واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

حال دانشگاههای ما چطور است؟

دکتر جبار رحمانی بررسی کرد
کد خبر: ۲۹۵۹۲۲
۲۶ آبان ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۱
چگونه

فرارو- "تبدیل کردن دانشگاه ایرانی به صنعت مدرک‌سازی و صنعت نخبه‌سازی مهمترین فرآیندهای فروپاشی دانشگاه بوده و هست، تبدیل دانشگاه به صنعت منحط مدرک‌سازی و نخبه پروری بیش از همه در ساختار دانشگاه آزاد و پیام نور و علمی کاربردی ظهور یافت".

جبار رحمانی در گفتگو با فرارو مساله تحولات دانشگاه و تحولات ذهنیت مردم نسبت به دانشگاه  را تحلیل کرد. به اعتقاد این انسان‌شناس و استاد پژوهشکده مطالعات فرهنگی این دو مقول‌هایی جدا از هم و البته وابسته به هم دانست.

او گفت: امروزه با تغییرات زیادی در فضای آموزش عالی مواجه هستیم که محققان مختلف به اشکال مختلف آن‌را بیان کرده‌اند، برخی از شکست دانشگاه، برخی از مرگ دانشگاه و برخی از فروپاشی و متلاشی شدن دانشگاه حرف زده‌اند.

دکتر رحمانی ادامه داد: برخی هم از علم به مثابه یک سوتفاهم در ایران صحبت کرده‌اند، همه اینها حتی اگر در کلیت معنادار نباشند، در عمل بیانگر یک وضعیت بغرنج و نامناسب هستند.

به گفته این انسان‌شناس اما نمی‌توان این وضعیت را که هنوز بر سر آن توافقی دقیق و جدی شکل نگرفته به درستی توصیف کرد.

به زعم رحمانی مساله اصلی آنست که وجه مشترک دیدگاه‌های معقول در باب دانشگاه وضعیت نامناسب و بحران کیفیت در آنست که محققان حرفه ای بر آن تاکید دارند.

عضو شورای مرکزی انسان‌شناسی و فرهنگ در ادامه تشریح کرد: در فضای عمومی با تصویر دیگری از علم و دانشگاه در گفتمان‌های رسمی مواجهیم که بیشتر به یک رویا‌پردازی شباهت دارد.

رحمانی با اشاره به این‌که نامه‌های استیضاح وزرای علوم در این دولت به خوبی این گفتمان رویاگونه در باب دانشگاه ایرانی را نشان می‌‌دهد، گفت: گفتمانی که مهمترین مستنداتش تعداد کمی مقالات خارجی ایرانیان است که این حباب توهمی هم بالاخره در یک افتضاح بین المللی فروباشید، در داخل هم این حباب ساله است در چهره فساد تولیدات علمی کاذب خودش را نشان داده است.

استادیار انسان‌شناسی فرهنگی در پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی می‌گوید مساله اصلی آنست که فهم وضعیت امروز، بدون ملاحظه تاریخ دانشگاه ایرانی، به‌ویژه دانشگاه در چهار دهه اخیر مقدور نیست.

دکتر رحمانی همچنین اظهار کرد: دانشگاه سیاست‌زده و تحت سیطره ایدئولوژی طی این دوره زمانه به هر سمتی هم هدایت شده باشد، می‌‌توان گفت جهت اصلی آن آکادمی و علم واقعی نبوده است. فروپاشی امروز نتیجه سیاست‌های غلط در حوزه آموزش عالی و تبدیل کردن دانشگاه به محلی برای رانت و در دهه اخیر نیز تبدیل کردن دانشگاه به یک چاه نفت سودآور بوده است.

صنعت "مدرک‌سازی" و "نخبه‌سازی"
وی با اشاره به این‌که "نمی‌توان فاجعه آموزش عالی و بحران امروز آن را بدون این عوامل داخلی و بیرونی در حوزه آموزش عالی فهمید" گفت: تبدیل کردن دانشگاه ایرانی به صنعت مدرک‌سازی و صنعت نخبه‌سازی مهمترین فرآیندهای فروپاشی دانشگاه بوده و هست، تبدیل دانشگاه به صنعت منحط مدرک‌سازی و نخبه پروری بیش از همه در ساختار دانشگاه آزاد و پیام نور و علمی کاربردی ظهور یافت.

وی در توضیح صنعت‌ مدرک‌سازی گفت: صنعت مدرک‌سازی دال بر آنست که شما بدون اندک زحمتی به مدارج و مدارک انشگاهی دست پیدا می‌‌کنید و تنها زحمت برای این‌کار، پرداخت پول و هزینه آن در قالب شهریه و پول تولیدات علمی کاذب و تقلبی است.

رحمانی همچنین درباره صنعت‌ نخبه‌سازی هم توضیح داد: تبدیل‌شدن دانشگاه به صنعت نخبه‌سازی را می‌توان در تولید انبوه و مکانیکی منزلت و موقعیت استادی دید، همه به راحتی استاد می‌شوند و این یعنی انحطاط یکی از ارزش‌ها و نقش‌های کلیدی فرهنگ ایرانی.

استاد پژوهشکده مطالعات فرهنگی با اشاره به این‌که صنعت دانشگاه ایرانی را می‌توان نوعی فروشگاه زنجیره‌ای مدرک دانست، ادامه داد: در قالب دانشگاهی آزاد، پیام نور و علمی کاربردی بخشی از ارزش‌های کلیدی فرهنگ را به اضمحلال برد. در این وضعیت می‌توان از نوعی استثمار فرهنگ و شاید غارت فرهنگ توسط مدیران این فروشگاه‌های زنجیره ای تولید و فروش مدرک صحبت کرد.

به گفته رحمانی از سوی دیگر منطق رانتی بورسیه در دانشگاه‌های کشور نیز تعداد انبوهی شِبهِ استاد را یک شَبه تولید کرده و در دانشگاه‌های دولتی نشانده که در نتیجه آخرین خاکریز‌های دانشگاه هم توسط اسب تروای بورسیه فتح شد و دانشگاه به وضعیت فروپاشیده امروز دچار شد.

جبار رحمانی در ادامه تاکید کرد: متولیان نهاد دانشگاه کسانی شدند که سرمایه فرهنگی و نمادین و سرمایه علمی لازم را نداشتند و فقط و فقط سرمایه رانتی لازم و کافی را داشتند.

این انسان‌شناس درباره فرایند این اتفاق اظهار کرد: ردپای این فرآیند را می‌توان در چهار دهه اخیر دنبال کرد: فرایند تقلیل دانشگاه به آموزش صوری مهارت‌ها و دانش سطحی، نوعی فرهنگ‌زدایی از دانشگاه که در غالب مدعای تبدیل دانشگاه به دستگاه تولید متخصص متعهد انجام شد.

این استاد معتقد است که درنتیجه دانشگاه هر روز بیشتر از دیروز به جسمی بی‌جان و بدنی بی‌روح تبدیل شد. روح اخلاقی انشگاه در فرمالیسم سطحی فرهنگی حاکم بر متولیان آن خشکید و نهال علم هم در شوره زار رانتی شدن دانشگاه و تبدیلش به فروشگاه زنجیره ای مدرک، خشکید، تک گل‌های زیبای اخلاق و علم هم ناشی از تلاش‌های فردی و خودساخته بودند، نه محصول عادی نهاد علم در ایران.

ویرانه دانشگاه چطور ساخته شد؟
به گفته دکتر رحمانی این شوره‌زار دانشگاه محصول یک شب نیست که کار یک دولت به تنهایی باشد، دست در دست هم داده تا این ویرانه ساخته شده است.

وی البته به افرادی اشاره کرد که در بدنه نهاد علم و در مقام استاد و مدیر نهاد علم، تمام تلاششان نجات این نهاد از دست آفت‌هایی است که به جانش افتاده‌اند.

این کارشناس ادامه داد: به عبارت دیگر مساله تباهی صفر یا صد نیست، بلکه تباهی نسبی است که امروزه به یک بیماری فراگیر بر پیکره آموزش عالی ایران تبدیل شده است. این وضعیت محصول تعاملی هم‌افزایانه از نیروهای داخلی و مداخله‌های بیرونی در نهاد علم است.

جبار رحمانی هم‌چنین گفت: با این وجود وجدان حقیقت طلب استادان و دانشجویان است که روزنه‌های امید را همچنان باز نگه داشته است.

استادان لایق اندک هستند
به گفته استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی استادان لایق‌اندک هستند و به سختی در این میانه و با از خودگذشتگی کار می‌کنند، تلاش‌های آن‌ها تنها شریان سالم نهاد علم در ایران است.

وی اما در ادامه تاکید کرد که مساله آن است این استادان هر روز بیشتر از دیروز نا امید می‌شوند چون بر سپاهیان فروشگاهی زنجیره‌ای دانشگاه و استادان رانتی هر روز بیشتر می‌شوند و البته دسترسی‌شان هم به رانت‌های قدرت و ثروت بیشتر می‌شود، در نتیجه فضایی مسموم وجود دارد.

جبار رحمانی همچنین با اشاره به دخالت‌های نیروهای بیرون دانشگاه در نهاد علم اظهار کرد: به نظر می‌رسد علی‌رغم این دخالت‌ها متولیان این نهاد هم در فروپاشی حرمتش سهیم هستند.

به گفته این عضو شورای مرکزی موسسه انسان‌شناسی و فرهنگ آن‌ها که لیاقت علمی نداشته‌اند و وارد دانشگاه شده‌اند، قبل از هرکاری حریت اخلاقی و علمی شان را قربانی بدست آوردن جایگاهی کرده‌اند که لایقش نبوده‌اند.

امتدادِ ابتذال در دانشگاه
وی همچنین در ادامه بحث اخلاق در دانشگاه گفت: فردی که به منطقی غیراخلاقی وارد دانشگاه شده نمی‌تواند مظهری برای حیات اخلاقی علم و مدافع آن باشد، او در عمل امتداد ابتذالی است که از دل همان وارد دانشگاه شده است.

به گفته این کارشناس هنجارهای نهاد علم و قواعد مدیریت نهاد علم و دانشگاه در ایران به هر چیزی شبیه باشند اما  به اصول علمی و دانشگاهی مطلوب شبیه نیستند، استانداردهای دانشگاهی را اموری غیرعلمی و هنجارهایی غیر اخلاقی و با منطق رانتی تعیین می‌کنند، دانشکاه ایرانی شبیه بدنی است که نه تنها سلول‌های ایمنی‌اش را از دست داده بلکه ویروس‌های متنوع و خطرناکی به اشکال مختلف واردش شده‌اند.

جبار رحمانی در ادامه اظهار کرد: این پیکر محتضر نیاز به درمانی جدی و اساسی دارد وگرنه بوی تعفنش هر روز از روزنه ای جدید سر بر می‌‌آورد. از ماجرای بورسیه، از ماجرای فروش علم و تولید انبوه کاذب علم و از استادان ارتقا یافته با تولیدات تقلبی.

وی ادامه داد: دانشگاه ایرانی آنقدر فرتوت و محتضر شده حتی نمی‌تواند واکنشی درست به تقلب‌های درونی خودش نشان بدهد چه برسد به دستکاری‌های بیرونی، مساله تقلب‌های علمی وارتقاهای زودرس در سلسله مراتب دانشگاهی و همچنین صدور نامحدود مدارک دانشگاهی بیانگر وضعیت آنومیکی است که خرده فرهنگ دانشگاه دچار آن شده است.

وی همچنین می‌گوید هنوز جامعه دانشگاهی تصمیم جدی برای اتخاذ رویه ای بنیادین برای مواجهه با این فسادهای داخلی نگرفته است.

آینده علمی در دانشگاه‌های ایران؟
دکتر رحمانی درباره آینده دانشگاه در کشور گفت: متخصصان این حوزه چندان خوشبین نیستند. ایده‌های مختلفی مطرح شده است. برخی می‌خواهند تولید علم را در بیرون نهاد دانشگاه جستجو کنند و برخی معتقد به مهاجرت کنشگران علمی از نهادهای دانشگاهی به نهادهای پژوهشی خصوصی صحبت کرده‌اند و برخی هم از فروپاشی و شکست روند جریان علم در ایران.

هر آنچه هست هنوز در میان متخصصان امیدی به نیروهای متعهد و متخصص دانشگاهی و دانشجویی وجود دارد. شاید بتوان در لابلای این چرخه فروپاشی و انحطاط راهی به رهایی یافت.

این انسان‌شناس همچنین درباره مساله بین‌المللی‌شدن گفت: فارغ از همه ابعاد مثبت آن برای تولید علمی در ایران، راهی است برای درمان این وضع نابسامان درونی در دانشگاه ایرانی.

به گفته رحمانی حضور در عرصه‌های بین المللی و حضور آن‌ها در ایران دیگر فرصتی برای رانت‌های علمی و ابتذال‌های علمی باقی نخواهد گذاشت یا حداقل این فرصت‌ها را ‌اندک خواهند کرد.

جبار رحمانی همچنین با اشاره به گذشته علم در ایران گفت: روزی در ایران زمین، در حدود قرن پنجم هجری، اگر استادی نقلی به غلط می‌‌کرد یا حتی حدیثی را نادرست استناد می‌داد، تمام اعتبار عمر علمی خودش را از دست می‌‌داد، ولی امروزه در همین دانشگاه مادر کشورمان، تقلب علمی فاحش می‌کنند و نه تنها اعتباری از دست نمی‌دهند، بلکه ارتقا هم می‌‌گیرند.

به همین دلیل به اعتقاد این انسان‌شناس می‌‌توان از نوعی بحران اخلاق در آکادمی ایران صحبت کرد، ریشه بحران علمی نیز دقیقا در همین بحران اخلاقی است.

وی همچنین گفت: مساله بودن یا نبودن محقق توانا نیست، بلکه فضایی است که در نهاد آموزش عالی ایران ایجاد رانت و فساد می‌‌‌کند و کنشگران علمی به بیماری فساد دچار می‌‌شوند.

جبار رحمانی در انتها نتیجه گرفت که به همین دلیل در آینده بیش از آنکه به دنبال احیای تولید علمی باشیم (البته نه به شیوه مبتذل مقالات سفارشی و خریداری شده)، باید به دنبال احیای اخلاق علمی و اخلاق دانش باشیم. اگر بحران اخلاقی نهاد علم رفع شود، قطعا بحران دانشگاه راحت تر حل خواهند شد.

هشدار نسبت به شیوع مالاریا و سالک در ایران در اثر تغییر اقلیم


هشدار نسبت به شیوع مالاریا و سالک در ایران در اثر تغییر اقلیم

هشدار نسبت به شیوع مالاریا و سالک در ایران در اثر تغییر اقلیم


پایگاه خبری تحلیلی آب ایران: کارشناس مرکز هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیط زیست، آسیب‌های تغییر اقلیم در ایران را تشریح کرد و گفت: طبق پیش‌بینی‌های صورت‌گرفته، در سال‌های آینده بیماری‌های مالاریا و سالک در اکثر نقاط ایران در اثر تغییر اقلیم شایع خواهد شد.

ماندانا مقصودی در کارگاه آموزشی تغییر اقلیم با اشاره به اینکه گرمایش جهانی از اثرات تغییر اقلیم است، گفت: این به این معناست که به خاطر تمرکز «CO2»، دمای متوسط کره‌زمین در حال افزایش است. طبق برآوردها تا سال 2100، دمای کره‌زمین حداقل به میزان پنج درجه افزایش خواهد یافت و اگر سناریوهایی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای تعریف کنیم، تا سال 2100 حدود سه درجه افزایش دما خواهیم داشت؛ بنابراین افزایش دما یک موضوع حتمی است اما با اجرای برنامه‌ها می‌توان آن را تا حدی کنترل کرد.

این کارشناس سازمان حفاظت محیط زیست با بیان اینکه خشکسالی، افزایش سطح دریا، بالا‌رفتن شوری آب دریا و مشکلات اقتصادی از دیگر عوارض ناشی از تغییر اقلیم است، گفت: اگر طبق روند کنونی افزایش انتشار گازهای گلخانه‌ای را داشته باشیم، دمای متوسط جهان تا سال 2100، پنج تا هفت درجه و دمای قطب تا 9 درجه افزایش پیدا می‌کند. او با اشاره به تأثیرات تغییر اقلیم در ایران اظهار کرد: طی بررسی اثرات تغییر اقلیم بر سامانه بارشی و دمای کشور، می‌توانیم بگوییم که در سال 2020، 1,5درجه، سال 2035 حدود دو درجه و 2050 تا حدود 2,5 درجه افزایش دما خواهیم داشت؛ همچنین طی برآوردها و مقایسه اطلاعات دو بازه زمانی مربوط به 1976 تا 2005 و بازه زمانی 2010 تا 2039، مشخص شد که در برخی نقاط کشور ازجمله جنوب‌شرقی، مرکزی و شرق کاهش بارش خواهیم داشت.

مقصودی گفت: تغییر اقلیم باعث می‌شود که میزان بارش‌های کمتر از 10 میلی‌متر افزایش پیدا کند. این بارش‌ها منجر به این می‌شود که میزان آب‌های زیرزمینی کاهش داشته باشد. بالا‌آمدن سطح آب دریاها، کوچک‌شدن سواحل، زیرآب‌رفتن تجهیزات ساحلی و مناطق گردشگری، آسیب دیدن مزارع به علت شور‌شدن خاک، نفوذ آب شور در آب‌های شیرین، ساحلی و رودخانه‌ای و… از دیگر پیامدهای تغییر اقلیم در ایران است. مقصودی با اشاره به اینکه سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده که افزایش دو تا سه درجه‌ای دما، می‌تواند ابتلا به مالاریا را تا هفت درصد افزایش دهد، گفت: پیش‌بینی می‌شود طی سال‌های 2026 تا 2030 مالاریا در اکثر استان‌های کشور شایع شود. همچنین طبق این پیش‌بینی‌ها، بیماری سالک در همین بازه زمانی در شمال غرب و جنوب غربی ایران شیوع بیشتری خواهد داشت.

منبع: ایسنا

اگر غفلت ادامه یابد بحران آب ایران را خواهد بلعید!

مصطفی نجفی
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۵ - ۱۴:۱۱ 08 October 2016 (در سایت تابناک)
پیش از شروع چرایی جدی بودن بحران آب در ایران، باید پرسید آیا مردم و مسئولان ما آگاهی یا درک لازمی از بحران آب در ایران دارند یا خیر؟ بدون شک بسیاری از مردم  به غیر از مردمی که با این مسئله درگیر شده اند(آنهم در سطح بسیار محدود) از بلایی که قرار است بر سرشان بیاید و یا بلایی که سرشان آمده، اطلاع چندانی ندارند. اما در سطح دولتمردان و حاکمان چطور؟ این ها نیز دو دسته هستند. دسته ای از مسئولین و به ویژه نمایندگان مجلس که اصلا درکی از بحران آب در کشور ندارند و تصور می کنند که در کشور ما بحرانی به نام بحران آب وجود ندارد. دسته ای دیگر از مسئولین که اطلاعات کافی و یا اولیه در مورد این بحران و تبعات آن دارند نیز بنابه دلایل مختلف اراده ای برای مقابله با این بحران ندارند.

یکی از این دلایل این است که بسیاری از مسئولان ما نگاه بلندمدت در برنامه‌ریزی‌هایشان ندارند. نداشتن چنین نگاهی واقعا یک معضل است؛زیرا باعث می‌شود برنامه‌ریزی‌ها برای خوشامد امروزمان باشد و نه برای فردای خود و فرزندانمان. مردم هم معمولا برای کسی یا چیزی ابراز احساسات می‌کنند یا به طرفداری از آن می‌پردازند که به وضع فعلی‌شان مرتبط شود.

مردم ما باید بدانند که یکی از  بزرگ‌ترین مسائل امروز ما آب است. مسئله٣٠سال آینده‌مان هم بر سر آب است اما  شوربختانه هنوز هیچ سیاستی در زمینه آب نداریم.

در طول 12 سال، دولتمردان و مجموعه حاکمیت چندین مرتبه پای میز مذاکرات هسته ای نشستند و شاید یکی از دستاوردهای حداکثری این مذاکرات که منتج به حصول «برجام» شد، جلوگیری از تحمیل یک جنگ خارجی بر کشور بود. اما آیا مسئولین و دولتمردان اراده ای برای جلوگیری از وقوع یک جنگ داخلی را دارند؟ از سوی دیگر مردم اراده ای برای جلوگیری از تحمیل خشونت بر خودشان را دارند؟

سوریه را ببینید... بیش از 300 هزار کشته و 6 میلیون آواره و زیرساخت های اقتصادی نابود شده و جامعه تکه تکه شده... آیا می دانید بحران سوریه از کجا و از کدام نواحی و بر سر چه چیزی شروع شد؟ بحران سوریه اگرچه ریشه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زیادی دارد اما جرقه نهایی شروع بحران بر سر آب بود... جایی که عده ای در شهر «درعا» به خاطر کمبود آب و خشکسالی و از بین رفتن کشاورزی و زراعتشان اعتراض کردند و بحرانی شروع شد که یکی از ویرانگرترین و پیچیده ترین بحران های بعد از جنگ دوم جهانی است. بحرانی که همچنان ادامه دارد و هیچ دورنمای مشخصی برای حل آن وجود ندارد.

شاید درگیری چند ماه پیش بلداجی در استان چهارمحال بختیاری را یادمان باشد. درگیری هایی که منجر به زد‌ و خورد میان مردم و نیروهای انتظامی و امنیتی شد و چند قربانی بر جای گذاشت؟ آیا این نزاعی نبود که مسئولین را به فکر وادارد؟

 ﺍﻣﺮﻭﺯ « ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺟﻨﮓ » ﺩﺭ« ﺣﻮﺯﻩ ﺁﺏ » ﺍﺳﺖ.دشمنی ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ انرژی ﻫﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﻭ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﯾﻤﻦ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﺩﺭﺍﺯ ﻣﺪﺕ ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﯾﻦ ﺑﺤﺮﺍﻥ ﺁﺏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎً « ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻣﻠﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ » ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. بدون شک اگر دشمنان ایران هوشیار باشند(که امیدوارم نباشند) و بر روی تشدید اختلافات آبی در ایران برنامه ریزی کنند، نه تنها امنیت ملی بلکه تمامیت ارضی کشور با خطر جدی مواجه خواهد شد. اگرچه باید گفت تشدید اختلافات آبی به صورت خواسته و یا ناخواسته توسط مقامات خودمان در حال اجرا شدن است و نیازی به برنامه ریزی دشمنان ندارد.

 ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺎﺿﺮ  جنگ آب ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﭘﺮﺍﮐﻨﺪﻩ ﺭﺥ ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ ﺍﻣﺎ اگر این شرایط به همین صورت تداوم یابد، ﺗﺎ ده سال ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺷﺎﻫﺪ ﺟﻨﮓ ﻓﺮﺍﮔﯿﺮ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﺷﻬﺮﻫﺎ ﻭ ﺑﯿﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻭ ﺍﺳﺘﺎﻧﻬﺎ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺑﻮﺩ. ﺍﯾﻦ ﺁﻥ ﺧﻄﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻣﻨﯿﺖ و تمامیت ارضی ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ ﻭ بسیاری از ﺳﯿﺎﺳﺘﻤﺪﺍﺭﺍﻥ و حتی نخبگان فکری و دانشگاهی ﭼﺸﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ و یا نسبت بدان بی تفاوت هستند.

دولتمردان و مردم اگر تصور می کنند با دعا و راز و نیاز مشکلات و کمبودهای آبی کشور حل می شود، باید منتظر باشند تا مادر طبیعت تمامشان را نابود کند. ما در حال بازی با آتش هستیم. آتشی به نام آب!!! در کشور ما هم اکنون بر سر این که چه کسی اصلاح طلب یا اصول گرا است، چه کسی برای انتخابات ثبت نام می کند و چه کسی تایید صلاحیت یا رد صلاحیت می شود بحث و جدل وجود دارد اما کسی در مورد این مسئله فکر نمی کند که  مادر طبیعت بی‌کار ننشسته است. به قول توماس فریدمن، ستون نویس روزنامه نیویورک تایمز، «طبیعت» اهل سیاست نیست. فقط قوانین فیزیک، زیست و شیمی را می‌داند و اگر این مردم مسیرشان را اصلاح نکنند، تمام‌شان را نابود می‌کند.

تنها «گرا»ی ناجی مردم و مسئولین ما در شرایط کنونی و در آینده نزدیک  «محیط‌زیست‌گرایی» است و اگر مردم و مسئولین در همکاری در مدیریت و حفظ منابع آبی  اهتمام مشترکی نداشته باشند بحران آب به انتظار مرگ تمام آن‌ها خواهد نشست.

مروری بر فرونشست زمین به دلیل مصرف غلط و بی رویه آبهای زیرزمینی

شرق: مورخان می‌گویند دلیل اصلی شکل‌گیری نخستین شهر-دولت‌ها در شرق، «مدیریت آب» بوده است. اگر این گفته درست باشد، حالا پس از هزاران سال تجربه، دولت ایران توانسته خطی قرمز بر پیکره همه تاریخ و سابقه دلیل شکل‌گیری‌اش بکشد؛ فهمیدنش چندان سخت نیست: سخن از دولت‌های محمود احمدی‌نژاد است. هرچند ناگفته نماند، «محمود» در این کار دست‌تنها نبوده است؛ حداقل در پایتخت، شهرداری تهران، همدستش است. به‌هرحال همیشه هم سخن از کدورت‌ها نیست؛ این‌بار «این ‌دو» در یک جبهه گام برداشته‌اند. همه چیز از سفر احمدی‌نژاد به فیروزکوه شروع شد. همان‌جا بود که آقای «رئیس» به برداشت‌های غیرمجاز از منابع آبی چراغ سبز نشان داد. مجلس وقت هم بر حرف‌هایش مهر تأیید زد.
«چه کسی گفته است بیلان سفره های آبی در این منطقه و کشور منفی است؟ هرکس بخواهد می‌تواند هر حجم آبی را که لازم داشت، از چاه‌های زیرزمینی پمپاژ کند»؛ «مناطق ممنوعه یعنی چه؟ این دکان وزارت نیرو است، هر کس هر جا توانست، چاه حفر کند» و... . اینها سخنان احمدی‌نژاد بود؛ همان حرف‌هایی که امروز وضع منابع آبی کشور را بحرانی کرده است. هرچند منابع آبی، تنها بخشی از ماجرا است. بیابان‌زایی، فرونشست زمین و ایجاد حفره‌های زیرزمینی هم بخشی دیگر است.
تنها سه روز پس از سخنان او بود که مجوز حفاری‌های چاه، سه ‌برابر شد؛ ناگهان روزی حدود هزار متر چاه زده می‌شد و حالا هیچ‌کس نمی‌داند دقیقا چند چاه غیرمجاز در کشور حفر شده است؛ هرچند روایت‌هایی از ٤٠٠ هزار حلقه چاه غیرمجاز حکایت می‌کرد اما نام «غیرمجاز» خود به‌تنهایی گویای این واقعیت است که آمار دقیقی از تعداد این چاه‌ها وجود ندارد.
شهرداری، همدست احمدی‌نژاد  در  زایش بحران
حالا روشن شده که احمدی‌نژاد دست‌تنها هم نبوده و نیست. همین دیروز محمد شکرچی‌زاده، معاون وزیر راه و شهرسازی، گفته دلیل اصلی فرونشست، برداشت غیرکارشناسانه و بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی است که باعث تغییر در فشار حفره‌ای اجزای تشکیل‌دهنده خاک شده و به فرونشست یا فروچال در تهران انجامیده است. او دلیل حادثه «شهران» را نبود ارزیابی دقیق از وضعیت خاک و ناآگاهی از مسیر انشعابات ارزیابی کرده و گفته در شهران گودبرداری به واسطه مترو انجام شد که وضعیت خاک غیرچسبنده درشت‌دانه باعث فروریزش خاک در مترو شد و گودالی بزرگ ایجاد کرد. این گودال به قطع و پاره‌شدن شبکه اصلی گاز و برق انجامید که آتش‌سوزی شد. رئیس مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی گفته که با توجه به این حوادث ممکن است مجبور شویم محدودیت‌هایی در عمق گودبرداری‌ها در نظر بگیریم. وقتی گودبرداری عمیق انجام می‌شود، علاوه بر بحث خاک، بحث ایمنی برابر آتش‌سوزی مطرح می‌شود؛ زیرا وقتی هشت، ٩ طبقه زیرزمین ساخته می‌شود، مهار آتش و نجات افراد و خودروهایی که در طبقات زیرین قرار دارند، بسیار مشکل است. شکرچی‌زاده با بیان اینکه «مدیریتی از نظر ضوابط ایمنی وجود ندارد»، گفت: ما حتی رکوردهای حفاری بیش از ۶۰ متر را در تهران داریم که باید در دستور کار شورای‌عالی شهرسازی و معماری قرار گیرد که این اقدام دو هفته قبل انجام شده است. پس اگر بخواهد هر نوع خاک‌برداری جدی انجام شود، باید ملاحظات شورای عالی شهرسازی و معماری را در نظر گرفت.
چند روز پیش هم معاون وزیر نیرو به «شرق» خبر داده که «شهرداری‌ها برای آبیاری فضای سبز به‌شکل غیرمجاز از آب‌های زیرزمینی استفاده می‌کنند». گذشته از این مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای تهران با اشاره به برداشت شهرداری‌ها از آب‌های زیرزمینی، اعلام کرد ٧٠‌ میلیون مترمکعب از برداشت‌های شهرداری‌ها از منابع آب سفره‌های زیرزمینی غیرمجاز است. به گفته خسرو ارتقایی، شهرداری تهران درحال‌حاضر ٢٠٠‌ میلیون مترمکعب از منابع آب سفره‌های آب زیرزمینی استفاده می‌کند که ١٣٠‌ میلیون مترمکعب از این مصارف مجاز و بیش از ٧٠‌ میلیون مترمکعب برداشت‌های شهرداری از منابع آب سفره‌های زیرزمینی غیرمجاز است. در چنین اوضاع و احوالی است که علیرضا دائمی، معاون وزیر نیرو، ناامید از بارها اخطاری که برای برداشت غیرمجاز شهرداری‌ها داده است، می‌گوید اگر این روند ادامه پیدا کند، با ابزارهای قانونی این مسئله را پیگیری خواهند کرد و ممکن است دست به انسداد چاه‌های شهرداری‌ها هم بزنند.
معاون وزیر درباره چه هشدار داده است
نشست پدیده‌اى است که در اثر آن سطح زمین به شکل تدریجى و در برخى موارد ناگهانی فرو می‌نشیند، این نشست باعث ایجاد ترک و شکاف‌هایى در زمین شده و باعث تأثیر بر الگوى جریان‌هاى زیرزمینى و سطحى، تغییر کیفیت آب‌هاى زیرزمینى، تغییر شکل ‌سطح زمین، سیل‌خیزى منطقه و پیشروى آب دریا‌ها به سمت خشکى‌ها در نواحى ساحلى مى‎شود، طوری‌که این تغییرات و عوامل خسارات جدى به ‌مناطق شهرى، صنعتى و کشاورزى وارد مى‌کند. آب‌های زیر زمینی به آب‌هایی گفته می‌شود که در لایه‌های آب‌دار و اشباع زیرزمین تجمع پیدا کرده‌اند، این آب‌ها فقط حدود چهار درصد از مجموعه آب‌هایی را که فعالانه در چرخه آب‌شناختی دخالت دارند، تشکیل می‌دهند. با وجود این، حدود ٥٠ درصد جمعیت دنیا از نظر آب شرب متکی به همین آب‌های زیرزمینی هستند. عوامل متعددی از جمله انحلال، آب‌شدگی یخ‌ها، حرکت آرام زمین، خروج گدازه یا عملیات انسانی همانند معدن‌کاری یا برداشت آب‌های زیرزمینی و نفت باعث نشست زمین می‌شوند، البته بین عوامل مؤثر در ایجاد فرونشست، به‌نظر می‌رسد برداشت بیش ‌از حد مجاز از منابع آب زیرزمینی، عامل اصلی فرونشست در بیشتر دشت‌های ایران است که مانند سرطان آرام و بی‌صدا گسترش پیدا می‌کند.
چرا  اینجاییم
از سال ١٣٨٤ تا سال ١٣٩٢ براساس اطلاعات و آمار سازمان بازرسی کل کشور، ٣٠٠ هزار حلقه چاه غیرمجاز در کشور احداث شد، درحالی‌که از ابتدای انقلاب تا سال ١٣٨٤ تنها صد هزار حلقه چاه غیرمجاز احداث شده بود؛ پیش‌تر معاون وزیر جهاد کشاورزی گفته بود: این موضوع سبب شد میلیارد‌ها مترمکعب آب از سفره‌های زیرزمینی برداشت غیرمجازشده و خیانتی بزرگ که همان غارت منابع آبی است، انجام شود.
واقعیت آن است که به گمان بسیاری از کارشناسان، «سنت پنج‌هزار‌ساله «حیات آب» در ایران، پس از انقلاب تغییر کرده و باعث شده مالکیت آب در دست دولت قرار بگیرد که این وضعیت، امکان سوءاستفاده از منابع محدود آب‌های زیرزمینی را فراهم کرد. اگر مالکیت آب در دست بخش خصوصی بود، خود مالکان بهتر از آن استفاده و حراست می‌کردند». سنتی که سالیان سال - چه پیش از اسلام و چه پس از آن- در بسیاری نقاط ایران به عنوان معیاری برای تعیین مالکیت آب معمول بوده است؛ «حیازت» در احکام فقهی به معنای «تحت تصرف درآوردن مباحات منقولی که ملک کسی نیست، مانند آب دریاها و رودخانه‌های عمومی، ماهی دریا، هیزم و علوفه زمین‌های بدون مالک و پرندگان بی‌صاحب» است. نحوه عمل در این شیوه مالکیت، به این ترتیب است که اولویت با کسانی است که زودتر از سایرین اقدام به استفاده مشروع و مستمر از منبع آب کرده باشند. با‌این‌حال، در سال‌های نخست پس از انقلاب و با تصویب قانون «توزیع عادلانه آب» این حق حیازت در عمل ملغی شد و «مسئولیت حفظ و اجازه و نظارت بر بهره‌برداری از آب‌های دریاها و آب‌های جاری در رودها و انهار طبیعی و دره‌ها و هر مسیر طبیعی دیگر اعم از سطحی و زیرزمینی و سیلاب‌ها و فاضلاب‌ها و زه‌آب‌ها و دریاچه‌ها و مرداب‌ها و برکه‌های طبیعی و چشمه‌سارها و آب‌های معدنی و منابع آب‌های زیرزمینی به دولت محول شد.

ایران در آستانه تعارض‌های داخلی بر سر آب

ایران در آستانه تعارض‌های داخلی بر سر آب
در نشست بحران آب در ایران در دانشگاه خوارزمی مطرح شد:

ایران در آستانه تعارض‌های داخلی بر سر آب

پایگاه خبری تحلیلی آب ایران: یک استاد منابع طبیعی و مدیریت آب معتقد است اگر در کشور سالانه 10 درصد بر روی جلوگیری از تبخیر سرمایه‌گذاری شود میزان سوددهی آن 11 برابر سد کرج خواهد بود.

به گزارش ایسنا، «علی سلاجقه» در نشستی که با موضوع بحران آب در ایران و سیاست‌گذاری متناسب با آن عصر دیروز(دوشنبه 24 آبان‌ماه)، در دانشگاه خوارزمی برگزار شد، گفت: ما در ایران تاکنون بدترین برخورد را با طبیعت داشته‌ایم.

سلاجقه افزود: یکی از این برخوردها به سدسازی‌های که در کشور صورت گرفته برمی‌گردد، البته سد یکی از محورهای توسعه کشور است و با آن مخالف نیستم اما این‌که یک سد کجا ساخته شود بحث بسیار مهمی است.

وی با بیان این‌که امروز مسأله آب به یکی از مسائل جامعه‌شناختی کشور تبدیل شده است، گفت: این موضوع به‌عنوان بحران مطرح شده است.

سلاجقه به کافی بودن آب در اختیار اشاره کرد و گفت: بحث اصلی در بحران آب سوءمدیریت است و همین سوءمدیریت باعث شده است تا ایران تا سال 2025 در نقطه کانونی بحران آب جهان قرار گیرد. وی با بیان این‌که تا سال 2050 یک سوم از جمعیت جهان با مشکل آب مواجه خواهند شد، تصریح کرد: طبق متدولوژی استفاده از منابع آب تجدیدپذیر براساس شاخص‌های توسعه پایدار اگر برداشت از این منابع کمتر از 20 درصد باشد وضعیت ایمن، بین 20 تا 40 درصد قابل قبول و بالاتر از 40 درصد غیرقابل قبول است.

سلاجقه افزود: این در حالی است که میزان برداشت ما از این منابع به 85 درصد می‌رسد که 92.8 آن در بخش کشاورزی است. وی ادامه داد: تنها دو کشور در جهان دارای این وضعیت هستند، ایران با 85 درصد و مصر با 45 درصد برداشت از منابع آب تجدیدپذیر.

سلاجقه در بخش دیگری از سخنان خود به لزوم رعایت حق آبه‌های زیست محیطی اشاره و اعلام کرد: در دنیا 30 درصد از جریان آب‌های سطحی به حق آبه زیست محیطی اختصاص می‌یابد اما این رقم در ایران 10 درصد است و در همین حد هم به طبیعت احترام نگذاشته‌ایم.

رئیس پیشین پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران در ادامه به کاهش 47 درصدی بارندگی در سال جاری نسبت به سال گذشته اشاره و خاطرنشان کرد: این کاهش چهار استان فارس، کرمان، خراسان جنوبی و اصفهان را در وضعیت حاد قرار داده است.

وی آماری از کل آب ورودی به کشور در یکسال ارائه کرد و گفت: با متوسط 240 میلی‌متر بارندگی سالانه 413 میلیارد مترمکعب آب به کشور وارد می‌شود که 270 میلیارد مترمکعب از آن تبخیر و به چرخه طبیعت بازمی‌گردد و 130 میلیارد مترمکعب آن باقی می‌ماند.

وی ادامه داد: با این وضعیت در حالی که میانگین جهانی سرانه مصرف آب 170 مترمکعب است این رقم در ایران به 590 مترمکعب می‌رسد. سلاجقه در بخش دیگری از سخنان خود به کشته شدن چند نفر از هموطنان در تعارض‌های منطقه‌ای مربوط به آب  اشاره کرد و گفت: ایران در آستانه و مرز این درگیری‌ها قرار دارد.

وی در ادامه به دوره بازگشت حوادث طبیعی در کشور اشاره و تصریح کرد: زلزله، سیل و خشکسالی جزو ذات کشور ایران محسوب می‌شود و اگر در هر دوره چند ساله این حوادث در کشور رخ ندهد باید تعجب کنیم.

سلاجقه افزود: حال با این وجود آیا ساختارهای کشور براساس این حوادث طراحی شده است؟

این استاد دانشگاه ادامه داد: به‌عنوان مثال در 25 سال اخیر شمار سیلاب‌های کشور رو به افزایش بوده است و به طور مجموع 975 سیل در کشور رخ داده است. وی اضافه کرد: آخرین سیلابی که در کشور رخ داد به حوضه آبریز سد دز مربوط می‌شود که در عرض یک‌روز پنج  میلیارد مترمکعب که  رقمی 20 برابر سد کرج است وارد خلیج‌فارس شد و از دسترس خارج شد.

سلاجقه در بخش دیگری از سخنان خود به خشک شدن تالاب‌های کشور اشاره کرد و گفت: تاکنون یک میلیون هکتار از تالاب‌های کشور خشک شده است.

وی اضافه کرد: خشکیدن تالاب‌ها  سالانه 16 میلیارد دلار خسارت به کشور وارد می‌کند.

سلاجقه در بخش دیگری از سخنان خود به فرسایش خاک و رسوب‌گیری سدهای کشور اشاره و اعلام کرد: سالانه دو و نیم میلیارد تن از بهترین خاک‌های کشور بر اثر فرسایش از دست می‌رود و رسوب‌گذاری سالانه 2 درصد ظرفیت سدهای کشور را پر می‌کند که معادل بایگانی شدن یک سد به اندازه سد کرج است.

این استاد دانشگاه در ادامه از تغییر اقلیم در ایران گفت و تصریح کرد: بسیاری از قوانین در کشور باید بر اساس این تغییر اقلیم جایگزین شود.
وی افزود: با روند کنونی جمعیت کشور تا سال 1400 به 90 میلیون نفر خواهد رسید که با این احتساب برای تامین آب شرب 12 میلیارد مترمکعب کمبود آب خواهیم داشت.سلاجقه با بیان این‌که برای خارج شدن از بحران آب فرهنگسازی باید در میان مسئولان کشور رخ دهد، خاطرنشان کرد: به‌عنوان راهکار اگر در کشور سالانه  10 درصد بر روی جلوگیری از تبخیر سرمایه‌گذاری شود میزان سوددهی آن 11 برابر سد کرج خواهد بود.