واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

وقتی چاه‌ها خشک می‌شوند


مطالعات جدید جهانی نشان می‌دهد که وابستگی رو به رشد جوامع به استفاده از منابع آب شیرین تجدیدناپذیر، ذخایر آب زیرزمینی را خالی و توانایی جوامع را برای رویارویی با کمیابی آب در دنیایی که رو به گرم‌شدن دارد تضعیف می‌کند.
وقتی چاه‌ها خشک می‌شوند
موضوع کاهش ذخایر آب شیرین در بخش‌های مختلف جهان، نه فقط از نظر علمی مورد توجه واقع شده است، بلکه دغدغه عمیق اجتماعی نیز به شمار می‌آید. گزارش‌های مختلفی که درباره خالی‌شدن آبخوان‌ها و کاهش تراز آب رودخانه‌ها و دریاچه‌ها منتشر می‌شود، شواهد قانع‌کننده‌ای مبنی بر عبور بهره‌برداری آب شیرین از ظرفیت منابع تجدیدپذیر است. با این همه، کمّی‌کردن منابع و مصارف آب شیرین در سطح جهان یک چالش فنی اساسی است. دو محقق به نام‌های Yoshihide Wada و Marc Bierkens در یکی از جامع‌ترین تحلیل‌های صورت‌گرفته تاکنون که در «پژوهش‌نامه زیست‌محیطی» انتشار یافته است، منابع و مصارف آب شیرین را از ۱۹۶۰ تا ۲۰۹۹ برآورد کرده‌اند. آنان هم از داده‌های تاریخی و هم پیش‌بینی‌های آینده که شامل تغییرات جمعیتی و اقلیمی مورد انتظار در این قرن است استفاده کرده‌اند. تحلیل‌ آنان حاکی از افزایش تدریجی بهره‌برداری از منابع آب شیرین تجدیدناپذیر در بخش‌هایی از جهان است و از این رو باید دغدغه جدی جهانیان باشد.
در حال حاضر آبیاری، هفتاد درصد برداشت جهانی آب شیرین را به خود اختصاص داده است. انقلاب سبز در نیمه قرن گذشته که به شکل چشمگیری تولید غذا را افزایش داد، به طور مشخص در ایالات متحده و آسیا، عمدتاً بر پایه گسترش اراضی آبی تحقق یافت. چون با آبیاری، آب شیرین برداشت‌شده از آبخوان‌ها، رودخانه‌ها و دریاچه‌ها دوباره در سطح زمین توزیع می‌شود، توازن منطقه‌ای آب با افزایش استفاده مصرفی آب شیرین در اثر تبخیرتعرق تغییر می‌کند.
آبیاری گسترده می‌تواند منابع آب شیرین را کاهش دهد. میزان خالی‌شدن رودخانه‌ها و دریاچه‌هایی که به وسیله بارش‌های امروزی دوباره پر می‌شوند، با توجه به حجم محدودشان (حدود ۹۳۰۰۰ کیلومتر مکعب در سطح جهان) و اثرات قابل رؤیت استفاده بیش از حد، با محدودیت روبرو است. در مقابل، بهره‌برداری بسیار زیاد و تجدیدناپذیر از منابع آب زیرزمینی که حاصل چندین سال تا چند دهه و در برخی موارد چندین قرن بارش هستند، به دلیل حجم عظیم و همه‌جا پراکنده آنها (حدود ۱۰۵۰۰۰۰۰ کیلومتر مکعب) و این واقعیت که اثرات استفاده بیش از حد تا اندازه زیادی قابل رؤیت نیست امکان‌پذیر می‌شود. مطالعه این دو محقق پیشرفت قابل ملاحظه‌ای نسبت به مطالعات پیشین به شمار می‌آید، چرا که به صراحت میزان استفاده تجدیدناپذیر آب زیرزمینی و آب سطحی را به حساب آورده‌اند.
این دو پژوهشگر با استفاده از طیف وسیعی از منابع، تفصیلی‌ترین برآوردها درباره مصارف کشاورزی، صنعتی و خانگی آب شیرین در سرتاسر جهان را گردآوری کرده‌اند. نکته قابل ذکر آن است که در این برآوردها، جریان برگشتی آبیاری و نیز بازچرخانی آب در برداشت‌های صنعتی و خانگی به حساب آمده است. آنان ابتدا استفاده انسانی از آب شیرین را با برآوردهای ذخیره آب شیرین (بر اساس مدل هیدرولوژیکی جهانی و سهم نمک‌زدایی در مناطق ساحلی) مقایسه کردند. همچنین پیش‌بینی‌های آتی موجودی آب شیرین را با احتساب اثرات تغییر اقلیم انجام دادند. سپس با مقایسه موجودی آب شیرین و استفاده آب شیرین، نسبتی از استفاده مصرفی را که از برداشت تجدیدناپذیر آب زیرزمینی و برداشت بیش از حد از آب سطحی حاصل می‌شود مشخص کردند. منظور از برداشت تجدیدناپذیر آب زیرزمینی ، میزان استفاده آب زیرزمینی اضافه بر میزان تغذیه، و برداشت بیش از حد آب سطحی، مقدار جریان زیست‌محیطی تعریف می‌شود که به خاطر استفاده مصرفی، در اختیار اکوسیستم‌های آبی قرار نمی‌گیرد.
مطالعه Wada و Bierkens آشکار می‌کند که استفاده تجدیدناپذیر از منابع آب شیرین در سطح جهان، از سال ۱۹۶۰ تا سال ۲۰۱۰، عمدتاً در نتیجه گسترش آبیاری در ایالات متحده، چین، هند، پاکستان، مکزیک، عربستان سعودی و ایران، ۵۰ درصد افزایش یافته است. این افزایش عمدتاً به برداشت‌های تجدیدناپذیر آب زیرزمینی نسبت داده می‌شود (شکل۱). در نتیجه، برآورد می‌شود اکنون ۵۰ درصد برداشت جهانی آب شیرین را آب زیرزمینی تشکیل می‌دهد. پیش‌بینی‌های آتی حاکی از آن است که تغییر اقلیم، استفاده تجدیدناپذیر آب شیرین را در مدیترانه، جنوب افریقا، ایالات متحده، مکزیک و خاورمیانه تشدید خواهد کرد. در سطح جهان، استفاده تجدیدناپذیر آب شیرین پیش‌بینی می‌شود تا انتهای قرن بیست و یکم تا ۳۰ درصد افزایش می‌یابد و ۴۰ درصد مصرف آب انسان را تشکیل خواهد داد. پیش‌بینی می‌شود این میزان افزایش تا اندازه زیادی با برداشت تجدیدناپذیر ‌ از آب زیرزمینی تأمین خواهد شد.
افزایش استفاده از این منابع، ذخیره آب زیرزمینی را خالی می‌کند و به اکوسیستم‌های آبی آسیب وارد می‌سازد. علاوه بر این، خالی‌شدن آب زیرزمینی در برخی مناطق مهم کشاورزی جهان اکنون تولید جهانی غذا را تهدید می‌کند. کاهش جبران‌ناپذیر آب زیرزمینی، ظرفیت رویارویی جوامع را با کمیابی آب (در اثر افزایش تقاضا)، و نیز گرم‌شدن زمین تضعیف می‌کند. در جهانی که در حال گرم‌شدن است، بارش تشدید می‌شود، یعنی بارندگی‌های کمتر ولی سنگین‌تر پدید خواهد آمد. تأثیر خشکسالی‌های طولانی‌تر و نوسان بیشتر در میزان دبی رودخانه، اتکای جوامع را به ذخیره آب زیرزمینی تشدید خواهد کرد، آن هم در شرایطی که این منبع در برخی مناطق رو به اُفت دارد.
ما باید ذخیره موجودآب زیرزمینی و پاسخ‌های تغذیه به تشدید بارندگی در اثر تغییر اقلیم را بهتر بشناسیم. همچنین باید وابستگی انسان به آب شیرین تجدیدناپذیر را از طریق ارتقای کارآیی مصرف آب، به ویژه در آبیاری، و با مبادله «آب مجازی» کاهش دهیم. اگر به مسیر کنونی خود ادامه دهیم، «زمانی ارزش آب را خواهیم فهمید که دیگر چاه‌ها خشک شده‌اند.»

مأخذ اصلی:
Richard Taylor. When wells run dry. Nature, Vol ۵, December ۲۰۱۴

بحران پیش روی آب: شمارش معکوس برای نابودی کامل آبخوان‏‌ها

وضعیت فعلی آب ایران مرحله بحران را طی کرده و می‌توان از این شرایط به عنوان فرابحران نام برد؛ در این بین شرایط آبخوان‌ها بسیار ناگوار است. بر همین اساس برخی از کارشناسان حوزه آبی معتقدند که مرگ کامل آبخوان‌ها بسیار نزدیک است.

داریوش مختاری، کارشناس آب در گفت و گو با ایسنا، با بیان اینکه اقدامات دولت و بهره‌‏برداران برای نجات بقایای آبخوان‏ها کافی نیست، اظهار کرد: چنانچه بقایای آبخوان‏‌ها نجات داده نشود، امکان جابجایی‎های بزرگ جمعیتی در ایران دور از انتظار نیست.

به گفته وی از دیدگاه تاریخی، مساله کم‏‌آبی به نابودی کامل تمدن‏های جیرفت کرمان و شهر سوخته سیستان انجامید و در همان حال در سال ۱۲۵۰ هجری شمسی از جمعیت ۱۰ میلیون نفری ایران، پنج میلیون نفر درگذشتند و در سال ۱۲۹۸ هجدی شمسی بحران بی‏‌آبی و خشکی، عملا شیرازه نظام سیاسی قاجار را متلاشی کرد و نیمی از جمعیت ۲۰ میلیونی ایران در گذشتند.

این کارشناس حوزه آب ادامه داد: اکنون با توجه به گسترش بی‏‌رویه کلان شهرها و تجمیع جمعیت در یک محدوده از زیست‏‌بوم‌‏ها، دامنه خطرات ناشی از کمبود آب به مراتب افزون‌تر از گذشته است. دست درازی بی حد و مرز به ذخایر راهبردی آبخوان‏‌ها و منابع آب‏های فسیلی، نشان از خالی از سکنه‏ شدن زودهنگام مناطقی که به این منابع وابسته‏‌اند، دارد.

مختاری با بیان اینکه اکنون بحث نسل‏های آینده در پرتو مباحث توسعه پایدار مطرح نیست گفت: خطر بی‏‌آبی، کم‏‌آبی و خشکی در یک قدمی ساکنان فعلی کشور است. در همین حال، اقدامات دولت و بهره‏‌برداران از نظر زمانی و منابع اعتباری برای نجات بقایای آبخوان‏ها کافی نیست.

وی تصریح کرد: از دیدگاه راهکارها، تنها بسته جدی دولت برای نجات بقایای آبخوان‏ها "پروژه‏‌های ۱۵ گانه طرح‏ تعادل‏‌بخشی منابع آب زیرزمینی" است که این طرح تنها به حل بخش جزیی از مساله بحران آب می‏‌انجامد. به ویژه آنکه زمان زیادی برای پیاده‏‌سازی این طرح‏‌ها نیاز است.

به گفته این کارشناس حوزه آب، سازماندهی مالکان چاه‌‏های آب در قالب پروژه تشکل‏‌های آب‏‌بران بنا به اقدامات موجود دست کم به ۴۰ سال زمان نیاز دارد، مگر اینکه بودجه هنگفتی فقط برای این ردیف اعتباری تخصیص یابد. ظرف اعتباری موجود این طرح با آنچه برای نجات آبخوان‏ها مورد نیاز است بسیار محدود است.

مختاری ادامه داد: افزون بر آن، بندهای ۱۵ گانه این طرح‏ها، کل حل مساله را پوشش نمی‏‌دهد، به طوری که حذف زودهنگام کشاورزی در فضای باز و گسترش کشاورزی در فضای بسته (کشت‏‌های گلخانه‏‌ای) راهکاری است که به ظرف بازار مربوط می‏‌شود و متولی آن، مجموعه وزارت جهاد کشاورزی و بانک کشاورزی است که این دو دستگاه اجرایی، کماکان به همان روال پیش یعنی حمایت‏‌های فنی و اعتباری از کشاورزی در فضای باز ادامه می‌‏دهند. برنامه‏‌های مربوط به توسعه مکانیزاسیون و خرید و واردات و توزیع ماشین‏ آلات کشاورزی، از جمله اقدامات فعلی و فراگیر این دستگاه‏‌ها است.

وی با بیان اینکه به طور مثال در استان فارس برای گذار از بحران آب و پیشگیری از خالی از سکنه‏ شدن روستاها و شهرها و کلانشهر شیراز، در یک بازه زمانی بسیار کوتاه (پنج ساله) نیاز به یک بسته اعتباری معادل 6000 میلیارد تومان است، گفت:در همین استان، برابر محاسبات انجام‏ شده برای گذار دشت ارسنجان فارس از بحران آب به تنهایی به ۱۲۵ میلیارد تومان اعتبار نیاز است.

به گفته این کارشناس برای نجات بقایای آبخوان‏های دشت‏های جم و ریز در استان بوشهر نیز به یک بسته اعتباری در حدود ۱۲۴ میلیارد تومان نیاز است. بخشی از این منابع اعتباری را می‏توان از محل پس ‏اندازهای جزیی بهره‏ برداران و در ظرف بازار، تامین کرد و در همان حال، منابع اعتبار عمرانی و تسهیلات بانکی دولت خیلی زود می‏باید یاریگر جامعه بهره‏ برداران برای ساماندهی بازار و گسترش کشاورزی در فضای بسته و اجرای بندهای ۱۵ گانه طرح تعادل‏بخشی منابع آب زیرزمینی باشد.

از ایسنا

3ساعت شکنجه، فرجام دوستی تلگرامی دو نوجوان و نادانی یک پدر

تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۸:۴۹
پسر نوجوان زمانی که در تلگرام با دختر ١٣ساله قرار گذاشت، هرگز تصورش را هم نمی‌کرد که در دام پدر این دختر گرفتار شود. این پسر زمانی که برای بار دوم سر قرار رفت، از سوی پدر دوست تلگرامی‌اش ربوده و شکنجه شد.
3ساعت شکنجه، فرجام دوستی تلگرامی!
 
به گزارش ایران خبر، چند روز پیش زن جوانی با مراجعه به پلیس از یک آدم‌ربایی خطرناک خبر داد و به ماموران گفت که پسر نوجوانش از سوی یک مرد شکنجه شده است. این زن زمانی که در مقابل بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی قرار گرفت، درباره این موضوع گفت: «ظهر بود که پسر ١٤ساله‌ام به نام سامان از خانه بیرون رفت. چند ساعتی گذشت اما او برنگشت. هرچه با تلفن همراهش تماس گرفتم، گوشی را جواب نمی‌داد. برای همین نگرانش شدم و به داخل کوچه رفتم تا شاید پسرم را ببینم. از چند نفر از دوستانش که در کوچه بودند سراغ او را گرفتم، ولی کسی خبری از سامان نداشت. تا این‌که ناگهان خودرویی مقابل سطل زباله کوچه توقف کرد و راننده آن‌که مردی میانسال بود پسری را کنار این سطل انداخت. بعد از آن بلافاصله فرار کرد. 
 
به کنار سطل زباله رفتم و از دیدن آن صحنه به‌شدت شوکه شدم. آن پسر سامان بود که بیهوش شده و روی بدنش آثار کبودی و خون وجود داشت. بلافاصله پسرم را به بیمارستان رساندیم. بعد از اقدامات درمانی وقتی حال پسرم کمی بهتر شد، از او در این‌باره سوال کردم، ولی سعی داشت موضوعی را از من پنهان کند تا این‌که درنهایت راز یک آدم‌ربایی را فاش کرد. او گفت که از طریق تلگرام با دختری نوجوان آشنا شده و وقتی سر قرار رفته به جای آن دختر، پدرش او را ربوده و شکنجه داده است.»
 
در ادامه پسر نوجوان نیز درباره جزییات ماجرا به بازپرس گفت: «چند وقت پیش بود که با نازنین در تلگرام آشنا شدم. نازنین ١٣ساله بود و ما هم‌گروهی بودیم. برای همین ارتباطمان بیشتر شد تا این‌که تصمیم گرفتیم با هم قرار بگذاریم و از نزدیک همدیگر را ببینیم. برای همین با او در پارکی قرار گذاشتم. نخستین قرارمان در پارک بود و با هم صحبت کردیم، اما فردای آن روز نازنین با من تماس گرفت و اصرار کرد که دوباره با هم قرار بگذاریم. من هم قبول کردم و با او قرار گذاشتم. 
 
وقتی سر قرار رسیدم به جای نازنین پدرش را دیدم. او ناگهان مرا کتک زد و با زور به خانه‌شان برد. در آن‌جا نازنین وحشت‌زده ما را نگاه می‌کرد. پدر نازنین با کمربند به جانم افتاد و آن‌قدر کتکم زد که بی‌حال روی زمین افتادم. پس از آن برگه‌ای را به من داد و از من اعتراف گرفت. او گفت باید بنویسم که من با دخترش رابطه داشته‌ام و برایش مزاحمت ایجاد می‌کنم. در آخر هم مجبورم کرد که بنویسم هرگز شکایتی در این‌باره مطرح نخواهم کرد. بعد از آن موبایلم را گرفت و شماره دخترش را از گوشی‌ام پاک کرد. پدر نازنین دوباره آن‌قدر کتکم زد که بیهوش شدم. ٣ ساعت در آن‌جا زندانی بودم و شکنجه می‌شدم تا این‌که پدر نازنین مرا سوار خودرو و در نزدیکی خانه‌مان رهایم کرد. مادرم هم آن‌جا بود و مرا به بیمارستان رساند، در غیر این‌صورت شاید زنده نمی‌ماندم.»
 
با اعلام این شکایت، به دستور آرش سیفی، بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران، تحقیقات در این‌باره آغاز شد و دستگیری متهم در دستور کار ماموران قرار گرفت. درنهایت این مرد ٤٠ساله دستگیر شد و تحت بازجویی قرار گرفت. وی در بازجویی‌ها به ماموران گفت: «قبول دارم این پسر را کتک زده‌ام. ولی قصدم این بود که کاری کنم تا او دیگر مزاحم دخترم نشود. روز اولی که آنها با هم قرار گذاشتند، هردوی‌شان را در پارک دیدم. برای همین از دخترم خواستم او را سر قرار بکشاند تا بترسانمش. خیلی عصبانی بودم و می‌خواستم کاری کنم این پسر دیگر به سراغ دخترم نیاید. فقط می‌خواستم او را بترسانم. قصد دیگری نداشتم.»
 
با اعترافات این مرد متهم در اختیار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و تحقیقات در این‌باره ادامه دارد.

اخلاق انسانی را دریابیم

کادر پزشکی در ایران کمتر اشتباهات را گزارش می‌دهد؛

اخلاق پزشکی و مهندسی نداریم، اخلاق انسانی را دریابیم

 
تاریخ انتشار : دوشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۴۴
همه ما در طول زندگی بارها به پزشکان متخصص و غیر متخصص مراجعه کرده‌ایم و بسیاری از ما طعم تجربه تلخ اشتباهات پزشکی، دارویی و یا قصور پرسنل درمان را تجربه کرده‌ایم.
اخلاق پزشکی و مهندسی نداریم، اخلاق انسانی را دریابیم
 
 ایران خبر- همه ما در طول زندگی بارها به پزشکان متخصص و غیر متخصص مراجعه کرده‌ایم و بسیاری از ما طعم تجربه تلخ اشتباهات پزشکی، دارویی و یا قصور پرسنل درمان را تجربه کرده‌ایم. شاید پزشکان زیادی نیز باشند که روزانه صد‌ها بیمار را ویزیت می‌کنند که با استفاده نا‌به جا از دارو و یا اشتباهات ناشی از کم سوادی روند درمان را مختل می ‌کنند. اما آنچه امروزه افکار عمومی را ملتهب کرده است انتقاداتی است که به جامعه پزشکی وارد می‌شود.

وقایعی نظیر فوت عباس کیارستمی، ویزیت بیمار توسط نگهبان یک مجموعه در مرزن آباد ،جراحی اشتباه بر روی پای سالم بیمار و… که ذهن بسیاری از افراد جامعه را به خود درگیر کرده است و همین امر باعث شده خدمات بسیاری از پزشکان و پرستاران دلسوز نیز نادیده گرفته شود هر چند پزشکان بسیاری نیز هستند که دلسوز و متخصص و مشغول انجام وظیفه مهم شان می باشد و البته چند قصور و سهل انگاری را نمی توان به پای یک قشر گذاشت اما با گسترش فضای ارتباطی و شبکه های اجتماعی یک قصور کوچک هم کافی است تا جامعه ای را برآشفته کند. به راستی چگونه می توان خطاها و اشتباهات را مبری از یک قشر تلقی کرد و این خطاها نیز هر چند کوچک کمتر در جامعه پزشکی ما شاهدش باشیم؟!

به همین دلیل به سراغ دکتر حسین کرمانپور، رئیس اورژانس بیمارستان سینا رفته‌و با او گفت‌و گویی انجام داده ایم که مشروح این گفت و گو را در زیر می خوانید:

*به طور کلی اخلاق پزشکی به چه معناست و مصادیق آن چیست؟

کرمانپور: هر شغلی مواد و وسایل مورد نیاز خود را لازم دارد به طور مثال مهندسی که در ساختمان کار می‌کند به سنگ، آهن و سیمان احتیاج دارد و کسی که در تعمیرکار خودرو است به خودرو و قطعات یدکی نیاز دارد، اگر از ابزارهای مادی فراتر رویم کسی که در زمینه دامپزشکی فعالیت می‌کند مواد لازمش حیوانات است که موجوداتی هستند که به طور طبیعی ذره‌ای به انسان نزدیکتر می‌شوند؛ اگر اتفاقی برای آنها رخ دهد ترحم برانگیزتر است. حالا به سراغ کادر پزشکی برویم که با انسان یعنی همان اشرف مخلوقات سرو کار دارد. بنابراین حساسیت روز افزون و ویژه ای در این زمینه ایجاد می‌شود و هر اتفاقی رخ دهد به گسترده‌ترین حالت خودش را نشان می‌دهد.

اگر دوباره به آن مهندس ساختمان و سازه برگردیم می‌بینیم کارشان کمتر از یک پزشک نیست، چون یک پزشک در لحظه با یک بیمار و انسان مواجه است، اما مهندس ساختمان اگر مواد نامرغوب در ساختمان به کار ببرد به طور غیر مستقیم جان ده‌ها انسان را به مخاطره انداخته است. یا آن تعمیرکار خودرو اگر سیستم ترمز خودرویی را به درستی تعمیر نکند ممکن است جان یک خانواده در خطر باشد. خداوند در آیه ۳۲ سوره مائده می فرماید« أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعاً وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ»(اگر شما یک نفر را زنده کنید گویا یک جامعه را زنده کردید و اگر یک نفر را بکشید گویا یک جامعه را به قتل رسانده اید.) پس اگر با نگاه ریز بینانه و انسان‌مدار نگاه کنیم همه ما با انسان سر و کار داریم. پزشک در لحظه با یک انسان سر و کار دارد اما مهندس ساختمان با ده‌ها انسان مواجه است و حساسیت شغل او کمتر از یک پزشک نیست بلکه بیشتر هم هست. اما چون پزشک به طور مستقیم با جان انسان در ارتباط است همه افراد در درجه اول پزشک را می‌بینند بنابراین کوچکترین خطا و اشتباهی زودتر خودش را نشان می دهد.

به دلیل اینکه ما همه در یک جامعه زندگی می‌کنیم اخلاق پزشکی، کارگری و مهندسی نداریم و باید اخلاق انسانی را مورد توجه قرار دهیم. حالا اگر یک رییس جمهور اشتباهی انجام دهد و کشور او وارد جنگ شود جان هزاران انسان را به مخاطره انداخته است.

حال به اخلاق پزشکی بپردازیم، منظور از اخلاق پزشکی همان اخلاق حرفه‌ای است. اخلاق به صورت بخشنامه و سوگندنامه تزریق نمی شود. در جامعه بشری تا انسان تغییر نکند جامعه هم تغییر پیدا نمی کند خداوند در سوره رعد آیه ۱۱ می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم» (خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند) و اگر کسی به قرآن عمل کرد حوزه خود را سالم سازی می‌کند.

ما یک اخلاق فردی و یک اخلاق اجتماعی داریم. امروزه در تمام رسانه‌ها مشاهده می‌کنیم که در جامعه ایرانی به اخلاق انسانی خدشه وارد شده است. عدم ترحم، عدم ارتباطات درست و مهارت های ارتباطی ما به حداقل رسیده است. اخلاق فردی که از بدو تولد یا به عبارتی دیگر از لحظه بسته شدن نطفه شروع می شود تا طی کردن تمام دوره‌های زندگی ادامه دارد. پس همه انسان‌ها باید دارای یک اخلاق پایه به نام اخلاق انسانی باشند.

زمانی که اخلاق پزشکی مطرح می‌شود منظور اخلاق حرفه‌ای است که هم شامل پزشکان و هم شامل مشاغل دیگر می‌شود. در هیچ رشته‌ای سراغ ندارم که اخلاق را در طول دوره تحصیل به شما یاد بدهند. البته دو واحد درسی به صورت صوری هست. این دو واحد هم به این خاطر است که مدیران نظام آموزشی بگویند که این درس را هم در برنامه آموزشی وجود دارد. اما مگر اخلاق را با درس یاد می گیریم. بسیاری از ما در اخلاق فردی مشکل داریم اما با این وجود نمی‌توان همه را با یک نگاه قضاوت کرد.

اما اخلاق حرفه ای؛ در تمام حرفه‌های که می شناسم، اخلاق باید به صورت الگو، منش و چهره به چهره یاد گرفته شود نه با کتاب و جزوه. چه بسا بسیاری از ما کتاب‌های که خوانده‌ایم را یاد نگرفته‌ایم. یعنی برای ما مهارت نشده است. در طول هفت سالی که یک پزشک مشغول تحصیل است باید دوره‌های الگوسازی را نیز طی کند تا فرق پزشک اخلاق مدار و پزشک بی‌اخلاق مشخص شود. در گذشته اساتیدی داشتیم که زمانی رفتار آن استاد با بیمار را می‌دیدیم چطور با بیمار برخورد می‌کند و مراحل درمان او چگونه طی می‌شود، ما هم یاد می گرفتیم که چطور باید عمل کنیم. اما الان این اتفاق به ندرت اتفاق می‌افتد و دلایل آن را می‌توان به شرح زیر خلاصه کرد: 

رفتند کیان و دین پرستان/ ماندند جهان به زیر دستان

این قوم کیان و آن کیانند/ بر جای کیان نگر کیانند

امروزه شاید به جرات بتوان گفت که الگو‌های پزشکی در جامعه بسیار اندک هستند و نمی‌توان گفت بسیاری از بیماران به پزشکشان علاقمندند. به دلیل پیشرفت تکنولوژی نقش انسان در درمان کاهش پیدا کرده است و اگر شما از در اورژانس وارد شوید باید عکس و آزمایش‌های متعددی داشته باشید. در گذشته انسان بوده است و دست، گوش، چشم و لمس. پزشک تشخیص می‌داد که راه درمان چیست. علاوه بر این انسان با انسان خیلی ارتباط داشت. کثرت بیمار و این که بیمار به پزشک مراجعه می‌کند پزشک رادیولوژی و آزمایش‌های را برای بیمار می‌نویسد، طبیعتا بیمار هم از پزشک فاصله می‌گیرد و این نزدیکی دیگر وجود ندارد. آنقدر که دستگاه‌ها بیماران را لمس می‌کنند، انسان‌ها انسان‌ها را لمس نمی‌کنند. پس ما روز به روز در حال از دست دادن و انقراض نسل الگو در تمام حرفه‌ها به خصوص پزشکی هستیم.

مشکل دوم این است که ورود ما به حرفه پزشکی و سایر حرفه‌ها با انتخاب خودمان نیست. در زمان‌های گذشته از دوران کودکی به شغل آینده خود فکر می‌کردیم که می‌خواهم روزی پزشک شوم. مانند دکتر قریب، شاید خانواده هم اصرار داشتند که او مثلا کاسب شود، اما او نگاهش یک نگاه انسان محور و از ابتدا به فکر طبابت بوده است. اگر کسی با عشق و علاقه سراغ پزشکی بیاید همه مشکلاتش را به جان می‌خرد. اما وقتی پدر و مادر بخواهند و به خاطر پز دادن باشد دیگر خدمتی در کار نیست، این وسط پزی در کار است. جامعه امروز ما جامعه انتخاب مشاغل بر اساس چهار واژه است: پدر و مادر یا از روی اجبار، یا از سر درآمد چهارمی هم که خیلی کم اتفاق می‌افتد از سر عشق و علاقه.

الان به طور مثال هنرمند شدن هم دچار چشم و هم چشمی شده است. در این مسیر که تو انتخاب نمی‌کنی بلکه انتخابت می‌کنند، ممکن است شما به اخلاق حرفه‌ای پایبند نباشی. یکی از جدی‌ترین مشکلات ما این مسئله است که آموزش و پرورش به شدت به این مسئله دامن زده است. آموزش و پرورش باید بستری را فراهم کند که همه مطابق با علایق‌شان وارد مشاغل شوند آن وقت می‌بینید جامعه درست می‌شود و همه طبق علایق خودشان مشغول کار هستند.

نکته سوم که امروزه گریبان‌گیر جامعه ما شده است، آن هم کاپیتالیسم و پولدار شدن است.جامعه ما به سمت پولدارتر شدن برای زندگی آرامتر پیش می‌رود.

* در واقع معتقدید امروزه کسب درآمد بیشتر چقدر جای اخلاق و تعهد را در پزشکی گرفته است؟

کرمانپور: به طور مثال اگر مردم دکتری را در وضع رفاهی بالا مشاهده نکنند و سوار یک ماشین آخرین سیستم نباشد آن دکتر محکوم به شکست است. چه کسی این اخلاق را در جامعه تزریق کرده است؟ پزشکان؟

به نظرم باسوادترین و اخلاق‌مدارترین انسان ها باید در کلاس اول ابتدایی تدریس کنند. آنجایی که مشغول انسان سازی هستند، دست اشخاص دیگری است.

همه انسان‌ها به دنبال یک ریال بیشتر هستند و دغدغه آینده دارند. حتی شما که بیمه دارید باز هم نگرانی دارید. در حالی که کشورهایی که به حدی از انسانیت رسیده‌اند همه در حال زندگی می کنند و برای آینده غصه‌ای نمی‌خورند چون می‌دانند که آینده همین چیزی است که الان هست. الان پزشکان جامعه ما نگران خود و خانواده‌هایشان هستند. پزشک دیروز ما به سمت خدمت بیشتر می‌رفت و پزشک امروز ما به سمت پولدارتر شدن پیش می‌رود.

*هجمه‌ها و انتقاداتی که به جامعه پزشکی می‌شود را چقدر وارد می دانید؟

کرمانپور: پزشکان مقصر هجمه به جامعه پزشکی ایران هستند. خود بنده مقصر هستم. وقتی می‌بنیم اقشار مختلف جامعه نسبت به جامعه پزشکی هجمه‌هایی دارند گاهی حق با آنهاست،آقای مهرجویی می‌تواند انتقاد کند؛ تا زمانی که من کارم را درست انجام دهم کسی نمی تواند من را آلوده کند. اگر ضربه‌ای به جامعه پزشکی ایران زده می‌شود توسط جامعه پزشکی ایران است.

اگر شهروندان ایران دارای علم، شغل و رفاه باشند کسی می‌تواند ایران را تهدید کند؟ آقای مهرجویی نسبت به دوست و همکار خودش احساسات داشته و آقای کیارستمی انسان ارزشمندی است. در شبکه های اجتماعی خیلی از اشخاصی که برای مرحوم کیارستمی مطلب منتشر کردند پزشک هستند، چطور می شود پزشکان علاقه‌مند به هنر را از دست داد به خاطر«اگر» و در یک جنجال رسانه‌ای جملاتی را به کار ببریم که اصلا شایسته ایشان، جامعه هنری و جامعه پزشکی نیست. متاسفانه مردم کشور ما دچار هیجان اولیه رسانه ایی می‌شوند. در حالی که اطلاعات درست و موثق را باید از رسانه‌های رسمی دریافت کنیم نه شبکه‌های اجتماعی. نه تنها آقای مهرجویی، بلکه ما هم دچار این مشکل می‌شویم و به اخباری که در شبکه های اجتماعی دست به دست می‌شود اعتماد می‌کنیم. در قضیه آقای کیارستمی به عنوان یک پزشک می‌گویم، قطعا یک جایی اتفاق و اشتباه پزشکی رخ داده است.

* یعنی به نظر شما مردم و بیماران در این خصوص حق دارند که گله مند باشند؟

کرمانپور: بله قطعا. در سراسر جهان خطای پزشکی مطرح است و به عنوان «مدیکال ارور» یاد می‌شود و سایت رسمی دارد. منتهی در ایران خطای پزشکی، مچ‌گیری و انتقام‌کشی است. مدیکال ارور به چند دلیل اتفاق می‌افتد: برخی از داروها هم شکل و هم صدا هستند یعنی ظاهر هم شکلی دارند ولی در درمان اثر کاملا متفاوتی دارند پزشک یا پرستار به علت خستگی، حواس پرتی یا دو شیفت بودن اشتباه می‌کند.

در کشورهای دیگر گزارش دادن مدیکال ارور جایزه دارد. اگر در بیمارستانی مدیکال ارور اتفاق افتاد باید گزارش شود و در آن بیمارستان اطلاع‌رسانی شود و آن پزشک توبیخ هم بشود. البته در همه جا به این صورت است که مدیکال ارور را تصحیح کنند تا تکرار نشود. در ایران به علت ترس پزشکان و پرستاران مدیکال ارور را گزارش نمی‌کنند و با پیگیری اعضای خانواده بیمار متوجه مدیکال ارور می‌شوند.

*پزشکان چه اندازه در مقابل خطاهای پزشکی توسط مسئولان حمایت می شوند؟

کرمانپور: اکثر پزشکان بیمه مسئولیت دارند، منتهی یک مسئله بیمه است که باید پول بدهیم و یکی هم شانیت ماست، که نابود می‌شویم. بیمه در قبال این نابودی راه کاری ندارد. شما تا دیروز یک پزشک بسیار زبده بودید امروز با یک خطا کارتان تمام است. پزشکی داشتیم که در هنگام آمدن به بیمارستان با موتور تصادف می‌کند و مچ‌اش می‌شکند، این آقا چون جراح بود تمام کارش با مچ بوده است شدیدا نگران بود که مچش به حالت طبیعی برگردد که اگر به حالت طبیعی برنگردد هستی او بر باد رفته است. این حرفه از لحاظ حساسیت فوق العاده است.

پزشکی فضای بسیار دلچسبی است. هنر، لطافت، انسانیت، معرفت، تعهد، تخصص و اسلامیت در پزشکی قرار دارد و هیچ رشته‌ای در این زمینه‌ها به پای پزشکی نمی‌رسد. این که یک انسان با بیماری به شما مراجعه می‌کند و با حال خوب می‌رود، بسیار لذت‌بخش است و با هیچ‌چیز قابل قیاس نیست. به این خاطر که پزشک با جان انسان مواجه است بسیار حساس‌تر می‌شود. به طور مثال روزی یک خانواده را به اورژانس آوردند که پدر به مادر چاقو زده بود، مادر به پدر و یکی از این‌ها هم نوزادشان را سپر بلای خودش کرده بود و نوزاد هم چاقو خورده بود هر سه نفر ICU نیاز داشتند ما هم یک تخت ICU بیشتر نداشتیم کدام رشته است که می‌تواند در این لحظه تصمیم‌گیری کند. یک پزشک اخلاق‌مدار خیلی فشار را تحمل می‌کند تا در این لحظه تصمیم می‌گیرد.

پزشک اگر قرار است بیماری را درمان کند دردها را به جان می‌خرد و سلامتی پزشک در مخاطره است تا بتواند درمان ایجاد کند. اولین موج بیماری‌های ویروسی برای پزشکان به وجود می‌آید، مثلا ویروس‌هایی که حجاج از عربستان سعودی می‌آورند ابتدا سراغ پزشکان می آید. این موارد را هم باید دید در کنار اشتباهات پزشکان  و باید کاری کرد که عشق به پزشکی بازگردد.

امیدوارم روزی برسد که پزشکان هیچ ارتباط مالی با بیمار نداشته باشند اگر کسی توانست این کار که نظام سلامت هیچ ارتباط مالی با بیمار نداشته باشد را انجام دهد باید به او مدال داد.

*صداقت با بیمار چقدر در اخلاق پزشکی جا دارد و شما چقدر با بیماران خودتان صادق هستید؟

کرمانپور: پزشک در دنیای فعلی مثل سابق نیست که همه چیز را بداند. پزشکانی که در صد سال قبل پزشک می‌شدند خیلی چیزها را می دانستند و اشراف کاملی روی انسان داشتند امروزه پزشکی دارای تخصص های زیادی شده است اما دیدگاه مردم دیدگاهی است که آقای دکتر باید همه چیز را بداند بنابراین وقتی بیماری به ما مراجعه می کند ممکن است پاسخ های غیر متخصصانه و غیر حرفه‌ای دریافت کند. پزشک اگر نمی‌تواند بیماری را درمان کند باید دکتر مربوط را معرفی کند تا مریض بهبود یابد، نه این که پزشک بگوید شما بیماری ندارید و خوب می‌شوید. این جملات ممکن است زندگی بیمار را به خطر بیاندازد. صداقت در پزشکی تا این حد مشکل پیدا کرده است.

*بیمار و پزشک چه حقوقی نسبت به همدیگر دارند؟

کرمانپور: زمانی که بحث حقوق می‌شود حقوق متقابل است. پزشک هیچ حقوقی نسبت به هیچ کسی ندارد. اما وقتی جامعه، جامعه حقوقی شود همه در مقابل هم به حد توان و علم پاسخگو هستند و باید رعایت حقوق یکدیگر را بکنند. بیماران به این دلیل که علم به حقوقشان ندارند چیزهایی مطالبه می‌کنند که بیش از حد است و پزشکان هم به این توجه ندارند که رشته ایی را انتخاب کرده‌اند که با انسان مواجه است با تمام خصوصیات یک انسان. ممکن است بیماری خیلی مودب و با وقار و بیماری هم خیلی پرخاشگر باشد. همه این ها در قبال درمان یک حقوق دارند و پزشکان موظف هستند که به کار این بیماران رسیدگی کنند.

*در زندگی بیماران کیفیت مهم‌تر است یا کمیت؟

کرمانپور: بستگی دارد که بیمار بداند یا نداند. بیماری‌های که می دانند کیفیت مهمتر است، بیمارانی که نمی‌دانند شما با خانواده بیمار طرف هستید. باید واقعیت را مطرح کنیم و سبک زندگی بیمار را دچار خدشه نکنیم. به طور مثال یک بیمار سرطانی که دارو مصرف می‌کند درد شدیدی دارد و ما می‌دانیم که مُسکن و مُرفین برای بیمار خوب نیست و می‌دانیم که شش ماه دیگر بیشتر زنده نیست، علم پزشکی توصیه می‌کند که کیفیت زندگی بیمار را برهم نزنیم. بنابراین کیفیت زندگی مهم‌تر است. اینکه شما ۱۰ سال زنده باشید ولی هم خودت و هم اطرافیان زجر بکشید. هر میزان که بیمار قرار است زنده بماند سبک زندگی و کیفیت مهم‌تر است.

*آیا توضیح در خصوص زمان زنده ماندن بیمار از حقوق بیمار است یا پزشک می تواند اعلام نکند؟

کرمانپور: بله، شرایط دارد. مریض های خودباخته داریم و مریض های مسلط. مریض‌های که خودباخته هستند باید تحت شرایطی به آنها گفته شود و این از هنر پزشکان است که به کدام بیمار بگوید و به کدام بیمار نگوید.

باید طبیب بود تا بیمار درد دلش را برای شما بگوید و آنگاه تشخیص دهیم که باید زمان زنده ماندن بیمار را گفت یا خیر. اما با این پزشکی امروز نه، نمی توان تشخیص داد. در حالی که پشت مطب شما ده ها نفر نشسته اند و پزشک هم زمان کوتاهی برای معاینه کردن دارد نمی شود تشخیص داد. در زمان‌های قبل بیماران زمانی که به دکتر مراجعه می‌کردند بدون دارو خوب می‌شدند به این خاطر که با پزشک صحبت می‌کردند و اکثر مشکلات بیمار هم مشکلات روانی است و با گفتنش بیمار آرام می شود. پزشکی که می‌خواهد ده‌ها بیمار را در زمان کوتاهی معاینه کند طبیعتا تشخیص اشتباه خواهد داشت. علم پزشکی می‌گوید: »شما خوب به حرف های مریض گوش بدهید تشخیص را بیمار به شما خواهد گفت» اصلا نیاز نیست که پزشک تشخیص دهد. بنابراین بستگی به بیمار دارد و یا این که یکی از اطرافیان بیمار بیاید و توضیح دهد که بیمار ظرفیت بالایی دارد یا خیر.

زمانی علم، احساس و انسانیت در سه محور موازی کنار انسان قرار می‌گرفتند که اسمش طبیب بود. ” طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ ” این طبیب همیشه به دنبال مریض می‌گشت با این سه محور احساس، انسانیت و علم. الان انسان‌های متعددی به دنبال این پزشک هستند. در گذشته طبیبی بوده است که به خانه‌ها می‌رفت و به بیماران سر می‌زد. حال پزشک است که می نشیند و همه به سراغش می آیند. بنابراین ممکن است علم رشد خوبی داشته باشد و احساس عقب مانده باشد و انسانیت در حد متوسطی باشد. در حالی که در پزشکی این سه فاکتور باید در کنار هم باشند.

معاون وزیر بهداشت: 30% مردم ایران گرسنه اند و نان خوردن ندارند

معاون وزیر بهداشت در خصوص ارتباط با زنان ویژه افزود: کمترین میزان ارتباط با این دسته زنان به سیستان و بلوچستان، لرستان و همدان است. همچنین بیشترین میزان حضور این دسته از زنان در استان های گلستان، تهران، البرز و کمترین در خراسان جنوبی، آذربایجان شرقی و زنجان است.
معاون وزیر بهداشت باارائه گزارشی ازآسیبهای اجتماعی در کشور گفت: نابرابریهای پنهان در جامعه رو به افزایش است و فقر، محرومیت اجتماعی، پایین بودن شاخص های توسعه انسانی از مسائل حاشیه نشینی است.

به گزارش مهر، علی اکبر سیاری در جلسه ستاد ساماندهی امور جوانان با اشاره به گزارش آسیب های اجتماعی در شورای اجتماعی کشور، افزود: معتقدیم در برخورد با آسیب های اجتماعی نباید فقط به ظواهر پرداخت بلکه باید ریشه مشکلاتی همچون طلاق، اعتیاد و فقر شناخته شود.

کاهش نابرابری اجتماعی تنها راه مقابله با آسیب‌های اجتماعی

وی ادامه داد: شعار ما در مواجهه با آسیب های اجتماعی باید کاهش نابرابری های اجتماعی باشد. امروزه دنیا با عدد و رقم حرف می زند و باید با عزم و اراده سیاسی از بالا و حمایت اجتماعی از پایین به مبارزه با معضلات اجتماعی بپردازیم.

معاون بهداشت وزیر بهداشت اضافه کرد: باید شرایط زندگی روزانه مردم را بهبود ببخشیم، زیرا طی چند دهه اخیر شرایط زندگی مردم بر اساس شاخص های مختلف سخت تر شده است. بهره مندی ناعادلانه از قدرت، ثروت، منابع و خدمات، از ریشه های بروز آسیب های اجتماعی است که باید با آن مقابله شود.

سیاری تاکید کرد: در حال حاضر ۳۰ درصد مردم کشور گرسنه اند و نان خوردن ندارند که این آمار را وزارت رفاه هم تائید می کند.

وی با بیان اینکه روش های گذشته در برخورد با آسیب های اجتماعی، مشکلات مردم را حل نمی کند، خاطرنشان کرد: باید به دنبال عدالت اجتماعی، مشارکت مردمی، همکاری بین بخشی با تکنولوژی سلامت برویم که این موارد در قالب طرح تحول سلامت دیده شده است.

معاون بهداشت وزیر بهداشت گفت: سالانه ۷۰۰ هزار نفر در ایران به دلیل هزینه های درمان ورشکست می شوند و مسئله آسیب های اجتماعی در حوزه سلامت یک مورد نوپدید است به طوری که ۵۵ درصد عوامل سلامت، عوامل اجتماعی است.

سیاری با بیان اینکه ۲۵ درصد جمعیت شهری ایران حاشیه نشین هستند، ادامه داد: ۱۰ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر در سکونتگاه‌های غیر رسمی شناسایی شده اند و حاشیه نشین ها بیشتر مهاجران روستایی و تهیدستان شهری هستند.

معاون بهداشت وزیر بهداشت تاکید کرد: رویکرد دولت ها در مواجهه با حاشیه نشینی در ابتدا رویکرد چشم پوشی و انکار و در مرحله بعد اقدامات سلبی و ایذائی بوده است که در مواردی موجب نارضایتی عمومی شد اما در حال حاضر باید رویکرد ما برنامه ریزی ارتقاء شرایط حاشیه نشینان در جهت کاهش فقر و نابرابری های درون شهری باشد.

وی اضافه کرد: در حال حاضر یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر در حاشیه شهر مشهد زندگی می کنند. همچنین شهر تبریز ۵۰۰ هزار نفر حاشیه نشین دارد.

سیاری با بیان اینکه نابرابری های پنهان در جامعه رو به افزایش است، افزود: فقر، محرومیت اجتماعی، پایین بودن شاخص های توسعه انسانی، بی بهره ماندن از خدمات شهری، پایین بودن سطح بهداشت عمومی و شیوع بیماری ها از جمله مسائل حاشیه نشینی است، به طوری که ۹۴ درصد افراد ساکن در حاشیه شهرها اعلام کرده اند که از سطح پایین بهداشت برخوردارند.

معاون بهداشت وزیر بهداشت همچنین خشونت، اعتیاد، فرار از منزل و زنان ویژه را از جمله مشکلات دیگر حاشیه نشینی دانست و گفت: برای مقابله با این آسیب ها باید حرفه آموزی و توانمندسازی، ایجاد اشتغال، ارائه تغذیه رایگان و درمان بیماری ها در راس فعالیت ها باشد.

وی تاکید کرد: بر اساس آمار ستاد مبارزه با مواد مخدر، یک میلیون و ۳۵۰ هزار معتاد در کشور وجود دارد که آمار وزارت بهداشت رقم دیگری را نشان می دهد.

سیاری در خصوص ارتباط با زنان ویژه افزود: کمترین میزان ارتباط با این دسته زنان به سیستان و بلوچستان، لرستان و همدان است. همچنین بیشترین میزان حضور این دسته از زنان در استان های گلستان، تهران، البرز و کمترین در خراسان جنوبی، آذربایجان شرقی و زنجان است.

منبع: مهر