واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

تبیین نظریه فقه نظامات اجتماعی توسط "آیت الله اراکی": فقه خُرد، فرع فقه نظام است

اگر ما می‌بینیم که احکام فقهی ما نظام مند هستند، به دلیل این است که این احکام فقهی در چارچوب یک چنین رابطۀ بین حاکم و محکوم دیده شده است، این که در آن روایت خواندیم که امام(ع) فرمود؛ اگر کسی نماز بخواند و روزه بگیرد و غیره را انجام دهد اما به ولایت


تبیین نظریه فقه نظامات اجتماعی توسط "آیت الله اراکی" در پژوهشگاه فقه نظام در قم

 

اگر ما می‌بینیم که احکام فقهی ما نظام مند هستند، به دلیل این است که این احکام فقهی در چارچوب یک چنین رابطۀ بین حاکم و محکوم دیده شده است، این که در آن روایت خواندیم که امام(ع) فرمود؛ اگر کسی نماز بخواند و روزه بگیرد و غیره را انجام دهد اما به ولایت "ولی‌الله" معتقد نباشد و در چارچوب اطاعت او عمل نکند، این مجموع کارهایی که انجام داده است به درد او نخورده و هیچ ثوابی نخواهد برد، این به دلیل آن است که همۀ احکام شرعی ما در چهارچوب رابطه حاکم و محکوم و در چهارچوب نظام دیده شده است.





گروه معارف - رجانیوز:

 مقدمه

فقه نظام یک سطح کاملا متفاوت با فقه شخصی است و البته بر آن تأثیر بسیار زیادی دارد. وقتی ما تکلیف نهادهای اجتماعی را مشخص کردیم، تحولی در نگاه ما نسبت به شخص مومن به وجود می آید. درفقه شخص‏گرا شما یک نقش را برای شخص در نظر می گیرید و آن نقشی است که او در ارتباط با خدا دارد و آن نقش بندگی است. در فقه نظام اما نقش فرد در نهادهای اجتماعی مورد توجه قرار می گیرد و حالا باید او را در نظام اجتماعی در نظر بگیریم. این موضوع روی تکالیف فردی بسیار مؤثر است. ممکن است چیزی برای شخص به خودی خود حلال باشد ولی بنابر شخصیت اجتماعی او حرام شود.

 

در یک نظام که نمی‏ تواند وظایف خود را درست انجام دهد ممکن است افراد خوبی به صورت فردی وجود داشته باشند و همۀ وظایف شخصی خودشان را هم عمل کنند، ولی باز هم عدالت اجرا نمی شود، پیشرفت صورت نمی گیرد، معنویت در جامعه رشد نمی کند. این جاست که نقش فقه حکومتی برجسته شده و ضرورت آن آشکار می شود. بنابراین فقه کلان، نظام ساز است و باید این مجموعه را طوری طراحی کند که به سوی تحقق اهداف و انجام درست وظایف پیش برود.

 



جلسه اول


امروز پرسش‌های مربوط به ‌نظام برای ما مطرح است. لذا حوزه‌ها باید پاسخ‌گوی این پرسش‌ها باشند. این فلسفۀ اصلی تشکیل، تأسیس و یا تبیین فقه نظام است. تبیین فقه نظام پاسخ‌گویی به پرسش‌های رهبرانی است که می‌خواهند در مدیریت جامعه به حکم خدا عمل کنند، به فقه اسلامی و مخصوصاً به فقه اهل‌بیت(ع) پایبند باشند.

نخ تسبیح احکام و شریعت اسلامی، نظام ولایتی است/ جامعه نظمی می‌خواهد که بازار، بانک، گمرک و تجارتش یک مجموعه واحدی را تشکیل دهد و یک هدف اقتصادی مشخصی را تأمین کند

 

بسم ‌الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و الصلاة علی سیدنا محمد و علی اهل‌بیته الطیبین الطاهرین.

قال الله تبارک و تعالی فی کتابه: اعوذبالله من الشیطان الرجیم «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاّ لِیطاعَ بِإِذْنِ اَللِّه وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُک فَاسْتَغْفَرُوا اَللّهَ وَ اِسْتَغْفَرَ لَهُمُ اَلرَّسُولُ لَوَجَدُوا اَللّه تَوّاباً رَحِیماً* فَلا وَ رَبِّک لا یؤْمِنُونَ حَتّی یحَکمُوک فِیما شَجَرَ بَینَهُمْ ثُمَّ لا یجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمّا قَضَیتَ وَ یسَلِّمُوا تَسْلِیماً» در حقیقت می‌توان گفت این دو آیه‌ای که در صدر عرایضم تلاوت کردم، پایه‌های فقه نظام را برای ما تأسیس و تبیین می‌کند: «فَلا وَ رَبِّک لا یؤْمِنُونَ حَتّی یحَکمُوک فِیما شَجَرَ بَینَهُمْ».

 

برای ورود به تعریف و تبیین فقه نظام باید این دو مقدمه مطرح شود؛

 

پایبندی به ولایت، شرط قبولی اعمال

 

مقدمه اول در راستای تبیین همین دو آیۀ کریمه است؛ اولاً «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاّ لِیطاعَ» تا اینکه می‌فرماید: «لا یؤْمِنُونَ حَتّی یحَکمُوک فِیما شَجَرَ بَینَهُمْ» که حاصل شریعت، یک نظامِ حکومتی است و همۀ احکام شریعت در قالب این نظام حکومتی دیده شده است. در چارچوب شریعت، ایمان و عمل کسی مقبول نیست مگر اینکه آن عمل در چارچوب نظام ولایتی تحقق پیدا کند. ما روایات زیادی از ائمه اطهار(ع) در رابطه با اینکه هیچ عملی مقبول نیست مگر اینکه آن عمل پیوستۀ به ولایت باشد، در اختیار داریم. به عنوان نمونه، صحیحۀ فُضیل از امام باقر(ع) «نَظَرَ إِلَی النَّاسِ یطُوفُونَ حَوْلَ الْکعْبَةِ فَقَالَ هَکذَا کانُوا یطُوفُونَ فِی الْجَاهِلِیةِ إِنَّمَا أُمِرُوا أَنْ یطُوفُوا بِهَا ثُمَّ ینْفِرُوا إِلَینَا فَیعْلِمُونَا وَلَایتَهُمْ وَ مَوَدَّتَهُمْ وَ یعْرِضُوا عَلَینَا نُصْرَتَهُمْ ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ الْآیةَ- فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیهِمْ.» اگر وارد بحث از جزئیات این روایت شویم سخن در تفسیر آن به درازا خواهد کشید. در روایت تأکید شده است که حتی حج بیت الله الحرام هم در صورتی مقبول است که در چارچوب ولایت شکل بگیرد.

 

روایت بعدی را مرحوم صدوق(ره) در علل الشرایع ذکر می‌کند: «عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ کتَبَ إِلَیهِ کتَاباً فِیهِ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَمْ یبْعَثْ نَبِیاً قَطُّ یدْعُو إِلَی مَعْرِفَةِ اللَّهِ لَیسَ مَعَهَا طَاعَةٌ فِی أَمْرٍ وَ لَا نَهْی» در حقیقت، همۀ رُسل امر به حکومت می‌کنند؛ طاعت یعنی حکومت، طاعت یعنی طاعت فرمان و فرمان هم یعنی حاکمیت، «وَ إِنَّ مَنْ صَلَّی وَ زَکی وَ حَجَّ وَ اعْتَمَرَ وَ فَعَلَ ذَلِک کلَّهُ بِغَیرِ مَعْرِفَةِ مَنِ افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیهِ طَاعَتَهُ فَلَمْ یفْعَلْ شَیئاً مِنْ ذَلِک لَمْ یصَلِّ وَ لَمْ یصُمْ وَ لَمْ یزَک وَ لَمْ یحُجَّ وَ لَمْ یعْتَمِرْ وَ لَمْ یغْتَسِلْ مِنَ الْجَنَابَةِ وَ لَمْ یتَطَهَّرْ وَ لَمْ یحَرِّمْ لِلَّهِ حَلَالًا وَ لَیسَ لَهُ صَلَاةٌ وَ إِنْ رَکعَ وَ إِنْ سَجَدَ وَ لَا لَهُ زَکاةٌ وَ لَا حَجٌّ وَ إِنَّمَا ذَلِک کلُّهُ یکونُ بِمَعْرِفَةِ رَجُلٍ مَنَّ اللَّهُ تَعَالَی عَلَی خَلْقِهِ بِطَاعَتِهِ وَ أَمَرَ بِالْأَخْذِ عَنْهُ فَمَنْ عَرَّفَهُ وَ أَخَذَ عَنْهُ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ ذَلِک إِنَّمَا هِی الْمَعْرِفَةُ وَ أَنَّهُ إِذَا عَرَفَ اکتَفَی بِغَیرِ طَاعَةٍ فَقَدْ کذَبَ وَ أَشْرَک».

 

یا در روایت سوم از کلینی(ره) به سند صحیح از امام باقر(ع) آمده است که فرمود: «ذِرْوَةُ الْأَمْرِ وَ سَنَامُهُ وَ مِفْتَاحُهُ وَ بَابُ الْأَشْیاءِ وَ رِضَا الرَّحْمَنِ الطَّاعَةُ لِلْإِمَامِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ-مَنْ یطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّی فَما أَرْسَلْناک عَلَیهِمْ حَفِیظاً- أَمَا لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَامَ لَیلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِیعِ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِیعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ یعْرِفْ وَلَایةَ وَلِی اللَّهِ فَیوَالِیهُ وَ یکونَ جَمِیعُ أَعْمَالِهِ بِدَلَالَتِهِ إِلَیهِ مَا کانَ لَهُ عَلَی اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ حَقٌّ فِی ثَوَابِهِ وَ لَا کانَ مِنْ أَهْلِ الْإِیمَان». از همۀ این روایات و آیۀ کریمه «لا یؤْمِنُونَ حَتّی...»، این نتیجه گرفته می‌شود که همۀ احکام شرعی از سوی خداوند در چارچوب یک نظام ولایتی تشریع شده است. احکام، یک سری حکم پراکنده نیستند، احکام، حکم های به‌هم‌پیوسته‌ای هستند که به‌وسیلۀ یک نخ تسبیح به هم وصل شده‌اند و آن نخ تسبیحی که این احکام را به هم وصل می‌کند همان نظام ولایتی است.

 

نظام ولایتی یعنی نظام امرونهی‌، در سورۀ شعراء از لسان تعداد زیادی از رسل بیان می‌شود که پیام آنها این بود: «فَاتَّقُوا اَللهّ وَ أَطِیعُونِ» و مرا اطاعت کنید. حتی نگفته‌اند «اتقوا الله و اطیعوه» تا نقش انبیا(ع) فقط نقش تبلیغ و دعوت به طاعت خدا باشد، خیر؛ اطاعت خدا تنها از طریق حاکمیت رسول محقق می‌شود. این «أَطِیعُونِ» است که تقوای الهی را تحقق می‌بخشد. این مقدمۀ اول بود.

 

فقه نظام، پاسخگوی پرسش های حاکم اسلامی

 

مقدمۀ دوم اینکه اساس فقهی که از شیعه در طول قرن‌های گذشته تبویب شده، پاسخ به مسائل مبتلابه جامعه بوده است. فقهایی که این فقه را تدوین کرده‌اند بر مبنای پاسخ‌گویی به مسائل مورد ابتلای جامعه این کار را انجام داده‌اند. البته هر علمی هم به همین شکل است و تنها علم فقه به این شکل نیست بلکه پاسخ همۀ علوم برای رسیدن به  پرسش‌های مورد نیاز جامعه است؛ علم فقه هم نظیر همۀ علوم دیگر علم پاسخ‌گو است، علم پاسخ‌گویی به نیازها و احکام شرعی مبتلابه مردم.

 

احکام مبتلابه دو دسته هستند؛ یک دسته احکامی که مبتلابه تک‌تک افراد جامعه است؛ دسته ی دیگر سؤالاتی است، که باید آنها را حاکم بپرسد به دلیل اینکه مبتلابه آن سؤال حاکم بوده و مبتلابه آن، آحاد جامعه نیستند. آن‌کسی که می‌خواهد نظام جامعه را سامان بدهد و آن را مدیریت کند، پرسش‌ها، مربوط به ‌نظام مبتلابه اوست. اوست که باید این نظام را ایجاد کند و یا اگر ایجاد شده است آن را تداوم بخشد. علت اصلی نظام، حاکمیت است، یا به تعبیر دیگر "فقه نظام، فعل حاکم" است و حاکم باید سؤالات و پرسش‌های مربوط به ‌نظام را بپرسد.

 

در آن روزگاری که حاکم خود امام معصوم(ع) بوده است به دلیل اینکه خود ایشان عالم بود و عملاً خود ایشان نظام را مدیریت می‌کرد دیگر نیازی به پرسش نبوده است. زیرا امتیاز معصوم این است که از او سؤال می‌شود اما او نیازی به پرسیدن از دیگری ندارد؛ «أَ فَمَنْ یهْدِی إِلَی اَلْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یتَّبَعَ أَمَّنْ لا یهِدِّی» آنها «یهْدِی إِلَی اَلْحَقِّ» بودند، آنها که «لا یَهِدِّی إِلاّ أَنْ یهْدی» نبوده‌اند که بخواهند از کسی سوال کنند.

 

اما آنجایی که غیر معصوم متصدی شده است [نیاز به فقه نظام هست. البته] این غیر معصوم در اعصار گذشته، غالباً طاغوت‌ها بوده‌اند، آنها هم که در پی این نبودند که احکام خدا را اجرا کنند زیرا اگر در پی آن بودند که اصلاً حکومت را نمی‌پذیرفتند و این جایگاه را غصب نکرده و خود را در این جایگاه قرار نمی‌دادند. گاهی هم که دچار مشکلی شده و ناچار به پرسش می‌شدند، غالباً مرجعیت آنها غیر از فقهای اهل‌بیت(ع) بوده است. لذا در فقه غیر از اهل‌بیت(ع) تا حدودی بعضی از مسائل مربوط به فقه نظام را داریم و در نتیجه همین طاغوت‌ها هم ناچار به برخی از پرسش‌ها شده‌اند. لکن به دلیل اینکه مقید به احکام شرعی نبوده‌اند، خیلی از پرسش‌ها را، یا انجام نمی‌دادند و یا اگر انجام می‌دادند، این پرسش‌ها، پرسش‌های خیلی کلی بوده است که امروزه آن پاسخ‌ها نمی‌توانند پاسخ‌گوی پرسش‌های ما باشد.

 

تا اینکه حکومت اسلامی برپا شد؛ حضرت امام (ع) این خیزش عظیم جهانی و بشری را آغاز کرد و نظام و حکومتی ایجاد شد. این حکومت می‌خواهد در مسائل مبتلابه خودش که مسائل مبتلابه نظام است به شریعت، به اطاعت خدا و به فقه اهل‌بیت(ع) عمل کند. لذا این نیاز امروز به‌عنوان یک نیاز جدی مطرح است. اینکه امروز مقام معظم رهبری تأکید دارند و می‌فرمایند که حوزه‌ها باید پاسخ‌گوی مسائل نظام باشد به دلیل این است که امروز نظام ما می‌خواهد نظام اسلامی باشد. پس امروز پرسش‌های مربوط به ‌نظام برای ما مطرح است. لذا حوزه‌ها باید پاسخ‌گوی این پرسش‌ها باشند. این فلسفۀ اصلی تشکیل، تأسیس و یا تبیین فقه نظام است. تبیین فقه نظام پاسخ‌گویی به پرسش‌های رهبرانی است که می‌خواهند در مدیریت جامعه به حکم خدا عمل کنند، به فقه اسلامی و مخصوصاً به فقه اهل‌بیت(ع) پایبند باشند. از همین‌جاست که ناظر به فقهِ نظام یک نیاز ضروری به وجود می‌آید.

 

در تبیین فقه نظام دو دیدگاه وجود دارد؛ در این جلسه دیدگاه نخست را بررسی می کنیم.

 

شهید صدر، مبتکر فقه نظام

 

یک دیدگاه، دیدگاه مرحوم استاد شهید صدر(ره) است که باید ایشان را مؤسس و مبتکر این‌گونه مباحث دانست. در روزگاری که هنوز حکومت اسلامی نبوده است، مرحوم استاد شهید آیت‌الله‌العظمی صدر(ره) این مسئله را مطرح کردند که اسلام تنها این احکام فقهی خُرد نیست بلکه اسلام "نظام" دارد. اگر در هر عرصه از عرصه‌های احکام فقهی، هر بخش از ابواب فقه مدون مراجعه کنیم [فقه نظام قابل تصور است]. مثلاً در باب معاملات اگر شما کتاب البیع و احکام آن، کتاب الاجاره و احکام آن، کتاب المضاربه و احکام آن را مشاهده کنید، خواهید دید که این‌چنین نیست که این موارد یک سری احکام پراکنده‌ای باشند که به‌طور سیستماتیک با همدیگر ارتباط نداشته باشند، بلکه یک سیستمی پشت سر این احکام است و ما اگر بخواهیم حکومت برپا کنیم باید آن سیستم را کشف کنیم.

 

چرا اگر می‌خواهیم حکومت را محقق کنیم باید آن سیستم را کشف کنیم؟ به دو دلیل؛

 

1- اینکه ما بخواهیم همین احکام را تبدیل به وظیفۀ جمعی کنیم، اما اگر نتوانیم آن نظام پشت سر این احکام را کشف کنیم، نمی‌توانیم جامعه را به‌طور منظم اداره کنیم. جامعه به نظم نیاز دارد. جامعه نظمی می‌خواهد که بازار، بانک، گمرک و تجارتش یک مجموعه واحدی را تشکیل دهد و یک هدف اقتصادی مشخصی را تأمین کند. ما باید این سیستم را پیدا کنیم، اگر پیدا نکنیم این مجموعۀ احکام نمی‌تواند تبدیل به یک نظامی شود که جامعه را اداره کند.

 

2- در حقیقت نیازهای جدیدی اتفاق افتاده است و این نیازهای جدید را باید بشناسیم و در چارچوب شرع پاسخ آنها را پیدا کنیم. وقتی می‌خواهیم پاسخ‌گوی نیازهای جدید باشیم در گام اول باید این سیستم حاکم بر مجموعۀ احکام فقهی در دست ما باشد و بعد با نگاه به این سیستم واحد به سراغ منابع شرعی رفته و ببینیم که منابع شرعی چه پاسخی به این نیازهای جدید خواهند داد. همچنین محدودۀ احکامی که حاکم باید آنها را در چارچوب شرع مقرر کند؛ یعنی آن محدوده‌ای که تعیین تکلیف در آنها بر عهدۀ حاکم است. ما مجموعۀ زیادی از احکام و زمینه‌ها داریم؛ بطور مثال فرض کنید ما می‌دانیم که انفال ملک حاکم و ملک دولت اسلامی است اما حالا می‌خواهیم این انفال را تقسیم و توزیع کنیم. اما این توزیع انفال باید بر چه مبنایی باشد؟ اگر آن سیستم اقتصادی را نداشته باشیم، این نظام اقتصادی را باید بر چه مبنایی بگذاریم؟ نیازها در جامعه پراکنده و فراوان هستند. این نیازها در بسیاری از موارد متزاحم هستند، یعنی اگر می‌خواهید این نیاز را تأمین کنید نمی‌توانید نیاز دیگر را هم تأمین کنید و باید اولویت‌ها را بسنجید. این اولویت‌ها در آرای یک نظام قابل تبیین است. بطور مثال؛ روش و نگاه استاد شهید صدر به فقه نظام، نگاه به استنباط سیستمی است که احکام شرعی –همین احکام خرد و همین احکام مدون ما و احکامی که در روایات ما به‌طور کامل آمده است- بر مبنای آن سیستم تشریع و بیان شده است. ما باید این سیستم را استنباط کنیم، سیستم یعنی رابطه‌ای که این احکام را در شکل یک نظام واحدی قرار می‌دهد، باید بتوانیم رابطه بین احکام را به‌نحوی‌که بتواند هدف را معین کند، کشف کنیم. لذا ایشان نظام اقتصادی را بر همین اساس پیشنهاد کرده و سپس چند منبعِ مرجع را برای استنباط فقه در نظر گرفته‌اند که ان شاءالله در آینده تبیین خواهیم کرد.

 

"و صلی الله علی محمد و آل محمد"





جلسه دوم

مبنای "سلطه" در نظام اقتصادی غرب، توجیه‌گر غصب و غارت و جنایت است/ فقه خُرد، فرع فقه نظام است


بسم الله الرحمن الرحیم والحمدلله رب العالمین والصلاة و السلام علی محمدٍ و آله الطاهرین

 

در جلسه گذشته مقداری راجع به چیستی فقه کلان گفتگو کردیم و به بررسی بخشی از آراء استاد شهید صدر(ره) پرداختیم. ایشان برای استنباط مسائل فقه نظام منابع متعددی معرفی می‌کنند،

 

مالکیت "خالق" در برابر مالکیت "سلطه"

 

یک اصول اعتقادی است. یعنی به‌هرحال این فقه ما مبتنی بر یک سری اصول اعتقادی است و این اصول اعتقادی در شناخت خیلی از مسائل فقهی تأثیر دارد، به دلیل اینکه موضوع این مسائل فقهی به‌ وسیلۀ اصول اعتقادی تبیین می‌شود. مانند مالکیت خداوند متعال نسبت به جهان و نسبت به ثروت‌های طبیعی نخستین. اینکه ما معتقد هستیم ثروت‌های طبیعی نخستین و این جهان، مالک داشته و بی‌مالک نیست.

 

یکی از مهم‌ترین پایه‌های اختلاف‌نظر بین نظام اسلامی با دیگر نظام‌ها و با این نظام‌های خودساخته بشری همین مسئله اعتقادات است. ما این موضوع را مفصل در مباحث فقه اقتصادی بحث کرده‌ایم؛ نظام‌های فعلی -هم نظام سیاسی و هم نظام‌های اقتصادی- در برابر یک پرسش دچار سردرگمی هستند؛ آن پرسش این است: این ثروت‌هایی که در اختیار دولت‌هاست بر چه اساسی دولت‌ها و یا حتی ملت‌ها مالک آنها می‌شوند؟ اراضی موات، کوه‌ها، دریاها و حتی فضا، بر روی چه اساسی دولت‌ها و ملت‌ها را مالک می‌دانید، اساس چیست؟ ملت‌ها که هنوز کاری بر روی این طبیعت نکرده‌اند، این چشمه الهی و کوه خداست و این را خدا آفریده است، شما که آن را نیافریده‌اید، این زمین خالی است و کسی آن را کشت نکرده است و کاری به آن ندارد. معادن زیرزمینی که مربوط به کسی نیست، کسی که این معادن را ایجاد نکرده است، با چه ملاکی مالک این نفت را دولت یا ملت می‌دانید؟ تنها پاسخی که آنها می‌دهند این است که می‌گویند ملاک، "تسلط" است. خب اگر سلطه و تسلط را مبنای ملکیت بدانید که همۀ جنایت‌ها و غصب‌ها و غارت‌ها توجیه می‌شوند! بنابراین هرکسی توانست با اعمال زور بر کسی و بر خانه‌ای مسلط شود [مالک آن است]. اگر یک همسایه‌ای به خانۀ همسایه‌ای ریخت و خانۀ او را به‌زور گرفت و او را از خانه اخراج کرد، باید مالک آن خانه باشد، به دلیل اینکه سلطه، زور، قهر و غلبه را مبنای مالکیت می‌دانند، این موضوع که اساس اخلاق را از زیربنا ویران و نابود می‌کند! آنها هیچ توجیه دیگری هم به‌غیراز توجیه "سلطه" ندارند.

 

اما در نظام اسلامی [موضوع متفاوت است زیرا] این اصل مربوط به فقه نظام است که از اصول اعتقادی گرفته شده است. حال اینکه خداوند متعال مالک همه‌چیز است و این دولت به دلیل اینکه منسوب از طرف خدا و خلیفۀ خدا و جانشین و مجاز از سوی خدا به مدیریت است و از طرف او تنفیذ شده است این اموال موجود در کره زمین را مالک  شده است. چرا؟ به دلیل اینکه او خلیفۀ خداست. این مطلب درست است و مبنایی منطقی دارد. خدا چرا مالک است؟ به دلیل اینکه او آفریده است و آفریدۀ هر آفریننده‌ای _به دلیل اینکه آفریدۀ اوست، بر مبنای یک اصل فطری، طبیعی و بدیهی _ ملک و حق او محسوب می‌شود.

 

این اصل اعتقادیِ مالکیت خدا و اصل اعتقادی آفرینندگی خداوند یک اصل اقتصادی نتیجه می‌دهد؛ آن اصل اقتصادی هم این است که مبنای مالکیت، مالکیت خداوند متعال است، مالکیت دولت است که این دولت اسلامی هم به دلیل اینکه جانشین و منسوب به خداست مالک محسوب می‌شود. چرا در فقه ما آمده است که حُکام غاصب و حکام طاغوت حق تصرف در این اموال را ندارند و اگر کسی با اذن حکومت طاغوتی رفت و بر این ثروت‌ها تسلط پیدا کرد این سلطه او سلطه مشروع نیست و برای او مالکیت ایجاد نمی‌کند. این احکام فقهی بر مبنای اصل اعتقادی است. پس اصول اعتقادی ما یکی از ریشه‌ها و منابع استخراج و استنباط فقه نظام است.

 

از دیدگاه آقای صدر(ره) منبع دوم برای استنباط فقه، برخی قواعد اصولی مانند قواعد باب تزاحم است. ما از قواعد باب تزاحم برای استنباط فقه نظام، زیاد استفاده می‌کنیم؛ در خیلی از موارد اهم و مهم با یکدیگر متزاحمین هستند، حال یا اهم و مهم و یا مضیّق و موثّق هستند.

 

منبع سوم برای استنباط فقه نظام استفاده از بسیاری از قواعد فقهی است؛ مانند قاعدۀ نفی ضرر، قاعدۀ نفی عُسر و حَرَج، قاعدۀ تسلیط، تسلیط «الناس مسلطون علی اموالهم» که قاعدۀ ثبات مالکیت را در اقتصاد ما لحاظ می‌کند. قاعدۀ ثبات مالکیت در استنباط نظام اقتصادی خیلی کاربرد دارد، تحقیقات ما این را بیان می‌کند؛ یعنی اگر کسی چیزی را مالک شد، تا یک سبب مشروعی برای خروج این ملک از دست او پیدا نشود او همچنان مالک آن است. بر اساس این قاعده است که ما می‌گوییم اگر کسی مالک مادۀ خام بود، یعنی پول داده بود و مادۀ خام یک کالای تولیدی را خریده بود، یک شخصی هم این مادۀ خام را غصب کرد و بعد با آن چیزی تولید کرد و مادۀ خام همچنان موجود است و از بین نرفته -ماده هست و فقط صورت آن عوض شده است- پس مالک این کالای تولیدی همان مالک مادۀ خام خواهد بود. این بر اساس قانون ثبات معنوی است. ما در اینجا یک قاعدۀ فقهی «الناس مسلطون علی اموالهم» را آورده‌ایم و از آن در قاعده‌ای که مربوط به‌ نظام اقتصادی است استفاده کرده‌ایم. این موضوع در استنباط نظام اثر بسیاری دارد.

 

 

"کار" اساس مالکیت در اسلام

 

منبع چهارم خودِ احکامی است که در فقه ما وارد شده است. ما در همین مباحث مربوط به فقه نظام اقتصادی به عنوان مثال در آن نظریۀ توزیع نخستین، بیان کرده‌ایم که چگونه این نظریه از تعداد زیادی از احکام مربوطه به ابواب مختلف قابل استنباط است. البته این شیوه استاد شهید(ره) است. به روایات مختلف و ابواب مختلف مراجعه می‌کنیم و به این نتیجه می‌رسیم که "کار" اساس مالکیت است. یعنی اگر کسی کار کند او مالکیت نخستین را دارد. زیرا طبیعت در ابتدا برای خداست؛ «من احیا ارضا فله». حال ابواب صید و ابواب مختلف فقهی، ما را به این نتیجه می‌رساند که در فقه اسلام این حکم _که کار اساس مالکیت است_ مربوط به‌ نظام است. تا وقتی که کسی کار نکند نمی‌تواند بگوید من مالک هستم. کسی یک زمین مواتی را بگیرد و دور آن را سنگ چینی کند و همان‌طور نگه دارد، ده سال بیست سال و بعد بیان کند متعلق به من است این صحیح نیست.

 

در برخی مناطق کشور مشاهده کردم که یکی از مشکلات، موقوفات بی‌اساس آنجا بود. یک آقایی  از حاکمین دوران قاجار، همۀ شهر را وقف کرده است؛ گفته است که همۀ فاصلۀ بین رشته‌کوه فلان تا دریای فلان از طرف من وقف برای استفاده در روضه سیدالشهدا(ع) یا برای کربلا باشد. در حال حاضر هم ادارۀ اوقاف می‌گوید که این موارد وقف است.

 

اساساً این وقف باطل است زیرا «لا وقفَ إلا فی مِلکٍ»، این شخص به چه شکل مالک اینجا شده است؟! به دلیل اینکه حاکم بوده و بر آنجا سلطه داشته. این یک مسئله اساسی است؛ مالکیت بر اراضی موات براساس سلطه پیدا کردن و اینکه اینجا متعلق به ماست و این زمین، زمین ماست و این زمین متعلق به فلان عشیره و فلان قبیله و فلان خان و فلان کدخدا باشد و صرف اینکه این زمین محل تسلط من است ملک او نخواهد شد. لذا کار اساس مالکیت است و نه سلطه «لَا حِمَی إِلَّا لِلَّهِ وَ رَسُولِه».

 

این اساس یکی از پایه‌های این فقه نظام اقتصادی است و این قاعده را که بر اساس فقه نظام اقتصادی ما است می‌توانید در ابواب مختلف فقهی پیدا کنید. این هم مراجع و منابعی است که مرحوم آقای صدر(ره) در فقه نظام به این مراجع استناد کرده است. این آن فقه نظامی است که در نگاه مرحوم آقای صدر(ره) تعریف و تبیین شده است. این نوع نگاه به فقه نظام نگاهی حکمی است؛ یعنی به این صورت به احکام شرعیه نگاه شده و بعد این احکام را مجموعه‌ای از احکام به‌هم‌پیوسته و در چارچوب یک سیستم دیده است. حال می‌گوییم ما باید از این احکام به آن سیستم برسیم و اگر به آن سیستم برسیم آنگاه به‌وسیلۀ آن می‌توانیم جامعه را اداره کرده و قوانین را تشریح کنیم. می‌توانیم به تعبیر برخی منطقة الفراغ را حاکم کنیم. این منطقة الفراغ منطقۀ فرار از تشریع نیست، بلکه منظور منطقه‌ای است که در آن وظیفۀ حاکم است که در چارچوب همین احکامی که گفته‌ایم، در چارچوب همین منابعی که استنباط کرده‌ایم و با استفاده از این منابع چهارگانه تکلیف را معین کند. تا وقتی سیستم نداشته باشید و آن را معلوم نکنید، تکلیف حاکم هم معلوم نخواهد شد. نگاه ایشان به این فقه نظام یا به استنباط فقه نظام، نگاه و رابطه سیستماتیک بین احکام است و به نظر می‌آید که استنباط فقه نظام یعنی استنباط این سیستم از درون احکام و قواعد و اصول اعتقادات است.

 

دیدگاه آیت الله اراکی

 

ما به فقه نظام از دریچۀ موضوع وارد می‌شویم. عرض ما این است که بحث در فقه نظام تنها در این رابطه نیست که چه رابطه‌ای بین احکام وجود دارد و رابطۀ سیستماتیک آن را کشف کنیم. رابطۀ سیستماتیک احکام فرعِ چیز دیگری است؛ فرع وجود یک مکلفی به نام مکلف کلان است. ما می‌گوییم احکام شرعی ما دو دسته هستند؛ یکی سری از احکام احکامی هستند که چه حکومتی باشد و چه نباشد همۀ افراد، مکلف به انجام آن‌ها هستند. حتی اگر کسی به‌تنهایی در یک جزیره‌ای  زندگی کند باید این احکام را اجرا کند. فعل، فعل فرد است و مخاطب مکلف فرد است. متعلق حکم که فعل است، فعل فرد است. اما یک سری از افعال دیگر را داریم که این افعال اصلاً فعل فرد نیستند؛ خود فعل، فعل فرد نیست.

 

مگر نه اینکه در تعریف فقه می‌گوییم «الفقه هو العلم باحکامِ افعالِ المکلفین» باید این افعال مکلفین و فعل مکلفین را تعیین کنیم. ما یک سری افعال داریم که این افعال اصولاً مربوط به فعل منظومه حاکم و محکوم است. یعنی شما تا یک حاکم و محکومی -حاکم به‌عنوان فرمانروا- و یک فرمانبر تصور نکنید، اصلاً دیگر این فعل تحقق پیدا نمی‌کند. به دلیل اینکه فعل، فعل یک فاعلی است که این فاعل حاکم و محکوم است. مثلاً فرض بفرمایید اقامه حکومت؛ آیا ما موظف هستیم که در جامعه، حکومت اسلامی را اقامه و برپا کنیم؟ بله. آیا این تکلیف وجود دارد یا خیر؟ خود این تکلیف اقامۀ حکومت، تکلیفی است که فاعل آن تکلیف یک نفر نیست. اگر یک آمر و یک مأموری که آمادگی دو کار را داشته باشد؛ اطاعت و نصرت پیدا نشود، اگر یک حاکم و محکومی که به تعبیر قرآن کریم میثاق هدایت با آن گره‌خورده شده است، پیدا نشود اصلاً این مسئله فقه حکومت اسلامی فاعلش وجود نخواهد داشت. به دلیل اینکه فعل او مرکب بین این دو است و لذا گفته‌ایم که این نکتۀ «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ اَلْکتابَ وَ اَلْمِیزانَ لِیقُومَ اَلنّاسُ بِالْقِسْطِ» در اینجا "ناس" فاعل اقامۀ قسط تلقی شده است. "ناس" مرکب بین حاکم و محکوم است. لذا اگر حاکم بود اما محکومی که حاکم را اطاعت کند وجود نداشت، حاکم هست و حاکم الهی هم هست [اما نمی‌تواند اقامۀ حکومت کند.]، امیرالمؤمنین(ع) است اما کسی که او را اطاعت کند وجود ندارد، حال آیا او تکلیف دارد که اقامۀ حکومت کند؟ لذا فرمود: «و الّذی فلق الحبّة و برأ النّسمة لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود النَّاصر... لألقیت حبل‌ها علی غاربها» چرا «قیام الحجة بوجود النَّاصر»؟ به دلیل اینکه این فعل یک فعل مرکب است و فعلی است که ترکیب شده از فعل آمر با فعل مأمور است و تا آمر و مأموری نباشد این فعل تحقق پیدا نمی‌کند. تا یک رهبری و یک جمعی که از او اطاعت کرده و او را یاری کنند شکل نگیرد، این فعل تحقق‌پذیر نیست.

 

ما برخی تکالیفی داریم که مخاطب این تکالیف اصولاً جمع مرکب حاکم و محکوم است. ان‌شاءالله بحث این را در آینده بیشتر توضیح خواهم داد. این فقه نظام است و اگر ما می‌بینیم که احکام فقهی ما نظام مند هستند، به دلیل این است که این احکام فقهی در چارچوب یک چنین رابطۀ بین حاکم و محکوم دیده شده است، این که در آن روایت خواندیم که امام(ع) فرمود؛ اگر کسی نماز بخواند و روزه بگیرد و غیره را انجام دهد اما به ولایت "ولی‌الله" معتقد نباشد و در چارچوب اطاعت او عمل نکند، این مجموع کارهایی که انجام داده است به درد او نخورده و هیچ ثوابی نخواهد برد، این به دلیل آن است که همۀ احکام شرعی ما در چهارچوب رابطه حاکم و محکوم  و در چهارچوب نظام دیده شده است. پس اصل فقه نظام است و فقه خُرد فرع است.

 

"والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته"

-----------------------------------------







قوام جامعه به وجود حاکمیت است. اگر جامعه دارای یک حاکم و فرمانروایی نباشد که مردم از او تبعیت کنند اصلاً جامعه‌ای شکل نمی‌گیرد. وقتی یک امام و حاکمی پیدا شد و جامعه از فرمان او تبعیت کرد، یعنی امامت او را پذیرفت علاوه بر آن اراده فردی و رفتارهای فردی یک ارادۀ جمعی برای شکل‌گیری رفتارهای جمعی شکل می‌گیرد.


جلسه سوم

قانون یعنی فرمان حاکم الهی/ جهاد ابتدایی از مقولات فقه کلان است/ اراده جامعه اسلامی تابع اراده امام است

 

قوام جامعه به وجود حاکمیت است. اگر جامعه دارای یک حاکم و فرمانروایی نباشد که مردم از او تبعیت کنند اصلاً جامعه‌ای شکل نمی‌گیرد. وقتی یک امام و حاکمی پیدا شد و جامعه از فرمان او تبعیت کرد، یعنی امامت او را پذیرفت علاوه بر آن اراده فردی و رفتارهای فردی یک ارادۀ جمعی برای شکل‌گیری رفتارهای جمعی شکل می‌گیرد.




گروه معارف - رجانیوز: فقه نظام یک سطح کاملا متفاوت با فقه شخصی است و البته بر آن تأثیر بسیار زیادی دارد. وقتی ما تکلیف نهادهای اجتماعی را مشخص کردیم، تحولی در نگاه ما نسبت به شخص مومن به وجود می آید. درفقه شخص‏گرا شما یک نقش را برای شخص در نظر می گیرید و آن نقشی است که او در ارتباط با خدا دارد و آن نقش بندگی است. در فقه نظام اما نقش فرد در نهادهای اجتماعی مورد توجه قرار می گیرد و حالا باید او را در نظام اجتماعی در نظر بگیریم. این موضوع روی تکالیف فردی بسیار مؤثر است. ممکن است چیزی برای شخص به خودی خود حلال باشد ولی بنابر شخصیت اجتماعی او حرام شود.

 

در یک نظام که نمی‏تواند وظایف خود را درست انجام دهد ممکن است افراد خوبی به صورت فردی وجود داشته باشند و همۀ وظایف شخصی خودشان را هم عمل کنند، ولی باز هم عدالت اجرا نمی شود، پیشرفت صورت نمی گیرد، معنویت در جامعه رشد نمی کند. این جاست که نقش فقه حکومتی برجسته شده و ضرورت آن آشکار می شود. بنابراین فقه کلان، نظام ساز است و باید این مجموعه را طوری طراحی کند که به سوی تحقق اهداف و انجام درست وظایف پیش برود.

 

متن زیر بخش سوم سلسله گفتارهای «تبیین نظریه فقه نظامات اجتماعی» است که توسط آیت‌الله اراکی، مدرس خارج فقه و اصول در پژوهشگاه فقه نظام در قم ایراد شده است. 

 

***

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و الصلاة علی سیدنا محمد و علی اهل‌بیته الطیبین الطاهرین.

 

در جلسه قبل گفته شد که نگاه استاد شهید مرحوم آیت‌الله‌العظمی صدر(ره) به فقه نظام، نگاه از زاویه حکم است. ایشان معتقد است احکامی که در شریعت آمده احکامی است که برای ادارۀ جامعه تشریع شده است و به دلیل اینکه هر جامعه‌ای باید به شکلی باشد که نظم برقرار باشد، بنابراین احکامی که برای ایجاد این جامعه تشریع شده است احکامی است که در قالب یک نظم واحدی تشکیل شده است. ما در هر عرصه می‌توانیم، نظم حاکم بر آن عرصه را اکتشاف کنیم. اگر به اقتصاد رو می‌آوریم باید بدانیم که اقتصاد مجموعه‌ای از تشکیلات از هم جدا نیست؛ همان‌طوری که رفتارهای اقتصادی مردم در جامعه رفتارهای از هم جدا نیست، رفتارهای اجتماعی یک سری رفتارهای سیستماتیک منظم و به‌هم‌پیوسته است و در یکدیگر اثر می‌کنند.

 

همان‌طور که رفتارهای اجتماعی یک رفتارهای به‌هم‌پیوسته است، نظم حاکم بر این رفتارها هم یک نظم به‌هم‌پیوسته است. همچنین بیان شد دلیل اینکه سیستم اقتصادی به‌طور مستقیم در فقه ما عرضه نشده است، این است که فقه ما فقه پاسخگو به مسائل مبتلابه مردم بوده است و سؤالاتی را که مردم مبتلابه آن بوده‌اند سؤالاتی بوده که مربوط به رفتار و تکلیف شخصی خود آنها بوده است. اما آنچه که مربوط به مدیریت جامعه است خب در آن دورانی که ائمه معصومین(ع) یا رسول اکرم(ص) مدیریت جامعه را بر عهده داشتند خودشان این نظم را برقرار می‌کردند. یعنی این پرسش‌ها مربوط به خود آنها بوده است، این نبوده که بخواهند از این مرجع بپرسند که آن‌هم به‌عنوان پرسش در فقه مربوط به سیستم مطرح شود. در آن دوران هم که حاکمان طاغوت بر جامعه مسلط بودند البته تعدادی از پرسش‌ها را مطرح کردند و لذا در فقه اهل سنت تعدادی از مسائل مربوط به سیستم اقتصادی یا سیاسی مطرح شد که بسیار کم و اندک است، دلیل هم این است که حکامی که حکومت کرده‌اند واقعاً در پی آن نبوده‌اند که یک سیستم اسلامی و الهی را بر جامعه حاکم کنند، تا به دنبال این بروند که پرسش مربوط به این سیستم را مطرح کنند و دنبال پاسخ آن باشند. آنجایی که ضرورت ایجاد می‌کرده است پاسخی مطرح شده است که البته به دلیل اینکه پاسخ‌ها هم غالباً مستند به فقه اهل‌بیت(ع) نبوده پس کامل نیست.

 

اراده امت تابع اراده ولی‌امر

 

عرض کردم که نگاه ما به فقه نظام نگاه موضوعی است، نتیجه همان نتیجه است اما با یک نگاه دیگر. نگاه ما نگاه موضوعی است؛ عرض ما این است که چرا ما در برابر فقه خرد تعبیر به فقه کلان کرده‌ایم؟ به دلیل اینکه اوج این احکام فقهی به این نتیجه می‌رسد که ما دو نوع فقه داریم؛ یکی فقه پاسخگو به تکلیف افراد جامعه. اینکه تک‌تک افراد چه تکلیفی دارند و در برابر تکلیفی که دارند باید چه رفتاری را انجام دهند. یک تکلیف نوع دیگری هم داریم؛ عرض کردیم که تعریف فقه این است که معرفت احکام افعال مکلفین است. این فعل مکلف دو نوع است به دلیل اینکه مکلف دو نوع است؛ یک مکلف، مکلف فرد است که من و شما هستیم که این مکلف با اراده فردی رفتار خود را انتخاب می‌کند، اما یک مکلف داریم که این مکلف با اراده جمعی رفتاری را انجام می‌دهد و رفتار او هم رفتار جمعی است. نه رفتار، رفتار خرد است و نه آن اراده‌ای که آن رفتار را انجام می‌دهد اراده خرد است. حداقل شکل‌گیری این اراده جمعی به دو نفر است؛ یک امام و یک مأموم. این‌که در روایات هم در منابع شیعی و به شکلی در منابع اهل سنت که «لم یبق فی الأرض إلّا اثنان لکان أحدهما الحجّة» در صحیح مسلم هم تقریباً همین را داریم که «الأمر فی قریش ما بقی من الناس اثنان» نگفته‌اند من الناس واحد، به دلیل اینکه باید یک امامی بوده و یک مأمومی  هم باشد که فرمان او را اطاعت کند.

 

با شکل‌گیری این امام و مأموم یک امت شکل می‌گیرد، همان‌طور که در نماز جماعت است -که بیان کرده‌اند که حداقل شکل‌گیری نماز جماعت با دو نفر است- در اصل اقل شکل‌گیری جامعه هم با دو نفر است و اینجا ما یک اراده داریم منتها این اراده اراده امام است و آنگاه مأموم تابع امام است. حالا این مأموم گاهی یک جامعه گسترده می‌شود؛ چند  میلیون انسان همه مأموم امام می‌شوند. جامعه چه وقت شکل می‌گیرد؟ قوام جامعه به چیست؟ قوام جامعه به وجود حاکمیت است. اگر جامعه دارای یک حاکم و فرمانروایی نباشد که مردم از او تبعیت کنند اصلاً جامعه‌ای شکل نمی‌گیرد. وقتی یک امام و حاکمی پیدا شد و جامعه از فرمان او تبعیت کرد، یعنی امامت او را پذیرفت علاوه بر آن اراده فردی و رفتارهای فردی یک ارادۀ جمعی برای شکل‌گیری رفتارهای جمعی شکل می‌گیرد. وقتی می‌گوییم قانون، قانون یعنی فرمان حاکم، منتها این فرمان حاکم فرمانی است که همراه با این فرمان حاکم، عمل جامعه هم وجود دارد. یعنی جامعه باید پایبند به این فرمان باشد. جامعه جامعه‌ای است که پیرو این حاکم است و اگر حاکمیتِ این حاکم را پذیرفت یک جامعه‌ای شکل می‌گیرد که دارای یک حاکمی که فرمانرواست و جامعه‌ای که فرمان او یعنی عمل به قانون حاکم را می‌پذیرد.

 

در این صورت است که ما رفتارهای جمعی پیدا می‌کنیم و یک مکلف جمع و کلان پیدا می‌کنیم. به عنوان نمونه در باب جهاد؛ در فقه برای جهاد سه نوع یا سه مرتبه مشخص می‌کند؛ یک جهاد دفاعی فردی که اگر کسی در خانه خود نشسته بود و دزدی به او حمله کرد یا در مسیر راهی فاتح طریقی به او حمله‌ور شد، کسی او را در جان و مال تهدید کرد، حق دارد از خود دفاع کند. حال در این دفاع اجازه حاکم شرط است؟ بیان کرده‌اند که اجازه حاکم شرط نیست، در این نوع از دفاع اجازه حاکم شرط نیست.

 

جایگاه حاکم در فقه نظام

 

یک نوع دیگر از دفاع هم داریم که بیان کرده‌اند که اگر حکومت ظالمی مستولی شد –البته این را برخی می‌گویند که از باب جهاد دفاعی است و برخی هم می‌گویند از باب امربه‌معروف است- حاکم جائری مستولی شد، این حاکم جائر چیزی را از من و شما غصب کرده است و آن حق حاکمیت است. یعنی فرمانی که او می‌دهد و بر من و شما لازم‌الاجرا می‌داند و با زور [این کار را می‌کند.] –یعنی با تنبیه در صورت تخلف-به دلیل اینکه هر حاکمیتی ادعای این را دارد که کسی حق تخلف کردن در برابر فرمانش را ندارد، این موضوع را ما در مباحث فقه سیاسی بیان کرده‌ایم که در حقیقت حق فرمان و حق کیفر از لوازم حاکمیت است، هر حاکمیتی. لذا در قرآن کریم هم خیلی از جاها وقتی گفته می‌شود له ملک السماوات و الارض بعدازآن یغفر من یشاء و یعذب من یشاء هم می‌آید. به دلیل اینکه این یغفر من یشاء و یعذب من یشاء از ویژگی‌های حاکمیت است. لذا هر جا له ملک السماوات و الارض برای خداوند ثابت می‌شود؛ یغفر من یشاء و یعذب من یشاء هم‌پشت سر آن می‌آید.

 

–البته غالباً نه در همه‌جا- این تسلط ظالم به گونه ای است که یک جایگاهی را غصب می‌کند که این جایگاه، جایگاه الزام من و شماست. اگر جائر بود که در این صورت چنین حقی ندارد، در اینجا ما چنین حقی داریم، که این حق الزام من و شما را از او بگیریم و به اهل آن بسپاریم. آیه «إِنَّ اَللَّه یأْمُرُکمْ أَنْ تُؤَدُّوا اَلْأَماناتِ إِلی أَهْلِها»  به همین قضیه نگاه دارد. این‌یک نوع دیگری از دفاع است، در این دفاع چنین نیست که حق من تنها تضییع شده باشد، اینجا چه حقی تضییع شده است؟ چه حوزه‌ای مورد تصرف قرار گرفته است؟ حوزه منِ تنها نیست؛ حوزه جمع ما مورد تصرف قرار گرفته است.

 

این غصبی که صورت گرفته است غصب فردی نیست، یعنی به این شکل نیست که مال من و مال شما علی‌الخصوص مورد تجاوز حاکم قرار گرفته باشد. حق جمع مورد تجاوز آن حاکم قرار گرفته است. در اینجا تکلیف، تکلیف دیگری است و از نوع تکلیف خرد نیست، این از مقوله فقه کلان است. یا چرا گفته می‌شود جهاد ابتدایی –این موضوع تقریباً شبهه اجماع و یا شهرت قطعیه دارد- مشروط به اذن امام معصوم است؟ خب به چه دلیل مشروط به اذن امام معصوم است؟ به دلیل اینکه این مقوله از مقوله‌های فقه کلان است؛ هر مقوله‌ای که مربوط به کلان باشد نیازمند اذن حاکم است و امر حاکم در آن دخیل است. به دلیل اینکه این فعل حاکم و محکوم است و فعل فرد نیست، در همان دفاعی هم که عرض کردیم؛ در دفاعی که قیام بر یک حکومت جائر باشد. در اینجا بیان می‌کنند که فقیه این کار را کرده است. خود امام باید اذن دهد تا قیام شکل بگیرد. حتی قیام علیه جائر؛ یعنی در قیام علیه جائر اذن امام شرط است، در قیام علیه جائر که یک قیام دسته‌جمعی برای گرفتن حکومت است، برای به دست آوردن حاکمیت و دفع خطر از حاکمیت است، اینجا اذن حاکم شرط است، حال به چه دلیلی اذن حاکم شرط است؟ یعنی در اینجا دیگر این فعل، فعل فرد نیست بلکه این فعل، فعل جمع و فعل حاکمیتی است. این فقه خاص خود را دارد که در آینده تشریح خواهد شد ان‌شاءالله.

 

" وصل الله علی محمد و آله و سلم"

-----------------------------------------

 

 

مواظب بازیهای خطرناک با خطر جدی، همچون "نهنگ آبی" باشیم

مواظب بازیهای خطرناک با خطر جدی، همچون "نهنگ آبی" باشیم، همچنین به فکر شرایط روحی افراد جامعه از جمله و خصوصاً کودکان، نوجوانان و جوانان اطراف خود باشیم


آخرین ویرایش و افزودن مطلب نو:   970108



نهنگ آبی به ایران نمی‌رسد؟!

بازی نهنگ آبی که این روزها در میان نوجوانان کشورهایی مانند روسیه و فرانسه موجب رفتارهای خطرناکی ازجمله خودکشی نیز شده، تهدیدی برای نوجوانان در فضای مجازی به شمار می‌رود و به گفته کارشناسان باید خانواده‌ها را با عواقب آن آشنا کرد.

به گزارش ایسنا، برخی گمانه زنی می‌کنند که شاید چالش اینترنتی نهنگ آبی که نوجوانان را  به خودکشی تشویق می‌کند، وارد ایران هم شده باشد اما وزیر ارتباطات کشورمان در پیج اینستاگرام خود با انتشار مطلبی در این باره تاکید کرده که این بازی از بسیاری از فروشگاه‌های نرم‌افزار حذف شده و به طریق معمول از ایران هم قابل دسترسی نیست.

آذری جهرمی با بیان اینکه امروز با مدیران vk برای عدم اشاعه خشونت از طریق این شبکه اجتماعی مذاکره می‌کنیم، گفته است هرچند این شبکه اجتماعی در ایران مسدود است اما برای این موضوع تلاش خواهیم کرد.

وزیر ارتباطات همچنین با بیان اینکه توسعه فرهنگ استفاده از تبلت و سیم‌کارت خاص برای کودکان و نظارت والدین بر فعالیت فرزندان در فضای مجازی امروی ضروری است، تاکید کرده است که از بخش خصوصی برای توسعه این حوزه که بازار خوبی هم پیش رو دارد دعوت به فعالیت بیشتر می‌کنیم و حمایت لازم نیز به عمل خواهیم آورد و انتظار داریم مرکز ملی بازیهای رایانه ای از طریق مدارس و معلمان تربیتی برای آگاهی رسانی به والدین و معلمان وارد عمل شوند.

آذری جهرمی همچنین خاطر نشان کرده که انتقال مفاهیم در قالب زبان بازی تاثیرگذاری بیشتری دارد و در میان بازیهای مفید گاهی اندیشه های شیطانی نیز به یک بازی تبدیل میشود و نهنگ آبی یکی از این بازیهاست. در این میان برای صیانت از جوانان مهمترین وظیفه را در کنار حاکمیت، خانواده‌ها برعهده دارند و رسانه‌های رسمی و اجتماعی برای اطلاع رسانی خوب عمل کردند. باید مراقبت کنیم کار رسانه ای دغدغه ایجاد کند و نه ترس، ترس ناشی از بی‌اطلاعی است و وظیفه رسانه دقیقا اطلاع رسانی است.

بر اساس آنچه این روزها در برخی صفحات فضای مجازی دست به دست می‌شود در این چالش از مخاطبان خواسته می‌شود تا به مدت ۵۰ روز کارهای روزانه‌ای که از آن‌ها خواسته شده انجام دهند که این فعالیت‌ها شامل خودزنی، حک شکل و شماره با چاقو بر ساعد، تماشای فیلم های وحشت آور، حاضر شدن در اماکن، سازه ها و بلندی های خطرناک برای گرفتن عکس سلفی و بیدار شدن در ساعات نامعمول است و در پایان پنجاهمین روز از نوجوانی که «بازی» را شروع کرده، خواسته می شود تا خودکشی کند.

این چالش در سال ۲۰۱۳ در روسیه با «F57» آغاز شد. «F57» نام یکی از گروه‌های مرگ در شبکه اجتماعی Vkontakte» روسیه است. فلیپ بودیکین، دانشجوی سابق روانشناسی نیز ادعا می‌کرد این بازی را ایجاد کرده است. او اعلام کرد هدف از اختراع این بازی این است تا با کشاندن افراد به سمت خودکشی، جامعه را از افرادی که به نظرش ارزشی ندارند پاک کند. واژه نهنگ آبی هم از خودکشی دسته جمعی نهنگ‌ها گرفته شده‌است.  
منبع: ایسنا







برای دیدن بعضی فیلمهای توضیحی و خبری در این باره به لینک زیر در آپارات مراجعه کنید:





سردار مهدی معصوم بیگی فرمانده انتظامی استان گفت: ظهر دیروز متاسفانه دو دختر دانش آموز ۱۵ و ۱۶ از پل روگذری در اصفهان سقوط کردند که یکی از آنها جان خود را از دست داد.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، بر اساس گزارش ها حال دانش آموز دیگر نیز وخیم است.

این دو نوجوان قبل از پرت کردن خود با یک دستگاه ضبط صوت، با خانواده خود خداحافظی و علت این کار را بازی آنلاین نهنگ آبی در فضای مجازی اعلام کرده اند.







 مرگ مرحله آخر چالش‌های اینترنتی


گفت‌وگوی  با روح‌‌الله مومنی‌نسب، کارشناس‌ارشد فضای مجازی
ماجرا از خودکشی دو دختر دانش‌آموز با پریدن از بالای پل چمران اصفهان آغاز شد؛ آثار خودزنی روی دست و گرفتن فیلم قبل از حادثه توسط این دو نوجوان باعث شد تا فرضیه خودکشی تحت تاثیر چالش نهنگ آبی بر سر زبان‌ها بیفتد؛ اما طولی نکشید که پلیس این موضوع را تکذیب و وزیر ارتباطات نیز انگیزه خودکشی را مسائل خانوادگی اعلام کرد.

 


تصویر مرگ مرحله آخر چالش‌های اینترنتی
آذری جهرمی گفت: تا امروز نهنگ آبی در ایران باعث خودکشی نشده، اما هشدار داد که ممکن است در آینده تلفاتی داشته باشد. در حادثه اصفهان، دختر 15 ساله کشته و دوست 16 ساله‌اش مجروح شد و هرچند علت خودکشی‌شان، مسائل خانوادگی بیان شد، اما بحث‌های زیادی درباره چیستی چالش‌های اینترنتی از قبیل نهنگ آبی به راه انداخت، حالا سوال اصلی این است که چرا این چالش‌های خطرناک که در مرحله آخر به خودکشی ختم می‌شود، بیش از همه کودکان و نوجوانان را هدف می‌گیرد و علت گرایش این قشر به این چالش‌ها چیست؟ روح‌الله مومنی نسب، کارشناس فضای مجازی، نقطه ضعف را در عملکرد نهادهای خانواده و آموزش جست‌وجو می‌کند و با بیان این که در مدارس ایران، دانش‌آموزان با تشکیل گروه‌هایی وارد چالش‌های خطرناک می‌شوند به جام‌جم می‌گوید: «کودکان و نوجوانان با توجه به سن و شرایط خاص‌شان، علاقه زیادی به دیده شدن و سرگرمی دارند. این افراد به اصطلاح برای کم نیاوردن وارد این چالش‌ها می‌شوند. آنها بچه‌های افسرده‌ای نیستند و پرنشاط‌اند. فردی که به مرحله خودکشی می‌رسد، اگر این کار را نکند از گروه همسالان حذف می‌شود و این خیلی برایش مهم است. در واقع تحت تاثیر چالش، از دست دادن آبروی فرضی، سنگین‌تر از زندگی نکردن برایشان معنی پیدا می‌کند.» او معتقد است انطباق نداشتن نظام آموزشی با نیازهای دانش‌آموزان، ناآگاهی خانواده‌ها، سن خاص نوجوانان و نبود مدیریت درست و اصولی فضای مجازی از علل مهم گرایش به این چالش‌هاست. مشروح گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

چالش‌های اینترنتی از چه زمانی ظهور پیدا کردند؟

چالش‌های اینترنتی و میل به سرگرم شدن موضوع تازه‌ای نیست و همه افراد جامعه بخصوص قشر نوجوان، سال‌هاست برای دیده شدن دنبال سرگرمی‌اند. در واقع دو ویژگی دیده شدن و سرگرمی باعث تولید بازی‌های زیادی شده است. تعدادی از این بازی‌ها به شکل جمعی طراحی شده‌اند که در نتیجه آنها، یک فرد یا جمع دیده می‌شود و مورد تشویق قرار می‌گیرد. تفکر نیاز به دیده شدن باعث ایجاد تشکل‌های زیادی در مدارس، مساجد و... هم شد. اینجا لازم است به نظریه «اقتصاد توجه» نیز بپردازیم. براساس این نظریه، در مرکز آی‌تی آمریکا، بخش‌هایی وجود دارد که مدل اقتصادی برای توجه طراحی می‌کند. برای مثال، شرکتی با مراجعه به این بخش می‌گوید قصد دارد از احساس جلب توجه مردم، درآمد کسب کند. آنها نیز طرحی برای این شرکت می‌نویسند که چطور نیاز مردم به توجه را به ابزاری برای پول درآوردن تبدیل کند. نمونه‌های آن اینستاگرام، فیسبوک و تلگرام است که هر چند وقت یکبار، برای جذب مخاطب جدید، قابلیت‌هایی تازه پیدا می‌کند.

جایگاه کودکان و نوجوانان در این رقابت کجاست؟

کودکان و نوجوانان با توجه به سن و شرایط خاص‌شان، علاقه زیادی به دیده شدن و سرگرمی دارند. باید بدانیم بازی‌ها شکل‌هایی مختلف دارند. بعضی از آنها مثل هفت سنگ، گرگم به هوا و... به حضور فیزیکی نیاز دارد، اما تعدادی دیگر که چند سالی است رونق زیادی گرفته، بازی‌های رایانه‌ای و موبایلی است که برای طراحی آنها به هزینه‌های هنگفت نیاز است. مدل سوم اما اخیرا ظهور کرده؛ همان سرگرمی‌هایی که به شکل کار‌گروهی و چالش تعریف می‌شوند. یعنی یک گروه با هم چالشی را طراحی می‌کنند و با انجام مراحل آن، سرگرم می‌شوند. این چالش ممکن است در اشکال مختلف مانند عکس گرفتن با مرده‌ها، هشتگ زدن درباره مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، خودزنی و... باشد. «نهنگ آبی» هم یکی از همین مدل چالش‌هاست.

انگیزه ابتدایی نسل جدید برای انتخاب این قبیل چالش‌ها چیست؟

دانش‌آموزان برای جلب توجه بیشتر وارد این چالش‌ها می‌شوند و این موضوع می‌تواند در تمام مدارس کشور تکرار شود. در واقع هر دانش‌آموز با داشتن تلفن همراه و اینترنت می‌تواند یک گروه از همکلاسی‌های خود در تلگرام ایجاد کند و با آنها قرارهای جمعی بگذارد. این قرار می‌تواند تجمع در پاساژهای تهران باشد یا به شکل خودکشی یا دگرکشی ظهور پیدا کند. تمایل شدید به دیده شدن باعث می‌شود این افراد هنگام خودکشی از خود فیلم بگیرند و آن را منتشر کنند. مثل همان دو دختری که چند سال پیش در تهرانسر از ارتفاع پریدند. چالش نهنگ آبی نیز از این قاعده مستثنا نیست.

آیا می‌توان چالش‌هایی مانند نهنگ آبی را مسدود کرد؟

خیر، برای مثال نهنگ آبی یک چالش است و می‌تواند به شکل‌های مختلف ظهور پیدا کند. نام آن نیز از یک واقعیت زیستی گرفته شده است که نگاه به آن، ماهیت چالش را نشان می‌دهد. نهنگ‌های آبی هرازگاهی به شکل جمعی خودکشی می‌کنند و دانشمندان به رغم مطالعات زیادی که انجام داده‌اند، هنوز دلیل آن را متوجه نشده‌اند. چالش نهنگ آبی نیز از روی همین واقعیت با سه کلید واژه خودکشی، جمعی و بدون دلیل قابل توضیح است. این چالش می‌تواند در هر قالبی نمود پیدا کند. مثلا ممکن است یک گروه پنج نفره دانش‌آموزی دور هم جمع شوند و با الگوبرداری از همین چالش، چالشی به نام «قورباغه سبز» راه بیندازند. دانش‌آموزان مدرسه‌هایی که من مورد بررسی قرار دادم، گروه‌هایی درست کرده بودند و ایده‌های خطرناکی در آن مطرح می‌کردند.

یعنی گرایش به این قبیل چالش‌های خطرآفرین به موجی در مدارس ما تبدیل شده است؟

بله، تاسف‌آور این است که این افراد به اصطلاح برای کم نیاوردن وارد این چالش‌ها می‌شوند. در این بین دخترها به دلیل عاطفی‌تر بودن، بیشتر قربانی می‌شوند.

افرادی که وارد این چالش‌ها می‌شوند، حتما آدم‌های افسرده‌ای هستند؟

خیر، آنها بچه‌های افسرده‌ای نیستند و پرنشاط‌اند. همان دو دختری که چند سال پیش در تهرانسر خودشان را از ارتفاع پایین انداختند با شادی و خنده این کار را انجام دادند. خیلی از اینها بچه‌های پرانرژی و پرنشاطی هستند و حتی ممکن است ضریب هوشی بالایی هم داشته باشند منتهی در کل‌کل‌های دوستانه و توافق‌های جمعی تصمیم به انجام کارهای خطرناک گرفته‌اند.

بنابراین نهنگ آبی می‌تواند به شکل‌های مختلف باشد؟

این چالش یک بازی به معنای گرافیکی نیست بلکه تفریح و سرگرمی است و احتمال دارد به هر اسمی باشد. به این معنا که افراد در قالب یک گروه، کاری هماهنگ انجام می‌دهند.

این چالش‌ها چه تغییری در تفکر فرد به وجود می‌آورد که او را به انتخاب مرگ وا می‌دارد؟

در این چالش‌ها، مرگ بالاترین امتیاز را دارد. وقتی فکری تسخیر می‌شود، یک حبابی از وهم دور فرد را می‌گیرد به نحوی که تصمیماتش از منطق دور می‌شود. اگر این بچه‌ها در آن ساعتی که اعلام کرده‌اند، خودشان را نکشند از گروه طرد می‌شوند و به آنها صفت‌های بزدل و ترسو می‌دهند. در این گروه‌ها، کل‌کل اتفاق می‌افتد و کودک برای کم نیاوردن، مرحله به مرحله جلو می‌رود. مرحله نخست ممکن است انداختن آب دهان، زدن زنگ خانه مردم، تیغ انداختن و از این قبیل چیز‌ها باشد و در نهایت به جایی برسد که با کشتن خود، همراه شود. فردی که به این مرحله می‌رسد، اگر خودش را نکشد، از گروه همسالان طرد می‌شود و این خیلی برایش مهم است. در واقع از دست دادن آبروی فرضی، سنگین‌تر از زندگی نکردن برایشان معنی پیدا می‌کند. خودکشی‌های دونفره که ممکن است به چند نفره هم تبدیل شود، یکی از خاصیت‌های این تصمیمات جمعی است. البته خودکشی فقط یکی از اشکال آسیب است. گوشه‌گیر شدن، ضعیف شدن درس، دوری از خانواده، جدایی از والدین و این قبیل موارد نیز وجود دارد.

گرایش کودکان و نوجوانان به چالش‌های خطرناک چه پیامی برای ما دارد؟

بچه‌ای که کشته می‌شود در واقع فریاد می‌زند «مرا ببینید». حتی کودکی که کودک دیگر را می‌کشد، همین خواسته را دارد. متاسفانه در کشور ما چارچوب خاص قانونی برای حمایت از کودکان وجود ندارد یا اگر هست، عملیاتی نشده. چند روز پیش وزیر ارتباطات گفت برای فرزندش تدبیر کرده تا وارد فضای مجازی نشود در حالی که این تدبیر برای سایر فرزندان این مملکت نشده است. ما فکر می‌کنیم با پاک کردن صورت مساله همه چیز حل می‌شود در حالی که باید متناسب با نیازهای نسل جدید، محصول تولید و با محصولاتی که ممکن است زندگی و هویت آنها را به خطر بیندازد، مقابله کنیم. آن کسی که اقتصاد توجه را پایه‌گذاری کرد خودش الان از این کار پشیمان است و می‌گوید: علاقه به دیده شدن در فضای مجازی، آن را به چیزی خطرناک‌تر از هروئین تبدیل کرده است.

خانواده‌ها برای جلوگیری از این انتخاب چه نقشی دارند؟

به دلیل نبود برنامه‌ریزی برای آموزش خانواده‌ها، والدین فضا را نمی‌شناسند. پدر و مادرها تصور می‌کنند با چک کردن تلفن همراه فرزندشان می‌توانند آنها را کنترل کنند در حالی که چالش‌ها در قالب گروه‌های همکلاسی است. محتوای آن است که می‌تواند خطرآفرین باشد. از طرفی این چالش‌ها فقط برای کودکان نیست. اکنون شاهد هستیم مادر خانواده در شبکه‌های مختلف اجتماعی عضو می‌شود و عکس‌های خصوصی خود را به اشتراک می‌گذارد. او با این کار وارد یک چالش شده و حریم خصوصی خود و خانواده‌اش را قربانی کرده است. یا مثلا پدر خانواده در گروه‌های مختلف عضو است و کارهای مشابه انجام می‌دهد. در این شرایط، کودک که اولین قربانی است از پدر و مادرش که از صبح تا شب در شبکه‌های اجتماعی هستند، الگوبرداری می‌کند. یعنی ما خودمان فرزندانمان را به سمت چالش‌هایی راهنمایی می‌کنیم که ممکن است زندگی‌شان را به خطر بیندازد.

چرا نظام آموزشی ما قادر به جلوگیری از این انتخاب در نسل جدید نشده؟

یکی از دلایل گرایش نوجوانان به این قبیل چالش‌ها، محدود شدن فعالیت‌های جمعی‌شان در مدارس، مساجد و مراکز تجمع آنهاست. قبلا تشکل‌ها، بسیج، انجمن‌های اسلامی و پارلمان دانش‌آموزی با هدف انتخاب شدن، دیده شدن و انجام کار گروهی برای دانش‌آموزان تشکیل شد، اما اکنون این تشکل‌ها به یک تابلوی معمولی در مدارس تبدیل شده‌اند که فقط کارهای روتین و سنتی انجام می‌دهند. این خاصیت و جذابیتی برای دانش‌آموزان ندارد و فقط تعداد کمی از آنها را جذب می‌کند. در واقع متولیان امر نتوانستند نیاز دانش‌آموز را درک کنند و آن را در قالب زمان بریزند. نظام آموزشی ما هم در تناسب با نسل جدید رشد نکرده است. حالا فرزندان ما، پاسخ بسیاری از نیازهایشان را که از خانواده و مدرسه نمی‌گیرند، در تلفن همراه و فضای مجازی جست‌وجو می‌کنند. تلفن‌ها هم که مشخصا از جایی مدیریت می‌شود که هیچ مسئولیتی در قبال زندگی کودکان ما ندارد.

بازی‌های رایانه‌ای چقدر در این نوع انتخاب تاثیر داشته است؟

ما این موضوع را جدی نگرفته‌ایم. وقتی کودکی در محیط بازی، بارها آدم می‌کشد یا خودش کشته می‌شود به مرور از قبح ماجرا می‌ریزد. اکنون بازی‌های خشن بسادگی در دسترس فرزندان ماست در حالی که کشورهای غربی محدودیت سنی قائل شده‌اند و برای مثال بازی جی‌تی‌ای متعلق به گروه سنی بالای 25 سال است. بی‌توجهی به این بازی‌ها به مرور خشونت را افزایش می‌دهد و انرژی کاذبی در کودک ایجاد می‌کند به نحوی که ممکن است در یک لحظه، هویت مجازی بر هویت واقعی قالب شود و فرد از این انرژی در فضای بیرون استفاده کند. همچنین در کشور ما سیمکارت‌هایی برای دانش‌آموزان ساخته شده است در حالی که دسترسی به تمام موضوعات در آنها باز است. والدین به این گمان که این سیمکارت‌ها دانش‌آموزی است، آنها را می‌خرند، اما تمام محتوای خشن و پورنوگرافی با استفاده از آنها قابل دسترسی است. سواد ناکافی خانواده در کنار ناآگاهی کودکان و ناتوانی در تشخیص به دلیل شرایط خاص سنی، باعث ورود آنها به چالش‌ها می‌شود.

راه پیشگیری چیست؟

در وهله نخست، دستگاه‌های مسئول باید نیاز واقعی دانش‌آموزان را پیدا و سپس برای رفع آنها برنامه‌ریزی کنند. بخشی از این برنامه‌ریزی‌ها قانون است. یعنی باید قانون‌نگاری شود که مثلا دانش‌آموز از چه سنی به اینترنت دسترسی داشته باشد و به چه سایت‌هایی. اکنون یک کودک و یک بزرگسال به یک اندازه به محتوای فضای مجازی دسترسی دارند در حالی که اگر شبکه ملی اطلاعات ایجاد شود، این مساله حل می‌شود. مورد دیگر تولید محصولات متناسب با نیاز کودکان است. این کار هزینه چندانی هم ندارد. مثلا در مالزی تبلت‌های دانش‌آموزی طراحی کرده‌اند و کودکان در ازای هر 15 دقیقه استفاده از آنها باید فعالیت بدنی انجام دهند. یا مثلا احتمال این که کودک علاقه‌مند بازی بتواند در طراحی بازی موفق شود، زیاد است. ما باید کلاس‌هایی در این زمینه راه‌اندازی کنیم تا استعداد کودک در مسیر مناسب رشد کند. از طرف دیگر والدین حتما باید آموزش ببینند. اکنون شکل برخورد پدر و مادرها در مقابل استفاده فرزندانشان از فضای مجازی دو شکل است. یا خیلی سلبی و دفعی برخورد می‌کنند یا آنها را در فضای مجازی رها می‌کنند. در حالی که در کشورهای دیگر مثل آمریکا، اگر خانواده‌ای به فرزند 13 ساله اش اجازه انجام بازی‌های نامناسب در شبکه‌های اجتماعی را بدهد، سازمان‌های حمایت از حقوق کودک، بچه را به عنوان یک کودک بدسرپرست از والدین می‌گیرد و به پرورشگاه منتقل می‌کند. برای آموزش خانواده‌ها باید کار جدی انجام شود. شاید یک نهضت آموزش فضای مجازی در کشور نیاز باشد که همه پدر و مادرها حداقل یک دوره کوتاه‌مدت ببینند. برای عملی شدن این راهکارها باید در راس همه، وزارت ارتباطات و سپس آموزش و پرورش، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، وزارت علوم و وزارت بهداشت در حوزه سلامت وارد عمل شوند و شبکه ملی اطلاعات نیز راه‌اندازی شود.

منبع : روزنامه جام جم







همه مغازه‌دارهای کنار پل "نیلوفر" و "ع" را دیده‌اند؛ از کنار مغازه‌های آنها رد شده‌اند و رفته‌اند روی پل، از نرده‌ها رفته‌اند آن طرف، "ع" خودش را پایین انداخته، اما نیلوفر ترسیده، برگشته آن طرف نرده، اما دوباره از نرده‌ها رد شده، پایین را نگاه کرده جوی خون زیر سر "ع" را دیده، اما به فاصله چند دقیقه بعد خودش را پایین انداخته است!

کلمه عجیب روی پل چمران اصفهان پس از خودکشی 2 دختر (+عکس)

به گزارش ایسنا، روایت همه مثل هم است، صدای پایین افتادن دخترها از پل چمران را در 29 مهر ماه یادشان است. می‌گویند: "می‌خندیدند، برای همین فکر نمی‌کردیم، بخواهند خودکشی کنند." یکی از مغازه‌دارها، عکس دخترها را هنگامی که از روی پل بالا می‌روند و یکی دیگر عکس آنها را وقتی که کف خیابان افتاده‌اند، گرفته‌ است.

یکی می‌گوید بعد از اینکه دخترها پایین پریدند نیلوفر سرش را بلند کرد و روی پای "ع" گذاشت و یکی دیگر تعریف می‌کند وقتی افتاد سرش روی پای "ع" افتاد. تا اینجای کار مشخص است که هر دو خودکشی کرده‌اند. این مسئله را تمام مغازه دارها با قطعیت می‌گویند.

روی پل که بروید همه مغازه‌دارها از پایین حواسشان است، صبح هم که من روی پل بودم همه دیده بودند؛ می‌گویند "گفتیم یکی دیگر هم رفت برای خودکشی" انگار دخترها نخستین مورد نبوده‌اند، یکی از مغازه دارها می‌گوید "چندمین بار است؛ یکی را مردم نجات دادند، یکی را آتش نشانی." آخرین مورد همین سه چهار روز گذشته بوده، به آتش نشانی زنگ زده‌اند همه فکر کرده بودند مرد جوان می‌خواهد خودکشی کند اما بعد معلوم شده برقکار بوده و سیم کشی‌ چراغ‌های پل را درست می‌کرده.

بیشترین چیزی که روی پل آدم را می‌ترساند صدای خودروهایی است که با سرعت عبور می‌کنند و گاهی بوق می‌زنند، اما همه می‌گویند "ع" شجاع بود، عمویش از موتور سواری برادرزاده‌اش تعریف می‌کند، که بعد از یکی دو بار خاموش کردن، با سرعت از جلویش رد شده، از اینکه وقتی "ع" بچه بوده چطور از کوه بالا می‌رفته است، شاید اگر دختر این قدر شجاع نبود وقتی روی پل رفت مثل من از نیمه راه بر می‌گشت اما بر نگشته...

سه روز پس از سقوط دخترها از پل؛ حوالی خانه "ع"، اعلامیه فوت جوان ناکام با عکسش روی دیوارهای نصب شده و شمار بنرهای تسلیت جلوی خانه بیشتر شده، فردا هفتم "ع" است، خانه خلوت‌تر از روزهای نخست است اما از بی تابی پیرزن (مادربزرگ "ع") که سه روز است دختر را ندیده، چیزی کم نشده است: "رفتم بازار صفا خرید کنم "ع" روی پل بوده و من ندیدیم. تاکسی‌های دم پل من رو میشناسن، احوال پرسی کردم. مادر برگشتم و دیدم زیر پل قیامته. نگو "ع" بوده. همه دیدنش رو پل! گفتند این "ع" است ولی اون یکی رو نشناختن، اما یکیو نفرستادن رو پل!"

"ع" از شش سالگی همراه با خانواده پدریش زندگی می‌کرده است: " الهی دورش بگردم عاطفه داشت. حیف شد مادر. سه روزه خانه خالی شده، ندیدمش. 9 صبح رفت کتابخانه." عکس قاب شده "ع" را می‌آورد و ادامه می‌دهد: "معدلش 20 بود مادر، چاپ کنید این دختر، دخترخوبی بود. چقدر عاطفه داشت."

با " زهرا" فردای روز حادثه هم حرف زده بودیم. عمه "ع" است: "هیچ کسی باور نمی‌کند، همه می گویند چقدر شاد بود. با نیلوفر امسال هم مدرسه‌ای شده بود. این دوتا با هم خیلی جور شده بودند. تا جایی که هر روز 4 تا 5 ساعت با هم وقت می‌گذراندند. بیشتر دوست داشت کلیپ‌های داب اسمش پر کند." دوست صمیمی "ع"، گلاره بود که همین چند وقت پیش هم با "ع" و مادربزرگش به مشهد رفته است. اما در پرس و جوهای خانواده گفته چیزی از نهنگ آبی نمی‌داند.

"ع" متولد 81.4.15 است و امسال 15 ساله شده بود. زهرا می‌گوید"هیچکسی جای مادر را نمی‌گیرد. "ع" همیشه کمبود مادرش را احساس می‌کرد. من می‌گفتم وظیفه مادری رو برای شماها انجام میدم. مشکل "ع" بی مادری بود، اما مشکل نیلوفر چی بود؟"

پلیس هنوز وسائل "ع" را به خانواده‌اش تحویل نداده است، همه اعضای خانواده می‌خواهند بدانند پلیس بر چه اساسی ابتدا در رسانه‌ها علت مرگ دخترها را نهنگ آبی عنوان و بعد این مسئله را تکذیب کرده است. خانواده علاوه بر این به گفته‌های وزیر ارتباطات که در برنامه تیتر حاضر شده معترض هستند "بر چه اساسی گفتند مادر "ع" سال گذشته خودکشی کرده است؟ دلیل مرگ هست. سال فوت مادر هم هست."

پلیس تا کنون با خانواده "ع" صحبت نکرده است. در کلیپی که بعداً در فضای مجازی منتشر شد خاله "ع" گفته بود که جای بریدگی را روی دست خواهر زده‌اش دیده است. زهرا می‌گوید "نمی‌دانم کلیپ‌های باغ رضوان را چه کسی گرفته است. بعد از مراسم خاکسپاری گفتند خاله‌های "ع" با پلیس آگاهی رفته‌اند. نمی‌دانم چرا پلیس آگاهی اصلاً سراغ ما نیامد تا با من یا عموهاش صحبت کند؟ "ع" همیشه با ما زندگی می‌کرد و تنها سه روز آخر میهمان خاله‌اش بود."

مادربزرگ می‌گوید " رشتم و رشتم، کپه پنه شد، رفت گِل آسمون مادر. این (زهرا) تقدیر کِش "ع" بود. 9 سال است که پدرش سکته کرده. ما اهواز بودیم کاش نیامده بودیم. "ع"، جان هم می‌خواست می‌دادند. این قلب داره از اینجا (اشاره به قفسه سینه) میزنه بیرون... اون اتاقشه. می‌خواهم خانه را بفروشم. نه کمدش را میتونم ببینم نه لیوانی که آب می‌خورد، رفت مادر." از توی آشپزخانه یک لیوان بر می‌دارد و می‌بوسد. "غازی درست می‌کردم می‌بردم مدرسه تا زنگ تفریح غازی را بدهند دستش. می‌گفتن مادر مگه می‌میره؟. ننه دخترم خوب بود تمام ریگ بیابان که میشناسنش براش گریه می کنن."

نخستین دلایل مرگ دو نوجوان اصفهانی، از سوی پلیس اصفهان مطرح شد که صراحتاً آن را مرتبط با چالش نهنگ آبی عنوان می‌کرد. پس از آن وزیر ارتباطات فناوری اطلاعات با انتشار متنی در اینستاگرام به مرگ دو دختر اصفهانی واکنش نشان داد و در این باره نوشت: "خبر خودکشی دو دختر نوجوان به دلیل پیروی از رفتارهای شیطان‌گونه در فضای مجازی برای شنوندگان ناراحت‌کننده و بهت‌آور بود. بنده نیز از شنیدن خبر متاثر شدم. بایستی بپذیریم که در کنار منافع بسیار، آفات جدی هم در فضای مجازی وجود دارد. به عنوان یک پدر، فرزندانم را به عضویت در شبکه‌های اجتماعی تشویق نکرده‌ام و آنها نیز تاکنون عضویتی نداشته‌اند و همچنان با حضور یک بزرگتر از فضای مجازی بهره می‌گیرند." اما ارتباط مرگ دخترها با چالش نهنگ آبی فردای همان روز از سوی رییس اورژانس اجتماعی کشور رد شد!

خانواده هنوز دنبال ردی از ارتباط مرگ دخترها با چالش نهنگ آبی هستند: " روزی که "ع" را برده بودند بیمارستان و ما منتظر بودیم مادر را به بیمارستان بیاورند تا اگر حالش بد شد توی بیمارستان باشه خاله‌ش به من اینها را گفت. خاله‌اش گفت. توی مصاحبه تلویزیونی هم گفته. من چیزی روی دست "ع" ندیدم اما خاله‌اش میگه اثر بریدگی روی بازوهای "ع" را دیده. چرا توی بیمارستان به من گفت؟" این‌ها را زهرا می‌گوید. پدر "ع" دنبال حرف را می‌گیرد و ادامه می‌دهد "روز اول حراست بیمارستان به من گفت بازی نهنگ آبی بوده؟ توی پاسگاه گفتن نهنگ آبی بوده؟ همه همون روز اول می‌گفتند."

عمه "ع" می‌گوید "من میگم کسی که قصد خودکشی داشته باشه زندگی براش بی‌معنی است. یک هفته نمی‌شینه بگه عمه چطوری انتخاب رشته کنم. معلممون گفته پزشکی زیاده نمی خواد بری، عمه چه رشته‌ای برم؟ بیاد بشینه بگه عمه میخوام تحقیق‌های هفته دیگه مدرسم رو آماده کنم. کسی که میخواد خودکشی کنه میگه ول کن دیگه برای چی درس بخونم؟ باشه من میگم مشکلات خانوادگی بوده، نیلوفر چی؟ اونم به خاطر مشکلات "ع" خودشو انداخت پایین؟"

پنجشنبه گذشته اسدبیگی - رییس اورژانس اجتماعی بهزیستی کشور در گفت و گو با روزنامه ایران گفته بود "نیلوفر" - دختر نجات‌یافته - در نخستین اظهاراتش بیان کرده، قصد خودکشی نداشته و برای نجات دوستش جلو رفته که ناخواسته سقوط کرده است! او گفته "پس از پیدا شدن علائم خاص روی بدن دختر فوت شده شایعاتی مطرح شد و این زخم‌ها را به بازی یا چالش خاصی ربط دادند اما واقعیت این است که خراش‌های روی دست‌های نوجوان جان‌باخته به خاطر تلاش ناکام وی برای خودکشی در گذشته بوده است."

زهرا می‌گوید " 20 دقیقه قبل از این اتفاق به پدرش زنگ زده و گفته شلوار فرم برادرش رو کوتاه کنه، آخه کسی که می‌خواهد خودکشی کنه موضوع اصلاً براش اهمیت داره؟ برای چنین چیز کوچیکی زنگ می زنه؟" پلیس آگاهی با گذشت پنج روز از این حادثه هنوز با خانواده "ع" صحبت نکرده است. ذهن خانواده درگیر سؤالات زیادی است. زهرا چت‌های تلگرامیش با برادر زاده‌اش را نشان می‌دهد، همه پیام‌ها صمیمانه است.

خانواده "ع" به صحبت‌های وزیر ارتباطات در برنامه تیتر اشاره می‌کنند" وزیر گفته مادر "ع" پارسال خودکشی کرد! ما فوت نامه داریم، تاریخ مرگ روی سنگ قبر هست. مدارک پزشکی قانونی در مورد دلیل فوت هست. چطوری میگن؟ مگه میشه بگه به این دلیل رفته خودشو انداخته پایین؟ "ع" خودشو انداخته پایین به دلیل مشکلات خانوادگی، نیلوفرم به دلیل مشکلات "ع" خودشو انداخته پایین؟! این‌ها چی میگن تو رسانه‌ها؟! کسی که مشکل داره میتونه درس بخونه؟"

فضای بیمارستان این بار سنگین‌تر است، نیلوفر کاملاً هوشیار و از ای سی یو به بخش منتقل شده و قرار است ساعت دو و نیم برای عکس برداری از کمرش به بیمارستان الزهرا منتقل شود. از کنار در اتاق تکان خوردن پاهایش که باند پیچی شده را می‌توان دید. پدرش می‌گوید "جراحی پاها خوب بوده"، و تاکید می‌کند "پلیس آگاهی گفته شماره هر کسی را که می‌خواهد درباره این موضوع با خانواده صحبت کند به آن‌ها بدهم!" می‌گوید "نیلوفر نمی‌داند که "ع" در این حادثه جان خود را از دست داده است" و تاکید می‌کند:" هنوز چیزی از ماجرا نپرسیده‌ایم و نیلوفر هم چیزی نگفته است."

چالش این کشور "چالش نهنگ آبی نیست"؛ چالش مسئولانی هستند که تلاش‌شان به جای پیشگیری از آسیب‌ها، کتمان آن‌هاست. چالش آن مسئولی است که در نخستین واکنش به این حادثه فقط می‌خواهد بگوید پدر خوبی است چون هیچ کدام از فرزندانش در شبکه‌های اجتماعی عضویت ندارند، اما مسئول 36 ساله کشورنمی‌گوید فرزندانش چند ساله هستند! اصلاً به سن داشتن تلفن همراه و شبکه‌های مجازی رسیده‌اند یا نه؟! و در دومین واکنش مثل یک روانشناس در رسانه ملی حاضر می‌شود و خودکشی یکی از دخترها را به خودکشی سال گذشته مادرش مرتبط می‌کند در حالی که اصلاً نمی‌داند تاریخ و دلیل فوت مادر "ع" چه زمانی است!

چالش این کشور مسئولی است که شنیده‌هایش -درست یا غلط- را بدون هیچ تحقیقی از تریبون رسانه به عنوان حقیقت بیان می‌کند! و برای پاسخ به یک آسیب اجتماعی آسان‌ترین راه را انتخاب می‌کند؛ کسی که مرده مقصر است! چالش این کشور مسئولانی است که به نظر می‌رسد اطلاعاتشان برای توضیح یک حادثه را از روی شبکه‌های اجتماعی جمع آوری می‌کنند!

مغازه‌دارهای اطراف پل چمران می‌گویند"روزهای اول پس از حادثه، همه نسبت به افرادی که می‌رفتن روی پل حساس شده بودن اما حالا دیگر کمتر توجه می‌کنیم." "ع" و نیلوفر آخرین عابران روگذر چمران نیستند. "روزهای اولی که پل ساخته شد و هنوز نرده‌ها را نصب نکرده بودند، باد شدید موجب شد یک مرد جوان پرت شود پایین، چند روز بعد یک نفر با رنگ مشکی روی پل نوشت، طوفان."

منبع: ایسنا







«مامانم گفت شنیدی دیروز یه دختری توی استخر پرورش نهنگ آبی غرق شده»! این توئیت در فضای مجازی را شاید بتوان عصاره واکنش های چند روزه به خودکشی تلخ دو دختر نوجوان در اصفهان عنوان کرد؛ مخدوش، پراشتباه، حق به جانب و سرگیجه آور!

عصرایران؛ احسان محمدی- «مامانم گفت شنیدی دیروز یه دختری توی استخر پرورش نهنگ آبی غرق شده»! این توئیت در فضای مجازی را شاید بتوان عصاره واکنش های چند روزه به خودکشی تلخ دو دختر نوجوان در اصفهان عنوان کرد؛ مخدوش، پراشتباه، حق به جانب و سرگیجه آور!

دو دختر نوجوان در اصفهان با پریدن از روی یک پل اقدام به خودکشی کردند. 15 و 16 ساله. یکی از آنها جان باخت و دیگری به شدت صدمه دید. یک بار دیگر به سن این دو دختر نگاه کنید. 15 و 16 سال. خودکشی؟ هنوز برای این کار خیلی جوان بودند. اگر این همه شتاب نمی کردند زندگی مثل ما بارها آنها را می کُشت، زنده می کرد، اشک و لبخند می بخشید و ...

این نخستین خودکشی در ایران نیست. چند روز پیش آماری منتشر شد که نشان می داد استان ایلام(کم جمعیت ترین استان کشور) در سال 1395 رکوردار خودکشی در کشور شده است. استانی که بیشترین خودسوزی را به نام خودش ثبت کرده است. اما چرا دو دختر نوجوان با هم دست به خودکشی زدند؟

نخستین خبرها از زبان یک مقام مسئول در خصوص این حادثه این بود: «این دو نوجوان قبل از پرت‌کردن خود توسط یک دستگاه ضبط‌صوت، با خانواده خود خداحافظی کرده و علت این کار را انجام بازی آنلاین نهنگ آبی در فضای مجازی اعلام کرده‌اند. نوجوان مجروح شده نیز در صحبت‌های کوتاهی اعلام کرده که تحت‌تأثیر این بازی دست به این اقدام زده است.»

 تمام خبرگزاری ها همین را منتشر کردند. اینکه بالاخره «نهنگ آبی» از روسیه به ایران رسید و اینجا هم قربانی گرفت. کارشناسان و تحلیلگران به تفسیر این بازی پرداختند. خانواده ها را سرزنش کردند که مراقب نوجوان هایشان نبوده اند. شبکه های مجازی مورد شماتت قرار گرفتند که اگر تا دیروز ابزار فسق و فجور بودند حالا وسیله خون بازی شده اند و ....

نهنگ آبی کیلویی چند؟

اما روز بعد محمد جواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات در برنامه تلویزیونی درباره چالش نهنگ آبی گفت: خودکشی‌های انجام شده در اصفهان هیچ ربطی به بازی نهنگ آبی ندارد و مسائل خانوادگی باعث مرگ این دو نوجوان اصفهانی شده است.

وی تاکید کرد: تا امروز نهنگ آبی در ایران باعث خودکشی هیچ فردی نشده اما ممکن است در آینده این چالش در ایران تلفاتی داشته باشد. پلیس فتای اصفهان  با توجه به مشاهدات اطرافیان این دو دختر نوجوان از جمله استفاده زیاد از موبایل و ایجاد خط‌هایی روی دستان خودشان، دچار سوتفاهم شده و دلیل مرگ را نهنگ آبی اعلام کردند در حالیکه این خبر تکذیب می‌شود.

به همین راحتی همه آن تحلیل ها را «باید» از ذهن خارج کنیم. نهنگ آبی نبوده! مشکلات خانوادگی و همان داستان های همیشگی. دو دختر نوجوان در 15 و 16 سالگی تصمیم گرفتند به زندگی شان خاتمه دهند. لابد اصلاً اتفاق عجیبی نیست!

اصرار ندارم که این ماجرا را گردن نهنگ آبی بیندازم. اگر اینطور باشد استان ایلام، اقیانوس محل زندگی نهنگ آبی است که به سرزمین خودکشی جوان ها تبدیل شده است. خودکشی موضوع بسیار پیچیده ای است که با یک تأیید و تکذیب یا مقصر کردن یک بازی اینترنتی و انداختن آن گردن جانورهای مجازی و واقعی پنهانش کرد. اما شیوه خبرپراکنی و انتشار جزئیات و اطلاع رسانی برخی از مسئولین به شدت آزاردهنده است.

یاد روزی می افتم که چند داعشی به مجلس حمله کردند و برخی از مسئولان گفتند تروریست ها با «چادر زنانه» وارد مجلس شده اند و یک زن عضو گروه مسئول دادن «سرویس جنسی به تروریست ها»  بوده. دو خبری که بعد تکذیب شد. دستکم در مورد اظهارنظر نخست، انتشار فیلم ها نشان داد که آنها با لباس عادی آمدند و هیچ خبری از چادر نبود! گوینده آن خبر در آن لحظات بحرانی دقیقاً با چه هدفی این کار را کرد؟ خیرخواهی؟ نشان دادن پیچیدگی عملیات؟ آرام کردن فضای روانی جامعه؟ احساس تکلیف؟ ... کسی بعدتر او را بازخواست کرد که به چه حقی و با چه اختیاری اطلاعات غلط به مردم داده است؟

بیان مسائلی از این دست تنها باعث مخدوش شدن اعتماد مردم می شود و آنها حتی خبرهای درست و حقیقی را هم با تردید دنبال خواهند کرد. اصلاً چه اصراری وجود دارد وقتی هنوز چیزی در مورد جزئیات خودکشی نمی دانیم فوراً پای نهنگ آبی را وسط بکشیم که روز بعد آن را انکار کنیم؟ این تکذیب های مکرر باعث شده که برخی از مردم بگویند هرچیزی در این کشور از سوی مسئولین تکذیب شد، حقیقت دارد!

سخن کوتاه اینکه کسی حق ندارد افکار عمومی را با انتشار اخبار مخدوش و بعد تکذیب بیهوده آنها متلاطم کند. برای حرف زدن و اظهارنظر این همه شتاب نکنیم. اجازه بدهیم از طریق کانال های رسمی، به صورت مدیریت شده، قطره چکانی اما درست اطلاعات منتشر شود.

یکی از اتهاماتی که به برخی از روزنامه نگاران وارد می شود «نشر اکاذیب» است، برخی بابت آن تاوان هم داده اند، آیا انتشار اخبار غیرواقعی از سوی مسئولان ایرادی ندارد یا گناه ناخوب است و از علما ناخوب تر؟!









نگاهی به ابتکار جالب برزیل برای مقابله با چالش نهنگ آبی/ به جای زباله محیط زیست بودن، عشق و محبت را گسترش دهید!/"نهنگ صورتی" بازی رقیبی که 300 هزار نفر را جذب خود کرده است
در همین راستا در کشور برزیل برای مقابله با چالش نهنگ آبی چالشی تحت عنوان نهنگ صورتی- Pink Whale و در زبان پرتغالی Baleia Rosa - ابداع شده است. در چالش نهنگ صورتی که در واقع آلترناتیو چالش نهنگ آبی به شمار می‌رود افراد به انجام اقدامات سخاوتمندانه تشویق می‌شوند تا از این طریق در زندگی روزمه شخص شرکت کننده شادی ایجاد شود.
گروه بین‌الملل-رجانیوز: تائید دخیل بودن چالش نهنگ آبی در خودکشی دو دختر اصفهانی نام این چالش را بیش از پیش بر سر زبان‌ها انداخت. سردار معصوم بیگی،فرمانده ناجای اصفهان در اظهارات خود پیرامون این حادثه گفت:« این دو نوجوان پیش از سقوط از پل، با دستگاه ضبط صوت، با خانواده خود خداحافظی کرده و علت این کار را بازی آنلاین نهنگ آبی در فضای مجازی اعلام کرده اند.»
 
به گزارش رجانیوز نهنگ آبی چالشی 50 مرحله‌ای است که توسط فردی به نام فیلیپ بودکین- Philipp Budeikin – طراحی شده است که  که فرد شرکت کننده در هر مرحله از آن میبایست چالش هایی را که اپراتور سایت این چالش برای او تدارک دیده، انجام بدهد. برای مثال در یک مرحله، رابط سایت به بازی کننده فرمان میدهد که با اشیاء برنده بر روی بدن خود جراحت ایجاد کرده و عکس آن را ارسال نماید؛ اگر شرکت کننده این مرحله را با تایید رابط خود در سایت پایان بدهد در ادامه هم با چالش های خطرناکتری که عمدتا شامل «خودآزاری» است، فرد شرکت کننده در مرحله آخر باید دست به خودکشی بزند. 
 
 
سازنده این چالش در گفت‌وگو با رسانه‌های روسی اعلام کرده است که قربانیان او زباله‌های زیست محیطی هستند و او می‌خواهد جامعه را از آن‌ها پاک‌سازی کند!
 
در ایران تاکنون رسانه‌های جمعی تلاش کرده‌اند تا با هشدار از عواقب این چالش، جوانان و نوجوانان را از اجرای آن بازدارند اما کشورهای دیگر روش دیگری را برای مقابله با آن تدارک دیده‌اند. این روش هرچه بطور کامل مورد تائید نیست اما می‌توان آن را ابتکاری جالب توجه و موثر دانست.
 
در همین راستا در کشور برزیل برای مقابله با چالش نهنگ آبی چالشی تحت عنوان نهنگ صورتی- Pink Whale و در زبان پرتغالی Baleia Rosa  - ابداع شده است. در چالش نهنگ صورتی که در واقع آلترناتیو چالش نهنگ آبی به شمار می‌رود افراد به انجام اقدامات سخاوتمندانه تشویق می‌شوند تا از این طریق در زندگی روزمه شخص شرکت کننده شادی ایجاد شود. این چالش نیز همانند نهنگ آبی 50 مرحله را برای شرکت کنندگان خود در نظر گرفته است و در آن وظایف و احساسات مثبت را برای فرد در نظر گرفته که برخی از آن‌ها عبارتند از: با ماژیک بر روی پوست یک نفر بنویس که چقدر دوستش داری، عذر خواهی کن یا کسی را ببخش، به طور غیرمنتظره به پدر و مادر و بقیه خویشاوندان خود بگو که چقدر آن ها را دوست داری. آخرین مرحله این چالش نیز شامل کمک فرد شرکت کننده به انسان، حیوان و یا سازمان است.
 
 
 نکته جالب توجه آن‌جا است که این چالش به ظاهر ساده با استقبال زیادی رو به رو شده است چنان‌که بیش از 300 هزار فالور در فیس بوک و 40 هزار فالور در اینستاگرام آن را دنبال می‌کنند.
 
 
ایجاد کنندگان نهنگ صورتی قصد خود را از ایجاد این چالش را ترویج عشق و محبت اعلام کردند و گفته‌اند که می‌خواهند اثبات کنند که اینترنت می‌تواند برای گسترش عشق و محبت به کار رود. 
 
 
گفتنی است که این بازی بر روی وب سایت‌ها و در قالب اپ‌های موبایل به زبان انگلیسی، اسپانیایی و پرتغالی نیز وجود دارد.







حال «نیلوفر» رو به بهبود است و صبح چهارشنبه عمل موفقیت آمیزی روی پاهایش انجام شده است.

با گذشت چند روز از ماجرای خودکشی جنجالی دو دختر نوجوان اصفهانی، هنوز اخبار و حواشی این ماجرا تکاندهنده فروکش نکرده و گمانه زمانی‌های مختلف در این باره ادامه دارد.

دختر نوجوان اصفهانی: قصدخودکشی نداشتم، قصدنجات دوستم را داشتم که پرت شدمبه گزارش عصر ایران به نقل از روزنامه ایران، برخی مسئولان، ابتدا این خودکشی را به چالش «نهنگ آبی» ارتباط دادند و برخی هم این فرضیه را رد کردند. با این حال دکتر اسدبیگی -رئیس اورژانس اجتماعی بهزیستی کشور- به‌صراحت گفت که شواهد نشان می‌دهد خودکشی دو دختر نوجوان اصفهانی هیچ ارتباطی به بازی یا چالش نهنگ آبی ندارد.

وی دیروز درباره آخرین جزئیات این ماجرا گفت: «همان طور که پیش‌تر هم گفتم این خودکشی هیچ ارتباطی با نهنگ آبی ندارد و مددکاران ما در اصفهان به‌طور جدی این مسأله را پیگیری کرده‌اند. خوشبختانه حال «نیلوفر» -دختر نجات یافت- رو به بهبود است و صبح چهارشنبه عمل موفقیت آمیزی روی پاهایش انجام شده است.»

وی افزود: «وی در نخستین اظهاراتش بیان کرده، قصد خودکشی نداشته و برای نجات دوستش جلو رفته که ناخواسته سقوط کرده است. همچنین پس از پیدا شدن علائم خاص روی بدن دختر فوت شده شایعاتی مطرح شد و این زخم‌ها را به بازی یا چالش خاصی ربط دادند. اما واقعیت این است که خراش‌های روی دست‌های نوجوان جانباخته به خاطر تلاش ناکام وی برای خودکشی در گذشته بوده است.»

اسدبیگی با توصیه‌ای به خانواده‌ها گفت: «امیدوارم خانواده‌ها به بهداشت روانی فرزندانشان توجه بیشتری داشته باشند و جو صمیمی تری را در خانه ایجاد کنند. چه بسا بسیاری از اتفاقات ناگوار مشابه، به خاطر ارتباط نادرست میان والدین و فرزندان رخ می‌دهد. ضمن اینکه امیدوارم بزودی طرح مددکار اجتماعی در مدارس اجرا شود تا مددکاران و مشاوران متخصص نوجوانان را در همان محیط آموزشی راهنمایی کنند. به طور قطع طرح مددکار اجتماعی می‌تواند در مقابل اقدامات نوجوانان و جوانان عاملی پیشگیرانه باشد.»

رئیس اورژانس اجتماعی بهزیستی کشور در پاسخ به این سؤال که آیا نوجوان نجات یافته از سوی اورژانس اجتماعی مورد حمایت قرار خواهد گرفت یا خیر، گفت: «به‌طور قطع بعد از اینکه این نوجوان به سلامتی جسمی لازم رسید، اورژانس اجتماعی کشور با تمام توان خدمات روانی – اجتماعی را ارائه خواهد داد.»





مرتبط:

- تحلیلی بر نقش امید به آینده در نگاه انتظار و نیازهای کنونی جامعه انسانها



آیا بشر تنها هزار سال وقت دارد؟ /نظر دانشمندان درباره ایده سفر به کرات دیگر در هزار سال آینده

ایده سفر به کرات دیگر در طی هزار سال آینده از سوی برخی دانشمندان مورد نقد جدی قرار گرفته است. آنها می گویند تکلیف حیات پایدار بشر روی زمین باید تا انتهای همین قرن معلوم شود.
عصر ایران - "استفان هاوکینگ" دانشمند فیزیکدان و کیهان شناس مشهور بریتانیایی معتقد است بشر حدود هزار سال برای زیستن روی زمین فرصت دارد و پس از آن و به دلیل عدم امکان زیست روی کره زمین، باید به فکر تسخیر دیگر سیاره ها و مهاجرت به فضا باشد.

از زمانی که هاوکینگ این نظر خود را در جریان یک سخنرانی در دانشگاه آکسفورد بریتانیا مطرح کرد، این دیدگاه او بسیار مورد بحث و نقد قرار گرفته و دانشمندان حوزه های مختلف زیستی و جغرافیایی و محققان برجسته جهان درباره دیدگاه این دانشمند بریتانیایی نطرات مختلفی ارایه داده اند.

وب سایت مجله علمی " لایو ساینس" این نظرات را در قالب گزارشی به بحث و بررسی گذاشته است.

با امکانات و فناوری های موجود بشر امکان مهاجرت دستکم نسل هایی از نوع بشر به یک سیاره دارای شرایط اقلیمی همچون کره زمین مقدور نیست، پروژه هایی برای مهاجرت کلونی های محدود انسانی به سیاراتی همچون مریخ در دست اجراست اما پرواضح است که به دلیل نبودن اکسیژن در سطح این سیاره امکان زیستن در آن تنها در شرایط ویژه ای برای عده ای محدود از نسل بشر امکان دارد، وانگهی هنوز این پروژه در حد تئوری و کارهای ابتدایی اجراییست و امکان تحقق آن در دهه های آتی معلوم خواهد شد.

کارشناسان معتقدند خطرهایی که هاوکینگ درباره انقراض نسل بشر طی هزار سال آینده به آنها اشاره می کند، از جمله تغییرات اقلیمی،سلاح های هسته ای و ویروس های ژنتیک دستکاری شده، خطراتی واقعی برای نوع بشر هستند، اما برخی با پیش بینی او درباره بازه زمانی هزار ساله برای انقراض نسل بشر در روی زمین موافق نیستند.

"جان استرمن" مدیر پروژه "ابتکار پایداری" در دانشگاه "ام آی تی" آمریکا در این باره در مقاله ای تحت عنوان " 10 راه نابودی کره زمین" نوشته است:" در حالی که من به نظرات استفان هاوکینگ عمیقا احترام می گذارم فکر می کنم حدس زدن روی اینکه چه زمانی تا انقراض نسل "همو سیپین ها" طول می کشد را احمقانه می دانم. اینکه ما آیا زنده می مانیم و به روند رشد ادامه می دهیم و یا به سمت هرج و مرج می رویم مساله پیش بینی پذیری نیست، بلکه تصمیمی است که باید بگیریم."

اگر روند تغییرات اقلیمی ادامه یابد می تواند منجر به بالا رفتن سطح اصطکاک میان گونه های بشر روی زمین شود.

"شان مارشال" استاد جغرافیا و محقق تغییرات اقلیمی در دانشگاه "کلگری" کانادا معتقد است:" با ادامه روند تغییرات اقلیمی کمبود آب و آذوقه در برخی مناطق حتمی خواهد بود و در صورت ترکیب این موضوع با بالا آمدن سطح آب اقیانوس ها، این مساله منجر به مهاجرت های گسترده انسانی از مکانی به مکان دیگر خواهد شد؛ به نحوی که مهاجرت کنونی آوارگان جنگی خاورمیانه در مقایسه با آن هیچ است.

جان استرمن در مصاحبه با "لایو ساینس " گفت:" نوع بشر هم اکنون با تضعیف منابع طبیعی و تخریب محیط زیست به بقای خود ادامه می دهد. برآورد موسسه غیر انتفاعی "ردپای جهانی" نشان می دهد بشریت منابعی به اندازه 1.5 برابر زمین را همه ساله مصرف می کند و اساسا این میزان منابع هر ساله از حساب منابع کره زمین برداشت می شود؛ با این وجود پایداری نسل بشر روی زمین نمی تواند دوام هزار ساله داشته باشد."

او افزود:" تکلیف این مشکل نه تنها در هزار سال آینده بلکه باید در همین قرن معلوم شود؛ اینکه ما در همین قرن بتوانیم جلوی روند تغییرات اقلیمی را گرفته و راهی برای زیست و بقا با منابع محدودمان در روی زمین، پیدا کنیم."

"امانوئل وینسنت" استاد و محقق دانشگاه کالیفرنیا آمریکا و بنیانگذار سازمان "بازخورد تغییرات اقلیمی" خواستار تصویب و اعمال تصمیمات پایدار برای جلوگیری از روند تغییرات اقلیمی شده است.

او به "لایو ساینس" می گوید:" باید به مردم یادآوری کرد که یک نفر نمی تواند پیش بینی کند که در هزار سال آینده نسل بشر در اثر فاجعه ای در روی زمین نابود خواهد شد. آنچه هاوکینگ می گوید بر اساس این فرض و حدس است که ممکن است این اتفاق در  هزار سال آینده بیفتد و او بر این اساس احتمال انقراض را بالا می داند. من با وجودی که این احتمال را می دهم اما می خواهم تاکید کنم که این احتمال در درجه اول بستگی به این دارد که چگونه ما به عنوان"جامعه بشری" می توانیم از تحقق چنین نتیجه فاجعه آمیزی جلوگیری کنیم."

به گفته وینسنت در حال حاضر علایم هشدار دهنده ورای موضوع گرم شدن زمین است. حدود نیمی از گونه های جانوری زمین در 50 سال گذشته از بین رفته اند. وضعیت به قدری جدی است که به نظر برخی دانشمندان، کره زمین هم اکنون در نیمه راه تجربه ششمین انقراض کامل خود است.

"جان استرمن" درباره ایده سفر به کرات دیگر که از سوی هاوکینگ مطرح شده ، می گوید:" هر کس که به فکر ایده سفر به کرات دیگر برای جلوگیری از انقراض نسل بشر است به نظر من زیادی فیلم های سری جنگ ستارگان تماشا کرده است. ما باید یاد بگیریم که چطور می توانیم به حیات پایدار در روی کره زمین دست یابیم و برای این آموختن به هیچ وجه زمان زیادی نداریم."
استفان هاوکینگ
 
آیا بشر تنها هزار سال وقت دارد؟ /نظر دانشمندان درباره ایده سفر به کرات دیگر در هزار سال آینده

پیوندهایی به مطالب آموزشی مهندسی عمران


- وبسایت نگین عمران:   مطالبی در حوزه مهندسی و ساخت و ساز، برای مهندسین و علاقمندان به صنعت ساخت و ساز

neginomran.com

ژاپنی‌ها برای نجات از زلزله خانه‌های اسفنجی می‌سازند (+عکس)

ژاپنی‌ها برای نجات از زلزله خانه‌های اسفنجی می‌سازند (+عکس)در ژاپن خانه‌های جدید و غیرمعمولی برای نجات مردم از پیامدهای ناگوار زمین لرزه ساخته شده است.

به گزارش ایسنا، در ژاپن خانه‌هایی از جنس بلوک‌های بسیار سبک ساخته‌اند که در صورت وقوع زمین لرزه با حرکات گسل‌ها به آرامی جابجا شده و روی صاحب آن آوار نخواهد شد.

این خانه‌ها که شبیه به خانه‌های شهرهای کارتونی هستند در عرض یک روز ساخته می‌شوند. دیوارهای خانه با مایع مخصوص و ضد حریق بنا می‌شود و روی آن را رنگ می‌زنند.

به گزارش اسپوتنیک، پنوپلاست یا مواد قابل ارتجاع که در ساخت این خانه‌ها استفاده می‌شود، نه دچار زنگ زدگی و نه خوردگی می‌شود. این ماده عایق بسیار مناسب حرارتی است و به همین خاطر عمر ساختمان‌هایی که با این ماده ساخته می‌شوند به ۳۰۰ سال نیز می‌رسد. همچنین قیمت یک خانه استاندارد به مساحت ۴۵ متر مربع با سقف سه متری تقریبا ۳۰ هزار دلار است. 
منبع: ایسنا