آنچه گوگل از وب گردی شما میداند
آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که گوگل تا چه حد در مورد شما و هویت شما میداند؟ خوب برای شروع لازم است این را بدانید که گوگل میداند شما چند سال دارید، کجا زندگی میکنید و از کجا به اینترنت متصل میشوید و اساسا به چه چیزهایی علاقمند هستید. اما این همه آن چیزی که گوگل از شما میداند نیست.
اما تنها برای آن که بفهمید گوگل تا چه حد در مورد شما و وضعیت شما اطلاعات دارد کافی است این چند قدم ساده را بردارید:
1 - ابتدا وارد حساب کاربری گوگل خود شوید و سپس به آدرس history.google.com/history بروید. در این قسمت به خوبی میتوانید متوجه شوید که هرگاه بر روی دستگاه و مرورگر خود به حساب کاربری گوگل وارد شده باشید، گوگل تمامی تاریخچه مربوط به وب گردی شما را ذخیره کرده است. گوگل به این ترتیب میتواند به سادگی عادات مربوط به وب گردی شما را تشخیص دهد.
2 - در گوشه سمت راست روی گزینه Last Week کلیک کنید و آن را به All Time تغییر دهید.
3 - میتوانید این گزینه را بر روی ماه اخیر یا سال اخیر نیز تنظیم کنید تا تصویر دقیق تری از اطلاعاتی که گوگل از شما دارد به دست آورید.
4 - شما میتوانید همه این اطلاعات را پاکسازی کنید. برای این کار کافی است بر روی منوی که با سه نقطه در بالای صفحه قرار دارد کلیک کنید و سپس گزینه Delete Options را انتخاب کنید. در پنجره ای که باز میشود در صورتی که گزینه Advanced را انتخاب کنید میتوانید تاریخچه کامل وب گردی خود را پاکسازی کنید.
وقتی آن روزها را با امروز مقایسه میکنم، میبینم این برداشت دقیقاً برعکس شده است. در حال حاضر اگر نوجوانی پای کامپیوتری بنشیند، بهطور ناخودآگاه اولین چیزی که به ذهن اطرافیان خطور میکند این است که یا درحال فیلم دیدن است یا در بهترین حالت، مشغول انجام یک بازی آنلاین است؛ به بیان دیگر، دارد وقت تلف میکند. این پیشفرض در دنیای امروز چنان قوی است که کافی است در یک محیط جمعی لپ تاپ خود را باز کنید و بهطور مثال؛ بخواهید مداری را که طراحی کردهاید، در یک محیط نرمافزاری شبیهسازی کنید. در این لحظه است که پیشداوریها آغاز میشود.
این پیشداوری حاصل یک روند طولانی حدوداً بیست ساله است و کسانی سبب بهوجود آمدن این پیش داوری نادرست شدهاند که به کامپیوتر، بیشتر بهعنوان یک سرگرمی مینگریستند تا یک ابزار جدیتر. ابزاری که با آن موسیقی گوش دهند، فیلم ببینند و در صفحات بعضاً بیهوده اینترنت، بچرخند. تا اینجای کار مشکلی پیش نمیآید و مشکل زمانی آغاز میشود که در استفاده از آن، افراط شود. نتیجه این افراط، تغییر نگرش جامعه نسبت به ابزار مهمی نظیر کامپیوتر است و تنزل کاربردهایش. در دنیای موبایل هم مشابه چنین پیشداوریهایی را شاهدیم.
آنقدر از توان ارتباطی موبایل در جهت استفاده از پیام رسانها و شبکههای اجتماعی و بازیها استفاده کردهایم که اگر کسی در یک جمع بخواهد با گوشی موبایل خود یک کتاب الکترونیکی بخواند، متن یک سایت را مرور کند یا حتی عکسهای اضافی خود را پاک کند، متهم به استفاده از شبکههای اجتماعی یا انجام بازیهای آنلاین میشود؛ اینکه میگویم متهم میشود، دلیل مشخصی دارد؛ چون در فرهنگی که امروزه در حال جا افتادن است، استفاده از شبکههای اجتماعی با اتلاف وقت به همان بدی نشستن بر سقف یک اتوبوس شباهت دارد! حال آنکه در صورت استفاده صحیح، همین شبکههای اجتماعی که اکنون بهعنوان متهم ردیف اول نابودی بنیان خانوادهها و اتلاف وقت معرفی میشوند و حتی بازی های آنلاین که عامل درجه یک وقت گذرانی در ایران به حساب میآیند، میتوانند نقشهای اساسی را در بهبود سبک زندگی ایفا کنند و این در گرو افزایش سطح سواد استفاده از این ابزارهاست.
حدود بیست سال پیش صحبت از این بود که بیست سال بعد یعنی حالا، اگر کسی نتواند با کامپیوتر کار کند، بیسواد به حساب خواهد آمد؛ اکنون همه، راه و رسم استفاده از انواع کامپیوترها از رومیزی گرفته تا جیبی را بلدند؛ اما آیا در این زمینه، با سواد محسوب میشوند؟ اینطور که پیداست، در زمینه کامپیوتر به آن سوادی که سالها پیش از آن سخن گفته شده بود، دست یافتهایم؛ اما آیا این سطح از سواد کافی است؟ قطعاً خیر. دنیای امروز نیازمند نوع دیگری از سواد کامپیوتری و بهطورکلیتر نوع دیگری از سواد دیجیتال است. سالها پیش صحبت از تعریف جدیدی از سواد بود؛ سواد استفاده از سختافزارهای کامپیوتری؛ امروزه قطعاً این سواد سختافزاری را کسب کردهایم و قادریم به سرعت، نحوه کارکردن با جدیدترین ابزارها را یاد بگیریم؛ اما نوع دیگری از سواد را نیز باید بیاموزیم که مهمتر از سواد سختافزاری است. چیزی که ضامن امنیت ما خواهد بود، ضامن یک زندگی شاد و با نشاط خواهد بود و سبک جدید شیرینی برای ما به ارمغان خواهد آورد.
منبع : http://www.shabakeh-mag.com/opinion/2750
پس از آن در 1997 نخستین سایت شبکه اجتماعی اینترنتی به آدرس SixDegrees.com راهاندازی شد. این سایت به کاربرانش اجازه ایجاد پروفایل داد تا آنها بتوانند لیستی از دوستانشان ایجاد کنند. البته این سایت در آن موفق نشد و بعد از سه سال متوقف شد.
بعد از آن، انفجار تجارت در وب سایتهای اجتماعی در سال 2002 باعث به وجود آمدن شبکههای اجتماعی فرنداستر (Friendster)، اورکات (Orkut) و لینکداین (LinkedIn)) شد و باعث شکوفایی قارچ گونه وب سایتهای شبکههای اجتماعی در اینترنت شد.
در سال 2004، سایت های شبکه اجتماعی فرنداستر با 7 میلیون کاربر و مای اسپیس با 2 میلیون کاربر صاحب بیشترین کاربران در این حوزه بودند. در همین سال سایت شبکه اجتماعی فیس بوک توسط مارک زوکربرگ در خوابگاه دانشگاه هارواد راه اندازی شد.
سال 2006، سال گسترش روز افزون کاربران و بازدیدکنندگان وب سایتهای شبکههای اجتماعی بود. در این سال دسترسی عمومی مردم به فیس بوک آزاد شد. زیرا در دو سال قبل، این سایت تنها به صورت پایلوت در دانشگاه هارواد استفاده میشد، همچنین توییتر نیز در این سال پا به عرصه وب سایت های اجتماعی گذاشت.
تاکنون تعاریف گوناگونی از شبکههای اجتماعی اینترنتی یا مجازی ارایه شده است. آخرین تعریفی که دقیقتر به نظر میرسد میگوید، شبکههای اجتماعی اینترنتی عموما سرویسهای مبتنی بر وب هستند. سرویس آنلاین، پلتفرم یا سایتی محسوب میشوند که مردم در آنها می توانند، نظرات، علاقهمندیها و در یک کلام محتوا ایجاد و با دوستان و سایرین به اشتراک بگذارند.
یک شبکه اجتماعی،، یک ساختار اجتماعی است که از گرههایی (که عموما فردی یا سازمانی هستند) تشکیل شده است که توسط یک یا چند نوع خاص از وابستگی به هم متصلاند. به بیان دیگر، یک شبکه اجتماعی سایت یا مجموعه سایتی است که به کاربرانی که دوست دارند علاقهمندیها ، افکار، فعالیتهای خودشان را با دیگر به اشتراک بگذارند و دیگران هم با آنان به اشتراک بگذارند.
شبکههای اجتماعی اینترنتی، بهخصوص آنهایی که کاربردهای معمولی و غیرتجاری دارند، مکانهایی در دنیای مجازی هستند که مردم خود را بهطور خلاصه معرفی میکنند و امکان برقراری ارتباط بین خود و همفکرانشان را در زمینههای مختلف مورد علاقه فراهم میکنند.
آیا شما هم از فشارها و نیازهای زندگی مدرن خسته شده و حس می کنید مغزتان دیگر کشش تحمل آنها را ندارد؟ آیا بجای آنکه بخوابید و استراحت کنید در فیسبوک و توئیتر خود گشت می زنید و صبح ها وقتی بیدار می شوید ایمیل خود را چک می کنید؟
آیا شما هم از فشارها و نیازهای زندگی مدرن خسته شده و حس می کنید مغزتان دیگر کشش تحمل آنها را ندارد؟ آیا بجای آنکه بخوابید واستراحت کنید در فیسبوک و توئیتر خود گشت می زنید و صبح ها وقتی بیدار می شوید ایمیل خود را چک می کنید؟
اگر شما هم از این دسته افراد هستید که هر روز اطلاعات زیادی را وارد مغزتان می کنید، باید بگوییم که تنها نیستید. ماریا کونیکووا، روانشناس روسی، پیام ساده ای برایتان دارد: نفس عمیق بکشید، تکیه بدهید و به هزینه هایی که این عادت ها برایتان دارند فکر کنید. کونیکووا چهار توصیه و پیشنهاد ساده برای افرادی دارد که می خواهد به مغزشان استراحت بدهند.
خواب خود را بیشتر کنید.
بسیاری از ما کمتر از آنچه لازم است می خوابیم. ولی مهم است بدانید که جبران کردن آن در روزهای تعطیل هیچ فایده ای برای شما ندارد. اگر هر شب شما مشکل خواب دارید و هر شب به اندازه لازم نمی خوابید (طبق تحقیقات انجام شده هر بزرگسال باید چیزی حدود 7 تا 9 ساعت در شب بخوابد) باید کاری کنید که اتاق خواب شما به دور از حواس پرتی های تکنولوژیک باشد. هیچ تلویزیون، تلفن هوشمند یا لپتاپی در اتاقتان نگذارید. زیرا وقتی به رختخواب می روید باید ذهنتان از این چیزها دور شود تا بتواند استراحت کند، نه اینکه هنگام خواب با این چیزها، مغزتان را پر از اطلاعات جدید کنید.
دکمه خروج را فشار دهید.
زمانی که اینترنت نبود را یادتان می آید؟ آن زمان نحوه جمع آوری اطلاعات و پردازش آنها بسیار متفاوت بود. حتی همین چند سال پیش و قبل از ظهور تلفن های همراه هوشمند، ما زمان بیشتری برای استراحت دادن به مغزمان داشتیم. ولی امروز وضع فرق می کند، از فیسبوک به توئیتر و از توئیتر به برنامه های دیگر آنلاین سوئیچ می کنیم تا از تازه ترین رخدادها باخبر باشیم.
کونیکووا توضیح می دهد: «مشکل زمانی آغاز می شود که می خواهید همه آنها را با هم و بطور همزمان انجام دهید. وقتی شروع به انجام چند کار با هم می کنید و فوراً توجه خود را از یک مقاله در یک سایت، به یک توئیت در توئیتر یا یک پست در فیسبوک منعطف می کنید و می خواهید همزمان همه جا باشید، تازه آغاز مشکل است.»
کونیکووا توصیه می کند که در استفاده از اینترنت برای خودتان حد و مرز بگذارید و در یک زمان فقط روی یک برنامه یا یک وبسایت تمرکز کنید.
کارها را یکی یکی انجام دهید.
ما در میان فرهنگی غرق شده ایم که به انجام چند کار بطور همزمان بها می دهد. در این فرهنگ افرادی که از عهده انجام چندین وظیفه بطور همزمان برمی آیند، تحسین می شوند، حتی اگر نتیجه کار آنها ایده آل نباشد. بنابراین اگر می خواهید در چنین محیطی از دیگران عقب نمانید، هر کاری را بطور جداگانه ولی با نظم و دقت بالا انجام دهید.
هیچ کاری نکنید.
راه حلی که کونیکووا برای سرریز اطلاعاتی ارائه می دهد، متفکر بودن است که در کتاب خودش (تفکر برتر: چطور مانند شرلوک هولمز فکر کنیم) به آن اشاره کرده است. او استدلال می کند که این کارآگاه مشهور به مغز خود استراحت زیادی می دهد. کونیکووا می گوید: «شرلوک روی مبل راحتی اش می نشیند و هیچ کاری نمی کند.»
هر روز در حدود 10 دقیقه به خودتان استراحت بدهید و این زمان را به "هیچ کاری نکردن" اختصاص دهید. ذهن شما مانند یک عضله رشد می کند و قویتر و بزرگتر می شود. زمانی می توانید راحت تر و طولانی تر تمرکز کنید که به ذهنتان استراحت داده باشید.
برترین ها