واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

حزقیال – فرضیه فضانوردان باستانی باطل است . بخش 2

(از سایت حقیقت خاموش)
 
تاریخ : شنبه سی ام شهریور 1392

ادامه از بخش اول


تفسیر بلومریچ از بند1-10: سطوح صافی که از دنده ها و دیگر اجزای کنترلی ماشین حفاظت می نماید (پوسته یا کاور دستگاه)، در نظر حزقیال شبیه به چهره بوده است. شکل سطوح نامنظم و در بعضی قسمت ها دارای فرو رفتگی و برآمدگی است و همین باعث چنان تفسیری از سوی پیامبر شده است .برای توجیه بند دهم، بلومریچ به کار جالبی دست می زند. او پس از کلی مقدمه سازی، می گوید اگر به نمای جلوی کپسول جمینی(Gemini Capsule) نگاه کنید، شبیه چهره انسان به نظر می رسد! پس این که حزقیال می گوید شبیه چهره بود چندان تعجبی ندارد.

اما سئوال این است که بر روی پوسته کپسول جیمینی، یک چهره مشابه صورت انسان وجود دارد در حالی که حزقیال می گوید هر یک از مخلوقات زنده خود چهار صورت داشت که هریک به شکلی متفاوت از دیگری بودند.

بررسی سایر بندها را به خود شما وا می گذاریم. بند ششم الی چهاردهم از بخش اول کتاب حزقیال، تفسیر کاملی از کروب مورد نظر حزقیال است که بلومریچ آن را به قسمت هایی از بدنه زیرین یوفو تعبیر نموده است. اما بگذارید به جستجوی معنای کروب در تورات و حتی سایر تمدن های همسایه بنی اسرائیل برویم و ببینم معنای این لغت چیست.

برای اولین بار موسی(ع) در کتاب سفر پیدایش بند 3-24  از کروب ذکر به میان می آورد. آنها از راه منتهی به درخت حیات حفاظت می نموده اند. سپس در کتاب خروج بندهای 25-18 الی 25-21 از دو کروب با بال های گشوده نام می برد که دو طرف سر تابوت عهد حکاکی شده بودند. در کتاب اول شاهان قسمت مربوط به معبد سلیمان نیز سخن از آفرینش دو کروب چوبی با لعاب طلاست. در کتاب اول ساموئل بند4-4، در کتاب دوم ساموئل بندهای 6-2 و 22-11، در کتاب اول تواریخ بند 13-6، در مزامیر بند 18-10، کتاب اشعیا در بند 37-16 و . . . همگی قبل از حزقیال از کروب نام برده شده است.

تا قبل از حزقیال، کتاب های شاهان و تواریخ، کروب را به همان گونه ای که در معبد سلیمان بود توصیف می نمودند. توصیف کروب در کتاب های ساموئل به تعریف بابلی نزدیک شده است. مثلاً در مزامیر 18-10 یا در کتاب دوم ساموئل 22-11 آمده است: « و او[خدا] بر یک کروب سوار شد و پرواز نمود، بله او بر فراز بال های باد پرواز کرد». اوتمار کیل از معروف ترین محققین بی طرف است که به بررسی ارتباط بین عناصر تورات و تمدن های میان رودان پرداخته است. دکتر مایکل هایزر نیز از معروف ترین منتقدین فرضیه بیگانگان باستانی است که ریشه مکاشفات حزقیال را در تمدن بابلی جستجو نموده است.

خود حزقیال بار دیگر در بخش دهم کتاب، به گونه ای غیر قابل اغماض، کروب را به سریر خداوند و چرخ ها ارتباط می دهد. حزقیال 10-1 و 10-2: « ناگهان دیدم بر صفحه ای که بالای سر کروب ها قرار داشت، چیزی مثل یک سریر سلطنتی به رنگ یاقوت کبود ظاهر شد. آنگاه خداوند به مرد کتان پوش فرمود: به میان چرخ هایی که زیر کروب هاست برو و مشتی زغال افروخته بردار و آن را بر روی شهر بپاش . . .».

اما آیا کروب اصطلاحی ساخته شده در زبان عبری است یا که از سایر زبان های سامی به عبری راه یافته است؟ در تمدن آشور به آن کارابو (karabu) می گفتند، در آکد آن را کوریبو (kuribu) می نامیدند و در بابل هم کارابو (karabu) بود. همه این ها به نوعی شدو (shedu) بودند. شدو همان گاو مذکر بالدار با سر انسان است که در میان رودان معتقد بودند قدرت محافظت از آدمی را دارد و مخصوصاً در آشور در دو سمت قسمت ورودی کاخ یا شهر مجسمه ای از آن قرار می دادند. البته بعضی محققین معتقدند که کروب باید از سوی مصر آمده باشد و قرابت بیشتری با لاماسو (lammasu) دارد. معروف ترین لاماسو که هنوز باقی است همان ابوالهول است. لاماسو شیر ماده  بالدار با سر انسان است.


آیا فقط کروب در تورات است که هر یک از پیامبران تعبیر خاصی از آن دارند؟ خیر در واقع مطابق بعضی تفکرات مسیحیت، کروب ها دومین طبقه از فرشتگان مقرب هستند. اولین طبقه معروف به سراف ها (seraph) هستند. سراف ها فرشتگان شش بال هستند. سراف ها ابتدا در نوشته های موسی ظاهر شدند (کتاب اعداد بندهای 21-6 الی 21-8، کتاب تثنیه بند 8-15). در کتاب اشعیا، سراف ها در اطراف سریر خداوند دیده می شوند (در بندهای 6-1 الی 6-8). در این مکاشفه است که اشعیا قدری از ویژگی های سراف ها را بیان می نماید.

آیا فقط حزقیال مکاشفه را تجربه نموده است؟ خیر مکاشفه یا رویای مشاهده خداوند در بیداری، برای اکثر قریب به اتفاق پیامبران تورات روی داده است. اما همه ایشان همانند هم از مکاشفاتشان خبر نداده اند. در واقع هر کدام روش خاص خود را برای بیان مشاهداتشان از خداوند دارند. برای مثال به کتاب مکاشفات یوحنا می توان اشاره کرد که در آن یوحنا به بهشت آسمانی برده می شود و به طور خاص او را به مقابل تخت و سریر و عرش الهی می برند و او نیز این منظره را در مکاشفه خودش اینگونه توصیف می کند:

مکاشفات 4-2: و ناگهان روح خدا مرا فراگرفت و من خود را در آسمان دیدم. او که چه با شکوه بود! تختی دیدم، کسی بر آن نشسته بود که همچون الماس می درخشید. گرداگرد تخت او را رنگین کمانی تابان چون زمرد فرا گرفته بود ، دور آن تخت بیست و چهار تخت کوچکتر قرار داشت و ...

مکاشفات 4-6: در برابر تخت ،دریایی از بلور درخشان به چشم می خورد.چهار موجود زنده نیز در چهار گوشه تخت ایستاده بودند که در جلو و پشت سر خود، چشم داشتند.

مکاشفات 4-7: نخستین موجود زنده به شکل شیر بود، دومی شبیه گاو، سومی به صورت انسان و چهارمی به شکل عقابی در حال پرواز بود.

مکاشفات 4-8: هر یک از این موجودات زنده، شش بال داشتند و میان بالهایشان پر از چشم بود. ایشان شبانه روز،بدون وقفه نام خدا را ذکر نمودند و می گفتند: قدوس،قدوس،قدوس است خداوند،خدای قادر مطلق که بود، هست و می آید.

دانیال نبی نیز در کتاب دانیال و در بخش 7-9 از تخت خداوند یاد می کند که دارای چرخ بوده است. یا اشعیا نیز در بند ششم از مکاشفه ای سخن می گوید که سراف ها در اطراف سریر خداوند بودند.

با این وضعیت دیگر نمی توان کروب را زاده تفکرات حزقیال دانست و مدعی بود که فقط وی مکاشفه داشته است. یا همچنین کسی نمی تواند مدعی باشد که کروب نوعی بشقاب پرنده یا یوفو بوده است. برای بررسی دقیق تر به توضیح موسی نبی از کروب در کتاب خروج بندهای 25-18 الی 25-21 مراجعه نمایید.

دکتر هایزر می گوید: «کتاب بلومریچ و سایر کتاب هایی که توسط تئوریسن های نظریه فضانوردان باستانی نوشته شده است، همگی یک نقطه ضعف عمده و مشترک دارند. همه آنها تمایل دارند تا واژگانی که حزقیال در بخش اول کتاب خود استفاده کرده است را نادیده انگارند و دقیقا دست به تحریف معنوی بیانات حزقیال بزنند. برای مثال، سریر و تختی که یهوه بروی آن جلوس کرده بوده است به هیچ عنوان به صورت یک دیسک مدور نقره ای رنگ در این کتاب توصیف نشده است». آن ها سعی کرده اند به نوعی متن اصلی کتاب حزقیال را مدرنیزه کنند. چنین کاری را درباره متون باستانی هندیان نیز انجام دادند تا توانستند ویمانا را از نوعی ارابه به نوعی یوفو ارتقا دهند! اتکای مروجان فرضیه فضانوردان باستانی بر متون قدیمی و مقدس کلاً بر تکنیک تحریف معنوی استوار است.

اولین کسی که به این نکته اشاره نمود، رونالد استوری بود. رونالد استوری در کتاب قیمان جهان (1980)- Guardians of the Universe? اظهار می دارد: «بلومریچ صرفاً بخش هایی از عهد عتیق را جهت مقبول واقع شدن نظریه اش تحریف نموده است!». او در خصوص کتاب فضاپیمای حزقیال، معتقد است تمام کاری که بلومریچ توانسته انجام دهد این است که با استفاده از تخصصش، نمودارها و دیاگرام ها، خوانندگان عام را تحت تایر قرار دهد. کتاب مذکور شامل مجموعه خوبی از طراحی های تحسین برانگیز است که البته چیزی بیشتر از تایید حرفه ای بودن طراح اثر را در خود ندارد. [8] این ها اظهار نظر پروفسوری می باشد که اکنون بازنشسته شده است.

اگر به طراحی بلومریچ از مفهوم چرخ درون چرخ توجه نمایید، شما هم حق را به استوری خواهید داد. برخلاف دانیکن که نقطه اتکایش در خصوص رویت بشقاب پرنده توسط حزقیال بر بند های 15 الی 18 بخش اول کتاب استوار است، بلومریچ کل بخش اول را به رویت یوفو ربط می دهد و تفسیر می نماید.

خود مستند به این که در حال تحریف متن کتاب حزقیال است، اعتراف می کند لیکن ما که غرق در شگفتی این تفاسیر هستیم و ذهنمان منحرف است، توجهی نمی کنیم. اگر شما برای دور دوم هریک از قسمت های مستند بیگانگان باستانی را تماشا نموده و این بار سعی کنید که به جای تماشای تصاویر به صحبت های راوی توجه نمایید، خود شما هم قادر خواهید بود که یکی یکی ایرادات این خبرگان کلک های سینمایی و انحراف ذهن را ببیند.

در مستند ادعا می شود: «اگر به واژه فرشته به این صورت نگاه کنیم و آن را به جای فرشته به  نوعی انرژی (نیروی) آسمانی ترجمه کنیم، دیگر دقیقا متوجه می شویم که حزقیال داشته یک سفینه فضایی را توصیف می کرده است». همین طور که قبلا هم ابراز داشته ایم، کروب بزرگ ترین مانع بر سر راه بلومریچ و پیروان امروزیش در مستند فرضیه فضانوردان باستانی است. تفسیرات بلومریچ به معنای کروب وابسته است و چون معنای کروب در تورات مشخص بوده است ایشان در تلاشند که معنای آن را از نوعی فرشته به نوعی انرژی تغییر دهند تا ادعای ایشان منطقی تر به نظر آید در حالی که بخش زیادی از تورات معنای خود را از دست می دهد.

جای واژه «فرشته» را با «انرژی آسمانی» تعییر دادند. این کار به انسجام تئوری یوفوهای آنها کمک می کند. اما یک سئوال دیگر، اگر به یک فیزیکدان بگویی انرژی آسمانی چیست؟ آن ها شما را به سخره خواهند گرفت. چنین چیزی فقط یک اصطلاح ساختگی و عام است که یک انسان وقتی نمی تواند لغت مناسب برای ابراز آنچه دیده یا درک کرده، بیابد، سعی می کند خودش یک اصطلاح نامانوس برای انتقال پیام بسازد. اکنون مستند به چیزی محکوم است که خودش به حزقیال نسبت داده است.

با استفاده از این منطق شگرف اساتید یوفولوژیست هر چیزی را می توان به عنوان یک UFO جا زد. مثلا من اگر در توصیف ماشین پراید به جای استفاده از کلمه و واژه «لاستیک کویر تایر» از « موتورهای ضد جاذبه و آنتی گرانشی» استفاده کنم، آن موقع این پراید هم تبدیل به یک بشقاب پرنده می شود.

 


نگاهی به عبارت چرخ درون چرخ

عبارت «چرخ درون چرخ» در کتاب حزقیال به این شکل توصیف شد:

حزقیال 1-15: در همان حال که به این چهار موجود زنده خیره شده بودم، زیر آنها و بر روی زمین، چهار چرخ دیدم زیر هر موجود یک چرخ.

حزقیال 1-16: چرخ ها مانند زبرجد می درخشیدند و همه مثل هم بودند. داخل هر چرخ، چرخ دیگری نیز وجود داشت.

حزقیال 1-17: برای همین می توانستند بی آن که مجبور باشند دور بزنند، به هر سو که بخواهند بروند.

چرخ درون چرخ، آن هم به گونه ای که بدون دور زدن به هر سو که می خواستند می رفتند! متاسفانه این فرضیه هرگز اثبات نمی شود و از این جا می توان به پیامبر بودن حزقیال شک کرد یا این که حداقل آموزه های وی تحریف شده است. بلومریچ واقعاً یک نابغه بود و به عنوان یک فرد متخصص در این زمینه به ادعای ما رسیده بود. در طرح پیشنهادیش از یوفوی مشاهده شده توسط حزقیال، چرخی نمی بینیم. اما او روی این مفهوم در کتابش کار کرده است ولی به نتیجه مطلوبی نمی رسد. به تصویری که بلومریچ از عبارت چرخ درون چرخ توانسته ترسیم نماید توجه نمایید:

این طرح دو مشکل دارد. برای عقب و جلو رفتن، کل مجموعه به عنوان یک چرخ عمل می نماید. این چرخ نیروی محرکه را از میل گاردان و سیستم دیفرانسیلی ماشین می گیرد. اما این چرخ بزرگ خود از هشت چرخ کوچک تر تشکیل شده است. قائدتا برای چپ و راست رفتن باید یکی از چرخ های هشتگانه که روی زمین قرار دارد وارد عمل شود. اما این چرخ های زیرمجموعه، نیروی محرکه خود را چگونه دریافت می نمایند؟

دوم این که حزقیال می گوید « چرخی درون چرخ » و « نه هشت چرخ درون یک چرخ!». لذا طرح بلومریچ از چرخ درون چرخ هم دارای ایراد تکنیکی است و هم دارای ایراد تفسیری.

تیم کالاهان در خصوص عبارت « چرخ درون چرخ» نظر جالبی دارد. او می گوید که در سیر تکامل چرخ، قبل از اختراع پره چرخ (اسپوک)، چرخ ها به صورت یک دیسک توپر با محور نسبتاً بزرگ بودند(به تصویر زیر نگاه کنید). بزرگی محور چرخ به اندازه ای بود که به نظر می رسید چرخی را درون چرخ دیگری قرار داده اند.


البته فون دانیکن نیز تعبیر جالبی دارد. اگر ترجمه بخش اول کتاب حزقیال توسط وی در فصل چهارم از کتاب ارابه خدایان را بخوانید، و با متن بی طرفی مقایسه نمایید، متوجه میزان امانتداری او خواهید شد. او می گوید: «با دانش و طرز فکر امروزی این جسم که حزقیال دیده است، مانند یکی از خودروهای مخصوص است که آمریکایی ها در بیابان ها و مناطق باتلاقی به کار می برند، مثلاً هلیکوپتری چند منظوره». او هم در کار خود متخصص است و می داند که ممکن نیست «چرخ درون چرخ» بتواند به دور خود بچرخد، از این رو معتقد است که «چرخ درون چرخ» در حرکت نمی چرخیده است!

خود من ابتدا فریب این توجیه وی را خورده بودم که آمریکایی ها چنان مفهومی را در عمل پیاده نموده اند، اما ادعای او را نیز در خصوص چرخ ها بررسی کردیم. همه علاقمندان به علوم فضایی می دانند که امریکایی ها چند مدت بر روی ساختن روبات مریخ پیما گذاشتند، روباتی که بتواند در راستای دستیابی به اهداف تعیین شده اش، بر روی هر نوع سطحی حرکت کند و ناهمواری سطوح مانع از پیشروی آن نشود. چرخ های روبات مریخ پیما باید حداقل هم سطح با تکنولوژی چرخ ماشین مخصوص مناطق بیابانی و باتلاقی باشد. فکر می کنید چه عایدمان شد؟ خودتان ببینید:


تصاویر مریخ پیمای کنجکاوی که بدون دور زدن به هر طرفی می تواند برود ولی از مفهوم چرخ درون چرخ برای ساخت آن استفاده نشده است. این در حالی است که بلومریچ امتیاز طرح خود از سفینه فضایی حزقیال را به ناسا واگذار نمود!

اکنون ممکن است برای ما این سئوال ایجاد شود که مدارک منتقدین دال بر یوفو نبودن وضعیت رویت شده توسط حزقیال چیست؟ بهترین پاسخ برای این سئوال را مایکل هایزر ارائه می کند. هایزر می گوید با توجه به این که حزقیال در دوران اسارت در بابل زندگی می کرده است، به دلیل برخورد با تمدن بابلیان و تحت تاثیر آن دست به ابتکار زده است. وی برخلاف بلومریچ که گزارش حزقیال از تخت و سریر خداوند را به یوفو تعبیر نمود، در پی اثبات ادعایش به مصداق یابی عناصر مکاشفه حزقیال در تمدن بین النهرین می پردازد. او تصاویری از کتاب مکاشفات یهوه و هنر مهر نوشته اوتمار کیل آلمانی ارائه می نماید که حقیقتاً تامل برانگیز است. اوتمار کیل تحقیقات متعددی درباب ارتباط بین متون مقدس و تمدن میان رودان انجام داده است. در واقع بسیاری از محققین غربی بی ربط به فرضیه فضانوردان باستانی معتقدند که حداقل بخش هایی از تورات تشابه زیادی با تمدن های میان رودان مانند تمدن سومری و آکدی دارد. اوتمار کیل در کتاب مذکور به بررسی میزان تاثیرپذیری مکاشفات اشعیا، حزقیال و زکریا از تمدن بابل پرداخته است.

البته از معروفترین نظریه پردازان فرضیه فضانوردان باستانی، ذکریا سیتچین نیز در آثارش به این ایده اعتقاد داشته است. لیکن بر خلاف سیتچین، بسیاری از مورخین بر این عقیده اند که حداقل بخش هایی از تورات مانند کتاب حزقیال در بابل به رشته تحریر در آمده است لذا تحت تاثیر فرهنگ بابلی قرارگرفته است. ولی سیتچین می گوید که تورات از روی متون و فرهنگ میان رودانیان مخصوصاً سومریان تهیه و تدوین شده است.


هایزر عناصری که در مکاشفه حزقیال غیرعادی به نظر می رسند را مشخص می نماید. عناصر غیرعادی که در 28 بند بخش اول کتاب قابل مشاهده است عبارتند از: چهار چهره حیوانی، چهار پر، پاهای مستقیم، پاهای گوساله ای، چرخ پر از چشم و . . .

اکنون به تصاویر زیر توجه نمایید. این تصاویر از کتاب اوتمار کیل که در بالاتر ذکر آن رفت، توسط هایزر استخراج شده اند تا به ما نشان دهند که چگونه حزقیال عملاً تحت تاثیر تمدن میان رودان بوده است. اصل تصاویر متعلق به آثار باستانی میان رودان می باشد.

در این دو تصویر به خدای چهار چهره و خدای چهار بال که دو دست نیز دارد و به جای پنجه ی دارای سم گوساله است، توجه نمایید.




  در دو تصویر زیر، برخورد بال موجودات به هم قابل مشاهده است.

در تصاویر زیر به سم گوساله ای و پاهای مستقیم حاملان سریر توجه نمایید. در تصویر دوم نیز پایه صندلی قابل توجه است.


  در تصویر ذیل به وجود چشمان بی شمار بر روی بدن موجود بال دار توجه نمایید.

هایزر توانست تصویری از میان حکاکی های جمع آوری شده در کتاب کیل بیابد که بسیار به توصیفات حزقیال از تخت و سریر خداوند نزدیک است. در تصویر زیر به چرخ، چهره های حیوانی قسمت بالایی پایه ها و بال های به هم متصل آنها نگاه کنید.



یافتن یک نقش کاملاً مطابق با توصیفات حزقیال از سریر یهوه، خدای بنی اسراییل در آثار به جا مانده از تمدن بابلی میسر نگردیده است. من معتقدم میسر هم نمی شود چرا که اولاً هر کسی جای حزقیال بود، به خود اجازه نمی داد جلال و جبروت خدای بنی اسرائیل را کاملاً از یک نقش و نگاره بابلی بگیرد و برای حفظ آبروی یهوه هم که شده دست به نوآوری می زد. در ثانی اعتقادات یهود با اعتقادات بابلیان اشتراک چندانی نداشته است، لذا حزقیال ایده را از تمدن بابلی گرفته و آن را با مفهوم کروب و  . . . مربوط به تمدن بنی اسرائیل ترکیب نموده است. اما مفهوم پرواز سریر و ارابه خدایان در تمدن بابلی به گونه ای دیگر موجود است:

اما سخن آخر

تمام این نقد بر ترجمه انگلیسی کتاب حزقیال از عهد عتیق یا تورات نسخه جدید شاه جیمز استوار بود. اما می خواهم به شما شوکی اساسی وارد نمایم. اوج شگفتی زمانی برای ما رخ می دهد که به تورات عبری با ترجمه ی تحت اللفظی رو به رو می شویم. در آدرس پایین شما به تورات به زبان اصلی عبری با ترجمه تحت اللفظی و ترجمه سره نسخه جدید شاه جیمز دسترسی دارید.

www.scripture4all.org

در واقع قضیه مشابه همین قرآن است که از عربی آن چیزی زیادی قابل برداشت نیست و وقتی به معنای فارسی رجوع می کنی، معنای تحت اللفظی ثقیل بوده و یک ترجمه سلیس(آزاد) فارسی نیز از اصل کلام در زبان مبدا فاصله می گیرد.

در ترجمه تحت اللفظی متن اصلی عبری به انگلیسی، نکات جالب توجه بسیاری وجود دارد. مثلاً:

1-در قسمت آخر بند 1-1 حزقیال ابراز می دارد: « ... آسمان گشوده شد و من دارم ظهور الوهیم (appearances-of Elohim) را می بینم». در حالی که در ترجمه نسخه جدید شاه جیمز می خوانیم: « ... آسمان گشوده شد و من رویاهایی از خداوند (visions of God) را دیدم».

2- در بند 1-3 عبارت  « The word of the LORD came expressly unto Ezekiel» تغییر یافته عبارت تحت اللفظی « he-becomes word-of Yahweh to Ezekiel»  می باشد. عبارت « hand of the LORD was there upon him» تغییر یافته عبارت « she-is-becoming on·him there hand-of Yahweh» است.

3- در بند 1-4 عبارت « whirlwind» تغییر یافته ی عبارت تحت اللفظی « wind-of tempest» است.

4- در بند 1-5 عبارت « living creatures» تغییر یافته ی عبارت تحت اللفظی« animals» است.

...


 اما چون معنای چندانی از ترجمه تحت اللفظی قابل برداشت نیست، مترجمین خودشان با تلاش در حفظ امانت سعی دارند تا مفهوم را امروزی نموده و برای ما قابل درک سازند. در این مرحله است هریک از مترجمین اصطلاحاتی برای انتقال یک پیام استفاده می نمایند که الزاماً یکی نیست و در نهایت به ترجمه هایی می انجامد که بعضی قسمت های آن ها تشابه چندانی با نسخه های دیگر ندارد. دومین مشکلی که ممکن است وجود داشته باشد، این که یک لغت در زبان عبری، شاید مترادف دقیقی در زبان فارسی یا انگلیسی نداشته باشد. در این صورت مترجم دو راه دارد، نزدیک ترین لغت در زبان مقصد را بیابد و جایگزین لغت اصلی در زبان مبدا نماید یا این که خود لغت را وارد زبان مقصد نموده و سعی نماید ذیل همان صفحه به توضیح و تفسیر آن بپردازد. اما در ترجمه متون مقدس روش اول رایج تر بوده که این خود منجر به تحریف معنای مورد نظر گوینده در زبان مبدا می گردد. نمونه بارز چنین کلماتی کروب و سراف می باشد.

بنابراین ادعای فضاپیمای حزقیال نبی به دلایل زیر مردود است:

1-   سایر نویسندگان تورات همانند اشعیا، دانیال و یوحنا نیز سریر خدا را توصیف نموده اند.

2-  هزاران قطعه هنری مربوط به تمدن های معاصر همسایه بنی اسرائیل و حتی قبل از ایشان، سریری را نشان می دهند که دارای همان عناصر توصیف شده توسط حزقیال است.

3-  مشکلات منطقی بر سر راه تعبیر توصیفات حزقیال از سریر خدا به موتور مشتعل فضاپیما و یوفو وجود دارد.

4- به هیچ وجه از روی نسخه اصلی تورات به زبان عبری نمی توان مدعی بود که حزقیال یوفو دیده است.

 

با نقل قول زیبا از بندهای 1-3 و 1-4 کتاب اشعیا که قدری مرا به فکر فرو برد، این مقاله را به پایان می بریم:

« ... گاو مالک خود را و الاغ صاحب خود را می شناسد، اما قوم اسرائیل شعور ندارد و خدای خود را نمی شناسد».


دانلود برخی از منابع : اینجا

ارسال توسط سامان هادی پور

حزقیال – فرضیه فضانوردان باستانی باطل است . بخش 1


(از سایت حقیقت خاموش) 
تاریخ : شنبه سی ام شهریور 1392

مقدمه

نظریه پردازان فرضیه فضانوردان/بیگانگان باستانی عبارت «چرخ درون چرخ» برگرفته از کتاب حزقیال، جزو متون تورات را به عنوان مدرکی از رویت یوفو توسط حزقیال می دانند. کتاب حزقیال از چهل و هشت بخش تشکیل شده است. حزقیال از پیامبران دوران اسارت یهودا در بابل است. برای اولین بار اریک فون دانیکن در کتاب ارابه خدایان، بخش اول کتاب حزقیال نبی معروف به مکاشفه حزقیال را تحت عنوان برخورد حزقیال با بشقاب پرنده تعبیر نمود. چند سال بعد یک مهندس اتریشی کارمند ناسا به نام جوزف بلومریچ کتابی با نام سفینه فضایی حزقیال را به رشته تحریر در آورد. وی در این کتاب با توجه به توصیفات حزقیال توانست طرح یک بشقاب پرنده را رسم نماید. اکنون در مستند بیگانگان باستانی، مکاشفه حزقیال جزو مستندترین برخورد های انسان دوران عهد عتیق با بشقاب پرنده محسوب می شود.

از دیگر سو، پروفسور رونالد استوری از اولین کسانی بود که مدعی شد امثال دانیکن و بلومریچ به عمد بعضی از قسمت های کتاب مقدس را به گونه ای تفسیر نموده اند تا مخاطب را به این نتیجه برسانند که آنچه حزقیال دیده است، حقیقتاً یک بشقاب پرنده بوده است! دکتر مایکل هایزر و تیم کالاهان نیز با بررسی هایی که انجام دادند، متوجه شدند حق با استوری بوده است و نه دانیکن. اکنون در این مقاله ما نیز با اتکا به منابع لاتین دست اول به شما نشان خواهیم داد که چگونه نظریه پردازان فرضیه فضانوردان باستانی کلاغ را به جای بلبل به ما قالب می نمایند.

از آنجا که در این مقاله ما تعمداً به صورت کاملاً مستند و تحلیلی بحث می نماییم تا اما و اگری باقی نماند، لذا این مقاله جزو مستندترین مقالات حقیقت خاموش تاکنون است که صرفاً یک خواننده متعصب و ناآشنا به منطق، قادر است آن را پس بزند. بنابراین تا آخر مقاله با ما باشید.

 

نقد ادعای رویت بشقاب پرنده توسط حزقیال

در مستند بیگانگان باستانی ادعا می شود: «در کتاب حزقیال نبی در تورات، این پیامبر نوعی ارابه پرنده را توصیف می کند که دارای چرخ هایی درون چرخ های دیگر است و توسط فرشتگان حرکت می کند. گرچه تاریخ شناسان توراتی این گونه پیشنهاد می دهند که در این توصیفات، حزقیال دارد در رابطه با دشمنانی که اسرائیل (سرزمین قوم بنی اسرائیل در تورات) را تهدید می کند، بصورت سمبلیک و نمادین صحبت می کند. ولی آیا این توصیفات حزقیال می تواند نشانه ای بر ملاقاتی انجام شده با بیگانه های فضایی باشد؟ و آیا می تواند این توصیفات در کتاب حزقیال اثبات کننده این باشد که واقعا سفینه های فضایی در عهد باستان وجود داشته اند؟»

امروزه مکاشفه حزقیال نبی به عنوان یکی از اصلی ترین دلایل برای اثبات کردن فرضیه فضانوردان باستانی استفاده می شود. حال اجازه دهید تا کمی دقیق تر و از نزدیک تر به این داستان نگاه کنیم و ببینیم که آیا این داستان واقعا چنین نظریه ای را اثبات می کند یا خیر؟

ابتدا با ادعای کارشناسان مستند بیگانگان باستانی مبنی بر این که مورخان و تورات شناسان گفته اند این مکاشفه و رویا یک تصویرسازی سمبولیک و نمادین از دشمنان اسرائیل است، مخالفت نموده و چنین چیزی را رد می کنیم. در متن تورات و در این داستان به وضوح عنوان می شود که این مکاشفه مربوط به مشاهده جلال و خود خداوند توسط حزقیال است. او خداوند را به شکلی که بر یک سریر نشسته است مشاهده می کند.

اگر تفاسیر تورات پژوهان غربی  همانند  جیمز اسمیت را مطالعه کنید در هیچ کدام نخواهید دید کسی به این اشاره کرده باشد که این مکاشفه حزقیال به دشمنان اسرائیل ارتباطی داشته باشد. متاسفانه این یکی از دروغ های فیلم بیگانگان باستانی هست. از تکنیک سازندگان این فیلم است که در ابتدا یک داستان ضعیف و بی پایه را به عنوان نظریه مخالفان خودشان مطرح می کنند و بعد با رد کردن آن سعی می کنند تا ادعاهای خود را اثبات کنند. در صورتی که اصلا چنین نیست و کسی از مفسرین و تورات پژوهان چنین حرفی نزده اند که این مکاشفه مربوط به دشمنان سرزمین اسرائیل است. لذا برای ایشان بهتر می بود ابتدا آن قسمت از تفاسیری که چنان ادعایی کرده است را به مخاطب نشان می دادند و در ادامه سراغ اثبات ادعای خود می رفتند. البته هنوز هم دیر نشده و پیروان امروزی فرضیه، می توانند مدارک حامی ادعای پیش کسوتان خود را برای ما ارائه نمایند.

بزرگ ترین فرض و ادعای نظریه پردازان فضانوردان باستانی همیشه این بوده است که نویسندگان عهد باستان نمی فهمیده اند تکنولوژی چیست و یا این که لغات مناسبی برای توصیف آن تکنولوژی که دیده اند را در اختیار نداشته اند، ولی این ایده حداقل در رابطه با داستان حزقیال نبی سازگار نیست.

در داستان حزقیال از لغات زیادی برای توصیف آنچه که رویت شده استفاده شده است. در حقیقت عبری یکی از غنی ترین زبان های نوشتاری در تاریخ جهان بوده است و داستان حزقیال تورات نیز به خوبی نشان می دهد که حزقیال با استفاده از این زبان چه توانایی خوبی را برای توصیف و تشریح اشیاء و پدیده های پیچیده مورد نظرش داشته است. در این خصوص بهتر است به بخش های 40 الی آخر کتاب حزقیال مراجعه نمایید و خود به عینه این ادعا را ببینید .

اما نگاهی کلی به تورات و آموزه هایش

در همین بادی امر باید بگویم که بهترین و قوی ترین نقد ها در خصوص پرونده حزقیال، بدون آشنایی حداقل کلی خوانندگان عزیز با متون تورات و کتاب حزقیال عملاً چندان کارساز نخواهد بود، در نتیجه به مخاطبانی که بیش از هر چیزی در پی یافتن حقیقت ماجرای رویت حزقیال هستند، پیشنهاد می کنم، از هر منبع فارسی یا لاتین که خود تمایل دارند، ابتدا بخش اول کتاب حزقیال را مطالعه نمایند. در ادامه یکی یا دوتا از دیگر کتاب های تورات را مثلاً کتاب سفر پیدایش یا کتاب ارمیا، ذکریا و . . . را بخوانند و به مقایسه قدرت قلم حزقیال با قدرت قلم سایر نویسندگان تورات مانند ارمیا، نحمیا، اشعیا، دانیل و هر کسی که خود دوست دارند، بپردازند. چنین کاری سهل نیست، اما برای ما و شما بسیار موثر خواهد بود، چرا که نه تنها ما را با تفکرات یهود، درک یهود از خدا و نحوه تفسیر خدا توسط تورات نویسان آشنا می کند، بلکه ما را به این نتیجه می رساند که همه نویسندگان تورات دارای یک سبک ادبی جهت توصیف وقایع نبوده اند. عمق فاجعه در حدی است که به قول معروف شنیدن کی بود مانند دیدن. به عبارتی زبان قاصر از بیان میزان تحریف تعالیم مقدس و کتب عهد عتیق است.

تاکید می کنم که ما این موضوع را فراتر از دید تورات پژوهان غربی بررسی خواهیم نمود. شواهد تاریخى و ادله بسیار نشان مى دهد که تورات و انجیل اصلى در دسترس نیست و فقط قسمت هایى از آن دو کتاب آسمانى را پیروان حضرت موسى و عیسى علیهم السلام مدت ها بعد از وفات آنها نوشته اند که آن هم متأسفانه با خرافات فراوان آمیخته شده است. میزان تحریف تورات در حدی است که بسیاری از مورخین، عهد عتیق را حتی در حد یک کتاب تاریخی نمی بینند چه رسد به این که کتاب آسمانى یهودیان باشد.

باید دو نکته را به مخاطبان یادآوری نمود:

اول این که تحریف کتب الهی در دو سطح قابل بررسی است: تحریف معنوی و تحریف لفظی. تحریف معنوی یعنی این که بدون دستکاری، متن را غرضمندانه ترجمه و تفسیر نماییم. لیکن آنچه که مشخص است تحریف لفظی یعنی دستکاری نمودن الفاظ و در نهایت متن کتاب، که این باعث زیر سئوال رفتن اعتبار و اصالت متن می گردد.

در ثانی بررسی میزان صحت کتاب تورات حداقل از دو طریق ممکن است، یکی این که حوادث بعد از تورات را تحلیل کنیم یا متن آن را با متن کتب الهی بعد از تورات مطابقت دهیم. مبعوث شدن عیسی مسیح در اورشلیم و نازل شدن انجیل، خود آشکارترین دلیل انحراف بنی اسرائیل و تحریف تورات است. طبق تعالیم اسلامی می بینیم که مثلاً ابراهیم(ع) به مصر سفر نکرده و چنان ماجرایی که در تورات آمده یک تهمت محض است. در شش آیه از قرآن نیز بنی اسرائیل متهم به تحریف تورات شده از جمله آیه 41 سوره مائده که با توجه به سبب نزول آیه اثبات می شود قوم یهود به تحریف لفظی تورات پرداخته است.

راه حل دیگر این که بی طرفانه تورات را بخوانیم و راجع به آن قضاوت کنیم در این صورت کجا عقل می پذیرد که خدا مادی باشد، با مخلوق خود(یعقوب نبی، شیطان یا فرشته ای) کشتی بگیرد و مغلوب نیز بشود؟ چنین داستان فکاهی حتی خاخام های امروزی یهود را نیز به خنده وا می دارد. همین طور در مقاله بازخوانی نظریه خورشید مرکزی نیز مشخص شد تعالیم مقدس بر این باور بوده اند که زمین ثابت است و خورشید به دور آن می چرخد.

کتب مقدس عمدتا خداوند را اینگونه به تصویر کشیده اند که گویی خدا به صورت انسان مجسّم شده ولى قرآن مى فرماید: لیس کمثله شىءهیچ چیز همانند او نیست.

در میان ادّعاهای عارف مسلکان یهودی، دُم خروسی دیده می شود که نقاب معنویت گرایی را از چهره آنان افکنده و دین ستیزی آنان را نمایان می کنداندیشه آنتروپومورفیسمی (انسان انگاری خدا ) پیوند ناگسستنی عرفان یهود با اسطوره های کهن و تلاش برای احیای آن ها، تار و پود عرفان یهودی را به هم تنیده و این گونه باورها با کتاب مقدس و آموزه های دینی تناقض دارد.

گرچه با تأسف باید اذعان کرد که دین یهود، از افکار مسموم کابالیسم در امان نبوده و در آن انحراف دیده می شود، ولی با این حال، بخش های مهمی از کتاب مقدس، جان کلام را بیان نموده و مؤیّدی بر استدلال ماست. کابالیسم(شیطان پرستی) و آنتروپومورفیسم در تخیّل عارف نماهای یهودی، خداوند مانند انسان، جسم و وزن دارد و برای کابالیست ها قابل رؤیت است!

آنتروپومورفیسم (انسان انگاری خدا) توهمی بیش نبوده، زیرا تمام پیام آوران الهی، با این توهمات به نبرد برخاسته اند. حتی در دین یهود، اندیشمندانی مانند موسی بن میمون،کابالیست ها را به باد تمسخر گرفته و بر تفکر آنتروپومورفیسمی آنان خط بطلان کشیده است و نکته بسیار دقیق اینکه چنین باورهایی با کتاب مقدس نیز در تناقض است. عصاره کلام را «تئودور ریناخ» مورخ یهودی به میدان آورد و گفت: «کابالا یک سمّ بی صدا بود که وارد عروق یهودیت گردید و تمام آن را آلوده کرد».

لذا باید عنوان نمود تورات امروزی که یهودیان به آن دسترسی دارند با تورات موسی(ع) کاملاً تفاوت دارد و بنی اسرائیل دست به تحریف لفظی تورات زده است. ما نقد داستان فضاپیمای حزقیال را در عین پذیرش این واقعیت حداقلی که تورات یک کتاب تحریف شده است، انجام داده ایم. به این ترتیب ما نمی پذیریم که الزاماً حزقیال یکی از پیامبران بنی اسرائیل بوده است اما می پذیریم که وی یکی از نویسندگان تورات است.

ذکر این نکات به این معنا بود که تورات فعلی یک کتاب کاملاً آسمانی نیست و بر ما آشکار نسیت تحریفات بشری در کدام قسمت های آن وارد شده و چه بخش هایی مصون مانده است. لذا ما اعتقادی به آسمانی بودن تورات فعلی نداشته و آن را صرفاً یک متن باستانی می دانیم. اما چیزی که برای حقیقت خاموش معرض شده اینکه در نیم سده اخیر تورات مجدداً مورد تحریف قرار گرفته است، اما این بار تحریف معنوی است. طرفداران فرضیه فضانوردان باستانی بخش هایی از تورات را مطابق میل خود ترجمه می نمایند، بدون این که متن اصلی را تغییر دهند. در نتیجه باید گفت که ما در پرونده حزقیال موجود در آرشیو مستندات فرضیه فضانوردان باستانی، شاهد تحریف معنوی در تحریف لفظی هستیم. لیکن اثبات تحریفات مروجین فرضیه فضانوردان باستانی به هیچ وجه سخت نبوده و اتفاقاً ساده است.

گفته می شود که اورشلیم در سال 597 قبل از میلاد به دست نبوکدنصر دوم، پادشاه بابل گشوده شد و یهویاکین شاه اورشلیم به همراه هزارها نفر از جمله حزقیال به اسارت گرفته شده اند و به بابل کوچ داده شده اند. سیستمی که شاهان آشور در آن سرآمد بودند. لذا می توان مدعی بود که بخش اول کتاب حزقیال در حدود سال593 قبل از میلاد مسیح نوشته شده است. در خصوص کتاب حزقیال، اسپینوزا اولین منتقد این کتاب بود که در قرن هفدهم می زیست. پس از وی، از چهار جهت عمده به کتاب حزقیال حمله شده است:

1- حمله به سندیت کل کتاب: در قرن نوزدهم بعضی از منتقدین بر این عقیده بودند که کل کتاب حزقیال دروغی است. افرادی مانند زانز و گیگر(Geiger) می گفتند که کتاب در دوران امپراتوری هخامنشی تنظیم شده و سینکه (Seinecke) بر این باور بود که کتاب متعلق به دوره مکابیان است. توری (Torrey) نیز ابراز داشت که کتاب حزقیال قرن ها پس از وی (230 قبل از میلاد) از ترکیب چند کتاب مشکوک به وجود آمده است.

2- حمله به یکپارچگی کتاب: در قرن نوزدهم بعضی به یکپارچگی کتاب عهد عتیق شک کردند. افرادی مانند اوئدر(Oeder) مدعی شدند که بخش چهلم تا آخر کتاب حزقیال پس از مرگ وی به کتاب حزقیال افزوده شده است.

3- حمله به انسجام متن: بسیاری از منتقدین امروزی نمی پذیرند که حزقیال خودش عمل مرتب سازی گفته ها و گزارشاتش را انجام داده باشد، کس یا کسان دیگری باید این کار را انجام داده باشند. فریمان، مای و زیمرلی هر یک در خصوص ویراستاری کتاب حزقیال عقیده ی متفاوتی دارند. هوئلسکر(Hoelscher) مدعی شد که از مجموع 1273 بند کتاب حزقیال، فقط 170 بند را خود حزقیال نوشته است. یا ایروین حدود 251 بند از کتاب را به خود حزقیال نسبت داد. همین طور مای حدود نصف بندها را متعلق به خود حزقیال دانست. فورر(Fohrer) نیز می گوید: متن آمده زیر نام حزقیال حاوی سری پیام هایی از مولفین دیگر در دوره های مختلف نیز هست.

4- حمله به زمینه کتاب: بعضی از متفکرین بر این عقیده اند که حزقیال حداقل برهه ای از عمرش در اورشلیم بوده است. هرنتریچ (Herntrich) پیشنهاد داد که حزقیال حقیقتاً در فلسطین زندگی می کرده است و نه در بابل. این نویسندگان بعدی تورات بوده اند که گفته اند وی در بابل زندگی می کرده است. فیفر(Pfeiffer) نیز می گوید که حزقیال از بابل به اورشلیم رفته و در نهایت به میان یهودان تبعیدی بابل بازگشته است.

لذا بسیاری از محققین غربی نیز به کتاب حزقیال انتقاد دارند و تمام آن را متعلق به حزقیال نمی دانند. در پرونده حزقیال بحث بر سر مکاشفه وی است. از نظر تورات پژوهان، او در این مکاشفه به شرح درکش از سریر خدا پرداخته است که توسط چهار کروب ( نوعی فرشته) حمل می شده است، اما طرفداران فرضیه فضانوردان باستانی معتقدند که حزقیال یوفو دیده است.

حزقیال واژگان کافی را در اختیار داشته است تا چیزهایی مثل دیسک نقره ای، مدور یا پنجره یا موجودات خاکستری با چشم های بزرگ را بتواند به خوبی توصیف کند. پس اینکه بگوئیم واژه ای برای توصیف این چیزها در اختیار نداشته است بی معنی است. او اگر می خواست می توانست به زبان عبری سلیس بگوید مثلا من موجودات خاکستری با سر بزرگ را دیدم که از درب یک دیسک مدور چرخان نقره ای رنگ خارج شدند و به من سلام کردند. اما او هرگز چنین چیزی نگفته است.

اصلاً دلیل این همه مخفی کاری بشری که با موجودات فضایی تماس نزدیک داشته است نه مشخص است و نه قابل درک. چرا حزقیال می باید به یک توصیف خیلی سر بسته اکتفا کند، آن هم حزقیال که عمده معروفیتش در بین کلیه تورات شناسان به دلیل جزئیات پردازی در شرح وقایع است.

حزقیال نبی بیشتر از هر نویسنده دیگر تورات (عهد عتیق) به نوشتن و ذکر جزئیات دقیق پرداخته است. او همه را مطمئن می سازد که کوچکترین جزئیات را در متن خود عنوان کرده است و ذکر نموده است، نه فقط اینجا، بلکه در تمام مکتوبات و نوشته های خود این کار را کرده است. به عنوان مثال با استفاده از توصیفات بسیار دقیق و جزئی که او ذکر کرده است، می توان نه فقط یک معبد بزرگ و مجلل که حتی یک شهر کامل را مطابق با جزئیات و خصوصیات ذکر شده توسط او، از نو بازسازی کرده و ساخت.

نقشه معبدی که حزقیال در مکاشفه اش توصیف نموده و توسط چارلز چیپیز (Chipiez) فرانسوی در قرن نوزدهم ترسیم شده است.

او حتی رویاها و مکاشفه های خود را با ریزبینی و وسواسی مثال زدنی و با ذکر زمان و مکان دقیقی که این مکاشفه برایش رخ داده است را ذکر می کند. به عنوان مثال در قسمت 8-1 کتاب حزقیال اینگونه می خوانیم:«در روز پنجم ماه ششم از سال ششم اسارت، در خانه خود با بزرگان یهودا گفتگو می کردم که ناگهان حضور خداوند مرا فراگرفت . . .». یا به 40-1 مراجعه نمایید.

جیمز اسمیت در پیشگفتار کتاب بحث تفسیری در باب کتاب حزقیال- An Exegetical Commentary on Ezekiel  بیان می نماید: «کتاب حزقیال به لحاظ تعداد واژگان بعد از کتاب ارمیا، در رتبه دوم قرار دارد و به لحاظ اندازه، در رتبه سوم است. اما بر خلاف اندازه اش، این کتاب به شدت مورد غفلت واقع شده است. بررسی ها نشان می دهد که به طور میانگین دانشجویان عهد عتیق قادر به درک متن آن نیستند . . . ». همین طور که اسمیت به خوبی بیان نموده است کتاب حزقیال به دلیل ثقیل بودن متن آن، حتی مورد توجه کلیسا نیز قرار نگرفته است. با این وضعیت، شخصی به نام جوزف بلومریچ توانست بخش اول این کتاب را تفسیر نماید.

در مستند بیگانگان باستانی ابراز می شود: «جوزف بلومریچ یک دانشمند معروف و شناخته شده راکت های فضایی است. او در پروژه سفر به ماه برای ناسا کار کرده است. وی از دریچه دید یک مهندس طراحی راکت ها و موشک های فضایی به بخش ابتدایی کتاب حزقیال نگاه کرده است. بعد از ماه ها تحقیق در این رابطه نتیجه گیری می کند بله آنچه که در بخش های ابتدایی این داستان ذکر شده است در واقع توصیفی از مشاهده یک سفینه فضایی بوده است و حتی در این رابطه کتابی نیز تحت عنوان فضاپیمای حزقیال- The Spaceships of Ezekiel می نویسد».

ابتدا باید گفت که بلومریچ دارای مدرک کارشناسی بوده است، اما پس از نوشتن کتاب مذکور، از سوی تئورسین های فرضیه فضانوردان باستانی مفتخر به کسب درجه دکترا گردید و اخیراً مستند بیگانگان باستانی به وی درجه ی دانشمندی اعطا نموده است. سازندگان مستند بیگانگان باستانی ادعا می کنند این فرد، که به قول آنها یک نابغه علوم فضایی هست، کتاب حزقیال را در تورات مطالعه کرده است و چنین نتیجه گرفته است که این چهار کروب ذکر شده در 4 گوشه این سریر در واقع 4 عدد موتورهای پیش ران یک سفینه فضایی بوده اند!

اما خود بلومریچ هرگز مدعی نبوده است که تمام تورات را خوانده است، کما این که در مصاحبه ی خود اذعان نموده است. در سال 2000، فیسخینگر (Lars A. Fischinger) آلمانی طی یک مصاحبه به صورت زیرکانه ای میزان اطلاعات بلومریچ راجع به حزقیال را سنجید و نشان داد که وی حتی کتاب حزقیال را کامل نخوانده است. بلومریچ مدرک آکادمیک یا حتی خودآموز در مورد ترجمه و تفسیر عهد عتیق ندارد. او عملاً به بررسی بخش اول کتاب حزقیال از کل 48 بخش کتاب پرداخته است و همین نقطه ضعف در ادامه باعث سرنگونی تئوری وی گردیده است. فی الواقع حزقیال در بخش اول کتابش، از رویای مشاهده خداوند بنی اسرائیل که بر سریری نشسته و توسط چهار کروب حمل می گردد، به تفصیل سخن می گوید. اما ابهاماتی در توصیفاتش دیده می شود. وی در بخش دهم کتابش مجدداً به این مکاشفه اشاره نموده و جنبه های مبهمی از مکاشفه اش را افشا نموده است که این منجر به رد شدن تئوری بلومریچ می گردد.

چیزی که بلومریچ ادعا می کند این است که با توجه به تخصصش، وی آمده بود تا با بررسی کتاب حزقیال، ادعای دانیکن را رد نماید اما پس از کاوش هایش به این نتیجه رسید که حق با دانیکن بوده است.


بلومریخ

اما در ادامه می خواهیم دو موضوع را در رابطه با بلومریچ بررسی کنیم. در ابتدا: آیا نسخه توراتی که در دسترس بلومریچ بوده، همان توراتی است که در دسترس ماست؟ برای این کار من قسمتی از متن تورات مورد استفاده بلومریچ و تورات مورد استفاده خودمان را به زبان انگلیسی در این جا آورده ام. لیکن برای جلوگیری از اما و اگرها، ابتدا به آدرس ذیل مراجعه نموده و کتاب سفینه فضایی حزقیال، نوشته بلومریچ را بارگیری کنید.

دانلود کتاب سفینه فضایی حزقیال  : اینجا

اکنون فصل سوم کتاب را مشاهده نمایید. بلومریچ در فصل سوم کتابش ابتدا به نقل قول مکاشفه حزقیال پرداخته است. ما فقط 10 بند اول کتاب حزقیال را برای نمونه از آنجا کپی می کنیم. بخش اول کتاب حزقیال از 28 بند تشکیل شده است و شما می توانید خودتان سایر بندهای بخش اول کتاب را همان جا مشاهده نمایید:

متن بالا، 10 بند از کتاب حزقیال است که بلومریچ در کتابش آورده است و در فصل های بعدی آن را تفسیر نموده است. در ادامه، نقل قول فوق را با کتاب حزقیال از منبعی دیگر مقایسه می کنیم. یکی از معتبرترین نسخه های تورات در دسترس، فعلاً نسخه جدید تورات شاه جیمز (New King James Version (NKJV)) است که حتی از نسخه جدید تورات بین المللی (New International Version (NIV)) نیز معتبرتر است. ما همان 10 بند را از تورات جدید شاه جیمز برای شما نقل قول می نماییم:


باید گفت که بحث بر سر این است که حزقیال چه گفته است و آیا گفته های وی همان چیزی است که بلومریچ ادعا می کند؟ به عبارتی همان معنایی که بلومریچ برداشت نموده از کتاب حزقیال قابل برداشت هست یا خیر؟ همان گونه که مشاهده نمودید، کتاب مورد استفاده بلومریچ ظاهراً تفاوت بارزی با نسخه های معتبر ندارد. لذا در نگاه اول می توان نتیجه گرفت که نسخه مورد استفاده بلومریچ مورد اعتماد است. اما وی معتبرترین تورات را برنگزیده است. بلکه توراتی را برگزیده که در ترجمه آن از عبری به زبان مقصد، اصطلاحات دو پهلوتر یا بی ربط استفاده شده است. مثلاً در بند 7، در ترجمه های معتبر مانند تورات شاه جیمز از اصلاح « like the sole of a calf's foot» استفاده شده ولی در نسخه مورد اتکای بلومریچ اصطلاح « round feet» به کار گرفته شده است. بعداً این ادعا را دقیق تر خواهیم شکافت. البته بلومریچ می گوید که شش نسخه تورات را با هم تطبیق داده و در نهایت به چنان نظریه ای رسیده است! برای دیدن اسامی نسخه های تورات مورد استفاده بلومریچ به این آدرس مراجعه نمایید:

http://www.spaceshipsofezekiel.com/html/refs-blumrich_bibles.html

هرچند به تورات مورد استفاده بلومریچ ایرادهایی وارد است اما با خواندن آن شما به این نتیجه نخواهید رسید که حزقیال یوفو دیده است. پس چگونه بلومریچ به این نتیجه رسید که حزقیال یک یوفو دیده است؟ در ادامه ببینیم که برداشت وی از متن فوق چیست؟ برای مشاهده تفسیر کامل بلومریچ از مکاشفه حزقیال به فصل پنجم کتاب سفینه فضایی حزقیال مراجعه نمایید. ما در ادامه خلاصه ی تفسیر 10 بند مذکور از نظر بلومریچ را برای شما می آوریم و محل اختلاف نظر را بررسی می کنیم:

ترجمه ما از حزقیال 1-1 تا 1-3: در روز پنجم ماه چهارم سال سی ام، در میان اسرا کنار رود خابور بودم که آسمان گشوده شد و من رویایی از خداوند را دیدم. روز پنجم ماه که پنج سال از اسارت یهویاکین پادشاه می گذشت، کنار رود چبار در سرزمین کلدانیان لفظ خداوند برای حزقیال کاهن، پسر بازی، به واقعیت بدل شد و ید خدا بر فراز او قرار گرفت(حضور خداوند او را فراگرفت).

تفسیر بلومریچ  از حزقیال1-1 الی 1-3: حزقیال تحت تاثیر آتش و حرارت موتور راکتی که در حال کاهش دادن سرعت سفینه جهت فرود است، ابراز می دارد که « آسمان گشوده شد- The heavens were opened». همان طور که در ادامه خواهم گفت، عبارت «دست خدا بر فرازش بود-The hand of the Lord was upon him there» همواره به معنای برخورد با سفینه فضایی و فرمانده اش است.

تفسیر جمله «دست خدا بر فرازش قرار گرفت» به معنای برخورد حزقیال با فرمانده سفینه فضایی، اگر با هدف نقض وجود خدا صورت نگرفته است پس با چه هدفی صورت گرفته است؟ آیا بلومریچ از نتیجه تفسیراتش آگاه نبوده است یا که برایش مهم نبوده است؟ اگر ما بتوانیم مشابه عبارات حزقیال را از تورات نوشته شده قبل یا بعد از حزقیال بیاوریم، نشان داده ایم که آنچه حزقیال می گوید جدید نیست یا تورات تحریف شده است.

همان گونه که می بینید در این سه بند ابتدایی، حزقیال بسیار دقیق به توصیف زمان و موقعیت برخورد پرداخته است. او بیش از سایر پیامبران یا نویسندگان تورات، برای انتقال پیام هایش از سمبل سازی استفاده نموده است. مثلاً حدود 60 مورد، درام های حزقیال با عبارت « The word of the LORD came to me» شروع می شود. این جمله تقریباً برای اولین بار در کتاب سفر پیدایش تورات در بند 15-1 در رابطه با مکاشفه ابراهیم علیه السلام است. با عطف به این که موسی نبی کتاب سفر پیدایش را روایت می کند، پس وی اولین کسی است که جمله فوق را در تورات بکار برده است.  در کتاب دوم ساموئل، بند 7-4 و 24-11 نیز جمله مذکور آمده است. موسی و ساموئل قبل از حزقیال می زیسته اند، پس این جمله مختص حزقیال نیست. لذا حزقیال باید تحت تاثیر موسی و ساموئل از آن عبارت برای بیان مکاشفاتش استفاده نموده باشد. یا شخص سومی که دست به تحریف تورات زده است باید جمله مذکور را به این سه پیامبر نسبت داده باشد. در هر صورت دیگر نمی توان ادعا کرد که جمله مذکور را حزقیال برای اولین بار به عنوان اولین تجربه کننده به زبان آورده است.

بر خلاف تفسیر بلومریچ از جمله ی « the hand of the LORD was upon me»، فی الواقع حزقیال مکاشفات خود را با این جمله شروع می نماید. عبارت فوق شکلی خاص از حالت کلی «the hand of the LORD/God be upon/against … » است. این جمله قبل از حزقیال، در کتاب خروج (بند 9-3)، کتاب تثنیه (بند 2-15)، کتاب داوران (2-15)، کتاب روت (بند 1-13)، کتاب اول ساموئل (بندهای 5-6، 5-9، 7-13 و 12-15)، کتاب اول شاهان (بند 18-46)، کتاب اول تواریخ (بند 28-19)، کتاب دوم تواریخ (بند 29-25) استفاده شده بود. در ادامه حزقیال نیز در چندین بند از کتابش برای نمونه بندهای 1-3، 3-14، 3-22، 8-1، 33-22، 37-1 و 40-1 از آن عبارت برای توصیف هدفش بهره می گیرد

 

عزرا کسی است که در کتابش، بندهای 7-6 و 7-28، بعد از حزقیال از همان جمله مورد علاقه حزقیال برای بیان مفاهیم استفاده نموده است. حتی نحمیا نیز در 2-18 از آن جمله استفاده نموده است. اما سایر نویسندگان تورات مانند دانیل نیز با عبارات خاص خودشان به بیان مکاشفاتشان می پردازند. دانیل در بند 10-7 و 10-8 از عبارت « And I Daniel alone saw the vision یا I was left alone, and saw this great vision» برای بیان مکاشفه استفاده می نماید. در نتیجه چنان عبارات و جملاتی فقط توسط حزقیال استفاده نشده است.

 

لذا تفسیر بلومریچ از چنین عباراتی به طور ضمنی به معنای رویت بشقاب پرنده توسط سایر پیامبران بنی اسرائیل است. در نهایت مفهوم یهوه به عنوان خدای قادر مطلق نقض می گردد و او همان فرمانده سفینه فضایی باید باشد که با حزقیال و سایر پیامبران بنی اسرائیل تماس داشته است. اما بلومریچ اشاره ای به برخورد موسی، اشعیا، دانیل، عزرا، نحمیا و  . . . با یوفو نکرده است. وی از این موضوع مطلع نیست که سایر نویسندگان تورات چه قبل از حزقیال چه بعد از حزقیال از چنان عباراتی برای بیان ادراکات خود استفاده کرده اند و این مختص حزقیال نبوده است.

در واقع امروزه بسیاری از پیروان فرضیه فضانوردان باستانی می گویند تورات مملو از مشاهدات یوفوست. به این دلیل که مکاشفه حزقیال توسط دانیکن و بلومریچ به برخورد وی با بشقاب پرنده تعبیر شده است و سایر پیامبران از بعضی عبارات مورد استفاده حزقیال در نوشته ها و گزارشات خود استفاده کرده اند. پس ایشان هم باید یوفو دیده باشند. حتی اگر به موجود چهار چهره چهار بال با چرخ هایی زیرشان و تختی بر فرازشان اشاره نشده باشد.

 

اما بالعکس ایشان، ما معتقدیم که حزقیال به ارتقا ادبیات مکاشفات در تورات پرداخته است. بعضی از عبارات کلیدی در مکاشفات وی، قبل از او توسط موسی نبی، ساموئل و . . . استفاده شده است. حتی توصیف او از سریر خداوند و حاملانش در کتیبه ها و آثار به جا مانده از تمدن میان رودانیان علی الخصوص بابلیان هنوز هم باقی است و خوشبختانه سندی محکم در جهت اثبات ادعای ماست.

ترجمه ما از حزقیال 1-4: طوفانی از سمت شمال آمد، یک ابر بزرگ و آتشی چشمک زن که هاله ای از روشنایی در اطرافش بود و در مرکز آتش کهربایی (فلزی) براق بود.

تفسیر بلومریچ از حزقیال1-4: سفینه فضایی جهت رسیدن به شرایط مطلوب فرود، مقداری از هیدروژن مایع را تخلیه می کند تا فشار و دمای موتورها تنظیم گردد. این مایع همین که از تانک خارج شد به صورت گاز در می آید، گازی سرد که باعث یخ زدن رطوبت هوا همان محدوده شده و این رطوبت یخ زده شبیه ابر به نظر می رسد. اکنون هر چه سفینه بزرگ تر باشد، گاز بیشتری تخلیه شده و ابر برزگ تری تشکیل می گردد که سفینه را در بر می گیرد. کسانی که راکت ساترن را در فیلم ها و تلویزیون دیده اند یا از نزدیک شاهد کارش هستند به خوبی معنی« آتش چشمک زن- flashing fire »، «هاله نور دور آن- Brightness round about it»  یا «همانند برنز درخشان بود-As it were gleaming bronze» را از گفته های حزقیال در می یابند.

مایکل هایزر که خود دکترای زبان سامی دارد، به جای «همانند برنز درخشان بود- As it were gleaming bronze» عبارت عبری را به «درخششی کهربایی- gleam as of amber» ترجمه می نماید. البته قبل از حزقیال، موسی (ع) نیز در کتاب خروج بند 16-10 خدای اسرائیل را در ابر دیده بود. بعد از حزقیال، دانیال نبی نیز از عنصر ابر در مکاشفاتش استفاده نموده است (تورات، کتاب دانیال، 7-13 و 7-14).

در این بین، نکته ای که بسیار زیرکانه تعبیه شده این که بلومریچ چهار بند اول کتاب را توصیف حزقیال از موتور راکتی و موشکی سفینه فضایی می داند و در بندهای پنجم به بعد، گفتار حزقیال را به نوعی هلیکوپتر تعبیر می نماید. برای این که کسی نتواند به این کار وی ایراد بگیرد، او طرحی از سفینه فضایی ارائه نمود که تلفیقی از هر دو سیستم است. همین طور بند دهم را به کپسول جمینی (Gemini capsule) ربط می دهد. همه این ها در حالی است که خود حزقیال هرگز لفظ یوفو یا چیزی که مستقیماً یا حتی غیر مستقیم اشاره به سفینه فضایی نماید، را حداقل در چهار بند ابتدایی بیان نکرده است.

ترجمه حزقیال 1-5: سپس از میان ابر، چهار مخلوق زنده ظاهر شدند که شبیه انسان بودند.

تفسیر بلومریچ از حزقیال 1-5: هر چند سفینه در ارتفاع 3000 پایی و حتی بیشتر از محل استقرار حزقیال قرار دارد، اما وی قادر به تشخیص پیکره است. قسمت هلیکوپتر به همراه پره های چرخانش، باعث می شوند تا حزقیال برای توصیف آنچه می بیند از اصطلاح «مخلوق های زنده» استفاده کند که این به خاطر نبود لغتی مناسب تر برای بیان مشاهداتش است. حزقیال تمام این ها را در میان آتش مشاهده نموده است. پس می توان گفت که سفینه در حال تغییر سیستم فرود از موتور  موشکی به موتور پروانه ای هلیکوپتری است.

چنان که قبلاً گفتیم، خواندن بخش های بعدی کتاب حزقیال، علاوه بر بخش اول، نه تنها ما را با تفکرات و نوع قلم حزقیال بیشتر آشنا می سازد بلکه به ما در درک بیشتر اظهاراتش در بخش اول بسیار یاری می رساند. مخلوق زنده یا living creatures  فقط 12 بار در بخش اول کتاب حزقیال تکرار شده است. 3 بار دیگر نیز در بخش 10 کتاب حزقیال از اصطلاح مخلوق زنده استفاده شده است. همان جا در حزقیال 10-20 حرف جالبی می زند:

حزقیال 10-20:« من می دانم مخلوق زنده ای که زیر سریر خدای اسرائیل در کنار رود چبار دیدم، آن ها کروب- cherubim بودند».

کروب نوعی فرشته است. در معبد سلیمان مجسمه هایی از کروب وجود داشته است (تورات، بخش اول شاهان، بندهای 3-23 تا 3-32 ). با توجه به این که خود حزقیال در بخش 10 کتابش، منظور خود را از مخلوق زنده، همان کروب ابراز می دارد، خود به خود عملیات رمزگشایی جناب بلومریچ با شکست رو به رو می شود. ما باید به دنبال معنای کروب در تورات برویم و ببینیم که کروب چیست؟ آیا کروب فرشته است یا بخشی از بدنه یک سفینه ی فضایی. اگر کسی به جز حزقیال از کروب نام ببرد، آیا او هم سفینه فضایی دیده است؟

ابتدا معنای کروب از نظر خود حزقیال را بررسی می کنیم و بعد به سئوالات فوق پاسخ می دهیم.

حزقیال 1-6 و 1-7: و هر یک چهار صورت و چهار بال داشتند. پاهایشان نیز مثل پای انسان بود، ولی پنجه پایشان به سم گوساله شباهت داشت و مانند فلزی براق می درخشید.

تفسیر بلومریچ از بند 1-6 و 1-7: سفینه اکنون با سطح زمین فاصله ناچیزی دارد. فاصله بیننده با سفینه آن چنان کم است که می تواند چهار پره ملخ هلیکوپتر را به خوبی تشخیص دهد و حتی جزئیات ساختاری گوناگون که برای او مشابه چهره به نظر می رسد.

بلومریچ می گوید که چهار قسمت زیرین بدنه یوفو که در واقع همان موتورهای یوفو هستند، در نظر حزقیال مانند چهره بودند. اما در طرحی که ایشان از سفینه فضایی مطابق توصیفات حزقیال تهیه نموده اند، این گونه به نظر نمی رسد و تفسیر بلومریچ از بند 1-6 و 1-7 دارای هیچ نقطه قوتی نیست. نسخه تورات مورد استفاده بلومریچ هیچ حرفی از سم گوساله ای به میان نیاورده است. آیا وی تعمداً چنین نسخه ای را برای مرجع انتخاب نموده تا در تفسیر سم گوساله ای دچار مشکل نشود؟


حزقیال 1- 8 و 1-9: و زیر هر یک از بال هایشان در هر طرفشان، دست هایی می دیدم مثل دست انسان. هر یک از آن چهار صورت و بال های خودش را داشت. بال های آن چهار موجود زنده به همدیگر وصل بود. آنها مستقیم حرکت می کردند بدون آنکه بر گردند.

تفسیر بلومریچ از بند 1-8 و1-9: برای توجیه بند هشتم، بلومریچ به دو طرف هر یک از چهار موتور موشکی و هلیکوپتری سفینه فضایی حزقیال، دو دست روباتیک وصل نموده است. برای بند نهم نیز بلومریچ به این نتیجه رسیده که باید منظور حزقیال ملخ های هلیکوپتری باشد. بلومریچ وجود چهار بال برای هر موجود را می پذیرد و آن را چهار پره ی بال هر یک از چهار موتور هلیکوپتری تعبیر می نماید. اما به این نکته که حزقیال گفته بال های چهار موجود زنده به هم وصل بود، توجهی نمی کند. چون امکان ندارد که پره های هر یک از موتور های هلی کوپتری دو به دو با پره های موتور دیگر در ارتباط باشد!

همان گونه که می بینیم، بلومریچ به صورت گزیده ای دست به تفسیر بخش اول کتاب حزقیال می زند و هر جا متن را موافق استدلالاتش نمی یابد، آن را به کناری می گذارد.



حزقیال 1-10: هر یک از آنها چهار صورت داشت: در جلو صورت انسان، در طرف راست صورت شیر، در طرف چپ صورت گاو و در پشت صورت عقاب.

ادامه در بخش دوم ...


برچسب‌ها: حزقیالبشقاب پرندهسریر خدایوفومستند ما و فرازمینی ها
ارسال توسط سامان هادی پور

آیزاک آسیموف

ایزاک آسیموف

Isaac.Asimov01.jpg

نام اصلی

Isaak Yudovich Ozimov

زادروز

۲ ژانویهٔ ۱۹۲۰
پتروویچی
، جمهوری سوسیالیستی فدراتیو روسیه شوروی

مرگ

۶ آوریل ۱۹۹۲ (۷۲ سال(
نیویورک سیتی
، ایالات متحده

ملیت

آمریکایی

پیشه

نویسنده و زیست‌شیمیدان

سبک نوشتاری

علمی-تخیلی سخت، نقد ادبی، کتاب درسی، علم به زبان ساده

دانشگاه

دانشگاه کلمبیا

صفحه در دادگان فیلم‌ها

امضا

Isaac Asimov signature.svg

 

آیزاک آسیموف یا اسحق عاصم‌اف (به روسیИсаак Юдович Озимов) (زاده ۲ ژانویه ۱۹۲۰ (۱۱ دی ۱۲۹۸) - درگذشته ۶ آوریل ۱۹۹۲ (۱۷ فروردین۱۳۷۱)) نویسندهٔ آمریکایی روسی تبار گونه‌های علمی، علمی-تخیلی، خیال‌پردازی، وحشت و دکتر در بیوشیمی بود. شهرت اصلی او بیشتر به خاطر سری بنیاد (در ایران سری امپراتوری کهکشانی) است. قوانین سه‌گانهٔ رباتیک وی از شهرت جهانی برخوردار است و دائرةالمعارف بریتانیکا وی را واضع واژه رباتیک در زبان انگلیسی می‌شناسد. وی بیش از ۵۰۰ عنوان کتاب در تمام دسته‌های اصلی رده‌بندی دیوی (به جز فلسفه) دارد و سیارک آسیموف ۵۰۲۰ به افتخار وی نامگذاری شده‌است. آسیموف، کلارک و هاین‌لاین به عنوان سه نویسندهٔ بزرگ گونهٔ علمی-تخیلی شناخته می‌شوند.

محتویات

·         ۱ زندگی

·         ۲ افتخارات

·         ۳ آثار

·         ۴ قوانین رباتیک

·         ۵ پیش‌بینی‌ها

·         ۶ گفتارها

·         ۷ پانویس

·         ۸ جستارهای وابسته

·         ۹ پیوند به بیرون

زندگی[ویرایش]


روونا موریل، آسیموف را نشسته بر تختی مزین به نقشهایی از حاصل عمرش تصویر کرده‌است.

او در استان اسمالنسک در شوروی (روسیهٔ امروزی) در یک خانواده آسیابانیهودی متولد شد. در سن پنج سالگی خانواده‌اش به آمریکا مهاجرت کردند. از آنجا در خانه با او به زبانهای ییدیش (زبان یهودیان اروپای شرقی) و انگلیسی صحبت می‌کردند به هر دو زبان روان سخن می‌گفت، اما روسی نیاموخت.

خواندن را از پنج سالگی آموخت و از آن هنگام در امور ادارهٔ مغازهٔ لبنیات‌فروشی به خانواده کمک می‌کرد. خود وی سحرخیزی‌اش در سالهای آینده را مرهون همین کمکها و تلاشش برای راضی کردن پدر به اینکه تنبل نیست می‌دانست. در همان مغازه مجله‌های علمی-تخیلی هم فروخته می‌شد و آیزاک کوچک آنها را می‌خواند. در حدود یازده سالگی او شروع به نوشتن داستان کرد و چند سالی بیشتر نگذشته بود که توانست داستان‌هایش را به مجله‌های عامه پسند بفروشد. در ۱۸ سالگی نخستین داستانش را به نام «گشتی در حوالی سیارک وستا» نوشت که در شماره اکتبر ۱۹۳۸ مجله داستان‌های حیرت‌آور چاپ شد. سه سال بعد، در سال ۱۹۴۱ داستان دیگری با عنوان شبانگاه به مجله داستان علمی - تخیلی حیرت‌آور فروخت که در آن زمان برترین مجله در این عرصه بود. مجله داستان علمی - تخیلی حیرت‌آور برای هر کلمه یک سنت پرداخت می‌کرد. آسیموف در مورد این داستان چنین می‌گوید: "پس برای یک داستان ۱۲هزار کلمه‌ای ۱۲۰ دلار باید می‌گرفتم ولی وقتی چک ۱۵۰ دلاری دریافت کردم گمان کردم اشتباه شده و پس از تماس با سردبیر دریافتم که او آنقدر از داستان خوشش آمده که یک چهارم سنت برای هر کلمه فوق العاده پرداخت کرده‌است.»

او از ابتدا نبوغ خود را در آموختن نشان داد. او چند کلاس را یک مرتبه بالا رفت و در ۱۵ سالگی دیپلم گرفت. او در ۱۹۳۹ از دانشگاه کلمبیا فارغ التحصیل شد و به سال ۱۹۴۸ دکتری بیوشیمیاش را اخذ کرد. پس از اخذ مدرک عضو هیئت علمی دانشگاه بوستون شد. از سال ۱۹۵۸ تدریس را کنار گذاشت و به صورت تمام وقت به نوشتن پرداخت (درآمد نویسندگی‌اش از حقوق دانشگاه بیشتر شده بود). با داشتن حق تصدی حتی در چنین شرایطی عضو هیئت علمی باقی‌ماند (همین حق تصدی در کتاب آزمایش مرگ نقش مهمی بازی می‌کند.). در ۱۹۷۹ دانشگاه به پاس نوشته‌هایش او به‌استاد کامل ارتقا داد. وی دوبار ازدواج کرد، بار دوم با جانت ا. جپسون (که او نیز یک نویسندهٔ سبک علمی-تخیلی نیز است) و دو فرزند داشت.


تصویر روی جلد ویژه‌نامهٔ مجلهٔ اسکپتیک، در گرامی‌داشت آسیموف

زندگی عادی او چنین بود که راس ساعت ۶ صبح بیدار شود و در ساعت ۷:۳۰ پشت ماشین تحریر خود بنشیند و تا ۱۰ شب کار کند. آسیموف در جلد نخست زندگی‌نامه خود با عنوان «خاطره‌ای هنوز سرسبز» که در سال ۱۹۷۹ منتشر شد، توضیح داده که چگونه نویسنده‌ای وقت شناس شده‌است.

پدر روسی او در بروکلین چند دکان شیرینی فروشی داشت که از ساعت ۶ صبح تا ۱ نیمه شب باز بودند. آیزاک نوجوان هر صبح ساعت ۶ از خواب بر می‌خواست تا روزنامه پخش کند و هر بعد از ظهر تند از مدرسه باز می‌گشت تا به پدرش کمک کند و اگر چند دقیقه دیر می‌کرد پدرش او را سرزنش می‌کرد که بچه تنبلی است. پس از گذشت ۵۰ سال آسیموف در زندگینامه‌اش از این عادت چنین یاد می‌کند: «برای من مایه غرور است که هر چند ساعت شماطه داری دارم اما هیچ گاه آن را کوک نمی‌کنم و ساعت ۶ صبح خود از خواب بیدار می‌شوم، من هنوز به پدرم ثابت می‌کنم که آدم تنبلی نیستم.»

آسیموف دچار ترس از فضاهای باز بود و جاهای کوچک و بسته را ترجیح می‌داد. اگر چه آسیموف درباره سفرهای فضایی در دنیاهای ناشناخته و به مدت سال‌های نوری بی‌شمار نوشت، ولی خودش از پرواز کردن با هواپیما اکراه داشت. بن بوا، ویراستار آثار او گفته‌است: «آیزاک می‌گوید دوست دارد در فضا و در پهنه آسمان‌ها پرواز کند، اما فقط در تخیلش.» جلوهٔ این ترس را می‌توان در داستان غارهای پولادی (جزو سری روبوتی آسیموف) مشاهده کرد که در آن تمام جمعیت زمین در شهرهای بسته و زیرزمینی در فضاهای کوچک زندگی می‌کنند. آسیموف دچار ترس از پرواز هم بود و در تمام عمرش تنها دو بار با هواپیما مسافرت کرد، که هر دو بار آن اجباری و غیر قابل اجتناب بود. در همان کتاب غارهای پولادی، الیجاه بیلی (قهرمان اصلی این کتاب و کتابهای خورشید عریان و روبوتهای سپیده‌دم) دچار ترس از پرواز است و آسیموف نیم صفحه‌ای را به شرح چگونگی ترس و احساس بیلی می‌پردازد.

او از ۱۹۸۵ تا پیش از مرگش رییس انجمن امانیست‌های آمریکا بود. بعد از مرگش جای او را دوست و همکار نویسنده‌اشکورت وانگات گرفت. او همچنین دوست نزدیک جین رودنبری (نویسندهٔ اصلی داستان‌های پیشتازان فضا Star Trek) هم بود و در وهلهٔ اول او علمی-تخیلی بودن ایدهٔهای رودنبری را برای مسوولان کمپانی پارامونت تایید کرد. بعدها در یکی از قسمت‌های سریال شخصیتی روبوتی معرفی شد که به یاد آسیموف مغز پوزیترونی داشت، که البته این تنها شباهت آن به روبوتهای آسیموف بود.) هم بود.

آیزاک آسیموف در ششم آوریل سال ۱۹۹۲ درگذشت. در آن هنگام، استنلی، برادر ایزاک آسیموف، علت مرگ او را نارسایی کلیه و قلب اعلام کرد. ۱۰ سال پس از مرگ آسیموف، همسرش، جنت، اعلام کرد در هنگام عمل قلب، به دلیل تزریق خون آلوده ایزاک آسیموف به بیماری ایدز مبتلا شده بود. اما در آن زمان پزشکان به دلیل نگرانی از واکنش عمومی و تنگ نظری برخی افراد نسبت به مبتلایان این بیماری، از خانواده او خواستند که از اعلام این خبر خودداری کنند. سرانجام ۱۰ سال پس از مرگ او در حالیکه بسیاری از پزشکان معالج او نیز درگذشته بودند، جنت و فرزند او، روبین تصمیم گرفتند، موضوع ابتلای او به بیماری ایدز را به اطلاع عموم برسانند.[۱]

افتخارات[ویرایش]

داستان‌های علمی - تخیلی آسیموف جایزه‌های متعددی برد: ۵ جایزه «هوگو» که با انتخاب خوانندگان اعطا می‌شود و سه جایزه «نیبولا» که از طرف نویسندگان علمی - تخیلی اعطا می‌شود. تریلوژی یا داستان‌های سه‌گانه او که داستان یک امپراتوری کهکشانی در آینده‌است و از کتاب‌های «بنیاد» (۱۹۵۱)، «بنیاد امپراتوری» (۱۹۵۲)، و «بنیاد دوم» (۱۹۵۳) تشکیل یافته‌است جایزه هوگو سال ۱۹۶۶ را به عنوان بهترین مجموعه داستان علمی - تخیلی برای او به ارمغان آورد. او همچنینجایزه‌استاد بزرگ را که انجمن نویسندگان علمی‌تخیلی آمریکا به پاس یک عمر فعالیت موفقیت‌آمیز در زمینه داستان نویسیعلمی-تخیلی اعطا می‌کرد در سال ۱۹۸۷ به دست آورد.

آثار[ویرایش]

نوشتار اصلی: آثار ایزاک آسیموف

پرکاری آسیموف حیرت‌آور است. وی نزدیک به ۵۰۰ کتاب در دامنه گسترده‌ای از موضوعات، از کتاب‌های کودکان گرفته تا کتاب‌های درسی دانشگاهی نوشته‌است. بیشترین شهرت وی شاید به خاطر داستان‌های علمی - تخیلی بود و نقش پیشتازانه او در بالا بردن داستان‌های علمی - تخیلی از سطح مجلات بی‌ژرفا به سطح فکری مربوط به جامعه‌شناسی و تاریخ و ریاضیات و علم باشد. آسیموف همچنین داستان‌های اسرار گونه و معما گونه[۲] نیز نوشته‌است. از وی کتاب‌هایی در نقد مسائل فیزیک، شیمی، زیست‌شناسی، اخترشناسی، طنز، شکسپیر، کتاب مقدس و موضوعات زیاد دیگر نیز چاپ شده‌است.

قوانین رباتیک[ویرایش]

نوشتار اصلی: قوانین رباتیک آسیموف

 

آسیموف با کمک ویراستار انتشارات دابل‌دی سه قانون برای رباتهای پوزیترونی خود تدوین کرد که به قوانین رباتیک آسیموف مشهور شدند. قوانینی که همه رباتها در آثار آسیموف (و حتی بسیاری جاهای دیگر، حتی گاهی در صنعت) ملزم به پیروی از آنها به طور غریزی هستند:

1.      یک ربات نباید با ارتکاب عملی یا خودداری از انجام عملی باعث آسیب‌دیدن یک انسان شود.

2.      یک ربات باید از فرمانهای انسان‌ها تبعیت کند مگر اینکه آن فرمانها در تعارض با قانون نخست باشد.

3.      تا هنگامی که قانون نخست یا دوم زیرپا گذاشته نشده‌است ربات باید وجود خود را حفظ کرده و در بقای خود بکوشد.

پیش‌بینی‌ها[ویرایش]

وی در مقاله‌ای در سال ۱۹۶۴ پیش‌بینی‌های خود را در مورد جهان در ۵۰ سال آینده یعنی سال ۲۰۱۴ تشریح کرده بود. او این مطالب را به مناسبت افتتاح نمایشگاه بین المللی سال ۱۹۶۴ در نیویورک نوشته بود. هر چند موضوع اصلی این نمایشگاه بین المللی که به مدت تقریبا یک سال دایر بود "صلح از طریق تفاهم متقابل" بود، ولی امروزه بیش از هر چیز دیگری آن نمایشگاه را به خاطر پیش‌بینی‌هایش از آینده فن آوری به یاد می آورند.[۳]

پیش‌بینی‌های آسیموف در سال ۱۹۶۴ برای ۵۰ سال آینده (۲۰۱۴)[ویرایش]

·         ۱- ارتباطات، صوتی - تصویری خواهد شد و با استفاده از تلفن علاوه بر صدای طرف دیگر می توان تصویر او را نیز دید.

·         ۲- برقراری تماس مستقیم تلفنی با هر نقطه ای در جهان، حتی مرکز هواشناسی در قطب جنوب، میسر خواهد شد.

·         ۳- ربات ها در سال ۲۰۱۴ نه عمومیت خواهند یافت و نه کارشان عالی خواهد بود، ولی وجود خواهند داشت.

·         ۴- صفحات قابل آویختن به دیوار جای تلویزیون های معمولی را خواهند گرفت ولی مکعب های شفاف که امکان دیدن تصویر به شکل سه بعدی را فراهم خواهد کرد به مرور عرضه خواهند شد.

·         ۵- مکالمه و تماس با کره ماه دیگر چندان دشوار نخواهد بود.

·         ۶- وسایلی برای آشپزخانه طراحی و ساخته خواهند شد که "غذاهای آماده" را مهیا خواهند کرد، آب را گرم کرده و با آن قهوه درست خواهند کرد.

·         ۷ - حداقل یک یا دو مورد گیاه آزمایشگاهی که از انرژی نهفته در ستاره ها تغذیه می کنند وجود خواهد داشت.

·         ۸- برای ساختن خودروهایی که توسط یک ربات هدایت خواهند شد، تلاش های زیادی صورت خواهد گرفت.

·         ۹- تمام جمعیت جهان به طور یکسان و کامل از تمام وسایل و تکنولوژی جدید در آینده بهره مند نخواهند شد. درصد بیشتری به نسبت امروزه از به کارگیری این وسایل محروم خواهند بود. هر چند از نظر امکانات مادی زندگی آنها ممکن است به نسبت امروز وضعیت بهتری داشته باشند ولی از تازه ترین امکانات خلق شده توسط تکنولوژی عقب خواهند ماند.[۴]

گفتارها[ویرایش]

·         من نیکبخت بوده‌ام که با ذهنی پر تکاپو و کارآمد و با قدرتی برای واضح اندیشیدن و توانایی برای ابراز چنان اندیشه‌هایی زاده شده‌ام.

·         برای من مایه غرور است که هر چند ساعت شماطه داری دارم اما هیچ گاه آن را کوک نمی‌کنم و ساعت ۶ صبح خود از خواب بیدار می‌شوم، من هنوز به پدرم ثابت می‌کنم که آدم تنبلی نیستم.

·         اگر پزشکم به من بگوید، بیش از پنج دقیقه زنده نیستم، وقتم را تلف نخواهم کرد، سریعتر تایپ می‌کنم.


دانلود کتابهای داستان علمی-تخیلی آسیموف به فارسی

 

اخلاق در روباتیک

با پیشرفت هوش مصنوعی و اینکه پیشبینی می شود به زودی روباتهای هوشمند بطور وسیع وارد زندگی انسانها شوند و اینکه درجه هوشمندی آنها به حدود انسانها برسد و از آن هم جلو بزند، بحثهای مشابه بحثهای انسانی در حیطه روباتیک هم شروع به جدیتر شدن کرده اند و از جمله آنها بحث «اخلاق برای روباتها» است. این کسانی را که داستانهای علمی-تخیلی نویسنده شهیر «آیزاک آسیموف» را خوانده باشند تداعیگر بحث «سه قانون روباتیک» مشهور اوست که در تمام داستانهای روباتیک او حضور دارد و به نظر من باید حتما جزو قوانین پایه برای روباتهای هوشمند آینده قرار بگیرد.

مطلب خوبی در سایت zoomit در این ارتباط خواندم که دلیل نوشتن و ارجاع فعلی شد. به نظرم مطلب جالبی برای خواندن است: 

«درست یا غلط، مسأله این نیست، مسأله این که روبات چگونه تصمیم بگیرد؟»

نویسنده: رسول شیری پنج شنبه, 15 خرداد 1393 ساعت 11:07 نظر (26)
درست یا غلط، مسأله این نیست، مسأله این که روبات چگونه تصمیم بگیرد؟

 انسان با قدرت تفکر و استدلال و با توجه به دلایل روحی و روانی و البته اخلاقیات تصمیم می‌گیرد. درست یا غلط فرقی نمی‌کند، به هر حال تصمیم می‌گیرد. روبات‌ها هم باید در شرایط پیچیده، طوری برنامه‌ریزی شوند که بهترین تصمیم را بگیرند و یا حداقل تصمیمی بگیرند که بهتر از انفعال باشد. اما چطور؟ در ادامه نگاهی به برخی مطالعات در این عرصه می‌اندازیم.



داستان کوتاه "طفره" به قلم نویسنده‌ی مشهور داستان‌های علمی-تخیلی، آیزاک آسیموف، با دو دانشمند مستقر در سیاره‌ی عطارد شروع می‌شود. آنها متوجه شده‌اند که سوخت مورد نیاز پایگاه انسانی رو به اتمام است. در شرایط پیش آمده، روباتی به نام Speedy را برای جست‌وجوی سوخت اعزام می‌کنند. اسپیدی همان‌طور که از نام آن پیداست، روبات سریعی است ولیکن پس از 5 ساعت باز می‌گردد و در حالی که به دور خود می‌چرخد، حرف‌های بی‌معنی تحویل پاول و داناوان می‌دهد.

ایزاک آسیموف بارها در کتب مختلف خود که روبات‌ها در آن حضور دارند از سه قانون وضع شده برای روبات‌ها صحبت می‌کند. شاید کتاب معروف انسان دو قرنی را خوانده‌اید و یا شاید در کتب دیگر با سه قانون جالب آسیموف مواجه شده باشید. به هر حال سه قانون بزرگ آسیموف این است:

  • یک روبات نباید به انسان آسیب برساند؛ همچنین نباید در برابر اتفاقاتی که ممکن است منجربه مرگ یک انسان شود،  اهمال و سهل انگاری کند.
  • یک روبات باید دستوراتی که انسان‌ها به او می‌دهند را اطاعت کند، به جز دستوراتی که اجرای آن به نقض قانون اول می‌انجامد.
  • یک روبات باید تا جایی که قانون اول یا دوم نقض نمی‌شود، از خود محافظت کند.

سه قانون کاملاً روشن روبات‌ها، به گیج شدن اسپیدی منجر شده چرا که از طرفی طبق قانون سوم باید از خود محافظت کند و از طرف دیگر قانون دوم به او می‌گوید دستور را اطاعت کن. اسپیدی در تضادی اسیر شده که راهی برای حل آن پیدا نمی‌کند و این آغاز یک بحران روحی است.

با ورود روبات‌ها به دنیای واقعی، مسأله‌ی سیستم اخلاقی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند

آسیموف در تخیلات خویش، سال 2015 را به عنون تاریخی که اتفاقات در آن رخ داده انتخاب کرده است که به نظر کمی زود می‌رسد! هنوز انسان به سیارات نزدیک هم اشراف پیدا نکرده، حال اینکه عطارد، نزدیک‌ترین همسایه‌ی خورشید و سطح داغش موضوعی پیچیده‌تر است. اما چند سالی است که روبات‌های ساده برای کاربردهای خانگی معرفی می‌شوند؛ روبات‌های نظامی هم به زودی در کنار سربازها دیده خواهند شد و از همه جالب‌تر خودروهای بدون راننده است که در زومیت به آن اشاره کردیم. قرار است روبات‌هایی برای کار در کنار انسان‌ها در کارخانه‌ها روانه‌ی بازار شوند.

تمام این موارد به ما یادآوری می‌کنند که به زودی با مشکل روحی روبات‌ها مواجه می‌شویم. این موضوع به ویژه در مورد خودروهای خودران روشن است؛ خودرو باید در حوادث چه عکس‌العملی نشان دهد؟ آیا بهتر است کاری نکند و 5 انسان در تصادف کشته شوند و یا بهتر است با انحراف از مسیر، جان 5 نفر را نجات دهد ولیکن راننده‌ی خودرو کشته شود؟

پاسخ درستی برای این گونه سوالات وجود ندارد و حتی اگر وجود داشته باشد هم بسیاری از دانشمندان و محققین عرصه‌ی روباتیکس بر این باورند که پیش‌بینی هر یک از سناریوهای احتمالی و برنامه‌ریزی روبات برای واکنش به هر مورد، در عمل کاربردی نیست.

پروفسور Matthias Scheutz یکی از متخصصین علوم کامپیوتر از دانشگاه Tuffs می‌گوید:

تقریباً غیرممکن است که بتوان سیستمی پیچیده از گزاره‌های برنامه‌نویسی مثل "اگر، آنگاه و در غیر این صورت" را برای پوشش تمام اتفاقات ممکن نوشت. موضوع این نیست که نوشتن چنین برنامه‌ای بسیار مشکل است، نکته این است که پیش‌بینی تمام اتفاقات و موقعیت‌ها احتمالی و لیست کردنشان بسیار پیچیده است.

روش جدید استفاده از منطق و دلایل است، قرار نیست قوانین از پیش نوشته شده اجرا شوند

Scheutz به جای این کار در تلاش است مغز متفکر روبات را شبیه به انسان‌ها طراحی کند، مغزی که دلیل می‌آورد و تصمیم اخلاقی می‌گیرد. تیم او اخیراً بودجه‌ای 7.5 میلیون دلار از دفتر تحقیقات نیروی دریایی یا ONR دریافت کرده است و روی موضوع شناخت و تحلیل افکار انسان در هنگامی که یک تصمیم اخلاقی می‌گیرد، مشغول به کار است. محققین در ادامه می‌خواهند همین روش تصمیم‌گیری را در روبات‌ها شبیه‌سازی کنند.

پس از 5 سال کار روی این پروژه، منتظر نمایشی از روباتی که تصمیم می‌گیرد هستیم. یک مثال ساده، روبات پزشک است که دستور دارد داروهای فوریتی را به بیمارستان برساند تا جان انسان‌ها را نجات دهد. در راه با یک سرباز روبرو می‌شود که به سختی مجروح شده است. آیا باید مأموریت اصلی خود را فراموش کند و به سرباز کمک کند؟

اهمیت تصمیمی که روبات می‌گیرد کمتر از توانایی تصمیم‌گیری و ارایه‌ی دلایل مختلف است. روبات برای تصمیم‌گیری باید عوامل مختلف را سبک و سنگین کند و به نتیجه برسد؛ پس از تصمیم‌گیری هم باید در مورد واقعیت‌ها توضیح دهد.

Scheutz می‌گوید روبات‌هایی که می‌بینیم، روز به روز پیچیده‌تر و طبیعی‌تر و نیز خودکارتر می‌شود. برای ما بسیار مهم است که این مطالعات را شروع کنیم. قطعاً نمی‌خواهیم جامعه‌ی آینده‌ی ما مملو از روبات‌هایی شود که نسبت به تصمیمات اخلاقی دشوار، حساس و ناتوان باشند.

روش Scheutz، تنها روش جدید برای تصمیم‌گیری روبات‌ها نیست. Roh Arkin یکی از اخلاق‌گرایان مشهور است که در موسسه‌‌ی تکنولوژی‌ها در جورجیا با نظامیان همکاری می‌کند. او قوانینی شبیه به آیزاک آسیموف برای کنترل رفتار روبات‌ها نوشته است و نام گاورنور اخلاقی یا به عبارتی دستگاه خودکار کنترل اخلاقی بر آن نهاده است. البته در مورد اینکه او اولین کسی است که چنین قوانینی نوشته بحث زیادی وجود دارد اما به هر حال راهی برای کنترل رفتار روبات‌ها در شرایط مختلف است.

آرکین به شکل‌گیری اخلاق در نوزادان پرداخته است، چیزی که شاید در طراحی روبات هم قابل استفاده باشد.

آرکین و تیمش برای دریافت بودجه از ONR، روش جدید خود را به شکل طرح پیشنهادی ارایه کرده‌اند. آرکین در پیشبرد پروژه‌ی خود برخلاف Scheutz که به روان‌شناسی افراد پرداخته، شکل‌گیری اخلاق در نوزادان را بررسی می‌کند. پروژه‌ی آرکین در نهایت برای رسیدن به مرحله‌ایست که در معماری Soar به کار گرفته شود. Soar یکی از سیستم‌های شناختی معروف برای روبات‌هایی است که با هدف حل مسأله و یافتن اهداف طراحی می‌شوند. آرکین در دریافت بودجه موفق نبوده ولیکن هنوز به دنبال کردن بخش‌هایی از طرح پیشنهادی خود امیدوار است. متأسفانه سرمایه‌گذاری روی مسأله‌ی اخلاقی روبات‌ها اوضاع خوبی ندارد.

شاید روبات‌ها به مرحله‌ای برسند که سریع‌تر از انسان تصمیم گرفته و با تصمیم بهتر، جان افراد بیشتری را نجات دهند

این امید وجود دارد که روبات‌ها بالاخره به مرحله‌ای برسند که حتی سریع‌تر از انسان، محاسبات اخلاقی را انجام داده و تصمیم بهتر را اتخاذ کنند. یک راننده در تصادف خودرو که شاید در کسری از ثانیه اتفاق بیافتند، قادر به محاسبه و بررسی خطرات بالقوه‌ای که ممکن است موجب از دست رفتن جان انسان‌ها شود، نیست.

چالش دیگری که قبل از تصمیم‌گیری اخلاقی در مورد روبات‌ها وجود دارد، جمع‌آوری اطلاعات از محیط پیرامون است. روبات در محاسبات خود به این اطلاعات نیاز دارد. اطلاعاتی مثل اینکه چند نفر در صحنه حضور دارند و هر یک چه نقشی در حادثه بازی می‌کنند. روبات‌های امروزی از نظر ادراکی در سطح بالایی نیستند. طراحی روباتی که در میدان جنگ، سربازان خودی را از دشمن تشخیص دهد مشکل است، یا مثلاً روباتی که در حوادث قرار است علاوه بر وضعیت جسمانی به سلامت روحی سربازان هم بپردازد و به آنها کمک کند، روبات کاملاً پیچیده‌ایست.

هنوز نمی‌توان گفت که آیا ONR و تلاش‌هایی که برای طراحی سیستم استدلال اخلاقی می‌کند، عملی خواهد شد یا نه. ممکن است در نهایت به این نتیجه برسیم که اگر روبات‌ها بنابر مجموعه‌ای از دستورات اولویت‌بندی شده عمل کنند بهتر است.

اما داستان کوتاه آسیموف در نهایت چطور تمام شد؟ دو دانشمند در نهایت توانستند روبات اسپیدی را از حلقه‌ی محاسباتی که در آن به دام افتاده بود خارج کنند. آنها اولین و البته مهم‌ترین قانون روباتیکس را یادآوری کردند: نباید به انسانی آسیب برسد، چه مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم با اهمال و دست روی دست گذاشتن. یکی از دانشمندان خود را در معرض نور داغ و کشنده‌ی خورشید قرار داد تا جایی که اسپیدی از ترس و وحشت خود بیرون آمد و به نجات وی شتافت. روبات شرمنده شده و عذرخواهی کرد. به هر حال در برنامه‌نویسی برای یک روبات، هویتی مثل بردگان به وی داده می‌شود. آرکین می‌گوید اینکه تشخیص دهیم چه چیزی درست است و چه چیزی غلط، کار مشکلی است. برای یک روبات هم همین طور است و شاید معذرت‌خواهی بی‌مورد باشد.

نظر شما در مورد تصمیم‌گیری ماشینی روبات‌ها چیست؟ آیا ممکن است نتیجه دهد و روبات‌های جالب و هوشمند معرفی شوند یا همه‌ی کارهای تحقیقاتی، علی‌رغم ارزشمند بودن خود، در حد یک خیال باطل هستند و به نتیجه نمی‌رسند؟

امتیاز دهید 
 
(5 رای‌)