واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

معاون مرکز بهداشت کرمانشاه: علائم گوارشی را کرونا تلقی کرده و سریعا به مراکز ۱۶ ساعته مراجعه کنید

معاون فنی مرکز بهداشت استان کرمانشاه گفت: افراد باید هرگونه علائم گوارشی و تنفسی شبیه سرماخوردگی را کرونا تلقی کرده و سریعا به مراکز ۱۶ ساعته تشخیص و درمان بیماران سرپایی مراجعه کنند.

به گزارش ایسنا؛ دکتر سارا شاه آبادی اظهار کرد: با توجه به جهش ویروس کرونا، بررسی‌ها نشان می‌دهد که افراد مبتلا به این ویروس با علائم گوارشی به مراکز درمانی مراجعه می‌کنند، در نتیجه افراد نباید به راحتی از کنار این علائم عبور کنند و فرصت طلایی درمان در روزهای اولیه را از دست دهند.

وی با بیان اینکه از هفته دوم فروردین تعداد بیماران بستری و سرپایی کرونا در حال افزایش است، افزود: با قرار گرفتن استان کرمانشاه در وضعیت قرمز تعداد بیماران بستری در هفته گذشته تقریبا برابر با تعداد بیماران در اوج پیک دوم بود و متاسفانه در هفته‌های آینده تعداد بیشتری مبتلا به کرونا خواهیم داشت.

شاه‌آبادی با بیان اینکه ابتلا به ویروس ارتباطی با نوع اقلیم و ژنتیک افراد ندارد و همه مردم دنیا با این ویروس درگیر هستند، گفت: یکی از دلایلی که باعث شده تعداد مبتلایان افزایش پیدا کند، سرعت انتقال ویروس انگلیسی و تکثیر شدید آن است.

وی اظهار کرد: این ویروس همه افراد در همه سنین از جمله کودکان و نوجوانان و جوانان را درگیر می‌کند و جوانانی که جان خود را از دست داده اند هیچ بیماری زمینه‌ای نداشته اند.

وی افزود: کودکان ونوجوانان درک درستی از خطر این ویروس ندارند و بزرگترها باید آموزش‌های لازم را به آن‌ها یاد دهند و مراقب سلامتشان باشند.

معاون مرکز بهداشت استان با بیان اینکه ویروس جهش یافته انگلیسی و چینی در بروز علائم تفاوت چندانی ندارد، گفت: این بیماری در برخی از افراد با بدن درد شدید مخصوصا در قسمت پاها شروع می‌شود و در برخی افراد با علائم گوارشی از جمله اسهال، استفراغ، تهوع و درد شکم بروز می‌کند.

شاه آبادی ادامه داد: در ویروس چینی اگر یک نفر در خانواده‌ای مبتلا و اقدامات جداسازی و درمان انجام می‌شد احتمال اینکه بقیه افراد خانواده درگیر شوند، کمتر بود، اما در ویروس انگلیسی به دلیل تکثیر شدید در زمان کوتاه همه افراد خانواده درگیر می‌شوند.

وی گفت: تفاوت دیگری که ویروس کرونای چینی و انگلیسی باهم دارند در دوره کمون آنهاست. در کرونای انگلیسی ظرف مدت ۲۴ تا ۴۸ ساعت علائم در فرد بروز می‌کند و بد حال می‌شود، اما در ویروس کرونای چینی افراد در هفته دوم دچار علائم شدید بیماری می‌شوند.

وی افزود: خیلی از افرادی که مبتلا می‌شوند نیازی به مراجعه به بیمارستان ندارند و باید در اولین قدم برای تشخیص این ویروس به مراکز ۱۶ ساعته که از ساعت ۸ صبح تا ۱۰ شب فعالند، مراجعه کنند.

شاه‌آبادی اظهار کرد: در این مراکز پزشک مقیم، پرستار و نمونه گیر حضور دارند.

وی با اعلام اینکه این مراکز در هر شهرستان با نصب بنر مشخص و همچنین در فضای مجازی اطلاع رسانی شده، گفت: در مرکز استان با توجه به گستردگی جمعیت، پنج مرکز ۱۶ ساعته شامل مرکز سینا در کمربندی غربی کرمانشاه، مرکز ثامن الائمه در شهرک آبادانی و مسکن، مرکز امام(ره) در شهرک امام خمینی، مرکز جعفر آباد در شهرک جعفرآباد و مرکز امید در میدان فردوسی آماده خدمت رسانی به مردم هستند.

به گفته شاه‌آبادی اگر افراد دارای علائم سریعا به مراکز درمانی مراجعه کنند، در روزهای اول با درمان‌های ساده درصد زیادی از این افراد بد حال نمی‌شوند و کارشان به بستری نمی‌رسد.

وی گفت: در طول این ۱۴ ماه با رصد بیماران به این نتیجه رسیده‌ایم کسانی که علامت‌ها را پشت گوش انداخته اند و به امید داشتن سرماخوردگی به مراکز درمانی مراجعه نکرده اند، کارشان به ICU کشیده شده است.

مرگ خاموش در چادرهای مسافرتی

فقط طی ۲۴ ساعت، شش نفر در ایلام به علت استفاده از وسایل گرمایشی غیر استاندارد و مسمومیت با گاز مونوکسید کربن در چادر مسافرتی‌شان جان خود را از دست دادند؛ با وجود هشدارها همچنان بسیاری افراد از خطر استفاده از وسایل گرمایشی در چادرهای مسافرتی آگاه نیستند و به دلیل همین بی‌احتیاطی جان خود و نزدیکان‌شان را به خطر می‌اندازند.

سید جلال ملکی - سخنگوی سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران- در گفت‌وگو با ایسنا، در این باره اظهار کرد: دیده شده که برخی مسافران برای استراحت یا خواب از چادرهای مسافرتی استفاده می‌کنند. در این میان افرادی برای گرم کردن هوای داخل چادر وسایل گرمایشی غیر استاندارد روشن می کنند و با بی احتیاطی یا عدم آگاهی در این خصوص مرگ خود و نزدیکان‌شان را رقم می‌زنند.

ملکی با بیان اینکه گاز منوکسید کربن گازی بی بو، بی رنگ و بدون مشخصه خاص و کمی سبک‌تر از هواست، گفت: این گاز به دلیل قابلیت انتشار بسیار بالایی که دارد به سرعت تمام فضای محیط را انباشته می کند و همه حاضران را در معرض مسمومیت قرار می دهد. از آنجایی که نشانه های مسمومیت با این گاز بسیار شبیه سرماخوردگی است، بسیاری آن را جدی نمی گیرند. از اولین نشانه های مسمومیت با این گاز، ایجاد حالت ضعف و سستی در بدن و در ادامه سردرد، درد شکمی، سرگیجه، تهوع و استفراغ، ایجاد حالت دوبینی و تنفس های سریع و کوتاه است و اگر افراد کماکان در این محیط آلوده باقی بمانند در حالت تشنج، بیهوشی و حتی کما قرار گرفته و در نهایت مرگ پدیدار می شود.

وی با بیان اینکه هر وسیله ای که اکسیژن محیط را مصرف می کند عامل بروز این خطر است، گفت: روشن کردن وسایل گرمایشی در چادرها و حتی خودروها، در مدت بسیار کوتاهی منجر به مسمومیت با گاز مونوکسید کربن می‌شود.

سخنگوی سازمان آتش نشانی تهران گفت: طی سال های گذشته نیز شاهد مرگ افراد بسیاری به دلیل روشن کردن وسایل گرمایشی ناایمن در چادرها بودیم. همچنین علاوه بر روشن کردن منقل و گاز پیکنیکی در چادرها روشن کردن سیگار، قلیان و... نیز خطرآفرین است.

وی با بیان اینکه باید برای حضور در یک چادر ظرفیت آن را در نظر گرفت، گفت: نباید تعداد نفراتی بیش از ظرفیت یک چادر در آن حضور داشته باشند.

ملکی افزود: باید در کمپ‌های شناخته شده و معتبر اقدام به برپا کردن چادر مسافرتی کرد، گاهی شاهد هستیم که افراد در زمین های ناشناخته چادرهای مسافرتی برپا می‌کنند، از میان برخی از این زمین ها سیم های برق رد شده یا تله‌هایی برای حیوانات کار گذاشته شده است، همین می تواند موجب برق گرفتگی یا سایر مصدومیت‌ها شود.

کادر درمان را دریابید/ عباس عبدی

عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: تصور کنید که جنگ است، با نیروهای خط مقدم چه رفتاری باید داشت؟ روشن است که با تمام توان برای آرامش خاطر و دسترسی آنان به امکانات کوشش می‌کنیم. حالا اگر آنان را درگیر کاغذبازی و امور پیش پا افتاده نماییم نتیجه چه خواهد شد؟ 
 
کادر درمان را دریابید/ عباس عبدی
 
قضیه از این قرار است که در یک سال گذشته کادر بهداشت و درمان کشور در خط اول مبارزه با ویروس کرونا هستند. هر چند در مقاطعی از فشار کار کم شده است، ولی بیش‌تر این مدت را در مبارزه بوده‌اند. حتی آنان که در خط مقدم این مبارزه، یعنی اتاق‌های آی.سی.یو. و بخش‌های کرونایی نبوده‌اند، به نحو دیگری در خطوط دوم و سوم درگیر این پدیده بوده‌اند. 
 
مطب‌ها و بیمارستان‌ها باید خدمات درمانی بدهند و این امر خطر ابتلا را زیاد می‌کند، به همین علت آنان برای باز ماندن این مراکز بالاترین احتیاطات را به کار گرفته‌اند. از جمله فاصله‌گذاری میان بیماران، فاصله انداختن میان ویزیت‌ها و معاینات و... که موجب طولانی شدن زمان باز بودن مطب‌ها شده است و بسیاری از پزشکان پس از ساعت 9 از مطب خود خارج می‌شوند. 
 
نه فقط از مطب که در تمامی بیمارستان‌ها پزشکان برخی از شب‌ها را آنکال و گوش به زنگ هستند تا اگر ساعت 2 بعد از نیمه شب هم زنگ زدند، خود را به بیمارستان برساند. بسیاری از آنان شب‌هایی که آنکال هستند اتاق خود را جدا می‌کنند تا بر اثر صدای زنگ تلفن دیگر اعضای خانواده دچار مشکل و بیداری نشوند. 
 
از طرف دیگر وزارت بهداشت برای کاهش اپیدمی، مقرر کرده است که از ساعت 9 شب به بعد ترددها در سطح شهر غیر مجاز تلقی شود، مگر در موارد ضروری. برای حل این مسأله شماره خودروهای پزشکان را در اختیار راهنمایی و رانندگی قرار داده‌اند که جریمه نشوند، ولی آنان همچنان این خودروها را جریمه می‌کنند. برای رفع آن باید مراجعه چند ساعته به مراکز مربوط کرد سپس نامه از بیمارستان یا دیگر مراجع گرفت که آقا یا خانم دکتر آنکال بوده یا... و این فرآیند برای انجام کاری که اصولاً برای پزشکان نیازی نیست، بسیار ناراحت‌کننده و توان‌فرسا است. 
 
دولت و وزارت بهداشتی که نمی‌تواند مسایلی به این سادگی را در این شرایط اضطراری حل کند، چگونه انتظار دارد که نیروهای خط مقدم این مبارزه با طیب خاطر به انجام وظیفه اصلی خود مشغول باشند؟ شاید از نظر یک مقام مسئول این مشکل موضوع چندان مهمی نباشد. ولی چنین نیست، همین امور کوچک است که در ابعاد گسترده موجب شکل‌گیری احساس و نگرش افراد نسبت به خود، نسبت جامعه و نسبت به حکومت می‌شود. 
 
من اگر یک پزشک باشم، می‌فهمم که اگر لازم باشد، ساعت‌ها در آی.سی.یو با وجود وخیم‌ترین بیماران فعالیت کنم و آنان را درمان نمایم، این کار نوعی وظیفه‌شناسی است و احساس رضایت ایجاد می‌کند. ولی امکان ندارد که بفهمم که در شرایط کنونی که همه چیز الکترونیک شده و شماره خودروی من وجود دارد، چرا باید برای بیدار شدن در ساعت دو بعد از نیمه شب و رفتن به بیمارستان جریمه شوم و یک نیم روز را صرف حل آن کنم و به دادگاه حل اختلاف و پلیس رفته و نامه مجوز بیمارستان را ببرم، آن هم یک بار نخواهد بود، هر از گاهی اتفاق خواهد افتاد. 
 
بیدار شدن ساعت 2 و رفتن به بیمارستان هر چند سخت است ولی انجام وظیفه و لذت‌بخش است و رضایت خاطر ایجاد می‌کند، در حالی که دویدن دنبال حذف جریمه 200 یا 500 هزار تومانی توهین است و هیچ چیز دیگری نیست. 
 
متأسفانه مقامات رسمی متوجه این واقعیت نیستند که باارزش‌ترین سرمایه‌های این مملکت که نیروهای متخصص باشند در حال رفتن از کشور است حداقل این ایده به ذهن آنان آمده است. کمیت آن محل بحث و گفتگو است. 
 
از آنجا که در این کشور موضوعات این‌چنینی به بحث و گفتگو و نیز پژوهش گذاشته نمی‌شود نمی‌توان اظهار نظر قطعی کرد، ولی شواهد فراوانی وجود دارد که این موج مدت‌ها است آغاز شده است. لطفاً با سیاست‌های نادرست این فرآیند خروج را تسریع نکنید. این نحوه مقابله با کرونا نیست.

۸ نشانه هشدار دهنده لخته شدن خون در بدن

۸ نشانه هشدار دهنده لخته شدن خون در بدن
۸ نشانه هشدار دهنده لخته شدن خون در بدنلخته شدن خون در بدن می‌تواند موضوعی جدی باشد که به حمله قلبی، سکته مغزی یا حتی مرگ منجر می‌شود.
 
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، لخته به این دلیل ایجاد می‌شود که رگ‌های خونی انسداد دارند و خون در انبوهی از سلول‌ها منعقد می‌شود. در غالب موارد، لخته خشک می‌شود. در بعضی مواقع، لخته در داخل رگ ایجاد می‌شود و باید درمان مناسب روی آن صورت بگیرد. در ادامه این مطلب هشت نشانه لخته شدن خون بیان شده است:

۱- تورم و درد در ساق پا

لخته‌های خون از ناحیه پا نشات می‌گیرند و در صورت تشکیل، تورم در رگ‌ها وجود دارد. این امر منجر به درد در عضلات ساق پا می‌شود.

۲- احساس گرما

یکی از نشانه‌های لخته شدن خون در بدن افزایش دما در منطقه آسیب‌دیده و اطراف آن است. علاوه بر این، منطقه دارای خارش و زخم خواهد بود.

۳- خستگی غیر قابل توضیح

اگر برنامه زندگی‌تان شلوغ است، خستگی طبیعی به نظر می‌رسد، اما در غیر این صورت، خستگی ممکن است نشانه لخته خونی باشد که بدن در تلاش است آن را از بین ببرد. برای انجام این کار، قلب باید بیش از حد کار کند و همین باعث خستگی غیرقابل توضیح می‌شود.

۴- تنگی نفس

اگر قلب و ریه‌ها به دلیل لخته خون تحت فشار باشند، ممکن است تنگی نفس ایجاد شود. این وضعیت (به علاوه علائم اضافی مرتبط با تشکیل لخته خون) نشانه جدی بودن مشکل است و باید سریعاً رفع شود.

۵- درد قفسه سینه

وقتی لخته خون به ریه‌ها برسد، فرد دچار درد شدیدی در قفسه سینه و پهلو‌ها خواهد شد. این درد شدید و سوزاننده خواهد بود.

۶- درد در زمان حرکت

یکی از نشانه‌های لخته شدن خون این است که یک حرکت ساده باعث درد می‌شود. اینکه فرد با انجام کار‌های عادی مانند خم شدن، خندیدن یا سرفه احساس درد می‌کند، نشانه آن است که لخته به ریه‌ها رسیده و باید سریعاً درمان شود.

۷- سرفه‌های غیر منتظره

سرفه‌هایی ناگهان از راه می‌رسند و شدید می‌شوند، می‌توانند نشانه تشکیل لخته، هرچند کوچک، در ریه‌ها باشند. علائم جدی‌تر بودن شامل سرفه خون یا تولید موکوس حاوی خون است.

۸- گرفتگی عضله

اگر گرفتگی‌های عضلات شدید و مکررا رخ دهد، نشانه جدی وجود لخته خون است. همه افراد گاه به گاه گرفتگی عضلانی را تجربه می‌کنند، اما دهیدراته شدن بدن همراه با لخته شدن خون می‌تواند منجر به گرفتگی عضلات شود. این گرفتگی بیشتر در ماهیچه پشت ساق پا رخ می‌دهد.

سرگذشت تلخ دو بیمار در بیمارستانی مشهور

سرگذشت تلخ دو بیمار در بیمارستانی مشهورفرزند یک بیمار ۶۸ ساله که در پی کارگذاری اشتباه یک شنت در مغزش جان باخته و همچنین فرزند بیماری دیگر که بعد از چند روز سرگردانی در بخش کرونای بیمارستان فوت کرده، به روایت سرگذشت تلخ پدران خود پرداختند.

«مسعود» به ایسنا می‌گوید: اواسط سال گذشته بدلیل اختلال در راه‌رفتن و حافظه، پدرم را نزد یک پزشک متخصص بردم که پس از معاینه و چند مرحله مختلف انجام آزمایش‌های فنی اعلام کرد نیاز به کارگذاری شنت مغزی توسط یک جراح مغز و اعصاب است. برای همین پدرم را به یکی از بیمارستان‌های مشهور تهران و نزد یکی از پزشکان جراح آن بیمارستان بردم تا با نامه دکتر متخصص، این عمل انجام شود.

او ادامه می‌دهد: مهرماه سال قبل نهایتا عمل شنت‌گذاری انجام و پنج روز بعد پدرم از بیمارستان مرخص شد اما چند روز بعد با بازگشت علایم سابق و حتی شدیدتر، با شماره‌ای که توسط جراح برای مواقع اضطراری در اختیارمان بود تماس گرفتیم و منشی، حرف‌های ما را به پزشک منتقل کرد. پزشک جراح گفت چیز مهمی نیست و کاملا طبیعی است. بعد هم گفت همینطور بماند تا چند روز دیگر که نوبت معاینه اول است بررسی کنم.

مسعود می‌گوید: روز معاینه که پدرم را به بیمارستان بردیم، با واقعیتی تلخ مواجه شدیم. پزشک جراح گفت متاسفانه اشتباهی رخ داده و باید سریعا بصورت اورژانسی شنت را از سر خارج کنیم. سپس در تماس با دستیار خود گفت بیماری که در جریان کارش هستی آمده، شما شنت را خارج کن چون من عازم سفر خارج هستم و نمی‌توانم حضور داشته باشم. بعد هم بابت این موضوع عذرخواهی کرد و حلالیت طلبید!

او ادامه می‌دهد: وقتی پرس و جو کردیم مشخص شد که شنت تأمین‌شده برای این عمل از نوع دیگری غیر از آن چیزی بوده که پزشک جراح در نسخه دستور داده و بجای شنت مغزی، شنت کمری تامین و جاگذاری شده است!

مسعود با بیان اینکه در این پروسه، پیمانکار تأمین‌کننده، مسئول مربوطه در اتاق عمل که شنت را تحویل گرفته و پزشک جراح مقصر بوده‌اند، می‌افزاید: ما که از این اتفاق شوکه شده بودیم، نمی‌دانستیم دقیقا چه کاری از دستمان برمی‌آید. پزشک گفت دو بار دیگر باید جراحی انجام شود تا یک بار شنت اشتباه را بصورت اورژانسی خارج کنند و بعد از یک ماه، شنت دیگری مطابق همان نسخه اول که مناسب بیمار بوده است، جاگذاری شود.

مسعود ادامه می‌دهد: واقعا چاره دیگری جز پذیرش دستور پزشک نداشتیم چون هیچ جراح دیگری با توجه به شرایط پیش‌آمده حاضر به پذیرش و اصلاح کار جراح قبلی نبود. نهایتا پدرم برای بار دوم زیر تیغ جراحی رفت و شنت خارج شد و بعد از یک ماه هم برای عمل سوم مطابق همان نسخه قبلی، شنت صحیح تهیه و مجددا شنت‌گذاری انجام شد ولی از عمل دوم به بعد، پدرم روز به روز اندام و اعضای بدنش یکی پس از دیگری از کار افتاد و در نهایت هم با از کار افتادن ریه بر اثر ایست تنفسی ناشی از فشار بالای مغز (براساس گزارش کالبدشکافی) جان باخت.

او درباره اقدامات خود پس از این اتفاق نیز می‌گوید: با توجه به اینکه خود پزشک صراحتا به اشتباه در کارگذاری شنت اقرار کرده بود، شکایتی را در خود بیمارستان تنظیم کردیم که معاونت درمان بیمارستان در پاسخ، ضمن عذرخواهی گفت بیمارستان بدلیل اشتباه صورت‌گرفته هیچگونه هزینه‌ای از شما یا بیمه تکمیلی شما در عمل دوم و سوم دریافت نمی‌کند و تنها هزینه بیمه تامین اجتماعی را برای دو عمل اضافه منظور می‌کنیم. از آنجا که رسیدگی بیشتر در اختیار بیمارستان نبود، بابت قصور عوامل دخیل در این اتفاق از شرکت تأمین‌کننده تجهیزات پزشکی تا خود پزشک، به دادسرای جرایم پزشکی مراجعه و شکایتی را تقدیم مقام قضایی کردیم.

مسعود که در حال حاضر با گذشت بیش از یک سال از درگذشت پدرش همچنان پیگیر این پرونده است، با اشاره به نظریه کارشناسی کمیسیون سه‌نفره اظهار می‌کند: این کمیسیون، مجموعا ۱۴ درصد تقصیر را متوجه دو نفر از عوامل این ماجرا دانست و زمانی که به این نظریه اعتراض کردیم، کمیسیون پنج‌نفره همین میزان تقصیر را هم نپذیرفت و عوامل دخیل را بکلی مبری از قصور اعلام کرد.

او که حالا به نظریه این کمیسیون نیز اعتراض کرده و منتظر تشکیل جلسه کمیسیون هفت‌نفره و ارائه توضیحات لازم است، می‌گوید: من در جلسه این کمیسیون یک سوال پرسیدم که البته هنوز هم کسی به این سوالم پاسخ نداده است. سوال من این بود که آیا خود این پزشکان راضی می‌شوند عزیزشان، سه بار - که البته دوبار آن هم بخاطر اشتباه کادر درمان بوده - تحت عمل جراحی سنگینی مثل جراحی مربوط به مغز قرار بگیرد؟ آیا چنین تعدد عمل اضافه‌ای برای یک شخص ۶۸ ساله یا دیگران اساسا قابل تحمل است؟

مسعود می‌گوید: برای من و خانواده‌ام تنها چیزی که اهمیت داشت جان پدرم بود که از دست رفت و حتی اگر همه عوامل این حادثه هم محکوم شوند، پدرم زنده نمی‌شود اما در حال حاضر تنها انگیزه‌ام از پیگیری این پرونده آن است که جان عزیزان مردم بخاطر برخی اشتباهات جبران‌ناپذیر در معرض خطر قرار نگیرد و کسانی که با سلامتی مردم سر و کار دارند بدانند که مسئولیت سنگینی بر عهده‌شان است.

او می‌افزاید: از طرفی مردم باید هوشیار باشند که شهرت بیمارستان، ضامن جان عزیزانشان نیست و نهایت پاسخی که بابت اعتراض خانواده بیمار می‌دهند این است که «برو هر جا دلت می‌خواهد شکایت کن» چون می‌دانند کسانی که باید درباره کار آنان به مرجع قضایی نظر کارشناسی بدهند هم‌صنف و همکار خودشان هستند و همین موضوع نوعی پشت‌گرمی برایشان ایجاد می‌کند.

مسعود در پایان خاطرنشان می‌کند: در این ایام که مدافعان سلامت، جان خودشان را کف دستشان گذاشته‌اند و واقعا برای نجات مردم فداکاری می‌کنند، دور از انصاف است که عده‌ای پزشک با بی مبالاتی و بی‌مسئولیتی خود تمام زحمات همکاران خود را در کادر درمان تحت‌الشعاع قرار دهند و چهره پزشکان و عوامل بهداشت و درمان کشور را مخدوش کنند. ما هم فقط منتظر نظر مرجع قضایی هستیم تا ببینم واقعا قرار است عدالت اجرا شود یا چون طرف شکایت پزشک است و همکارانش باید درباره او نظر بدهند، این پرونده هم می‌رود کنار سایر پرونده‌های بی‌نتیجه قصور پزشکی.

اما «وحید» هم تجربه دیگری را از همین بیمارستان روایت می‌کند؛ سرگذشت تلخ پدری که جان باخت و آخرش هم نفهمیدند کرونا داشته یا نداشته: بیشتر از ۶ ماه پیش پدرم را به دلیل تهوع خونی و با دستور اورژانس به بیمارستان بردیم. همان اول، اسکن ریه انجام شد و گفتند کرونا ندارد بلکه مشکل گوارشی است.

او ادامه می‌دهد: در بخش پست سی‌سی‌یو اعلام کردند باید اندوسکوپی یا کلونوسکوپی انجام شود. روز پنجم یا ششم بعد از کلی آزمایش و ... به بخش گوارش منتقل شد و با وجود شدت ضعف جسمانی که داشت، اندوسکوپی انجام شد و گفتند مشکل گوارشی ندارد!

وحید می‌افزاید: همان شب پزشک متخصص آمد و گفت علائم بیمار بشدت به کرونا شبیه است و باید در بخش کرونا بستری شود. گفتم اسکن ریه‌اش مشکلی را نشان نداده و اکسیژن خونش هم که خوب است. تست پی‌سی‌آر هم که نگرفتید. چطور با قاطعیت می‌گویید کرونا دارد؟ بدون اینکه به این سوال‌ها پاسخی بدهد، گفت قطعا کروناست و باید به بخش کرونا منتقل شود.

او با بیان اینکه پدرم به بخش کرونا منتقل شد و به ما هم اجازه نمی‌دادند که پیش او بمانیم، اظهار می‌کند: از فردای آن شب افتادیم دنبال داروهای کرونا. تست پی‌سی‌آر گرفتند و بعد از دو روز هم زنگ زدند گفتند پدرتان فوت کرده است. جواب پی‌سی‌آر هم همان روز فوتش آمد که منفی بود!

وحید می‌گوید: وقتی با برادرم رفتیم پیکر پدرم را از سردخانه بیمارستان تحویل بگیریم، فردی که آنجا بود نه ماسک داشت و نه تجهیزات خاصی. به من گفت بیا کمک کن جنازه را ببریم. من تعجب کردم چون اگر پدرم واقعا کرونا داشت، چرا باید به همین راحتی به همراه بیمار می‌گفتند برای جابجایی جنازه کمک کن؟ اصلا چرا خود متصدی آنجا ماسک نداشت؟ مگر کرونا به سرعت منتقل نمی‌شود؟ از طرف دیگر، اگر پدرم کرونا داشت چرا تدفین او طبق پروتکل انجام نشد؟

او به پیگیری‌ها و اعتراض‌هایش هم اشاره می‌کند: پرونده را به هر پزشکی نشان دادیم گفت مگر می‌شود ریه بیمار سالم باشد، اکسیژن خونش ۹۵ درصد باشد، تست پی‌سی‌آر هم منفی باشد اما کرونا داشته باشد؟ از طرفی، من و خانواده‌ام دائم پیش پدرم بودیم؛ پس چرا هیچکدام از ما مبتلا نشدیم؟ واقعا آخر هم نفهمیدیم که پدرم کرونا داشت یا نه. اگر مبتلا به کرونا بود، چرا از روز اول وارد فاز درمان کرونا نشدند؟ اگر هم کرونا نداشت که چرا بخش کرونا بردند و داروهای کرونا دادند؟ من چیزی از پزشکی نمی‌دانم اما از کجا معلوم که همان داروها باعث ایست قلبی‌اش نشده باشد و هزار سوال دیگر که الان نزدیک هفت ماه است مثل خوره به جان من و خانواده‌ام افتاده است.

وحید درباره شکایت از بیمارستان و پزشک هم می‌گوید: خود پزشکانی که بعد از فوت پدرم با آنها مشورت کردم، ‌گفتند شکایت فایده‌ای ندارد. راست هم می‌گفتند چون پدر من که دیگر زنده نمی‌شد و با رفت و آمد به دادگاه، سلامتی سایر اعضای خانواده‌ام هم در این شرایط کرونایی به خطر می‌افتاد.

او هم البته منکر زحمات بخش عمده پزشکان و اعضای کادر درمان نیست اما می‌گوید: شما تصور کنید وقتی در این بیمارستان مجهز و مشهور پایتخت چنین اتفاقاتی می‌افتد، در جاهای دیگری که امکانات خیلی کمتری دارند و از طرفی مردم هم آنقدرها پیگیر قضیه نیستند، چه بلایی سر بیمار و خانواده‌اش می‌آید. دقیقا برای همین است که همیشه می‌گویند خدا هیچکس را گرفتار بیمارستان نکند. نه بخاطر بیماری و درد بلکه بخاطر همین اتفاقات تلخ که هیچوقت هم جبران نمی‌شوند.

به گزارش ایسنا، تمامی اسناد مربوط به ادعاهای مطرح‌شده در این دو گفت‌وگو جهت ارائه به وزارت بهداشت، سازمان تامین اجتماعی و سایر مراجع ذیربط، موجود و قابل ارائه است.