واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

آیا میدانید کمتر از ۲% از افراد میلیاردر متخصص هستند؟!!

بیل گیتس

چرا افراد کم سواد میلیاردر می شوند؟

آیا میدانید کمتر از ۲% از افراد میلیاردر متخصص هستند؟!!

کسب درجات عالی تحصیلات و مطالعه چند صد کتاب در زمینه خاصی، یعنی متخصص شدن در همان زمینه، می تواند خیلی هیجان انگیز باشد… اما هرگز شما را میلیاردر نخواهد کرد! البته، اگر هدف شما کسب ثروت و میلیارد شدن نیست؛ مهم هم نیست. می توانید در هر زمینه ای که علاقه دارید، متخصص شوید و لذت ببرید. اما اگر تصور می کنید برای میلیاردر شدن در کاری، باید در همان زمینه متخصص باشید، متاسفانه سخت در اشتباه هستید.

یکی از دلایلی که خیلی از جوانان به سمت ثروت آفرینی حرکت نمی کنند، اتفاقا همین تصور اشتباه است که فکر می کنند باید در آن زمینه متخصص باشند تا بتوانند حرفی برای گفتن داشته باشند، در صورتی که اصلا چنین نیست.

استیو جابز

برای مثال؛ قبل از شروع، بد نیست به چند میلیارد بزرگ که همه تقریبا آنها را می شناسیم اشاره کنیم:

استیو جابز – نه متخصص برنامه نویسی بود، نه متخصص طراحی بود و نه متخصص فنآوری های نوین بود.

بیل گیتس – همانند استیو جابز، تخصص خاصی در برنامه نویسی، طراحی و فناوری های نوین ندارد!

احد عظیم زاده – شاید فرش بافی بلد باشد، اما نه متخصص فرش بافی است، نه متخصص نساجی!

بابک بختیاری – خالق برند آیس پک، نه متخصص تغذیه است، نه متخصص بستنی سازی !
و …

احد عظیم زاده

حال به نظر شما از لیست میلیاردهای جهان، چند نفرشان متخصص هستند؟

کمتر از ۲%
پس به نظر شما، دلیل میلیاردر شدن این افراد چیست؟ چرا با وجود اینکه متخصصین، بیشتر از میلیاردهای اکنون می دانند، اما هرگز حتی درآمدشان به یک هزارم درآمد آنها نیز نمی رسد؟ چه چیزی این افراد را میلیارد می کند؟

شما در این مقاله، دقیقا دلیل میلیاردر شدن افراد غیر متخصص را می خوانید و یاد می گیرید:

چرا برای ثروتمند شدن نباید اصلا متخصص باشید؟
چرا افراد متخصص نمی توانند میلیاردر شوند؟
چرا به هر میزان ثروت افراد بیشتر است، تحصیلات آکادمیک آنها کمتر است؟
چطور بدون تخصص میلیاردر شوید؟
اگر متخصص هستید چطور میلیاردر شوید؟
و…

خب…

این مقاله دید شما را نسبت به ارتباط تخصص و میلیارد شدن در شرایط اقتصادی ایران و جهان را دگرگون خواهد کرد!

بابک بختیاری

چرا افراد کم سواد میلیاردر می‌شوند؟ اما؛ افراد متخصص برای همیشه کارمند باقی می مانند؟
متخصص شدن می‌تواند فواید بسیار زیادی داشته باشد، اما احتمال اینکه این تخصص، بخواهد بر قابلیت تفکر خلاق تان اثربگذار بسیار زیاد است! تحقیقات انجام شده ثابت کرده؛ تخصص شما می تواند باعث مرگ قوه خلاقیت شما شود…!!

نوآوری – در معنا، یعنی خلق چیزی جدید- همواره در خود فاکتوری نو بودن دارد. به هر میزان درباره چیزی بیشتر بدانید، به همان اندازه کمتر می توانید در همان زمینه به دستآوردهای بزرگی دست یابید. از طرف دیگر، تخصصی که شما را در راه ثروتمند شدن می خواهد همراهی کند، می تواند خلاقیت و اشتیاق تان را برای به دست آوردن ایده های جدید منهدم کند.

تحقیقاتی که توسط پرفسور کِوین بودرا (Kevin Boudreau) انجام شده، نشان می دهد افراد متخصص نه تنها بدنبال ایده های جدید نمی روند، بلکه به شدت نسبت به ایده های جدید حساس هستند و آنها را به باد انتقاد می گیرند.

به هر میزان عمیق تر وارد مبحثی می شوید، به همان میزان سخت تر می توانید تغییر آن را بپذیرید و معمولا نسبت به هر تغییری بدبین هستید. دقیقا در همین شرایط است که کارآفرینانِ کمتر متخصص گوی رقابت را از متخصصان می ربایند و با آن، ثروت خود را بنا می کنند.

این مورد، در روابط نیز صدق می کند. شما به هر میزان، در هر رابطه ای عمیق تر شوید، به همان میزان کمتر می توانید تغییرات را در رابطه تان ایجاد کنید و یا اگر در ورزشی به صورت تخصصی فعالیت می کنید، به سختی می توانید وارد ورزش دیگر شوید و از نو شروع کنید.

دلیل اینکه کارآفرینان کمتر متخصص هستند نیز دقیقا همین است. کارآفرینان بزرگ دنیا به علت کم بودن سواد تخصصی شان و به دلیل آنکه هرگز در موضوع مورد نظر زیاد عمیق نشده اند، به راحتی میتوانند خلاقانه درباره ان موضوع فکر کنند و بخواهند نوآوری های انجام دهند. افراد متخصص به علت تخصصی که دارند، بیش از حد لازم درباره تصمیم به خلاقیتشان فکر می کنند و همین امر باعث می شود بخواهند به صورت منطقی خلاقیتی ایجاد کنند که هرگز امکان پذیر نیست.

اما اگر در هر زمینه ای به هر دلیلی عمیق شده اید و تغییر و نوآوری در آن زمینه برایتان سخت است؛ می توانید از ۴ راهکار زیر، برای گریز از این دام استفاده کنید:

ایده ها را خرد کنید!
ایده هایی که به ذهن تان میرسد را خرد کنید، به قسمت های کوچکتر تقسیم کنید و به ساده ترین صورت ممکن درآورید. زمانی که این کار را انجام دهید، بهتر می توانید ایده های جدید را قبول کنید زیرا کارکرد اجزای مختلف انرا درک میکنید.

یک دستیار منتقد طراحی کنید!
یک نفر را داشته باشید، تا هر ایده را که می خواهید بپذیرید نقد کند و شما دفاع کنید (و برعکس) تا قوه خلاقیت شما فعال شود و بخواهید درباره تمام جنبه های ایده فکر کنید.

لیستی از افراد مختلف برای صحبت داشته باشید!
افراد مختلف، با طرز فکرهای مختلفی در زندگی داشته باشید، برای مثال، وکیل، پزشک، کودک، دانشجو و … و ایده ای که به ذهن تان می رسد را با تمام آنها در میان بگذارید و قضیه را از انواع مختلف طرزفکرها بشنوید.

تازه کارانی پیدا کنید!
شاید مضحک به نظر برسد، اما اگر میخواهید واقعا خلاقانه فکر کنید، میتوانید از تازه کاران حوزه تان پرس و جو کنید؛ این افراد هنوز متخصص نشده اند و قوه خلاقیت شان فوق العاده فعال است. بعضی اوقات افکار غیرمتخصصانه آنها میتوانند کلید حل مسئله شما باشند.

منبع: صدای اقتصاد

گردآوری کننده : اعظم یزدی

اهمیت بهبود فضای کسب و کار در شکل گیری اقتصاد دانش بنیان

عضو کمیسیون اجتماعی مجلس تاکید کرد:

اهمیت بهبود فضای کسب و کار در شکل گیری اقتصاد دانش بنیان

سیناپرس: عضو کمیسیون اجتماعی مجلس گفت: وقتی می خواهیم یک یافته علمی را به تولید تبدیل و آن را تجاری سازی کنیم، این موضوع می بایست در یک فضایی اتفاق بیفتد که آن فضا، فضای کسب و کار است.

حمایت از شرکت های دانش بنیان و ایجاد ارتباط بین صنعت و دانشگاه، از مهم ترین مولفه های دستیابی به اقتصاد دانش بنیان در کشور است اما مولفه های دیگری هم در این زمینه تاثیرگذارند که از جمله آنها می توان به بهبود فضای کسب و کار اشاره کرد. اگر در یک کشور فضای کسب و کار، شرایط مناسبی نداشته باشد، انگیزه تولیدکنندگان پایین می آید و زمینه لازم برای رشد اقتصادی شکل نمی گیرد. بنابراین برای دستیابی به اقتصاد دانش بنیان، می بایست همپای حمایت از تاسیس و فعالیت شرکت های دانش بنیان، فضای مناسبی برای کسب و کار این شرکت ها ایجاد شود، تا امکان تولید محصولات دانش بنیان و بازاریابی و فروش آنها برای صاحبان و دست اندرکاران این شرکت ها فراهم شود. چنین است که انگیزه لازم برای گسترش فعالیت های دانش بنیان در کشور شکل خواهد گرفت که این موضوع علاوه بر رونق بخشیدن به اقتصاد، در ایجاد اشتغال به ویژه برای دانش آموختگان دانشگاهی بسیار موثر خواهد بود.     

محمدمهدی مفتح؛ عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی در این ارتباط به خبرنگار سیناپرس گفت: یکی از حوزه های فعالیت ما چه در زمینه رونق بخشی به اقتصاد و چه در زمینه پیشرفت علم، حوزه اقتصاد دانش بنیان است. ما در طی این سال ها در رشد علم وضعیت خوبی داشتیم و شاخص رشد علم ما عدد خوبی را به خود اختصاص داده است. اما تبدیل یافته های علمی به تولیدات و به تعبیری تجاری سازی علم، موضوعی است که باید بیشتر به آن توجه شود و بیش از این روی آن وقت گذاشته شود.

وی افزود: در حوزه اقتصاد مبتنی بر دانش با مجموعه شرایطی که ما داریم از جمله بحث تحریم ها، پیشرفت های خوب علمی و جوانان مستعدی که در کشور وجود دارند، می بایست اینها را با یک مدیریت خوب در کنار هم قرار بدهیم و از این داشته ها یک خروجی مفید به دست آوریم.

مفتح در پاسخ به این پرسش که آیا حمایت از شرکت های دانش بنیان می تواند در ایجاد اشتغال برای دانش آموختگان دانشگاهی موثر باشد؟ گفت: حتما همین طور است اما ما به عنوان حاکمیت باید ببینیم که نرخ بالای بیکاری به ویژه در افراد تحصیلکرده چگونه برطرف می شود؟ قطعا یکی از مهم ترین اقدامات در حل این معضل بزرگ، بهبود فضای کسب و کار است. تا وقتی که فضای کسب و کار مناسبی نداشته باشیم با قانون نویسی و صدور آیین نامه و حتی اعطای تسهیلات بانکی، مساله به طور اساسی حل نمی شود. باید فضای کسب و کار مناسب باشد، قید و بندها در فضای کسب و کار به حداقل برسد، مجوزها با سرعت لازم صادر شود، دخالت ها در حداقل ممکن باشد و دست و پای تولیدکنندگان در فضای کسب و کار بسته نباشد. البته وجود چارچوب های لازم از جمله مسایل شرعی، گمرکی و مالیاتی ضروری است. بنابراین همه قوای سه گانه باید دست به دست هم بدهند و فضای کسب و کار را مناسب کنند. به نظر من نقش مناسب شدن فضای کسب و کار در رونق اقتصادی و ایجاد اشتغال از بقیه مسایل دیگر موثرتر است.

این نماینده مجلس با تاکید بر اهمیت بهبود فضای کسب و کار در شکل گیری اقتصاد دانش بنیان، تصریح کرد: فضای کسب و کار حاکم بر فعالیت های دانش بنیان اقتصادی است. یعنی وقتی می خواهیم یک یافته علمی را به تولید تبدیل و آن را تجاری سازی کنیم، این موضوع می بایست در یک فضایی اتفاق بیفتد که آن فضا، فضای کسب و کار است

بعضی اشتباهات رایج در شروع کارهای کارآفرینانه

در شروع کار اشتباه نکنیم (از لینکدین توسط آقای عباس خداپرست)

اشتباه اول: بیشتر افراد معمولاً به اندازه کافی برای تحقیقات روی طرح و ایده خود وقت صرف نمی کنند تا ببینند واقعاً ارزش آن را دارد یا نه و به همین دلیل شکست می خورند این معمولاً مهمترین اشتباه همه است.

به اعتقاد اوشر 9 نفر از هر 10 کارآفرین به خاطر این که طرح و ایده آنها ارزشی را که تصور می کردند نداشته است  شکست می خورند. گاهی افراد آن قدر شور و شوق به انجام کار جدید دارند که از تجزیه و تحلیل آن غافل می شوند. و همین باعث شکست آنها می شود آنها ممکن است بسیار با استعداد و لایق باشند و هر کاری که از دستشان بر می آید انجام دهند ولی به نتیجه مناسبی دست پیدا نمی کنند چون قدم اول را مشکل دار برداشته اند. یعنی ایده با ارزشی انتخاب نکرده اند.

اشتباه دوم: تخمین نادرست از بازار، تعداد مشتریان احتمالی، زمان بندی و قسمتی از بازار که نصیب آنها خواهد شد.

بیشتر افراد کارآفرین آن قدر درباره طرح ها و کارهای جدید خود هیجان زده هستند که توجه نمی کنند که چند نفر مشتری واقعی آنها خواهند بود. آنها می گویند اگر کل بازار 50 میلیون مصرف کننده داشته باشد و فقط 2 درصد از بازار مشتری ما باشند آنگاه 1 میلیون مشتری خواهیم داشت حال آنکه 2 درصد از بازار رقم بسیار بالایی است و بیشتر کسب و کارها زیر 1 درصد مشتری دارند.

اشتباه سوم: کم تخمین زدن سرمایه و زمان مورد نیاز.

آنها سرمایه مورد نیاز را براساس اشتباه اول تخمین می زنند. افراد در ابتدای کار برای محیط اداری، مبلمان، کامپیوترها و استخدام یک مدیر فروش و ... پول زیادی خرج می کنند. به عبارت دیگر کارهایی انجام می دهند که هزینه بر و هزینه ساز است و تنها به امید این هستند که فروش بالایی داشته باشند.

همه این هزینه ها به امید حجم بالای فروش در مدتی کم انجام می شود. آنها فکر می کنند خیلی زود، سود بالایی نصیبشان می شود ولی در عمل چنین اتفاقی نمی افتد و ناگهان متوجه می شوند همه سرمایه خود را خرج کرده اند و پولی برای ادامه کار ندارند. در این زمان هزینه های پیش بینی نشده هم وجود دارند بنابراین همیشه سرمایه ای بیش از آنچه در ابتدا به نظر می رسد نیاز است حتی اگر صرفه جویی های لازم انجام شود.

اشتباه چهارم: تخمین اشتباه در حجم فروش و زمانبندی.

آنها تخمین درستی از بازار و تعداد مشتریان ندارند بنابراین برای این قسمت از کسب و کار خود پروژه های زیادی مد نظر دارند. آنها می گویند 200 میلیون خانه وجود دارد و کافیست به X تعداد از آنها جنس خود را بفروشم. اما چون در زمان محدودی که در نظر گرفته بودند به میزان فروش مورد نظر خود نمی رسند شکست می خورند و هیچگاه فرصت پیدا نمی کنند حجم فروش کافی داشته باشند.

اشتباه پنجم: سرمایه پروژه ای را بسیار کم تخمین می زنند.

برای اجرای هر پروژه از طراحی تا تولید کالا همیشه به سرمایه ای بیش از آنچه تصور می شود نیاز است. همچنین دلایل ناشناخته ای وجود دارند که هزینه اجرای یک پروژه را بالا می برند. بنابراین هنگام اجرای پروژه شما با کمبود منابع روبرو می شوید و پروژه کند و محدود می گردد.

اشتباه ششم: افراد زیادی استخدام می کنند و برای دفتر، مبلمان و تجهیزات اداری، هزینه زیادی صرف می کنند.

اکنون شما فروش کم و هزینه های زیادی دارید. این مشخصه سازمان هایی است که هر روز شکست می خورند و نمونه های زیادی از آنها را می توانید ببینید. همه اینها از اشتباه اول ناشی می شود: شکست به دلیل عدم تحقیق کافی درباره ارزش طرح و فرصتی که می خواهید روی آن سرمایه گذری کنید.

اشتباه هفتم: نداشتن طرح و نقشه برای ناگواری های احتمالی.

حتی اگر در تمام برآوردها و تخمین ها بسیار واقع گرایانه عمل کرده باشید باز هم وقایع پیش بینی نشده وجود دارند. ممکن است شرایط بازار عوض شود، بانک به تعهدات خود پایبند نباشد، بهره بانکی عوض شود، برای حمل و نقل محصول محدودیت هایی ایجاد شود و بسیاری موارد از این قبیل که اگر هر کدام از اینها اتفاق بیفتد مقصر شما نیستید. یا به عبارت دیگر این مشکلات ناشی از ضعف طرح نیست، اما اتفاق می افتد. بیشتر مواقع کسانی که کار جدیدی را آغاز می کنند احساس می کنند هر گاه به مشکلی برخورد کردند کسی یا چیزی هست که به آنها کمک کند. و به همین دلیل از قبل نقشه ای برای شرایط ناگواری که ممکن است پیش بیاید ندارند و در صورت وقوع چنین شرایطی کل زحمات و سرمایه آنها در خطر خواهد بود.

اشتباه هشتم: شریک کردن افراد غیر لازم یا نامعتبر.

شما فقط به افراد مشخصی به عنوان شریک نیاز دارید. به عنوان مثال بیشتر مواقع به پول نیاز دارید، و شرکایی پیدا می کنید که آنها هم به پول نیاز دارند. یا بسیاری مواقع افراد خلاق که ایده های خوبی دارند دوستان خود را به عنوان شریک انتخاب می کنند. بسیاری افراد برتری های راهبردی را ندارند یا اعتبار کافی برای شراکت را ندارند. حال چنین افرادی قرار است مثلاً 25 درصد از شرکت شما را صاحب شوند. چنین کاری کاملاً اشتباه و غیر ضروری است. قبل از اینکه افراد بخواهند در دارایی یا طرح  شما شریک شوند، باید آن را به دست آورند. (یعنی برای شراکت خود پول، اعتبار و وقت خود را گرو بگذارند و زحمت بکشند.)

اشتباه نهم: افراد را برای راحتی خود استخدام کنید نه به خاطر مهارتهای مورد نیاز آنها.

"در اولین شرکت هایی که بنا کردم خویشاوندانم را استخدام کردم. این کار بسیار ساده بود اما بسیاری از آنها برای کاری که من نیاز داشتم فرد مناسبی نبودند. و اخراج کردن افراد کار ساده ای نیست به خصوص اگر از فامیل و آشنا باشند." برای استخدام افراد زمان بیشتری صرف وقت کنید و براساس مهارت ها از بین آنها انتخاب کنید. شما به افرادی با مهارت بسیار بالا احتیاج دارید که بتوانند در شرایط نامناسب به کسب و کار شما کمک کنند، به عبارت دیگر آچار فرانسه باشند. اگر افراد نامناسب استخدام کنید، درست زمانی که به آنها احتیاج دارید کسب و کارتان را با مشکل مواجه می کنند.

اشتباه دهم: غفلت از مدیریت قسمتهای مختلف سازمان.

این مشکل معمولاً همیشه اتفاق می افتد. مدیران معمولاً نیمی از وقت خود را به کارهایی می پردازند که 5 درصد از کل فعالیت ها هم نیست و از قسمت های دیگر غافل می شوند. شما باید نسبت به کل سازمان خود دید جامعی داشته باشید. ولی معمولاً کسانی که کسب و کاری را اداره می کنند  این دید جامع را از دست می دهند و بیشتر انرژی خود را برای اداره قسمتی از سازمان به کار می گیرند تا اینکه کل سازمان را رهبری و مدیریت کنند. "در مواردی محصولات مختلف را تولید می کردم و گاه برای بعضی از تولیدات، افرادی را استخدام می کردم . نتیجه آن را با تصویر بزرگی که در ذهن داشتم در کوتاه مدت و بلند مدت مقایسه می کردم که آیا به اهداف تعیین شده رسیده ام یا نه." به عبارت دیگر ارزیابی کارهای انجام شده و مقایسه آن با اهداف و برنامه های از قبل تعیین شده، سبب می شود دید کاملتری داشته باشید. پس سعی کنید آن تصویر بزرگ را در ذهن خود داشته باشد و مرتباً آن را با وضعیت کنونی خود مطابقت دهد.

اشتباه یازدهم: پذیرفتن غیر ممکن بودن، ساده تر از پیدا کردن راه حل مناسب است.

"من مهندسی داشتم که بسیار ماهر بود ولی هر گاه می خواستیم وسیله ای را اصلاح یا بهینه سازی کنیم می گفت: شما نمی توانید به این روش این کار را انجام دهید. من باید مطمئن می شدم و به آسانی حرف هایش را قبول نمی کردم. من باید دیدی فراتر می داشتم." اگر می خواهید یک کارآفرین باشید باید بتوانید کارهای جدیدی انجام دهید. افراد زیادی به شما خواهند گفت این ممکن نیست، ولی نباید این حرف ها را به آسانی قبول کنید یک کارآفرین خوب همیشه راه حل مناسبی پیدا می کند.

اشتباه دوازدهم: توجه بیش از اندازه به حجم فروش و تعداد مشتریان، به جای اینکه به سود دهی کسب و کار توجه شود.

افراد معمولاً بیشتر به حجم و مقیاس توجه می کنند. بیشتر کار آفرین ها تمایل دارند بگویند سازمانی را اداره می کنند که بسیار بزرگ است، تعداد زیادی پرسنل دارد، این مقدار مساحت دارد و این قدر فروش دارد. معمولاً ما تمایل داریم در ذهن خود کسب و کاری بزرگ را پرورش دهیم تا اینکه به فکر ایجاد کسب و کاری پر سود باشیم. اما بدانید که بانکداران و کارشناسانی که سازمان شما را برای خرید یا سرمایه گذاری بررسی می کنند از یک سازمان خیلی بزرگ خوششان نمی آید. کارآفرین ها معمولا افرادی خلاق و فنی هستند ولی باید یاد بگیرند یک مدیر و بازرگان خوب هم باشند.

اشتباه سیزدهم: به جای اینکه به دنبال حقیقت باشید به دنبال تأیید هستید.

این اشتباه بسیار متداول است شما می خواهید کاری را شروع کنید، بنابراین با افرادی که برای شما کار می کنند صحبت می کنید. با خانواده و دوستان صحبت می کنید. اما درحقیقت به دنبال تأیید کار خود هستید. و به دنبال حقیقت نمی گردید. بلکه به دنبال کسی هستید که به شما بگوید کار درستی انجام می دهید. معمولاً حقیقت غیر از این است. بایستی محصول خود را آزمایش کنیم و به دلایل آزمایش کنندگان گوش فرا دهیم که چه می گویند. نه این که به جای ارزش دادن به حقیقت دنباله روی حرف مردم باشیم که می گویند «اوه این فوق العاده است»!

اشتباه چهاردهم: از دست دادن تمرکز بر انجام کارها و بر فروش کالاها.

بیشتر کارآفرین ها در یک واحد، روی چند قسمت کار می کنند ولی هیچ کدام را به درستی انجام نمی دهند. به جای این که تمرکز خود را بر درست انجام دادن تمامی کارها همچنین فروش بیش از پیش، صرف کنند، توجه کارمندان و وقت خود را برای انجام کارهای غیر ضروری در آن واحد تلف می کنند. بنابراین کالای اصلی آنها به خوبی تولید نمی شود چون آنها کارهای زیادی انجام داده اند و از اصل قضیه دور شده اند. مثلاً کارآفرینان  می خواهند کالای خود را به Wal-Mart (یک فروشگاه زنجیره ای معروف در آمریکا) بفروشند. پس از مدتی اظهار می کنند محصول خود را به شبکه فروش خانگی می فروشند و سپس می گویند فروشگاه های هدیه هم خوب به نظر  می رسند. و از این دست.

اشتباه پانزدهم: هدف بلند مدت و مقصد حرفه ای شفاف و واضح نیست.

هدف بلند مدت شما باید مشخص باشد. این بدان معنا نیست که شما عوض نمی شوید، اما وقتی که هدفی را تعیین می کنید باید به آن سمت نشانه گیری کنید. این حرف ها وقتی اهمیت پیدا می کند که افراد می خواهند محصول خود را تعیین کنند و می پرسند چه محصولی انتخاب کنم؟ (تولید کنم؟) پاسخ بستگی به این دارد که چه کاری را می خواهید انجام دهید. اگر می خواهید با این کار یک سازمان چند میلیون دلاری تاسیس کنید. شاید باید روی کالای خود تجدید نظر کنید. ولی اگر هدف شما یک شرکت کوچک است قضیه فرق می کند. یا اگر می خواهید کسب و کاری راه بیندازید تا اعضای خانواده خود را مشغول به کار کنید بحث دیگری است. و شاید در این گونه موارد خیلی نیاز به اهداف بلند مدت نداشته باشید ولی اگر هدف کسب و کار شما شفاف و مشخص باشد. در موفقیت آن تأثیر زیادی دارد.

اشتباه شانزدهم: از دست دادن تمرکز و هویت.

برای خلق یک سازمان با ارزش این مشکل را بیان می کنم. سازمان شما خود یک کالا است. شرکت ها و سازمان های زیادی هستند که سعی می کنند اهداف زیادی را در آن واحد دنبال کنند و به جای اینکه یک کسب و کار متمرکز، معتبر و دارای هویت داشته باشند، فعالیتی شلوغ و درهم دارند. وقتی کسب و کار جدیدی راه می اندازید بسیار مهم است که روی هدف و هویت شرکت تمرکز داشته باشید. اجازه ندهید قدرت سازمان شما روی اهداف مختلفی که به نتیجه رسیدن هر کدام از آنها پروسه ای سنگین است، سایه افکند. چرا که تشکیلات شما ضعیف خواهد شد. مثلاً فرض کنید شرکتی دارید که محصول آن، تنقلات مورد علاقه کودکان است حال اسباب بازی را به محصولات خود اضافه کنید فقط به این دلیل که مشتریان شما ممکن است اسباب بازی هم بخرند شرکت خود را تضعیف کرده اید. یک سازمان به تمرکز روی آن چه هست نیاز دارد تا بتواند قدرت بگیرد.

اشتباه هفدهم: نبود برنامه ای برای خارج شدن از این کسب و کار.

یک برنامه برای خروج از کسب و کاری که ایجاد کرده اید داشته باشید و سعی کنید آن را به بهترین نحو انجام دهید. به عنوان مثال من برای کسب و کاری که اکنون راه انداخته ام یک برنامه 2 ساله دارم یعنی برنامه ای دارم که پس از 2 سال بتوانم پول زیادی به دست آورم و سپس به کار دیگر مشغول شوم، شاید علتش این است که آنقدر دلبستگی به آن کار ندارم و چون آن کسب و کار به اوج خود رسیده دیگر جذابیت کافی ندارد تا به آن کار ادامه دهم. بعد از سال اول به دقت بازار را بررسی می کنم و سعی در نوآوری در این زمینه خواهم داشت. و در همین زمان گزینه فروش سازمان را روی میز قرار می دهم چون چیزی باارزشتر از یک فروش خوب نمی توانم به دست آورم. این بدان معناست که هیچ قرارداد داخلی امضا نمی کنم و منتظر شرکت های چند ملیتی هستم تا شرکت خود را به آنها بفروشم. از کارهای مربوط به حق امتیاز و انجام صحیح آنها مطمئن می شوم. و در عین حال تمام توجه خود را روی کیفیت کار معطوف می کنم تا از سطح استانداردها بالاتر باشد. کیفیتی بالاتر از محصولات سازمان های چند ملیتی که احتمالاً شرکت ما را خواهند خرید!

یک استراتژی خروج هم می تواند این باشد که سازمان خود را در آینده به فرزند خود بسپارید. مهمترین کاری که باید انجام دهید این است که شرکتی بسازید که ارزشمند و سود ده باشد و در این شرایط همه گزینه ها در برابر شماست: سازمان خود را نگه دارید، آن را بفروشید، برای آن تبلیغات کنید، حساب بانکی خود را پر پول کنید و  . ولی به یاد داشته باشید، یک کسب و کار می تواند یک کالا هم باشد.

منبع

عباس خداپرست

http://developfan.ir

آموزش تبدیل متن اسکن شده فارسی به متن تایپی

آموزش تبدیل متن اسکن شده فارسی به متن تایپی (از پارس 20)

یکی از نرم افزارهایی که همواره کاربران ایرانی حسرت داشتن آن را می خوردند، اسکن صفحات متنی و تبدیل آن به متن تایپ شده بوده است. فناوری OCR مخفف عبارت Optical Character Recognition تکنیکی است که در آن یک نرم افزار رایانه ای، متون موجود در تصاویر دیجیتال را تشخیص می دهد و آنها را به فایل های متنی قابل ویرایش تبدیل می کند.

این تکنیک در موارد بسیاری کاربرد دارد. به عنوان مثال فرض کنید مقاله ای 100 صفحه ای یا یک پایان نامه دانشگاهی چاپ شده را در اختیار دارید و قصد دارید بخشی از آن را ویرایش کنید. مطمئنا تایپ مجدد تمام محتوا نیازمند صرف وقت و هزینه بسیار است، اما در صورتی که بتوانید با اسکن صفحات موردنظر، متون موجود را به متن های تایپ شده تبدیل کنید، عملیات ویرایش بسیار سهل و آسان خواهد شد.

فناوری OCR در بیشتر زبان های دنیا بخصوص زبان انگلیسی با دقت بسیاری قابل استفاده است ولی استفاده از این فناوری برای تبدیل متون زبان فارسی مشکلات بسیاری داشت. این مشکلات به حدی بود که تقریبا انجام این کار در زبان فارسی به امری غیرممکن تبدیل شده بود، اما خوشبختانه گوگل به منظور ارائه خدمات رایگان خود به کاربران، این مشکل بزرگ را نیز رفع کرده است.

پس چنانچه قصد دارید OCR فارسی را آزمایش کنید یا کتاب، مقاله، پایان نامه و هرگونه محتوای دیگر را به متن تایپ شده تبدیل کنید، می توانید از روش زیر کمک بگیرید:

گوگل درایو, سرویس جدید گوگل

آموزش کار با سرویس گوگل درایو

 

1- ورود به گوگل درایو
برای تبدیل متون موجود در تصاویر اسکن شده به متون تایپ شده باید از سرویس گوگل درایو کمک بگیرید. همان طور که می دانید برای استفاده از همه سرویس های گوگلی نیازمند عضویت در این سایت و داشتن یک کاربری گوگل هستید.

چنانچه قبلا در یکی از سرویس های گوگل (همچون جیمیل) عضو شده اید و کاربری در این سایت دارید، با مراجعه به لینک drive.google.com به محوطه کاربری خود وارد شوید. در غیر این صورت ضمن ورود به این لینک، روی Create account کلیک کرده و یک کاربری جدید در سایت گوگل برای خودتان ایجاد کنید.

2- آپلود فایل
پس از ورود به محوطه کاربری خود در سرویس گوگل درایو، از بالا سمت چپ روی New کلیک کرده و در پنجره به نمایش درآمده گزینه File Upload را کلیک کنید.

در این مرحله باید فایل اسکن شده (فایل شما می تواند در یکی از فرمت های استاندارد عکس یا PDF باشد) را از روی هارد دیسک رایانه انتخاب کرده و با کلیک روی گزینه Open عملیات آپلود در سرویس گوگل درایو را آغاز کنید.

 آموزش کامپیوتر, تبدیل متن اسکن شده به متن تایپی

فناوری OCR تکنیکی است که در آن متون تصاویر دیجیتال را به فایل های متنی تبدیل می کند.

3- تبدیل به متن تایپ شده
اکنون فایل شما در سرویس گوگل درایو ذخیره شده و با یک ترفند ساده می توانید آن را بهمتن تایپ شده تبدیل کنید. برای اجرای این ترفند کافی است روی فایل موردنظر با کلیک راست پس از انتخاب گزینه Open With روی Google Docs کلیک کنید.

گوگل درایو,تبدیل متن اسکن شده به متن تایپی

سرویس گوگل درایو فایل اسکن شده را به یک فایل متنی تبدیل می کند.

فایل شما در ویرایشگر متنی آنلاین گوگل باز شده و می توانید متن قابل ویرایش را کپی و به هریک از نرم افزارهای موردنظر خود انتقال دهید.

گردآوری:کامپیوتر و اینترنت پارس20
منبع:jamejamonline.ir

چگونه ایمیل ارسالی خود در جیمیل را برگردانیم؟

6-26-2015 9-07-47 AMبازگرداندان آب رفته به جو در جی‌میل (از 1 پزشک)

علیرضا مجیدی

برای هر کسی پیش آمده است که از ارسال ایمیل‌ای پشیمان شده باشد. مثلا ممکن است ما به صورت تکانه‌ای بعد از خشمگین شدن از عبارات ناپسندی استفاده کرده باشیم یا اینکه ممکن است به سبب شباهت نسبی دو آدرس ایمیل با هم، ایمیلی را اشتباهی برای شخص دیگی فرستاده باشیم، یا ممکن است، ایمیلی فرستاده باشیم که بعد متوجه شده باشیم، نیاز به ویرایش عمده دارد.

در همه این موارد، ایمیل اشتباه اولی، ایمیلی است که دیگر فرستاده شده است و وارد اینباکس گیرنده شده و ما ظاهرا نمی‌توانیم دیگر این ایمیل ارسال شده را بازگردانیم.

اما جی‌میل از مدت‌ها قبل در قسمت Labs خود این امکان را فراهم آورده بود که اگر متوجه اشتباهی در ارسال ایمیل شدیم، کوتاه‌زمانی بعد از  ارسال بتوانیم، ایمیل را برگردانیم.

با این همه بسیاری از کاربران جی‌میل متوجه این ویژگی خوب نبودند، حالا گوگل این ویژگی‌ را به صورت پیش‌فرض در قسمت تنظیمات عمومی جی‌میل قرار داده است. (+)

برای فعال کردن این گزینه مراحل زیر را طی کنید:

- به قسمت settings جی‌میل بروید.

6-26-2015 9-00-56 AM

- در زبانه General، پایین بروید.

6-26-2015 9-01-28 AM

- گزینه undo send را پیدا کنید و فعال کنید.

6-26-2015 9-02-22 AM

- بهتر است بازه زمانی ۳۰ ثانیه را انتخاب کنید، تا ۳۰ ثانیه برای انصراف دادن از ارسال ایمیل، وقت داشته باشید.

- حالا هر وقت خواستید، یک ایمیل ارسال‌شده را برگردانید، بعد از ارسال ایمیل در بالای صفحه جی‌میل روی گزینه undo کلیک کنید.

6-26-2015 8-50-57 AM