پولنیوز- رسانه ها خبر از کاهش سطح زیر کشت گندم در کشور می دهند و همه روی یک علت توافق نظر دارند: «آب نداریم.»
در
گذشته پدران ما، «مدیریت آب» را بلد بودند. کشاورزی در ایران نقش مهمی را
ایفا می کرد و روستایی ها به اندازه حالا به کلانشهرها مهاجرت نمیکردند.
چه کسی باور میکرد روزی زاینده رود خشک شود، باغهای سیب بی محصول شود و
سطح زیر کشت گندم حداقل 10 درصد کاهش پیدا کند؟
رضا جمالی فرد گندمکار نمونه اصفهانیعامل خشکی زاینده رود را دستورات کارشناسی نشده دولت نهم و دهم دانسته به پولنیوز گفت:
من امسال 30 درصد کمتر از پارسال گندم برداشت کرده ام. آب نیست. هزینه های
جانبی که به ما تحمیل می شود هم زیاد است. مثل قبض آب، قبض برق، کود، بذر و
...
این کشاورز می گوید: آن سال آقای احمدی نژادآمدند، دستور حفر 2
هزار حلقه چاه غیر مجاز در اطراف زاینده را صادر کرده و آب را به قول
خودشان به بالادستی ها دادند. کشاورزان اصفهانی را بدبخت کردند. زاینده رود
را خشک کردند. بیش از 400 هزار نفر بیکار شدند.
او با انتقاد از
وضعیت استفاده از پسابها و مدیریت غلط منابع آب تاکید میکند: آنقدر بی
آبی زیاد است که از آب فاضلاب خانه و مغازه من و شما ( چون رایگان است)
انشعاب میگیرند. کشاورزان با این انشعابات مزارع خود را آبیاری میکنند و
با این کار اشاعه آلودگی می کنند. این آلودگی ها و سم ها جذب محصولات
کشاورزی و حتی دام ها میشود و بعد به مردم می رسد.
در حالی که می
توان از پساب ها برای ایجاد فضای سبز و در بخش های صنعتی استفاده شود، با
مدیریت غلط فاضلاب ها به بخش کشاورزی کشور راه پیدا کرده است.
عیسی کلانتری در همایش بررسی ساختار تشکیلاتی مدیریت منابع طبیعی و محیط زیست ایران که روز یکشنبه در دانشکده منابع طبیعی در کرج برگزار شد، سخنرانی کرد.
به گزارش عصرایران به نقل از ایسنا رییس سازمان محیط زیست کشور گفت:
- ما خودخواه ترین نسلی هستیم که در طول هفت هزار سال پیش در این سرزمین زیسته است چون هر بلایی بر سر حوزه محیط زیست آمده طی چهار دهه گذشته بوده است. پیش از این مدت، بسیاری از شاخصهای محیط زیستی کشور مثل آب در جایگاه مناسبی قرار داشت.
- بدون شک از سه دهه قبل بسیاری می دانستند که سیاستهای آبی کشور نادرست است ولی اعتراضی نکردند و سکوت پیشه کردند. سکوت صاحب نظران در خصوص اعمال سیاستهای نادرست آبی باعث شده است امروز کشور به ورشکستگی در بخش آب برسد.
- متاسفانه طی چند دهه گذشته انجمنهای علمی در خصوص منابع طبیعی و محیط
زیست بهدرستی عمل نکردهاند. انجمنهای علمی از چند دهه قبل وضعیت امروز
منابع طبیعی و محیط زیست کشور را پیش بینی میکردند ولی سکوت کردند و امروز
دچار مشکلات عدیده در این حوزه هستیم.
سکوت صاحب نظران در برابر اجرای سیاستهای غلط آبی
- بدون شک از سه دهه قبل بسیاری می دانستند که سیاستهای آبی کشور
نادرست است ولی اعتراضی نکردند و سکوت پیشه کردند. سکوت صاحب نظران در خصوص
اعمال سیاستهای نادرست آبی باعث شده است امروز کشور به ورشکستگی در بخش
آب برسد. بسیاری از این صاحبنظران به علت این که اعمال سیاستهای نادرست
آبی باعث افزایش درآمدشان میشد نه تنها جلوی اجرای آنها را نگرفتند بلکه
خودشان پیش قدم اجرای آنها شدند.
- سالانه ۸۸ میلیارد متر مکعب در کشور آب تولید میشود ولی مصرف سالانه آن ۹۷ میلیارد متر مکعب است.
- امروز وضعیت استحصال از منابع آبی تجدید پذیر کشور به ۱۱۰ درصد رسیده و این وضعیت اسفبار است.
- طی دهههای گذشته با هدف افزایش محصول، خودکفایی، کاهش وابستگی به
خارج و واردات، ضربات محکمی به محیط زیست و منابع طبیعی کشور وارد شده است.
متاسفانه مسئولان بهای خودکفایی به دست آمده در بخش کشاورزی را درست
محاسبه نکردند وگرنه امروز وضعیت منابع طبیعی و محیط زیست کشور اینقدرغم
انگیز نبود. بهای بخشی از این خودکفایی این بوده که ایران امروز جزو
کشورهای اول جهان در زمینه فرسایش خاک، استحصال منابع آبی، گسترش بیابان
و... است.
یوزپلنگ ایرانی محکوم به نابودی است
- باید
بپذیریم یوزپلنگ ایرانی نیز مثل بسیاری از گونههای ایرانی از بین رفته
محکوم به نابودی است. تعداد یوزپلنگهای ایران از ۱۱۲ قلاده به ۴۷ قلاده
رسیده است چون این حیوانات گرسنه هستند و پوشش گیاهی مناسبی وجود ندارد تا
امکان رشد حیواناتی که یوزپلنگهای موجود از آنها تغذیه میکنند فراهم شود.
فاتحه تالابهای کشور خوانده شده است
- امروز یک تالاب و دریاچه زنده در کشور نداریم و از این متعجب هستیم که چرا حجم ریزگردهای کشور افزایش یافته است.
- طی این سالها اگر هر دشمنی در این سرزمین حاکم میشد این رفتار را با منابع طبیعی و محیط زیست انجام نمی داد.
- ما خودخواه ترین نسلی هستیم که در طول هفت هزار سال پیش در این سرزمین زیسته است چون هر بلایی بر سر حوزه محیط زیست آمده طی چهار دهه گذشته بوده است. پیش از این مدت، بسیاری از شاخصهای محیط زیستی کشور مثل آب در جایگاه مناسبی قرار داشت.
- امروز دیگر زمان آن نیست که علت مشکلات و کم کاریهای صورت گرفته را گردن دیگران بیندازیم بلکه باید تلاش کنیم وضعیت موجود را اگر بهتر نمیکنیم لااقل بدتر نکنیم.
- بدون شک این رسم کشورداری نیست و آیندگان ما را قضاوت میکنند چون منابع طبیعی و محیط زیست ارث پدرما نیست و باید به آیندگان منتقل شود. نباید فکر کنیم چون تکنولوژی داریم باید به هر طریق که میتوانیم شیره منابع طبیعی و محیط زیست را بدون توجه به نیاز آیندگان بکشیم.
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- «ما خودخواه ترین نسلی هستیم که در طول هفت هزار سال پیش در این سرزمین زیسته چون هر بلایی بر سر حوزه محیط زیست آمده طی چهار دهه گذشته بوده است. پیش از این مدت، بسیاری از شاخصهای محیط زیستی کشور مثل آب در جایگاه مناسبی قرار داشت... بدون شک این رسم کشورداری نیست و آیندگان ما را قضاوت میکنند چون منابع طبیعی و محیط زیست ارث پدرما نیست و باید به آیندگان منتقل شود. نباید فکر کنیم چون تکنولوژی داریم باید به هر طریق که میتوانیم شیره منابع طبیعی و محیط زیست را بدون توجه به نیاز آیندگان بکشیم».
اینها تازه ترین سخنان عیسی کلانتری است و هر چند قصد داشتم مطلب دیگری بنویسم اما سخنان معاون رییس جمهوری و رییس سازمان حفاظت محیط زیست آن قدر تکان دهنده است که مجال پرداختن به موضوع مورد نظر را باقی نگذاشته است.
هر چند که نیاز به تفسیر ندارد. از بس که حرف آقای کلانتری روشن و واضح است: در این سی چهل سال رسما محیط زیست را نابود کرده ایم.
به عبارت دیگر از تکنولوژی و فناوری برای نابودی بهره برده ایم و این کم هنری نیست!
قرن ها و هزاره ها در این سرزمین مردم در عین کم آبی، هم زندگی می کرده اند و هم مهم ترین پیشه آنان زراعت بوده است.
چند اتفاق اما موجب بر هم ریختن این نظم شد. اولی اصلاحات ارضی در آغاز دهه 40 خورشیدی بود. زیرا در سیستم ارباب – رعیتی سهم مشخصی به موضوع آب و احداث نهر و قنات و لایروبی اختصاص داشت و از اصلاحات ارضی به بعد این کار به سازمان های مختلف دولتی محول شد که هر چند نوسازی هایی انجام دادند اما در عمل گرفتار بوروکراسی های اداری شد.
اتفاق دوم بعد از انقلاب بود که تصور می شد به هرقیمت باید به همه جا آب برسانند تا کشاورزی را رونق دهند و چون مسؤولان مختلف در نواحی متفاوت ایران ریشه داشتند هرکه به قدر تصور خود کوشید نقشی ایفا کند اما در عمل وضعی را شاهدیم که می بینیم.
کافی است به یاد آوریم در تابستان 1358 و در مجلس خبرگان قانون اساسی و هنگامی که آیت الله محمد صدوقی نماینده استان یزد در مخالفت با ریاست جمهوری زنان وبرای این که بگوید زنان در عمران و آبادی نقشی نداشته اند به موضوع قنات ها اشاره کرد و گفت: «در همین یزد خودمان چهل هزار قنات داریم. این چهل هزار قنات را کی ساخته؟»
در این گفتار البته بحث نقش و زنان در میان نیست و تنها اشاره به تعداد قنات ها مد نظر است.
ما از تکنولوژی علیه منابع ملی استفاده کرده ایم. تا بوده در این مملکت شکار بوده اما در این سه چهاردهه با پیشرفته ترین سلاح ها به جانِ جانوران افتادیم و بدترین استفاده ممکن از تکنولوژی صورت پذیرفته است.
تا بوده از آب های غیر سطحی استفاده می شده اما با تکنولوژی چاه های عمیق حفر کردند و بی محابا آب برداشتند.
نمی خواهیم تمام تقصیر را گردن تکنولوژی بیندازیم که معلوم است مدیریت هم مؤثر یا مقصر بوده است. غرض این است که بگوییم تخصص ویژه ای کسب کرده ایم در بدترین نوع استفاده از تکنولوژی.
خودرو وسیله مرگ شده و صنعت آسانسور و پیشرفت در تکنولوژی های ساخت و ساز باعث شده شهر را عمودی بسازیم و این بلا را بر سر هوا بیاوریم.
قطعا این پرسش در ذهن خوانندگان شکل می گیرد که مگر همین آقای کلانتری سال ها وزیر و مقام مسؤول نبوده است؟ او هم می تواند متقابلا بگوید در آن سال ها هم هشدار می داده و از مخالفان جدی بحث خودکفایی بوده و معتقد بوده خودکفایی که به خاطر آن انتقال و اتلاف آب صورت پذیرفته تنها در اقلام استراتژیک مانند گندم پذیرفتنی است. یا در این صحبت ها هم تصریح کرده سخن گفتن صرف درباره گذشته فایده ای ندارد و باید به آینده اندیشید.
می توان این گفتار را ادامه داد اما واقعا نیازی نیست. تنها کافی است یک بار دیگر سخنان رییس سازمان حفاظت محیط زیست را بخوانیم و آن قدر تکان دهنده است که پیشنهاد انتزاع بخش آب از وزارت نیرو و سپردن آن به سازمان محیط زیست را به زمانی دیگر موکول می کنم.
به جای گریبان این وآن را گرفتن باید از خودمان بپرسیم: چه کردیم با خودمان؟
حتی جا دارد گریه کنیم و بدانیم این همه بی هنری در مدیریت منابع در کمتر جای دنیا سابقه دارد.
این جملات را که خواندم بیش از هر عدد و رقم صدای خش دار محسن چاوشی را می شنوم:
چه کردی با خودت، چاووش خون خاکِ بی زایر
چه کردی با خودت بُغض خیابون های بی عابر
موذن زاده داره رو مزارت نوحه می خونه
چه کردی با خودت آوازه خونِ شهر بی شاعر
کاری نکنیم درآینده ای نه چندان دور سرزمینی بی آب که نسل حیوانات آن هم منقرض شده تنها کاری که برای مان باقی بماند این باشد که بخوانیم:
پول نیوز- پسته
کشور حال خوشی ندارد. روزگاری که ایران قطب تولید پسته در جهان بود،
سرآمده و حالا دست و پای کشور برای باز گرفتن جایگاه سابقاش از رقبای جدید
حسابی بسته است.
مدتی است که خبر کاهش تولید پسته کشور در 6 ماه نخست
سال جاری، سر زبانها افتاده و مسئولان بالاخره به یاد پسته افتاده اند. در
این میان، برخی علت این کاهش را خشکسالی و بیآبی کرمان میدانند و برخی
دیگر معتقدند نباید تمرکز کشور روی کرمان برای تولید پسته باشد.
این
در حالی است که حمید فیضی کارشناس و تحلیلگر پسته به پول نیوز می
گوید: ماه برداشت و تولید پسته، مهر و شهریور است. با این اوصاف طبعا 6
ماهه دوم سال، صادرات پسته افزایش پیدا می کند و در 6 ماهه نخست کاهش.
او
ادامه می دهد: در مورد تقاضاهای جهانی هم اوضاع به همین منوال است. در 6
ماهه دوم تقاضاهای بیشتری برای دریافت پسته ایران میشود. هند و چین، به
عنوان دو بازار مهم پسته کشور، در این ایام به دلیل مناسک داخلی خود
بیشترین تقاضا را از ایران دارند.
فیضی همچنین گفت سال 95، تولید
پسته ایران 153 هزار تن بود و در مقابل آمریکا به خاطر توسعه باغهای خود،
400 هزار تن در همان سال پسته تولید کرده بود؛ به نظر میرسد دیگر نتوانیم
جایگاه خود را از آمریکا پس بگیریم.
به گفته او البته در سال جاری،
تولید پسته کشور رشد قابل توجهی پیدا کرده و پیشبینیهای انجمن پسته حاکی
از رسیدن به رقم تولید 230 تا 250 هزار تن در سال است.
این
کارشناس معتقد است فراتر از عاملهای بیرونی مثل رشد و توسعه
آمریکا، برداشت بیرویه از منابع آب و سو مدیریت در کنترل منابع آبی،
میزان آب در دسترس شهرهایی مثل کرمان را کاهش داده و باید به فکر
جایگزینهایی مثل خراسان برای کشت پسته بود. حالا سفرههای آب زیرزمینی
کشور نابود شدهاند و نمیتوان مثل سابق از کشور انتظار تولید پسته داشت...
او
ادامه می دهد: از طرفی باغدار ما در شرایط کنونی، امیدی به آینده و کار
کشاورزی ندارد. با تثبیت مصنوعی نرخ ارز، به سرمایهگذاری در این حوزه هم
آسیب زدهایم. چرا که نرخ مصنوعی ارز، واردات را افزایش داده و به تولید
داخل آسیب می زند.
آمریکا جلو رفت، ایران درجا زد
اگرچه شاید
مسائل مهمتری از رتبه اول یا دوم بودن ایران در تولید و صادرات پسته وجود
داشته باشد اما بد نیست نگاهی هم به کارنامه ایران در مقایسه با آمریکا در
سالهای اخیر بیاندازیم.
ایران درسال ١٣٨٢ حدود ١٧٣هزار تن پسته
تولید کرده و به ترتیب این میزان، درسال ٨٥، ٢١١هزار تن، درسال ٨٨،
١٨٤هزار تن، درسال ٩١ حدود ١٨٣ هزارتن، درسال ٩٢ حدود ١٧٠هزار تن و
درسال ٩٣ حدود ٢٣٠هزار تن بوده است. این اعداد پیش از هرچیزی نماد نوسان
تولید در ایران است که برخی کارشناسان علت آن را، نوسانات آبی و مواجه با
«سال پربار»، یا «سال کمبار» میدانند.
حالا نوبت بررسی اوضاع
تولید آمریکاست. آمریکا از تولید ٥٤ هزار تن پسته درسال ١٣٨٢، به تولید
١٠٨ هزار تن درسال ٨٥، ١٦١ هزار تن درسال ٨٨، درسال ٩١ حدود ٢٥٦ هزار
تن، درسال ٩٢ حدود ٢١٨هزار تن و درسال ٩٣ به حدود ٢٤٠هزار تن رسیده. در
شروع بازه زمانی مورد بررسی آمریکا کمتر از یک سوم ایران پسته تولید
میکرده اما حالا با یک روند منطقی رو به رشد، ایران را پشت سر گذاشته
است.
کار به جایی رسیده که برخی پیشبینی میکنند تولید پسته آمریکا تا سال ۲۰۲۰، به ۴۵۰هزار تن و حتی بیشتر برسد.
بررسی
این روند تولید میتواند بهترین کلاس درس برای مسئولین و فعالان تجاری ما
باشد. چرا باید همواره با سو مدیریتها و ندانم کاریها به سادگی بازار
را در حوزه های مختلف واگذار کنیم؟
از دیرباز، ایران بیش از آنکه یک
کشور صنعتی باشد، روی کشاورزی خود مانور میداد اما آیا 30 سال دیگر چیزی
از کشاورزی کشوری که رکوددار نشست زمین در جهان شده، باقی میماند؟