واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

ارزیابیهایی درباره برخی پیآوردهای هوش مصنوعی برای انسانها

پیش‌بینی بانک آمریکایی: هوش مصنوعی روی ۳۰۰ میلیون شغل اثر می‌گذارد
گلدمن ساکس، شرکت سرمایه‌گذاری آمریکایی، در یادداشتی تحلیلی از احتمال اثرگذاری هوش مصنوعی بر ۳۰۰ میلیون شغل خبر داده است.

گلدمن ساکس، شرکت سرمایه‌گذاری آمریکایی، در یادداشتی تحلیلی از احتمال اثرگذاری هوش مصنوعی بر ۳۰۰ میلیون شغل خبر داده است. مدیران گلدمن ساکس در یادداشتی خطاب‌به سرمایه‌گذاران نوشته‌اند اگر وعده‌های مربوط‌به هوش مصنوعی مولد رنگ حقیقت به خود بگیرند، «اختلال قابل‌توجه» در بازار نیروی کار رخ خواهد داد. به گفته‌ی گلدمن ساکس، دو‌سوم از شغل‌های آمریکا در معرض تأثیرپذیری از سیستم‌های خودکار مبتنی‌بر هوش مصنوعی هستند و وظایف کاری بالغ‌بر ۵۰ درصد از این شغل‌ها را می‌توان با هوش مصنوعی جایگزین کرد.

گلدمن ساکس، شرکت سرمایه‌گذاری آمریکایی، در یادداشتی تحلیلی از احتمال اثرگذاری هوش مصنوعی بر ۳۰۰ میلیون شغل خبر داده است.

پیشرفت‌های اخیر در حوزه‌ی هوش مصنوعی باعث شده مردم نگران امنیت شغلی خود شوند و آن‌طور که به‌نظر می‌رسد، این نگرانی کاملا درست است. گلدمن ساکس، شرکت سرمایه‌گذاری بزرگ آمریکایی، در گزارشی جدید گفته است که فناوری هوش مصنوعی مولد بالغ‌بر ۳۰۰ میلیون شغل را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

مدیران گلدمن ساکس در یادداشتی خطاب‌به سرمایه‌گذاران نوشته‌اند اگر وعده‌های مربوط‌به هوش مصنوعی مولد رنگ حقیقت به خود بگیرند، «اختلال قابل‌توجه» در بازار نیروی کار رخ خواهد داد. به گفته‌ی گلدمن ساکس، دو‌سوم از شغل‌های آمریکا در معرض تأثیرپذیری از سیستم‌های خودکار مبتنی‌بر هوش مصنوعی هستند و وظایف کاری بالغ‌بر ۵۰ درصد از این شغل‌ها را می‌توان با هوش مصنوعی جایگزین کرد.

تحلیلگران معتقدند با وجود آثار گسترده‌ی هوش مصنوعی بر بازار نیروی کار، اکثر شغل‌ها و صنایع تا حدی در معرض اتوماسیون قرار می‌گیرند، به‌همین‌دلیل پیش‌بینی می‌شود که هوش مصنوعی به‌جای جایگزینی، مکمل آن‌ها شود.

ممکن است در نهایت هفت درصد از شغل‌های آمریکا به‌طور کامل با هوش مصنوعی جایگزین شوند، ۶۳ درصد از هوش مصنوعی به‌عنوان مکمل بهره بگیرند و ۳۰ درصد از هوش مصنوعی متأثر نشوند.

گلدمن ساکس می‌گوید هوش مصنوعی مولد که توانایی تولید انواع محتوا را دارد، نمایانگر «پیشرفتی عظیم با آثار احتمالا بزرگ بر اقتصاد کلان» است. استفاده‌ی گسترده از هوش مصنوعی ممکن است ارزش نهایی کالاها و خدمات سراسر دنیا را در ۱۰ سال آینده به‌میزان هفت درصد افزایش دهد.

فناوری هوش مصنوعی مولد از زمان انتشار عمومی ChatGPT در اواخر سال گذشته‌ی میلادی، به‌شدت در معرض توجه قرار گرفته است. ChatGPT چت‌باتی قدرتمند است که می‌تواند متن و شعر و کد بنویسد. مایکروسافت از فناوری استفاده‌شده در ChatGPT برای تقویت برخی از سرویس‌هایش نظیر موتور جست‌وجوی بینگ استفاده کرده است.

رشد انفجاری ChatGPT باعث شده است شماری از بزرگ‌ترین شرکت‌های حوزه‌ی فناوری سرمایه‌گذاری سنگینی در این حوزه انجام دهند. مایکروسافت ۱۰ میلیارد دلار در شرکت خالق ChatGPT سرمایه‌گذاری کرد و گوگل پروژه‌های هوش مصنوعی را در بالاترین اولویت قرار داد.

گلدمن ساکس در یادداشت جدیدش به مطالعه‌ای اشاره کرد که نشان می‌دهد ۶۰ درصد از شغل‌های امروز در سال ۱۹۴۰ وجود نداشتند. این شرکت می‌گوید یک‌چهارم از تمامی وظایف کاری انجام‌شده در ایالات متحده و اروپا ممکن است به دست هوش مصنوعی بیفتد.

در آمریکا، مشاغل اداری و حقوقی و معماری و مهندسی در بیشترین خطر اتوماسیون هستند. شغل‌هایی که کمتر در معرض هوش مصنوعی قرار می‌گیرند شامل مواردی مثل نظافت، نصب و تعمیر محصولات و کارهای ساختمانی است.

منبع: زومیت





انسان‌ها به‌دست هوش‌مصنوعی حذف می‌شوند؟

انسان‌ها به‌دست هوش‌مصنوعی حذف می‌شوند؟
گروه علمی: «جفری هینتون»، پدرخوانده هوش مصنوعی باور دارد که هوش مصنوعی به‌سرعت درحال پیشرفت است و پیش‌بینی کرده که احتمال حذف انسان‌ها در آینده‌ای نزدیک توسط نسل جدید از این فناوری، یک احتمال غیرممکن نیست.
جفری هینتون، دانشمند کامپیوتر انگلیسی، بیشتر به عنوان «پدرخوانده هوش مصنوعی» شناخته می‌شود. کار اصلی او بر روی شبکه‌های عصبی با تقلید از فرآیندهای شناخت انسان، پایه‌های مدل‌های یادگیری ماشین امروزی را شکل داد. او خلق این فناوری را به اختراع برق یا چرخ تشبیه کرده است. او که در گوگل و دانشگاه تورنتو کار می‌کند، می‌گوید توسعه هوش جامع مصنوعی سریع‌تر از آن‌چه تصورش را می‌کنید، درحال پیشروی است.
 
جفری هینتون درباره آینده هوش مصنوعی نسل جدید پیش‌بینی می‌کند: «تا همین چند وقت پیش فکر می‌کردم 20 تا 50 سال دیگر زمان لازم است تا به هوش مصنوعی همه‌کاره برسیم. حالا معتقدم احتمالاً 20 سال یا کمتر زمان لازم داریم.» او همچنین در پاسخ به این سؤال که آیا هوش مصنوعی می‌تواند بشریت را از بین ببرد یا نه، گفت: «فکر می‌کنم غیرقابل‌تصور نیست. تنها همین را می‌گویم.»
هنوز برای کنترل هوش مصنوعی دیر نیست
هوش جامع مصنوعی یا AGI به سیستمی اشاره می‌کند که بتواند مانند انسان‌ها همه فعالیت‌های ذهنی را در بر بگیرد. چنین سیستمی هنوز به‌وجود نیامده است، اما با ظهور ابزارهای جدید هوش مصنوعی از جمله ChatGPT، این بحث دوباره داغ شده است. هینتون باور دارد که کامپیوترها درنهایت می‌توانند قابلیت تفکر و ایده‌پردازی پیدا کنند تا خودشان را بهبود ببخشند.

به بیان دیگر AGI اصطلاحی است که هوش مصنوعی بالقوه‌ای را توصیف می‌کند که می‌تواند سطوح هوش انسانی یا فوق‌انسانی را نشان دهد. یک AGI به جای اینکه آشکارا تخصصی باشد، قادر به یادگیری و فکر کردن به تنهایی برای حل طیف وسیعی از مشکلات است.

در حال حاضر، نشانه‌های AGI اغلب برای تقویت قابلیت‌های مدل‌های فعلی مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما صرف نظر از غوغای صنعت که از ورود آن استقبال می‌کند یا اینکه واقعاً چه مدت ممکن است تا AGI برای ما طلوع کند، هینتون می‌گوید که اکنون باید به دقت عواقب آن را در نظر بگیریم که ممکن است شامل یک مسئله جزئی در تلاش برای نابود کردن بشریت باشد.
 
پدرخوانده هوش مصنوعی گفته است که متخصصان باید درباره این مسئله فکر کنند و ببینند که چطور می‌توانند چنین سیستم‌هایی را تحت کنترل در بیاورند. با این حال، او تاکید داشته است که بیشتر نگرانی‌های مردم پیرامون خودآگاهی هوش مصنوعی در آینده نزدیک محقق نخواهد شد. هینتون می‌گوید: «فکر می‌کنم خیلی منطقی است که مردم نگران چنین مسائلی باشند، ولی چنین اتفاقاتی در یک یا دو سال آینده رخ نخواهد داد.» البته او اعتقاد دارد که حرف‌زدن و فکرکردن پیرامون این موضوعات برای همه مفید است.
همچنین، بر اساس دیدگاه هینتون، بشریت هنوز اندکی فضای تنفسی دارد تا اینکه اوضاع کاملاً از کنترل خارج شود، زیرا مدل‌های کنونی در دسترس عموم، جای کار بیشتری دارند. از سوی دیگر نیز «سم آلتمن»، مدیرعامل OpenAI هم چندی پیش درباره توسعه ChatGPT و هوش مصنوعی همچنین در این باره گفته بود: «باید در این مسیر مراقب باشیم. فکر می‌کنم مردم باید خوشحال باشند که ما کمی در این باره واهمه داریم.»

هینتون نیز پیش‌بینی می‌کند که «ما به سمت سیستم‌هایی حرکت می‌کنیم که می‌توانند دیدگاه‌های مختلف جهان را درک کنند که ترسناک است، زیرا به این معنی است که هر کسی که از هوش مصنوعی بهره می‌برد می‌تواند از آن استفاده کند و جهان‌بینی ویژه خود را ایجاد کند.» با این حال، هینتون معتقد است که مسئله واقعی در افق این است که فناوری هوش مصنوعی که ما در حال حاضر داریم یا «AGI» می‌تواند در انحصار دولت‌ها و شرکت‌های تشنه قدرت قرار گیرد که شاید نتایج مثبتی به دنبال نداشته باشد.





زمانی که نتوانیم میان انسان و ماشین تفاوت قائل شویم چه خواهد شد؟
یک خبر خوب نیز وجود دارد. اگر یک سیستم هوش مصنوعی برای تقلید از ذهن ما ساخته شده باشد می‌تواند پس از مرگ مان به تعامل با عزیزان مان ادامه دهد. اگر پیشرفت‌های آینده در زیست شناسی این امکان را فراهم سازد که بدن مان را ترمیم کنیم تا از پوسیدگی جلوگیری شود ما می‌توانیم برای همیشه زندگی کنیم.

 منبع: هیل
ترجمه: فرارو

  آوی لوب، رئیس پروژه گالیله و مدیر موسس ابتکار عمل سیاه چاله دانشگاه هاروارد و مدیر موسسه تئوری و محاسبات در مرکز اخترفیزیک هاروارد -اسمیتسونین و رئیس سابق بخش نجوم در دانشگاه هاروارد می‌باشد. او عضو سابق شورای مشاوران رئیس جمهور امریکا و رئیس سابق هیئت فیزیک و نجوم آکادمی‌های ملی بوده است.

پروفسور لوب نویسنده کتاب "فراز زمینی: اولین نشانه حیات هوشمند فراتر از زمین" است که از پرفروش‌ترین کتاب‌ها بوده است. کتاب جدید او با عنوان "بین ستاره‌ای" در آگوست سال ۲۰۲۳ میلادی چاپ خواهد شد. پروژه گالیله تحت هدایت او به این موضوع اختصاص دارد که انسان‌ها دیگر نمی‌توانند وجود احتمالی تمدن‌های فناوری فرازمینی را نادیده بگیرند و علم نباید به طور جزمی توضیحات بالقوه فرازمینی را به دلیل انگ اجتماعی رد کند. برخلاف سایر پروژه‌های مشابه هدف پروژه گالیله جستجوی اجسام فیزیکی و نه سیگنال‌های الکترومغناطیسی مرتبط با تجهیزات تکنولوژیکی فرازمینی است.

  معنای انسان بودن اغلب با ویژگی‌های متافیزیکی مانند "آگاه بودن"، داشتن "روح" و اعمال "اراده آزاد" همراه است. با این وجود، اگر یک سیستم هوش مصنوعی مانند نسخه بهبود یافته چت جی پی تی (Chat GPT) دارای ویژگی‌های مشابهی در بازی تقلید "آلن تورینگ" ریاضیدان باشد آن گاه چیز جدیدی در مورد واقعیت خواهیم آموخت.

بدون فرصت گفتگو برای تمایز انسان از ماشین آشکار خواهد شد که کیفیت‌های متافیزیکی پدیده‌های نوظهوری هستند، زیرا ساختار پیچیده سیلیکون در رایانه می‌تواند ساختار پیچیده‌ای از مولکول‌های آلی در مغز انسان را تقلید کند.

به عبارت دیگر، در آن صورت هیچ تفاوت اساسی‌ای بین تعاملات "من – تو" و "من – آن" که یک قرن پیش توسط "مارتین بوبر" فیلسوف تعریف شده بود وجود نخواهد داشت. در آن صورت هر دو معادل تعاملات "من – هوش مصنوعی" و "هوش مصنوعی – هوش مصنوعی" خواهند بود، زیرا هوش مصنوعی صرفا از دنیای مادی ساخته شده است.

این بدان معناست که وقتی بدن ما می‌میرد کل هویت ما می‌میرد. به عبارت دیگر، مرگ مانند جدا کردن یک سیستم هوش مصنوعی از منبع تغذیه آن است. با این وجود، یک خبر خوب نیز وجود دارد. اگر یک سیستم هوش مصنوعی برای تقلید از ذهن ما ساخته شده باشد می‌تواند پس از مرگ مان به تعامل با عزیزان مان ادامه دهد. اگر پیشرفت‌های آینده در زیست شناسی این امکان را فراهم سازد که بدن مان را ترمیم کنیم تا از پوسیدگی جلوگیری شود ما می‌توانیم برای همیشه زندگی کنیم. اگر بتوانیم بدن خود را در دنیای واقعی که در حین زندگی ما را احاطه کرده است زنده کنیم چرا رویای بقای "روح" خود را در دنیای بعدی داشته باشیم؟

این درک هشیارانه در مورد مادی گرایی یک مزیت اضافی در آموزش فروتنی به ما دارد. به ارث بردن بدن مان از والدین مانند گرفتن خودرو از یک نمایندگی است. ما صرفا می‌توانیم به نحوه استفاده از آن افتخار کنیم و نه به توانایی‌های آن خودرو. هیچ مبنایی برای افتخار کردن به آی کیو یا ضریب هوشی مان وجود ندارد همان گونه که افتخار کردن به تعداد دور در دقیقه‌ای که موتور خودروی خریداری شده مان نشان می‌دهد امری منطقی نیست.

تنها قضاوت ارزشی باید بر اساس این باشد که آیا انسان‌ها توانایی‌های خود را برای ترویج خیر یا شر به کار می‌گیرند؟ مشابه این که آیا افراد انرژی هسته‌ای را برای منافع یا سرنوشت جامعه مهار می‌کنند؟

با در نظر گرفتن مرگ قریب الوقوع مان وجود ما شکلی گذرا از ماده است. با این وجود، اگر اصول راهنمای مان حفظ شود می‌تواند مهم باشد.

ارزش آن را دارد که بررسی‌های علمی در این راستا صورت گیرند: اگر بشریت به جای صرف ۲ تریلیون دلار در سال برای هزینه‌های نظامی هزینه برای کاوش در فضا را انتخاب می‌کرد طول عمر بهتری داشتیم. همین بودجه به ما این امکان را می‌دهد که ظرف مدت کم‌تر از یک قرن به هر ستاره در کهکشان راه شیری یک کاوشگر بفرستیم که افزایشی یک میلیاردی در مقایسه با نرخ فعلی که با ارسال پنج کاوشگر بین ستاره‌ای در طول پنج دهه از وویجر ۱ و ۲ گرفته تا پایونیر ۱۰ و ۱۱ و نیوهورایزنز نشان داده شده است.

اکثر ستارگان خورشید مانند میلیارد‌ها سال پیش از خورشید شکل گرفته اند یک تاخیر زمانی بسیار بیش‌تر از زمانی که موشک‌های شیمیایی برای عبور از دیسک راه شیری نیاز دارند. اگر تنها یکی از ده‌ها میلیارد منظومه زمین - خورشید در کهکشان راه شیری باعث ایجاد یک تمدن فناوری صلح آمیز فضاپیمایی شود و اگر آن تمدن کاوشگر‌هایی را با هزینه سالانه ۲ تریلیون دلار به مدت یک میلیون سال به فضا پرتاب کند در آن صورت ۱۰۰۰۰ شئی از این تمدن دیدنی در منظومه شمسی وجود خواهد داشت.

دستگاه‌های کاربردی "بقای شایسته‌ترین ها" را در فرآیند انتخاب داروینی بین ستاره‌ای دنبال می‌کنند که ممکن است همان گونه که ریاضیدانانی، چون "جان فون نویمان" و "فریمن دایسون" پیش بینی کرده اند خود همانند سازی تکنولوژیکی باشد.

ماشین‌های صلح‌جو احتمالا با مدت زمانی طولانی‌تر زنده می‌مانند، زیرا در مقایسه با انواع تهاجمی اغلب توسط درگیری‌های فیزیکی آسیب نمی‌بینند. پیشرفت علمی آن را از زنجیره نفس انسانی رها خواهد ساخت که ترجیح می‌دهد وجود موجودات ذی شعور فرازمینی را ادعایی خارق العاده فرض کند.

دستگاه‌های بین‌ستاره‌ای کاربردی ممکن است حاوی مغز‌های هوش مصنوعی باشند که فرستنده‌های خود را بازتاب می‌دهند. این سیستم‌های هوش مصنوعی در تمثیل افلاطون از غار که در حدود ۳۸۰ قبل از میلاد مسیح در جمهوری نوشته شده است قرار می‌گیرند.

در این گفتگوی باستانی بین سقراط و برادر افلاطون آن فیلسوف یونانی گروهی از مردم را توصیف می‌کند که در طول زندگی خود به دیوار غار بسته شده اند مشابه روشی که ما توسط گرانش در سطح زمین محدود شده ایم. زندانیان سایه‌هایی را تماشا می‌کنند که بر روی دیوار خالی از اشیا دیده می‌شوند. آنان هیچ گاه پشت سرشان را نگاه نکردند و پشت شان آتشی روشن است و در جلوی آتش مجسمه‌هایی قرار دارند که هنگامی که حرکت می‌کنند سایه ٔشان بر دیوار رو به رو می‌افتد. این استعاره برای اوموآموا نخستین جرم میان ستاره‌ای شناخته شده‌ای که مسیر حرکت آن از منظومه خورشیدی می‌گذرد و توسط خورشید روشن می‌شود کافیست. به گفته سقراط در این گفتگو فیلسوف به دنبال درک سطوح بالاتر واقعیت است. معادل مدرن آن دانشمندی است قصد دارد ماهیت اجرام بین ستاره‌ای را دریابد همانند کاری که من در پروژه گالیله هاروارد انجام می‌دهم.

در عین حال، تمثیل افلاطون ادعا می‌کند که سایر زندانیان غار حتی تمایلی به ترک زندان خود ندارند، زیرا آنان زندگی بهتری را نمی‌شناسند. این نشان دهنده واکنش فعلی شکاکان به جستجوی علمی برای کشف اشیاء تکنولوژیکی فرازمینی است.

از آنجایی که علم و فناوری مدرن ما تنها یک قرن قدمت دارد این احتمال وجود دارد که کاوشگر‌های هوش مصنوعی فرازمینی بسیار پیشرفته‌تر از گجت‌هایی (یا ابزارک به وسایل الکترونیکی یا مکانیکی کوچکی گفته می‌شود که برای کاربرد‌های خاصی طراحی شده اند و به آسان‌تر شدن زندگی کمک می‌کنند) باشند که امروز می‌توانیم بسازیم. برخورد ما با آن یک تجربه یادگیری خواهد بود و با احساس فروتنی مناسب به ما این امکان را می‌دهد که جهشی کوانتومی به سمت آینده تکنولوژیکی خود داشته باشیم.

علاقه دولت ایالات متحده به پدیده‌های هوایی ناشناس (UAP) به عنوان یک موضوع امنیت ملی علاقه علمی به اجرام فرازمینی را تحسین می‌کند. با ساقط کردن بالن‌ها یا پهپاد‌های کشور‌های متخاصم دولت از شلوغی اشیاء ساخته شده توسط انسان در آسمان ما می‌کاهد و بررسی این که آیا کاوشگر‌های فرازمینی در آنجا وجود دارد یا خیر را برای دانشمندان آسان‌تر می‌کند.

در مجموع، با فرض اینکه واقعیت فیزیکی شناخته شده تمام انواع هوش را به تصویر می‌کشد ما باید بتوانیم کاوشگر‌های هوش مصنوعی فرازمینی را با استفاده از آشکارساز‌ها بر اساس فیزیکی که می‌شناسیم شناسایی نماییم. داده‌های پروژه گالیله که ما آپلود و تجزیه و تحلیل آن را آغاز کرده ایم در سالیان آینده در دسترس عموم قرار خواهد گرفت. منتظر نتایج باشید، زیرا ما "تمثیل غار" افلاطون را به واقعیت تبدیل می‌کنیم.


دیدگاه یک اقتصاددان مشهور: بدترین سقوط اقتصادی جهانی تاریخ در راه است

اقتصاددان مشهور: بدترین سقوط اقتصادی تاریخ در راه است
اقتصاددان مشهور و استاد دانشگاه نیویورک، در گفتگو با شبکه ای‌بی‌سی استرالیا هشدار داد که جهان در سال 2023 با یک "طوفان کامل" از تورم بالا، افزایش نرخ بهره و رکود اقتصادی مواجه است و افرادی که در حال حاضر شاغل هستند احتمالاً بیشترین آسیب را از این بحران خواهند دید.

اقتصاددان مشهور و استاد دانشگاه نیویورک معروف به "دکتر عذاب" طی اظهاراتی هشدار داد که جهان در سال ۲۰۲۳ با یک "طوفان کامل" از تورم بالا، افزایش نرخ بهره و رکود اقتصادی مواجه است.

به گزارش تسنیم، نوریل روبینی، اقتصاددان مشهور و استاد دانشگاه نیویورک، در گفتگو با شبکه ای‌بی‌سی استرالیا هشدار داد که جهان در سال 2023 با یک "طوفان کامل" از تورم بالا، افزایش نرخ بهره و رکود اقتصادی مواجه است و افرادی که در حال حاضر شاغل هستند احتمالاً بیشترین آسیب را از این بحران خواهند دید.

روبینی که توسط وال استریت به دلیل پیش‌بینی‌های اقتصادی وحشتناکش "دکتر عذاب" نامیده می‌شود، یکی از اولین اقتصاددانانی بود که بحران مالی 09-2008 را پیش‌بینی کرده بود.


وی ماه‌هاست که درباره یک بحران بدهی و رکود تورمی همزمان هشدار می‌دهد؛ بحرانی که ترکیب بدترین عوامل رکود تورمی دهه 1970 و بحران بدهی سال 2008 را با هم در خود دارد.

این اقتصاددان در ادامه به این موضوع اشاره کرد که نسبت بدهی در اقتصادهای پیشرفته در دهه 1970 تنها 100 درصد تولید ناخالص داخلی بود، در حالی که در حال حاضر 420 درصد تولید ناخالص داخلی در بخش خصوصی و دولتی است.

وی گفت: من معتقدم که امسال یک بحران بدهی همراه با رکود تورمی ظاهر خواهد شد.

روبینی افزود: بنابراین، در این مورد، اگر ما آن شوک‌ها را مثلاً برای قیمت نفت داشته باشیم، نه تنها دچار تورم می‌شویم، نه تنها دچار رکود و رکود تورمی می‌شویم، بلکه چیزی را شاهد خواهیم بود که من آن را بحران بدهی رکود تورمی بزرگ می‌نامم زیرا با نرخ بهره بسیار بالا، نسبت (بدهی) ناپایدار خواهد شد.

روبینی پیشنهاد کرد که همه این‌ها فدرال رزرو و سایر بانک‌های مرکزی در ایالات متحده را مجبور می‌کند تا نرخ بهره را تا زمانی که اقتصادشان وارد رکود شود ، افزایش دهند.

وی گفت: من فکر می‌کنم که نرخ وجوه فدرال رزرو باید حتماً بالای 6 درصد باشد تا به هدف تورم 2 درصدی دست یابد. اما اگر نرخ بهره را تا 6 درصد افزایش دهید، یک فرود واقعی سخت خواهید داشت.

به گفته این اقتصاددان، این امر منجر به اصلاح شدید در بازارهای سهام، افزایش بازده اوراق، افزایش اسپرد اعتبار برای بدهی بخش خصوصی و در نهایت منجر به مشکلات مالی شدید خواهد شد.

وی افزود: این مشکلات مالی رکود را شدیدتر می‌کند و رکود شدیدتر با کاهش درآمد و تولید، تعداد نکول بدهی خانوارها، مشاغل، شرکت‌ها و حتی برخی مؤسسات مالی و برخی از دولت‌ها در کشورهای فقیری که مشکلات جدی بدهی دارند، را افزایش می‌دهد.

هشدارهای دبیرکل سازمان ملل

هشدار دبیرکل سازمان ملل: جهان بسوی جنگ گسترده‌تری بر سر اوکراین و روسیه پیش می‌رود
آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل روز دوشنبه به وقت محلی، اولویت های خود را در سال جاری در مجمع عمومی سازمان ملل متحد که بر جنگ روسیه و اوکراین، بحران آب و هوا و فقر شدید متمرکز بود، بیان کرد.

آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد به کشورها هشدار داد که تشدید درگیری روسیه و اوکراین به این معنی است که جهان بسوی "جنگ گسترده تری" پیش می رود.

به گزارش ایرنا، آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل روز دوشنبه به وقت محلی، اولویت های خود را در سال جاری در مجمع عمومی سازمان ملل متحد که بر جنگ روسیه و اوکراین، بحران آب و هوا و فقر شدید متمرکز بود، بیان کرد.

گوترش به دیپلمات های جهان در نیویورک گفت: ما سال ۲۰۲۳ را با نگاه به مجموعه ای از چالش‌ها آغاز کرده‌ایم که در طول زندگی‌ ما رخ نداده است.

وی خاطرنشان کرد که دانشمندان ارشد و کارشناسان امنیتی ماه گذشته «ساعت وقوع روز قیامت» را تنها به ۹۰ ثانیه تا نیمه‌شب تغییر داده اند که نزدیک‌ترین زمان به نشانه نابودی بشریت است.

گوترش در حالی که به فهرستی از مسائل فوری برای سال ۲۰۲۳ اشاره می کرد، گفت: "ما باید بیدار و دست به کار شویم."

جنگ روسیه و اوکراین، در صدر فهرست دبیرکل سازمان ملل، بود که به نخستین سالگرد خود نزدیک می شود. او گفت: "چشم انداز صلح همچنان رو به کاهش است. احتمال تشدید بیشتر و خونریزی بیشتر می‌شود."

وی هشدار داد: دنیا در حال پیشروی به یک جنگ گسترده تر است.

گوترش به تهدیدهای دیگر برای صلح، از جمله تنش های اسرائیل و فلسطین، افغانستان، میانمار، ساحل و هائیتی اشاره کرد و افزود: اگر هر کشوری به تعهدات خود بر اساس منشور سازمان ملل متحد عمل کند، صلح تضمین می‌شود.

دبیرکل سازمان ملل فقدان "دیدگاه راهبردی" و "سوگیری" رهبران سیاسی و تجاری را محکوم کرد و افزود: همه به نظرسنجی بعدی، مانور سیاسی تاکتیکی بعدی برای حفظ به قدرت و همچنین چرخه تجاری بعدی یا حتی ارزش سهام در روز بعد فکر می کنند. این تفکر کوتاه مدت نه تنها عمیقا غیرمسئولانه است، بلکه غیراخلاقی است.

گوترش با تاکید بر نیاز به اقدام برای نسل های آینده، درخواست خود برای "تغییر ریشه ای" سیستم مالی جهانی را تکرار کرد.

دبیرکل سازمان ملل متحد  گفت:  امری در سیستم اقتصادی و مالی ما اساسا اشتباه است.

وی مشکل در سیستم مالی جهانی  را عامل افزایش فقر و گرسنگی، شکاف فزاینده بین غنی و فقیر و ایجاد بدهی کشورهای در حال توسعه دانست و افزود: بدون اصلاحات اساسی، ثروتمندترین کشورها و افراد به انباشت ثروت ادامه خواهند داد و منابع کمی برای جوامع و کشورهای ضعیف در جهان  باقی خواهند گذاشت.

جنگ آمریکا و چین؛ چرا؟ کی و کجا؟

جنگ آمریکا و چین؛ چرا، کی و کجا؟

جنگ آمریکا و چین؛ چرا، کی و کجا؟
گروه بین الملل: جرج فریدمن، تحلیلگر ژئوپلیتیک و استراتژیست روابط بین‌الملل و بنیان‌گذار و رئیس اندیشکده «ژئوپلیتیکال فیوچرز [آینده ژئوپلتیک]» است. فریدمن ۷۴ ساله که متولد مجارستان است، فرزند خانواده‌ای جان‌به‌دربرده از هولوکاست است که از شوروی ابتدا به اتریش و سپس به ایالات‌متحده گریختند.
به گزارش هم میهن، او در سالیان فعالیت‌اش در حوزه سیاست بین‌الملل شهرتی به‌عنوان یک «پیشگوی» قابل‌اتکا برای خود دست‌وپا کرده است. فریدمن بیش از یک دهه پیش حمله روسیه به اوکراین را در دهه‌های پیش رویش قطعی دانسته بود. او البته همین اواخر با تکیه بر چالش‌های بالقوه پیش روی روسیه در صورت حمله به اوکراین، پیش‌بینی کرده بود روسیه در نهایت پا به صحنه جنگ نخواهد گذاشت.
پس از وقوع حمله، فریدمن با عذرخواهی بابت غلط‌درآمدن پیش‌بینی کوتاه‌مدت‌اش، البته اشاره کرده بود که آنچه او به‌عنوان دلایل خودداری روسیه از حمله برشمرده بود، اکنون به مشکلات روسیه در این جنگ تبدیل شده‌اند. او در این مرحله از جمله کسانی است که وقوع جنگ بین چین و آمریکا را کم‌احتمال قلمداد می‌کند، اما در آنچه می‌خوانید، او با توجه به هشدار‌های اخیر برخی مقامات آمریکا درباره احتمال بالای کلیدخوردن جنگ در آینده میان‌مدت یا حتی کوتاه‌مدت، دیدگاه‌هایش در این باره را مرور دوباره‌ای کرده است.
در روز‌های گذشته، دو مقام ارشد در ایالات‌متحده، ژنرال مایک مینیهان، فرمانده تحرک نیروی هوایی ایالات‌متحده و مایکل مک‌کال، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان پیش‌بینی کردند که جنگ با چین ممکن است تا سال ۲۰۲۵ در بگیرد.
حرف‌های من در این باره منتشر شده است که آسیب‌پذیری‌های اقتصادی و سیاسی چین چنین تقابلی را بعید می‌داند، اما وقتی یک ژنرال چهارستاره و یکی از معدود سیاستمدارانی که برایشان واقعا احترام قائلم، زحمت اضافی گفتن چنین حرفی را متقبل می‌شوند، قانع می‌شوم که نظرم را دوباره بررسی کنم. به‌علاوه، اینکه این دو نفر دارند حرف یکسانی می‌زنند، این را به ذهن من می‌رساند که کسی در واشنگتن گزارشی در این باره به آن‌ها داده است.
این گزارش‌ها موضوع سخن‌پراکنی‌های اتفاقی نیستند. من همچنان در این باره تردید دارم. پنتاگون اظهارات این ژنرال را گردن نگرفته است و هرچند ممکن است مک‌کال سیاستمدار محترمی باشد، همچنان یک سیاستمدار است؛ اما در ارزیابی دوباره احتمال یک جنگ، بعضی سوالات باید پاسخ داده شوند.
چه کسی جنگ را آغاز خواهد کرد؟
شاید سخت بتوان باور کرد که ایالات‌متحده چنین تقابلی را کلید خواهد زد. شکست‌دادن نیروی دریایی چین، گرچه عملی است، اما مسئله را حل نخواهد کرد. تا جایی که قلمرو سرزمینی چین دست‌نخورده باشد، پکن می‌تواند نیروهایش را بازسازی کند. برای چین، حمله به نیروی دریایی ایالات‌متحده قمار بزرگی خواهد بود و ناچار خواهد بود محاسبه کند هزینه این شکست در دریا چه خواهد بود، به‌خصوص در داخل کشور.
چرا باید برای شروع جنگ صبر کنند؟
ممکن است چنین باشد که نهاد‌های اطلاعاتی ایالات‌متحده آموخته‌اند حمله‌ای برنامه‌ریزی‌شده و این خبر را پخش کرده‌اند تا به پکن علامت دهند که از اقداماتش باخبر شده‌اند. اما اگر واقعا این نقشه‌ها برای ۲۰۲۵ بوده‌اند، ایالات متحده وقت بسیاری برای آماده‌شدن برایشان می‌داشت. در جنگ، زمان و خطر یکی هستند و این ایده را که چین دارد برای آینده‌ای چنان دور برنامه‌ریزی می‌کند، سخت بتوان پذیرفت. هیچ‌کس نمی‌خواهد به طرف دیگر امتیازی بدهد.
حمله‌کننده امیدوار است چه به دست بیاورد و آیا آن چیز ارزش ریسک‌اش را دارد؟
چین می‌خواهد بندر‌های شرقی‌اش را امن و دسترسی به مسیر‌های تجاری در اقیانوس آرام را تضمین کند. ایالات‌متحده ممکن است بخواهد از یک تهدید نظری گذر کند و به یک تهدید واقعی برسد. آیا این جنگ روی زمین خواهد بود، روی هوا، روی دریا یا ترکیبی از این سه؟ ایالات‌متحده توانایی شروع جنگی زمینی در چین را ندارد؛ با توجه به مساحت و جمعیت چین. چین می‌تواند جنگی هوایی و دریایی آغاز کند، اما چنین کاری را علیه دشمنی بسیار توانا خواهد کرد.
امتیاز چین این است که قلمرو سرزمینی‌اش امن است. ایالات‌متحده البته همین امتیاز را دارد، اما این مزیت را هم دارد که می‌تواند در دوردست اقیانوس آرام برود و دور از خانه با چین درگیر شود. به‌عبارت دیگر، ایالات‌متحده تا حدی می‌تواند تعیین کند که جنگ کجا رخ خواهد داد.
آیا اقتصاد‌های دو طرف به اندازه کافی برای حمایت از یک جنگ سلامت است؟
هر دو اقتصاد در موقعیت‌های متزلزلی هستند، اما شواهدی هست که می‌گوید رکود در آمریکا اتفاقی چرخه‌ای است، درحالی‌که در چین، ساختاری است. حفظ تولیدات در حوزه‌های هوایی و دریایی برای چین سخت‌تر خواهد بود تا ایالات‌متحده.
هر کدام از این دو طرف، چرا باید نیاتش را درز دهد؟
مهاجم باید مخفی‌کاری داشته باشد. مدافع باید آمادگی‌اش را تبلیغ کند تا مهاجم را باز بدارد؛ بنابراین اگر چین مهاجم باشد، درز اخبار فاجعه‌بار خواهد بود. اما یکی از دلایلی که جنگ را نمی‌شود برای آینده خیلی دور برنامه‌ریزی کرد این است که هر چه دورخیز طولانی‌تر باشد، احتمال درز چیزی بیشتر می‌شود.
اگر جنگی واقعی در حال برنامه‌ریزی بود، در برنامه زمانی خیلی کوتاهی می‌بود. من برای این ژنرال و این نماینده کنگره احترام قائلم و واضح است که آن‌ها به اطلاعات بهتری نسبت به من دسترسی دارند؛ اما باورش برای من سخت است که چین این قدر غافلانه برای جنگ برنامه‌ریزی کند.
با توجه به این درز اخبار، جنگ همچنان ممکن است در آستانه باشد، اما برای چین، احتمالا کوتاه خواهد بود. شاید من دارم به عادات بدم برمی‌گردم. اذعان می‌کنم که پاسخ دادن به سوالات خودم با دیدگاه‌های قبلی، کار اطلاعاتی ضعیفی است. اگر خواستید بگویید کدام سوالات را نپرسیدم و کدام جواب‌ها ناکافی بودند. با کمال میل اخم خواهم کرد و جواب خواهم داد.

دیدگاههای دکتر راغفر درباره طرح بانام "مولدسازی اموال دولتی"

راغفر: طرح مولدسازی اموال دولتی، اعلام ورشکستگی مالی عمومی است
من معتقدم تداوم این طرح نشان‌دهنده آن است که ظرفیت‌های کسب درآمد به طور سنتی در کشور خشک شده‌است و روش‌هایی مانند فروش نفت دیگر پاسخگو نیست. از این رو دولتمردان نمی‌خواهند ‌برای کسب درآمد از مسیرهای متعارفی که در جهان تجربه شده‌است عبور کنند و مسیرهای غیرمتعارفی را انتخاب کرده‌اند.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا بر این باور است که طرح مولدسازی دارایی‌های دولتی اعلام ورشکستگی مالی عمومی است و در نتیجه خشک شدن ظرفیت‌های درآمدزایی سنتی در کشور مطرح شده‌است.
 
به گزارش خبرآنلاین، طرح مولدسازی اموال دولتی با بندهای عجیب و غریب آن این روزها سر و صدای زیادی به پا کرده‌است؛ مولدسازی اموال دولتی به این معنا است که دولت اموال بلا استفاده‌ای که دارد یا اموالی که ارزش افزوده و بهره وری پایین دارد و سال‌ها رها شده‌اند و استفاده مطلوبی از این اموال صورت نمی‌گیرد را شناسایی کند تا این اموال بهینه سازی شود.
 
تشکیل هیاتی هفت نفره با اختیارات ویژه و مصونیت قضایی در خصوص واگذاری و مولدسازی دارایی‌های دولت، ویژگی شک‌برانگیز این طرح است، طرحی که به گفته رئیس سازمان خصوصی‌سازی، در شصت و هفتمین جلسه شورای هماهنگی سران قوا تهیه و تصویب و سپس به تایید رهبر معظم انقلاب رسیده است.
 
طرح موادسازی اموال دولتی، اعلام ورشکستگی مالی عمومی است
 
حسین راغفر بر این باور است که طرح مولدسازی دارایی‌های دولت نشانه شکست‌های متعدد است؛ این استاد اقتصاد و عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا در گفت و گو با خبرآنلاین و در پاسخ به این پرسش که این طرح چقدر عملیاتی و علمی است و چه تبعاتی دارد، گفت:« این طرح کاملا متمایز از روش‌های خصوصی‌سازی است که در دفعات قبل صورت گرفته و مبتنی بر قانون بوده و یک رویه متفاوتی را عرضه می‌کند که نشان دهنده شکست روش‌های قبلی است و حاکی از آن است که مسئولان ناتوان از انجام ماموریت خصوصی‌سازی بودند.»
 
راغفر در ادامه افزود:« در گذشته خیلی‌ها به طرح‌های خصوصی‌سازی نقد و اعتراض داشتند اما گوش شنوایی نبود و امروز نیز طرح مولدسازی اموال مطرح شده‌ که البته خیلی فراتر از روش‌های خصوصی‌سازی قبلی است و اعلام ورشکستگی مالی عمومی است؛ از ابتدا تصور می‌رفت که اقتصادی که ظرفیت‌های تولید ثروت ملی ندارد و دلالی و سفته‌بازی و سوداگری، سکه رایج آن شده‌است، دیر یا زود به زمین بخورد و در حال حاضر طرح مولدسازی اموال دولتی اعلام ورشکستگی این اقتصاد است.»
 
طرح مولدسازی اموال دولتی تمام اجزای معادله فساد را در خود جای داده‌است
 
این استاد اقتصاد در ادامه با اشاره به معادله فساد در علم اقتصاد گفت:« در علم اقتصاد معادله‌ای با عنوان فساد داریم. بر اساس این معادله فساد برابر است با انحصار، صلاح‌دید گروهی خاص، و نبود الزام برای پاسخگویی. خروجی وجود این سه مولفه، فساد است و متاسفانه در طرح ذکر شده برای مولدسازی اموال دولتی ، تمام اجزای این معادله یکجا فراهم شده‌است. مکانیزم کار این است که در ابتدا گروهی باید تشخیص دهند که دارایی‌های مازاد دولت کدام است و بعد قیمت این دارایی‌ها با صلاح‌دید آنان مشخص می‌شود و به هرکسی که خواستند می‌توانند این دارایی‌ها را ارائه کنند و به هیچکس نیز پاسخگو نیستند.»
 
ظرفیت‌های کسب‌ درآمد سنتی در کشور خشک شده‌ است
 
راغفر در ادامه با اشاره به اینکه گویا عده‌ای در کشور نشسته‌اند و برای اموال عمومی برنامه‌ریزی می‌کنند؛ گفت:«نتایج این طرح را مردم دیر یا زود خواهند دید، من معتقدم تداوم این طرح نشان‌دهنده آن است که ظرفیت‌های کسب درآمد به طور سنتی در کشور خشک شده‌است و روش‌هایی مانند فروش نفت دیگر پاسخگو نیست. از این رو دولتمردان نمی‌خواهند ‌برای کسب درآمد از مسیرهای متعارفی که در جهان تجربه شده‌است عبور کنند و مسیرهای غیرمتعارفی را انتخاب کرده‌اند.»
 
این اقتصاددان در ادامه با اشاره به اینکه روش متعارف کسب درآمد در جهان اخذ مالیات است؛ گفت:«انگار قرار نیست نظام مالیات ستانی در ایران مستقر شود و نظام فشل ناکارآمد کنونی جای خود را به یک نظام کارآمد دهد. بهترین فرصت برای این کار فشارها و محدودیت‌های موجودی است که بر اقتصاد کشور تحمیل شده‌است و اگر در چنین شرایطی حاکمیت نتواند یک تصمیم قاطع برای تغییر این مسیر ناکارآمد بگیرد، فرصت‌های پیش‌رو نیز از میان خواهد رفت.»
 
تشت رسوایی این برنامه از بام فروخواهد افتاد!
 
راغفر در ادامه گفت:«یکی از مهمترین الزامات کنونی ، اجرای خصوصی‌سازی واقعی به جای مولدسازی است. باید خصولتی‌ها و نهادهایی که واسطه بین دولت و بخش خصوصی هستند و فعالیت‌های اقتصادی گسترده دارند، سهام خودشان را دریک پروسه به مردم یا همان بخش خصوصی واقعی عرضه کنند . سپس اصلاح نظام مالیاتی و خروج کامل دستگاه‌ها و نهادهای خاص از فعالیت اقتصادی ضرورت دارد . در غیر این صورت تداوم روش کنونی و دست زدن به مولدسازی برای کسب درآمد نتایج به مراتب ناگوارتری از خصوصی‌سازی ناقص در کشور دارد.»
 
به گفته وی مهمترین اقدام در شرایط کنونی اصلاح ساختار بانکی، مالیاتی و حل معضلات برنامه خصوصی‌سازی با اصلاحات ساختاری و جدی است تا اقتصاد سامان گیرد و راه بر هر فسادی بسته شود.
 
راغفر تاکید کرد: «این در حالی است که طرح کنونی با ساختار پیش‌بینی شده می‌تواند زمینه را برای افزایش فساد مهیا کند و در این موارد نباید روی خلقیات شخصی تکیه کرد بلکه لازم است مبنای اصلی قانون باشد.»
 
دارایی‌های دولت به ثمن بخس به نهادهای قدرت واگذار خواهد شد
 
حسین راغفر در خصوص آنچه که اتفاق خواهد افتاد، گفت:«بیم آن می‌رود این منابع به ثمن بخس به نهادهای قدرت واگذار شود و بخش خصوصی باز هم نفعی از اجرای این طرح نبرد.»
 
او در توضیح این مطلب ادامه داد:«از آنجا که خود نهادهای قدرت نیز منابع کافی در اختیار ندارند، برای تملک این دارایی‌ها ممکن است از بانک‌ها وام بگیرند. بانک‌ها نیز در شرایط کنونی با محدودیت‌های جدی سرمایه رو به رو هستند و در نتیجه برای تامین این منابع مالی باید از بانک‌ مرکزی استقراض کنند. نتیجه افزایش نقدینگی و چاپ پول است . در عمل اجرای این طرح به دلیل همین اتفاقات قابل پیش‌بینی نه تنها ارزش افزوده‌ای برای کشور ندارد بلکه به افزایش نرخ تورم منجر خواهد شد.»
 
این اقتصاددان در ادامه با اشاره به اینکه این طرح بسیار پر مسئله و ابهام‌آمیز گفت:«گذشته از نبود امکان مالی برای بخش خصوصی جهت خرید این اموال، بخش خصوصی در شرایط سیاسی و اجتماعی کنونی حاضر نخواهد شد که وارد این طرح شود و در نتیجه هدف حاکمیت برای جذب سرمایه مردم را محقق نمی‌کند.»
 
حسین راغفر در پایان تاکید کرد این طرح در بهترین شکل یک مرهم موقتی تا یک سال و نیم آینده خواهد بود.