واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

چند رهنمود از جناب آیت الله بهجت

رهنمود ویژه آیت الله بهجت برای تشرف به محضر ولی عصر(عج) (از شبکه خبر)

در یکی از دیدارهایم با آیت الله بهجت(ره) به ایشان عرض کردم که نقل شده که امام خمینی(ره) در جوانی، همراه با سید محمدصادق لواسانی با شیخ حسنعلی نخودکی دیداری داشته اند و ایشان به وی دستورالعملی داده است که پس از هر نماز واجب سه بار سوره توحید بخواند.

کتاب «زمزم عرفان» با موضوع و محوریت زندگی حضرت آیت الله محمد تقی بهجت(ره) به همت آیت الله محمدی ری شهری در 523 صفحه از سوی انتشارات دارالحدیث تجدید چاپ شده که یادنامه ای خواندنی و ارزشمند درباره مرجع و عارف بزرگوار، آیت الله بهجت(ره) است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، محمد محمدی ری شهری در مقدمه کتاب، درباره روند شکل گیری این مجموعه نوشته است: «واگذار شدن نمایندگى رهبرى در حج در اوایل سال 1370، ایجاب مى ‏کرد که براى بهره‏ گیرى هرچه بیشتر از مراسم سیاسى ـ عبادىِ حج و برگزارى هرچه بهتر آن، از انفاس قدسى آیت الله بهجت، در این سفر، توشه برگیرم، بدین منظور از آن تاریخ، هر ساله پیش از عزیمت به سوى خانه خدا و پس از بازگشت از سفر، معمولاً به محضر ایشان شرفیاب مى ‏شدم و از رهنمودهاى ایشان در زمینه ‏هاى مختلف، بهره مى ‏بردم.»به گفته وی در دیدارهایی با آن عالم برجسته،ایشان مطالب متنوّعى  درباره قرآن، حدیث، فقه، اصول، اخلاق، عرفان، کشف و کرامات علماى سلف، حج و سرپرستى حجّاج، امام خمینى(ره) و انقلاب اسلامى و برخى امور سیاسى بیان مى‏‌فرمود.

ری شهری اضافه می کند: ایشان همچنین گاه رهنمودهاى خاصی درباره برخى اذکار و اعمال داشتند، که این جانب، شمارى از برجسته ‏ترین مطالب ایشان را، گاه در محضر ایشان و گاهى پس از آن، یادداشت می کردم. مجموعه این یاد داشت‏ ها در قالب این کتاب براى بهره‏ گیرى بهتر علاقه مندان به این مباحث، در چهار بخش جمع بندی رهنمودها، گفتگو با فرزند ایشان، متن یادداشت های مولف و شرح حال مختصری از کسانی که نامشان در کتاب آورده شده، تدوین شده است وعلاقمندان می توانند با بهره گیری و الگوبرداری از این کتاب خود را به آن الگوى کامل نزدیک کنند.

بخش نخست کتاب متشکل از 10 فصل قرآن، فقه و اصول، ارزش های اخلاقی و عملی، فلسفه و عرفان، کشف و کرامات، حج و سرپرستى حجّاج، امام خمینى و انقلاب اسلامى، سیاست و رهنمودهاى ویژه است.

در بخش دوم نیز متن یادداشت‏ هاى مؤلف از سخنان ایشان، در طول سال‏هاى 1370 تا 1387 و در بخش چهارم نیز شرح حال مختصرى از بیشتر  کسانى که در متن کتاب، ازآنها یاد شده، ارائه شده است. ارائه زندگى نامه‏ مختصری از آیت الله بهجت(ره) از بخش های دیگر این کتاب است.

در بخش هایی از فصل دهم کتاب می خوانیم:


برای آرامش دل
از آیت الله بهجت(ره) پرسیدم: کدام ذکر برای آرامش دل موثرتر است؟ فرمودند «احساس حضور خدا در همه حال، همه مسائل را حل می کند.»
یکی دیگر از بزرگان می‌فرمود: دست راست را روی قلب نهادن و قرائت سه بار سوره انشراح، برای آرامش دل، مفید است.

 

برای رسیدن به تمرکز
آیت الله بهجت (ره) از کسی نقل کردند که در وادی السلام نجف، در کنار مرقد حضرت هود و حضرت صالح، پیرمردی را دیدم که نشسته و دست هایش را به حالت خاصی گذاشته است. پرسیدم چرا چنین کرده؟ اطرافیان پاسخ دادند که وی برای تحصیل تمرکز، چنین ریاضت می کشد.
ایشان در ادامه افزودند: نیازی به این کارها نیست. همین که انسان توجه پیدا کند که {خداوند} محیط بر همه چیز است، کافی است «اولم یکف بربک انه علی کل شی شهید/ الا انهم فی مریه من لقاء ربهم الا انه بکل شیء محیط» فصلت. آیه 53 و 54
مطلب تا این حد سهل و آسان است: «و هو معکم این ما کنتم» حدید آیه 4

 

برای تشرف به محضر ولی عصر(ع)
در یکی از دیدارها از ایشان دستورالعملی برای تشرف به محضر امام عصر(ع) خواستم. ابتدا نفرمودند. عرض کردم که گویا شما به فلانی، دستورالعملی داده اید! فرمودند: آری.تقاضا کردم که در صورت امکان بفرمایید.

فرمودند: ماهی که نخستین روز آن جمعه باشد، بعد از نافله صبح و نماز صبح، در اول وقت، 256 بار آیه نور را خواندن تا پانزده روز. پس از آن تا پانزده روز دیگر، 256 بار گفتن ذکر «لا اله الا الله»...
آیت الله بهجت افزودند: این ختم از شیخ عباسعلی قزوینی واعظ از شاگردان میرزا حبیب الله رشتی نقل شده...

اینجانب پس از پایان مطلب از آیت الله بهجت(ره) پرسیدم که آیا شما این ختم را گرفته اید؟
در پاسخ اشاره کردند که: نپرس!

 

* در یکی از دیدارهایم با آیت الله بهجت(ره) به ایشان عرض کردم که نقل شده که امام خمینی(ره) در جوانی، همراه با سید محمدصادق لواسانی، در مشهد با شیخ حسنعلی نخودکی دیداری داشته اند و ایشان به وی دستورالعملی داده که بعد از هر نماز واجب سه بار توجید بخواند و سه بار صلوات بفرستد و سه بار آیه «و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شیء قدرا» (سوره طلاق، آیه دوم) را بخواند. آیا این مطلب صحیح است؟
ایشان ضمن تایید اصل مطلب فرمودند: دوست همراهشان آقای سید احمد زنجانی بوده نه سید محمدصادق لواسانی.

 

* آیت الله بهجت در دو دیدار به اینجانب توصیه کردند که این دعا را در هر صبح و شام ترک نکنم:
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی دِرْعِکَ الْحَصِینَةِ الَّتِی تَجْعَلُ فِیهَا مَنْ تُرِیدُ...
فرمودند به دیگران هم توصیه کنید بخوانند.

 

* فرمودند: فردی از کسی، کیمیا خواسته بود. گفته بود: بگو اللهم اغننی بحلالک عن حرامک؛ اما راست بگو.(یعنی: خدایا! با حلال خودت، مرا از حرام هایت بی نیاز کن.)

نشانه‌های قیام امام زمان (ع) و مشخص نبودن زمان ظهور

نشانه‌های قیام و مشخص نبودن زمان ظهور (از تبیان)

شعر انتظار ، شعر حضور تا ظهور

بر اساس برخی از احادیث مهدویت، ظهور حضرت مهدی(عج) را نمی‌توان به زمان خاصی محدود کرد؛ بلکه در همه وقت، احتمال ظهور وجود دارد و این مطلب با علایم ظهور نمی‌سازد.

در این مقاله، ابتدا این احادیث مطرح می‌شوند و سپس به جمع میان آن‌ها و نشانه‌های ظهور می‌پردازیم.

اول. روایاتی که به مؤمنان توصیه می‌کنند باید پیوسته و در هر صبح و شام، منتظر گشایش باشند. برای مثال، امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: «… تَوَقَّعُوا الفَرَج صَباحاً و مَسَاءا؛(1) هر صبح و شام منتظر گشایش باشید».

دوّم. احادیثی که ظهور امام زمان(عج) را ناگهانی مطرح می‌کنند. چنانچه‌ امام علی بن موسی الرضا علیه السلام فرمود:« به پیامبر گرامی اسلام گفته شد: ای رسول خدا، قائم از ذرّیه شما چه وقت خروج می‌کند؟ رسول خدا فرمودند: «مَثَلُهُ مَثَلُ السّاعَةِ لایُجَلِّیها لِوَقْتِهَا إِلّا هُوَ… لَاتَأتِیکُم إِلا بَغْتَةً؛(2) زمان خروج قائم اهل بیت علیهم السلام مانند زمان قیامت است که وقتش را جز خداوند نمی‌داند… و آن مگر به صورت ناگهانی نمی‌آید».

سوّم. روایاتی که طبق آن‌ها امر ظهور حضرت مهدی(عج) در یک شب اصلاح خواهد شد. برای مثال، رسول خدا(ص) فرمودند: «المهدی منّا اهل‌البیت یصلح الله له امره فی لیلة؛(3) مهدی از ما اهل‌بیت است و خداوند امرش را در یک شب درست می‌کند.

چهارم. احادیثی که مشخص کنندگان زمان ظهور را تکذیب می‌کنند. مثلاً وقتی فضیل بن یسار از امام محمد باقر علیه السلام پرسید:‌ آیا برای این امر (ظهور) وقت مشخصی است؟ امام در پاسخ سه بار فرمود: «کذب الوقاتون» و در حدیثی دیگر امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: «کذب الوقاتون و هلک المستعجلون و نجا المسلمون؛(4) تعیین کنندگان وقت، دروغ گفتند و عجله کنندگان هلاک شدند و تسلیم شدگان نجات یافتند».


شبهه: بر اساس این احادیث، نشانه‌های قیام قائم آل محمد علیهم السلام به دلیل تعیین کردن وقت و تدریجی بودن وقوعشان، در امر ظهور حضرت مهدی(عج) نمی‌توانند جایگاهی داشته باشند. زیرا این امر با مشخص نبودن زمان ظهور و ناگهانی بودن و تکذیب مشخص کنندگان وقت برای ظهور نمی‌سازد.

 

برای پاسخ به این شبهه، چند فرض بیان می‌شود و در ضمن آن‌ها به این اشکال پاسخ داده می‌شود.

فرض اوّل: مراد از تعیین وقت برای ظهور، مشخص کردن سال ظهور است؛ اما ماه و روز ظهور، می‌تواند مشخص باشد. در هیچ یک از علایم قیام، سال ظهور حضرت مهدی(عج) مشخص نشده است و کسی نمی‌داند در چه سالی، امر ظهور رخ خواهد داد. به عبارت دیگر، علایم قیام به صورت دقیق و مشخص، وقتی برای ظهور مشخص نمی‌کنند؛ در حالی که مراد از توقیت، مشخص کردن وقت دقیق، مثلاً پنجاه سال دیگر است(5). این پاسخ، گرچه مشکل توقیت را نسبت به سال پاسخ می‌دهد، امّا ناگهانی بودن امر ظهور را پاسخ نمی‌دهد.

فرض دوّم: در برخی روایات، کلمه «فرج» آمده است که به معنی گشایش است و می‌تواند مقصود از آن، هر نوع گشایشی برای مؤمنان باشد و اختصاصی به امر ظهور ندارد. این پاسخ، گرچه دسته‌ای از احادیث را توجیه می‌کند و جواب می‌دهد؛ ولی روایت‌های دیگر بی‌پاسخ می‌ماند.

فرض سوم:‌ اصلاح امر حضرت مهدی(عج) در یک شب و ناگهانی بودن ظهور را می‌توان با نشانه‌های قیام جمع کرد و آن اینکه علامت‌های متصل به قیام را جزئی از فرایند ظهور حضرت مهدی(عج) دانست؛ به عبارت دیگر، نشانه‌های متصل به قیام ـ که به فاصله اندکی از قیام حضرت روی می‌دهد ـ جزئی از فرایند ظهور است.

در نتیجه می‌توان گفت: ظهور حضرت مهدی(عج) با اعلام نام مبارکشان از آسمان آغاز می‌شود و زمینه‌های قیام در روز دهم محرم فراهم می‌گردد.

«عصر ظهور»

به نظر می‌رسد بهترین پاسخ، جواب سوم باشد که در آن، هم ناگهانی بودن ظهور و هم، مشخص نبودن وقت ظهور به شکل مناسبی با علایم قیام حضرت مهدی(عج) جمع شده است.

در برخی کتب، این مبحث کاملاً تشریح شده است(6).

ب.نمادین معرفی کردن نشانه های قیام

تعدادی از نویسندگان، برخی نشانه‌های قیام حضرت مهدی(عج) را نمادین دانسته‌اند. به عبارت دیگر، درباره واقعی یا نمادین بودن نشانه‌های ظهور، دو دیدگاه وجود دارد.

اول. علامات قیام، واقعی و غیر نمادین هستند و آنچه در روایت‌های اسلامی مطرح شده است، به همان صورت، واقع می‌شوند.

دوّم. نشانه‌های قیام، نمادین هستند و مراد از بیان آن‌ها در احادیث، عین مطالب طرح شده نیست.

به عنوان مثال، در مقاله‌ای، «ندای آسمانی» نمادین معرفی شده است. در این نوشتار آمده است: «گرچه پدیدار شدن ندای آسمانی، به گونه معجزه، مانعی ندارد، ولی تحقق آن به طور طبیعی هم امکان دارد و لزومی ندارد که آن را پیچیده و حمل بر معجزه کنیم. در عصر صدور این روایات، پیش‌بینی چنین حوادثی، فوق‌العاده عجیب و تحقق عادی آن، غیر ممکن می‌نموده، ولی در جهان امروز، واقع شدن چنین پدیده‌ای امری بسیار طبیعی و عادی است. با استفاده از ماهواره و ابزارهای پیشرفته صوتی و تصویری، فرستنده‌های قوی و مدرن تلویزیونی، رادیویی و وسایل و ابزار پیشرفته قوی که امکان دارد در آینده به کار گرفته شود، به آسانی و همزمان می‌توان فریاد حق را به گوش همه جهانیان رساند. بر این اساس، منظور از جبرئیل که در برخی روایات آمده، سخن‌گوی حق و مراد از شیطان، سخن‌گوی باطل است. امروز استکبار جهانی با استفاده از همین ابزار در گمراهی مردم و ادامه سلطه خویش بهره می‌برد و سرسختانه مردم را به حمایت از باطل دعوت می‌کند».(7)

در پاسخ می‌توان گفت: با توجه به جنبه‌های مختلف احادیثِ «صیحه و ندای آسمانی» در می‌یابیم که گرچه ندای آسمانی، حالت عادی و طبیعی ندارد و معجزه ارتباطی محسوب می‌شود (چون همگان با زبان مادری و به صورت یکسان می‌شنوند که جبرئیل امین علیه السلام حضرت مهدی(عج) را با نام و نسب معرفی می‌کند)(8) ولی غیر عادی بودن آن دلیل نمی‌شود که ما آن را نپذیریم؛ زیرا اوّلاً صدایی با چنان محتوا و خصوصیات، که گفته شده توسط جبرئیل امین علیه السلام بلند می‌شود، نمی‌تواند حاصل انفجار یا صداهای مانند آن باشد. و ثانیاً گرچه روش حجّت‌های الهی در تبلیغ و اجرای دین به صورت عادی و طبیعی بوده است، ولی برای اثبات حقانیت خود از معجزاتی نیز سود می‌بردند و این معجزات در همه ادیان الهی مطرح و ثابت شده است. امام مهدی(عج) نیز برای شناساندن خود به جهانیان و اثبات حقانیت خویش نیازمند این معجزه ارتباطی است.

فضیل بن یسار از امام محمد باقر علیه السلام پرسید:‌یا برای این امر (ظهور) وقت مشخصی است؟ امام در پاسخ سه بار فرمود: «کذب الوقاتون» و در حدیثی دیگر امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: «کذب الوقاتون و هلک المستعجلون و نجا المسلمون؛(4) تعیین کنندگان وقت، دروغ گفتند و عجله کنندگان هلاک شدند و تسلیم شدگان نجات یافتند

درباره سفیانی نیز فرضیه نمادین مطرح شده است و برخی آن را یک جریان انحرافی که با اندیشه مهدویت و ارزش‌های آن مخالف است، دانسته‌اند. ولی این کلام با مجموعه روایاتی که نام، نسب، وضعیت جسمانی و اقدام‌های سفیانی را ذکر و او را یک انسان معرفی می‌کنند، سازگار نیست.(9)

ج.تطبیق نشانه های ظهور

عدّه‌ای با خواندن یا شنیدن چند حدیث از نشانه‌های ظهور، آن را بر افراد یا حوادثی تطبیق می‌دهند. تطبیق دادن در صورتی که با دلایل کافی و مستند باشد، اشکالی ندارد؛ ولی این کار، نیاز به تخصص حدیث‌شناسی از جهت سند و دلالت روایات، شناخت تاریخ و آشنایی با افراد و حوادث روز دارد و اینکه نگاه انسان بر اساس آگاهی باشد نه بر پایه خواسته‌های نفسانی. به عبارت دیگر، عدّه‌ای چون می خواهند ظهور هر چه زودتر واقع شود، برخی افراد و حوادث را بدون نگاه عالمانه و با اندک شباهتی به برخی از نشانه‌های ظهور، تطبیق می‌دهند. به عنوان مثال اگر فردی از منطقه شام خروج کرد سریع نمی‌توان گفت او سفیانی است؛ بلکه باید منتظر ماند و ویژگی‌های او را سنجید. اگر تمام خصوصیات و حوادث مربوط به او، چون تسلط بر مناطق شام، فرستادن لشکر به عراق و حجاز، دشمنی‌ با اهل‌بیت علیهم السلام و کشتار شیعیان و خسف سپاه او در سرزمین بیداء رخ داد، آن وقت می‌توان این مورد را بر سفیانی تطبیق داد.

تطبیق بدون دلیل، باعث ایجاد امید کاذب در جامعه می‌شود و به دنبال اتفاق نیفتادن ظهور بعد از این تطبیق، یأس و ناامیدی جای آن را می‌گیرد و چه بسا انسان‌هایی که این تطبیق را باور کرده‌اند، نسبت به اصل ظهور، دلسرد و ناامید و نسبت به روایت‌های اهل‌بیت علیهم السلام دچار شک و تردید ‌شوند.(10)

 

پی نوشت:

1-  غیبت، طوسی، ص457، ح468.

2-  عیون اخبار الرضا، ج2، ص266، باب66، ح35.

3-  کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص184، باب6، ح4.

4-  غیبت، طوسی، ص426، ح413.

5-  برگرفته از تاریخ ما بعد ظهور، ص220.

6-  سفیانی از ظهور تا افول، ص31.

7-  بررسی نشانه‌های ظهور، (چشم به راه مهدیعجل الله تعالی فرجه الشریف)، ص287.

8-  رک: ندای آسمانی، ص86.

9-  رک: سفیانی از ظهور تا افول، ص35.

10-  رک: اندیشه مهدویت و آسیب‌ها، ص55.

بخش مهدویت تبیان


منبع: مرکز مجازی مهدویت

سخنرانی سال 81 آیت الله محمد ناصری درباره ظهور امام زمان (ع)

ظهور نزدیک است (از سایت حوزه)

اشاره:

آیت الله محمد ناصری چهره نام آشنا در محافل مهدوی است، سالهاست که اراداتمندان امام عصر (عج) در شهر اصفهان بر گرد او جمع می شوند و با گوش دادن به بیانات ایشان عطش انتظار و شوق دیدارشان را دو چندان می سازند . متن حاضر سخنرانی ایشان است که در تاریخ 15/5/81 در حسینیه حضرت ابوالفضل (ع) ایراد شده است . نظر به اهمیت نکاتی که در این سخنرانی مطرح شده است، گزیده ای از آن را تقدیمتان می کنیم .

لحظاتی که امروز در خدمتتان هستم چند جمله ای راجع به جوان های ایرانی که زمینه ساز ظهور حضرت بقیة الله هستند صحبت می کنم . دلیل بر این مدعی که جوان های ایرانی زمینه ساز ظهور حضرت بقیة الله هستند آیات متعدد قرآن و روایات متعددی است که از نبی اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) نقل شده است . این روایات را هم اهل سنت نقل کرده اند و هم علمای شیعه . یکی از این آیات، آیه 38 از سوره محمد (ص) است که می فرماید: «و ان تتولوا یستبدل قوما غیرکم » .

مضمون آیه این است: اگر شما پشت کردید، منحرف شدید و احکام اسلام را پشت سر انداختید یک عده در آخرالزمان می آیند و به این احکام و ضوابط الهی عمل می کنند . «و ان تتولوا» اگر شما به اسلام و قرآن و نبی اکرم و ولایت پشت کردید «یستبدل قوما خیرکم » بدل آورده می شود عوض شما یک عده ای غیر شما که آنها هم در همین منظومه زندگی می کنند .

موقعی که این آیه نازل شد عرض شد یا رسول الله آن اشخاصی که بعد از ما می آیند و بدل و عوض ما هستند و آنها به احکام اسلامی می گروند چه کسانی هستند؟ موقعی که این سؤال از نبی اکرم (ص) شد حضرت سلمان پهلوی ایشان نشسته بودند . حضرت دست گذاشتند روی زانوی سلمان و فرمودند: قوم ایشان . سلمان فارسی ایرانی بود . اختلافی است که آیا سلمان اصفهانی بوده است یا اهل شیراز بوده است . این را ما مفصلا در نجف تحقیق کردیم و معلوم شد ایشان اصفهانی بوده اند و از دهات اصفهان . از طرف های زرین شهر و این حدود . حضرت فرمودند که اشخاصی از طایفه این شخص می آیند و دین اسلام را یاری می کنند . بعد حضرت فرمودند: «والذی نفسی بیده لوکان الایمان منوطا بالثریا لتناوله رجال من فارس » ; قسم به آن کسی که جان من در ید و قبضه اوست; یعنی قسم به خدا، قسم به ذات احدیت اگر ایمان در ثریا باشد ایرانی ها به آن دست می یابند و خود را به کمال ایمان می رسانند .

روایت دیگری است از حضرت صادق (ع) می فرمایند: «وان تتولوا یا معشرالعرب یستبدل غیرکم » ; اگر شما عرب ها عمل به وظایف شرعیه نکنید و اسلام را به نحو کمالش نپذیرید یک عده ای بعد از شما در آخرالزمان می آیند و اسلام را بحقیقته می گیرند و عمل خواهند کرد .

در تفسیر المیزان، تفسیر مجمع البیان، تفسیر فخررازی، تفسیر روح البیان و تفسیر ابوالفتوح . ذکر کرده اند که مراد از این که یک عده ای می آیند و اسلام را احیا می کنند و عمل می کنند، جوان های آخرالزمان هستند .

در روایت دیگری است که وقتی آیه نازل شد و فرمود: «و آخرین منهم لما یلحقوا بهم » ; شما که ایمان آوردید یک عده ای در آخرالزمان می آیند و به شما ملحق می شوند، سؤال کردند: یا رسول الله چه کسانی به ما ملحق می شوند . حضرت دست به شانه سلمان گذاشتند و فرمودند که: یک عده ای هستند در آخرالزمان از طایفه این شخص; یعنی ایرانی ها و اصفهانی ها، اینها می آیند و اسلام را یاری می کنند . حضرت فرمودند: اگر ایمان در کهکشان ها باشد عده ای از عجم به آن دست می یابند . حضرت در آن زمان، 1400 سال قبل از این تقریبا، تعریف شما را می کرده است که کنجکاو هستید، ولایتی هستید . حضرت صادق و امام محمد باقر هم همینطور .

آیه دیگر آیه 5 از سوره اسراء است . در این آیه می فرماید: «بعثنا علیکم عبادا لنا اولی باس شدید» ; اگر شما عمل نکنید به احکام الهی یک عده ای بر شما مسلط می شوند و شما را به ضرب و زور وامی دارند که عمل به احکام اسلام کنید . عرض کردند: یا رسول الله! اینها چه کسانی اند که بر ما مسلط می شوند و ما را به ضرب و زور وادار می کنند که ما مسلمان باشیم و عمل به احکام اسلام کنیم؟ حضرت فرمودند: در آخرالزمان عده ای می آیند و از عجم هستند، ایرانی ها هستند .

حضرت صادق (ع) نیز در روایت معتبری فرمودند که: حضرت حق در آخرالزمان قبل از ظهور حضرت بقیة الله عده ای را مهیا می کند و برای سرکوبی یهود می فرستد . قبل از ظهور حضرت بقیة الله حکومت یهود در بین حکومت های اسلامی باید نابود شود . این را امام صادق (ع) فرمودند . آنها چه کسانی هستند که نابود می کنند یهود را؟ ایرانی ها هستند . این هم یک روایت .

عیاشی از امام محمد باقر (ع) روایتی نقل می کند که در آن پرسیده می شود «اولی باس شدید» چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: اینها از اصحاب و انصار امام زمان در آخرالزمان هستند . روایت دیگری است از حضرت صادق (ع) قریب به همین مضمون است . حضرت سه مرتبه قسم خوردند: آن اشخاص که می آیند و اگر ایمان در ثریا باشد به آن دست می یابند و یهود را سرکوب می کنند: «والله هم اهل قم » ; اینها اهل قم هستند .

روایتی نقل شده که مفصل است . این روایت را ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه (جلد دوم، صفحه 184) نقل کرده است . می فرماید که: یک روز امیرالمؤمنین (ع) در کوفه مطالبی را بیان می کردند و موعظه و نصیحت می فرمودند، در آن زمان ایرانی ها اطراف امیرالمؤمنین (ع) را مثل پروانه گرفته بودند . اشعث - که حکمش معلوم است از بزرگان کوفه بود - آمد و جریان را دید خیلی به او برخورد و خیلی ناراحت شد که ما عرب هستیم و از بزرگان عرب لکن این ایرانی ها آمده اند و اطراف امیرالمؤمنین (ع) را مثل پروانه گرفته اند . ناراحت شد و شروع کرد یواش یواش جلو آمدن که: یا امیرالمؤمنین این سرخ پوستان، یعنی ایرانیان، اطراف شما را گرفته اند و بر ما چیره شده اند و خود را بر ما فضیلت می دهند . امیرالمؤمنین (ع) این کلام را که شنید ساکت شدند و چیزی نفرمودند و از ناراحتی پاهای مبارک خود را به منبر می زدند . صعصة بن صوحان که یکی از اصحاب خاص امیرالمؤمنین (ع) بود بلند شد و فرمود: یا امیرالمؤمنین گوش به این حرف ها ندهید شما مطالبی را بفرمایید که تا آخرالزمان در بین عرب و عجم مشخص باشد و شایع باشد . حضرت فرمودند: (منظورم اینجاست) آیا امر می کنید شکم پرستان را بپذیرم و مؤمنین و متقین و این جوان ها را از اطراف خود دور کنم؟ حضرت امیر به جوان های ایرانی در آن زمان افتخار می کرده است . بعد فرمودند: والله ایرانی ها شما را سرکوب می کنند . این هم یک روایت بود .

احمد حنبل، یکی از علمای اهل سنت، از نبی اکرم (ص) نقل کرده که حضرت فرمودند: خداوند اطراف شما را از ایرانی ها پر می کند و اینها چون شیرانی هستند و اهل فرار نیستند و از شما دفاع می کنند و دشمنان شما را نابود می کنند و از غنایم شما هیچ استفاده نمی کنند . حافظ ابونعیم که یکی دیگر از علمای اهل سنت است نقل می کند (خیلی جاها نقل کرده اند ایشان هم نقل کرده) که: نبی اکرم (ص) یک شب خوابی دیدند و بعد آمدند نشستند در بین اصحاب و فرمودند که من دیشب خواب دیدم که: یک عده ای گوسفند سیاه دنبال من بودند، بعد از مدتی این گوسفندهای سیاه نابود شدند و یک مشت گوسفندهای سفید و بسیار قوی اطراف من را گرفتند . تعبیرش چیست؟ ابوبکر گفت: یا رسول الله اجازه می دهید خواب را من تعبیر کنم؟ حضرت فرمودند: تعبیر کن . عرض کرد گوسفندهای سیاه ما هستیم، اطراف شما را گرفتیم ولکن ما می رویم کنار و ایرانی ها می آیند جلو و اطراف شما را می گیرند و شما را رها نمی کنند . حضرت مقداری صبر کردند و فرمودند: بله، جبرئیل بر من نازل شد و همین تعبیر را کرد . منظور این که روایات زیادی در فضیلت ایرانی ها و جوان های ایرانی و این که اینها متعبد و متعهد هستند و پابند اسلام و دین و قرآن، وارد شده و شاید روایاتی که در این زمینه وارد شده به حد تواتر رسیده باشد .

روایت دیگری است از اهل بیت که الان در نظرم نیست از کدامیک از معصومین (ع) نقل شده است . در این روایت نقل شده که از نبی اکرم (ص)، حضرت فرمودند: من به ایرانی ها بیش از شما اعتماد دارم . من به ایرانی ها بیش از شما عرب ها اعتماد دارم .

آیه شریفه می فرماید: «ان اکرمکم عندالله اتقیکم » ; هر کسی تقوایش بیشتر شد و بیشتر ملتزم شد که به ضوابط شرعی عمل بکند، در خانه خدا مقرب تر است . مقرب بودن و بزرگ بودن به لباس نیست، به سن نیست، به شغل نیست . بزرگی در نزد حضرت حق به تقواست .

برادران! این زمانی که ما در آن قرار گرفته ایم زمان بسیار مشکلی است . مشکلات زیاد است و روز به روز هم این مشکلات اضافه می شود . چرا؟ به واسطه ای که من مکرر از بزرگان شنیده ام; فرج حضرت بقیة الله، روحی له الفداء، خیلی نزدیک است و هر مقداری که که انسان به فرج نزدیک تر شود، مشکلات زیادتر می شود تا بیرونی ها بیرون بروند . امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه می فرمایند: «والذی بعثه بالحق نبیا لتبلبلن بلبلة و لتغربلن غربلة بل یستخرج من الغربال خلق کثیر» ; قسم به ذات احدیت که نبی اکرم را به حق برانگیخت، در آخرالزمان مردم امتحان می شوند . امتحان شدید . این گندم ها را دیده اید که پاک می کنند؟ در غربال پاک می کنند و بلند می کنند و بر هم می زنند . خاک ها و کثافت هایش می ریزد و کاه هایش یک طرف می رود . حضرت می فرماید: به قدری امتحانات شدید می شود و مردم غربال می شوند که اشخاص بزرگ بزرگ از توی غربال می افتند پایین و یک اشخاص خاص مؤمن خالص در غربال می مانند . «یستخرج من الغربال خلق کثیر» ; عده زیادی از غربال می ریزند . امتحان ست برادر من . مبادا که شیطان ما را فریب بدهد . مبادا که هوای نفس بر ما غالب شود . مشکلات را تحمل کن . شما نگاه کن طلا که به این قیمت است می دانید چقدر زحمت و چقدر ناراحتی ها را تحمل کرده است تا به این قیمت رسیده؟ سنگی که بیشتر نبود . توی کوره آن را گذاشتند . چقدر حرارت و آتش فشار به آن آورد . آنقدر چکش توی سر و مغز آن خورده است . آنقدر تحت فشار قرار گذاشته تا حالا یک سکه شده و حالا این مبلغ قیمت پیدا کرده یا دست بند شده یا سینه ریز شده است . خیلی فشار را تحمل کرده تا به این درجه رسیده است .

«ام حسب الناس ان یقولوا امنا و هم لایفتنون » ; آیا ما می گوییم که مسلمانیم و مؤمنیم و از دوستان پیغمبر و دوستان امام زمان و امتحان نمی شویم؟ نه; امتحان می شویم . شما یک شاگرد می خواهید بگیرید، یک رفیق می خواهید بگیرید که چهارصباح با هم باشید، چقدر امتحانش می کنید؟ خدا می خواهد که ذخائر خودش را تحویل این اولیا بدهد، اینها را امتحان نمی کند؟ هر مقداری که به فرج نزدیک تر می شویم، امتحانات هم شدیدتر می شود . تحمل بکنید! برای خدا استقامت داشته باشید! دعا بکنید که خداوند ایمان ما را در دوران آخرالزمان ثابت بدارد . مشکلات خیلی زیاد است . جوان ها، خواهرها، برادرها! الآن مخصوصا مشکلات زیاد است . خواهرها و برادرها! عفت و نجابت را رعایت کنید . صلاح شما، سعادت شما، تکامل شما، ثبوت ایمان شما، در این جهت است .

خدا شاهد است، مشکلات هست، تحمل کنید . حالا امتحانات زیاد است ما چه باید کنیم؟ باید از امتحانات درست بیرون بیاییم . راه درست از امتحان بیرون آمدن ما چیست؟ این است که انقلاب درونی ایجاد کنیم; یعنی بیاییم و خودمان را تهذیب کنیم . کسانی که خود را تهذیب نکرده باشند سعادت پیدا نمی کنند . اگر هم که ایمان پدری و مادری داشته باشند، لقلقه زبان بیش نیست . چون صفات رذیله نمی گذارد که ایمان در درون انسان جلوه گر شود . هر کدام از صفات رذیله در وجود انسان یک حجاب بسیار بزرگی است که اطراف روح را گرفته است . ایمان روز به روز ضعیف تر می شود . هر مقداری که معاصی و صفات رذیله بیاید و حجاب ها بیشتر شود این ایمان ضعیف تر می شود .

اگر من خواسته باشم که ایمانم قوی باشد و سراسر وجودم را بگیرد، راهش این است که انقلاب درونی ایجاد کنم . انقلاب درونی چیست؟ تخلیه و تحلیه است . صفات رذیله را در مقام اصلاحش بربیاییم .

حضرت حق در قرآن مکرر می فرماید: «قد افلح من تزکی » یا «قد افلح من زکیها و قدخاب من دسها» ; رستگار شد آن کسی که خودش را تزکیه کرد; یعنی صفات رذیله را از وجودش دور کرد و خود را محلای به صفات حمیده کرد و خودش را مؤدب به آداب اسلامی کرد . چنین شخصی «اتقی » است، «اکرم عندالله » است، «اسعد» است و «اکمل من جمیع الابعاد» است .

راهش این است که انسان این کتب اخلاقی را بردارد و مطالعه کند، ببیند آن صفات رذیله ای که در وجودش هست چیست؟ کتاب های اخلاقی، هم درد را بیان کرده و هم دوا را بیان کرده است . انسان درد را ببیند، دوایش را هم ببیند و خودش را معالجه کند . این یک راهش است . برای اصلاح خود و انقلاب درونی یک راه دیگر هم وجود دارد . آن چیست؟ توسلات و توجهات به حضرت بقیة الله، روحی له الفداء . از حضرت بخواهد . انسان یک توبه و انابه از اعمال و رفتار و گفتارش بکند، بعد توسلات به حضرت بقیة الله داشته باشد . مخصوصا اگر بشود یک ربع ساعت، ده دقیقه، نیم ساعت قبل از اذان صبح بلند شود، دو رکعت نماز بخواند، یک سلامی به امام زمان بدهد و خود را بیندازد در دامن امام زمان . یابن رسول الله کمکم کن، من راهی ندارم، چاره ای ندارم، اسیر نفسم، اسیر شیطانم . شیطان داخلی و خارجی من را محاصره کرده و دستبند به من زده است . تو نجاتم بده، حضرت عنایت می کنند، توفیق می دهند، توجه می کنند . امام زمان - به ذات احدیت قسم - احدی از موجودات را فراموش نمی کنند، نه من و شما را، نه ملائکه را، نه حیوانات را، نه سایر مخلوقات را . خودشان فرموده اند: «انا غیر مهملین لمراعاتکم ولا ناسین لذکرکم » ; من شما را رها نکرده ام . امام زمان اشراف دارد . احاطه قیومی بر عالم وجود دارد . «لولا الحجة لساخت الارض باهلها» . حضرت محیط هستند، می دانند، می بینند، صد درصد متوجه هستند . شما یابن الحسن را در جمیع احوال فراموش نکن، در همه گرفتاری ها فراموش نکن .

این تذکر را هم عرض بکنم; اوضاع خیلی خوبی نیست برادر من . من می دانم مکرر از بعضی از بزرگان نقل شده است . خودم چیزی ندارم لکن شنیده ام بزرگان فرموده اند: «فرج حضرت خیلی نزدیک است » و همین طور هم هست . الان خیلی از اشخاص از غربال در می روند و می افتند پایین و فسادشان ظاهر می شود و از خط ولایتی ها خارج می شوند . حواستان جمع باشد که مبادا از غربال خارج شوید، مقام رهبری هم - که خدا ان شاءالله حفظشان کند - مدتی قبل داستان مفصلی فرمودند که ما حصلش را عرض می کنم که: «فرج خیلی نزدیک بود لکن بداء حاصل شد .» همه باید بیشتر مقید باشند، متوجه باشند . یک توبه از اعمال گذشته و عزم و جزم بر ترک معصیت در آینده و داشته باشند . به نمازهای اول وقت و مخصوصا تسبیح حضرت زهرا (س) بعد از نمازها اهمیت دهند . چه آثاری دارد این تسبیح حضرت زهرا (س) . هم مشکل گشای امور دنیوی و اقتصادی، هم مشکل گشای امور معنوی و عرفانی است . از هر دو بعد آثار عجیبی برای تسبیح حضرت زهرا (س) است . این را فراموش نکنید و روزی صد مرتبه هم استغفار داشته باشید .

این روزنامه ها، این مجله ها و این هفته نامه ها، اینها زیاد است . همه را بخواهی ببینی که نمی توانی . بعضی ها را هم که نمی توانی . اگر بگوییم که جوان ها هم به کلی اینها را مطالعه نکنند که نمی شود، باید اهل اطلاع باشند، از اوضاع جهان اطلاع کمابیشی داشته باشند . یک روزنامه، دو روزنامه، یک مجله که اعتماد به آن داری، اینها را مطالعه کن . اخبار را هم در 24 ساعت یک دفعه که اخبار سراسری می گوید گوش بده . بقیه اش را به کارت بچسب . الان موقع ترقی شماست، الان موقع تعالی شماست . الان موقع سرمایه اندوزی شماست . عمرتان را ضایع نکنید . ما نفهمیدیم، کسی به ما تذکر نداد . عمرمان ضایع شد و هیچ ترقی و تعالی نداشتیم . اما شما عمرتان را ضایع نکنید، هدر ندهید . در مجالس و محافل نشستن و صحبت کردن و اشخاص را بزرگ و کوچک کردن فایده ای ندارد . یک روزنامه مطالعه کن . یک ساعت، نیم ساعت هم اخبار سراسری را بشنو و بقیه اش را به کارت بچسب . جدیت در تحصیل، جدیت در کسب و کار داشته باش و در مسائل سیاسی هم چشم بسته تبعیت کن از مقام رهبری . راه سعادت این است . راه تکامل این است . راه رضایت امام زمان این است . خدا می داند، آنچه من بین خود و خدای خود فهمیدم این است که برای شما عرض می کنم و همین مطلب را در قبر جواب می دهم . منظور این است، غنیمت بشمارید، در تمام مشکلات، چه مشکلات مادی باشد، چه معنوی باشد، چه اقتصادی باشد، اجتماعی و سیاسی باشد، در هر مشکلی که وارد شدید «یابن الحسن، یابن الحسن » را فراموش نکنید . امام زمان ملجا ماست، امام زمان پناهگاه ماست، سرپرست ماست . خودشان فرمودند: «نحن صنایع ربنا و الخلق بعد صنایعنا» . نمی گویم به سایر ائمه و امام زاده ها و سر قبور مؤمنین، اولیای الهی، شهدا، علما، نروید، این را نمی خواهم بگویم . می خواهم بگویم هر حاجتی که شما دارید، زیر نظر امام زمان باید به دست شما برسد . چون یگانه کسی که واسطه فیض است و می تواند در عالم وجود، افاضه کند حضرت بقیة الله است . سلام شما به سایر ائمه اهل بیت (ع)، سایر امامزاده ها، علما، شهدا هم به اجازه امام زمان است .

اهل بیت، ائمه اطهار (ع) دستور می دهند به فرزندشان حضرت بقیة الله (ع)، امامزاده ها تقاضا می کنند و بزرگان هم همینطور . یکی از اولیای الهی نقل کرده اند که حاجتی داشتم و مدت زیادی متوسل به امام زمان (ع) می شدم و ختمی گرفته بودم، یک شب خواب دیدم که حضرت بقیة الله (ع) نشسته اند و نامه های زیادی به محضر ایشان آورده اند، حضرت یکی یکی نامه ها را می دیدند و همه را می گذاشتند کنار . بعد یکی از نامه ها را که برداشتند، باز کردند و بوسیدند و به چشمشان گذاشتند و گذاشتند کنار . عرض کردم: یابن رسول الله اینها چیست؟ فرمودند: دوستان ما به امامزاده ها و اولیای الهی متوسل شده اند و آن بزرگواران برای من نامه نوشته اند که کار ایشان را اصلاح کنم . گفتم: یابن رسول الله آن نامه ای را که بین همه نامه ها بوسیدید و به چشمتان گذاشتید چه بود؟ گفتند: این نامه را عمویم حضرت ابوالفضل نوشته بود . چون آن بزرگوار نوشته بود من بوسیدم و به چشمم گذاشتم . منظور این بود که همه کارها زیر نظر امام زمان باید اصلاح شود که ملجاء ماست، امام ماست، معشوق ماست . خدا می داند من در بسیاری از مشکلات علمی همینطور کتاب را گذاشتم کنار و گفتم یابن رسول الله کمکم کن . خدا شاهد است مکرر، یکدفعه حواسم جمع شد، متوجه شدم مطلب خیلی روشن است، خیلی هویدا است .

این داستان را یکی از آقایان، نقل می کرد الان هم در تهران هست، گفت: یکی از دانشجویان مؤمن متقی خیلی خوب در خارج از رفیقان ما بود . چند سالی مشغول تحصیل بود و آمد تهران . بعد از برگشت دیدیم خیلی امام زمانی شده است . البته زمانی که پیش ما هم بود امام زمانی بود، اما آنجا خیلی قوی تر شده بود و علاقه و توجهش به امام زمان بیشتر شده بود . و همواره یابن رسول الله و یابن الحسن می گفت . گفتیم: آیا نکند کاسه داغ تر از آش شده اید؟ شما از ما جلو می زنی، گفت: من یک چیزی دیدم . گفتم: چه دیدی؟ گفت: ما چند سال در خارج بودیم و مشغول تحصیل در رشته طب . سال گذشته در سالن امتحانات قرار گرفتم، موقعی که سؤالات را دادند، من نگاه کردم، دیدم چیزی به ذهنم نیامد . سؤال اول، چیزی به ذهنم نیامد . یک مقداری فکر کردم و گفتم من که چیزی نفهمیدم . رفتم سراغ سؤال دوم، دیدم این را هم نفهمیدم . سؤال سوم و چهارم که ده تا سؤال بود . هیچ کدامشان به ذهن من نیامد . سرم را گذاشتم روی نیمکت و فکر کردم . دیدم رفقا و هم کلاسی ها همه مشغول هستند و سؤالات را حل می کنند و من همینطور مانده ام . بعد به ذهنم آمد: خوب، من حالا چند سال است اینجا هستم و حالا نتیجه کارم را می خواهم بگیرم . سه، چهار سال جوانی ام را اینجا مصرف کردم و حالا هیچ چیز به ذهنم نمی آید . خیلی ناراحت شدم . یکدفعه یادم آمد که شما می گفتی در موقع گرفتاری ها متوسل به امام زمان شو . می گوید: متوسل به امام زمان شدم و منقطع شدم از هر جهتی شروع کردم: «یابن الحسن، یابن الحسن » ، کمکم کن! آبرویم در معرض خطر است . مضطربم، چه بکنم؟ بعد گریه و بدنم شروع کرد به تکان خوردن . چند نفر اطراف متوجه شدند . گفتم: چیزی نیست . خود را نگه داشتم و قلبا متوجه به امام زمان بودم . یکدفعه مثل اینکه بدنم تکانی خورد و گرم شد . به سؤالات نگاه کردم، دیدم اولی خیلی عالی است . فورا حل کردم . در ظرف نیم ساعت تمام آن ده سؤال را حل کردم و رفتم ورقه امتحانی را دادم . فردا فرستادند دنبال من که بیا اینجا . گفتند، شما با یکی از این اساتید مربوط بودید؟ گفتم: نه، هیچ کس . گفتند: نمی شود، شما با یکی از این اساتید مربوط بودید . گفتم خدا می داند نه . به حضرت موسی قسم، به خدای موسی، به حضرت عیسی قسم ابدا نه . گفتند: امکان ندارد، همه دانشجویان چهار تا پنج، شش تا از سؤال ها را جواب دادند . چهار خطا داشتند، شش خطا داشتند . شما یکی از سؤال ها را هم خطا نکردی . تمام را جواب دادی . گفتم: کس دیگر مرا کمک کرد و جریان را گفتم و منقلب شدند . لذا حالا من در تمام مشکلات «یابن الحسن » را فراموش نمی کنم و می دانم که آقا من را فراموش نمی کنند . ما آقا را فراموش می کنیم لکن آقا ما را فراموش نمی کنند .

برادران در تمام مشکلات «یابن الحسن » را فراموش نکنید .

خدایا قسمت می دهیم به عزت محمد و آل محمد، فرج امام زمان نزدیک بگردان . موانع ظهورشان را برطرف بفرما . قلوب همه ما را به نور ایمان و معرفت و تقوا و ولایت و خلوص منور بگردان . اسامی همه ما را در طومار اصحاب و انصارشان ثبت و ضبط بفرما . خدایا قسمت می دهیم به عزت محمد و آل محمد، مشکلات این جوان ها، پسرها، دخترها را به نحو احسن حل بفرما . خدایا کسانی که خدمت به اسلام و قرآن و نظام می کنند مخصوصا مقام رهبری در کنف ولی عصر محصور و محفوظشان بدار و صلی الله علی محمد و آل محمد .

سبک زندگی مسلمانی در جامعه متکثر در اندیشه و عمل

پیش‌شرط‌های گفت‌وگو ،آزادی، احترام، اعتماد و تحمل است (از نیلوفر)

موسسه فرهنگی- تحقیقاتی امام‌موسی‌صدر در شانزدهمین‌نشست از سلسله‌نشست‌های «اندیشه و عمل» با حضور داوود فیرحی به موضوع «سبک زندگی مسلمانی در جامعه متکثر» پرداخت. فیرحی در این جلسه کوشید بر اساس اندیشه امام‌موسی‌صدر طرز تلقی‌، تفکر، رفتار، باورها و هر‌آنچه سبک زندگی افراد را می‌سازد، بررسی کند. آنچه در ادامه می‌آید خلاصه‌ای از سخنرانی او در این جلسه است که سه‌شنبه هفته گذشته برگزار شد.

 

اهمیت موضوع این جلسه را باید در امتداد پدیده «جهانی‌شدن» و نزدیک‌شدن انسان‌ها به یکدیگر بدون نزدیکی مکانی دید. جهان امروز به‌نحوی کوچک شده که انسان‌ها بدون نیاز به قرابت‌زمانی، نزدیکی فکری یافته‌اند. در حقیقت، جهانی که می‌کوشد به یک‌روستا بدل شود، نشان از تکثر جامعه جهانی دارد. یکی از دشواری‌های جامعه متکثر که نظریه‌پردازان علوم سیاسی و اجتماعی نیز بر آن تاکید دارند، مساله دین است. از این‌رو، پرسش اصلی چنین طرح می‌شود: چگونه یک باور دینی یقینی که دیگران را باطل می‌شمارد، می‌تواند در جامعه‌ای متکثر به زیست خود ادامه دهد؟ دامنه این پرسش انتقادی صرفا محدود به جوامع مسلمان نیست و امروز تمام جوامع متکثر را در بر می‌گیرد.


پس از حوادث 11سپتامبر، یورگن هابرماس در سمیناری در سال2004 از «بازگشت دین به حوزه‌ عمومی» سخن گفت. دغدغه او در این سخنرانی حفاظت از جامعه در برابر افراط‌گرایی بود؛ یعنی در شرایطی که به باور او، ادیان برخلاف گذشته دوباره به جوامع غربی بازگشته بودند. نظیر همین بحث را سال‌ها قبل، امام‌موسی‌صدر در جامعه لبنان به‌عنوان جامعه‌ای چندفرهنگی مطرح کرده بود؛ البته با تفاوت‌هایی. اما پیش از ورود به مباحث امام‌موسی‌صدر، نخست باید جامعه متکثر را تعریف کرد. منظور از جامعه متکثر یک‌واحد سیاسی- اجتماعی خاص است که از گروه‌های قومیتی، زبانی و مذهبی متفاوت و متمایز تشکیل شده است. درون این واحد سیاسی، شکاف‌های فرهنگی و هویتی خاصی وجود دارد که خرده‌فرهنگ‌های موجود هر‌کدام خطوط قرمز، باورها، علایق و درخواست‌های بعضا غیرقابل جمع با یکدیگر دارند. تا سال2000میلادی دو‌تصویر رایج از رابطه دین و جامعه متکثر در دانش سیاسی، علوم اجتماعی و حقوق عمومی وجود داشت؛ از این منظر جامعه متکثر تنها دو‌راه پیش‌روی خود دارد: یا باید دچار فرقه‌گرایی شود که نتیجه آن خشونت مذهبی است یا باید سکولاریسم را بپذیرد و به‌اجبار دین را از عرصه‌عمومی حذف کرده و خصوصی کند. به‌باور آنها اگرچه سکولاریسم عقاید دینی را در حوزه عمومی سرکوب می‌کند، در نهایت باعث می‌شود مذهبی‌ها یکدیگر را نکشند. در حقیقت، آنها تاکید داشتند خشونت سکولاریسم دست‌‌آخر کمتر از خشونت فرقه‌گرایی است و بنابراین بهترینِ بدهاست. به این ترتیب، نه در سکولاریسم، آزادی عمل وجود داشت و نه در فرقه‌گرایی. جالب آنکه امام‌موسی‌صدر با این معضل مواجه بوده و به این مساله پرداخته: اینکه ما باید یکی از جنبه‌های این دوگانه را بپذیریم یا راه‌حل سومی هم وجود دارد، همچنان‌که هابرماس نیز در سمینار «بازگشت دین به حوزه عمومی» بر وجود راه‌حل سوم تاکید داشت. هابرماس می‌کوشد با قرائت خاصی که از دموکراسی ارایه می‌دهد، سرانجام مسایل مذهبی را با تکیه بر قواعد سکولار حل کند. همین نکته وجه تمایز او از امام‌موسی‌صدر است. اما از سوی دیگر، در ادبیات اخیر سیاسی، دوگانه بدیلی ساخته شده که به نظر می‌رسد امام‌موسی‌صدر نیز به آن متمایل است. بر اساس این گفتار می‌توان دوگانه سکولاریسم و فرقه‌گرایی را کنار زد و دوگانه دیگری را مطرح کرد. در این دوگانه جدید، دین‌ورزی و دموکراسی جای فرقه‌گرایی و سکولاریسم را می‌گیرد. برای تحقق این گفتار شکلی از دموکراسی‌های غیرسکولار مطرح می‌شود که امروزه تحت عنوان دموکراسی انجمنی یا توافقی (Consensus democracy) می‌شناسیم. ساختار دموکراتیک این نظام‌ها، نه بر اساس دموکراسی اکثریتی بلکه سهمیه‌ای است. در‌واقع در این گفتارها دین‌ورزی وجود دارد. به گمانم، ادبیات سیاسی امام‌موسی‌صدر در این راستاست؛ یعنی گسست از دوگانه سکولاریسم و فرقه‌گرایی و فرار از اقتدارگرایی و تاکید بر اصول دموکراسی اما در مقام یک‌مسلمان.


امام‌موسی‌صدر در یکی از مصاحبه‌هایشان در سال1969 با مجله «الصیاد» در پاسخ به اینکه «آیا تلاش شما برای تاسیس مجلس اعلای شیعیان در لبنان، فرقه‌گرایی نیست؟ تصور ما از شما یک‌روحانی سکولار بود» می‌گوید: «من مسلمان هستم. به سکولاریسم اعتقادی ندارم. در این چارچوب اساسا به سکولاریسم باور ندارم. یعنی در چارچوب الگوی شهروندی اگرچه برخی تصور می‌کنند مردودشمردن فرقه‌گرایی به‌معنای پذیرفتن سکولاریسم است، اما چنین تصوری نادرست است. چرا که می‌توان سکولاریسم و فرقه‌گرایی را یک‌جا مردود دانست و در کنار آن از دستاوردهای دین و نتایج مثبت آن بهره گرفت، بی‌آنکه به آثار منفی فرقه‌گرایی و فروپاشی جوامع مبتلا شد.» درجای دیگری از همین مصاحبه می‌گوید: «فرقه‌گرایی منفی این است که فرقه خود را دیوار آهنین قرار دهیم که ما را از دیگران جدا کند. چنین کاری از سوی دین صحیح، مردود است.» فرقه‌گرایی برای حفظ خود یا باید دیگران و غیرخودش را حذف کند یا خود را حصار کند. امام‌موسی‌صدر می‌کوشید شیعیان لبنان در ساختار چندفرهنگی این کشور نه منزوی شوند و نه با دیگران بجنگند و در عین حال در سیستم سیاسی هم حضور داشته باشند. از این‌رو، او عناصر به‌ظاهر متناقض را می‌پذیرد: از یک‌سو، تکثر را کاملا می‌پذیرد و از سوی دیگر بر حضور مذهب تاکید اکید دارد. در حقیقت او در تلاش است با عبور از این منطق، بحث را به همزیستی در سطح جهانی بکشاند. در همان سال، در روزنامه «العصر» می‌گوید: «اگر تعدد فرق باعث جدایی یا ضعفی در جامعه شود، بی‌تردید خطری برای کشور است اما اگر این تعدد درنهایت منجر به تبادل معارف، تجارب و تمدن‌ها شود به‌منزله نیرویی برای کشور است.» در جایی دیگر نیز می‌گوید: «تنها سرمایه لبنان، مردم لبنان است و نباید آن را در تنور فرقه‌گرایی بسوزانیم.» در‌واقع او از یک‌سو بر حفظ دین تاکید داشت و از سوی دیگر این دین را نه انسان‌سوز بلکه انسان‌ساز تعریف می‌کرد. از این‌رو، در‌عین‌حال که تکثر را می‌پذیرد، اما احزاب اکثریتی را نفی می‌کند: «دولت باید دولتی آسمانی باشد. اگر دولت نماینده اقلیت باشد ظلم آشکاری در حق اکثریت است و اگر نماینده اکثریت باشد سرنوشت اقلیت چه خواهد شد؟ دولت نباید نماینده منافع اقلیت یا اکثریت باشد بلکه باید نماینده منافع عموم باشد.» البته منظور او از آسمانی‌بودن دولت نه قدسی‌بودن بلکه فراجناحی‌بودن آن است. بنابراین او با هرگونه دولت فرقه‌ای، اکثریتی و اقلیتی و همچنین هر شکل از ناسیونالیسم و ملی‌گرایی مخالف بود. پس به نظر می‌رسد امام‌موسی‌صدر فهم خاصی از دین داشته که باید مختصات آن را نشان داد.


برخی بر این باورند که درخت را باید از میوه‌اش شناخت. امام‌موسی‌صدر بر این باور بود که دین را نه از استدلال‌های کلامی بلکه باید از نتایج آن شناخت. در‌واقع نتایجی که نشان می‌دهد دینی توانسته بی‌نظمی را به نظم و بی‌سوادی را به آگاهی و باسوادی تبدیل کند و فقر و بی‌اخلاقی را از میان بردارد یا نه. از این‌رو، ایشان مهم‌ترین وجه دین را نه وجه کلامی آن بلکه خدمات اجتماعی‌ای می‌داند که صورت می‌دهد. به این ترتیب، «دین درست» را دینی می‌داند که «پیروان خود را از دیگران منزوی نکند و آنان را به رهاکردن فعالیت‌های اجتماعی و خدمات عمومی فرا نخواند. زیرا تقرب به خدا در این منطق از راه خدمت به خلق است. هدف ما ارتقای سطح زندگی شیعیان، تحقق آرزوهایشان، تحقق طرح‌های شکوفایی و غلبه بر عقب‌ماندگی است.» ایشان بخش عمده دین را با اهداف اجتماعی تعریف می‌کند؛ نظیر مبارزه با بی‌سوادی، مقابله با فقر و ناامنی و تحقق اهداف ملی. از این‌رو، با ادیان دیگر نیز وارد گفت‌وگو می‌شود و هدف تشکل مذهبی را حفظ امنیت ملی می‌داند. این پارادوکس‌ها در اندیشه او با انسجام خاصی به‌هم مرتبط است و نظریه منسجمی ارایه می‌کند. او در تبیین اندیشه خود «گفت‌وگو» را تنها راه ممکن‌ می‌داند: «راه این همبستگی، گفت‌وگویی است که قطعا به تفاهم، نزدیکی و وحدت می‌انجامد و گمان می‌کنم برای همبستگی راهی جز گفت‌وگو و هماهنگی نماند.» به این ترتیب، اندیشه او بسیار نزدیک به دموکراسی انجمنی است. دموکراسی انجمنی چند ویژگی برجسته دارد: نخست اینکه ساختار دولت حزبی نیست و بر سر ائتلافی بزرگ می‌ایستد. دوم، سیستم انتخاباتی در دموکراسی انجمنی سهمیه‌ای است؛ یعنی اقلیت را طرد یا سرکوب نمی‌کنند و برای آنها نیز سهمی قایل است. سوم، تاکید بر حکومت‌های محلی و خودمختاری است که امام‌موسی‌صدر این طرح را به‌جد در لبنان پیش می‌برد. اما به‌گمانم، این نوع نظام‌های سیاسی دوام نمی‌آورند مگراینکه نخبگان جامعه به‌هم اعتماد داشته باشند، همدیگر را تحمل و بتوانند اعتماد پیروان سیاسی خود را جلب کنند. بنابراین در دموکراسی انجمنی، نخبگان نخست باید خطر ذاتی نبود سیستم را حس کنند و سپس به هرقیمتی در حفظ سیستم و جامعه متعهد باشند و سرانجام شکاف‌های خرده‌فرهنگی را تحمل کنند. از این‌رو، پیش‌شرط‌های گفت‌وگو در جامعه انجمنی، آزادی، احترام، اعتماد و تحمل است؛ مولفه‌هایی که امام‌موسی‌صدر برای یک‌زیست دینی در یک‌جامعه متکثر بر آن تاکید داشت.

منبع: شرق

شرح دعای قنوت امام رضا علیه السلام


متن دعا:

روی مقاتل بن مقاتل قال: قال ابوالحسن الرضا(علیه السلام): ای شیء تقولون فی قنوت صلوة الجمعه؟ قال، قلت: ما تقول الناس .قال: لا تقل کما یقولون، ولکن قل:

روایت کرده است مقاتل بن مقاتل که حضرت رضا علیه السلام فرمودند :  در قنوت نماز جمعه چه مى خوانید؟ گفت گفتم : آنچه مردم مى خوانند، امام فرمودند: همانند آنان نخوان ،بلکه بخوان:

اللهمَّ أصْلحْ عَبْدَکَ وَ خَلِیفَتَکَ بِمَا أصْلَحْتَ بِهِ أَنْبِیَاءَکَ وَ رُسُلَکَ وَ حُفَّهُ بِمَلاَئِکَتِکَ و أیِّدْهُ بِرُوح ِالقُدُسِ مِنْ عِنْدِکَ و اسْلُکْهُ مِنْ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفَهِ رَصَداً یَحْفَظُونَهُ مِنْ کُل سُوءٍ أبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أمْناً یَعْبُدُکَ لاَ یُشْرِکُ بِکَ شَیْئاً، وَ لاَ تَجْعَلْ لأَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ عَلَی وَلِیِّکَ سُلْطَاناً و أْذَنْ لَهُ فی جِهَادِ عَدُوِّکَ وَعَدُوِّهِ و أجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرً.

ترجمه:بارالها! (امر) بنده و جانشینت را اصلاح فرما بوسیله آنچه که کار پیامبران و فرستادگانت را اصلاح فرمودی، و با فرشتگانت گرداگردش را فرا بگیر، و او را با روح القدس از جانب خودت تأییدش (یاریش) گردان، و نگهبانی در پیش رو و از پشت سرش بگمار، تا نگذارند هیچ بدی به او برسد، و دگرگون کن برایش پس از ترسش امنیتی را، او تو را می پرستد و  چیزی را شریک تو نمی گرداند، و چیرگی برای هیچ یک از آفریدگانت بر ولیت قرار مده، و برای او اجازه بده در نبرد با دشمن تو و دشمن خودش ، و مرا نیز از یارانش قرار ده، همانا تو بر هر چیزی توانا هستی.



محتوای دعا:

فراز اول: منظور از"اصلاح"

منظور از اصلاح حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که به اصلاح انبیاء و رسل تشبیه شده است، چیست؟

با توجه به روایاتی که اصلاح حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه الشریف را عنوان کرده، این گونه بدست می آید که منظور از اصلاح « اصلاح امر» حضرت می باشد.

پیامبر اکرم 6 پیرامون ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرمایند: «یصلحه الله فی لیلة» و در جای دیگر می فرمایند: «المهدی منا اهل البیت یصلح الله له امره فی لیله » و در دعای دوران غیبت آمده: «اللهم انت العالم غیر المعلم بالوقت الذی فیه صلاح امر ولیک» یعنی اصلاح، به اصلاح امر معنا شده است و در حقیقت در روایت اول و همین طور در دعای مورد بحث  ما کلمه « امر» در تقدیر گرفته شده است.

وجه شباهت اصلاح امر انبیاء با ظهور، همان اعلان دعوت و آشکار کردن آن است، اعلانی که با اذن خدا آغاز شد و هیچ تقیه ای در آن وجود نداشت یعنی انبیاء الهی در مقام نبوت مأمور به تقیه نبوده و موظف به بیان آنچه بر آنها وحی می شد بودند. در باره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز همین گونه خواهد بود. حضرت به اذن خدا ظهور کرده و تقیه در کارشان نیست.

« فی الاذن له باظهار امره و کشف ستره ..... وممن لا حاجه به الی التقیه من خلقک»

فراز دوم: امام شناسی:

در این دعا به سه وصف از اوصاف وجود نورانی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف اشاره شده است:

الف) "عبد" ( اللهم اصلح عبدک ) 

در دعای دیگر امام رضا علیه السلام نیز امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف همین گونه معرفی شده اند: «فانه عبدک الذی استخلصته لنفسک» دعایی که یونس بن عبد الرحمن گوید: و کان یأمر الرّضا بالدعاء لصاحب الامر بهذا الدعاء.

به تعبیر نورانی امام صادق(علیه السلام): «العبودیه جوهره کنهها الربوبیة» عبودیت گوهری است که ربوبیت در درون آن نهفته شده است؛ چرا که عبد تلاش می کند خود را در صفات شبیه به معبود سازد و چون هدف خلقت بندگی است و ظرف هدایت ،عبودیت است « و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» «ایاک نعبد و ایاک نستعین، اهدنا اصراط المستقیم» و دلیل معراج و نبوت و رسالت پیامبر اعظم عبودیت ایشان بود «سبحان الذی اسرا بعبده لیلاًٌ من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی پس عبد سر تا پا تعلق به مولا و صاحب خود دارد اراده اش تابع اراده او، خواسته اش تابع خواست او و در برابر او خود را مالک چیزی نمی داند و در اطاعت او سستی به خود راه نمی دهد، «السلام علیک یا حجة الله و دلیل ارادته» این چنین است که وقتی انسان به ارتباط خود با خداوند می نگرد اولین و اصلی ترین مفهومی که به ذهنش می رسد این است که من هر چه دارم از خداوند است «انتم الفقراء الی الله»

ب)"خلیفتک":

خلافت الهی درجات متعدد دارد، زیرا خداوند ظهورهای متفاوت دارد و خلیفه تام خلیفه ای است که کار خدای سبحان را در همه شئون جهان انجام دهد، و چون خدای سبحان علیم است، انسان کامل هم باید مظهر تام آن علیم بالذات باشد، و چون قادر است که در جهان تکوین، هرچه بخواهد انجام دهد، انسان کامل هم مظهر این قدرت و خلیفه این قدیر است و هر چه در جهان تکوین بخواهد باذن الله انجام می دهد.

   همانطور که ما در محدوده بدن خود هر کاری که بخواهیم با اراده انجام می دهیم، انسان کامل هم در جهان تکوین هر کاری را بخواهد، به اذن خدا انجام می دهد. از سؤال فرشتگان «اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء ...» و جواب خداوند تبارک و تعالی « انی اعلم ما لا تعلمون» معلوم می گردد که مقام خلیفه آن قدر عالی است که ملائکه از درک مقام رفیع او عاجز بودند. همین طور شیطان با آن همه عبادت نتوانست منزلت او را درک کند.

     پس انسان کامل، هم عالم به علم الهی است و هم مقتدر به قدرت الهی و هم متخلق به اخلاق الهی. و امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) انسان کاملی است که خلیفه حقیقی خداوند تبارک و تعالی است.

ج) "و لا تجعل لاحد من خلقک علی ولیک سلطانا"

      "ولی"؛ در لغت به معنای نزدیکی و قرب است و همه معانی ولی به یک معنا بر می گردد و آن اوج قرب و نزدیکی است به گونه ای که بین دو طرف هیچ حایل و فاصله ای نباشد. به همین دلیل خداوند ولی مؤمنان است. آن ها هم ولی خدایند.    « الله ولی الذین آمنوا»  « الا ان اولیاء الله»  در دعای سلامتی حضرت نیز هم امام به عنوان ولی خدا و هم خداوند تبارک و تعالی به عنوان ولی امام معرفی شده اند. «اللهم کن لولیک ... ولیاً و حافظا»

    امام رضا علیه السلام امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف  را با وصف ولی خدا معرفی می کنند یعنی بین ایشان و خدا هیچ حایل و فاصله ای نیست و بهترین فرد برای اجرای اهداف الهی هستند و هیچ کس بر ایشان سلطنت ندارد  «و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسرف فی القتل انه کان منصورا» در دعای عهد نیز آنگاه که می خواهیم به امام سلام دهیم با وصف "مولانا" سلام می دهیم چرا که امام نزدیکترین به ما بوده و بین ما و ایشان هیچ فاصله ای نیست.

فراز سوم: دعا برای سلامتی حضرت :

الف) "حفه بملائکتک":

     امام رضا علیه السلام در این فراز از دعا برای فرزندش حضرت ولی عصر دعا می کند که خدایا از فرشتگان (نگهبانانی) بر او بگمار کلمه حفه از ریشه (حفف) به معنای چرخیدن دور یک چیز است .امام رضا علیه السلام از خداوند درخواست می کند همانگونه که ملائکه عرش خداوند را طواف می کنند  و با این طواف و چرخش عرش خداوند که مظهر مدیریت و مالکیت اوست را تعظیم می نماید چنین چرخش و بزرگداشتی را برای آخرین ذخیره الهی حضرت بقیه الله قرار دهد و همیشه چنین است که در اطراف انسانهای بزرگ افراد فراوانی حلقه می زنند هم از او محافظت می نمایند و هم از وجود او بهره مند می گردند لذا یکی از اهداف چرخش، نگهبانی است و هدف مهم تر تعظیم و بزرگداشت است. مگر نه این است که انسانها سالانه در اطراف بیت الله الحرام به سبب تعظیم شعائر الهی طواف می کنند همچنین این فراز از دعا بیان یکی از وجه شباهتهای امام معصوم به کعبه معظمه است که در روایت رسول الله 6 آمده است: " مثل الامام مثل الکعبه اذ تؤتی و لا تأتی" همانگونه که مردم باید به سراغ کعبه روند باید به سراغ امام زمان خویش روند و همانگونه که ملائکه لحظه ای از طواف بیت الله الحرام دست نمی کشند از چرخش به دور امام معصوم جدا نمی گردند.

ب) "و ایّده بروح القدس من عندک":

   امام رضا علیه السلام از خداوند درخواست می کند که حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، مؤید به روح القدس از جانب پروردگار باشد.

 در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است که حضرت فرمودند: «ان فی الانبیاء و الاوصیاء خمسة ارواح: روح القدس و روح الایمان و روح الحیاه و روح القوه و روح الشهوه؛ فبروح القدس عرفوا ما تحت العرش الی ما تحت الثری و ان هذه الاربعه ارواح یصیبها الحدثان الا روح القدس فانها لا تلهو و لا تلعب»

    از روایت فوق بدست می آید که این روح، روح مخصوصی است که به افراد خاصی عطا می شود و در پیامبران و اوصیاء وجود دارد اما اینکه در همه انسانها وجود داشته باشد امری است که از جانب ائمه نرسیده است و قدرت معنوی این روح بالا بوده و از هرگونه کار لهو و لعبی به دور است.

 و در روایت امام صادق علیه السلام آمده است که عامل حمل نبوت روح القدس است و به سبب آن است که نبوت پابرجاست لذا هنگامی که پیامبر 6 از دنیا رفتند روح القدس از وجود ایشان به وجود امام منتقل گردید سپس امام به بیان ویژگی های این روح پرداخته فرمودند روح القدس نمی خوابد، غفلت نمی ورزد و کار لهو و عبث انجام نمی دهد و روح القدس ناظر بر کار چهار روح دیگر می باشد.

از روایات بدست می آید که مسائل جدیدی که برای پیامبر صل الله علی و آله وسلم یا امام علیه السلام ایجاد می گردد راه حلش بوسیله القای روح القدس می باشد.  امام صادق علیه السلام می فرمایند: «فاذا ورد علینا الشیء الذی لیس عندنا تلقانا به روح القدس»

   لذا دعای امام رضا علیه السلام این درس را به ما می فهماند که هر چند خداوند به طور قطع آخرین ذخیره اش را مؤید به روح القدس می کند -و اگر غیر این باشد واسطه فیض ناقص می باشد- و پاسخ بسیاری از پرسشها به این واسطه داده می شود؛ که مگر خداوند ولی و یار و یاور ولی عصر نیست، مگر راهبر و راهنمای او در امور نیست، پس چرا ما دعای اللهم کن لولیک می خوانیم و از خداوند طلب می کنیم که ولی و حافظ و قائد و ناصر و دلیل و عین او باشد؟  حتماً در دعا لازم نیست از خداوند چیزی درخواست کنیم که آن را نداریم بلکه معنای درخواست فقط ایجاد شیء نیست بلکه  مداومت بر آن نیز به لفظ ایجاد از خداوند خواسته می شود اگر همه انسانها ی مؤمن و در رأس ایشان، اهل بیت: در روز حداقل ده مرتبه از خداوند درخواست می کنند که اهدنا الصراط المستقیم این بدان معنا نیست که آنها به راه مستقیم هدایت نشده اند بلکه این دعا و این درخواست به معنای درخواست مداومت این هدایت الهی می باشد.

 

ج) "و اسلکه من بین یدیه و من خلفه رصدا یحفظونه من کل سوء"

سوء: به هر چیز بد و نامطلوب، سوء گفته می شود حال ممکن است این بدی مادّی یا معنوی باشد یعنی جان امام یا حال امام را تهدید نماید.

رصد: به معنای مراقب و محافظ  در کلام عربی و در قرآن به کار برده شده است و این فراز از دعای امام رضا علیه السلام برگرفته از آیه  «الا من ارتضی من رسول فانه یسلک من بین یدیه و من خلفه رصدا» (سوره جن ، 27) می باشد که می فرماید از علم خداوند جز رسولی که مورد رضایت خدا باشد اطلاع پیدا نمی کند که آن رسول مورد محافظت و مراقبت از هر دو طرف می باشد. گویا این فراز دعا می رساند که حضرت ولی عصر حافظ سر خداوند و علم غیب اوست لذا لازم است برای مراقبت از او محافظانی گمارده گردد که در روایت منظور از رسول، امیر مومنان علیه السلام که اول امامان است معرفی گردیده که علم غیب از رسول الله به او و از او بر امامان منتقل گردید.

پس حضرت با بیان این جمله به کنایه می فهمانند که فرزند من مهدی، صاحب علم غیب خداوند می باشد. علم غیبی که خداوند فقط به آنها که مورد رضای او هستند اختصاص می دهد و حضرت مردم را آگاه می کند که یکی از ویژگی های اختصاصی مهدی ما دارا بودن علم غیب خداوند است. که مردم بدانند فقط پیامبران محفوف به ملائکه مقرب نیستند، فقط حضرت عیسای مسیح مؤید به روح القدس نمی باشد و صاحب علم غیب فقط نبی (پیامبر) نیست بلکه حضرت در قالب دعا به ما می فهمانند که همه فضائل مذکور برای انبیاء و اوصیاء در ما اهلبیت و آخرین ما حضرت مهدی یکجا جمع گردیده است.

 

فراز چهارم: دعا برای ظهور و ترسیم سیمای حکومت:

1ـ أبدله من بعد خوفه امنا 2ـ یعبدک لایشرک بک شیئا  3ـ لا تجعل لاحد من خلقک علی ولیک سلطانا  4ـ و أذن له فی جهاد عدوک و عدوه.

در ابتدای این فراز سخن از خوف حضرت مطرح شده است. امام صادق علیه السلام در بیان علت غیبت می فرمایند: امام پیش از قیام خود مدتی از چشمها غایب خواهد شد از علت آن سوال شد فرمودند: یخاف القتل بر جان خویش بیمناک است.

پس یکی از وجوه مهم در غیبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ترس از کشته شدن است و این خوف باید از بین برود تا ظهور محقق شود در این جمله، امام رضا علیه السلام  به گونه ای برای ظهور دعا می کنند که اگر امام به خاطر حفظ جان غایب شدند و ترس از کشته شدن مانع ظهور است شرایط مهیا و زمینه برای ظهور آماده گردد تا این ترس تبدیل به امنیت و آرامش گردد. پس از آن دو محور اساسی حکومت یعنی امنیت و عبودیت مطرح می شود.

البته همه آثار حکومت حضرت، مقدمه برای پرستش و اعتلای کلمه توحید است و زیبایی ظهور در تبدیل جامعه خود محور به خدا محور است.

حکومتی که سلطنت از آن حضرت و حاکم علی الاطلاق امام عصر و همه مطیع ایشانند و آنانکه تبعیت ولی نمی کنند و در مسیر امام قرار نمی گیرند و با حضرت مقابله می کنند امام به اذن خدا ایشان را ریشه کن می کنند.

فراز پنجم:  نقش ما در حکومت:

این فراز ،دعای در حق خودمان است و نقش ما در دوران حکومت را بیان می کند یعنی خواستار مقامی می شویم که امام هشتم علیه السلام  از خداوند متعال طلب می کنند. مقامی که در دعا ی ندبه، دعای عهد، زیارت آل یس و بقیه ادعیه، ائمه معصومین بر آن تأکید کرده اند. و همه ما در دوران غیبت باید مهم ترین حرکت و فعالیت مان زمینه سازی برای ظهور و برنامه ریزی برای فرج و الگو گرفتن از شهدای کربلا و مجاهدین در راه خدا و با داشتن دغدغه دینی و یاری دین خدا در دوران غیبت برای یاری آن امام در دوران ظهور مهیا شویم.

اللهم انا نرغب الیک فی دولة کریمة .... و تجعلنا فیها من الدعاة الی طاعتک و القادة الی سبیلک

 


توضیحات تکمیلی:

یکی از مهمترین آداب دعا که تأثیر بسیاری بر اجابت آن دارد اصرار ورزیدن بر خواسته خود در دعا است. اصرار انسان بر خواسته خود اگر از مردم باشد، مطلوب خدای متعال نیست ولی نسبت به ذات مقدس ربوبی این امر محبوب و پسندیده است. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «انَّ الله عزوجل کره الحاح الناس بعضهم علی بعض فی المسألة و احب ذلک لنفسه.

جایگاه دعا

اولین قدم در راه شناخت عمیق و صحیح « دعا» روشن کردن جایگاه اعتقادی آن در فرهنگ قرآن و روایات است ، یکی از بهترین معرف های این جایگاه، فرمایش امام باقر علیه السلام است که دعا را برترین عبادت دانسته و فرموده اند: افضل العباده الدعاء

در این خصوص ابتدا باید معنای عبادت روشن شود تا این حقیقت که دعا برترین عبادات است ، روشن گردد، ابن منظور می نویسد: «اصل العبودیه الخضوع و الذلل ... ولایقال عبد یعبدْ عبادة الّا لمن یعبد الله تعالی»

«اصل عبودیت عبارت از خضوع و خواری است ... و تعبیر  "عبد یعبد عباده" فقط برای کسی که خدای متعال را عبادت می کند به کار می رود»

تعبیر دیگر در معنای عبادت چنین است: «العبادة الطّاعه و نهایه التعظیم لله تعالی» ،عبادت عبارت است از اطاعت و بالاترین حد بزرگ داشت خدای متعال.

راغب اصفهانی هم در توضیح عبادت چنین می گوید:

«العبودیه اظهار التذلل و العباده ابلغ منها لانها غایه التذلل و لا یستحقَّها الا من له غایه الافضال و هو الله تعالی»

 عبودیت اظهار خواری است و عبادت از آن رساتر است چون نهایت و بالاترین حد خواری است و تنها شایسته کسی است که بالاترین فضیلت و برتری را دارد که همانا خدای متعال می باشد.

بنابراین مقدمه ،باید توجه داشت که برای حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز دعایی است که از این قاعده مستثنی نیست و باید در اوج تذلل و خضوع در محضر حق  تعالی صورت گیرد و بهترین حالتی که این خضوع و خشوع در انسان هویدا است حال نماز می باشد، مخصوصاً در حالت قنوت که بیانگر فقر و ذلت آدمی در محضر غنی مطلق می باشد، پس یکی از بهترین مواقع دعا برای امام زمان 4 ، قنوت بوده و چون جمعه به عنوان سید الایام و بهترین روزهای هفته ، و نماز جمعه از مهمترین عبادات می باشد دعا در این روز و در قنوت نماز جمعه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین شاید سفارش حضرت ثامن الحجج(علیه السلام) به خواندن دعای مورد بحث در قنوت نماز جمعه با عبارت « لا تقل کما یقولون ولکن قل: » به همین دلیل باشد.

نقش ما در ظهور حضرت:

امام صادق علیه السلام می فرمایند: خداوند برای فرزندان حضرت ابراهیم علیه السلام از همسرش ساره چنین مقدر فرموده بود که مدت چهار صد سال در رنج و عذاب باشند. اما بنی اسرائیل با ضجه و گریستن به پیشگاه خداوند توانستند، ظهور منجی خود را (حضرت موسی علیه السلام) را صد و هفتاد سال جلو اندازند.

«فلما طال علی بنی اسرائیل العذاب ضجوا و بکوا الی الله اربعین صباحاً  فأوحی الله الی موسی و هارون أن یخلصهم من فرعون فحطَّ عنهم سبعین و مأة سنه».

پس وقتی مدت عذاب بر بنی اسرائیل طولانی شد: چهل صباح به پیشگاه الهی ضجه و گریه کردند تا اینکه خداوند به موسی علیه السلام و هارون وحی فرمود که آنها را از فرعون خلاص کند، به این ترتیب صد و هفتاد سال از آنها کم کرد.

امام صادق علیه السلام بعد از نقل این ماجرای بنی اسرائیل، اضافه فرمودند:

«هکذا انتم لو فعلتم لفرج الله عنا فأما اذا لم تکونوا فان الامر ینتهی الی منتهاه»

حال اگر چنین کنید گشایش امر ما محقق می شود و در غیر این صورت، ظهور در زمان خودش واقع می گردد.

تعبیر جالبی که در این خصوص به کار رفته، بخوبی بیانگر حالی است که یک انسان مومن باید در هنگام دعا کردن داشته باشد، در حدیث قدسی از پروردگار متعال خطاب به حضرت عیسی آمده است:

«یا عیسی، ادعنی دعاء الغریق الحزین الذی لیس له مغیث»

ای عیسی، مرا همچون فرد در حال غرق شدن و اندوهناکی که هیچ فریاد رسی ندارد، بخوان

 اصرار در دعا

یکی از مهمترین آداب دعا که تأثیر بسیاری بر اجابت آن دارد اصرار ورزیدن برخواسته خود در دعا است. اصرار انسان بر خواسته خود اگر از مردم باشد، مطلوب خدای متعال نیست ولی نسبت به ذات مقدس ربوبی این امر محبوب و پسندیده است. امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «انَّ الله عزوجل کره الحاح الناس بعضهم علی بعض فی المسألة و احب ذلک لنفسه »

خدای عزوجل اصرار مردم به یکدیگر در مورد درخواستهایشان را نمی پسندد ولی این امر را نسبت به خودش دوست دارد.

امام باقر علیه السلام نیز در حدیثی،قسم یاد کرده اند که خدای متعال قطعاً حاجت اصرار کننده در دعا را برآورده می سازد ، ایشان می فرمایند: «و الله لا یلح عبد مومن علی الله عزوجل فی حاجته الا قضاها له»

قسم به خدا هیچ بنده با ایمانی در برآورده شدن حاجتش به درگاه خدای عزوجل اصرار نمی ورزد مگر آنکه خداوند خواسته اش را برآورده می کند.

باید توجه داشت که این اصرار بر دعا نباید تبدیل به آفت "استعجال" شود. یکی از حربه های شیطان برای اینکه بنده خدا را از درگاه او براند، این است که وقتی پس از مدتی دعایش مستجاب نشد، او را از استجابت دعایش ناامید سازد، این همان" استعجال"مذمومی است که در احادیث از آن نهی شده است.  امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:

«لا یزال المومن بخیر و رخاء و رحمهٍ من الله ما لم یستعجل فیقنط فیترک الدعاء »

مومن همواره در خیر و آسایش و رحمت از جانب خداوند است مادامیکه به استعجال مبتلا نشود و ناامید شده دست از دعا کردن بکشد.

 روای از حضرت می پرسد : کیف یستعجل؟ استعجال چگونه است؟ امام فرمودند: یقول : «قد دعوت منذ کذا و کذا و لا أری اجابة »  بگوید: از فلان زمان دعا کردم و اجابتی ندیدم.



منابع:

اصول کافی

کمال الدین

مصباح المتهجد

تفسیر عیاشی

جمال الاسبوع

بحار الانوار

العین

تفسیر فرات

لسان العرب

اقرب الموارد

المفردات راغب

صورت و سیرت انسان در قرآن

تفسیر موضوعی

معجم مقاییس اللغه

کفایه الاثر

پدید آورنده: محمد صادق کفیل - علی محمد باقی (از سایت mahdi313.ir)




مرتبط:

دعاى امام رضا (ع) براى فرزندشان، حضرت مهدى (عج)

- و خداى تبارک و تعالى کار او را در یک شب سامان دهد

- دعای عهد