناسب با حجم تهدید نیست. در حال حاضر آمارهای ما میزان سطح پوشش را چیزی در حدود هشت درصد اعلام می کنند.

به گزارش ایسنا، امروز یکی از دغدغه‌ها و نگرانی‌های بزرگ کارشناسان امور اجتماعی تغییر الگوی مصرف مواد مخدر است و گفته می شود بیش از 30 درصد معتادان، مواد مخدر صنعتی مصرف می‌کنند.

نگرانی بزرگ امروز: مصرف، حمل و نگه داری آسان مواد مخدر صنعتی

رئیس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران نیز بر این گفته صحه می‌گذارد و تصریح می‌کند: همه نگرانی ما از این است که الگوی مصرف مواد مخدر تغییر کرده و موادمخدر صنعتی جدید به راحتی در کیف مدرسه جا می‌گیرد و بو و دود ندارد، مصرف آن دشوار نیست و می‌تواند از یک قرص ساده شروع شود و حتی در مواد خوراکی چون پاستیل تعبیه شود. به عنوان مثال شیشه ماده مخدری است که در ابتدا علامت مشخصی مثل موادمخدر سنتی ندارد که بتوان به سرعت از روی ظاهر پی به مصرف آن برد.

محمدی با بیان اینکه نباید در چنین شرایطی خودمان را با آمارسازی‌های اشتباه گول بزنیم می‌گوید: اگر آموزش و پرورش نخواهد با واقعیت روبرو شود، واقعیت آموزش و پرورش را درگیر خواهد کرد. متاسفانه محدودیت‌هایی از سوی آموزش و پرورش در این خصوص وجود دارد و فرار از این واقعیت تنها این معضل را گسترده‌تر و بر عمق آن می‌افزاید و سفیدنمایی آموزش و پرورش دردی را دوا نخواهد کرد.

وی تاکید می‌کند: از سوی دیگر باید پذیرفت آموزش و پرورش جدای از خانواده نیست و باید احساس مسئولیت کند. معتقد نیستم اعتیاد از آموزش و پرورش و مدارس رشد می‌کند بلکه می‌تواند تقویت شود. آموزش و پرورش نباید از قبول مسوولیت‌های خود در این خصوص سرباز بزند.

باز هم اعتیاد عامل تشدید جرمها


رنگ لباس‌های جوان معتاد که با ربودن ۳ پسر و یک دختر، آنها را تسلیم نیت شوم خود کرده بود او را به دام پلیس انداخت.

به گزارش همشهری، پنجم تیرماه شکایتی در اختیار مأموران کلانتری 144جوادیه تهرانپارس قرار گرفت که از ربودن و آزار و اذیت نوجوانی 14ساله حکایت داشت. پسر نوجوان وقتی مقابل مأموران قرار گرفت در تشریح ماجرا گفت: ظهر بود که برای خرید از خانه‌مان حوالی خیابان جشنواره بیرون آمدم. داخل کوچه چشمم به پسرجوانی افتاد. او از من آدرسی پرسید و من داشتم راهنمایی‌اش می‌کردم که یکدفعه چاقویی از جیبش در آورد و زیرگلویم گذاشت. از ترس همه بدنم می‌لرزید و او با تهدید گوشی موبایل مرا گرفت. بعد مرا کشان‌کشان با خود برد تا اینکه به خرابه‌ای در آن حوالی رسیدیم و در آنجا مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و پس از آن پا به فرار گذاشت.

زورگیری خونین

با این شکایت تحقیقات مأموران برای شناسایی جوان شیطان‌صفت شروع شد تا اینکه 3روز بعد شکایت دیگری در اختیار مأموران قرار گرفت. این‌بار پسر18ساله‌ای هدف حمله متهم تحت تعقیب قرار گرفته و اموالش به سرقت رفته بود اما با مقاومت او، متهم موفق به اجرای نقشه سیاهش نشده بود. با این حال با چاقو ضربه‌ای به کتف شاکی زده و پس از مجروح کردن او و سرقت اموالش متواری شده بود.

سومین شکایت

درحالی‌که هر دو شاکی مشخصات یکسانی از مرد شیطان‌صفت ارائه کرده بودند گزارش سومین حادثه نیز به مأموران کلانتری اعلام شد. سومین قربانی که پسر17ساله‌ای است درباره جزئیات حادثه گفت: ساعت 21:30نوزدهم تیرماه بود و همراه دوستم در پارکی در شرق تهران بودیم که پسرجوانی به سمت ما آمد. او با تهدید چاقو موبایل‌های من و دوستم را گرفت و به دوستم گفت که به خانه برود و برایش مقداری پول تهیه کند. دوستم هم پا به فرار گذاشت و از ترسش برنگشت. همزمان با رفتن او مرد جوان با تهدید چاقو مرا به داخل یک کامیون اسقاطی برد و در آنجا مورد آزار و اذیت قرار داد و فرار کرد.

ربودن دختر جوان

جرائم سیاه متهم تحت تعقیب همچنان ادامه داشت و درحالی‌که هنوز ردی از او به‌دست نیامده بود، وی چهارمین طعمه‌اش را هم ربود. این بار شاکی دختری 29ساله بود. او ظهر 20تیرماه هنگام رفتن به خانه، در بین راه به جوان شیطان صفتی برخورد که چاقویی زیر گلویش گذاشت و از او خواست تا موبایل و هرچه پول دارد را تحویلش بدهد. متهم با تهدید موبایل و 3هزار تومان پولی را که داخل کیف دختر جوان بود دزدید و بعد از آن او را کشان کشان به پشت یک کامیون برد و مورد آزار و اذیت قرار داد.

دستگیری

نکته مشابهی که همه شاکیان مطرح کردند مشخصات ظاهری متهم بود؛ مردی با پیراهن مشکی و شلوار قهوه ای. مأموران گشت کلانتری جوادیه تهرانپارس با در اختیار داشتن مشخصات ظاهری و تصویر چهره‌نگاری شده متهم به جست‌وجوهای خود ادامه دادند تا اینکه عصر یکشنبه 21تیرماه او را در یکی از خیابان‌ها شناسایی و دستگیر کردند.

این پسر 26ساله به نام ابوطالب روز گذشته به شعبه دوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد و وقتی در برابر قاضی بستان‌زاده قرار گرفت خیلی خونسرد به جنایت سیاه، زورگیری و آدم ربایی اعتراف کرد. او همچنین در گفت‌وگو با همشهری از جزئیات جنایاتش گفت که در ادامه می‌خوانید:

    چرا دختر و پسرها را می‌ربودی؟

نمی‌دانم. من خودم قربانی تجاوز بودم. سال88 جوانی با تهدید مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و از آن به بعد زندگی من نابود شد.

    یعنی در پی انتقام بودی؟

شاید. اما از آن به بعد بود که این فکرها به سرم زد.

    سرقت چطور. دلیل آن‌چه بود؟

اعتیاد. من شیشه و قرص‌های روانگردان مصرف می‌کردم و برای به‌دست آوردن پول اموال طعمه‌هایم را سرقت می‌کردم.

    در این سرقت‌ها چقدر گیرت آمد؟

پول نقد فقط همان 3هزار تومانی که از دختر جوان دزدیدم. مابقی گوشی موبایل بود که آنها را در ازای دریافت مواد می‌فروختم. شاید یکی از دلایلی که به آنها تجاوز می‌کردم، همین اعتیاد و توهم ناشی از مصرف مواد بود. آن موقع مغزم هنگ کرده بود و نمی‌دانستم چه می‌کنم.

    اهل کجایی؟

اهل یکی از شهرستان‌های غربی کشور هستم و 5سال پیش برای کار به تهران آمدم.

    چه کار می‌کردی؟

مدتی نصاب داربست بودم اما وقتی با یک دختر آشنا شدم و می‌خواستم با او ازدواج کنم متوجه شدم که اعتیاد به شیشه دارد که از طریق او من هم معتاد شدم و به این روز افتادم. اعتیاد زندگی‌ام را تباه کرد و هر چیزی که داشتم را از دست دادم تا جایی که کارتن‌خوابی می‌کردم. باورتان می‌شود که من فقط همین یک دست لباس را دارم که از روی همان هم شناسایی شدم؟ هرچه هم پول گیرم می‌آمد به قاچاقچی می‌دادم و مواد می‌خریدم.

    سابقه داری؟

2بار پیش از این دستگیر شدم. یک‌بار به‌خاطر اعتیادم پدرم را کتک زدم که به‌خاطر آن 2‌ماه زندان بودم. بعد از آن هم بر سر مواد‌مخدر با یک قاچاقچی درگیر شده و با چاقو او را زدم که به اتهام ضرب و جرح در آن پرونده هم 3‌ماه زندان بودم.


ادامه ماجرای دو معتاد متجاوز در ظاهر مسافرکش

17 زن و دختر جوان با مراجعه به پلیس آگاهی، شیاطین پایتخت را شناسایی و از آنها شکایت کردند. یکی از متهمان و آخرین قربانی دو پسر شرور در گفت‌و‌گو با جام‌جم، جزئیات اقدامات سیاه متجاوزان را تشریح کرد.

به گزارش جام جم، در این پرونده دو پسر به نام های سعید و فرهاد 21 و 25 ساله متهم هستند از اوایل فروردین امسال با استفاده از یک دستگاه پراید مشکی رنگ در قالب مسافربر اقدام به ربودن و آزار و اذیت زنان و دختران جوان می کردند.

رسیدگی به این پرونده همزمان با شکایت دختر جوانی آغاز شد. فریبا 22 ساله با مراجعه به ماموران کلانتری سنایی در شکایتی گفت: شامگاه 20 فروردین قصد رفتن به خانه را داشتم که خودروی پراید مشکی رنگی با دو سرنشین در میدان هفت تیر مقابلم توقف کرد. وقتی سوار خودرو شدم، پسر جوانی که در صندلی جلو نشسته بود با تهدید چاقو مرا به زیر صندلی برد و پس از رفتن به بیابان های شرق تهران مرا مورد آزار و اذیت قرار داده و در تهرانپارس رها کردند.

در حالی که تحقیقات برای شناسایی و دستگیری دو شیطان پایتخت ادامه داشت، زن دیگری با مراجعه به دادسرای جنایی از دو سرنشین خودروی پراید مشکی رنگ به اتهام تجاوز شکایت کرد. لیلا 32 ساله در شکایتش گفت: 25 خرداد از خانه ام در تهرانسر خارج شدم. قصد داشتم به سه راه آذری بروم که یک خودروی پراید مشکی رنگ مقابلم توقف کرد. در میانه راه راننده مسیرش را به سمت اسلامشهر تغییر کرد. وقتی به او اعتراض کردم، پسر جوانی که جلو نشسته بود، با تهدید چاقو مرا به زیر صندلی برد. آنها به بیابان های فیروزبهرام رفتند و پس از مصرف شیشه در خودرو مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند.

با ثبت دومین شکایت، ماموران اداره شانزدهم پلیس آگاهی، دو متهم را هشتم تیرماه شناسایی و دستگیر کردند.

سعید و فرهاد با انتقال به دادسرا به هشت فقره ربودن و آزار و اذیت زنان اعتراف کردند. همزمان با اعترافات متهمان و انتشار چهره آنها در رسانه ها 9 زن و دختر جوان به دادسرا و پلیس آگاهی مراجعه و دو پسر شیطان صفت را شناسایی کردند.

2 پسر شرور کابوس شب و روزم هستند

نیوشا 20 ساله آخرین قربانی دو پسر شیطان صفت است که از لحظات دلهره آور آن روز می گوید. گفت وگویی را با او انجام دادیم که می خوانید:

از روز حادثه بگو؟

دوم تیرماه قصد داشتم از خانه مان در غرب تهران به دانشگاه بروم. منتظر تاکسی بودم، اما هرچه انتظار کشیدم خبری از تاکسی نبود. یک پراید مشکی شیشه دودی مقابلم توقف کرد. دو پسر سرنشین آن بودند. مسیرم طولانی نبود، به همین دلیل سوار شدم. ناگهان راننده مسیرش را به سمت کن تغییر داد. هرچه به او اعتراض کردم، فایده ای نداشت و در ادامه به سمت عوارضی آزادگان رفت.

برای نجات تلاش نکردی؟

درهای خودرو قفل بود. فرهاد راننده بود و سعید کنارش نشسته بود. یک لحظه سعید با چاقو به صندلی عقب آمد و مرا تهدید کرد. نمی توانستم کاری کنم. او برای این که مرا بیشتر بترساند، دندان های مصنوعی اش را از دهانش خارج کرد و حتی مرا گاز گرفت.

آنها حالت طبیعی نداشتند و من فکر می کنم مواد مصرف کرده بودند. هرچه التماس کردم و گفتم هرچه بخواهید به شما می دهم، گوششان بدهکار نبود. تا این که به بیابان رسیدیم، یک لحظه نمی دانم چه اتفاقی افتاد که آنها از آزار و اذیت من منصرف شدند، اما بشدت از آنها کتک خورده بودم و آنها تهدیدم کردند با قمه مرا می کشند.

بعد چه شد؟

فرهاد سریع پیاده شد و هر دو پلاک خودرو را با پارچه پوشاند و دوباره به داخل خودرو آمد.

از تو سرقت کردند؟

آنها با قمه تهدید کردند اگر پول و اموالم را به آنها ندهم، مرا می کشند. من هم مجبور بودم به حرفشان گوش بدهم. می ترسیدم که هر لحظه با قمه مرا به قتل برسانند.

چقدر سرقت کردند؟

گوشواره، دستبند و گردنبندم را همراه یک حلقه انگشتر به ارزش شش میلیون تومان سرقت کردند. آنها تلفن همراه و 60 هزار تومان پول نقدم را از من گرفتند و بعد مرا در بیابان رها کرده و رفتند.

چگونه از بیابان نجات پیدا کردی؟

قدرت فکر کردن نداشتم. چند دقیقه ای در بیابان سرگردان بودم تا این که توانستم بسختی خودم را به کنار اتوبان برسانم. در آنجا پسر جوان موتورسواری مرا سوار کرد و به یافت آباد رساند، در آنجا با پلیس تماس گرفتم و موضوع را اعلام کردم و به خانواده ام خبر دادم.

چطور متوجه دستگیری متهمان شدی؟

چند روز قبل متوجه شدم روزنامه ها خبر دستگیری دو شیطان صفت را منتشر کرده اند و از طریق روزنامه ها متوجه موضوع دستگیری آنها شدم.

توانستی متهمان را شناسایی کنی؟

چهره آنها کابوس من بود، حتی جزئیات صورت آنها را یادم هست. صبح و شب صورتشان جلوی چشمانم بود. آن روز متوجه شدم فرهاد خالکوبی دارد و سعید هم روی دستش جای چاقو هست. وقتی قصد داشت مرا بزند، متوجه زخم هایش شدم.

بعد از آن حادثه چگونه زندگی می کنی؟

همیشه ترس همراهم است. خیلی مواقع می ترسم تنهایی بیرون بروم و وقتی هوا تاریک می شود، وحشتم بیشتر می شود. دیگر از همه خودروهای شخصی ترس دارم و حتی اگر 20 دقیقه هم طول بکشد، منتظر می مانم تا تاکسی سوار شوم. هیچ وقت التماس هایم به آن دو پسر و کتک هایی را که زدند، از یاد نمی برم. زندگی من دیگر با ترس همراه شده و حتی چند بار به روان شناس مراجعه کردم تا این حادثه را فراموش کنم.

تاکسی نباشد، سوار خودروی متجاوز می شوی

سعید 21 ساله خیلی خونسرد است و ادعا می کند هدف اصلی او و همدستش سرقت از زنان بوده اما تحت تاثیر موادمخدر، زنان و دختران را مورد آزار و اذیت قرار می دادند.

چند وقت است مواد مصرف می کنی؟

حدود یک سالی می شود. ابتدا با قرص شروع کردم و به شیشه رسیدم.

نقشه ربودن زنان را تو طراحی کردی؟

نه. یک روز در مورد بی پولی با فرهاد صحبت می کردم که دو نفری تصمیم به سرقت از زنان گرفتیم.

اگر هدفتان سرقت بود، پس چرا زنان را مورد آزار و اذیت قرار می دادید؟

بعد از مصرف شیشه، دست به سرقت می زدیم و تحت تاثیر توهم آن، زنان و دختران را مورد آزار و اذیت قرار می دادیم.

چطور طعمه ها را شناسایی می کردید؟

ابتدا در شرق تهران زنی را سوار کرده و نقشه خود را اجرا کردیم. در خیابان پرسه می زدیم و زنان تنها را در محل های خلوت به عنوان مسافر سوار می کردیم. شرق تهران هم شلوغ بود و هم راه فرار کم داشت. به همین دلیل تصمیم گرفتیم در غرب تهران به جرایم خود ادامه دهیم. اغلب قربانیان را در بلوار آبشناسان و میدان دانشگاه سوار می کردیم. خیلی از آنها دانشجو بودند و بعد از آزار و اذیت وسایل باارزش آنها را سرقت و زنان را با همان وضع رها می کردیم.

وقتی التماس قربانیان را می دیدی، پشیمان نمی شدی؟

نه. همه آنها التماس می کردند و اگر می خواستم توجه کنم، باید تمام زنان را رها می کردم. تعدادی از آنها پول و طلاهایشان را می دادند و از ما می خواستند رهایشان کنیم اما ما تحت تاثیر موادمخدر بودیم و هیچ کنترلی بر رفتارمان نداشتیم.

با پول و طلاهای سرقتی چه می کردید؟

آنها را به یک موادفروش می دادیم و به جای آن شیشه می گرفتیم.

بیشتر چه زمانی به دنبال طعمه می گشتید؟

ظهر بهترین زمان برای این کار بود.

قربانیان به شما مشکوک نمی شدند؟

این همه مسافربر شخصی چه کسی به اینها شک می کند؟ ما هم یکی از آنها. وقتی در گرما منتظر تاکسی باشی و ماشین نباشد سوار درشکه هم می شوی.

پشیمان نیستی؟

پشیمانم، اما ما کنترلی بر رفتارمان نداشتیم و در زمان ربودن زنان توهم داشتیم.