واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

مقاله‌ای از دکتر محسن رنانی درباره مراحل 4 گانه توسعه

مقاله‌ای از محسن رنانی
جامعه ما تقریبا چند دهه است در چارک دوم و سوم توسعه درجا می‌زند. تنها بخش‌های بسیار ناچیزی از جامعۀ ایرانی وارد چارک چهارم توسعه شده‌اند و ...

مراحل 4 گانه توسعه؛ در دو مرحله درجا زده‌ایمدکتر محسن رنانیپژوهشگر توسعه

«توسعه، راه پرفراز و بدون نشیبی است» که چهار مرحله دارد و هر مرحلۀ آن، از مرحلۀ قبلی سخت‌تر و طولانی‌تر و پرهزینه‌تر رخ می‌دهد. تاسیس صنایع مدرن و استفاده از فناوری‌های جدید (مدرن‌سازی سرمایه‌‌های اقتصادی) به مثابه دشت‌های هموار در چارک [یک چهارم] اول راه توسعه است. سپس آموزش علمی و انباشت مهارت‌های فنی نیروی انسانی (مدرن‌سازی سرمایه‌های انسانی) به مثابه تپه‌های نه چندان بلند در چارک دوم راه توسعه است.

آنگاه رخ نمودن تحولات سیاسی و اجتماعی مدرن مثل تمرین دموکراسی، گسترش مشارکت زنان، انتشار روزنامه، تاسیس احزاب و .... (مدرن سازی سرمایه‌های ‌اجتماعی) به‌منزله کوهچه‌هایی است که در چارک سوم راه توسعه باید از آنها عبور کنیم. آنگاه شکل‌گیری اخلاق اجتماعی جدید و تحولات فرهنگی مانند رواداری در اندیشه، مدارا در عمل، دگرپذیری، عقلانیت اجتماعی، قانون‌پذیری، احترام به حقوق شهروندی و .... (مدرن سازی سرمایه‌های فرهنگی) به مثابه کوهستان‌های عظیم پر از سنگلاخی است که در چارک چهارم مسیر توسعه قرار گرفته‌اند.
تحولاتی که در دو چارک اول مسیر توسعه رخ می‌دهد را مدرنیزاسیون (نوسازی) می‌گوییم و تحولاتی که در دو چارک آخر توسعه رخ ‌می‌دهد را مدرنیته (نوگرایی) می‌گوییم.

حرکت جامعه در این چارک‌ها البته می‌تواند همزمان رخ دهد. یعنی همزمان که همه جامعه در چارک اول در حال حرکتند، پس از چندی بخش‌هایی از جامعه به چارک دوم می‌رسند، سپس بخش‌ها یا عده کمتری به چارک سوم و باز عده کمتری وارد چارک چهارم توسعه می‌شوند. پس در عمل، جامعه همزمان در هر چهار چارک توسعه در حال پیشروی است اما معیار ما «اکثریت‌» است. یعنی وقتی اکثریت جامعه (مردم، نهادهای اجتماعی، بنگاههای اقتصادی، اجزای حکومت و ...) در چارک اول در حرکت هستند، می‌گویم این جامعه در مرحله اول توسعه است. و به همین ترتیب تا چارک چهارم. وقتی می‌گوییم جوامع «توسعه یافته»، یعنی آنها هم هنوز دارای بخش‌هایی هستند که در چارک‌های قبلی در حرکت و فعالیت‌اند اما اکثریت بخش‌های ‌آن جوامع وارد چارک چهارم شده‌اند.

در ایران حرکت در مسیر توسعه را تقریبا از انقلاب مشروطیت آغاز کرده ایم. اما حرکت پرقدرت در چارک اول را تقریبا از ۱۳۱۰ شمسی شروع کردیم. در هشتاد سال اخیر ما چارک اول توسعه را خیلی خوب رفته ایم و البته درآمدهای نفتی نیز به کمک‌مان آمده است.

حتی در برخی حوزه‌های این چارک، زیاده روی نیز کرده ایم. حرکت در چارک دوم توسعه را گرچه رسما از تاسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ آغاز کرده‌ایم اما تقریبا از دهه چهل شمسی شتاب گرفته است. متاسفانه در دو دهه اخیر گسترش بی‌ضابطه دانشگاهها، به کیفیت حرکت در این چارک آسیب زده است. یعنی به نظر می‌رسد اکنون سرمایه‌های انسانی ما کیفیت لازم برای تحقق توسعه را ندارند و به همین علت احتمالا ما برای چند نسل در مسیر توسعه درجا خواهیم زد.

حرکت در چارک سوم نیز همزمان با چارک‌های قبلی بوده است اما در دوره‌هایی مثل سالهای انقلاب مشروطیت یا دهه بیست شمسی، شتاب گرفته است. اما در این دوره‌ها، گستره این حرکت محدود به بخش‌هایی از جمعیت شهرهای بزرگ بوده است. تقریبا در سالهای پس از جنگ تحمیلی بود که تحرکات مربوط به چارک سوم راه توسعه، به طور گسترده در همه مناطق و بیشتر بخش‌های جمعیتی کشور شکل گرفت و هم اکنون نیز با سرعت در حال پیش‌روی است. در هر کدام از چارک‌ها هر چه سرعت این پیشروی بیشتر باشد تنش‌ها و مشکلات و پدیده‌های غیر طبیعی و یا غیر اخلاقی بیشتر رخ می نماید. گسترش فضای مجازی در سالهای اخیر باعث شده است که ناهنجاری‌های مربوط به چارک سوم توسعه به سرعت رخ نماید.

جامعه ما تقریبا چند دهه است که در چارک دوم و سوم توسعه درجا می‌زند. تنها بخش‌های بسیار ناچیزی از جامعه ایرانی وارد چارک چهارم توسعه شده اند و اگر روند گذشته ملاک باشد، گمان نمی‌کنم به این زودیها جامعه ایران به صورت گسترده وارد چارک چهارم شود. ما در واقع چند دهه است در انتهای مدرنیزاسیون و در ابتدای مدرنیته داریم درجا می‌زنیم.
 
به رغم همۀ این‌ها (اشاره نویسنده به انتساب مطلب خلاف واقع به او به عنوان مقاله ای درباره ارز در فضای مجازی) من امید فراوان دارم که همین شبکه‌های مجازی پر آسیب، مقدمات ورود گسترده‌ی جامعه ایران به چارک چهارم توسعه را فراهم آورند.

مواظب بازیهای خطرناک با خطر جدی، همچون "نهنگ آبی" باشیم

مواظب بازیهای خطرناک با خطر جدی، همچون "نهنگ آبی" باشیم، همچنین به فکر شرایط روحی افراد جامعه از جمله و خصوصاً کودکان، نوجوانان و جوانان اطراف خود باشیم


آخرین ویرایش و افزودن مطلب نو:   970108



نهنگ آبی به ایران نمی‌رسد؟!

بازی نهنگ آبی که این روزها در میان نوجوانان کشورهایی مانند روسیه و فرانسه موجب رفتارهای خطرناکی ازجمله خودکشی نیز شده، تهدیدی برای نوجوانان در فضای مجازی به شمار می‌رود و به گفته کارشناسان باید خانواده‌ها را با عواقب آن آشنا کرد.

به گزارش ایسنا، برخی گمانه زنی می‌کنند که شاید چالش اینترنتی نهنگ آبی که نوجوانان را  به خودکشی تشویق می‌کند، وارد ایران هم شده باشد اما وزیر ارتباطات کشورمان در پیج اینستاگرام خود با انتشار مطلبی در این باره تاکید کرده که این بازی از بسیاری از فروشگاه‌های نرم‌افزار حذف شده و به طریق معمول از ایران هم قابل دسترسی نیست.

آذری جهرمی با بیان اینکه امروز با مدیران vk برای عدم اشاعه خشونت از طریق این شبکه اجتماعی مذاکره می‌کنیم، گفته است هرچند این شبکه اجتماعی در ایران مسدود است اما برای این موضوع تلاش خواهیم کرد.

وزیر ارتباطات همچنین با بیان اینکه توسعه فرهنگ استفاده از تبلت و سیم‌کارت خاص برای کودکان و نظارت والدین بر فعالیت فرزندان در فضای مجازی امروی ضروری است، تاکید کرده است که از بخش خصوصی برای توسعه این حوزه که بازار خوبی هم پیش رو دارد دعوت به فعالیت بیشتر می‌کنیم و حمایت لازم نیز به عمل خواهیم آورد و انتظار داریم مرکز ملی بازیهای رایانه ای از طریق مدارس و معلمان تربیتی برای آگاهی رسانی به والدین و معلمان وارد عمل شوند.

آذری جهرمی همچنین خاطر نشان کرده که انتقال مفاهیم در قالب زبان بازی تاثیرگذاری بیشتری دارد و در میان بازیهای مفید گاهی اندیشه های شیطانی نیز به یک بازی تبدیل میشود و نهنگ آبی یکی از این بازیهاست. در این میان برای صیانت از جوانان مهمترین وظیفه را در کنار حاکمیت، خانواده‌ها برعهده دارند و رسانه‌های رسمی و اجتماعی برای اطلاع رسانی خوب عمل کردند. باید مراقبت کنیم کار رسانه ای دغدغه ایجاد کند و نه ترس، ترس ناشی از بی‌اطلاعی است و وظیفه رسانه دقیقا اطلاع رسانی است.

بر اساس آنچه این روزها در برخی صفحات فضای مجازی دست به دست می‌شود در این چالش از مخاطبان خواسته می‌شود تا به مدت ۵۰ روز کارهای روزانه‌ای که از آن‌ها خواسته شده انجام دهند که این فعالیت‌ها شامل خودزنی، حک شکل و شماره با چاقو بر ساعد، تماشای فیلم های وحشت آور، حاضر شدن در اماکن، سازه ها و بلندی های خطرناک برای گرفتن عکس سلفی و بیدار شدن در ساعات نامعمول است و در پایان پنجاهمین روز از نوجوانی که «بازی» را شروع کرده، خواسته می شود تا خودکشی کند.

این چالش در سال ۲۰۱۳ در روسیه با «F57» آغاز شد. «F57» نام یکی از گروه‌های مرگ در شبکه اجتماعی Vkontakte» روسیه است. فلیپ بودیکین، دانشجوی سابق روانشناسی نیز ادعا می‌کرد این بازی را ایجاد کرده است. او اعلام کرد هدف از اختراع این بازی این است تا با کشاندن افراد به سمت خودکشی، جامعه را از افرادی که به نظرش ارزشی ندارند پاک کند. واژه نهنگ آبی هم از خودکشی دسته جمعی نهنگ‌ها گرفته شده‌است.  
منبع: ایسنا







برای دیدن بعضی فیلمهای توضیحی و خبری در این باره به لینک زیر در آپارات مراجعه کنید:





سردار مهدی معصوم بیگی فرمانده انتظامی استان گفت: ظهر دیروز متاسفانه دو دختر دانش آموز ۱۵ و ۱۶ از پل روگذری در اصفهان سقوط کردند که یکی از آنها جان خود را از دست داد.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، بر اساس گزارش ها حال دانش آموز دیگر نیز وخیم است.

این دو نوجوان قبل از پرت کردن خود با یک دستگاه ضبط صوت، با خانواده خود خداحافظی و علت این کار را بازی آنلاین نهنگ آبی در فضای مجازی اعلام کرده اند.







 مرگ مرحله آخر چالش‌های اینترنتی


گفت‌وگوی  با روح‌‌الله مومنی‌نسب، کارشناس‌ارشد فضای مجازی
ماجرا از خودکشی دو دختر دانش‌آموز با پریدن از بالای پل چمران اصفهان آغاز شد؛ آثار خودزنی روی دست و گرفتن فیلم قبل از حادثه توسط این دو نوجوان باعث شد تا فرضیه خودکشی تحت تاثیر چالش نهنگ آبی بر سر زبان‌ها بیفتد؛ اما طولی نکشید که پلیس این موضوع را تکذیب و وزیر ارتباطات نیز انگیزه خودکشی را مسائل خانوادگی اعلام کرد.

 


تصویر مرگ مرحله آخر چالش‌های اینترنتی
آذری جهرمی گفت: تا امروز نهنگ آبی در ایران باعث خودکشی نشده، اما هشدار داد که ممکن است در آینده تلفاتی داشته باشد. در حادثه اصفهان، دختر 15 ساله کشته و دوست 16 ساله‌اش مجروح شد و هرچند علت خودکشی‌شان، مسائل خانوادگی بیان شد، اما بحث‌های زیادی درباره چیستی چالش‌های اینترنتی از قبیل نهنگ آبی به راه انداخت، حالا سوال اصلی این است که چرا این چالش‌های خطرناک که در مرحله آخر به خودکشی ختم می‌شود، بیش از همه کودکان و نوجوانان را هدف می‌گیرد و علت گرایش این قشر به این چالش‌ها چیست؟ روح‌الله مومنی نسب، کارشناس فضای مجازی، نقطه ضعف را در عملکرد نهادهای خانواده و آموزش جست‌وجو می‌کند و با بیان این که در مدارس ایران، دانش‌آموزان با تشکیل گروه‌هایی وارد چالش‌های خطرناک می‌شوند به جام‌جم می‌گوید: «کودکان و نوجوانان با توجه به سن و شرایط خاص‌شان، علاقه زیادی به دیده شدن و سرگرمی دارند. این افراد به اصطلاح برای کم نیاوردن وارد این چالش‌ها می‌شوند. آنها بچه‌های افسرده‌ای نیستند و پرنشاط‌اند. فردی که به مرحله خودکشی می‌رسد، اگر این کار را نکند از گروه همسالان حذف می‌شود و این خیلی برایش مهم است. در واقع تحت تاثیر چالش، از دست دادن آبروی فرضی، سنگین‌تر از زندگی نکردن برایشان معنی پیدا می‌کند.» او معتقد است انطباق نداشتن نظام آموزشی با نیازهای دانش‌آموزان، ناآگاهی خانواده‌ها، سن خاص نوجوانان و نبود مدیریت درست و اصولی فضای مجازی از علل مهم گرایش به این چالش‌هاست. مشروح گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

چالش‌های اینترنتی از چه زمانی ظهور پیدا کردند؟

چالش‌های اینترنتی و میل به سرگرم شدن موضوع تازه‌ای نیست و همه افراد جامعه بخصوص قشر نوجوان، سال‌هاست برای دیده شدن دنبال سرگرمی‌اند. در واقع دو ویژگی دیده شدن و سرگرمی باعث تولید بازی‌های زیادی شده است. تعدادی از این بازی‌ها به شکل جمعی طراحی شده‌اند که در نتیجه آنها، یک فرد یا جمع دیده می‌شود و مورد تشویق قرار می‌گیرد. تفکر نیاز به دیده شدن باعث ایجاد تشکل‌های زیادی در مدارس، مساجد و... هم شد. اینجا لازم است به نظریه «اقتصاد توجه» نیز بپردازیم. براساس این نظریه، در مرکز آی‌تی آمریکا، بخش‌هایی وجود دارد که مدل اقتصادی برای توجه طراحی می‌کند. برای مثال، شرکتی با مراجعه به این بخش می‌گوید قصد دارد از احساس جلب توجه مردم، درآمد کسب کند. آنها نیز طرحی برای این شرکت می‌نویسند که چطور نیاز مردم به توجه را به ابزاری برای پول درآوردن تبدیل کند. نمونه‌های آن اینستاگرام، فیسبوک و تلگرام است که هر چند وقت یکبار، برای جذب مخاطب جدید، قابلیت‌هایی تازه پیدا می‌کند.

جایگاه کودکان و نوجوانان در این رقابت کجاست؟

کودکان و نوجوانان با توجه به سن و شرایط خاص‌شان، علاقه زیادی به دیده شدن و سرگرمی دارند. باید بدانیم بازی‌ها شکل‌هایی مختلف دارند. بعضی از آنها مثل هفت سنگ، گرگم به هوا و... به حضور فیزیکی نیاز دارد، اما تعدادی دیگر که چند سالی است رونق زیادی گرفته، بازی‌های رایانه‌ای و موبایلی است که برای طراحی آنها به هزینه‌های هنگفت نیاز است. مدل سوم اما اخیرا ظهور کرده؛ همان سرگرمی‌هایی که به شکل کار‌گروهی و چالش تعریف می‌شوند. یعنی یک گروه با هم چالشی را طراحی می‌کنند و با انجام مراحل آن، سرگرم می‌شوند. این چالش ممکن است در اشکال مختلف مانند عکس گرفتن با مرده‌ها، هشتگ زدن درباره مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، خودزنی و... باشد. «نهنگ آبی» هم یکی از همین مدل چالش‌هاست.

انگیزه ابتدایی نسل جدید برای انتخاب این قبیل چالش‌ها چیست؟

دانش‌آموزان برای جلب توجه بیشتر وارد این چالش‌ها می‌شوند و این موضوع می‌تواند در تمام مدارس کشور تکرار شود. در واقع هر دانش‌آموز با داشتن تلفن همراه و اینترنت می‌تواند یک گروه از همکلاسی‌های خود در تلگرام ایجاد کند و با آنها قرارهای جمعی بگذارد. این قرار می‌تواند تجمع در پاساژهای تهران باشد یا به شکل خودکشی یا دگرکشی ظهور پیدا کند. تمایل شدید به دیده شدن باعث می‌شود این افراد هنگام خودکشی از خود فیلم بگیرند و آن را منتشر کنند. مثل همان دو دختری که چند سال پیش در تهرانسر از ارتفاع پریدند. چالش نهنگ آبی نیز از این قاعده مستثنا نیست.

آیا می‌توان چالش‌هایی مانند نهنگ آبی را مسدود کرد؟

خیر، برای مثال نهنگ آبی یک چالش است و می‌تواند به شکل‌های مختلف ظهور پیدا کند. نام آن نیز از یک واقعیت زیستی گرفته شده است که نگاه به آن، ماهیت چالش را نشان می‌دهد. نهنگ‌های آبی هرازگاهی به شکل جمعی خودکشی می‌کنند و دانشمندان به رغم مطالعات زیادی که انجام داده‌اند، هنوز دلیل آن را متوجه نشده‌اند. چالش نهنگ آبی نیز از روی همین واقعیت با سه کلید واژه خودکشی، جمعی و بدون دلیل قابل توضیح است. این چالش می‌تواند در هر قالبی نمود پیدا کند. مثلا ممکن است یک گروه پنج نفره دانش‌آموزی دور هم جمع شوند و با الگوبرداری از همین چالش، چالشی به نام «قورباغه سبز» راه بیندازند. دانش‌آموزان مدرسه‌هایی که من مورد بررسی قرار دادم، گروه‌هایی درست کرده بودند و ایده‌های خطرناکی در آن مطرح می‌کردند.

یعنی گرایش به این قبیل چالش‌های خطرآفرین به موجی در مدارس ما تبدیل شده است؟

بله، تاسف‌آور این است که این افراد به اصطلاح برای کم نیاوردن وارد این چالش‌ها می‌شوند. در این بین دخترها به دلیل عاطفی‌تر بودن، بیشتر قربانی می‌شوند.

افرادی که وارد این چالش‌ها می‌شوند، حتما آدم‌های افسرده‌ای هستند؟

خیر، آنها بچه‌های افسرده‌ای نیستند و پرنشاط‌اند. همان دو دختری که چند سال پیش در تهرانسر خودشان را از ارتفاع پایین انداختند با شادی و خنده این کار را انجام دادند. خیلی از اینها بچه‌های پرانرژی و پرنشاطی هستند و حتی ممکن است ضریب هوشی بالایی هم داشته باشند منتهی در کل‌کل‌های دوستانه و توافق‌های جمعی تصمیم به انجام کارهای خطرناک گرفته‌اند.

بنابراین نهنگ آبی می‌تواند به شکل‌های مختلف باشد؟

این چالش یک بازی به معنای گرافیکی نیست بلکه تفریح و سرگرمی است و احتمال دارد به هر اسمی باشد. به این معنا که افراد در قالب یک گروه، کاری هماهنگ انجام می‌دهند.

این چالش‌ها چه تغییری در تفکر فرد به وجود می‌آورد که او را به انتخاب مرگ وا می‌دارد؟

در این چالش‌ها، مرگ بالاترین امتیاز را دارد. وقتی فکری تسخیر می‌شود، یک حبابی از وهم دور فرد را می‌گیرد به نحوی که تصمیماتش از منطق دور می‌شود. اگر این بچه‌ها در آن ساعتی که اعلام کرده‌اند، خودشان را نکشند از گروه طرد می‌شوند و به آنها صفت‌های بزدل و ترسو می‌دهند. در این گروه‌ها، کل‌کل اتفاق می‌افتد و کودک برای کم نیاوردن، مرحله به مرحله جلو می‌رود. مرحله نخست ممکن است انداختن آب دهان، زدن زنگ خانه مردم، تیغ انداختن و از این قبیل چیز‌ها باشد و در نهایت به جایی برسد که با کشتن خود، همراه شود. فردی که به این مرحله می‌رسد، اگر خودش را نکشد، از گروه همسالان طرد می‌شود و این خیلی برایش مهم است. در واقع از دست دادن آبروی فرضی، سنگین‌تر از زندگی نکردن برایشان معنی پیدا می‌کند. خودکشی‌های دونفره که ممکن است به چند نفره هم تبدیل شود، یکی از خاصیت‌های این تصمیمات جمعی است. البته خودکشی فقط یکی از اشکال آسیب است. گوشه‌گیر شدن، ضعیف شدن درس، دوری از خانواده، جدایی از والدین و این قبیل موارد نیز وجود دارد.

گرایش کودکان و نوجوانان به چالش‌های خطرناک چه پیامی برای ما دارد؟

بچه‌ای که کشته می‌شود در واقع فریاد می‌زند «مرا ببینید». حتی کودکی که کودک دیگر را می‌کشد، همین خواسته را دارد. متاسفانه در کشور ما چارچوب خاص قانونی برای حمایت از کودکان وجود ندارد یا اگر هست، عملیاتی نشده. چند روز پیش وزیر ارتباطات گفت برای فرزندش تدبیر کرده تا وارد فضای مجازی نشود در حالی که این تدبیر برای سایر فرزندان این مملکت نشده است. ما فکر می‌کنیم با پاک کردن صورت مساله همه چیز حل می‌شود در حالی که باید متناسب با نیازهای نسل جدید، محصول تولید و با محصولاتی که ممکن است زندگی و هویت آنها را به خطر بیندازد، مقابله کنیم. آن کسی که اقتصاد توجه را پایه‌گذاری کرد خودش الان از این کار پشیمان است و می‌گوید: علاقه به دیده شدن در فضای مجازی، آن را به چیزی خطرناک‌تر از هروئین تبدیل کرده است.

خانواده‌ها برای جلوگیری از این انتخاب چه نقشی دارند؟

به دلیل نبود برنامه‌ریزی برای آموزش خانواده‌ها، والدین فضا را نمی‌شناسند. پدر و مادرها تصور می‌کنند با چک کردن تلفن همراه فرزندشان می‌توانند آنها را کنترل کنند در حالی که چالش‌ها در قالب گروه‌های همکلاسی است. محتوای آن است که می‌تواند خطرآفرین باشد. از طرفی این چالش‌ها فقط برای کودکان نیست. اکنون شاهد هستیم مادر خانواده در شبکه‌های مختلف اجتماعی عضو می‌شود و عکس‌های خصوصی خود را به اشتراک می‌گذارد. او با این کار وارد یک چالش شده و حریم خصوصی خود و خانواده‌اش را قربانی کرده است. یا مثلا پدر خانواده در گروه‌های مختلف عضو است و کارهای مشابه انجام می‌دهد. در این شرایط، کودک که اولین قربانی است از پدر و مادرش که از صبح تا شب در شبکه‌های اجتماعی هستند، الگوبرداری می‌کند. یعنی ما خودمان فرزندانمان را به سمت چالش‌هایی راهنمایی می‌کنیم که ممکن است زندگی‌شان را به خطر بیندازد.

چرا نظام آموزشی ما قادر به جلوگیری از این انتخاب در نسل جدید نشده؟

یکی از دلایل گرایش نوجوانان به این قبیل چالش‌ها، محدود شدن فعالیت‌های جمعی‌شان در مدارس، مساجد و مراکز تجمع آنهاست. قبلا تشکل‌ها، بسیج، انجمن‌های اسلامی و پارلمان دانش‌آموزی با هدف انتخاب شدن، دیده شدن و انجام کار گروهی برای دانش‌آموزان تشکیل شد، اما اکنون این تشکل‌ها به یک تابلوی معمولی در مدارس تبدیل شده‌اند که فقط کارهای روتین و سنتی انجام می‌دهند. این خاصیت و جذابیتی برای دانش‌آموزان ندارد و فقط تعداد کمی از آنها را جذب می‌کند. در واقع متولیان امر نتوانستند نیاز دانش‌آموز را درک کنند و آن را در قالب زمان بریزند. نظام آموزشی ما هم در تناسب با نسل جدید رشد نکرده است. حالا فرزندان ما، پاسخ بسیاری از نیازهایشان را که از خانواده و مدرسه نمی‌گیرند، در تلفن همراه و فضای مجازی جست‌وجو می‌کنند. تلفن‌ها هم که مشخصا از جایی مدیریت می‌شود که هیچ مسئولیتی در قبال زندگی کودکان ما ندارد.

بازی‌های رایانه‌ای چقدر در این نوع انتخاب تاثیر داشته است؟

ما این موضوع را جدی نگرفته‌ایم. وقتی کودکی در محیط بازی، بارها آدم می‌کشد یا خودش کشته می‌شود به مرور از قبح ماجرا می‌ریزد. اکنون بازی‌های خشن بسادگی در دسترس فرزندان ماست در حالی که کشورهای غربی محدودیت سنی قائل شده‌اند و برای مثال بازی جی‌تی‌ای متعلق به گروه سنی بالای 25 سال است. بی‌توجهی به این بازی‌ها به مرور خشونت را افزایش می‌دهد و انرژی کاذبی در کودک ایجاد می‌کند به نحوی که ممکن است در یک لحظه، هویت مجازی بر هویت واقعی قالب شود و فرد از این انرژی در فضای بیرون استفاده کند. همچنین در کشور ما سیمکارت‌هایی برای دانش‌آموزان ساخته شده است در حالی که دسترسی به تمام موضوعات در آنها باز است. والدین به این گمان که این سیمکارت‌ها دانش‌آموزی است، آنها را می‌خرند، اما تمام محتوای خشن و پورنوگرافی با استفاده از آنها قابل دسترسی است. سواد ناکافی خانواده در کنار ناآگاهی کودکان و ناتوانی در تشخیص به دلیل شرایط خاص سنی، باعث ورود آنها به چالش‌ها می‌شود.

راه پیشگیری چیست؟

در وهله نخست، دستگاه‌های مسئول باید نیاز واقعی دانش‌آموزان را پیدا و سپس برای رفع آنها برنامه‌ریزی کنند. بخشی از این برنامه‌ریزی‌ها قانون است. یعنی باید قانون‌نگاری شود که مثلا دانش‌آموز از چه سنی به اینترنت دسترسی داشته باشد و به چه سایت‌هایی. اکنون یک کودک و یک بزرگسال به یک اندازه به محتوای فضای مجازی دسترسی دارند در حالی که اگر شبکه ملی اطلاعات ایجاد شود، این مساله حل می‌شود. مورد دیگر تولید محصولات متناسب با نیاز کودکان است. این کار هزینه چندانی هم ندارد. مثلا در مالزی تبلت‌های دانش‌آموزی طراحی کرده‌اند و کودکان در ازای هر 15 دقیقه استفاده از آنها باید فعالیت بدنی انجام دهند. یا مثلا احتمال این که کودک علاقه‌مند بازی بتواند در طراحی بازی موفق شود، زیاد است. ما باید کلاس‌هایی در این زمینه راه‌اندازی کنیم تا استعداد کودک در مسیر مناسب رشد کند. از طرف دیگر والدین حتما باید آموزش ببینند. اکنون شکل برخورد پدر و مادرها در مقابل استفاده فرزندانشان از فضای مجازی دو شکل است. یا خیلی سلبی و دفعی برخورد می‌کنند یا آنها را در فضای مجازی رها می‌کنند. در حالی که در کشورهای دیگر مثل آمریکا، اگر خانواده‌ای به فرزند 13 ساله اش اجازه انجام بازی‌های نامناسب در شبکه‌های اجتماعی را بدهد، سازمان‌های حمایت از حقوق کودک، بچه را به عنوان یک کودک بدسرپرست از والدین می‌گیرد و به پرورشگاه منتقل می‌کند. برای آموزش خانواده‌ها باید کار جدی انجام شود. شاید یک نهضت آموزش فضای مجازی در کشور نیاز باشد که همه پدر و مادرها حداقل یک دوره کوتاه‌مدت ببینند. برای عملی شدن این راهکارها باید در راس همه، وزارت ارتباطات و سپس آموزش و پرورش، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، وزارت علوم و وزارت بهداشت در حوزه سلامت وارد عمل شوند و شبکه ملی اطلاعات نیز راه‌اندازی شود.

منبع : روزنامه جام جم







همه مغازه‌دارهای کنار پل "نیلوفر" و "ع" را دیده‌اند؛ از کنار مغازه‌های آنها رد شده‌اند و رفته‌اند روی پل، از نرده‌ها رفته‌اند آن طرف، "ع" خودش را پایین انداخته، اما نیلوفر ترسیده، برگشته آن طرف نرده، اما دوباره از نرده‌ها رد شده، پایین را نگاه کرده جوی خون زیر سر "ع" را دیده، اما به فاصله چند دقیقه بعد خودش را پایین انداخته است!

کلمه عجیب روی پل چمران اصفهان پس از خودکشی 2 دختر (+عکس)

به گزارش ایسنا، روایت همه مثل هم است، صدای پایین افتادن دخترها از پل چمران را در 29 مهر ماه یادشان است. می‌گویند: "می‌خندیدند، برای همین فکر نمی‌کردیم، بخواهند خودکشی کنند." یکی از مغازه‌دارها، عکس دخترها را هنگامی که از روی پل بالا می‌روند و یکی دیگر عکس آنها را وقتی که کف خیابان افتاده‌اند، گرفته‌ است.

یکی می‌گوید بعد از اینکه دخترها پایین پریدند نیلوفر سرش را بلند کرد و روی پای "ع" گذاشت و یکی دیگر تعریف می‌کند وقتی افتاد سرش روی پای "ع" افتاد. تا اینجای کار مشخص است که هر دو خودکشی کرده‌اند. این مسئله را تمام مغازه دارها با قطعیت می‌گویند.

روی پل که بروید همه مغازه‌دارها از پایین حواسشان است، صبح هم که من روی پل بودم همه دیده بودند؛ می‌گویند "گفتیم یکی دیگر هم رفت برای خودکشی" انگار دخترها نخستین مورد نبوده‌اند، یکی از مغازه دارها می‌گوید "چندمین بار است؛ یکی را مردم نجات دادند، یکی را آتش نشانی." آخرین مورد همین سه چهار روز گذشته بوده، به آتش نشانی زنگ زده‌اند همه فکر کرده بودند مرد جوان می‌خواهد خودکشی کند اما بعد معلوم شده برقکار بوده و سیم کشی‌ چراغ‌های پل را درست می‌کرده.

بیشترین چیزی که روی پل آدم را می‌ترساند صدای خودروهایی است که با سرعت عبور می‌کنند و گاهی بوق می‌زنند، اما همه می‌گویند "ع" شجاع بود، عمویش از موتور سواری برادرزاده‌اش تعریف می‌کند، که بعد از یکی دو بار خاموش کردن، با سرعت از جلویش رد شده، از اینکه وقتی "ع" بچه بوده چطور از کوه بالا می‌رفته است، شاید اگر دختر این قدر شجاع نبود وقتی روی پل رفت مثل من از نیمه راه بر می‌گشت اما بر نگشته...

سه روز پس از سقوط دخترها از پل؛ حوالی خانه "ع"، اعلامیه فوت جوان ناکام با عکسش روی دیوارهای نصب شده و شمار بنرهای تسلیت جلوی خانه بیشتر شده، فردا هفتم "ع" است، خانه خلوت‌تر از روزهای نخست است اما از بی تابی پیرزن (مادربزرگ "ع") که سه روز است دختر را ندیده، چیزی کم نشده است: "رفتم بازار صفا خرید کنم "ع" روی پل بوده و من ندیدیم. تاکسی‌های دم پل من رو میشناسن، احوال پرسی کردم. مادر برگشتم و دیدم زیر پل قیامته. نگو "ع" بوده. همه دیدنش رو پل! گفتند این "ع" است ولی اون یکی رو نشناختن، اما یکیو نفرستادن رو پل!"

"ع" از شش سالگی همراه با خانواده پدریش زندگی می‌کرده است: " الهی دورش بگردم عاطفه داشت. حیف شد مادر. سه روزه خانه خالی شده، ندیدمش. 9 صبح رفت کتابخانه." عکس قاب شده "ع" را می‌آورد و ادامه می‌دهد: "معدلش 20 بود مادر، چاپ کنید این دختر، دخترخوبی بود. چقدر عاطفه داشت."

با " زهرا" فردای روز حادثه هم حرف زده بودیم. عمه "ع" است: "هیچ کسی باور نمی‌کند، همه می گویند چقدر شاد بود. با نیلوفر امسال هم مدرسه‌ای شده بود. این دوتا با هم خیلی جور شده بودند. تا جایی که هر روز 4 تا 5 ساعت با هم وقت می‌گذراندند. بیشتر دوست داشت کلیپ‌های داب اسمش پر کند." دوست صمیمی "ع"، گلاره بود که همین چند وقت پیش هم با "ع" و مادربزرگش به مشهد رفته است. اما در پرس و جوهای خانواده گفته چیزی از نهنگ آبی نمی‌داند.

"ع" متولد 81.4.15 است و امسال 15 ساله شده بود. زهرا می‌گوید"هیچکسی جای مادر را نمی‌گیرد. "ع" همیشه کمبود مادرش را احساس می‌کرد. من می‌گفتم وظیفه مادری رو برای شماها انجام میدم. مشکل "ع" بی مادری بود، اما مشکل نیلوفر چی بود؟"

پلیس هنوز وسائل "ع" را به خانواده‌اش تحویل نداده است، همه اعضای خانواده می‌خواهند بدانند پلیس بر چه اساسی ابتدا در رسانه‌ها علت مرگ دخترها را نهنگ آبی عنوان و بعد این مسئله را تکذیب کرده است. خانواده علاوه بر این به گفته‌های وزیر ارتباطات که در برنامه تیتر حاضر شده معترض هستند "بر چه اساسی گفتند مادر "ع" سال گذشته خودکشی کرده است؟ دلیل مرگ هست. سال فوت مادر هم هست."

پلیس تا کنون با خانواده "ع" صحبت نکرده است. در کلیپی که بعداً در فضای مجازی منتشر شد خاله "ع" گفته بود که جای بریدگی را روی دست خواهر زده‌اش دیده است. زهرا می‌گوید "نمی‌دانم کلیپ‌های باغ رضوان را چه کسی گرفته است. بعد از مراسم خاکسپاری گفتند خاله‌های "ع" با پلیس آگاهی رفته‌اند. نمی‌دانم چرا پلیس آگاهی اصلاً سراغ ما نیامد تا با من یا عموهاش صحبت کند؟ "ع" همیشه با ما زندگی می‌کرد و تنها سه روز آخر میهمان خاله‌اش بود."

مادربزرگ می‌گوید " رشتم و رشتم، کپه پنه شد، رفت گِل آسمون مادر. این (زهرا) تقدیر کِش "ع" بود. 9 سال است که پدرش سکته کرده. ما اهواز بودیم کاش نیامده بودیم. "ع"، جان هم می‌خواست می‌دادند. این قلب داره از اینجا (اشاره به قفسه سینه) میزنه بیرون... اون اتاقشه. می‌خواهم خانه را بفروشم. نه کمدش را میتونم ببینم نه لیوانی که آب می‌خورد، رفت مادر." از توی آشپزخانه یک لیوان بر می‌دارد و می‌بوسد. "غازی درست می‌کردم می‌بردم مدرسه تا زنگ تفریح غازی را بدهند دستش. می‌گفتن مادر مگه می‌میره؟. ننه دخترم خوب بود تمام ریگ بیابان که میشناسنش براش گریه می کنن."

نخستین دلایل مرگ دو نوجوان اصفهانی، از سوی پلیس اصفهان مطرح شد که صراحتاً آن را مرتبط با چالش نهنگ آبی عنوان می‌کرد. پس از آن وزیر ارتباطات فناوری اطلاعات با انتشار متنی در اینستاگرام به مرگ دو دختر اصفهانی واکنش نشان داد و در این باره نوشت: "خبر خودکشی دو دختر نوجوان به دلیل پیروی از رفتارهای شیطان‌گونه در فضای مجازی برای شنوندگان ناراحت‌کننده و بهت‌آور بود. بنده نیز از شنیدن خبر متاثر شدم. بایستی بپذیریم که در کنار منافع بسیار، آفات جدی هم در فضای مجازی وجود دارد. به عنوان یک پدر، فرزندانم را به عضویت در شبکه‌های اجتماعی تشویق نکرده‌ام و آنها نیز تاکنون عضویتی نداشته‌اند و همچنان با حضور یک بزرگتر از فضای مجازی بهره می‌گیرند." اما ارتباط مرگ دخترها با چالش نهنگ آبی فردای همان روز از سوی رییس اورژانس اجتماعی کشور رد شد!

خانواده هنوز دنبال ردی از ارتباط مرگ دخترها با چالش نهنگ آبی هستند: " روزی که "ع" را برده بودند بیمارستان و ما منتظر بودیم مادر را به بیمارستان بیاورند تا اگر حالش بد شد توی بیمارستان باشه خاله‌ش به من اینها را گفت. خاله‌اش گفت. توی مصاحبه تلویزیونی هم گفته. من چیزی روی دست "ع" ندیدم اما خاله‌اش میگه اثر بریدگی روی بازوهای "ع" را دیده. چرا توی بیمارستان به من گفت؟" این‌ها را زهرا می‌گوید. پدر "ع" دنبال حرف را می‌گیرد و ادامه می‌دهد "روز اول حراست بیمارستان به من گفت بازی نهنگ آبی بوده؟ توی پاسگاه گفتن نهنگ آبی بوده؟ همه همون روز اول می‌گفتند."

عمه "ع" می‌گوید "من میگم کسی که قصد خودکشی داشته باشه زندگی براش بی‌معنی است. یک هفته نمی‌شینه بگه عمه چطوری انتخاب رشته کنم. معلممون گفته پزشکی زیاده نمی خواد بری، عمه چه رشته‌ای برم؟ بیاد بشینه بگه عمه میخوام تحقیق‌های هفته دیگه مدرسم رو آماده کنم. کسی که میخواد خودکشی کنه میگه ول کن دیگه برای چی درس بخونم؟ باشه من میگم مشکلات خانوادگی بوده، نیلوفر چی؟ اونم به خاطر مشکلات "ع" خودشو انداخت پایین؟"

پنجشنبه گذشته اسدبیگی - رییس اورژانس اجتماعی بهزیستی کشور در گفت و گو با روزنامه ایران گفته بود "نیلوفر" - دختر نجات‌یافته - در نخستین اظهاراتش بیان کرده، قصد خودکشی نداشته و برای نجات دوستش جلو رفته که ناخواسته سقوط کرده است! او گفته "پس از پیدا شدن علائم خاص روی بدن دختر فوت شده شایعاتی مطرح شد و این زخم‌ها را به بازی یا چالش خاصی ربط دادند اما واقعیت این است که خراش‌های روی دست‌های نوجوان جان‌باخته به خاطر تلاش ناکام وی برای خودکشی در گذشته بوده است."

زهرا می‌گوید " 20 دقیقه قبل از این اتفاق به پدرش زنگ زده و گفته شلوار فرم برادرش رو کوتاه کنه، آخه کسی که می‌خواهد خودکشی کنه موضوع اصلاً براش اهمیت داره؟ برای چنین چیز کوچیکی زنگ می زنه؟" پلیس آگاهی با گذشت پنج روز از این حادثه هنوز با خانواده "ع" صحبت نکرده است. ذهن خانواده درگیر سؤالات زیادی است. زهرا چت‌های تلگرامیش با برادر زاده‌اش را نشان می‌دهد، همه پیام‌ها صمیمانه است.

خانواده "ع" به صحبت‌های وزیر ارتباطات در برنامه تیتر اشاره می‌کنند" وزیر گفته مادر "ع" پارسال خودکشی کرد! ما فوت نامه داریم، تاریخ مرگ روی سنگ قبر هست. مدارک پزشکی قانونی در مورد دلیل فوت هست. چطوری میگن؟ مگه میشه بگه به این دلیل رفته خودشو انداخته پایین؟ "ع" خودشو انداخته پایین به دلیل مشکلات خانوادگی، نیلوفرم به دلیل مشکلات "ع" خودشو انداخته پایین؟! این‌ها چی میگن تو رسانه‌ها؟! کسی که مشکل داره میتونه درس بخونه؟"

فضای بیمارستان این بار سنگین‌تر است، نیلوفر کاملاً هوشیار و از ای سی یو به بخش منتقل شده و قرار است ساعت دو و نیم برای عکس برداری از کمرش به بیمارستان الزهرا منتقل شود. از کنار در اتاق تکان خوردن پاهایش که باند پیچی شده را می‌توان دید. پدرش می‌گوید "جراحی پاها خوب بوده"، و تاکید می‌کند "پلیس آگاهی گفته شماره هر کسی را که می‌خواهد درباره این موضوع با خانواده صحبت کند به آن‌ها بدهم!" می‌گوید "نیلوفر نمی‌داند که "ع" در این حادثه جان خود را از دست داده است" و تاکید می‌کند:" هنوز چیزی از ماجرا نپرسیده‌ایم و نیلوفر هم چیزی نگفته است."

چالش این کشور "چالش نهنگ آبی نیست"؛ چالش مسئولانی هستند که تلاش‌شان به جای پیشگیری از آسیب‌ها، کتمان آن‌هاست. چالش آن مسئولی است که در نخستین واکنش به این حادثه فقط می‌خواهد بگوید پدر خوبی است چون هیچ کدام از فرزندانش در شبکه‌های اجتماعی عضویت ندارند، اما مسئول 36 ساله کشورنمی‌گوید فرزندانش چند ساله هستند! اصلاً به سن داشتن تلفن همراه و شبکه‌های مجازی رسیده‌اند یا نه؟! و در دومین واکنش مثل یک روانشناس در رسانه ملی حاضر می‌شود و خودکشی یکی از دخترها را به خودکشی سال گذشته مادرش مرتبط می‌کند در حالی که اصلاً نمی‌داند تاریخ و دلیل فوت مادر "ع" چه زمانی است!

چالش این کشور مسئولی است که شنیده‌هایش -درست یا غلط- را بدون هیچ تحقیقی از تریبون رسانه به عنوان حقیقت بیان می‌کند! و برای پاسخ به یک آسیب اجتماعی آسان‌ترین راه را انتخاب می‌کند؛ کسی که مرده مقصر است! چالش این کشور مسئولانی است که به نظر می‌رسد اطلاعاتشان برای توضیح یک حادثه را از روی شبکه‌های اجتماعی جمع آوری می‌کنند!

مغازه‌دارهای اطراف پل چمران می‌گویند"روزهای اول پس از حادثه، همه نسبت به افرادی که می‌رفتن روی پل حساس شده بودن اما حالا دیگر کمتر توجه می‌کنیم." "ع" و نیلوفر آخرین عابران روگذر چمران نیستند. "روزهای اولی که پل ساخته شد و هنوز نرده‌ها را نصب نکرده بودند، باد شدید موجب شد یک مرد جوان پرت شود پایین، چند روز بعد یک نفر با رنگ مشکی روی پل نوشت، طوفان."

منبع: ایسنا







«مامانم گفت شنیدی دیروز یه دختری توی استخر پرورش نهنگ آبی غرق شده»! این توئیت در فضای مجازی را شاید بتوان عصاره واکنش های چند روزه به خودکشی تلخ دو دختر نوجوان در اصفهان عنوان کرد؛ مخدوش، پراشتباه، حق به جانب و سرگیجه آور!

عصرایران؛ احسان محمدی- «مامانم گفت شنیدی دیروز یه دختری توی استخر پرورش نهنگ آبی غرق شده»! این توئیت در فضای مجازی را شاید بتوان عصاره واکنش های چند روزه به خودکشی تلخ دو دختر نوجوان در اصفهان عنوان کرد؛ مخدوش، پراشتباه، حق به جانب و سرگیجه آور!

دو دختر نوجوان در اصفهان با پریدن از روی یک پل اقدام به خودکشی کردند. 15 و 16 ساله. یکی از آنها جان باخت و دیگری به شدت صدمه دید. یک بار دیگر به سن این دو دختر نگاه کنید. 15 و 16 سال. خودکشی؟ هنوز برای این کار خیلی جوان بودند. اگر این همه شتاب نمی کردند زندگی مثل ما بارها آنها را می کُشت، زنده می کرد، اشک و لبخند می بخشید و ...

این نخستین خودکشی در ایران نیست. چند روز پیش آماری منتشر شد که نشان می داد استان ایلام(کم جمعیت ترین استان کشور) در سال 1395 رکوردار خودکشی در کشور شده است. استانی که بیشترین خودسوزی را به نام خودش ثبت کرده است. اما چرا دو دختر نوجوان با هم دست به خودکشی زدند؟

نخستین خبرها از زبان یک مقام مسئول در خصوص این حادثه این بود: «این دو نوجوان قبل از پرت‌کردن خود توسط یک دستگاه ضبط‌صوت، با خانواده خود خداحافظی کرده و علت این کار را انجام بازی آنلاین نهنگ آبی در فضای مجازی اعلام کرده‌اند. نوجوان مجروح شده نیز در صحبت‌های کوتاهی اعلام کرده که تحت‌تأثیر این بازی دست به این اقدام زده است.»

 تمام خبرگزاری ها همین را منتشر کردند. اینکه بالاخره «نهنگ آبی» از روسیه به ایران رسید و اینجا هم قربانی گرفت. کارشناسان و تحلیلگران به تفسیر این بازی پرداختند. خانواده ها را سرزنش کردند که مراقب نوجوان هایشان نبوده اند. شبکه های مجازی مورد شماتت قرار گرفتند که اگر تا دیروز ابزار فسق و فجور بودند حالا وسیله خون بازی شده اند و ....

نهنگ آبی کیلویی چند؟

اما روز بعد محمد جواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات در برنامه تلویزیونی درباره چالش نهنگ آبی گفت: خودکشی‌های انجام شده در اصفهان هیچ ربطی به بازی نهنگ آبی ندارد و مسائل خانوادگی باعث مرگ این دو نوجوان اصفهانی شده است.

وی تاکید کرد: تا امروز نهنگ آبی در ایران باعث خودکشی هیچ فردی نشده اما ممکن است در آینده این چالش در ایران تلفاتی داشته باشد. پلیس فتای اصفهان  با توجه به مشاهدات اطرافیان این دو دختر نوجوان از جمله استفاده زیاد از موبایل و ایجاد خط‌هایی روی دستان خودشان، دچار سوتفاهم شده و دلیل مرگ را نهنگ آبی اعلام کردند در حالیکه این خبر تکذیب می‌شود.

به همین راحتی همه آن تحلیل ها را «باید» از ذهن خارج کنیم. نهنگ آبی نبوده! مشکلات خانوادگی و همان داستان های همیشگی. دو دختر نوجوان در 15 و 16 سالگی تصمیم گرفتند به زندگی شان خاتمه دهند. لابد اصلاً اتفاق عجیبی نیست!

اصرار ندارم که این ماجرا را گردن نهنگ آبی بیندازم. اگر اینطور باشد استان ایلام، اقیانوس محل زندگی نهنگ آبی است که به سرزمین خودکشی جوان ها تبدیل شده است. خودکشی موضوع بسیار پیچیده ای است که با یک تأیید و تکذیب یا مقصر کردن یک بازی اینترنتی و انداختن آن گردن جانورهای مجازی و واقعی پنهانش کرد. اما شیوه خبرپراکنی و انتشار جزئیات و اطلاع رسانی برخی از مسئولین به شدت آزاردهنده است.

یاد روزی می افتم که چند داعشی به مجلس حمله کردند و برخی از مسئولان گفتند تروریست ها با «چادر زنانه» وارد مجلس شده اند و یک زن عضو گروه مسئول دادن «سرویس جنسی به تروریست ها»  بوده. دو خبری که بعد تکذیب شد. دستکم در مورد اظهارنظر نخست، انتشار فیلم ها نشان داد که آنها با لباس عادی آمدند و هیچ خبری از چادر نبود! گوینده آن خبر در آن لحظات بحرانی دقیقاً با چه هدفی این کار را کرد؟ خیرخواهی؟ نشان دادن پیچیدگی عملیات؟ آرام کردن فضای روانی جامعه؟ احساس تکلیف؟ ... کسی بعدتر او را بازخواست کرد که به چه حقی و با چه اختیاری اطلاعات غلط به مردم داده است؟

بیان مسائلی از این دست تنها باعث مخدوش شدن اعتماد مردم می شود و آنها حتی خبرهای درست و حقیقی را هم با تردید دنبال خواهند کرد. اصلاً چه اصراری وجود دارد وقتی هنوز چیزی در مورد جزئیات خودکشی نمی دانیم فوراً پای نهنگ آبی را وسط بکشیم که روز بعد آن را انکار کنیم؟ این تکذیب های مکرر باعث شده که برخی از مردم بگویند هرچیزی در این کشور از سوی مسئولین تکذیب شد، حقیقت دارد!

سخن کوتاه اینکه کسی حق ندارد افکار عمومی را با انتشار اخبار مخدوش و بعد تکذیب بیهوده آنها متلاطم کند. برای حرف زدن و اظهارنظر این همه شتاب نکنیم. اجازه بدهیم از طریق کانال های رسمی، به صورت مدیریت شده، قطره چکانی اما درست اطلاعات منتشر شود.

یکی از اتهاماتی که به برخی از روزنامه نگاران وارد می شود «نشر اکاذیب» است، برخی بابت آن تاوان هم داده اند، آیا انتشار اخبار غیرواقعی از سوی مسئولان ایرادی ندارد یا گناه ناخوب است و از علما ناخوب تر؟!









نگاهی به ابتکار جالب برزیل برای مقابله با چالش نهنگ آبی/ به جای زباله محیط زیست بودن، عشق و محبت را گسترش دهید!/"نهنگ صورتی" بازی رقیبی که 300 هزار نفر را جذب خود کرده است
در همین راستا در کشور برزیل برای مقابله با چالش نهنگ آبی چالشی تحت عنوان نهنگ صورتی- Pink Whale و در زبان پرتغالی Baleia Rosa - ابداع شده است. در چالش نهنگ صورتی که در واقع آلترناتیو چالش نهنگ آبی به شمار می‌رود افراد به انجام اقدامات سخاوتمندانه تشویق می‌شوند تا از این طریق در زندگی روزمه شخص شرکت کننده شادی ایجاد شود.
گروه بین‌الملل-رجانیوز: تائید دخیل بودن چالش نهنگ آبی در خودکشی دو دختر اصفهانی نام این چالش را بیش از پیش بر سر زبان‌ها انداخت. سردار معصوم بیگی،فرمانده ناجای اصفهان در اظهارات خود پیرامون این حادثه گفت:« این دو نوجوان پیش از سقوط از پل، با دستگاه ضبط صوت، با خانواده خود خداحافظی کرده و علت این کار را بازی آنلاین نهنگ آبی در فضای مجازی اعلام کرده اند.»
 
به گزارش رجانیوز نهنگ آبی چالشی 50 مرحله‌ای است که توسط فردی به نام فیلیپ بودکین- Philipp Budeikin – طراحی شده است که  که فرد شرکت کننده در هر مرحله از آن میبایست چالش هایی را که اپراتور سایت این چالش برای او تدارک دیده، انجام بدهد. برای مثال در یک مرحله، رابط سایت به بازی کننده فرمان میدهد که با اشیاء برنده بر روی بدن خود جراحت ایجاد کرده و عکس آن را ارسال نماید؛ اگر شرکت کننده این مرحله را با تایید رابط خود در سایت پایان بدهد در ادامه هم با چالش های خطرناکتری که عمدتا شامل «خودآزاری» است، فرد شرکت کننده در مرحله آخر باید دست به خودکشی بزند. 
 
 
سازنده این چالش در گفت‌وگو با رسانه‌های روسی اعلام کرده است که قربانیان او زباله‌های زیست محیطی هستند و او می‌خواهد جامعه را از آن‌ها پاک‌سازی کند!
 
در ایران تاکنون رسانه‌های جمعی تلاش کرده‌اند تا با هشدار از عواقب این چالش، جوانان و نوجوانان را از اجرای آن بازدارند اما کشورهای دیگر روش دیگری را برای مقابله با آن تدارک دیده‌اند. این روش هرچه بطور کامل مورد تائید نیست اما می‌توان آن را ابتکاری جالب توجه و موثر دانست.
 
در همین راستا در کشور برزیل برای مقابله با چالش نهنگ آبی چالشی تحت عنوان نهنگ صورتی- Pink Whale و در زبان پرتغالی Baleia Rosa  - ابداع شده است. در چالش نهنگ صورتی که در واقع آلترناتیو چالش نهنگ آبی به شمار می‌رود افراد به انجام اقدامات سخاوتمندانه تشویق می‌شوند تا از این طریق در زندگی روزمه شخص شرکت کننده شادی ایجاد شود. این چالش نیز همانند نهنگ آبی 50 مرحله را برای شرکت کنندگان خود در نظر گرفته است و در آن وظایف و احساسات مثبت را برای فرد در نظر گرفته که برخی از آن‌ها عبارتند از: با ماژیک بر روی پوست یک نفر بنویس که چقدر دوستش داری، عذر خواهی کن یا کسی را ببخش، به طور غیرمنتظره به پدر و مادر و بقیه خویشاوندان خود بگو که چقدر آن ها را دوست داری. آخرین مرحله این چالش نیز شامل کمک فرد شرکت کننده به انسان، حیوان و یا سازمان است.
 
 
 نکته جالب توجه آن‌جا است که این چالش به ظاهر ساده با استقبال زیادی رو به رو شده است چنان‌که بیش از 300 هزار فالور در فیس بوک و 40 هزار فالور در اینستاگرام آن را دنبال می‌کنند.
 
 
ایجاد کنندگان نهنگ صورتی قصد خود را از ایجاد این چالش را ترویج عشق و محبت اعلام کردند و گفته‌اند که می‌خواهند اثبات کنند که اینترنت می‌تواند برای گسترش عشق و محبت به کار رود. 
 
 
گفتنی است که این بازی بر روی وب سایت‌ها و در قالب اپ‌های موبایل به زبان انگلیسی، اسپانیایی و پرتغالی نیز وجود دارد.







حال «نیلوفر» رو به بهبود است و صبح چهارشنبه عمل موفقیت آمیزی روی پاهایش انجام شده است.

با گذشت چند روز از ماجرای خودکشی جنجالی دو دختر نوجوان اصفهانی، هنوز اخبار و حواشی این ماجرا تکاندهنده فروکش نکرده و گمانه زمانی‌های مختلف در این باره ادامه دارد.

دختر نوجوان اصفهانی: قصدخودکشی نداشتم، قصدنجات دوستم را داشتم که پرت شدمبه گزارش عصر ایران به نقل از روزنامه ایران، برخی مسئولان، ابتدا این خودکشی را به چالش «نهنگ آبی» ارتباط دادند و برخی هم این فرضیه را رد کردند. با این حال دکتر اسدبیگی -رئیس اورژانس اجتماعی بهزیستی کشور- به‌صراحت گفت که شواهد نشان می‌دهد خودکشی دو دختر نوجوان اصفهانی هیچ ارتباطی به بازی یا چالش نهنگ آبی ندارد.

وی دیروز درباره آخرین جزئیات این ماجرا گفت: «همان طور که پیش‌تر هم گفتم این خودکشی هیچ ارتباطی با نهنگ آبی ندارد و مددکاران ما در اصفهان به‌طور جدی این مسأله را پیگیری کرده‌اند. خوشبختانه حال «نیلوفر» -دختر نجات یافت- رو به بهبود است و صبح چهارشنبه عمل موفقیت آمیزی روی پاهایش انجام شده است.»

وی افزود: «وی در نخستین اظهاراتش بیان کرده، قصد خودکشی نداشته و برای نجات دوستش جلو رفته که ناخواسته سقوط کرده است. همچنین پس از پیدا شدن علائم خاص روی بدن دختر فوت شده شایعاتی مطرح شد و این زخم‌ها را به بازی یا چالش خاصی ربط دادند. اما واقعیت این است که خراش‌های روی دست‌های نوجوان جانباخته به خاطر تلاش ناکام وی برای خودکشی در گذشته بوده است.»

اسدبیگی با توصیه‌ای به خانواده‌ها گفت: «امیدوارم خانواده‌ها به بهداشت روانی فرزندانشان توجه بیشتری داشته باشند و جو صمیمی تری را در خانه ایجاد کنند. چه بسا بسیاری از اتفاقات ناگوار مشابه، به خاطر ارتباط نادرست میان والدین و فرزندان رخ می‌دهد. ضمن اینکه امیدوارم بزودی طرح مددکار اجتماعی در مدارس اجرا شود تا مددکاران و مشاوران متخصص نوجوانان را در همان محیط آموزشی راهنمایی کنند. به طور قطع طرح مددکار اجتماعی می‌تواند در مقابل اقدامات نوجوانان و جوانان عاملی پیشگیرانه باشد.»

رئیس اورژانس اجتماعی بهزیستی کشور در پاسخ به این سؤال که آیا نوجوان نجات یافته از سوی اورژانس اجتماعی مورد حمایت قرار خواهد گرفت یا خیر، گفت: «به‌طور قطع بعد از اینکه این نوجوان به سلامتی جسمی لازم رسید، اورژانس اجتماعی کشور با تمام توان خدمات روانی – اجتماعی را ارائه خواهد داد.»





مرتبط:

- تحلیلی بر نقش امید به آینده در نگاه انتظار و نیازهای کنونی جامعه انسانها



کشف بدافزار جدیدی علیه کاربران ایرانی

محققان یک شرکت امنیتی، جاسوس افزار اندرویدی جدیدی را کشف کردند که با استفاده از برنامه پیام رسان 'تلگرام'، از کاربران ایرانی جاسوسی می‌کند.

به گزارش ایرنا؛ جاسوس افزار(تروجان)، یک برنامه نفوذی و از نوع بدافزار است که به سیستم عامل کاربران رایانه یا تلفن های هوشمند دسترسی پیدا می کند و در حالی که به نظر می‌ رسد یک کار مناسب انجام می دهد در حال جمع‌آوری اطلاعات رایانه و تحت نظر قرار دادن اعمال کاربر هنگام کار با رایانه و اینترنت است.

محققان شرکت امنیتی'دکتر وب' (Dr.Web)، تروجان اندرویدی جدیدی را کشف کرده‌اند که با استفاده از تلگرام، از ایرانیان جاسوسی می‌کند.

مرکز تخصصی آپا دانشگاه صنعتی اصفهان بعنوان یک مرکز امداد امنیت رایانه‌ای، فعالیت خود را در زمینه تخصصی ارائه سرویس مدیریت حوادث امنیتی و آسیب‌پذیری‌های شبکه، از سال 1386 آغاز کرد.

این بدافزار اندرویدی، اطلاعات کاربران را سرقت می کند و اعمال خرابکارانه ای روی دستگاه قربانی انجام می‌دهد.

این بدافزار با نام‌های جذابی مانند 'اینستا پلاس' یا 'پروفایل چکر'، کاربران را تشویق به نصب خود روی سیستم می‌کند.

این تروجان به نام 'Android.Spy.377.origin ' درواقع یک ابزار مدیریت از راه دور (RAT) است که با نام برنامه‌های مختلف، کاربران ایرانی را هدف قرار می دهد. 

تروجان یاد شده می‌تواند با عنوان برنامه‌هایی همچون 'اینستا پلاس'،'پروفایل چکر ' و ' Cleaner Pro ' روی تلفن‌های هوشمند نصب ‌شود.

بدافزار مزبور پس از نصب، به کاربر پیشنهاد می‌کند که محبوبیت کاربر را بین کاربران تلگرام بررسی کند و به این منظور از کاربر، مشخصات ورود به تلگرام را می طلبد.

پس از اینکه قربانی، اطلاعاتش را در اختیار برنامه گذاشت، تروجان نیز بظاهر تعداد بازدیدکنندگان از پروفایل شخص را به او نشان می‌دهد اما درواقع هیچگونه کاری انجام نمی‌دهد بلکه تنها یک عدد تصادفی را به کاربر نشان می‌دهد و اندکی بعد برنامه میانبُر خود را از صفحه برنامه‌ پاک می‌کند تا اعمال خرابکارانه اش از دید کاربر پنهان بماند.

تروجان مذکور یک جاسوس‌افزار کلاسیک است که توانایی اجرای دستورات خرابکارانه را دارد. 
مهمترین ویژگی این جاسوس‌افزار که آن را از دیگر همنوعان خود مجزا می‌کند، نحوه کنترل آن است.

این بدافزار برای نخستین بار از پروتکل تبادل پیام تلگرام استفاده می‌کند.

تروجان مزبور، فهرست مخاطبان، پیام‌های کوتاه ارسالی و دریافتی و اطلاعات حساب‌های کاربری گوگل را در یک فایل در مسیر برنامه کپی می‌کند. علاوه بر این، تروجان اقدام به گرفتن عکس با دوربین جلوی گوشی می‌کند تا از صاحب تلفن همراه تصویر تهیه کند.پس از آن اطلاعات جمع‌آوری شده را با سرور کنترل و فرمان به اشتراک می‌گذارد و به بات (ربات) تلگرامی بدافزار نیز یک سیگنال می‌فرستد و اعلام می‌کند که این دستگاه آلوده شده است.

'بات' (bot) با ربات(robot) تلگرام نوعی حساب کاربری ویژه است که برای ارسال و دریافت اتوماتیک پیام طراحی شده است و کاربران می توانند با ارسال دستورهای گوناگون با ربات های تلگرام در ارتباط باشند.

بدافزار مذکور پس از سرقت اطلاعات کاربر به بات تلگرامی کنترل کننده خود متصل و منتظر دریافت دستور می‌شود. دستوراتی از قبیل برقراری تماس، ارسال پیام کوتاه، نصب برنامه، ارسال فایل، مشخص کردن موقعیت مکانی، حذف فایل‌ها و دیگر دستورات خرابکارانه می‌تواند از طریق ربات به بدافزار روی تلفن آلوده ارسال شود.

پس از اجرای هر دستور خرابکارانه، بدافزار، نتیجه کار را به ربات تلگرامی گزارش می‌دهد. همچنین تروجان بطور متناوب پیام‌های کوتاه ارسالی و دریافتی و مکان کاربر را به ربات تلگرامی گزارش می‌دهد.

با توجه به استفاده بیش از پیش از تلفن‌های همراه در زمینه‌های مختلف، امنیت این دستگاه‌ها بسیار اهمیت دارد.

امروزه کاربران در همه‌ جا، گوشی‌های هوشمند خود را همراه دارند و از این ابزار هوشمند برای پاسخ به بسیاری از نیاز‌ها استفاده می‌کنند. 

انجام عملیات بانکی، به اشتراک گذاشتن تصاویر و فیلم‌های شخصی، گرفتن عکس و حتی ثبت اطلاعات سلامت در تلفن همراه انجام می‌شود در نتیجه مورد تهاجم قرار گرفتن این ابزار می‌تواند از جنبه‌های مختلف، یک شخص را تهدید کند.

برای حفظ امنیت تلفن همراه مهمترین نکته استفاده از برنامه‌های قابل اعتماد است. توصیه می‌شود تا حد امکان برنامه‌های مورد نیاز خود را از 'گوگل‌پلی' (Google Play) یا دیگر بازار‌های معتبر دانلود و از برنامه‌های تولیدکنندگان معتبر استفاده کنید. همچنین تا حد امکان از برنامه‌های غیررسمی برای پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی استفاده نکنید.

علاوه براین،برنامه‌هایی را که از طریق ایمیل(رایانامه) یا شبکه‌های اجتماعی برای شما ارسال می‌شود نصب نکنید؛ حتی برنامه‌های رسمی و معتبر نیز می‌تواند توسط هکر‌ها آلوده شود و از راه‌هایی که اصالت آنها بررسی نمی‌شود در اختیار شما قرار گیرد.
منبع: ایرنا

پایان خونین عشق پسر 23ساله به زن شوهرداری که خودش را مجرد معرفی کرده بود

 روزنامه جام جم نوشت: آشنایی امیر و سمیه از تلگرام آغاز شد. آنها پس از چند روز همدیگر را دیدند و قول و قرار ازدواج گذاشتند.

درآمد ماهانه امیر از کار در رستوران یک میلیون تومان بود، اما هر بار که با سمیه بیرون می‌رفت، چند صد هزار تومان هزینه می‌کرد. سمیه گفته بود مطلقه است و پرستاری دو کودک را بر عهده دارد، اما این طور نبود. او متاهل بود و همراه شوهرش، در یک شرکت، سرایداری می‌کرد. چند ماه گذشت تا این که امیر به رفتارهای سمیه شک کرد و از راز او باخبر شد. کینه‌اش را به دل گرفت و ماجرای ارتباط پنهانی‌شان را برای شوهر و برادر سمیه تعریف کرد.

آنها از امیر خواستند همه چیز را فراموش کند و مزاحمشان نشود، اما این اتفاق نیفتاد. برای همین سلاحی تهیه کرد و با آن سمیه و شوهرش را به گلوله بست که باعث مرگ سمیه شد. این قتل، زمستان 95 در شمال تهران رخ داده است. امیر با نقاب بر صورت، در کوچه منتظر ماند تا سمیه و شوهرش از مهمانی برگردند. سپس با شلیک چهار گلوله، سمیه را کشت و شوهر او را نیز بشدت مجروح کرد که پس از انتقال به بیمارستان مداوا شد. امیر به غرب کشور گریخت، اما یک ماه بعد به دام پلیس افتاد.

او در گفت‌وگویی، جزئیات بیشتری از حادثه را بازگو کرده است.


آخر عشق تو به کجا رسید؟

دارم اعدام می‌شوم.

چند سال داری؟ از کی به تهران آمدی؟

23 ساله هستم. هفت سال پیش به تهران آمدم و در یک رستوران مشغول کار شدم. پسر عمویم رحیم مرا به تهران آورد.به خاطر وضعیت مالی نامناسبی که داشتم، برای کار به تهران آمدم. من سومین فرزند خانواده هستم و سوم دبیرستان ترک تحصیل کردم. دو خواهر دارم که یکی از آنها ازدواج کرده است.

در ماه چقدر درآمد داشتی؟

ماهی یک میلیون تومان. نصفش را خرج خودم می‌کردم و بقیه‌اش را برای خانواده‌ام می‌فرستادم.

از کی با تلگرام و فضای مجازی آشنا شدی؟

پاییز 94، همان روز آشنایی با سمیه، روی گوشی‌ام تلگرام نصب کرده بودم.

چطور با سمیه آشنا شدی؟

دوستم رحیم مرا در یک گروه تلگرامی عضو کرد که سمیه هم آنجا بود. او پس از مدتی به من پیشنهاد دوستی داد.

سمیه چه ویژگی‌هایی داشت که پیشنهادش را پذیرفتی؟

26 ساله بود. ظاهری آراسته داشت و کم توقع بود. گفت مدتی قبل از همسرش جدا شده. برادرش سرایدار است و خودش هم از دو تا کودک پرستاری می‌کند.

چند روز بعد با هم قرار گذاشتید؟

10 روز در تلگرام با هم در ارتباط بودیم تا این که در تجریش به ملاقات هم رفتیم.

همانی بود که فکر می‌کردی؟

بله، من گفتم شما لیاقت بیشتر از من را داری، اما او گفت از مرامم خوشش آمده . وقتی ارتباطمان قوی‌تر شد، گفتم قصدم ازدواج است و چیزی هم ندارم برای دوستی خرج کنم. البته چند سری 400 هزار تومان هزینه خرید لباس و این جور چیزهایش شد. او هم گفت مدتی با هم باشیم تا اگر به تفاهم رسیدیم، ازدواج کنیم.

این که مطلقه بود، در تصمیمت تاثیری نداشت؟

نه، این چیزها برای من مهم نبود. مهم وفاداری است.

خانواده‌‌ات در جریان بودند؟

به آنها گفته بودم، اما مخالفت نکردند. 

هیچ وقت خانواده سمیه را دیدی؟

نه، می‌گفت زود است. یک بار هم گفت برادرش همیشه سر کار است و اگر شد، جور می‌کند با او در محل کارش قرار بگذارم.

مخالـفت‌های او برای دیــدن ‌خانواده‌اش شک‌برانگیز نبود؟

او از ساعت 6 صبح تا 12 شب به من پیامک می‌داد. اصلا معلوم نبود چیزی را پنهان می‌کند. هر وقت می‌خواستم با من بیرون می‌آمد؛ ‌حتی نیمه‌های شب.

اولین دروغ سمیه به تو چه بود؟

این که شوهر ندارد.

کی از این موضوع باخبر شدی؟

اواسط زمستان 95 بود. به رفتارهای رحیم و سمیه شک کردم. پس از مدتی فهمیدم این دو با هم هستند.

کی فهمیدی سمیه شوهر دارد؟

از رحیم پرسیدم. او هم گفت سمیه متاهل است و دیگر نمی‌خواهد با هیچ کدام از ما باشد.

با خود سمیه حرف زدی؟

بله، گفت طلاق می‌گیرد، چون وابستگی من را دیده و نمی‌خواهد از دستم بدهد.

وقتی فهمیدی قصد جدا شدن از همسرش را ندارد، چه کار کردی؟

با شماره شوهر و برادرش تماس گرفتم و ماجرای خیانتش را لو دادم. چون دروغش باعث شده بود بین دوستانم سرافکنده شوم و این به غرورم برخورده بود. او به من ضربه زده بود.

واکنش خانـواده‌اش چه بود؟

برادرش گفت به من ربطی ندارد. شوهرش هم خواست مزاحمشان نشوم و ارتباطم را قطع کنم.

قطع کردی؟

بله، اما نهم عید بود که دوباره زنگ زد و گفت همه به خاطر این ماجرا اذیتش می‌کنند و شوهرش طلاقش نمی‌دهد. از من خواست به خانه‌اش بروم و به شوهرش بگویم ارتباطمان در حد خواهر و برادری بوده است. من هم با یکی از دوستانم رفتم. او تصور کرده بود من به خواست او عمل می‌کنم و برای حفظ زندگی اش دروغ می‌گویم.

برای کمک به سمیه رفتی؟

نه، هنوز بعضی‌ها باور نکرده بودند او درباره تاهلش به من دروغ گفته است. می‌خواستم 10 برابر بدی‌ای که به من کرده بود را نسبت به خودش انجام دهم. وقتی به خانه‌اش رفتم، پیامک‌ها و تصاویرمان را به شوهرش نشان دادم. با این‌کار قصد داشتم ثابت کنم که همسرش دروغ می گوید و مدت زیادی با من رابطه دوستی داشته است.

واکنشش چه بود؟

گفت هر چه بوده، رها کن و تعهد بده، دیگر کاری با ما نخواهی داشت. باورم نمی شد که این واکنش را نشان دهد .

پذیرفتی؟

سه ماه هیچ رابطه‌ای با سمیه نداشتم تا این که به رحیم گفت از من 50 میلیون تومان پول می‌خواهد. من نمی‌توانستم این مبلغ را جور کنم. از این حرفش هم عصبانی شدم.

چرا از تو پول می خواست؟

ادعای دروغی را مطرح کرده بود. نمی دانم چرا تصور می کرد من به خاطر این ادعا 50 میلیون تومان به او می دهم. وقتی متوجه شدم ، خیلی عصبانی شدم و بیشتر به انتقام فکر کردم.

واکنشت چه بود؟

مدتی که گذشت، رحیم گفت سلاح دارد و می‌توانیم سمیه را بکشیم. روز حادثه سلاح را برداشتم و مقابل خانه سمیه و شوهرش رفتم. آنجا هر دویشان را به گلوله بستم و فرار کردم. سمیه کشته شد، اما شوهرش زنده ماند.

چطور دستگیر شدی؟

به غرب کشور فرار کرده بودم که پلیس دستگیرم کرد.

اینفوگرافیک: چگونه حتی وقتی حسش را ندارید از خودتان کار بکشید

14 راه برای غلبه بر خواب‌آلودگی، درجا زدن، یا پشت گوش انداختن کارها و در عوض انگیزه‌مند شدن


چگونه برای خودتان انگیزه ایجاد می‌کنید؟  زمانی که رئیس خودتان باشید انگیزه‌ خود را حفظ کردن کار دشواریست، و و زمانی دشواری آن دو چندان می‌شود که می‌بینید در حالی که شما سرتان شلوغ است، بقیه در حال خوشگذرانی و سفر و استراحت هستند.

در اینفوگرافی زیر 14 راه برای مقابله با درجا زدن و انجام کارهایتان به شما معرفی می‌کنیم. این استراتژی‌ها بسیار هوشمندانه، و بر اساس تجربه من بسیار هم کارآمد هستند. به خصوص پیاده‌روی در راه انداختن موتور مغز بسیار موثر است، پدیده‌ای که علم نیز از آن حمایت می‌کند؛ و تقسیم کردن کارهای به قسمت‌های کوچک و انجام شدنی نه تنها باعث شد تا در زمان فشرده استارتاپ خود را راه‌اندازی کنم، بلکه اساس کلی کتابم The Bite-Sized Entrepreneur را نیز به قلم درآورم.

به عبارت دیگر، این مسائل شدنیست. دفعه بعدی که در حال سخت کار کردن هستید و بقیه در خواب شیرین به سر می‌برند، سعی کنید چند مورد یا اصلا همه آنها را بکار گیرید. در ادامه با اسکیل ما همراه باشید.



منبع: www.inc.com


بازنشر و استفاده از مقالات اسکیل ما، به هر شکلی تنها با ذکر نام "اسکیل ما" در بخش منابع و ارائه هایپرلینک مجاز می باشد.

 


کلمات کلیدی :