واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

چطور یک جوان ۲۵ ساله از آموزش آنلاین ۶۶٫۰۰۰ دلار درآمد کسب می‌کند

نویسنده: حسین خلیلی صفا یکشنبه, 25 آبان 1393 ساعت 19:19 نظر (23)
کسب درآمد ۶۶٫۰۰۰ دلاری توسط جوان ۲۵ سالهکسب درآمد ۶۶٫۰۰۰ دلاری توسط جوان ۲۵ ساله

نیک والتر، جوانی ۲۵ ساله است که از طریق انتشار ویدئوهای آموزشی بصورت آنلاین،  ۶۶٫۰۰۰ دلار در یک ماه درآمد دارد. وی از طریق تهیه‌ی ویدئوهای آموزشی سوئیفت اپل و برنامه‌نویسی برای گجت‌های این کمپانی، این درآمد را کسب می‌کند.

 نیک والتر جوان آمریکایی است که در زمان عرضه‌ی آیفون در سال ۲۰۰۸، در ژاپن حضور داشت. در آن سال‌ها وی در کلیسایی در ژاپن مشغول به کار بود.

وی در خصوص نحوه‌ی آشنایی با اپل و تلفن‌های‌هوشمند این کمپانی گفت:

زمانی که به خانه برگشتم، پدرم یک دستگاه آیفون ۴ در اختیارم گذاشت و این اولین باری بود که من با اپلیکیشن‌ها آشنا شدم. به‌نظرم من این گجت‌ها فوق‌العاده بودند. می‌توانستم هر کاری با آیفون انجام دهم.

با دریافت یک دستگاه آیفون ۴، والتر که فارغ‌التحصیل رشته‌ی سیستم‌های اطلاعاتی از دانشگاه بریگام یانگ است، آغاز به یادگیری برنامه‌نویسی برای آیفون کرد. وی پس از یادگیری نحوه‌ی برنامه‌نویسی تحت iOS، بصورت پاره‌وقت اپلیکیشن‌هایی را برای این اکوسیستم توسعه می‌داد.

والتر با مطالعه‌ی کتابی با عنوان «۴ ساعت کار در هفته»  تحت تاثیر ایده‌ی این کتاب قرار گرفت که هدف از آن ایجاد کسب و کار بدون نیاز به صرف وقت زیاد بود. حتی نویسنده‌ی این کتاب پیشنهاد راه‌اندازی یک دوره‌ی آموزشی آنلاین را نیز داده بود، اما والتر موضوعی را در ذهن نداشت تا براساس آن یک دوره‌ی آموزشی آنلاین، ایجاد کند.

با معرفی زبان‌برنامه‌نویسی سوئیفت توسط اپل در جریان برگزاری کنفرانس توسعه‌دهندگان این کمپانی، والتر موضوع مناسبی برای آموزش یافت. وی در این خصوص می‌گوید:

زمانی که اپل از زبان برنامه‌نویسی خود پرده برداشت، بسیاری از افراد در پی یادگیری آن بودند و در واقع همه‌ی افراد در یک سطح از آگاهی قرار داشتند. من ابتدا یادگیری این زبان را برای تفریح و استفاده در اپلیکیشن‌های آینده یاد می‌گرفتم، اما به این موضوع نیز فکر کردم که می‌توانم جزو اولین افرادی باشم که این زبان را آموزش می‌دهد.

والتر پس از صرف چهار روز زمان برای مطالعه‌ی مستندات زبان سوئیفت، که شامل اضافه کردن مثال‌ها و توضیح مستندات به زبان ساده‌تری بود، ۵۰ قسمت ویدئو منتشر کرد. اپل در تاریخ ۲ ژوئن، زبان برنامه‌نویسی سوئیفت را معرفی کرد و پس از چهار روز والتر ویدئوهای مورد نظر را در وب‌سایت Udemy قرار داد.

در ماه اول انتشار، ویدئوهای آموزشی والتر درآمدی ۴۵٫۰۰۰ دلاری را برای وی به ارمغان آوردند.

 یودِمی با دریافت ۹۹ دلار از متقاضیان مطالعه‌ی این دروس، امکان دسترسی چندین باره به این ویدئوها را میسر کرد. در صورتی که دانش‌آموزان از طریق لینک‌های ارسال شده توسط والتر به سراغ خرید این ویدئو بروند، ۹۷ درصد از این مبلغ به والتر تعلق می‌گیرد، اما در صورتی که کاربران از طریق خود یودمی این ویدئوها را خریداری کنند، مبلغ پرداخت شده برای حق اشتراک نصف خواهد شد.

درآمد والتر برای همیشه بالا نبوده  و در ماه‌های بعدی وی به‌ترتیب ۷٫۵۰۰، ۵٫۰۰۰ و ۳٫۰۰۰ دلار شد. درآمد وی چند ماه میانگین ۳٫۰۰۰ دلاری داشت تا اینکه والتر سری جدید ویدئوهای آموزشی خود را با عنوان «چگونه برای آیفون اپلیکیشن بسازیم؟» منتشر کرد. قیمت عضویت برای استفاده از این ویدئوها ۱۹۹ دلار تعیین شد.

در اولین ماه انتشار سری دوم از ویدئو‌های آموزشی والتر، وی درآمدی ۶۶٫۰۰۰ دلاری را تجربه کرد. شاید اولین اقدام یک جوان ۲۵ ساله با کسب این درآمد، تفریح باشد، اما والتر رو به سوی سرمایه‌گذاری آورد. او پس از خرید یک دستگاه تویوتا کرولا، باقی‌مانده‌ی پول خود را سرمایه‌گذاری کرده است.

در حال حاضر بیش از ۸٫۵۰۰ نفر از اعضای یودمی از سری ویدئوهای آموزشی سوئیفت و ۳٫۵۰۰ نفر از ویدئوهای آیفون بازدید کرده‌اند.

در قدم بعدی، والتر درصدد ارائه‌ی ویدئوهای جدید آموزشی خود با عنوان نحوه‌ی توسعه‌ی اپلیکیشن‌ها برای اپل‌واچ پرده برداشت. والتر در حال ایجاد کمپینی در کیک‌استارتر برای آغاز استارت‌آپ خود و توسعه‌ی ایده‌‌ای است که از طریق آن به موفقیت رسیده است. وی در این خصوص گفت:

این موضوع من را به یاد زمانی می‌اندازد که اولین اپلیکیشن‌ها برای آیفون روانه‌ی بازار شد. این شانس دوباره برای توسعه‌دهندگان فراهم است تا اولین اپلیکیشن‌ها برای ساعت‌هوشمند اپل را نیز روانه‌ی بازار کرده و موج اولیه‌ی کاربران را از آن خود کنند.

نقد فرهنگی و پاسخ‌های جالب شهید مطهری به چند تحریف

پاسخ‌های جالب شهید مطهری به چند تحریف (از تابناک)


«ما ایرانی‌ها یک مردم ضعیف‌پسندی هستیم. آه و ناله کردن در میان ما سرقفلی دارد. هرکس می‌خواهد بگوید من آدم خوبی هستم، خودش را شل می‌کند، رها می‌کند، آه می‌کشد، ناله می‌کند. این معلول همین دروغی است که ما به امام زین‌العابدین نسبت داده‌ایم و ایشان را «امام زین‌العابدین بیمار» می‌خوانیم.»


به گزارش ایسنا، این بخشی از پاسخ‌های جالب و تأمل‌برانگیز شهید مطهری به تحریفاتی درباره امام سجاد(ع) است. خبرآنلاین در این رابطه نوشت: دوازدهم ماه محرم به روایتی، سالروز شهادت امام سجاد(ع) است؛ امامی که در فضای اختناق بعد از کربلا با نشر علم و معارف و دعاهای پر مضمون، دین را حفظ کرد.


به مناسبت 12 محرم، تحریفات وارد شده درباره امام چهارم در واقعه عاشورا و پس از آن را مرور می‌کنیم. گلچینی از نوشته‌های استاد مرتضی مطهری درباره این تحریفات را در ادامه می‌خوانید:


بیهوش بودن امام سجاد(ع) در طول حادثه کربلا


داستان جعلی و تحریفی که درباره امام نقل می‌کنند این است که می‌گویند در روز عاشورا وقتی برای امام حسین(ع) یاوری باقی نماند، امام سجاد(ع) پرسید: پدر جان کار شما و این مردم به کجا کشید؟ (یعنی تا آن وقت امام زین‌العابدین بی‌خبر بوده است) امام فرمود: پسر جان به جنگ کشید.


امام سجاد(ع) پرسید: حبیب بن مظاهر چه شد؟ فرمود کشته شد. و همینطور از دیگر یاران پرسید. امام حسین(ع) فرمود بدان که در میان خیمه‌ها غیر از من و تو مردی نمانده است. این قصه از حواشی زیادی برخوردار است و غرض این است که امام سجاد(ع) از اول مقاتله تا وقت مبارزه پدر اصلاً از حال نزدیکان و انصار و میدان جنگ خبری نداشته است.


این داستان جعلی و دروغ است. امام آن قدر مریض و بیهوش نبوده که نداند چه گذشته است. تاریخ می‌نویسد حتی در همان حال امام حرکت کرد و فرمود عمع عصای مرا با یک شمشیر بیاور. در واقع یکی از کسانی که در واقعه حاضر بوده و آن را نقل کرده است، شخص امام سجاد(ع) است.


گریختن مادر امام سجاد(ع) بعد از شهادت امام حسین(ع)


تحریف دیگر این است که می‌گویند شهربانو مادر امام سجاد(ع) در کربلا بوده و بعد از شهادت امام حسین(ع) یک مرتبه سوار بر اسبی که در آنجا بسته بوده شده و فرار کرده است. لشکر عمر سعد هم به دنبالش آمده‌اند. حالا اگر بگوییم اسب بی‌بی شهربانو نظر کرده بوده ناچار باید بگوییم اسب‌های لشگر عمر هم نظرکرده بودند که 150 فرسخ یک نفس آمده‌اند! وقتی که داشتند او را می‌گرفتند، می‌خواست بگوید «یاهو» مرا بگیر، اشتباه کرد و گفت «یا کوه» مرا بگیر و کوه هم گرفت!


تاریخ می‌گوید والده امام سجاد(ع) بعد از وضع حمل از دنیا رفته و اساساً در کربلا وجود نداشته است. یک مقتل را نمی‌بینید که گفته باشد مادر امام (چه بی‌بی شهربانو باشد چه کس دیگر، که سر این موضوع اختلاف است) در کربلا حضور داشته است. افسانه‌ای است که جعل کرده‌اند و عده‌ای هم به آن اعتقاد دارند.


تحریف مخصوص ما ایرانی‌ها: امام زین‌العابدین بیمار


یک چیزی که مخصوص ما ایرانی‌هاست، این است که می‌گوییم: «امام زین‌العابدین بیمار». شما در غیر زبان فارسی در جای دیگر این کلمه «بیمار» را دنبال اسم امام زین‌العابدین نمی‌بینید. مثلاً در زبان عربی، ایشان القاب زیادی دارند. «السّجاد» یکی از القابشان است و «ذو الثَّفَنات» یکی از القابشان است.


شما ببینید یک کتاب در دنیا پیدا می‌کنید که یک لقبی به زبان عربی به امام داده باشند که مفهوم بیمار را برساند؟ من نمی‌دانم چطور شده که ما فارسی‌زبان‌ها این لقب را به امام داده‌ایم؟! البته علتش معلوم است. امام زین‌العابدین در ایام حادثه عاشورا - بگویم من‌الاتفاق، بگویم تقدیر الهی بود برای اینکه امام زنده بماند و نسل امام حسین(ع) از این طریق محفوظ بماند - بیمار بودند و همان بیماری ایام عاشورا سبب نجات ایشان شد. چند بار تصمیم گرفتند امام را بکشند، چون بیماری ایشان در آن وقت شدید بود، گفتند: «اِنَّهُ لِما بِهِ» یعنی این که دارد می‌میرد، چرا دیگر او را بکشیم؟ کیست در دنیا که در عمرش بیمار نشود؟ هر کسی در عمرش یک بار، دو بار بیمار می‌شود.


غیر این چند روز شما ببینید یک جا نوشته‌اند که امام زین‌العابدین بیمار بود؟ ولی ما امام زین‌العابدین را یک آدم بیمارِ مریضِ زردرنگِ تبِ لازمی تصور کرده‌ایم که همیشه عصا به دستش است و با کمر خم دارد راه می‌رود و آه می‌کشد. آن وقت می‌گوییم امام چهارم ما هم هست. همین دروغ و تحریف سبب شده است که بسیاری از اشخاص آه بکشند، ناله کنند، خودشان را به موش‌مردگی بزنند و مردم از آنها احترام کنند، بگویند ببین آقا را! درست امام زین‌العابدین بیمار! این تحریف است. امام زین‌العابدین با امام حسین(ع) هیچ فرق نداشته است، با امام باقر(ع) از نظر مزاج و بنیه هیچ فرق نداشت. امام چهل سال بعد از حادثه کربلا زنده بود و مثل همه سالم بود. با امام صادق(ع) فرقی نداشته است. چرا ما بگوییم «امام زین‌العابدین بیمار»؟!


خدا رحمت کند مرحوم آیتی (رضوان اللّه علیه) را که یک گوهر گران‌بهایی بود از دست ما رفت. ایشان هم همین موضوع را جزء مسائلش طرح کرد. گفت همین چه حرفی است که ما به امام زین‌العابدین نسبت بیماری می‌دهیم؟ یک لقب به امام داده‌ایم که هرکس بشنود خیال می‌کند امام یک مردی بوده در تمام عمر بیمار. بعد یک قضیه جالبی نقل کرد. گفت که همین چندی پیش یکی از مجلات را می‌خواندم که در آن مجله نویسنده مقاله‌ای از وضع دولت و کارمندان دولت انتقاد کرده بود. این طور انتقاد کرده بود که اغلب کارمندان دولت و متصدیان امور یا افراد بی‌عرضه‌ای هستند یا افراد ناپاکی؛ یا عرضه دارند و ناپاک‌اند یا پاک‌اند و بی‌عرضه. عین عبارت را ایشان نقل کردند. نوشته بود که اغلب متصدیان امور یا شمرند یا امام زین‌العابدین بیمار و حال آنکه ما نیازمندیم به افرادی که حضرت عباس باشند، هم پاک باشند و هم کاربر؛ یعنی شمر کاربر بود ولی ناپاک، امام زین‌العابدین بیمار آدم پاکی بود، متأسفانه کاربر نبود، عرضه و لیاقتی نداشت؛ حضرت عباس خوب بود که هم پاک بود و هم کاربر!


به همان آدم اگر بگویید امام‌هایت را بشمار، می‌گوید امام چهارم من امام زین‌العابدین بیمار است. یک آدمی که تو اعتقادت - العیاذ باللّه - درباره او این است که او یک آدم پاکی بود ولی کاربر نبود و حضرت عباس که مأموم بود و امام نبود از او بالاتر بود چون هم پاک بود و هم کاربر، پس چه امامی و چه پیشوایی؟! ببینید همین یک جریان کوچک چقدر انحراف به وجود می‌آورد. ما ایرانی‌ها یک مردم ضعیف‌پسندی هستیم. آه و ناله کردن در میان ما سرقفلی دارد. هرکس می‌خواهد بگوید من آدم خوبی هستم، خودش را شل می‌کند، رها می‌کند، آه می‌کشد، ناله می‌کند. این معلول همین دروغی است که ما به امام زین‌العابدین نسبت داده‌ایم و ایشان را «امام زین‌العابدین بیمار» می‌خوانیم. تا شخصی می‌گوید آه، می‌گوییم درست مثل امام زین‌العابدین بیمار!


مرحوم شمس، واعظ تهرانی معروف گفته بود در مشهد یک شبی ما را به جایی دعوت کردند، ما هم به خیال اینکه یک مهمانی معمولی است رفتیم. دیدیم نه، جمعیت خیلی زیاد است. سفره آوردند. دیدم در جلو هر یک از ما یک بشقاب غذا گذاشته‌اند.


من هرچه که نگاه کردم نفهمیدم چیست؟ چون این قدر تیره بود که از ماش تیره‌تر. دست گذاشتم، دیدم هر جایش دست می‌گذارم از بشقاب می‌خواهد بیرون بیاید؛ این قدر سفت و محکم است. منتظر شدیم که چیز دیگر بیاورند. دیدم نه، جمعیت شروع کردند از همین‌ها استفاده کردن. صاحب خانه را صدا کردم آمد. گفتم اینها چیست که به حلق خلق‌اللّه می‌کنی؟ گفت ای آقا! شما هم از این حرف‌ها می‌زنید؟ از شما قبیح است، زشت است. چطور؟ گفت این آش امام زین‌العابدین بیمار است. گفتم اگر راست می‌گویی که آش امام زین‌العابدین بیمار است، پس بیماری ایشان در همه عمر از همین آش بوده که می‌خورده‌اند! این‌هاست که چهره‌های پاک و نورانی را مشوّه کرده است و مشوّه می‌کند.


اصلاً امامت به معنی نمونه و سرمشق بودن است؛ یعنی فلسفه وجود امام این است که یک انسانِ مافوق باشد، یک انسان مافوق انسان‌ها باشد، همین طوری که پیغمبران «بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یوحی اِلَیْهِ» بودند تا مردم از این مثل‌های اعلا پیروی و تبعیت کنند. اما وقتی که چهره این شخصیت‌ها این قدر مشوّه و خراب شد، سیمایشان تغییر کرد، اینها دیگر قابل پیروی و لایق پیروی نیستند و نمی‌شود از اینها پیروی کرد؛ یعنی پیروی از این شخصیت‌های خیالی به جای این که نافع باشد نتیجه معکوس می‌بخشد. 

در عظمت سوگ امام حسین (ع): صاحب عزایی به عظمت خدا

امیر دبیری مهر
کد خبر: ۴۴۶۶۲۹
تاریخ انتشار:

۱۱ آبان ۱۳۹۳ - ۲۳:۲۴


عشق و شوق فراگیر و عالمگیر به امام حسین (ع ) و فرزندان و اصحاب وفادار ایشان بسیار راز آلود و تامل برانگیز است . چه بسیار آزادگان و اصلاح گران و مبارزان و رهبران و حتی پیامبران در تاریخ بوده اند که نامشان به نیکی در جریده عالم ثبت شده است و آبروی بشریت محسوب می شوند و احترام انسانها را در ادوار تاریخ برانگیخته اند اما نام و یادشان اشکی بر چشم ، عشقی در دل و شوری در جان ایجاد نمی کند . بسیاری از این نام آوران در راه حقیقت وزیبایی و آزادی انسانها از طوق بندگی و خواری زجرها کشیده اند و دردها تحمل کرده اند و برخی شهد شهادت نوشیده اند اما هیچ کدام مانند حسین بن علی (ع ) بغض در گلو و شور در وجود انسانها ایجاد نمی کنند.
تکرار نقل و روایت تراژدیها و حماسه های تاریخی از جاذبه آنها می کاهد و به عبارتی همه رخدادها  کهنه و قدیمی و تکراری می شوند جز تاسوعا و عاشورای حسینی . هر سال که می گذرد این آیین و مناسک دینی و انسانی و روحانی پرشور تر و جذاب تر و دلربا تر می گردد. در این تردیدی نیست که راه حسین  و مصائب حسین منحصر به فرد است و این یکتایی و یگانگی مصائب ایشان هر روح سالم و هر وجدان بیداری را می گدازد و تاب و تحمل را از سوگواران حضرتش می ستاند  اما راز مانایی شور حسینی در پهنه تاریخ و درازنای روزگاران در چیست ؟ چگونه است که گویی روح بلند امام همام ناظر و حاضر بر این سوگواری هاست و دست عنایت و نوازش او بر سر همه سوگوارانش کشیده می شود. سفره  نعمت و رحمت و برکت و شفا و گشایش حسین نه تنها در 1400سال برچیده نشده بلکه هر سال گسترده تر و پر بارتر و جان افزا تر شده است ؟ راز این همه عزت و محبوبیت در چیست ؟ حقیقتا و بدون مجامله واژه عزت وامدار نام حسین است . حسین آبروی تاریخ است اما چرا و چگونه چنین واقعیتی در برابر دیدگان ما تجلی یافته است؟ پاسخهای گوناگونی به این پرسش ارایه شده و داده خواهد شد اما حقیر در این نوشته نگاه دیگری به امام مظلومان و آقای عزت مندان و محبوب و معشوق آزادگان جهان کرده ام و آن بیان این واقعیت است که حسین بلاشک برگزیده خدا در اعطای عزت و کرامت است  . گویی حضرت حق در میان خیل انسانهای بزرگ و جاویدان اعصار مختلف امانتی را به آنها عرضه داشت به نام عشق و پرستش و البته  بسیاری با روح بزرگشان تحمل برداشتن این بار امانت را داشته اند ولی حسین است که یکجا و به شکل اکمل امانت دار خدا گشت و یگانه قهرمان صحنه عشق بازی با خدا در عاشورا شد . العیاذبالله و بروجه تمثیل خدا نیز بر این همه محبت و عشق و بندگی و فرمانبری حسین به خدای خود اشک ریخت . حسین آبروی انسان و بشریت را در دستگاه الهی و آفرینش خرید . بزرگی حرکت او و عمق مصیبت های او پرده ای شد بر همه زشتی ها و پلیدی هایی که به نام بشر ثبت شده است . او ضامن جاویدان هدایت پذیری و رستگاری انسان شد . ملایکه را در اطاعت مشتاقانه و پارسایانه حیرت زده کرد و شیطان را  بیش از همیشه در رد دعوت به خودخواهی خجلت زده نمود. خدای مهربان و غفور و شکور نیز به مصداق ایه شریفه
إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ( توبه / 111)
به عهد خود وفا نموده است و مهر و عشق حسین را در فطرت ابنای بشر قرار داده است و چه محرومیت بزرگی است برای کسی که این دانه فطرتش را با اشک بر حسین پرورش ندهد.
در واقع امر امام حسین تجلی وعده برحق الهی مبنی بر
 وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا (اسرا /81) است .
خداوند در تاریخ برگزیده ای می خواست که غلبه حق و حقیقت و درستی و پاکی و زیبایی بر باطل و دروغ و پلیدی و زشتی را در یک هماورد و در یک میدان و به بهایی بالا و والا نشان دهد و این رسالت بزرگ هزینه و بهای بالایی داشت که هیچ کس تاب و توان آن را نداشت و ندارد و نخواهد داشت جز حسین (ع ) که با مظلومیت خود درروزها و شبها و ساعات غمبار قبل از عاشورا و در نهایت با  شهادت جانگداز خود در عاشورا بهای آن را پرداخت و لی برای همیشه تاریخ فریاد زد که حق و راستی و پاکی باقی و پابرجا و باطل و دروغ و زشتی میراست و باطل فقط گهگاهی ظاهر می شود ولی در نهایت زایل شدنی است
ضرب الله الحق والباطل فاما الزبد فیذهب جفاء و اما ماینفع الناس فیمکث فی الارض کذلک یضرب الله الامثال(رعد/17)
 اینچنین است که در واقع خداوند متعال بعنوان مظهر حق و حقیقت و منشا و خالق عالم صاحب عزای حسین است و خود ضامن زنده نگهداشتن نام و یاد حسین است و خود او سوز و گداز بر ای بنده برگزیده اش را در جانها می افشاند و شوق برپایی پرچمهای سوگواری و روضه و عزای حسین را در دلهای مومنین می تاباند . حال می توان فهمید که چرا دردانه هستی و هدف خلقت عالم یعنی رسول اعظم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و اله وسلم می فرماید
  إِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ فِی السَّمَاءِ أَکْبَرُ مِنْهُ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمَکْتُوبٌ عَنْ یَمِینِ عَرْشِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِصْبَاحُ هُدًى وَ سَفِینَةُ نَجَاةٍ وَ إِمَامٌ غَیْرُ وَهْنٍ وَ عِزٌّ وَ فَخْرٌ وَ عِلْمٌ وَ ذُخْرٌ  (عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج ‏1، ص 59 – 64)
"قسم به خدایى که به حقّ مرا پیامبر فرموده است، [مقام‏]حسین بن على در آسمان بالاتر از [مقام‏] او در زمین است، و در طرف راست عرش الهى در باره او چنین نوشته شده است: چراغ هدایت و کشتى نجات، امام استوار، مایه عزّت و افتخار و [دریاى‏] علم و گنجینه."
از این رو می توان گفت ایام سوگواری حسین بن علی (ع ) همچون شب قدر فرصتی است برای رهایی از شر پلیدی ها و زشتی ها و دوستی و نزدیکی به خدای رحمان و زیبنده شدن به نیکی ها و پاکی ها . و این همه از برکت وجود امام حسین (ع )است و چون بسیاری با چشم دل و سر این راز را دیده و گشوده اند در برپایی عزای حسین و پرچم هدایت او پیشگام و پیشرو می شوند و سفره شکرگزاری او هیچ گاه جمع نمی گردد . اینچنین است که کودک و جوان و زن و مرد با هر میزان شور و شعور و سعادت زیر خیمه حسین قرارمیگیرند و باران رحمت الهی بواسطه شفاعت و آبروی حسین بر دل و جسم و جان همگان می بارد و جوانه های عشق و علاقه و شیفتگی به حضرت اباعبدالله را به نهال تقوا و رستگاری مبدل می سازد و تجلیل امام از عمق جانها بر زبانها جاری می شود که

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ علیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ.... السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ...

آسمان قرضش را به دریاچه ارومیه پس داد؛ سهم آدمها در مدیریت منابع آبی هنوز مانده!

گویی مثل سلامتی که در بودش احساسش نمی‌کنیم، تازه دریافته باشیم بود نگین آبی آذربایجان تا چه اندازه برایمان مهم است. اینقدر مهم که در سفر انتخاباتی کاندیداها، برنامه ایشان برای احیای دریاچه را جویا شویم و از ایشان وعده بگیریم و...؛ اما واقعیت نشان می‌دهد که وعده‌ها به تحقق نرسیده، دریاچه با معجزه‌ای در آستانه احیا قرار گرفته تا به یادمان بیاورد اگر دست جنبانده بودیم، چه بسا امروز اوضاع بهتری را تجربه می‌کردیم.
کد خبر: ۴۴۷۲۸۴
تاریخ انتشار:
۱۵ آبان ۱۳۹۳ - ۱۶:۰۰
-
06 November 2014
حال دریاچه ارومیه خوب شده‌ است؛ نه خوبِ خوب، ولی در قیاس با وضعیت اسفناکی که داشت می‌توان ادعا کرد رو به راه شده و در آستانه بهبودی قرار گرفته است.


به گزارش «تابناک»، هرچه بهار و تابستان امسال و حتی پاییز و زمستان سال گذشته کاهش حجم بارندگی‌ها نوید از بروز خشکسالی دامنه‌دار و طولانی مدتی برای سرزمین‌مان می‌داد و نگرانی کاهش منابع آب شیرین کشورمان را در قامت بحرانی قریب الوقوع یادآور می‌شد، حال ناخوش پهنه‌های آب شور میهنمان چون دریاچه ارومیه حکم نمکی بر زخم‌هایمان را داشت.
بزرگترین دریاچه کشورمان به ناگاه تا حدود زیادی خشک شده و به جای مزایایش، تهدید توفان نمک جایگزین شده بود و همه این اتفاقات شوم در حالی رخ داده بود که کمبود بارندگی‌ها مانع رها کردن آب انباشت شده پشت سدها برای احیای دریاچه می‌شد و همه این عوامل در کنار هم مجابمان می‌کرد که به نتیجه‌ای شوم قانع شویم: «احیای نیمه جنوبی دریاچه ده سال زمان می‌برد و با اما و اگرهای زیادی مواجه است، لذا بهتر است تلاشمان را برای حفظ نیمه شمالی به کار گیریم.»
البته دریاچه ارومیه تنها پهنه شور قربانی خشکسالی نبود و نیست ولی از این رو بیشتر در کانون توجهات قرار گرفت که بزرگترین آنهاست و زندگی شمار بیشتری از هموطنانمان با حیات و ممات آن گره خورده است. حیاتی که شاید اثرات مثبت آن زیاد دیده نمی‌شد ولی رو به موت قرار گرفتنش ورق را برگرداند.

گویی مثل سلامتی که در بودش احساسش نمی‌کنیم، تازه دریافته باشیم بود نگین آبی آذربایجان تا چه اندازه برایمان مهم است. اینقدر مهم که در سفر انتخاباتی کاندیداهای مختلف ریاست جمهوری، برنامه ایشان برای احیای دریاچه را جویا شویم و از ایشان وعده بگیریم و اینقدر بر این موضوع تاکید کنیم که رئیس جمهور منتخب در نخستین نشست هیات دولت، یکی از موضوعات مورد بحث را نجات دریاچه معرفی کند.
دکتر روحانی به وعده خود وفا کرد و پیگیری وضعیت این دریاچه را در دستور کار قرار داد اما وقتی کاربلدترین افراد مامور مستقیم بررسی حال و روز دریاچه شدند، نتیجه آن چیزی نبود که انتظارش را می‌کشیدیم، بلکه همه چیز به وعده حفظ شرایط موجود، آن هم با در اختیار گرفتن بودجه و امکانات لازم ختم شد و فشار افکار عمومی کاری کرد که طرح های عجیب و غریب چون انتقال آب رود مرزی به دریاچه بار دیگر مطرح شود!
اوضاع بحرانی دریاچه نه تنها خوب نشده بود، که بحرانی تر از پیش جلوه می‌کرد تا اینکه در روزهای اخیر اتفاقی عجیب رخ داد و همه چیز دیگرگون شد؛ بی سابقه ترین بارندگی صد سال اخیر در حوزه آب ریز دریاچه ارومیه، اتفاقی بود که اگر بگوییم با معجره تفاوت چندانی ندارد، به نظر اغراق نکرده‌ایم.
در چند روز سطح آب دریاچه چند ده سانت بالا آمد تا نیمه خشک شده جنوبی دریاچه هم بعد از مدت ها رنگ آب به خود دیده و تصاویر ماهواره‌ای وقوع معجزه را تایید کنند؛ معجزه‌ای زمان دار که امیدواریم با تداوم بارندگی‌ها پایدار شود و کاری کند که دل سست شده مردم از احیای دریاچه بار دیگر قرص شود.
گویی آسمانی که همیشه محکوم است رنگ آبی‌اش را از پهنه‌های آبی زمین وام گرفته، برای پس دادن قرضش با تمام قوا به میدان آمده و نقشش را تمام و کمال ایفا کرده است؛ اما سهم ما چه می‌شود؟

نه اینکه بگوییم کاری صورت نگرفته که برعکس، یکی از دلایلی که وخامت اوضاع دریاچه ارومیه به خوبی درک شده، بررسی های علمی و کارشناسی صورت گرفته در دولت جدید است اما وقتی می‌شنویم که نتیجه همه این بررسی ها در قالب طرح هایی برای احیا دریاچه دیده شده که روز یکشنبه هفته جاری در جلسه‌ هیات دولت به امضای رئیس جمهور رسید، آیا نمی‌توان از کندی پیشرفت امور گلایه کرد؟


مطالب مرتبط

10 شغل جدید و شاید عجیبِ مردم در آینده

یک پزشک: اگر یک قرن پیش کسی به شما می‌گفت کسانی پیدا خواهند شد که کارشان مثلا برنامه‌نویسی یا طراحی صفحات وب باشد، آیا کسی پیدایش این مشاغل را باور می‌کرد و شناختی نسبت به ماهیت آنها می‌داشت؟
 
به همین ترتیب پیشرفت فناوری و تکامل جوامع انسانی، باعث خواهد شد که در آینده شاهد به وجود آمدن شغل‌ها و حرفه‌های تازه باشیم.
 
در این پست ۱۰ شغلی را با هم مرور خواهیم کرد که در آینده نسبتا نزدیک مثلا در دو دهه بعد رواج پیدا خواهند کرد.
 
۱- نوستالژیست

 
آدمی است دیگر! همیشه دوست دارد که محل زندگی خود را به سبک‌های مختلف آماده کند.
 
در فیلم Midnight in Paris قهرمان‌های فیلم شاهد بودند که آدم‌های هر دوره‌ای دلتنگ زندگی ساکنان دهه‌ها پیش پاریس می‌شدند و زندگی در دهه‌ها پیش را پررنگ و لعاب‌تر و رُمانتیک‌تر می‌دانستند.
 
به شیوه مشابهی هیچ بعید نیست که آدم‌های دهه، مخصوصا تحت فشار زندگی مدرن و بسیار ماشینی و احتمالا خالی از معنویت دهه‌ها بعد، هوس کنند که جلوه‌ای از گذشته مثلا دهه ۱۹۸۰ یا اصلا دهه‌ای را که ما در آن به سر می‌بریم، بازسازی کنند و برای این کار به آدم‌های متخصصی نیاز خواهند داشت که اتاق‌ها و خانه‌هایشان را به سبک گذشته بیارایند.
 
۲- جراح از راه دور یا Telesurgeon
 

همین حالا هم جلوه‌هایی از پزشکی از راه دور را شاهد هستیم، در دهه‌های آینده اما این کار بسیار رایج‌تر خواهد شد. با پیشرفت وسایل دقیق جراحی کنترل از راه دور، احتمالا جراحی‌ها چه به صورت جراحی‌های اورژانس بیماران دچار تروما یا جراحی‌هایی مثل جراحی‌های زیبایی، از حالت کنونی به درخواهند آمد.
 
در این صورت احتمالا ما شاهد مسائل جدیدی خواهیم بود:
 
- بیماران ثروتمندی که خودپسندانه ترجیح می‌دهند در یکی از مراکز نزدیک پزشکی، توسط بهترین جراحان دنیا عمل شوند.
 
- یا جراحان چینی که با نصف قیمت، جراحی می‌کنند و کار و کسب جراحان داخلی را کساد می‌کنند.
 
- شاید هم بازار سیاه جراحی‌های غیرقانونی را شاهد باشیم!
  
۳- احیاکنندگان طبیعت

 
هیچ نمی‌دانیم که در دهه‌ها بعد اصولا طبیعتی هم باقی خواهد ماند یا نه. می‌توان حدس زد در آن زمان آنقدر مساحت نقاط بکر و دست‌نخورده طبیعت کم شود که به جای حرفه حفظ محیط زیست، شاهد رونق گرفتن حرفه احیای طبیعت باشیم.
 
احیاکنندگان طبیعت، احتمالا با داشتن دانش زیست‌شناسی و ژنتیک پیشرفته و فناوری‌های نوین تلاش خواهند کرد به صورت محدود برای آدم‌های دلتنگ، جلوه‌هایی از طبیعت را ایجاد کنند.
 
۴- طراحان زباله

 
در ادامه مشاغل کنونی مثل بازیافت زباله و با تکامل دانش‌هایی مثل مهندسی مواد، احتمالا سر و کله «طراحان زباله» پیدا خواهد شد. حجم زباله در دهه‌ها بعد بسیار بیشتر خواهد شد و انسان‌های مجبور خواهد شد که توده‌ها بزرگ زباله را به صورت‌های جدیدی بیارایند، طوری که تحمل آنها ساده‌تر شود.
 
شاید به سبک Wall E!
 
5- متخصصان تسهیل پروژه‌ها

 
پروژه‌های آینده بسیار پیچیده‌تر از پروژه‌های کنونی خواهند بود و بنابراین لازم است که کسانی پیدا شوند که کارشان تبدیل مراحل متعدد یک کار، به مراحل ساده‌تر و کمتر بشود. آنها یاوران مدیران پروژه خواهند شد.
 
۶- راهنماهای سیستم‌های بهداشتی و درمانی
 

همین حالا هم شاید به چنین حرفه‌ای نیاز داشته باشیم. در سیستم درمانی ایران که اصولا خبری از ارجاع و اجرای الگوریتم‌های از پیش‌تعریف‌شده درمانی و بهداشتی نیست، این خود بیماران هستند که انتخاب می‌کنند بیماری‌شان به کدام تخصص مربوط است، خود پزشک را انتخاب می‌کنند و پزشک مربوطه هم تنها از زاویه تنگ تخصص خود، به بررسی بیماری می‌پردازد. گذشته از آن، اگر عضوی از خانواده شما مبتلا به بیماری شود، عملا اجرای مراحل تشخیصی و درمانی بسیار گیج‌کننده خواهد بود.
 
اما صرف‌نظر از شرایط خاص ما در ایران، در آینده با پیشرفت دانش پزشکی و ایجاد زیرشاخه‌های فوق‌تخصصی، روند تشخیص و درمان بیماری‌ها پیچیده خواهد بود و بیماران و اعضای خانواده آنها نیاز به راهنماهای ویژه‌ای خواهند داشت.
 
این راهنماها ترکیبی از دانش پزشکی، مشاوران روانپزشکی و کارشناسان اقتصادی را خواهند داشت و می‌توانند به خوبی بیماران و اعضای خانواده آنها را راهنمایی کنند.
 
۷- درمانگرهای سال‌های پایانی عمر

 
با افزایش امید به زندگی، سال‌های پایانی عمر انسان‌ها، توأم با شرایط ایستایی خاصی خواهد شد. در این سال‌ها که ما علیرغم داشتن بیماری‌های متعدد، همچنان زنده خواهیم بود، کیفیت زندگی کاهش خواهد یافت. پس لازم است که علاوه بر متخصصان کنونی طب سالخوردگی، درمانگرهایی هم به مردم کمک کنند و به آنها در مورد چگونگی گذران مناسب سال‌های پایانی مشاوره بدهند.
 
۸- طراحان بازی‌وارسازی

 
در دهه‌های آینده ما نیاز خواهیم داشت که کارها پیشرفته و دشوار آن زمان را با روحیه و نشاط بهتری انجام بدهیم و در این راستا، سر و کله متخصصان بازی‌وارسازی یا Gamification پیدا خواهد شد.
 
آنها دنیا را به محیط قابل تحمل‌تری تبدیل می‌کنند و ترتیبی می‌دهند که روند آموختن مهارت‌ها یا انجام کارها، ساده‌تر شود، انگیزه انجام کارها را پیدا کنیم و تنش‌های روزانه ما کم شود.
 
۹- مشاوران ربات‌ها

 
کسانی پیدا خواهند شد که به شما در مورد مدل‌های بسیار متنوع ربات‌ها مشاوره بدهند و بتوانند در انتخاب مدل‌ مناسب ربات خانه‌دار یا مربی توصیه‌های خوبی کنند.

۱۰- سرگرم‌کننده‌های چندرسانه‌ای

 
دی جی‌ها یا خوانندگان مراسم جشن کنونی را فراموش کنید. در آینده سر و کله کسانی پیدا خواهد شد که برای برگزاری بهتر مراسم ازدواج یا کارزارهای تبلیغاتی می‌توانند به صورت چندرسانه‌ای به ما کمک کنند.
 
آنها صوت و ویدئو و عکس و واقعیت افزوده را با هم ترکیب می‌کنند و از ترکیب آنها شیوه جدیدی برای سرگرم کردن ما ایجاد خواهند کرد.