واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

قانون 2 دقیقه ای دیوید آلن برای مدیریت زمان

دیوید آلن مشاور مدیریت زمان و نویسنده کتاب های پرفروش است. او برای بیش از یک میلیون متخصص در صدها سازمان، برنامه های خلاقیت و پیشرفت ارائه داده است.

مجله اینترنتی برترین ها





مجله پنجره خلاقیت - ترجمه افسانه محمودی یزدانی:

نکات مدیریت زمان در گفت و گو با دیوید آلن، مدرس خودیاری

دیوید آلن مشاور مدیریت زمان و نویسنده کتاب های پرفروش است. او برای بیش از یک میلیون متخصص در صدها سازمان، برنامه های خلاقیت و پیشرفت ارائه داده است.

او شرکتی چند میلیارد دلاری را اداره می کند و سه کتاب نوشته است. او از قانون دو دقیقه ای برای انجام کارهای بیشتر و همراه با موفقیت سخن می گوید.

- آموزه های شما در مورد افرادی ست که از وقت کم برای انجام کارهای بیشتری استفاده می کنند. برای ما توضیح دهید که چگونه می توان این کار را با کارآیی بیشتر انجام داد.

مدیریت زمان با قانون 2 دقیقه ای

بسیاری از افراد کارهای خود را به تعویق می اندازند به این دلیل که نمی دانند کار بعدی شان چه چیزی باید باشد. وقتی که تصمیم می گیرید که کار بعدی تان چه باشد، وقتی می گویید: «اوه، یک لحظه صبر کن! می توانم آن را خیلی سریع انجام دهم» این همان وقتی ست که می توانید پیشرفت کنید. شاید برای گرفتن اطلاعات لازم باشد که در اینترنت جست و جو کنید یا تنها برداشتن تلفن و گذاشتن پیغام برای برادرتان باشد... بسیاری از مواقع، مرحله بعد می تواند کاری باشد که به سرعت انجام شود.

بنابراین اولین قدم این است که اطمینان حاصل کنید کارها را تا مرحله بعد، به اجزای کوچک تر تقسیم کرده اید. سپس اگر زمان کوتاهی به دست آوردید، نظری به همه آن کارها بیفکنید و کاری را انتخاب کنید که برای آن مدت زمان محدود مناسب است. واقعیت این است که بسیاری از کارها در زمانی کمتر از دو دقیقه انجام می شوند. 

مدیریت زمان با قانون 2 دقیقه ای

- از قانون دو دقیقه ای تان برای مان بگویید.


من یک قانون دو دقیقه ای دارم که می گوید: اگر تصمیم بگیرید کاری در دو دقیقه انجام شود، درواقع باید همان وقت آن را درست انجام دهید؛ چون سازماندهی و بررسی آن بیشتر از دو دقیقه طول خواهدکشید؛ تا این که در همان اولین لحظه ای که توجه تان به آن جلب شد، آن را انجام دهید. اگر از پرسیدن این سوال که کار بعدی چیست، اجتناب نکنید، بسیاری از کارهای دو دقیقه ای را می توان در همان لحظه انجام داد. اکنون، زمان بسیاری در اختیار دارید برای کارهایی، همچون تهیه طرح ابتدایی یک نقشه، که نیاز به زمان بیشتری دارند، صرف کنید. شما نمی خواهید که آن را در ظرف دو دقیقه انجام دهید. بهتر است در اوقات دو دقیقه ای، بسیاری از کارهای کوچک همچون پاک کردن ایمیل های قدیمی یا پاکسازی فایل ها را انجام دهید.

وقتی که زمان کوتاهی می یابم و چندان انرژی برای انجام کارهای بزرگ ندارم، کارهای کوچک فراوانی در اطرافم هست که می توانم انجام شان بدهم. فرض کنید یک مکالمه تلفنی را به پایان رسانده ام و تا هفت دقیقه کاری ندارم، این احتمال وجود دارد که ایمیل های بی ارزش را پاک کنم یا فایلی را پاکسازی کنم یا شاید بروم یک فنجان قهوه بگیرم.

مدیریت زمان با قانون 2 دقیقه ای

- این قانون دو دقیقه ای که در موردش صحبت می کنید، چیزی ست که ما از شما آموخته ایم و هر روز آن را به کار می بندیم. می دانید، یک ایمیل وارد صندوق دریافتها می شود و شما تصمیم می گیرید. آیا این کاری ست که من بتوانم در دو دقیقه انجام دهم؟ و اگر چنین است؛ فقط پاکش کنید، انجامش دهید و بگذارید انجام شود و ادامه دهید. اگر چنین نیست، آن را برای زمانی دیگر که وقت تمرکز روی آن فعالیت ها را دارید بایگانی کنید. درست است؟

بله. می دانید، بسیاری از افراد دریافته اند که برای تبدیل شدن به فرد انجام دهنده کارها، خلاص شدن از کارهای دو دقیقه ای نمی تواند راه حل باشد، همچنین کنار گذاشتن آن نیز راه حل نیست، نظری دوباره بر آن افکندن و دوباره در مورد آن فکر کردن، راه حل است. آن را بیرون بکشید. همچون تفلون باشید. بگذارید از ظرف جدا شود. فکر می کنم این کار به افراد می آموزد برای انجام برخی کارهایی که با آن مواجه می شوند، تصمیمات اجرایی بگیرند. آیا این کاری ست که می توانم در دو دقیقه انجام دهم؟ این پرسشی کلیدی ست که باید مدنظر قرار دهید. 

مطلبی و نظری درباره راههای استفاده بهتر از وقت و پیشگیری از اتلاف آن

هر چیز به همان میزان که دارای اهمیت و ارزش است ، دشمن و آفت پیرامون آن نیز بیشتر خواهد بود . اگر برنامه ریزی دارای اهمیت ویژه است باید خوب بدانیم که این پدیده با ارزش سارقان بیشماری نیز دارد . سارقان زمان همیشه در اطراف مایند و اگر مهار نشوند ، فرصت های بی بازگشت را از بین می برند .

راهزنان وقت را می توان در این پدیده ها یافت :

▪ تعارفات

تعارفات بیش از حد و نداشتن شهامت نه گفتن ، نابودگر فرصت ها است . بیشتر افراد که در زندگی شکست های ناشی از اتلاف فرصت ها را یدک می کشند و در برنامه ها با انبوهی از کارهای نیمه تمام و فعالیت های زخمی رو به رویند ، تنها بدان سبب است که نمی توانند پاسخ نه دهند ، به همین علت در دام این سارق گرفتار می شوند .

امروزه بعضی از افراد نمی توانند یا نمی دانند که چگونه ، چه زمانی و به چه شیوه ای به سارقان زمان پاسخ بدهند و تنها راه این امر را توسل به عذر یا بیماری می دانند .

▪ به گفته پژوهش گران : میانگین فاصله بین خداحافظی یک خانواده بعد از میهمانی تا زمان خروج از منزل حدود ۳۰ دقیقه است .

● عادتهای بد خوراکی

در غذای ما ایرانیان کربوهیدرات و نشاسته و قند بسیار زیاد است . این نوع تغذیه عامل بسیار مهمی در خستگی مفرط ، چاقی و اختلال در برنامه ها است .

حضرت امام علی علیه السلام می فرماید : عادت سرشت و طبیعت دوم انسان است . سرشت اولی همان طبیعت فطری است . و سرشت دومی عادت ها است .

نیز می فرماید : عادت چون پادشاه قدرتمند بر قلمرو وجود انسان حکم می راند .

و نیز می فرماید : عادت ، آفت تلاش ها و کوشش های انسان است .

آن حضرت در جای دیگر می فرماید : عادت ، دشمنی است که مالک انسان می شود و انسان برده وار در اختیار او قرار می گیرد . البته در این همه ، منظور عادت های بد است .

● تلفن های مزاحم و غیر ضروری

تلفن از ابزارهای ضروری زندگی بشر امروز به شمار می رود . اما با همه سودمندی اش ممکن است سارق زمان باشد . گفتگوهای طولانی ، حاشیه روی های بی مورد و حتی استفاده های مکرر و غیرضروری از آن به خستگی روانی ، انقطاع از زمان و کار، عصبانیت ، ابهام و تحلیل رفتن قوای جسمانی می انجامد . خلل هایی که تلفن های غیرضروری در کار پدید می آورند موجب هدر رفتن وقت می گردد .

● ملاقات کنندگان

در خانه ، محل کار ، خیابان و محیط های دیگر اجتماع با افراد گوناگونی ارتباط داریم و با آنها ملاقات ، صحبت و رایزنی می کنیم ، بعضی افراد فرصت های مرده خویش را برای ملاقات غیرضروری با ما تنظیم می کنند ، و چه بسا ما در اوج مطالعه یا کار و فعالیت باشیم ، باید توجه داشته باشیم که بسیاری از این ملاقات ها ، ارتباط ها از سود معنوی و مادی و ارزشی تهی است . این دیدارها وقت را نابود می کنند و آدمی را از پرداختن به امور مهم تر باز می دارند . 

 

● اطلاعات اضافی

اغلب افراد در محیط کار و زندگی با اطلاعات ، یادداشت ها و مطالب اضافی رو به رویند . این اطلاعات که ذهن ما را اشغال کرده است ، معمولا به نابودی وقت می انجامد . بررسی و مراجعات مکرر و بیهوده و بازبینی خاطرات نهفته در لابلای آن ها ، جز اتلاف وقت معنایی ندارد .

برای پیشگیری از این هزینه جبران ناپذیر ، باید اطلاعات کیفی موجود ، پس از دسته بندی ، در جای مناسب قرار گیرند و اطلاعات کمی به شکل فهرست ، نمودار یا جدول و غیر آن خلاصه شوند تا به هنگام نیاز به بخشی از آنها ، به بازبینی تمام آنها ناگزیر نگردیم وقت بسیار هزینه نکنیم .

● هشداری در استفاده از اینترنت

یکی از خطرات که حتی کارشناسان میکروسافت و خود بیل گیتس به آن اشاره کرده این است که یکی از نتایج ضمنی راه اندازی وسیع اینترنت غرق شدن مردم دنیا در اطلاعات اضافی است . آموزش اینترنت و کسب اطلاعات جدید و مفید کار پسندیده ای است ، اما غرق شدن در غرقاب اطلاعات بی پایان و غیرضروری آن نوعی اتلاف زمان ، عمر ، هزینه و فرصت ها است . البته این قضیه در امور سرگرم کننده دیگری غیر از اینترنت هم ممکن است صادق باشد که افراط و تفریط در هر کاری نابودگر فرصتها و منابع است .

● خودمحوری

یکی از سارقان اصلی زمان ، خودمحوری (خود را قطب ، ناظر و فاعل همه کارها دانستن ) است . در حالیکه در انجام کارها می توان از دیگران کمک گرفت ، که اصطلاحا بدان مشارکت یا مدیریت مشارکتی یا تفویض اختیار گویند . بنابراین باید در انجام کارها از یاری همکاران و دوستان بهره بگیریم و از هزینه کردن وقت در امور کم اهمیت پرهیز کنیم . افزون بر این خود محوری سبب فشار عصبی و تنش های روانی شدید می گردد . افراد خود محور در انبوهی از اطلاعات غوطه ورند و همواره از کمبود وقت شکوه می کنند .

از همین رو متخصصان برنامه ریزی می گویند : خود را در گیر کارهایی که دیگران هم می توانند انجام دهند یا باید انجام دهند نکنید .

افراد خودمحور گاهی در انبوهی از کارها که جرات یا جسارت تفویض آن را ندارند دفن می شوند بسیاری از دوستان ، همکاران ، اعضای خانواده و غیر آن می توانند در خیلی از امور به ما کمک کنند .

● تقسیم نمودن توان انجام کار

انسان از ظرفیت و توان انجام کار محدود برخوردار است . همه ما انسان ها در طی شبانه روز ظرفیت هایی متفاوت داریم بنابراین ، توان انجام کار تعریف شده و محدودی را می توانیم صرف نماییم و شایسته است که با توجه به امور و وظایفمان انرژی خود را تقسیم نماییم . استفاده موثر از وقت به میزان تقسیم صحیح توان انجام کار در طی شبانه روز بستگی دارد . بسیاری از افراد در نخستین ساعات صبح فعال و پر جنب و جوش ظاهر شده ، همه توان خود را مصرف می کنند ، تا جایی که توان جایگزین هم نمی تواند ، آنها را برای فعالیت های بعدی آماده کند و علاوه بر آن استهلاک روانی آنها را بی رمق می سازد . به همین علت ساعات باقی مانده شبانه روز به سبب این خستگی طاقت فرسا تلف می گردد . در حقیقت این تندی و خستگی عامل سرقت زمان های باقی مانده می گردد .

پس بهتر است که توان خود را در طی روز تقسیم کنیم و با صبر و حوصله و بردباری بر توسن زمان و توان مسلط شویم و بدانیم که کارهای ضروری و غیر ضروری کدامند و توان خود را مطابق آنها تنظیم و در تمام ساعات روز آن را تقسیط (قسط بندی ) کنیم .

● ترک اولویت گذاری

نداشتن فهرستی از کارها و مشخص نبودن اولویت ها عامل دیگری است که به نابودی فرصت ها می انجامد . کارهای روزانه ما سه حالت دارند :

۱) امور فوری

۲) کارهای متوسط

۳) امور عادی و معمولی

اگر کارها درست اولویت بندی نشود در موضوعات جزئی و بی اهمیت وقت بسیاری را هزینه می کنیم و در نتیجه نمی توانیم به قدر کافی در وظایف عمده و حساس متمرکز شویم . داشتن یک دفترچه کوچک برای فهرست کردن کارها بر اساس اهمیت شان بسیار سودمند است .

● نوع نگرش به زمان

نوع نگرش به زمان ، گویای روش استفاده و بهره گیری از آن است . نگرش به زمان در قالب روز هفته و ماه به سرقت پنهان زمان می انجامد برای جلوگیری از این سرقت باید زمان را در قالب های دقیقه ، ثانیه و لحظه بینیم برنامه ریزی و زمان بندی شده ، یعنی نجات دادن و ذخیره سازی لحظه ها و ثانیه ها .

آثار نگرش دقیق و لحظه ای به زمان

اهداف حرفه ای و شخصی سریع تر و مطمئن تر حاصل می گردند .

وقت ذخیره می شود

وقت کافی برای رسیدن به تمام کارها ، وظایف و فعالیت ها خواهیم داشت .

فشار عصبی روز مره زندگی کاستی می پذیرد و انسان از عادت ها و روش های بهتر و مطمئن تر برخوردار می شود .

راز موفقیت بسیاری از افراد موفق ، استفاده بهینه و کارآمد از لحظات و فرصت های کوچک زندگی است .

ابهام در اهداف و مقاصد

مارک تواین می نویسد : اگر اهداف روشن نباشد ، باید دوچندان زمان صرف نمود و دو چندان تلاش کرد .

مدیریت زمان در بستر اهداف محرک و مشوق فعالیت هایند . برنامه ریزی مبتنی بر هدف روشی بهینه و پاسخ گوتر است .

آن که در برنامه هایش اهدافی آگاهانه و هوشمندانه پی می گیرد ، با استفاده از انضباط و انگیزش شخصی ، بعدی جدید در خویش پدید می آورد که اصطلاحا نیروهای ناخود آگاه خوانده می شود . روشن بودن اهداف با تعیین اولویت ارتباط تنگاتنگ دارند . یعنی اولویت با اهداف روشن و آسان است ابهام در اهداف به تعیین نکردن اولویت و در نتیجه از دست دادن فرصت در کارهای کم اهمیت می انجامد .

دیگر سارقان زمان عبارتند از :

▪ صحبت های کم اهمیت

▪ میهمانان ناخوانده

▪ مطالعه مطالب کم اهمیت و غیر ضروری

▪ روش های غیر صحیح و عادتهای نادرست مطالعه

▪ نداشتن انضباط کاری

▪ سستی و بی ارادگی در تصمیم گیری

▪ دوباره کاری

▪ ناتوانی « نه » گفتن به خواسته های نابجا

▪ نداشتن تمرکز فکر

▪ عادت به امروز و فردا کردن

▪ ترس از شکست

و ...

● راههای ایجاد وقت

زنده کردن وقت مرده ( مثل زمانهایی که در انتظار هستیم ، در اتوبوس ، و ... )

انجام کارها به طور همزمان

تنظیم کردن وقت خواب

کنترل بیشتر روی وقت تفریح

نه گفتن به در خواست های غیر مهم و تقاضاهای نابجا

عقب انداختن کارهای غیر مهم

(تکمیل مطلب از واحد)

نبرد بین "خود حال" و "خود آینده" به بیان دنیل گلدشتاین

نبرد بین "خود" حال و "خود" آینده (دنیل گلدشتاین) با زیرنویس پارسی (از وبلاگ فراز تماشا)

چهارشنبه 8 بهمن 1393 ساعت 14:17


 
هر روز، ما تصمیم‌هایی می‌گیریم که عواقب خوب یا بدی برای آینده‌مان دارد. (میتوانم این یک بار نخ دندون نکشم؟) دانیل گلدشتاین ابزارهایی میسازد تا به ما نشان می‌دهد که چگونه خودمان را در طول زمان تصور کنیم و در نتیجه انتخاب‌های هوشمندانه‌تری برای آینده‌مان بکنیم. 

اینجا ببینید (توجه :  در گزینه Subtitle   واقع در زیر فیلم ، زیرنویس  Persian  را انتخاب کنید )

  آیا افسانه ادیسه و پریهای دریائی را تو مدرسه راهنمایی یا دبیرستان یادتون میاد  یه قهرمان به اسم ادیسه بود که بعد از جنگ تروجان ، به خونه برمیگشت و بر روی عرشه کشتی ایستاده بود، و داشت با دستیار اولش صحبت میکرد، می گفت، فردا ما از اون صخره ها رد میشیم و روی اون صخره ها زنهای زیبایی به اسم سایرن - پری دریایی نشستن   اون زنها آوازهای فریبنده ای میخونن، آوازهایی که آدم رو جذب میکنن تمام دریانوردانی که اونو بشنون به صخره ها میخورن و میمیرن." حالا با توجه به این، شما انتظار دارین که اونا یه راه جایگزین پیدا کنن و پری ها رو دور بزنن، ولی در عوض ادیسه گفت من میخوام اون آواز رو بشنوم و بنابراین کاری که میخوام بکنم اینه که موم میکنم توی گوش تو و همه خدمه کشتی حواستون باشه که شما نمیتونید آواز رو بشنوید و من ازتون میخوام که من رو به دکل ببندین که من بتونم گوش بدم و اینجوری ما همه بدون هیچ خطری از اونجا میگذریم این یه ناخداست که جون تمام افراد روی کشتیش رو به خطر میندازه تا بتونه یه آواز رو بشنوه.

1:18و من فکر میکنم اگر موضوع این بود، اونا این کارو چند بار تمرین میکردن ادیسه میگفت: "خب بیاین یه تمرین جنگی کنیم شما من رو به دکل ببندین و من خواهش و تمنا میکنم. و مهم نیست که من چی میگم، شما نباید من رو از دکل باز کنین بسیار خوب، من رو به دکل ببندین." و دستیار اول یه طناب برمیداره و ادیسه رو با یه گره خوب به دکل میبنده و ادیسه هم یه بار بهترین جوری که میتونست فیلم بازی کرد و گفت،" منو باز کنید، منو باز کنید من میخوام اون صدا رو بشنوم. منو باز کنید" و دستیار اول هوشمندانه مقاومت کرد و طناب ادیسه رو باز نکرد. ادیسه گفت: " میبینم که منظورمو فهمیدی. باشه، حالا منو باز کن بریم شام بخوریم." و دستیار اول مردد شد. اون پیش خودش میگه، " این هنوز تمرینه، یا من باید بازش کنم؟" بعد دستیار اول با خودش فکر میکنه، "خوب، فکر کنم بالاخره یه جایی تمرین باید تموم بشه." او ادیسه رو باز میکنه، و ادیسه میپره بیرون. ادیسه گفت: "ای احمق. ای ابله اگه این کار رو فردا بکنی، من میمیرم، شما هم میمیرین، تک تک افراد میمیرن. حالا هرچی هم که بشه منو باز نمیکنی." اون دستیار اولش رو به زمین میندازه. این در طول شب تکرار میشه تمرین، گره زدن به دکل راه آزاد شدنش رو پیدا میکرد بیرحمانه دستیارشو کتک میزد. و در نتیجه اش خوشحال میشد

2:32بستن خودتون به دکل، شاید قدیمی ترین مثال نوشته شده باشه از چیزی که روانشناسا بهش میگن دستگاه تعهد. دستگاه تعهد، تصمیمی است که شما با خونسردی و آرامش میگیرید تا خودتون را مقید کنید که در هنگامی که هیجان دارید کاری را نکنید که بعدا پشیمون بشید.   وقتی درباره این فکر میکنید در وجود هر فرد دو شخصیت نهفته   محققین از قدیم به استعاره دو شخصیتی هنگامی که موضوع وسوسه پیش میآمد استناد میکردند. شخصیت اول " خود" حاضر است. مثل ادیسه وقتی آواز رو میشنوه. اون فقط میخواد که ردیف اول رو بگیره اون فقط راجع به اینجا و الآن و ارضاء فوری فکر میکنه ولی یه "خود " دیگه هم هست، "خود" آینده است. این ادیسه به عنوان یه پیرمرده چیزی را بیشتر از اینکه بازنشستگی را با زنش ، پنه لوپه در یک ویلای آفتابی خارج از ایتاکا بگذرونه نمی خواد. 

3:27خب چرا به دستگاه تعهد نیاز داریم؟ خب مقاومت در برابر وسوسه سخته، همونطور که اقتصاددان قرن نوزدهم، ناسائو ویلیام بزرگ گفته پرهیز از لذت که در قدرت ماست، یا دنبال نتایج بلند مدت بودن به جای نتیجه فوری، از دردناک ترین چالش هاست که اختیار انسانی در پی داره اگر برای خودتون هدفهایی دارین و مثل خیلیای دیگه هستین، احتمالا این موضوع را تشخیص میدهد که اگر اهدافتان از لحاظ فیزیکی غیر ممکن نباشد شما رو از دستیابی به اون باز نمیدازه بلکه این کمبود انضباط شخصی شماست که نمیذاره پایبند اهدافتون باشین از نظر فیزیکی کم کردن وزن امکان پذیره. از نظر فیزیکی ورزش کردن بیشتر امکان پذیره اما مقاومت کردن در برابر وسوسه سخته.

4:09دلیل دیگری که مقاومت در برابر وسوسه سخته اینه که این یه نبرد نابرابره بین "خود "حال و آینده منظورم اینه که ... بزارین باهاش روبرو بشیم، "خود "حال الان وجود داره اون کنترل را در دست داره . اون الآن در مسند قدرته. اون الان این بازوهای قدرتمند رو داره که میتونه دونات ها رو در دهانتون بزاره. و "خود " آینده حتی این طرفا هم پیداش نیست. اون در آینده است. اون ضعیفه. حتی یه وکیلم در حال حاضر نداره. هیچ کس نیست که برای "خود" آینده ، خودی نشون بده. و اینطوری "خود" حال تمام رویاهای خودشو به دست میاره  پس این جنگ بین دو نفس (خود) ما وجود داره و ما به دستگاههای تعهد احتیاج داریم تا زمین بازی رو برای این دو تا عادلانه آماده کنیم

4:52در واقع من یه طرفدار پر و پا قرص دستگاه های تعهد هستم بستن خودتون به دکل قدیمی ترینشونه، ولی چند تا دیگه هم هست مثل قفل کردن کارت اعتباری با رمز مثل نیاوردن هله هوله به خونه تا نخوریدش یا قطع کردن ارتباط اینترنتتون تا بتونین از کامپیوترتون استفاده کنین. من داشتم دستگاه های تعهد خودم رو میساختم خیلی قبلتر از اینکه بدونم اونا چی اند.   وقتی یه دانشجوی فقیر فوق دکترا بودم در دانشگاه کلمبیا زندگی حرفه ای من وابسته به منتشر کردن کتاب بود باید روزی پنج صفحه مینوشتم روی کاغذ یا باید بیخیال پنج دلار میشدم.

5:27و وقتی که میخواین این دستگاه های تعهد رو اجرا کنین، میفهمین که شیطون واقعا توی جزئیاته چون اونقدرا هم آسون نیست که از شر پنج دلار خلاص بشین. منظورم اینه که نمیتونین بسوزونینش که؛ این غیر قانونیه. فکر کردم، خوب میتونم بدمش به خیریه یا بدمش به زنم یا یه کاری شبیه اون. ولی فکر کردم، اوه، من دارم به خودم پیام های دوگانه ای میفرستم. چون ننوشتن بده، ولی پول دادن به خیریه کار خوبیه. پس من به نوعی ننوشتنم رو توجیه میکنم چون یه هدیه دادم بعدش کل قضیه رو برعکس کردم و فکر کردم میتونم بدمش به نئونازی ها. ولی بعد گفتم، این بدیش بیشتر از خوب بودن نوشتنه، پس اینم خوب نیست. و در نهایت، من تصمیم گرفتم که اون رو توی یه پاکت نامه توی مترو بذارم. بعضی وقتها یه آدم خوب پیداش میکنه، بعضی وقتها یه آدم بد پیداش میکنه. به طور میانگین، اون یک تبادل بی فایده پول بود که من براش متاسفم الان   در مورد دستگاه های تعهد داستان اینجوریه

6:20ولی با اینکه من دوستشون دارم، ولی دو نگرانی آزاردهنده وجود داره که من همیشه در مورد دستگاه های تعهد داشتم، و شما ممکنه احساسشون کنین اگر خودتون ازشون استفاده کنین. اولیش اینه وقتی که از یکی از این دستگاه ها استفاده کنین مثل این قرارداد که هر روز بنویسین یا پول بدین،این فقط یه یادآوری مداومه که شما روی خودتون کنترل ندارین. به خودتون میگین،" بدون دستگاه تعهد، من هیچی نیستم، من هیچ اراده ای ندارم."و هر زمانی در یک موقعیت هستین که دستگاه تعهد در اختیار نداشته باشین -- میگین، خدای من، اون شخص به من آجیل پیشنهاد میکنه و من هیچ مکانیزم دفاعی ای ندارم،"-- و اونو میخورین من این روشو که اونا قدرتو از شما بگیرن دوست ندارم. من فکر میکنم انظباط شخصی و اراده مثل یک ماهیچه است. هر چقدر بیشتر ازش استفاده کنین، قوی تر میشه

7:06مشکل دیگه ای که دستگاههای تعهد دارند اینه که بالاخره همیشه میشه یجوری دورشون زد. مثلا میگین ،" خب من امروز نمیتونم بنویسم، چون من یه تد تاک باید ارائه بدم و مصاحبه مطبوعاتی دارم، و بعدش هم که مهمونیه کوکتل و بعدشم که معلمومه دیگه مست میشم. خُب هیچ راهی امروز برای کار کردن وجود نداره" بنابراین شما مثل ادیسه و دستیار اولش میشید هر دو نفر در یک نفر. شما خودتونو میذارین ، خودتون رو میبندین ، و بعد یجوری ازش در میرین، و بعدش هی خودتونو سرزنش میکنین.

7:33من تقریبا برای یک دهه بر روی این موضوع کار کردم تا راههایی را برای اینکه مردم ارتباطشان را با "خود" آینده شان بدون استفاده از دستگاه تعهد، تغییر دهند، پیدا کنم.  به طور خاص من علاقه به رابطه با" خود "مالی آینده دارم. چون این موضوع وابسته یه زمانه.در مورد موضوع پس انداز کردن حرف میزنم. پس انداز کردن الان یه موضوع کلاسیک "خود" دوگانه است. "خود"حال اصلا نمیخواد پس انداز کنه. اون میخواد مصرف کنه. ولی "خود" آینده میخواد "خود" حال پس انداز کنه. پس این موضوع بسته یه زمانه. ما به مقدار پس انداز نگاه میکنیم ومیبینیم از سال 1950 کم شده. و این در حالیه که نمودار ریسک بازنشستگی، نشون میده که شانس نرسیدن به اونچه نیاز دارین بعد از بازنشستگی افزایش پیدا کرده. ما در شرایطی هستیم که بر اساس پیش بینی موسسه مک کینزی، در ازای هر سه نفری که در سالهای افزایش جمعیت به دنیا میان،، دو نفراز آنها در حالی که بازنشسته میشوند قادر نخواهند بود که به برآورد نیازهای خود قبل از بانشستگی برسند . 

8:32پس ما چه کاری راجع به این موضوع میتونیم انجام بدیم ؟ فیلسوفی هست به اسم درک پارفیت، که جملاتش من و همکارهامو تحت تاثیر قرار داده.او گفته، ما به خاطر ضعف در باورهایمان ممکنه که در مورد "خود" آینده مان عفلت کنیم   این بدین معناست که، ممکنه ما یجورایی باور نداشته باشیم که پیر میشیم، یا ممکنه نتونیم تصور کنیم که یه روزی بالاخره پا به سن میذاریم. از طرفی این به نظر مسخره میاد. معلومه میدونیم که ما پیر میشیم. ولی مگه چیزایی نیستن که ما هم باورشون داریم هم نداریم ؟

9:04خُب من و همکارام از رایانه استفاده کردیم، بزرگترین ابزار عصر، که به تصور مردم کمک کنیم بهشون کمک کنیم تا تصور کنن که رفتن به آینده چطور خواهد بود.   و من یه چند تا از این ابزارها رو اینجا نشونتون میدم. اولی رو بهش میگن توزیع ساز. به مردم نشون میده که آینده ممکنه چطوری باشه با نشون دادن صد پیشامد ممکن با احتمالات یکسان که ممکنه در آینده رخ بدن. هر پیشامد با یکی از این نشانه ها نشون داده شده، و هر کدوم تو یه ردیف میشینه که نشانگر میزان دارایی و بازنشستگیه. بالا بودن یه این معنیه که شما از یه در آمد بالا به هنگام بازنشستگی لذت میبرید. پایین بودن به این معنیه که به سختی میتونین تا آخر ماه سر کنین. وقتی سرمایه گذاری میکنین، چیزی که واقعا میگین اینه که ، "من قبول میکنم که هرکدوم از این صد تا ممکنه برام پیش بیاد و دارایی من رو رقم بزنه."

9:52حالا میتونین سعی کنین با این نتایج کنار بیاین. میتونین سرنوشتتونو تغییر بدین، همینطور که این فرد انجام میده، ولی این برای شما بهایی در بر خواهد داشت. یعنی مجبورید امروز بیشتر پس انداز کنید. وقتی که سرمایه گذاریی رو که دوس دارین پیدا کردین، کاری که مردم میکنن اینه که دیگه رو "انجام" کلیک میکنن و نشونه ها آروم و یکی یکی شروع به محو شدن میکنند.   این شبیه سازی میکنه که واقعا سرمایه گذاری کردن رو چیزی چطوریه و میشه دید که سرمایه گذاری نتیجه میده. در آخر فقط یه نشونه میمونه، واون دارایی ما رو در بازنشستگی تعیین رقم میکنه.

10:23بله، این فرد بازنشسته شد با 150 درصد حقوق دریافتیش به هنگام بازنشستگی. اونا وقتی بازنشسته میشن بیشتر هم از چیزی که وقتی کار میکردند پول در میاوردند. اگه مثل اکثر آدمایین، فقط دیدن همین بهتون یه حس خوب و لذتبخشی میده -- فقط فکر کردن در مورد اینکه 50 درصد بیشتر از قبل موقع بازنشستگی پول دربیارین. هرچند اگر کارتان به پایین نمودار میکشید، ممکن بود به شما حس خفیف ترس ویا دل آشوب دست بدهد وقتی به سختیهای دوران بازنشستگی فکر کنید. با استفاده مکرر از این ابزار و شبیه سازی نتایج یکی بعد از دیگری، مردم میتوانند درک کنند که سرمایه گذاریها و پس اندازهایی که امروز میکنند آینده بهتری را برایشان رقم میزند.

11:06حالا مردم از طریق احساسات دارای انگیزه شده اند، ولی آدمای مختلف با چیزای مختلف دارای انگیزه میشن. این یه شبیه سازیه که از تصویرسازی استفاده میکنه، ولی آدمای دیگه با اینکه پول چه چیزایی میتونه بخره دارای انگیزه میشن، نه فقط اعداد و ارقام. بنابراین من اینجا یه توزیع ساز درست کردم که به جای نشون دادن نتایج عددی، به مردم نشون میدم اون نتایج چی براشون در پی خواهد داشت، در آپارتمانهای خاصی که در وسع شماست اگه با 2500 ، 3000 بازنشسته میشین، 2000 دلار در ماه و از این قبیل. همینطور که از پلکان آپارتمانها پایین میرین میبینین که اونا بدتر و بدتر میشن. بعضی از اونا شبیه جاهایی هستن که من وقتی دانشجوی کارشناسی ارشد بودم توش زندگی میکردم. و وقتی به انتهای انتها میرسین، شما با این واقعیت تلخ روبرو میشین که اگه چیزی برای بازنشستگی پس انداز نکنین، شما قادر به پرداخت هزینه هیچ آپارتمانی نخواهید بود. اونا عکسای واقعی از آپارتمانای واقعی هستن که به اون مقدار اجاره داده میشن همونطور که در اینترنت تبلیغ شدن.

12:03آخرین چیزی که به شما نشون خواهم داد، آخرین ماشین زمان رفتاری ، چیزیه که با "هل هرشفیلد " ساختم کسی که همکارم بیل شارپ تو یه پروژه قبلی بهم معرفی کرد،  و اون یه مکاشفه در حقیقت مجازیه. خب کاری که ما میکنیم اینه که از مردم عکس میگیریم در این مورد از مردم در سنین دانشگاه -- و ما از نرم افزار استفاده میکنیم تا سنشون رو بالا ببریم و به اونا نشون بدیم وقتی پیر بشن چه شکلی میشن وقتی 60، 70، 80 سالشون بشه. و سعی میکنیم ببینیم که کمک یه قدرت تصور شما با نگاه کردن به چهره "خود" آینده تون میتونه رفتار شما رو در مورد سرمایه گذاری تغییر بده.

12:40پس این یکی از آزمایشای ماست. اینجا چهره سوژه جوان رو در سمت چپ میبینیم. بهش این کنترل رو دادیم که مقدار پس انداز رو تنظیم کنه وقتی میزان پس انداز رو پایین میبره، به این معناست که پس انداز نمیکنه وقتی کاملا  اینجا سمت چپه میتونین میزان درآمد سالانشو ببینین -- این درصدی از حقوق دریافتیشه که میتونه به خودش به خونه ببره که خیلی بالاست، 91 درصد، ولی درآمد بازنشستگیش خیلی کمه. اون قراره بازنشست بشه با 44 درصد میزان درآمدی که وقتی کار میکرد داشت اگه حداکثر میزان قانونی رو پس انداز کنه، درآمد بازنشستگیش بالا میره، ولی اون خوشحال نیست چون اون الان در دست چپ میزان کمتری پول برای خرج امروزش داره. شرایط دیگه ای به مردم خود آیندشون رو نشون میدن. و از دید خود آینده همه چیز برعکسه. اگه خیلی کم پس انداز کنین، "خود" آینده خوشحال نیست با 44 درصد این درآمد زندگی میکنه در حالیکه اگه "خود" حال زیاد پس انداز کنه، "خود" آینده خوشحال میشه، چون درآمد یه چیزی حدود 100 درصد میشه.

13:42برای اینکه این موضوع رو به گوش مخاطبای بیشتری برسونم با "هل "و " الینز" کار میکردم که چیزی رو که بهش میگیم ماشین زمان رفتاری درست کنیم، که توش نه تنها میتونین خودتونو در آینده ببینین، بلکه میتونین واکنشهایی رو هم که انتظار میره ببینین نسبت به مقادیر مختلفی از دارایی.به عنوان مثال، اینجا یه کسی داره از این ابزار استفاده میکنه. فقط به حالات چهرش نگاه کنید وقتی نشونگر رو حرکت میدن چهره جوان خوشحال و خوشحالتر میشه، چیزی پس انداز نمیکنه. چهره پیر ناراحته. و آروم روم میاریمش به مقدار متوسط پس انداز و بعد میزان پس انداز زیاد. چهره جوان ناراحت میشه. چهره پیر کاملا خوشحال و راضیه در مورد این تصمیم. میخوایم ببینیم این تو تصمیم که مردم میگیرن تاثیری داره. و چیزی که خوبه در مورد این قضیه اینه که چیزی نیست که واقعا مردم روبه اشتباه بندازه، چون همینطور که یه چهره لبحند میزنه، چهره دیگه اخمو هست.اون به شما نمیگه کدوم طرف نشونگر رو حرکت بدید، فقط به شما یادآوری میکنه که شما با آیندتون در ارتباط و از لحاظ قانونی به آن گره خوردید.

14:43تصمیمهای شما امروز خوشبختی اون رو رقم میزنه. و این چیزیه که به آسونی از یاد میره. این کاربرد واقعیت مجازی فقط به درد پیرکردن افراد نمیخوره. برنامه هایی هستند که میتونین به دست بیارین که ببینید مردم چه شکلی میشن اگر سیگار بکشند، و یا اگر زیادی در معرض نور آفتاب قرار بگیرند  اگه اضافه وزن داشته باشن و از این قبیل. و چیزی که خوبه اینه که برخلاف آزمایشهایی که من و هل و راس اسمیت انجام دادیم، شما مجبور نیستید خودتون برنامه نویس کنید که بتونید واقعیت مجازی رو ببینید. برنامه هایی هستند که میتونین در ازای چند دلار روی گوشیهای هوشمندتون بگیرین که همینکارو میکنن. این یه عکس واقعی از هل، همکارمه. شما میتونین از نمونه نمایشی گذشته بشناسینش. و محض خنده ما از عکس اون استفاده کردیم تو برنامه های کچل کردن، پیر کردن و افزایش وزن. که ببینیم چه جوری دیده میشیم. هل خودش اینجاست پس فکر میکنیم ما اینو مدیون او و همینطور شما هستیم که شما رو در مورد اون آخرین عکس از اشتباه دربیاریم. و من همینجا دیگه تموم میکنم.

چگونگی بهبود عادت "فردا فکنی" به پیشنهاد سایت روزآفرین

فردا فکنی دشمن بهره‌وری؛ چگونه بر آن غلبه کنیم؟ (از روزآفرین)

نسخه PDFنسخه PDF
فردا فکنی دشمن بهره‌وری؛ چگونه بر آن غلبه کنیم؟

نیمی از روز کاری‌تان گذشته است، به لیست کارهایی که باید امروز انجام دهید نگاه می‌کنید و می‌بینید هنوز خیلی از موارد باقی مانده. شروع می‌کنید یکی یکی آن‌ها را خواندن ولی هیچ یک را برای پیگیری انتخاب نمی‌کنید! برای هر کدام توجیه یا بهانه‌ای می‌سازید و یکی پس از دیگری آن‌ها را به تعویق می‌اندازید. کارشناسان علوم رفتاری به این کار در اصطلاح فردا فکنی (Procrastination) می‌گویند. فردا فکنی به تعویق انداختن مداوم کارهایی است که قرار بوده در زمان حال انجام پذیرد. فردا فکنی یکی از عمده‌ترین عوامل کاهش بهره‌وری ما در طول روز است.

تقریباً تمامی ما فردا فکنی را بارها تجربه‎ کرده‌ایم. تکرار آن شاید ما را تا اوج عصبانیت و ناامیدی هم برده باشد؛ لیست‌ کارهای روزانه که در آخر روز بسیاری از آن‌ها انجام نشده باقی مانده‌اند. اگر نگران بهره‌وری خود در طول روز هستید و از عادت شدن فردا فکنی نگرانید این مطلب را تا انتها بخوانید.

اکثر افرادی که ساعات زیادی را در طول روز تلف می‌کنند بارها تلاش کرده‌اند که برای خود یک انضباط کاری ایجاد کنند ولی باز داستان به عقب انداختن کارها ختم شده‌است. شاید بهتر باشد روش‌های قدیمی که همراه با زور و اجبار شخصی به انجام امور است را کنار بگذاریم و روشی جدید را امتحان کنیم! روشی که با حس و حال و حوصله‌ی آن لحظه‌ی ما سر و کار داشته باشد.

معمولاً افرادی که مشکل وقت تلف‌کردن دارند سعی می‌کنند برای فرار از اضطراب و نگرانیِ انجام یک کار دشوار، مثلاً نوشتن یک ایمیل مهم به رئیس یکی از شرکت‌های همکار یا آنالیز داده‌های فروش، با فعالیت‌هایی که باعث کاهش اضطراب آن لحظه است سر خود را گرم کنند. فعالیت‌هایی از قبیل چک‌کردن صفحات خود در شبکه‌های اجتماعی، بالا پایین کردن صفحه اینستاگرام، رفتن به وبسایت‌های خبری که همین نیم ساعت پیش آن‌ چک شده‌بودند و یا حتی چرت‌زدن بی‌وقت! اما به گفته‌ی Timothy Pychyl، استادیار روانشناسی در دانشگاه کارلتون اوتاوا، این الگو، که محققان آن‌را "تسلیمِ حالِ خوب شدن" می‌نامند، باعث می‌شود فرد بعد از فردا فکنی، زمانی‌که با نتایج این به تعویق انداختن مواجه شد، نتایجی مثل از دست‌دادن ضرب‌الاجل یا هدر رفتن یک فرصت و ...، احساس بدتری در او ایجاد شود؛ احساسی بدتر از اضطراب آن لحظه!

روانشناسان و مشاوران مدیریت زمان به‌طور فزاینده بر روی یک استراتژی جدید تاکید می‌کنند: کمک به افراد "وقت‌تلف‌کن" برای تصویرسازی نتایجی که با به‌تعویق انداختن امور حاصل می‌شود و مقایسه‌ی آن نتایج نامطلوب با حال خوب موقتی که از فرار از انجام کارها به‌دست می‌آورند.

مرتبط: با این ۵ روش به جای کار زیاد هوشمندانه کار کنید

روش جدید مبتنی بر تحقیقات متعدد در دو سال گذشته است که نشان می‌دهند احساسات منفی می‌تواند تلاش‌های فرد برای کنترل خودش را از مسیر منحرف کند. روش‌های مدیریت زمان که امروزه کم و بیش بین همه جاافتاده است بدین شکل است که بر روی تغییرات رفتاری مثل ایجاد یک سیستم سازماندهی جدید برای انجام امور یا انجام تمرین‌هایی برای ایجاد یا تقویت اراده تأکید می‌کند. نتایج استفاده از این روش‌ها نشان می‌دهد هنوز کمبودهایی وجود دارد. تحقیقات جدید کمبودی که در روش‌های مدیریت زمان فعلی وجود دارد را برطرف خواهدکرد.

خانم گیسلا چودوس (Gisela Chodos) دو فرزند دانش‌آموز دارد و خود دانشجوی پاره‌وقت رشته‌ی علوم کامپیور است. او می‌گوید که عادت داشته تمیزکردن اتومبیلش را مدام به تعویق بیندازد، تا جایی که ماشین او آن‌قدر با اسباب‌بازی‌ها، پاکت‌های خوراکی، کیسه‌های غذای آماده، مداد و دیگر چیزها به‌هم‌ریخته می‌شد که او از پارک‌کردن ماشینش در اماکن عمومی یا سوارکردن آشنایان یا کمک به رساندن دیگران به مقصد خجالت می‌کشید.

Gisela سال ۲۰۱۲ پادکستی از دکتر Pychyl می‌شنود و متوجه می‌شود زمانی‌که به خودش می‌گوید "بعداً" حس بیشتری برای انجام فلان کار را خواهد داشت، تنها در حال تلاش برای بهبود حال حودش در آن لحظه است. او می‌گوید: "من سعی می‌کنم از احساساتم بگریزم و از ناراحتی پرهیز کنم." احساسات نامطلوبی که ناشی از اضطرابی است که او معمولاً حس می‌کند؛ اضطراب ناشی از اینکه کاری که او انجام خواهد داد به قدر کافی خوب نخواهدبود یا یک نفر آخرکار پیدا می‌شود که کارش را تأیید نخواهدکرد.

خانم گیسلا چودوس می‌گوید: "دانستن این‌که احساسات هسته‌ی اصلی این ماجرا است در زمانی‌که به خاطر انجام کاری حس معذب بودن پیدا می‌کنم، تا حدی به من انگیزه‌ی جنگیدن می‌دهد. اینکه با خود می‌اندیشم اگر آن کار نیمه‌کاره رها شود بعداً احساس ناراحتی بیشتری خواهم‌داشت." این طرزفکر به او کمک کرده تا بیش از قبل به تمیزکردن منظم اتومبیلش بپردازد. "از آخرین باری که وضعیت اتومبیلم آن‌قدر فاجعه بود که حتی فکر اینکه کسی ممکن است داخل آن را ببیند مرا به وحشت می‌انداخت مدت زیادی گذشته است."

محققان کتابی از استراتژی‌های اصلاح و بهبود حال و حوصله‌ی افراد درست کرده‌اند تا به افراد "وقت‌تلف‌کن" کمک کنند تا زمان کمتری را هدر بدهند و کمتر مرتکب فردا فکنی بشوند. بعضی از این استراتژی‌های کلاسیک آزمایش شده و مورد تأیید قرار گرفته‌اند. دکتر Pychyl به وقت‌تلف‌کن‌ها توصیه می‌کند: "فقط شروع کنید و آستانه‌ی شروع کردن را نسبتاً پایین انتخاب کنید.به گفته‌ی دکتر Pychyl، نویسنده‌ی کتاب "حل پازل فردا فکنی"، زمانی‌که وقت‌تلف‌کن‌ها بدانند اصلاح حال و حوصله‌شان چه کمکی به انجام کارهایشان می‌کند احتمال اینکه از تکنیک‌های پیشنهادشده استفاده‌کنند افزایش می‌یابد.‌ او اضافه می‌کند: "اصلاح حال و حوصله‌ی واقعی ما در یک لحظه به‌خصوص، از انجام همان کاری که قصد انجامش را داشتیم می‌آید؛ از انجام کاری که انجام دادنش برای ما مهم است."

 

 

او همچنین به افرادی که به زعم او وقت‌تلف‌کن به حساب می‌آیند توصیه می‌کند: "سفر در زمان" را تمرین کنید! بدین معنی که به آینده بروید و تصویری از خود در هنگام حس خوبی که بعد از انجام کار مورد نظر به‌دست آورده‌اید بسازید، و یا برعکس، به آینده بروید و حس بدی که در صورت عدم انجام آن خواهیدداشت را تصور کنید."

به گفته‌ی فادچیا سیروی (Fudchia Sirois)، استاد روانشناسی دانشگاه Bishop شهر Quebec، تکنیک سفر در زمان، تمایل وقت‌تلف‌کن‌ها برای غرق‌شدن شدید در اضطراب و نگرانی آن لحظه (که فرد را از فکرکردن به آینده باز می‌دارد) را از بین می‌برد.

شان گیلبرتسون (Sean Gilbertson)، بعد از امتحان کردن همه‌ی تکنیک‌های مدیریت زمان از قبیل یادداشت کردن خلق و خوی روزانه‌اش، کتاب قبلی دکتر Pychyl را خوانده‌بود. شان که یک مهندس نرم‌افزار است می‌گوید آن تکنیک‌ها به اندازه‌ی کافی به درون او نفوذ نمی‌کردند تا به او کمک کنند تا ببیند چگونه احساساتش مانع عمل هستند و آنها را به جهتی مثبت هدایت کند. با استفاده از تکنیک سفر در زمان او از خود می‌پرسد "اگر من کارم را به تعویق بیاندازم چه اتفاقات منفی خواهد افتاد؟ آیا در بازبینی‌های من دیده خواهد شد؟ چگونه بر شهرت کاری من لطمه خواهد زد؟ آیا بر افزایش حقوق و مزایا تأثیر خواهد گذاشت؟"

او اخیراً هنگام برنامه‌نویسی یک نمونه برای ابزاری پزشکی که به پزشکان کمک می‌کند زخم بستر در بیماران روی ویلچر را کنترل کنند این تکنیک را استفاده‌کرد. آقای گیلبرتسون احساس خوبی که از اتمام پروژه و راضی‌کردن مشتری و کارفرمایش به‌دست می‌آورد را تصور کرد. او بیمارانی را تصور کرد که "شاد زندگی می‌کردند و احساس بهتری داشتند." حس مثبت به‌دست آمده به او انرژی برطرف‌کردن سریع‌تر مشکل دستگاه را هدیه داد و پروژه‌ی سه‌ماهه، سر موقع به اتمام رسید. مشتریان آن‌قدر راضی بودند که حرف زدن با آن‌ها برای شان لذت‌بخش بود.

 

بر اساس تحقیقی از Joseph Ferrari، استاد روانشناسی دانشگاه DePaul در شیکاگو، حدود ۲۰% بزرگسالان ادعا می‌کنند وقت‌تلف‌کن‌های مُزمنی هستند. تحقیقات دیگر نشان می‌دهد که میان دانشجویان این میزان ممکن است تا ۷۰% هم برسد. طبق تحقیقی جدیدی که دکتر Ferrari هم در میان پژوهشگران آن بود، از ۲۲،۰۵۳ نفری که مورد مطالعه قرارگرفت، عادت وقت‌تلف‌کردن در میان افرادی که از درآمدهای پایین‌تر برخوردار بودند و افرادی که بدون‌شغل بودند، بیشتر دیده‌شد.

فردافکنی و به تعویق انداختن کارها باعث مشکلات درازمدت، از قبیل کوتاهی در جمع‌آوری پس‌انداز برای دوران بازنشستگی و نادیده‌گرفتن کارهای پزشکی پیش‌گیرانه نیز می‌شود. تحقیقات نشان می‌دهد مردان از زنان در به تعویق انداختن کارها بدتر هستند و محققین این عادت را عاملی در تمایل کمتر مردان به ادامه‌ی تحصیل می‌دانند.

گوردون فلت (Gordon Flett)، استاد روانشناسی دانشگاه York در تورنتو، می‌گوید بیشتر وقت‌تلف‌کن‌ها در همان حین به تعویق انداختن کار، خود را سرزنش می‌کنند، و فکرهای منفی مثل "چرا من نمی‌توانم به کاری که باید انجام دهم بپردازم؟" یا "من باید بیش از این مسئول‌ باشم" را پیش خود تکرار می‌کنند. دکتر Flett می‌گوید: "این مکالمه‌ی منفی درونی منعکس‌کننده‌ی نگرانی‌ها و تردیدهای فرد نسبت به خودش است."

هدف یک استراتژی اصلاح و بهبود حس و حال و خلق و خوی لحظه‌ای، بخشش خود، از بین‌بردن احساس گناه و حس سرزنش خود است. طبق تحقیقی که در سال ۲۰۱۰ به سرپرستی دکتر Michael Wohl، استادیار دانشگاه Carleton انجام گرفت، سال‌اولی‌های دانشگاه که خودشان را به خاطر تعویق در درس‌خواندن در امتحان اول بخشیدند در امتحان دوم، مطالعه دروس امتحانی خود را کمتر به تعویق انداختند. Thomas Flint تکنیک‌های غلبه بر فردا فکنی را با خواندن تحقیق‌هایی در زمینه‌ی خودتنظیمی (Self-regulation)، از جمله تحقیقات دکتر Pychyl و دکتر Sirois، فراگرفت. بعد از اینکه توماس فلینت و خانواده‌اش به خانه‌ی جدیدی در Sewell ایالت نیوجرسی نقل مکان کردند و او تا مدتی اقدام به بازکردن کارتن‌های اسباب و لوازمش نکرده بود، تصمیم گرفت از تکنیک‌های مربوط به خودتنظیمی استفاده کند. او به جای توبیخ کردن خودش به خاطر باز نکردن جعبه‌هایی که مدت‌ها در گاراژ خانه تلنبار شده بود، تصمیم گرفت خودش را ببخشد و با یک گام ساده شروع کند. او می‌گوید "من گفتم خیلی خوب، یک ساعت وقت تنها با هدف سرهم کردن تلویزیون! همین!" بعد به‌عنوان جایزه، یک برنامه‌ی تلویزیونی تماشا کرد. او می‌گوید اجازه‌دادن به خودش برای انجام کار در مراحل مختلف "یک پیروزی" بوده است.

 

 

ترک عادت فردا فکنی کار آسانی نیست و تلاش و استمرار می‌طلبد. ولی این تلاش ارزشش را دارد، چرا که در درازمدت بهره‌وری شما را به میزان قابل توجهی افزایش خواهدداد. زمان منبع باارزش و تکرارنشدنی است و افراد موفق کسانی هستند که از این منبع گران‌بها به بهترین نحو بهره‌برداری می‌کنند.

 

 

 

منبع: The Wall Street Journal | ترجمه و تکمیل: روزآفرین

 

به این مطلب امتیاز بدهید: 
امتیاز شما: هیچکدام (۱ رای)

اسپارک به دنبال ایجاد انقلاب در تحلیل داده‌ها

از رایورز - سال ۲۰۱۴ میلادی سالی بود که آپاچی هادوپ زمزمه‌های انقلاب در زمینه اطلاعات عظیم را آغاز کرد و سال ۲۰۱۵ به احتمال فراوان سالی خواهد بود که شرکت اسپارک به عنوان جایگزینی برای هادوپ موجب خواهد شد تا شاهد بالاتر رفتن قابلیت‌های این شرکت برای ایجاد یک تحلیل داده غنی‌تر و دقیق‌تر باشیم.

به گزارش رایورز به نقل از آی تی نیوز، کرت موناش به عنوان رییس سازمان تحقیقات فناوری اطلاعات مانوش درباره شرایط آینده اطلاعات و تحلیل آن‌ها می‌گوید: «در سطح صنایع یک نوع از توافق نظر به وجود آمده است و همه معتقدند که اسپارک مسیر آینده را هموار خواهد ساخت.»

بدین ترتیب به نظر می‌رسد که شرکت‌های مختلف بر روی پشتیبانی از رخداد هم عقیده شده‌اند. برای نمونه علی قدسی به عنوان موسس و مدیر ارشد اجرایی شرکت Databricks درباره شرایط اسپارک می‌گوید: «سال آینده شاهد کاربری‌های متعددی خواهیم بود که موجب برتری یافتن هادوپ خواهد شد.»

شایان ذکر است که شرکت Databricks در حقیقت یکی از شرکت‌‌هایی است که خدمات میزبانی برپایه اسپارک را ارائه می‌کند. البته اسپارک می‌تواند کاری که هادوپ انجام می‌دهد را به نحو ویژه‌ای با پیشرفت روبرو کند و خواهد توانست تا داده‌ها را همزمان با وارد شدن آن‌ها به کابل‌های شبکه، و در هنگام استریم شدن تحلیل کند. در آزمایش‌های رسیم انجام شده نیز اسپارک به خوبی موفق شد تا هادوپ را با اختلاف بسیار بالایی کنار بزند.

برای نمونه در رقابت‌های Daytona Gray Sort، تحلیل داده‌هایی به حجم ۱۰۰ ترابایت به وسیله یک بنچ مارک ویژه توسط سامانه‌های مختلف به بوته آزمایش نهاده شد که نتیجه حاصله زمان ۲۳ دقیقه برای اسپارک بود و جالب اینجاست که بدانید که نتیجه کسب شده توسط هادوپ در این رقابت برابر با ۷۲ دقیقه بود که بیش از سه برابر زمان سپری شده برای اسپارک است.

قدسی درباره این پدیده در ادامه سخنان خود می‌گوید: «مردم می‌خواهند تا با پاسخ‌دهی سریع روبرو شوند و هیچ کس دوست ندارد تا برای دریافت پاسخ خود برای مدتی معطل شود.»

یکی از نمونه‌های اجرایی استفاده از سرعت بالای تحلیل داده در اسپارک را می‌توان در استفاده از تبلیغات اینترنتی مشاهده کرد، امروزه تبلیغات اینترنتی به نحوی انجام می‌شود که بر اساس جست‌وجوهای چند روز گذشته فرد، لینک‌های تبلیغاتی برای او نمایش داده می‌شود ولی با کمک سرعت بالای تحلیل داده اسپارک می‌تواند این تبلیغات را بر اساس چند کلیک و جست‌وجوی اخیر کاربر بهینه‌ سازی نمود.

قدسی همچنین معتقد است که به زودی میزان کاربری اسپارک بیشتر نیز خواهد شد زیرا مهندسان و برنامه نویسان به شدت پیگیر شرایط کارکردن با این سیستم هستند. قدسی درباره شرایط رقابتی ایجاد شده به واسطه اسپارک می‌گوید: «ما با کاندیداهای فراوانی برای یک شغل روبرو هستیم و در این میان به زودی داشتن دانش درباره اسپارک می‌تواند به عنوان یک کلید در کسب مشاغل فناوری محسوب شود.»

موناش درباره خدماتی که به واسطه اسپارک مهیا می‌شوند می‌گوید: «کارهایی که هادوپ کرده بود بسیار خوب بود ولی اسپارک همان کارها را بسیار بهتر انجام می‌دهد.»

در این میان مانوش معتقد است که بیش از ۶۰ درصد از کاربران مراکز خدماتی به صورت مستقیم یا غیر مستقیم از خدمات اسپارک استفاده می‌کنند.

از دیگر شرکت‌هایی که به سرعت با ساختار اسپارک همخوانی پیدا کرده است می‌توان به ‌سیستم پخش موسیقی Spotify اشاره کرد که با استفاده از خدمات اسپارک به ایجاد لیست پخش موسیقی مطابق با سلیقه کاربر خود دست زده است.

پروژه اسپارک در سال ۲۰۰۸ میلادی از دانشگاه کالیفرنیا آغاز شد و در حال حاضر تحت نظارت بنیاد آپاچی به فعالیت خود ادامه می‌دهد. این پروژه به نوعی عظیم‌ترین بخش کاری آپاچی را شامل می‌شود و در آن مهندسانی از شرکت‌های بزرگ دیگری مانند اینتل، علی بابا، یاهو و مینت نیز فعالیت می‌کنند.

اسپارک می‌تواند به صورت مستقل به فعالیت به پردازد و یا اینکه به صورت پیوسته به سیستم فایل هادوپ یا HDFS به عملکرد خود ادامه بدهد و می‌توان با زبان‌هایی مانندپیتون، جاوا و اسکالا برای آن به برنامه‌نویسی پرداخت.

رینالد ژین به‌عنوان دیگر موسس شرکت Databricks درباره علت محبوبیت اسپارک می‌گوید: «یکی از دلایلی که اسپارک به کانون توجه تبدیل شده است را می‌وان رابط کاربری برنامه‌ نویسی آن دانست که می‌‌تواند دسترسی به اجزای ماری را برای مهندسان و برنامه‌ نویسان راحت‌تر کند.»