واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

بزودی؛ آمدن پلتفرم‌های هوش مصنوعی برای کسب‌وکارها

یک خبر هیجان‌انگیز برای علاقه‌مندان هوش مصنوعی
پلتفرم Watsonx شرکت IBM شبیه پلتفرمی است که اخیراً انویدیا معرفی کرده بود. هر دو سرویس طراحی شده‌اند تا به کسب‌وکارها اجازه ساخت، آموزش، گسترش مقیاس و پیاده‌سازی پلتفرم‌های هوش مصنوعی را بدهند.

دیجیاتو نوشت: شرکت IBM از پلتفرمی به‌نام Watsonx رونمایی کرده است که به شرکت‌ها کمک می‌کند تا مدل‌های هوش مصنوعی خود را بسازند.
 سال‌ها قبل از آن که مدل‌های هوش مصنوعی زایا نظیر ChatGPT دنیا را شگفت‌زده کنند، هوش مصنوعی واتسون از شرکت IBM همه را متعجب کرده بود. این شرکت حالا می‌خواهد ابرکامپیوتر خود را به یک استودیوی توسعه هوش مصنوعی به‌نام Watsonx تبدیل کند تا شرکت‌ها بتوانند از زیرساخت‌ها و مدل‌های متن‌باز برای آموزش پلتفرم‌های خود بهره بگیرند.
 
پلتفرم Watsonx شرکت IBM شبیه پلتفرمی است که اخیراً انویدیا معرفی کرده بود. هر دو سرویس طراحی شده‌اند تا به کسب‌وکارها اجازه ساخت، آموزش، گسترش مقیاس و پیاده‌سازی پلتفرم‌های هوش مصنوعی را بدهند.
 
یک خبر هیجان‌انگیز برای علاقه‌مندان هوش مصنوعی
 
IBM با Watsonx چه هدفی را دنبال می‌کند؟
 
IBM می‌گوید Watsonx مجموعه‌ای از مدل‌های تمرینی با داده‌های قابل ارزیابی گوناگون را ارائه می‌کند. برای مثال می‌توان به داده‌هایی در زمینه تغییرات اقلیمی به‌منظور کمک به سازمان‌های مختلف پیرامون فجایع طبیعی دسترسی داشت. این شرکت در همین زمینه مشارکتی با ناسا داشته است تا با استفاده از یک مدل مبنایی زمین‌فضایی (GeoSpatial) تصاویر ماهواره‌ای را به نقشه‌هایی با قابلیت ردیابی تغییرات حاصل از فجایع طبیعی و تغییرات اقلیمی تبدیل کند.
 
یک خبر هیجان‌انگیز برای علاقه‌مندان هوش مصنوعی
 
IBM وعده می‌دهد که شرکت‌ها بتوانند با کمک پلتفرم جدید آن‌ها، مدل‌های هوش مصنوعی را به‌عنوان یک سرویس در فضای ابری در یک دیتاسنتر شخصی یا در یک مدل هیبریدی اجرا کنند. این شرکت همچنین اعلام کرده است که در آینده از نام واتسون خالی بدون x برای ابزارهایی استفاده خواهد کرد که نه استفاده‌های شرکتی بلکه استفاده‌های فردی خواهند داشت.
 
IBM انتظار دارد که Watsonx در چند مرحله در دسترس قرار بگیرد. در مرحله اول استودیوی Watsonx.ai در ماه ژوئیه (تیر-مرداد) شروع به‌کار می‌کند و بعد قابلیت‌های جدید به آن اضافه می‌شود. هوش مصنوعی واتسون با این تغییر از حالت خبرساز خود خارج می‌شود، اما حداقل حالا می‌توانیم امیدوار باشیم که بسته به استفاده شرکت‌ها از این پلتفرم، امکان مشاهده قابلیت‌های این ابرکامپیوتر در برخی از محصولات مصرفی آینده وجود داشته باشد.

ارزیابیهایی درباره برخی پیآوردهای هوش مصنوعی برای انسانها

پیش‌بینی بانک آمریکایی: هوش مصنوعی روی ۳۰۰ میلیون شغل اثر می‌گذارد
گلدمن ساکس، شرکت سرمایه‌گذاری آمریکایی، در یادداشتی تحلیلی از احتمال اثرگذاری هوش مصنوعی بر ۳۰۰ میلیون شغل خبر داده است.

گلدمن ساکس، شرکت سرمایه‌گذاری آمریکایی، در یادداشتی تحلیلی از احتمال اثرگذاری هوش مصنوعی بر ۳۰۰ میلیون شغل خبر داده است. مدیران گلدمن ساکس در یادداشتی خطاب‌به سرمایه‌گذاران نوشته‌اند اگر وعده‌های مربوط‌به هوش مصنوعی مولد رنگ حقیقت به خود بگیرند، «اختلال قابل‌توجه» در بازار نیروی کار رخ خواهد داد. به گفته‌ی گلدمن ساکس، دو‌سوم از شغل‌های آمریکا در معرض تأثیرپذیری از سیستم‌های خودکار مبتنی‌بر هوش مصنوعی هستند و وظایف کاری بالغ‌بر ۵۰ درصد از این شغل‌ها را می‌توان با هوش مصنوعی جایگزین کرد.

گلدمن ساکس، شرکت سرمایه‌گذاری آمریکایی، در یادداشتی تحلیلی از احتمال اثرگذاری هوش مصنوعی بر ۳۰۰ میلیون شغل خبر داده است.

پیشرفت‌های اخیر در حوزه‌ی هوش مصنوعی باعث شده مردم نگران امنیت شغلی خود شوند و آن‌طور که به‌نظر می‌رسد، این نگرانی کاملا درست است. گلدمن ساکس، شرکت سرمایه‌گذاری بزرگ آمریکایی، در گزارشی جدید گفته است که فناوری هوش مصنوعی مولد بالغ‌بر ۳۰۰ میلیون شغل را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

مدیران گلدمن ساکس در یادداشتی خطاب‌به سرمایه‌گذاران نوشته‌اند اگر وعده‌های مربوط‌به هوش مصنوعی مولد رنگ حقیقت به خود بگیرند، «اختلال قابل‌توجه» در بازار نیروی کار رخ خواهد داد. به گفته‌ی گلدمن ساکس، دو‌سوم از شغل‌های آمریکا در معرض تأثیرپذیری از سیستم‌های خودکار مبتنی‌بر هوش مصنوعی هستند و وظایف کاری بالغ‌بر ۵۰ درصد از این شغل‌ها را می‌توان با هوش مصنوعی جایگزین کرد.

تحلیلگران معتقدند با وجود آثار گسترده‌ی هوش مصنوعی بر بازار نیروی کار، اکثر شغل‌ها و صنایع تا حدی در معرض اتوماسیون قرار می‌گیرند، به‌همین‌دلیل پیش‌بینی می‌شود که هوش مصنوعی به‌جای جایگزینی، مکمل آن‌ها شود.

ممکن است در نهایت هفت درصد از شغل‌های آمریکا به‌طور کامل با هوش مصنوعی جایگزین شوند، ۶۳ درصد از هوش مصنوعی به‌عنوان مکمل بهره بگیرند و ۳۰ درصد از هوش مصنوعی متأثر نشوند.

گلدمن ساکس می‌گوید هوش مصنوعی مولد که توانایی تولید انواع محتوا را دارد، نمایانگر «پیشرفتی عظیم با آثار احتمالا بزرگ بر اقتصاد کلان» است. استفاده‌ی گسترده از هوش مصنوعی ممکن است ارزش نهایی کالاها و خدمات سراسر دنیا را در ۱۰ سال آینده به‌میزان هفت درصد افزایش دهد.

فناوری هوش مصنوعی مولد از زمان انتشار عمومی ChatGPT در اواخر سال گذشته‌ی میلادی، به‌شدت در معرض توجه قرار گرفته است. ChatGPT چت‌باتی قدرتمند است که می‌تواند متن و شعر و کد بنویسد. مایکروسافت از فناوری استفاده‌شده در ChatGPT برای تقویت برخی از سرویس‌هایش نظیر موتور جست‌وجوی بینگ استفاده کرده است.

رشد انفجاری ChatGPT باعث شده است شماری از بزرگ‌ترین شرکت‌های حوزه‌ی فناوری سرمایه‌گذاری سنگینی در این حوزه انجام دهند. مایکروسافت ۱۰ میلیارد دلار در شرکت خالق ChatGPT سرمایه‌گذاری کرد و گوگل پروژه‌های هوش مصنوعی را در بالاترین اولویت قرار داد.

گلدمن ساکس در یادداشت جدیدش به مطالعه‌ای اشاره کرد که نشان می‌دهد ۶۰ درصد از شغل‌های امروز در سال ۱۹۴۰ وجود نداشتند. این شرکت می‌گوید یک‌چهارم از تمامی وظایف کاری انجام‌شده در ایالات متحده و اروپا ممکن است به دست هوش مصنوعی بیفتد.

در آمریکا، مشاغل اداری و حقوقی و معماری و مهندسی در بیشترین خطر اتوماسیون هستند. شغل‌هایی که کمتر در معرض هوش مصنوعی قرار می‌گیرند شامل مواردی مثل نظافت، نصب و تعمیر محصولات و کارهای ساختمانی است.

منبع: زومیت





انسان‌ها به‌دست هوش‌مصنوعی حذف می‌شوند؟

انسان‌ها به‌دست هوش‌مصنوعی حذف می‌شوند؟
گروه علمی: «جفری هینتون»، پدرخوانده هوش مصنوعی باور دارد که هوش مصنوعی به‌سرعت درحال پیشرفت است و پیش‌بینی کرده که احتمال حذف انسان‌ها در آینده‌ای نزدیک توسط نسل جدید از این فناوری، یک احتمال غیرممکن نیست.
جفری هینتون، دانشمند کامپیوتر انگلیسی، بیشتر به عنوان «پدرخوانده هوش مصنوعی» شناخته می‌شود. کار اصلی او بر روی شبکه‌های عصبی با تقلید از فرآیندهای شناخت انسان، پایه‌های مدل‌های یادگیری ماشین امروزی را شکل داد. او خلق این فناوری را به اختراع برق یا چرخ تشبیه کرده است. او که در گوگل و دانشگاه تورنتو کار می‌کند، می‌گوید توسعه هوش جامع مصنوعی سریع‌تر از آن‌چه تصورش را می‌کنید، درحال پیشروی است.
 
جفری هینتون درباره آینده هوش مصنوعی نسل جدید پیش‌بینی می‌کند: «تا همین چند وقت پیش فکر می‌کردم 20 تا 50 سال دیگر زمان لازم است تا به هوش مصنوعی همه‌کاره برسیم. حالا معتقدم احتمالاً 20 سال یا کمتر زمان لازم داریم.» او همچنین در پاسخ به این سؤال که آیا هوش مصنوعی می‌تواند بشریت را از بین ببرد یا نه، گفت: «فکر می‌کنم غیرقابل‌تصور نیست. تنها همین را می‌گویم.»
هنوز برای کنترل هوش مصنوعی دیر نیست
هوش جامع مصنوعی یا AGI به سیستمی اشاره می‌کند که بتواند مانند انسان‌ها همه فعالیت‌های ذهنی را در بر بگیرد. چنین سیستمی هنوز به‌وجود نیامده است، اما با ظهور ابزارهای جدید هوش مصنوعی از جمله ChatGPT، این بحث دوباره داغ شده است. هینتون باور دارد که کامپیوترها درنهایت می‌توانند قابلیت تفکر و ایده‌پردازی پیدا کنند تا خودشان را بهبود ببخشند.

به بیان دیگر AGI اصطلاحی است که هوش مصنوعی بالقوه‌ای را توصیف می‌کند که می‌تواند سطوح هوش انسانی یا فوق‌انسانی را نشان دهد. یک AGI به جای اینکه آشکارا تخصصی باشد، قادر به یادگیری و فکر کردن به تنهایی برای حل طیف وسیعی از مشکلات است.

در حال حاضر، نشانه‌های AGI اغلب برای تقویت قابلیت‌های مدل‌های فعلی مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما صرف نظر از غوغای صنعت که از ورود آن استقبال می‌کند یا اینکه واقعاً چه مدت ممکن است تا AGI برای ما طلوع کند، هینتون می‌گوید که اکنون باید به دقت عواقب آن را در نظر بگیریم که ممکن است شامل یک مسئله جزئی در تلاش برای نابود کردن بشریت باشد.
 
پدرخوانده هوش مصنوعی گفته است که متخصصان باید درباره این مسئله فکر کنند و ببینند که چطور می‌توانند چنین سیستم‌هایی را تحت کنترل در بیاورند. با این حال، او تاکید داشته است که بیشتر نگرانی‌های مردم پیرامون خودآگاهی هوش مصنوعی در آینده نزدیک محقق نخواهد شد. هینتون می‌گوید: «فکر می‌کنم خیلی منطقی است که مردم نگران چنین مسائلی باشند، ولی چنین اتفاقاتی در یک یا دو سال آینده رخ نخواهد داد.» البته او اعتقاد دارد که حرف‌زدن و فکرکردن پیرامون این موضوعات برای همه مفید است.
همچنین، بر اساس دیدگاه هینتون، بشریت هنوز اندکی فضای تنفسی دارد تا اینکه اوضاع کاملاً از کنترل خارج شود، زیرا مدل‌های کنونی در دسترس عموم، جای کار بیشتری دارند. از سوی دیگر نیز «سم آلتمن»، مدیرعامل OpenAI هم چندی پیش درباره توسعه ChatGPT و هوش مصنوعی همچنین در این باره گفته بود: «باید در این مسیر مراقب باشیم. فکر می‌کنم مردم باید خوشحال باشند که ما کمی در این باره واهمه داریم.»

هینتون نیز پیش‌بینی می‌کند که «ما به سمت سیستم‌هایی حرکت می‌کنیم که می‌توانند دیدگاه‌های مختلف جهان را درک کنند که ترسناک است، زیرا به این معنی است که هر کسی که از هوش مصنوعی بهره می‌برد می‌تواند از آن استفاده کند و جهان‌بینی ویژه خود را ایجاد کند.» با این حال، هینتون معتقد است که مسئله واقعی در افق این است که فناوری هوش مصنوعی که ما در حال حاضر داریم یا «AGI» می‌تواند در انحصار دولت‌ها و شرکت‌های تشنه قدرت قرار گیرد که شاید نتایج مثبتی به دنبال نداشته باشد.





زمانی که نتوانیم میان انسان و ماشین تفاوت قائل شویم چه خواهد شد؟
یک خبر خوب نیز وجود دارد. اگر یک سیستم هوش مصنوعی برای تقلید از ذهن ما ساخته شده باشد می‌تواند پس از مرگ مان به تعامل با عزیزان مان ادامه دهد. اگر پیشرفت‌های آینده در زیست شناسی این امکان را فراهم سازد که بدن مان را ترمیم کنیم تا از پوسیدگی جلوگیری شود ما می‌توانیم برای همیشه زندگی کنیم.

 منبع: هیل
ترجمه: فرارو

  آوی لوب، رئیس پروژه گالیله و مدیر موسس ابتکار عمل سیاه چاله دانشگاه هاروارد و مدیر موسسه تئوری و محاسبات در مرکز اخترفیزیک هاروارد -اسمیتسونین و رئیس سابق بخش نجوم در دانشگاه هاروارد می‌باشد. او عضو سابق شورای مشاوران رئیس جمهور امریکا و رئیس سابق هیئت فیزیک و نجوم آکادمی‌های ملی بوده است.

پروفسور لوب نویسنده کتاب "فراز زمینی: اولین نشانه حیات هوشمند فراتر از زمین" است که از پرفروش‌ترین کتاب‌ها بوده است. کتاب جدید او با عنوان "بین ستاره‌ای" در آگوست سال ۲۰۲۳ میلادی چاپ خواهد شد. پروژه گالیله تحت هدایت او به این موضوع اختصاص دارد که انسان‌ها دیگر نمی‌توانند وجود احتمالی تمدن‌های فناوری فرازمینی را نادیده بگیرند و علم نباید به طور جزمی توضیحات بالقوه فرازمینی را به دلیل انگ اجتماعی رد کند. برخلاف سایر پروژه‌های مشابه هدف پروژه گالیله جستجوی اجسام فیزیکی و نه سیگنال‌های الکترومغناطیسی مرتبط با تجهیزات تکنولوژیکی فرازمینی است.

  معنای انسان بودن اغلب با ویژگی‌های متافیزیکی مانند "آگاه بودن"، داشتن "روح" و اعمال "اراده آزاد" همراه است. با این وجود، اگر یک سیستم هوش مصنوعی مانند نسخه بهبود یافته چت جی پی تی (Chat GPT) دارای ویژگی‌های مشابهی در بازی تقلید "آلن تورینگ" ریاضیدان باشد آن گاه چیز جدیدی در مورد واقعیت خواهیم آموخت.

بدون فرصت گفتگو برای تمایز انسان از ماشین آشکار خواهد شد که کیفیت‌های متافیزیکی پدیده‌های نوظهوری هستند، زیرا ساختار پیچیده سیلیکون در رایانه می‌تواند ساختار پیچیده‌ای از مولکول‌های آلی در مغز انسان را تقلید کند.

به عبارت دیگر، در آن صورت هیچ تفاوت اساسی‌ای بین تعاملات "من – تو" و "من – آن" که یک قرن پیش توسط "مارتین بوبر" فیلسوف تعریف شده بود وجود نخواهد داشت. در آن صورت هر دو معادل تعاملات "من – هوش مصنوعی" و "هوش مصنوعی – هوش مصنوعی" خواهند بود، زیرا هوش مصنوعی صرفا از دنیای مادی ساخته شده است.

این بدان معناست که وقتی بدن ما می‌میرد کل هویت ما می‌میرد. به عبارت دیگر، مرگ مانند جدا کردن یک سیستم هوش مصنوعی از منبع تغذیه آن است. با این وجود، یک خبر خوب نیز وجود دارد. اگر یک سیستم هوش مصنوعی برای تقلید از ذهن ما ساخته شده باشد می‌تواند پس از مرگ مان به تعامل با عزیزان مان ادامه دهد. اگر پیشرفت‌های آینده در زیست شناسی این امکان را فراهم سازد که بدن مان را ترمیم کنیم تا از پوسیدگی جلوگیری شود ما می‌توانیم برای همیشه زندگی کنیم. اگر بتوانیم بدن خود را در دنیای واقعی که در حین زندگی ما را احاطه کرده است زنده کنیم چرا رویای بقای "روح" خود را در دنیای بعدی داشته باشیم؟

این درک هشیارانه در مورد مادی گرایی یک مزیت اضافی در آموزش فروتنی به ما دارد. به ارث بردن بدن مان از والدین مانند گرفتن خودرو از یک نمایندگی است. ما صرفا می‌توانیم به نحوه استفاده از آن افتخار کنیم و نه به توانایی‌های آن خودرو. هیچ مبنایی برای افتخار کردن به آی کیو یا ضریب هوشی مان وجود ندارد همان گونه که افتخار کردن به تعداد دور در دقیقه‌ای که موتور خودروی خریداری شده مان نشان می‌دهد امری منطقی نیست.

تنها قضاوت ارزشی باید بر اساس این باشد که آیا انسان‌ها توانایی‌های خود را برای ترویج خیر یا شر به کار می‌گیرند؟ مشابه این که آیا افراد انرژی هسته‌ای را برای منافع یا سرنوشت جامعه مهار می‌کنند؟

با در نظر گرفتن مرگ قریب الوقوع مان وجود ما شکلی گذرا از ماده است. با این وجود، اگر اصول راهنمای مان حفظ شود می‌تواند مهم باشد.

ارزش آن را دارد که بررسی‌های علمی در این راستا صورت گیرند: اگر بشریت به جای صرف ۲ تریلیون دلار در سال برای هزینه‌های نظامی هزینه برای کاوش در فضا را انتخاب می‌کرد طول عمر بهتری داشتیم. همین بودجه به ما این امکان را می‌دهد که ظرف مدت کم‌تر از یک قرن به هر ستاره در کهکشان راه شیری یک کاوشگر بفرستیم که افزایشی یک میلیاردی در مقایسه با نرخ فعلی که با ارسال پنج کاوشگر بین ستاره‌ای در طول پنج دهه از وویجر ۱ و ۲ گرفته تا پایونیر ۱۰ و ۱۱ و نیوهورایزنز نشان داده شده است.

اکثر ستارگان خورشید مانند میلیارد‌ها سال پیش از خورشید شکل گرفته اند یک تاخیر زمانی بسیار بیش‌تر از زمانی که موشک‌های شیمیایی برای عبور از دیسک راه شیری نیاز دارند. اگر تنها یکی از ده‌ها میلیارد منظومه زمین - خورشید در کهکشان راه شیری باعث ایجاد یک تمدن فناوری صلح آمیز فضاپیمایی شود و اگر آن تمدن کاوشگر‌هایی را با هزینه سالانه ۲ تریلیون دلار به مدت یک میلیون سال به فضا پرتاب کند در آن صورت ۱۰۰۰۰ شئی از این تمدن دیدنی در منظومه شمسی وجود خواهد داشت.

دستگاه‌های کاربردی "بقای شایسته‌ترین ها" را در فرآیند انتخاب داروینی بین ستاره‌ای دنبال می‌کنند که ممکن است همان گونه که ریاضیدانانی، چون "جان فون نویمان" و "فریمن دایسون" پیش بینی کرده اند خود همانند سازی تکنولوژیکی باشد.

ماشین‌های صلح‌جو احتمالا با مدت زمانی طولانی‌تر زنده می‌مانند، زیرا در مقایسه با انواع تهاجمی اغلب توسط درگیری‌های فیزیکی آسیب نمی‌بینند. پیشرفت علمی آن را از زنجیره نفس انسانی رها خواهد ساخت که ترجیح می‌دهد وجود موجودات ذی شعور فرازمینی را ادعایی خارق العاده فرض کند.

دستگاه‌های بین‌ستاره‌ای کاربردی ممکن است حاوی مغز‌های هوش مصنوعی باشند که فرستنده‌های خود را بازتاب می‌دهند. این سیستم‌های هوش مصنوعی در تمثیل افلاطون از غار که در حدود ۳۸۰ قبل از میلاد مسیح در جمهوری نوشته شده است قرار می‌گیرند.

در این گفتگوی باستانی بین سقراط و برادر افلاطون آن فیلسوف یونانی گروهی از مردم را توصیف می‌کند که در طول زندگی خود به دیوار غار بسته شده اند مشابه روشی که ما توسط گرانش در سطح زمین محدود شده ایم. زندانیان سایه‌هایی را تماشا می‌کنند که بر روی دیوار خالی از اشیا دیده می‌شوند. آنان هیچ گاه پشت سرشان را نگاه نکردند و پشت شان آتشی روشن است و در جلوی آتش مجسمه‌هایی قرار دارند که هنگامی که حرکت می‌کنند سایه ٔشان بر دیوار رو به رو می‌افتد. این استعاره برای اوموآموا نخستین جرم میان ستاره‌ای شناخته شده‌ای که مسیر حرکت آن از منظومه خورشیدی می‌گذرد و توسط خورشید روشن می‌شود کافیست. به گفته سقراط در این گفتگو فیلسوف به دنبال درک سطوح بالاتر واقعیت است. معادل مدرن آن دانشمندی است قصد دارد ماهیت اجرام بین ستاره‌ای را دریابد همانند کاری که من در پروژه گالیله هاروارد انجام می‌دهم.

در عین حال، تمثیل افلاطون ادعا می‌کند که سایر زندانیان غار حتی تمایلی به ترک زندان خود ندارند، زیرا آنان زندگی بهتری را نمی‌شناسند. این نشان دهنده واکنش فعلی شکاکان به جستجوی علمی برای کشف اشیاء تکنولوژیکی فرازمینی است.

از آنجایی که علم و فناوری مدرن ما تنها یک قرن قدمت دارد این احتمال وجود دارد که کاوشگر‌های هوش مصنوعی فرازمینی بسیار پیشرفته‌تر از گجت‌هایی (یا ابزارک به وسایل الکترونیکی یا مکانیکی کوچکی گفته می‌شود که برای کاربرد‌های خاصی طراحی شده اند و به آسان‌تر شدن زندگی کمک می‌کنند) باشند که امروز می‌توانیم بسازیم. برخورد ما با آن یک تجربه یادگیری خواهد بود و با احساس فروتنی مناسب به ما این امکان را می‌دهد که جهشی کوانتومی به سمت آینده تکنولوژیکی خود داشته باشیم.

علاقه دولت ایالات متحده به پدیده‌های هوایی ناشناس (UAP) به عنوان یک موضوع امنیت ملی علاقه علمی به اجرام فرازمینی را تحسین می‌کند. با ساقط کردن بالن‌ها یا پهپاد‌های کشور‌های متخاصم دولت از شلوغی اشیاء ساخته شده توسط انسان در آسمان ما می‌کاهد و بررسی این که آیا کاوشگر‌های فرازمینی در آنجا وجود دارد یا خیر را برای دانشمندان آسان‌تر می‌کند.

در مجموع، با فرض اینکه واقعیت فیزیکی شناخته شده تمام انواع هوش را به تصویر می‌کشد ما باید بتوانیم کاوشگر‌های هوش مصنوعی فرازمینی را با استفاده از آشکارساز‌ها بر اساس فیزیکی که می‌شناسیم شناسایی نماییم. داده‌های پروژه گالیله که ما آپلود و تجزیه و تحلیل آن را آغاز کرده ایم در سالیان آینده در دسترس عموم قرار خواهد گرفت. منتظر نتایج باشید، زیرا ما "تمثیل غار" افلاطون را به واقعیت تبدیل می‌کنیم.


نشانه هایی که نشان می‌دهد هوش مصنوعی از فرمان انسان خارج می‌شود

8 علامتی که نشان می‌دهد هوش مصنوعی از کنترل انسان خارج می‌شود

8 علامتی که نشان می‌دهد هوش مصنوعی از کنترل انسان خارج می‌شود
اگرچه در ابتدای راه چت‌بات‌های هوش مصنوعی قرار داریم، اما شواهد نشان می‌دهند که احتمالاً این فناوری از سیطره ما خارج خواهد شد.

زمان انقلاب هوش مصنوعی ظاهراً فرارسیده است و به‌نظر می‌رسد که از همین ابتدای راه درحال ازدست‌دادن کنترل این فناوری هستیم. موتورهای جستجو، هالیوود و شرکت‌های بزرگ رسانه‌ای در تلاشند تا وارد این صنعت شوند و از آن به نفع خود استفاده کنند. اما این صنعت به‌راحتی می‌تواند بسیاری از صنایع دیگر و شکل زندگی ما را تغییر دهد. در ادامه به بررسی این مسئله می‌پردازیم که انقلاب ربات‌ها چرا و چگونه می‌تواند از کنترل خارج شود.

قبولی ChatGPT در آزمون برنامه‌نویسی

8 علامتی که نشان می‌دهد انقلاب هوش مصنوعی از کنترل ما خارج می‌شود

چندی قبل در خبری اعلام شد که ChatGPT به‌اندازه کافی باهوش است که در گوگل استخدام شود. این شرکت اخیراً این ابزار هوش مصنوعی را مشابه نیروهایی که در شرف استخدام قرار دارند، آزمایش کرده و متوجه شده است که چت‌بات شرکت OpenAI با موفقیت این آزمون را پشت سر می‌گذارد.

وب‌سایت PC Magazine می‌گوید اگر گوگل ChatGPT را به‌عنوان برنامه‌نویس استخدام می‌کرد، می‌توانست از پرداخت سالانه 183 هزار دلار دستمزد خودداری کند. افراد زیادی تاکنون قابلیت‌های برنامه‌نویسی این ربات را آزمایش کرده‌اند و نگران آینده شغلی برنامه‌نویسان هستند.

استفاده از ChatGPT توسط قاضی

8 علامتی که نشان می‌دهد انقلاب هوش مصنوعی از کنترل ما خارج می‌شود

خودکارسازی فرایندهای دادگاهی با کمک هوش مصنوعی حتی روی کاغذ هم ایده بدی به‌نظر می‌رسد. بااین‌حال، یک قاضی در کلمبیا تصمیم گرفت که از ChatGPT برای تصمیم‌گیری درباره بیمه درمانی یک کودک مبتلا به اوتیسم استفاده کند. قاضی «خوان مانوئل پادیلا گارسیا» ظاهراً باور دارد که استفاده از چت‌بات‌های هوش مصنوعی می‌تواند به صرفه‌جویی در زمان کمک کند.

گارسیا در حکم خود نوشت: «بررسی استدلال‌های این پرونده با استفاده از هوش مصنوعی انجام می‌شود.» او می‌گوید امیدوار است که با استفاده از این فناوری انجام کارها را بهینه‌تر کند.

استفاده از هوش مصنوعی برای نوشتن فیلم‌نامه‌ها

8 علامتی که نشان می‌دهد انقلاب هوش مصنوعی از کنترل ما خارج می‌شود

برنامه‌های زیادی این ایده را تبلیغ می‌کنند که هوش مصنوعی می‌تواند فیلم‌نامه بنویسد و فرایندهای فیلم‌سازی را خودکار کند. برای مثال، استارتاپ دیپ‌مایند اخیراً ابزاری به‌ نام Dramatron را معرفی کرد که ظاهراً همراهی برای نوشتن سناریو است. در وب‌سایت این برنامه گفته شده که Dramatron می‌تواند متونی تولید کند که یکپارچگی محتوایی بالایی دارند.

Dramatron می‌تواند توصیف شخصیت‌ها و مکان‌ها، دیالوگ‌ها و نقاط مهم داستانی را هم مشخص کند. بااین‌حساب، شاید بهتر باشد که پس از سپردن وظیفه فیلم‌سازی به هوش مصنوعی، تماشای فیلم‌ها را هم به هوش مصنوعی واگذار کنیم!

استفاده از هوش مصنوعی به‌جای صداپیشگان

8 علامتی که نشان می‌دهد انقلاب هوش مصنوعی از کنترل ما خارج می‌شود

وب‌سایت Vice به‌تازگی در گزارشی گفته بود که صنعت سرگرمی هم درحال حرکت به‌سمت خودکارسازی صداپیشگی است. ظاهراً برخی شرکت‌ها از صداپیشگان خواسته‌اند تا حق معنوی استفاده از صدای خود را واگذار کنند تا این شرکت‌ها بتوانند با برنامه‌های هوش مصنوعی از صدای آن‌ها استفاده کنند.

این قراردادهای عجیب‌وغریب ازجمله چیزهایی هستند که می‌توانند به‌طور کامل این صنایع را نابود کنند.

استفاده از هوش مصنوعی به‌جای خبرنگاران

8 علامتی که نشان می‌دهد انقلاب هوش مصنوعی از کنترل ما خارج می‌شود

چه می‌شود اگر یک روز فناوری هوش مصنوعی اخبار را برای مخاطبان تولید کند؟ حدود یک ماه پیش مشخص شد که وب‌سایت CNET، رسانه بزرگ دنیای فناوری، بی‌سروصدا مشغول انجام چنین کاری بوده و اخبار خود را با یک هوش مصنوعی اختصاصی تولید می‌کرده است.

البته این مطالب نه‌تنها پر از اطلاعات غیردقیق بود، بلکه برخی از آن‌ها را می‌توان به سرقت ادبی متهم کرد. جایگزین‌کردن صنعتی که تماماً بر پایه صحت اطلاعات بنا شده است، با هوش مصنوعی احتمالاً کار چندان عاقلانه‌ای نیست.

توجه بازار بورس به هوش مصنوعی

8 علامتی که نشان می‌دهد انقلاب هوش مصنوعی از کنترل ما خارج می‌شود

هرجا که حرف از پول باشد، پای بازار بورس و به‌خصوص وال استریت هم به میان می‌آید. Morning Brief می‌گوید بازارهای مالی اکنون به هر کسب‌وکاری که پسوند هوش مصنوعی داشته باشد یا ادعا کند که درحال کار روی سیستم‌های هوش مصنوعی است، توجه نشان می‌دهند. به‌نظر می‌رسد که سهام این شرکت‌ها رشد چشمگیری را در پیش خواهد داشت و احتمالاً باید منتظر یک موج دیگر شبیه به موج web3 باشیم.

استفاده از هوش مصنوعی برای جاسوسی

8 علامتی که نشان می‌دهد انقلاب هوش مصنوعی از کنترل ما خارج می‌شود

آنچه برای آینده بسیار ترسناک به‌نظر می‌رسد، ترکیب سیستم‌های نظارتی و هوش مصنوعی برای ساخت یک سیستم اَبَرجاسوسی هوشمند است. وب‌سایت Wired اخیراً در گزارشی گفته بود که روسیه از هوش مصنوعی در دوربین‌های امنیتی خود استفاده کرده است تا کاری کند که هیچ‌کس نتواند در شهرها از دید دولت مخفی بماند.

رقابت بر سر هوش مصنوعی در دنیای فناوری

8 علامتی که نشان می‌دهد انقلاب هوش مصنوعی از کنترل ما خارج می‌شود

دره سیلیکون به‌دنبال درآمدزایی از هوش مصنوعی است و همه شرکت‌ها سعی دارند به‌نحوی به این بازار بزرگ ورود کنند تا بخشی از کاربران ChatGPT را به‌سمت خود بیاورند. مایکروسافت با معرفی نسخه جدید موتور جستجوی بینگ اعلام کرد که دور جدید رقابت در دنیای فناوری آغاز شده است. این شرکت می‌خواهد با کمک چت‌بات خود لذت اکتشاف را در میان کاربران افزایش دهد.

در سوی دیگر، گوگل هم اعلام کرده است که هوش مصنوعی خود موسوم به Bard را به موتور جستجویش اضافه می‌کند. بااین‌حال، این شرکت کار سخت‌تری در پیش دارد؛ چرا که در گام نخست مرتکب اشتباهاتی شده است. در چین، دو شرکت Alibaba و بایدو اخیراً اعلام کرده‌اند که آن‌ها هم می‌خواهند ابزارهای هوش مصنوعی خاص خود را داشته باشند.

منبع: دیجیاتو- ایمان صاحبی

برداشتی از "وحدت وجود" برپایه "فیزیک کوانتوم"

وحدت وجود در فیزیک کوانتوم
هریس والکرِ فیزیکدان نوشته است: «به نظر می‌رسد که رفتار ذرات بنیادی تحتِ مدیریتِ یک نیروی سازمان‌دهنده تنظیم می‌شود.» در واقع برخی از اهالی فیزیک کوانتوم معتقدند طبیعت مجموعه‌ای تفکیک‌ناپذیر است و همه چیز در آن در یک انسجام کلی قرار دارد؛ به این معنا که تمامی جهان هستی در تمامی مکان‌ها و زمان‌ها حضور دارد.

  عصر ایران؛ ماهو شیروانی - در یک روز آفتابی در بهار سال 1851 لئون فوکو، فیزیکدان فرانسوی، یک قطعه سنگ وزین را به ریسمانی که از سقف پانتئون (بنایی مشهور در پاریس) آویزان بود، بست. او این آونگ بزرگ را به حرکت درآورد و چند ساعت بعد، معمایی در دنیای علم شکل گرفت.

  در آن سال‌ها هنوز دلایل محکمی دربارۀ چرخش زمین حول محور خودش در دست نبود. فوکو با تعجب زیاد مشاهده کرد که پلانِ نوسانِ آونگ – یعنی جهت رفت و برگشت آن – ثابت نیست.

  پلانِ مذکور حول یک محور عمودی تغییر مکان می‌داد. یعنی هنگام شروع، جهت نوسان شرقی-غربی بود، اما چند ساعت بعد، این جهت شمالی-جنوبی شد. اما علت این تغییر جهت چه بود؟

  پاسخ فوکو به سؤال فوق بسیار ساده بود: این تغییر جهت، فقط تصوری است که ما داریم. رویه (صفحه، پلانِ) نوسانِ آونگ کاملاً ثابت است؛ و این زمین است که در حال چرخش است.

وحدت وجود در فیزیک کوانتوم

  اما سؤال اساسی‌تر این است که رویه (صفحه، پلانِ) نوسان آونگ نسبت به چه چیز ثابت است؟ زیرا در جهان همه چیز در حال جابجایی است و هیچ چیزی ثابت نیست. پس کجا می‌توان یک نقطۀ ثابت پیدا کرد؟ زمین دور (حول) خورشید در (حال) گردش است و خورشید نیز در (حال) گردش به دور کهکشان راه شیری است و ... پس کجای این بالۀ جهانیِ خارق‌العاده از حرکت باز می‌ایستد؟

  این پرسش بنیادینی است که از تجربۀ آونگ فوکو حاصل شده است. زیرا کهکشان راه شیری در (حال) حرکت به سوی (سمت) گروهی از کهکشان‌های کنار (همسایه) (مجاور) خود است و آن‌ها نیز به نوبۀ خود به سوی (طرف) اَبَرجرمی دورتر حرکت می‌کنند و این ابَرجرم نیز به سوی (جانب) ماهیتی که آن را «جاذب بزرگ» می‌نامند و در فاصله‌ای بسیار دور قرار دارد، در حال حرکت است.

  نتیجه‌ای که از آزمایش فوکو به دست آمد، اعجاب‌آور است؛ چراکه رویۀ نوسانِ آونگِ آزمایشِ او، علاوه بر جرم خورشید و کهکشان‌های مجاور، از اجرام سماوی‌ای تاثیر می‌گیرد که در فاصله‌ای باورنکردنی قرار دارند؛ فاصله‌ای که می‌توان آن را "افق دورِ جهان هستی" نامید.

  با توجه به اینکه کل جِرمِ قابل محاسبۀ جهان هستی در میلیاردها کهکشان بسیار دور قرار دارد، به نظر می‌رسد که رفتار آونگ فوکو توسط کل جهان هستی، و نه فقط توسط اجرام آسمانی نزدیک زمین، تنظیم می‌شد!

  مطابق این نگرش، باید گفت اگر ما یک لیوان ساده را از روی میز برداریم، تمامی نیروهای موجود در جهان هستی را درگیر می‌کنیم. یعنی هر چیزی در کرۀ زمین با کل کیهان در ارتباط است و گویی هر شیء، فشرده یا چکیدۀ جهان هستی را در خود دارد.

  از نظر برخی از دانشمندان، با تجربۀ آونگ فوکو باید بپذیریم که فعل و انفعالات اسرارآمیزی بین تمامی اتم‌های جهان هستی وجود دارد؛ فعل و انفعالاتی که هیچ انرژی یا نیرویی را مبادله نکرده اما در عین حال کل جهان هستی را در یک مجموعۀ واحد حفظ می‌کند.

  تلار دو شاردن، فیلسوف فرانسویِ (1955-1881)، گفته است: «در هر ذره، هر اتم، هر مولکول، و هر جزئی از ماده، چیزی پنهان وجود دارد که آگاهی مطلق نسبت به ابدیت، و قدرت مطلق نسبت به بی‌نهایت دارد.»

تلار دو شاردن

وحدت وجود در فیزیک کوانتوم

  برخی از دانشمندان، بویژه فیزیکدانان و کیهان‌شناسانِ کوانتوم‌گرا، معتقدند نوعی "آگاهی" در ارتباط بین اتم‌ها وجود دارد.

  آنچه تلار دو شاردن گفته، به نوعی دیگر پیشتر نیز از سوی ماکس پلانک مطرح شده بود. پلانک که بنیانگذار فیزیک کوانتوم بود، گفته بود: «به عنوان شخصی که تمام زندگیش را صرف مطالعه در روشن‌ترین علوم و مطالعه ماهیت ماده کرد، نتایج تحقیقاتم را این گونه خلاصه می‌کنم: هیچ ماده‌ای به معنای واقعی کلمه وجود ندارد، منشأ و حیات عالم مادی به لطف وجود نیرویی است که ذرات زیراتمی را کنار هم و به صورت مرتعش نگاه داشته که بواسطۀ آن، این منظومۀ خورشیدی کوچک که در ساختار اتم وجود دارد حفظ می‌شود و ما باید این را در نظر داشته باشیم که در ورای این نیرو یک وجود و روح هوشمند و آگاه حضور دارد، که این وجود، روح و شالودۀ تمام هستی است.»

  نیرویی در کُنهِ (ژرفای درون) اتم؛ نیرویی که در ورای آن، نوعی آگاهی وجود دارد. تلار دو شاردن هم از "چیزی پنهان در ماده" سخن می‌گفت؛ چیزی که آگاهی مطلق و قدرت مطلق دارد.

  هریس والکرِ فیزیکدان (2006-1935) نیز با اشاره به رای تلار دو شاردن نوشته است: «به نظر می‌رسد که رفتار ذرات بنیادی زیرِ (تحتِ) مدیریتِ یک نیروی سازمان‌دهنده تنظیم می‌شود.»

هریس والکر

وحدت وجود در فیزیک کوانتوم

  در واقع دست کم برخی از اهالی فیزیک کوانتوم معتقدند فیزیک کوانتوم به ما می‌آموزد که طبیعت مجموعه‌ای تفکیک‌ناپذیر است و همه چیز در آن در یک انسجام کلی قرار دارد؛ به این معنا که تمامی جهان هستی در تمامی مکان‌ها و زمان‌ها حضور دارد.

  بر این اساس، مفهوم "فضا" به مثابه جداکنندۀ دو شیء، با فاصلۀ حتی زیاد، معنای چندانی ندارد. مثلا وقتی دو کتاب روی یک میز قرار دارند، ما نه فقط عادتاً بلکه منطقا آن‌ها را جدا از یکدیگر می‌بینیم و می‌دانیم. اما یک فیزیکدان قائل به فیزیک کوانتوم، می‌گوید: از زمانی که دو شیءِ فیزیکی بر هم تاثیر می‌گذارند، دیگر تفکیک‌ناپذیر می‌شوند.

  مقولۀ "تفکیک‌ناپذیری" از دهۀ 1920 با نخستین نظریه‌های کوانتوم مطرح شد. در آن زمان، چنین نظریاتی غوغای زیادی حتی در میان (بین) بزرگ‌ترین فیزیکدانان برپا کرد و حتی داد اینشتین را هم در آورد. اینشتین در سال 1935 با انتشار مقاله‌ای تلاش کرد ثابت کند نظریۀ کوانتوم دچار نقصان است.

  او به همراه دو تن از همکارانش، پودولسکی و روزن، آزمایشی تصوری را پیشنهاد کردند که به آزمایش "ای.پی.آر" معروف شد. ای.پی.آر مخفف اینشتین-پودولسکی-روزن بود. اما این آزمایش چه بود؟

وحدت وجود در فیزیک کوانتوم

  دو الکترون الف و ب را در نظر بگیرید که آن‌ها را به طرف یکدیگر پرتاب می‌کنیم و منتظر می‌مانیم که یکی از دیگری آن قدر دور شود که نتواند دیگر اثری بر آن بگذارد. از این پس می‌توان با اندازه‌گیری‌هایی روی الکترون الف، به نتایجی در مورد الکترون ب نیز رسید؛ اما هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند که فرضا با اندازه‌گیری سرعت الکترون الف، سرعت الکترون ب را تحت تاثیر قرار داده‌ایم.

  اینشتین گفت ما نمی‌توانیم جهت الکترون الف را قبل از اینکه توسط یک "وسیلۀ محاسبه" اندازه‌گیری شود، دریابیم. دلیل او این بود که بر اساس نظریۀ کوانتوم، واقعیت هر پدیده وابسته به "عمل مشاهده" است.

  مطابق نظر نیلز بور و شاگردش هایزنبرگ، هر نوع شیوه اندازه‌گیری بر رفتار الکترون‌ها اثر خواهد گذاشت. یعنی اگر به روی الکترون نور بتابانیم، می توانیم آن را ببینیم ولی همان نور موجب انحراف الکترون از مسیرش می‌شود و بر سرعت و مکان آن اثر می‌گذارد. بور توضیح داده بود که «هر مشاهده‌ای دربارۀ رفتار الکترون در اتم با تغییری در حالت اتم همراه خواهد بود.» اما اگر هیچ اقدامی برای اندازه‌گیری الکترون نکنیم، به هیچ وجه نمی‌توانیم آن را ببینیم و هیچ چیز درباره آن درنمی‌یابیم.

   چکیدۀ نقد اینشتین در واقع این چند جمله است:

  • ما نمی‌توانیم جهت الکترون الف را بدون استفاده از یک وسیلۀ محاسبه تشخیص دهیم.
  • وقتی که اقدام به مشاهده و اندازه‌گیری الکترون الف بکنیم، مسیر حرکت این الکترون تغییر کرده و جهتی تازه پیدا می‌کند (مطابق نظریۀ کوانتوم).
  • تا وقتی که اقدام به مشاهده و اندازه‌گیری الکترون الف نکرده‌ایم، خود این الکترون هم جهت تازه یا آتی‌اش را نمی‌شناسد.
  • اگر الکترون الف جهت را نشناسد، چگونه الکترون ب می‌تواند جهت آتی الکترون الف را بشناسد و در جهتی مخالف آن حرکت کند؟

 

  اینشتین می‌گفت چنین چیزی محال و ادعای امکان آن باطل است. بنابراین او معتقد بود که نظریۀ مکانیک کوانتوم یک نظریۀ ناقص است و دانشمندانی که آن را در آزمایشهای خود اعمال می‌کنند، به بیراهه می‌روند.

  به نظر اینشتین، دو ذرۀ یاد شده، ماهیتی کاملا مجزا از یکدیگر داشته و دو عنصر از یک واقعیت در فضا هستند و بر یکدیگر نیز نمی‌توانند اثر بگذارند.

  اما طرفداران فیزیک کوانتوم، اینشتین را آدمی عقب‌‌مانده می‌دانستند که «قبل از طوفان نوح به دنیا آمده است.»

وحدت وجود در فیزیک کوانتوم

  فیزیک کوانتوم دقیقا عکس مدعای اینشتین را تایید می‌کند. یعنی می‌گوید آن دو ذره که ظاهرا در فضا از یکدیگر جدا هستند، در واقع یک سیستم واحد را در فیزیک تشکیل می‌دهند.

  در سال 1982 فیزیکدان فرانسوی، الن اَسپه، برای همیشه خط بطلانی بر نظریۀ اینشتین در این حوزه کشید. او گفت: بین فوتون‌های نور یک ارتباط توصیف‌ناپذیر، هنگامی که در جهات متضاد از یکدیگر دور می‌شوند، وجود دارد. به این معنا که هر بار ما قطب مغناطیسی یکی را (از طریق فیلتر) تغییر بدهیم، فوتون دیگر در آن واحد "متوجه" شده و قطب مغناطیسی خویش را تغییر می‌دهد.

اَلَن اَسپِه

وحدت وجود در فیزیک کوانتوم

  فیزیکدانان که از این آزمایش شگفت‌زده شده بودند، دو تفسیر از آن ارائه کردند: اول آنکه فوتون الف از طریق علامتی که سرعتی بیش از سرعت نور دارد، به فوتون ب "اطلاعات" منتقل می‌کند.

   این تفسیر در ابتدا طرفدارانی پیدا کرد ولی امروزه اکثر فیزیکدانان آن را مردود می‌دانند. فیزیکدانان بیشتر تفسیر نیلز بور را پذیرا هستند؛ تفسیری که بور آن را "تفکیک‌ناپذیری عمل کوانتوم" یا "تجربۀ کوانتوم" نام نهاده است.

  بر اساس این تفسیر دوم، باید پذیرفت که دو فوتون یادشده حتی اگر میلیاردها کیلومتر از یکدیگر فاصله داشته باشند، یک مجموعۀ واحد را تشکیل می‌دهند؛ به این معنا که بین آن‌ها نوعی کنش اسرارآمیز وجود دارد که پیوسته آنان را در ارتباطِ دائم با یکدیگر قرار می‌دهد. تقریبا مثل اینکه اگر دست چپ ما در معرض آتش قرار گیرد، دست راست‌مان نیز دقیقا و فی‌الفور همان واکنشِ کشیدنِ دست چپ را بروز دهد.

  ژان گیتون (1999-1901)، فیلسوف مسیحیِ فرانسوی، در تایید این نگرش کوانتومی، خاطره‌ای از لویی دو بُروگلی (1987-1892) فیزیکدان فرانسوی نقل کرده و گفته است: « ما {یعنی خودش و دو بروگلی} در مقابل بنای پانتئون بودیم. او به من گفت: فیزیک و متافیزیک، عملکردها و ایده‌ها، ماده و آگاهی در واقع یک چیز بیشتر نیستند، و برای اینکه ایده‌اش را روشن‌تر بیان کند تصویری را برایم ترسیم کرد که همیشه در خاطرم باقی مانده است: تصویر گرداب در یک رودخانه، که از فاصله‌ای مشخص آبِ آشفتۀ آن کاملا از آب‌های آرام اطراف قابل تشخیص است. در نگاه نخست این دو به‌مثابه دو "ماهیتِ" جدا دیده می‌شوند، اما با نزدیک‌تر شدن، تفکیک آبِ رودخانه از گرداب عملاً ناممکن می‌شود. بنابراین آنالیز کردنِ آن‌ها به صورت اجزاء جداگانه بی‌معنا خواهد بود؛ چراکه گرداب جزئی از کل رودخانه محسوب می‌شود.»

ژان گیتون

وحدت وجود در فیزیک کوانتوم

  اینکه برخی از فیزیکدانان معتقدند جزء و کل با هم یک مجموعه را تشکیل می‌دهند، یکی از دلایلش نمونۀ عجیب هولوگرام است. افرادی که تصاویر هولوگرافیک (یعنی تصاویری که از طریق گذراندن اشعۀ لیزر از پشت یک عکس برای بزرگ کردن آن بر روی سطحی دیگر به دست می‌آید) را دیده‌اند، این تصور را داشته‌اند که یک تصویر واقعی و سه‌بعدی را تماشا می‌کنند.

  حتی می‌توان دور تصویر هولوگرافیک چرخید و باز هم تصویر را در سه بُعد و مانند یک شیء واقعی مشاهده کرد. فقط زمانی که دست خود را از تصویر عبور می‌دهید متوجه غیرواقعی بودن آن می‌‌شوید.

  تصویر هولوگرافیک یک ویژگی خارق‌العادۀ دیگر نیز دارد. تصور کنید که عکسی از برج ایفل دارید و نگاتیو آن را به دو نیم پاره می‌کنید. طبیعتا هنگام ظاهر کردن نیمی از آن، نصفِ عکس را خواهید داشت؛ در حالی که تصویر هولوگرافیک چنین نیست. یعنی حتی اگر تصویر را پاره کنید و این کار را بارها تکرار کنید و فقط تکۀ کوچکی از تصویر باقی بماند، تصویر هولوگرافیک کامل ظاهر می‌شود.

هولوگرام برج ایفل

وحدت وجود در فیزیک کوانتوم

  این پدیده در عین شگفتی نشانگر این است که همیشه رابطۀ یک‌طرفه بین اجزاء وجود ندارد. یعنی همۀ تصویر به گونه‌ای روی اجزاء ثبت شده است که هر جزء بازتاب‌دهندۀ کل تصویر باشد. دیوید بوهم (1992-1917)، فیزیکدان انگلیسی، معتقد بود هولوگرام شباهتی عجیب با نظم عمومی و تفکیک‌ناپذیر جهان هستی دارد.

دیوید بوهم

وحدت وجود در فیزیک کوانتوم

  اما چه اتفاقی در پدیدۀ هولوگرافیک می‌افتد که هر جزء بازتاب‌دهندۀ کل تصویر است؟ بر اساس گفتۀ بوهم، این دقیقا بازتابِ لحظه‌ای، و فریز شده از همان پدیده‌ای است که در مقیاسی بسیار عظیم‌تر در هر جزء از جهان هستی، از اتم گرفته تا ستارگان، و از ستارگان تا کهکشان‌ها، اتفاق می‌افتد.

  برخی از فیلسوفان و فیزیکدانان خداباور به این نکته اشاره کرده‌اند که در متون دینی آمده است که خداوند انسان را بر صورت خویش آفرید؛ و همین آموزه را آموزه‌ای هولوگرافیک دانسته‌اند. یعنی معتقدند انسان  کپی برابر اصل خداوند است؛ و همان طور که در تصویر هولوگرافیک همۀ اجزاء انعکاس‌دهندۀ کل هستند، انسان نیز تصویری از کل "جهان متعالی" است. خداگونگی انسان، آموزه‌ای است که در عرفان هم مفصلا به آن پرداخته شده است.

  لویی دو بروگلی معتقد بود ماده نوعی موج نیز هست. پس مادۀ تشکیل‌‌دهندۀ اشیاء، ترکیبی از ماهیت موجی‌شکل و انرژی است. بنابراین تصویری که از این راه (طریق) به دست می‌‌‌آید، چیزی شبیه هولوگرام بوده و از ماده و انرژی‌ای تشکیل یافته که در حال انتشار در همۀ جهان هستی است.

لویی دو بروگلی

وحدت وجود در فیزیک کوانتوم

  هر منطقه از فضا، هر چقدر هم که کوچک باشد، مثل فوتون از مجموعه‌ای از امواج تشکیل شده، مانند سطح تصویر هولوگرافیک، شامل بازتاب کل مجموعه است. به عبارتی هر آنچه روی کرۀ خاکی کوچک ما اتفاق می‌افتد، بازتابی از سلسله‌مراتب آن ساختاری است که در کل جهان هستی وجود دارد.

  در این صورت ما با جهانی هولوگرافیک و بی‌نهایت روبروییم (مواجه‌ایم) که هر منطقۀ آن در عین اینکه مستقل است، همۀ اجزاء را نیز در خود مستتر کرده است. اگر چنین باشد، ما در مقابل تصویری از کمال متعالی در فضا و زمان قرار می‌گیریم. مطابق این تصویر، جهان هستی انتهاناپذیر است و انتظامی مافوق تصور دارد و در آن همه چیز بازتاب‌دهندۀ همه چیز است.

  در این جاست که به یکی از مهم‌ترین یافته‌های نظریۀ کوانتوم پی می‌بریم؛ ولو که هضم برخی از نکات این نظریه برای ما دشوار باشد. در قرون وسطی نیز وقتی که ایدۀ کروی بودن زمین (در برابر ایدۀ مسطح بودن زمین) مطرح شد، هضم آن برای مردم دشوار بود.

  در واقع مطابق فیزیک کوانتوم، یا دست کم تفسیری از آن، فنجانی که روی میز صبحانۀ ما قرار دارد، خود میز، لباس‌هایی که بر تن داریم، تابلویی که بر دیوار خانه است، و خود ما که به عنوان اشیاء مجزا تصور می‌شویم، همۀ کل جهان هستی را در خود پنهان داریم. و این یعنی: ما بی‌نهایت را در دستانِ خویش داریم.

وحدت وجود در فیزیک کوانتوم

  این نگاه کوانتومی، نوعی وحدت وجود را تداعی می‌کند. اگر فیزیک کلاسیک چندان به سود ایدۀ خداباوری تمام نشد، بسیاری از خداباوران امیدوارند فیزیک کوانتوم به سود خداباوری عمل کند. بویژه اینکه آنچه در "کتب آسمانی" آمده، چندان عجیب‌تر از یافته‌ها و نظریات موجود در فیزیک کوانتوم نیست.

  البته جنس این اعجاب و روش دستیابی به یافته‌های فیزیک کوانتوم، متفاوت از آموزه‌های دینی است؛ اما در مجموع به نظر می‌رسد دانشمندان و فیلسوفان خداباور و حتی دینداران به فیزیک کوانتوم بیش از فیزیک کلاسیک برای معقول نشان دادن برخی از باورهای بنیادی خویش امیدوارند.



در مطلب بالا نوشتار کمی بازنویسی و بهسازی (اصلاح) به سوی "فارسی نویسی" شد، برپایه نگاهی که در مطلب زیر گفته شده است:

- می توانیم فارسی تر (پارسی تر) بنویسیم و بگوییم!



احتمال نابودی نزدیک بشر با هوش مصنوعی!

نابودی قریب الوقوع بشر با هوش مصنوعی!

نابودی غریب الوقوع بشر با هوش مصنوعی!
گروه علمی:محققان دانشگاه آکسفورد و گوگل در تحقیقات مشترکی که پیرامون هوش مصنوعی انجام داده‌اند، به نتایج ترسناکی دست یافته‌اند. مقاله تحقیق مذکور به این اشاره دارد که هوش مصنوعی فراتر از حد تصور پیش خواهد رفت و در آینده‌ای نه‌چندان دور بر زمین حکمرانی خواهد کرد. نتیجه این حکمرانی، به نابودی نسل بشر خواهد انجامید.
هوش مصنوعی پدیده‌ای فوق‌العاده در عصر فناوری است که فرآیند انجام بسیاری از کارها را تسریع کرده و بخشی از پیشرفت چشمگیر دنیای تکنولوژی محسوب می‌شود. این فناوری چندین بار سبب حل مشکلات پیچیده شده و تقریبا در روندهای مختلفی توسط برنامه‌نویسان مورد استفاده قرار می‌گیرد. با این حال طی تحقیقات جدید و تخصصی که انجام شده، به‌نظر می‌رسد که این فناوری همیشه مفید نخواهد بود و توسعه پیشرفته آن روزی به ضرر نسل بشر تمام می‌شود.
پیش‌بینی‌ها در مورد پایان نسل بشریت توسط هوش مصنوعی روزی محقق می‌شوند
بر اساس گزارشها، محققان دانشگاه آکسفورد و گوگل در کنار هم به نتایج قابل استناد و البته تاسف‌باری رسیده‌اند. بر این اساس، تهدیدات AI می‌توانند بر اساس مجموعه‌ای از شرایط و اتفاقات تغییر کنند و گسترش بیابند. این اولین باری نیست که هوش مصنوعی به عنوان عامل احتمالی تهدیدکننده برای نسل بشر در نظر گرفته می‌شود، اما نتایج تحقیقات جدید گوگل و آکسفورد نیز جذاب است.

ممکن است نحوه ساخت، آموزش و برنامه‌نویسی آن متفاوت باشد. بنابراین احتمالات و راه‌های زیادی وجود دارند که نوعی از این هوش به شکل خبیثانه طراحی شود و در نهایت عامل نابودی بشریت باشد. سرپوش گذاشتن و پاک کردن صورت مسئله نیز کمکی به حل مشکل نخواهد کرد و حتی اگر جلوی توسعه چنین هوشی گرفته شود، سرانجام روزی فرا می‌رسد که یکی از انواع هوش مصنوعی که روزانه با آن سر و کار داریم، دست به فتح کره خاکی بزند.