واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

تحلیل دکتر مسعود نیلی:حال اقتصاد بیمار وخیم‌تر از گذشته خواهد شد

مسعود نیلی: حال اقتصاد بیمار وخیم‌تر از گذشته خواهد شد

بامداد

مشاور اقتصادی حسن روحانی در تشریح ابرچالش های پیش روی اقتصاد ایران از تداوم بحران بیکاری و رفاه غیرقابل بازگشت گذشته خبر داد و با بیان اینکه “اسب چموش اقتصاد سیاست‌گذار خطاکار را زمین می‌زند”، اعلام کرد:حال اقتصاد بیمار وخیم‌تر از گذشته خواهد شد و امیدی به درمان نیست.



مسعود نیلی مشاور اقتصادی رئیس‌جمهوری، با به تصویر کشیدن وضعیت کنونی اقتصاد کشور، به تشریح ۶ ابرچالش اقتصادی پرداخت. مسعود نیلی برای رسیدن به یک فهم مشترک درباره مسائل قابل حل و غیر قابل حل کشور، نیاز به یک «گفت‌وگوی ملی آگاهانه و به دور از هیجانات سیاسی» را ضروری دانست.

مسعود نیلی در سمینار اتاق بازرگانی ایران، در سخنرانی خود که عنوان «ضرورت شکل‌گیری گفت‌وگوی ملی پیرامون حل مشکلات آینده کشور به بهانه چشم‌انداز رشد اقتصادی سال ۱۳۹۶» بود، ارائه کرد. به گزارش دنیای اقتصاد، او صحبت پیرامون رشد اقتصادی در سال آینده را بهانه‌ای دانست تا شرایط و چالش‌های اقتصاد ایران را به تصویر بکشد. صحبت‌های نیلی، به گونه‌ای بود که با یک مقدمه آماری، تصویری از محرک‌ها و مشکل‌های اقتصاد در شرایط کنونی ارائه داد و در ادامه مهم‌ترین چالش‌های اقتصاد در سال آینده را معرفی کرد.


ثابت ماندن درآمد سرانه در دهه اخیر

نیلی در ابتدای صحبت‌های خود از روند تولید ناخالص داخلی سرانه بدون نفت از سال ۱۳۳۸ تا پایان سال ۱۳۹۵ تصویری ارائه داد. از نگاه نیلی، تولید ناخالص داخلی در سال‌های ۱۳۵۵، ۱۳۶۷ و ۱۳۸۸ سه نقطه چرخش (تغییر مسیر) داشته است. همچنین در سال‌های «۱۳۷۳ و ۱۳۷۴» و «۱۳۹۰ و ۱۳۹۱» دو بحران با شدت اثر متفاوت در اقتصاد رخ داده است.

مسعود نیلی با بیان کاهش ۶۰ درصدی درآمد سرانه غیرنفتی در فاصله زمانی ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۷ و این موضوع که در افت رفاه مردم اثرگذار بوده، تاکید کرد: بخشی از این کاهش به دلیل کاهش صورت کسر یعنی کم شدن حجم تولید ناخالص داخلی و بخشی به دلیل رشد مخرج، یعنی افزایش جمعیت کشور بوده است.

به گفته نیلی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۶، طی یک رشد نسبتا ناهموار، درآمد سرانه به دو برابر افزایش یافته، اما از سال ۱۳۸۶ تا کنون، درآمد سرانه ثابت باقی مانده است، به نحوی که رقم درآمد سرانه در دو سال ۱۳۸۶ و ۱۳۹۵ تقریبا برابر بوده است. نیلی پاسخ به این پرسش را مهم دانست که چرا از سال ۱۳۸۶ به بعد تمام شاخص‌های اقتصادی دچار روند نزولی شده است؟‌

مشاور اقتصادی رئیس‌جمهوری، به بیان ۴ عامل موثر در رشد اقتصادی پرداخت که «ثبات اقتصاد کلان»، «فعال شدن ظرفیت‌های خالی»، «نهایی شدن برجام» و «تحولات اقتصاد جهانی»  را شامل می شود. به گفته او، کاهش و کنترل تورم به ثبات اقتصادی کمک کرد و برجام، این امکان را داد که به بازارهای جهانی دست پیدا کنیم. همچنین به دلیل کند شدن حرکت اقتصاد در سال ۱۳۹۴، به رغم کاهش روند سرمایه‌گذاری، بخشی از ظرفیت‌های اقتصادی در سال ۱۳۹۵ فعال شد و صادرات محصولات غیرنفتی به دلیل تحولات اقتصاد جهانی در سال جاری رشد کرد.

مسعود نیلی با اشاره به این تحولات سال ۱۳۹۵ را از سه جهت سال منحصر به فردی معرفی کرد. نخست آنکه تورم در سطح تک‌رقمی مانده است، رشد اقتصادی به بالای ۷ درصد می‌رسد و رقم اشتغال‌زایی نیز منحصر به فرد بوده است.

مشاور اقتصادی رئیس‌جمهوری در ادامه با اشاره به  عوامل اثرگذار در رشد اقتصادی سال ۱۳۹۶ و اینکه بخشی از مکانیزم‌های رشد ۱۳۹۵ با شدت اثر کمتر در رشد سال آینده نیز اثرگذار خواهد بود به بیان مثالی پرداخت. به‌عنوان مثال ارزش افزوده نفت تداوم خواهد یافت و به رشد اقتصادی کمک خواهد کرد، اما اثر آن محدودتر (رشد ارزش افزوده‌ای معادل ۴یا ۵ درصد) خواهد شد و رشد ۶۰ تا ۷۰ درصد سال جاری تکرار نخواهد شد.

به گفته این استاد دانشگاه، ظرفیت‌های خالی زیادی در اقتصاد وجود دارد که با بالفعل شدن آن می تواند به رشد اقتصادی کمک کند و تداوم آثار مثبت برجام نیز در رشد اقتصادی موثر خواهد بود. با فعال شدن بخش مسکن در سال آینده، می‌توان گفت بخش زیادی از صنایع با رونق روبه‌رو شوند.

مسعود نیلی در مجموع با مقایسه روند سال جاری و سال آینده تاکید کرد: «شاید بتوان گفت رشد اقتصادی در سال جاری تحت تأثیر «سیاست‌گذاری در سیاست خارجی» بوده اما رشد اقتصادی سال ۹۶ باید تحت تاثیر «سیاست‌گذاری در سیاست‌های اقتصادی» باشد. به بیان دیگر کیفیت شرایط اقتصادی تابع سیاست‌گذاری است، در نتیجه باید ثبات کنونی اقتصاد تداوم یابد و سایر عوامل، بتواند در روند مثبت اقتصادی اثرگذار باشد.»

اعتقاد مسعود نیلی بر این است که کشور در سال آینده با دو عدم قطعیت داخلی و خارجی روبه‌رو خواهد بود، در بعد داخلی، پایان کار دولت یازدهم و شروع دولت دوازدهم، یک عدم قطعیتی به وجود می‌آورد که فارغ از مباحث سیاسی، این عامل بر اقتصاد اثر مثبت نخواهد گذاشت. او در بعد خارجی نیز روی کار آمدن رئیس‌جمهوری جدید آمریکا و عدم پیش‌بینی سیاست‌های او را یک عدم قطعیت نه برای اقتصاد کشور، بلکه برای کل دنیا توصیف کرد.

زشت و زیبای اقتصاد ایران

رئیس موسسه عالی آموزش و پژوهش، مدیریت و برنامه‌ریزی در کنار تصویر زیبا در سال ۱۳۹۵، تصویر دیگری از اقتصاد کشور که تا حدی نگران‌کننده هست، نیز ارائه کرد. از نگاه نیلی، عواملی که رشد اقتصادی را در سطح پایین نگه داشته، موقتی نیست و به آسانی قابل رفع نخواهد بود. به گفته او، در فصل اول و دوم سال ۱۳۹۵ نسبت به مدت مشابه سال قبل، یک میلیون و ۲۰۰ هزارنفر متقاضی شغل در بازار کار بوده‌اند.

مسعود نیلی با بیان اینکه ایجاد ۷۰۰ هزار شغل در سال ۱۳۹۵ انجام گرفته که این تصویر زیبای اقتصاد است، اما همزمان ۵۰۰ هزار نفر به تعداد بیکاران اضافه شده است که یک تصویر نگران‌کننده ایجاد کرده است.

از نگاه مسعود نیلی به دلایل متعدد این روند در اقتصاد کشور موقتی نخواهد بود و به احتمال زیاد ادامه خواهد داشت. او یکی از این دلایل را «توسعه آموزش عالی بدون ارتباط با توسعه کشور» دانست. به گفته او، تقابل بین آموزش و اشتغال، ریشه شروع بحران‌های اجتماعی در تمام کشورهای منطقه و شمال آفریقا بوده است.

نیلی با اشاره به حافظه بلند مدت داشتن اقتصاد و نشان دادن اثرات هر اتفاقی در مدتها بعد، اقتصاد را به اسب چموشی تشبیه کرد که احترام سوارکار خود را نگه نمی‌دارد. به بیان دیگر، اشتباه در سیاست‌گذاری و رفتار نادرست با اقتصاد، باعث زمین خوردن سیاست‌گذار خواهد شد.

این اقتصاددان در ادامه صحبت‌های خود، دینامیک رشد اقتصادی پایین در شرایط کنونی را تشریح کرد. نیلی با مقایسه درآمد سرانه کنونی با سال ۵۵ با بیان اینکه درآمد سرانه ما در حال حاضر ۷۰ درصد درآمد سرانه سال ۱۳۵۵ است، توضیح داد: به رغم کاهش درآمد سرانه در این زمان، میزان مصرف نیز طی این مدت ۱٫۵ برابر رشد کرده است. در نتیجه با وجود «کاهش درآمد» و «افزایش مصرف» مابه‌التفاوت اضافه مصرف، از سهم سرمایه‌گذاری خرج شده است. به بیان دیگر، به قیمت کاهش سرمایه‌گذاری، میزان مصرف رو به رشد، ادامه یافته است. در نتیجه مقدار تشکیل سرمایه ثابت سرانه در اقتصاد کشور، کاهش شدیدی در این زمانه داشته است.

مسعود نیلی یکی از عوامل کاهش تولید ناخالص داخلی همزمان با افزایش مصرف را شروع به مصرف دارایی‌هایی نظیر آب، هوا، صندوق بازنشستگی، نظام بانکی و دارایی‌های دولت دانست. بنابراین رفاهی را که در گذشته وجود داشته، در حال حاضر نمی‌توان تداوم داد و حتی باید تقاص آن رفاه کسب شده را در شرایط کنونی پس داد.

مشاور رئیس‌جمهوری در امور اقتصادی تاکید کرد: دارایی آب را بدون اعمال کنترل مصرف کرده‌ایم و هم‌اکنون با کمبود آب مواجه شده‌ایم، منابع انرژی را به قیمت ارزان در اختیار مردم قرار داده‌ایم و امروز هوای قابل تنفس نداریم.


۶   ابرچالش اقتصاد کشور

مسعود نیلی در جمع‌بندی صحبت‌های خود از «بحران منابع آب کشور»، «مسائل زیست محیطی»، «صندوق بازنشستگی»، «بودجه دولت»، «نظام بانکی» و «بیکاری» به‌عنوان ۶ ابرچالش اقتصاد ایران یاد کرد که باید برای هر یک استراتژی مشخص و معینی داشت.

به گفته مسعود نیلی از این ۶ ابر چالش، سه مورد بحران آبی، محیط زیست و صندوق بازنشستگی در اقدامات نادرست طی سه دهه گذشته ریشه داشته و بذر آن در گذشته کاشته شده است. ریشه چالش‌های بحران بانکی و بودجه نیز در ۱۰ سال گذشته شکل گرفته است. نیلی معتقد است در نیمه دوم دهه ۸۰، با مصرف دیگر دارایی‌ها مانند دارایی‌های نظام بانکی، شروع مشکلات نظام بانکی را کلید زده و همچنین در بودجه، مخارج دولت در سطحی قرار گرفت که به اذعان آمارهای بانک جهانی، قیمت نفت برای بودجه متعادل ۱۰۵ دلار بوده است. در نتیجه با نفت ۵۰ دلار دچار کسری بودجه شدیدی شدیم.


گفت‌وگوی ملی به دور از هیجان سیاسی

مسعود نیلی در جمع‌بندی صحبت‌های خود تاکید کرد: همه در به وجود آمدن این شرایط نقش داشته‌اند و بنابراین همه باید در حل این مشکل نقش ایفا کنند. در غیر این صورت وضعیت نامناسبی در انتظار ما خواهد بود.

او با بیان اینکه باید بین «تصمیم سخت» و «تصمیم بد» یکی را انتخاب کرد، گفت: هیچ کدام از این چالش‌ها به این شکل نیست که اگر دولت به شکل تمام وقت با تمام نیرو کار می‌کرد، می‌توانست مشکلات را حل کند. البته حتما نقاط ضعف در کار دولت وجود دارد.

او در ادامه وضعیت اقتصاد ایران را به بیماری تشبیه کرد که به جای جراحی واقعی، هر بخشی با یک چاقو به بیمار آسیب می‌زند و بستگان بیمار، بالای سر آن مجادله می‌کنند. در نتیجه در شرایط کنونی، حال بیمار وخیم‌تر از گذشته خواهد شد و امیدی به درمان نیست.

مسعود نیلی افزود: نکوهش یکدیگر، کلید کار نیست و موجب تضعیف نهادها می‌شود. مسائلی که طی دهه‌ها به صورت مشکل باقی مانده، در حال حاضر به "اَبَر مساله" تبدیل شده است.

مشاور اقتصادی رئیس‌جمهوری برای حل این مشکلات، از جامعه سیاسیون، اقتصاددانان و جامعه کارآفرین دعوت کرد که با تشکیل یک گفت‌وگوی ملی از سر آگاهی و به دور از هیجانات سیاسی برای مسائل قابل حل و مسائل لاینحل اقتصاد ایران، به یک اتفاق نظر دست یابند.

به گفته مسعود نیلی ، این گفت‌ و گوی ملی باید حول محور چگونگی عبور یا حل این مشکلات و سایر مشکلاتی که در حال حاضر امکان حل آن در کوتاه‌مدت وجود ندارد، شکل گیرد. در غیر این‌صورت شاید فرصت برای حل این چالش‌ها از بین برود.

نیلی با بیان اینکه در حال حاضر با توجه به نزدیک شدن به موعد انتخابات، تمام وعده‌ها درخصوص مصارف و هزینه متمرکز است و هیچ نگاهی درخصوص حصول منابع وجود ندارد، تاکید کرد: نباید گفت‌وگوی انتخاباتی مانند مزایده‌ای شود که هر یک از طرفین، یک نرخی را وعده دهند، زیرا شرایط کنونی اقتصاد، ظرفیتی برای این مزایده نگذاشته است. بنابراین، باید یک اشتراک دیدگاه در نزد نخبگان و فعالان ایجاد شود، تا به جای اینکه بپرسیم چه کسی قرار است رئیس‌جمهوری شود، سوال کنیم قرار است چه طرز تفکری روی کار بیاید؟ و همه این تفکر را برای عبور از مشکل‌ها یاری کنیم.

منبع: تسنیم

8176156534

تحلیل اقتصادی دکتر سعید لیلاز از اوضاع در گفت و گو با "عصر ایران"

در گفت و گو با "عصر ایران"

حرف های این روزهای من تلخ است و من شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور را نگران کننده می بینم یکی از نگرانی های دیگرم این است که در بازی بقایی و روحانی بمانیم و ثبات ایران را از دست بدهیم و هیچ چیز به اندازه بی ثباتی ایران، ما را نمی ترساند.

عصر ایران؛
"متاسفانه همگان شاهد بوده اند که ارائه اطلاعات و ادعاهای کذب و ایراد تهمت‌های ناروا به یک روال در بالاترین سطوح مدیریت کشور تبدیل گردیده و همواره از آن به عنوان بهانه ای برای توجیه تصمیمات نادرست و پوشاندن ضعف ها ، بی تدبیری ها و ناکارآمدی ها و بعضاً آسیب رساندن به منافع ملی استفاده شده است.

اینجانب در نیمه دوم سال 1392 طی نامه ای سرگشاده ، خواستار انجام مناظره ای تلویزیونی و شفاف شدم تا از رهگذر آن ، مسائل به طور مستند برای مردم بیان شود اما تکرار اتهامات ، تنها پاسخی بود که به افکار عمومی داده شد".


و "اینجانب" کسی نیست جز محمود احمدی نژاد، در نامه ای که این بار به مقصد داخل نوشته شد، خطاب به حسن روحانی می گوید: «صندوق توسعه ملی با 55 میلیارد دلار سرمایه و 32 میلیارد دلار موجودی و بانک مرکزی با حدود 108 میلیارد دلار ذخایر ارزی و حدود 22 میلیارد دلار طلب از محل فروش نفت، تحویل دولت فعلی شده است و باید معلوم شود که این درآمدهای کلان در کجا و چگونه هزینه شده است».

در رابطه با این ادعای رئیس جمهور سابق، سعید لیلاز در گفتگو با عصر ایران اظهار کرد: بدترین نوع اسراف و ریخت و پاشی که در تاریخ مکتوب اقتصاد ایران سابقه دارد، در سال های 84 تا 92 اتفاق افتاد. متوسط رشد اقتصادی ایران در این سال ها به کمتر از 2 درصد رسید.

استاد تاریخ اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی گفت: در رابطه با این ادعا، البته خود دولت باید جوابگو باشد نه من.

اما آنچه که مشخص است به نسبت داده، ستانده و نسبت منابعی که ما به اقتصاد ایران تجهیز کردیم و پاسخ دریافتی و حاصلی که گرفتیم سال های 1384 تا 1392 که متوسط رشد اقتصادی ایران به کمتر از 2 درصد رسید، یکی از بدترین سال های همه تاریخ مکتوب اقتصادی ایران بوده است. یعنی علی رغم اینکه ما در سال 1390 بیش از 95 میلیارد دلار کالا و خدمات وارد ایران کردیم رشد اقتصادی ما فقط به 4 درصد رسید. در حالی که ما مجبور بودیم به ازای هر یک درصد رشد اقتصادی 25 میلیارد دلار در سال 90 کالا و خدمات دریافت کنیم همین الان و امسالی که من با شما صحبت می کنیم این 25 میلیارد دلار به 8 میلیارد دلار کاهش پیدا کرده است.

وی افزود : این عدد در سال 81 ، دو و نیم میلیارد دلار بوده است. یعنی بدترین نوع اسراف و ریخت و پاشی که در تاریخ ایران سابقه دارد حتی بدتر از 1350 و سال های 52 تا 56 ، بدون اینکه بخواهم اسم احمدی نژاد و دولتش را بیاورم در این سال ها اتفاق افتاده است. من معتقدم اگر این مناظره در یک محیط آرام و یک محیط کارشناسی انجام بگیرد خیلی مناظره خوبی خواهد بود.

سعید لیلاز: بدترین نوع اسراف و ریخت و پاش در سال‌های 84 و 92 اتفاق افتاد

لیلاز خاطر نشان کرد: اینکه خزانه خالی بوده یا پر پول، در اقتصاد ایران یک نوع بازی با کلمات و اعداد است و ما باید ببینیم چقدر منابع تزریق کرده، چه میزان ستانده داشتیم و در این وسط چه مقدار از بین رفته است. یعنی "چه به صورت حیف، اسراف یا بهره وری پایین و چه بصورت میل یا دزدی". همه این دو مورد در آن سال ها یعنی در دوره 84 تا 92 در تاریخ ایران بی سابقه بوده است. یعنی کوهی از درآمدهای نفتی، انبوهی از واردات، و جالب اینکه الان می گویند ما در کشور برای خارجی ها اشتغال ایجاد می کنیم همین دیروز در یکی از خبرگزاری های اصول گرا نوشته بود و این ها دروغ های بزرگ است.

وی ادامه داد: می گویند که؛ در حال حاضر مقدار واردات نسبت به اوج سال 1390 حداقل به میزان 25 تا 30 میلیارد دلار کمتر و رشد اقتصادی ما امسال تقریبا 70 درصد بیشتر از نقطه اوج 1390 است. بنابراین به موازات افزایش درآمدهای نفت در دوره 84 تا 92 بهره وری و انضباط مالی از اقتصاد بیرون رفته است. که پرنسیب من اجازه نمی دهد که بگویم تقصیر احمدی نژاد است و بلکه به نظرم این ساختار بدین نحو دیگر کارآیی ندارد.

این کارشناس اقتصاد سیاسی بیان کرد: من معتقد نیستم که احمدی نژاد مسئول مستقیم همه گرفتاری‌های ایران است، این یک نوع رد گم کردن است. و در حال حاضر ما به نهایت ناکارآمدی ساختاری رسیده‌ایم و این ساختار دیگر کار نمی کند.

وی اضافه کرد: به همین مجلس دهم نگاه کنید، مگر این مجلس دهم را آقای احمدی نژاد ایجاد کرده است. این مجلس یکی از بدترین عملکردها را در حوزه اقتصادی از خود نشان می دهد. نظارت استصوابی، نظام گزینشی مبتنی بر وفاداری نه کارآمدی نه شایسته سالاری و این ها دیگر کار نمی کند. این ماشین از کار افتاده و روحانی سعی می کند که بزک دوزک کند.

لیلاز ادامه داد: برچسب هایی که به اصلاح طلب ها می زنند چه دردی از ساختار دوا می کند از این ساختار برونداد حاصل نمی شود. در ساختار مبتلا به فساد گیردادن به بقایی و احمدی نژاد هم مشکلی را حل نمی کند. من می گویم که این ها مخلوقات یک جریان و داستان بودند و هستند. هر گاه در تاریخ ایران درآمدهای نفتی ما بالا رفته است به دلیل نوع حاکمیت، ریخت و پاش و اسراف زیاد شده است و این مساله نه احمدی نژاد می شناسد نه هویدا نه خاتمی نه هاشمی رفسنجانی نه میرحسین موسوی.

این تحلیل گر مسائل اقتصادی با اشاره به پیش بینی خود از این مساله در سال 84 گفت: من قبلا در مقاله ای در سال 84 تاکید و پیش بینی کرده بودم هر گاه درآمد نفتی در ایران زیاد شده، به دنبال آن فساد هم زیاد شده است، فارغ از اینکه چه جناح سیاسی در ایران حاکم بوده است. بنابراین نظرم این است که این دستگاه دیگر کار نمی کند و درنگ کردن روی محمود احمدی نژاد و دوستانش رد گم کردن و منحرف کردن اذهان است.

وی ادامه داد : اما این که شبکه بانکی ایران در حال فروپاشی است، تقصیر کیست؟ تامین اجتماعی ایران، نظام بهداشتی و درمانی ایران و نظام آموزشی ایران در حال فروپاشی است مقصر کیست؟! وقتی شما نگاه می کنید درهمین دولت روحانی، حداکثر اصلاح طلبی که حکومت از آقای روحانی می پذیرد، آقای دانش آشتیانی است.

لیلاز با یادآوری این مساله که،«تا زمانی که سهم نفت در اقتصاد ایران به زیر 7/ 6 درصد جی دی پی کاهش پیدا نکند، وضعیت بهبود پیدا نمی کند» افزود: یک ساختار سیاسی مثل هر موجود زنده دیگری باید بداند که مساله "کارآمدی" مساله مرگ و زندگی اش است وقتی به این جمع بندی رسید، شروع می کند به شایسته سالاری نه وفادار سالاری، وفادار سالاری دیگر کار نمی کند.

سعید لیلاز در پایان گفت: حرف های این روزهای من تلخ است و من شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور را نگران کننده می بینم یکی از نگرانی های دیگرم این است که در بازی بقایی و روحانی بمانیم و ثبات ایران را از دست بدهیم و هیچ چیز به اندازه بی ثباتی ایران، ما را نمی ترساند.


8175569492

زلزله بزرگ و ساختمانهای شل؛ بزرگترین فاجعه انسانی قرن در کمین تهرانی‌ها

تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۲
متاسفانه شهرداری‌ها دقت لازم را درباره سازه‌ها ندارند، عموما شهرداری‌ها به تایید نقشه‌ها از سوی مهندسان اکتفا می‌کنند؛ ولی با توجه به فاجعه‌ای که در ساختمان پلاسکو رخ داد، مشاهده می‌شود که این ادعای شهرداری‌ها صحیح نیست.
  ناطقی الهی، فریبرز - بر اساس آمارهای موجود، تهران حدود یک میلیون و 200 هزار بنا دارد که 4 درصد از این میزان در هر سال یا مورد بازسازی قرار می‌گیرند و یا دوباره‌سازی می‌شوند.

این امر نشان می‌دهد که بسیاری از ساختمان‌های تهران قدیمی هستند، بسیاری از این سازه‌ها مشکل دارند؛ چراکه بیشتر این ساختمان‌ها در دهه‌های گذشته ساخته شده است و چون در آن زمان الزام قانونی برای رعایت ضوابط زلزله نبوده است؛ از این رو بیشتر ساختمان‌ها فاقد استانداردهای لازم برای زلزله هستند و یا اگر ضوابط رعایت شده باشند، شرایط لازم را ندارند.

درواقع 96 درصد از ساختمان‌های کشور می‌توانند مشکل سازه‌ای داشته باشند، در حال حاضر تنها 4 درصد از سازه‌ها بازسازی و نوسازی می‌شوند و از سوی دیگر ما با حجم زیادی از سازه‌های فاقد استانداردهای لرزه‌ای مواجه هستیم که می‌تواند در زمان زلزله احتمالی تهران بحران‌ساز در سطح جهانی باشند.

پیش‌بینی می‌شود که زلزله احتمالی تهران زلزله‌ای با بزرگای بیش از 7 ریشتر باشد، زلزله تهران به بزرگترین فاجعه انسانی در قرن اخیر تبدیل خواهد شد؛ از این رو باید به سازه‌ها توجه بیشتری صورت داشته باشیم.

پس از زلزله بزرگ رودبار و منجیل، فعالیت‌هایی در زمینه سازه‌ها شروع شد؛ ولی متاسفانه بعد از مدتی به تناسب اینکه مساله تبدیل به یک امر سودآور و درآمدزا شد، از چارچوب اصلی، خارج و به بازاری برای افراد سودجو تبدیل شد. این افراد ادعای مقاوم‌سازی سازه‌ها را داشتند و مشکل کشور در این زمینه ابتر ماند.

پس از زلزله رودبار و منجیل علم زلزله‌شناسی در ایران پیشرفت کرد، با اقداماتی که در پژوهشگاه زلزله انجام شد، امروزه ایران در سطح جهانی در زمینه زلزله مطرح است و حرف‌هایی برای گفتن دارد؛ ولی تا تبدیل شدن نتایج تحقیقات این پژوهشگاه به الزامات اجرایی در سطح شهرداری‌ها و نظام‌های مهندسی فاصله زیادی داریم.

متاسفانه شهرداری‌ها دقت لازم را درباره سازه‌ها ندارند، عموما شهرداری‌ها به تایید نقشه‌ها از سوی مهندسان اکتفا می‌کنند؛ ولی با توجه به فاجعه‌ای که در ساختمان پلاسکو رخ داد، مشاهده می‌شود که این ادعای شهرداری‌ها صحیح نیست.

شیوه ساخت سازه‌ها یک مساله ملی است؛ از این رو لازم است دفاتری برای بررسی تخصصی سازه‌ها ایجاد شود، ولی متاسفانه همواره پای افراد سودجو در این مسایل باز می‌شود؛ از این رو نیاز است تا چارچوب‌های مورد نیاز در این زمینه تغییر کند.

بعد از بازدید یک ساختمان بلندمرتبه دولتی، به شهردار منطقه اعلام کردم که این ساختمان خواهد ریخت؛ ولی ترتیب اثر داده نشد و این در حالی است که در صورت ریزش این ساختمان علاوه بر از دست رفتن منابع مالی، موجب بروز بحرانی همانند فاجعه پلاسکو خواهد شد.

مدیریت بحران کشور فاجعه است و بر اساس ضوابط فنی که در دنیا انجام می‌شود، نیست. مدیریت بحران ما با مدیریت بحرانی که در 50 سال گذشته در دنیا انجام می‌شد، اداره می‌شود و این در حالی است که امروزه مدیریت بحران در دنیا تغییر کرده است.

از 20 سال گذشته ما به این درک رسیدیم که مدیریت بحران کشور مبحث بسیار وسیعی است، در سال 1375 که نخستین کتاب مدیریت بحران را منتشر کردم، مجلس شورای اسلامی بر اساس الگویی که برای مدیریت بحران تعریف شده بود، طرحی را تصویب کرد؛ ولی افرادی که برای این امر به اشتغال گرفته شدند، از سرداران جنگ بودند.

این درحالی است تمام کشورها به این نتیجه رسیده‌اند که مدیریت بحران با رویکرد جنگ دو مقوله متفاوت است، ما به جز در مسائل لجستیکی و حفظ امنیت شهر بحران‌زده، از نیروهای ارتشی نباید استفاده کنیم؛ چون دیدگاه آنها دیدگاهی است که به ضرورت ساماندهی شهر در بعد از بحران فکر می‌کنند. نگاه اساسی به مدیریت بحران این نیست و بیشتر توجه‌ها به مدیریت قبل از بحران است. این گفته به این معنی است که مسوول مدیریت بحران کشور باید یک فرد فنی باشد و برای بخش‌های لجستیکی افراد برجسته گماشته شود. برخورد با سوانح طبیعی متفاوت از سوانح انسان‌ساز مانند جنگ و تروریسم است.

اگر غفلت ادامه یابد بحران آب ایران را خواهد بلعید!

مصطفی نجفی
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۵ - ۱۴:۱۱ 08 October 2016 (در سایت تابناک)
پیش از شروع چرایی جدی بودن بحران آب در ایران، باید پرسید آیا مردم و مسئولان ما آگاهی یا درک لازمی از بحران آب در ایران دارند یا خیر؟ بدون شک بسیاری از مردم  به غیر از مردمی که با این مسئله درگیر شده اند(آنهم در سطح بسیار محدود) از بلایی که قرار است بر سرشان بیاید و یا بلایی که سرشان آمده، اطلاع چندانی ندارند. اما در سطح دولتمردان و حاکمان چطور؟ این ها نیز دو دسته هستند. دسته ای از مسئولین و به ویژه نمایندگان مجلس که اصلا درکی از بحران آب در کشور ندارند و تصور می کنند که در کشور ما بحرانی به نام بحران آب وجود ندارد. دسته ای دیگر از مسئولین که اطلاعات کافی و یا اولیه در مورد این بحران و تبعات آن دارند نیز بنابه دلایل مختلف اراده ای برای مقابله با این بحران ندارند.

یکی از این دلایل این است که بسیاری از مسئولان ما نگاه بلندمدت در برنامه‌ریزی‌هایشان ندارند. نداشتن چنین نگاهی واقعا یک معضل است؛زیرا باعث می‌شود برنامه‌ریزی‌ها برای خوشامد امروزمان باشد و نه برای فردای خود و فرزندانمان. مردم هم معمولا برای کسی یا چیزی ابراز احساسات می‌کنند یا به طرفداری از آن می‌پردازند که به وضع فعلی‌شان مرتبط شود.

مردم ما باید بدانند که یکی از  بزرگ‌ترین مسائل امروز ما آب است. مسئله٣٠سال آینده‌مان هم بر سر آب است اما  شوربختانه هنوز هیچ سیاستی در زمینه آب نداریم.

در طول 12 سال، دولتمردان و مجموعه حاکمیت چندین مرتبه پای میز مذاکرات هسته ای نشستند و شاید یکی از دستاوردهای حداکثری این مذاکرات که منتج به حصول «برجام» شد، جلوگیری از تحمیل یک جنگ خارجی بر کشور بود. اما آیا مسئولین و دولتمردان اراده ای برای جلوگیری از وقوع یک جنگ داخلی را دارند؟ از سوی دیگر مردم اراده ای برای جلوگیری از تحمیل خشونت بر خودشان را دارند؟

سوریه را ببینید... بیش از 300 هزار کشته و 6 میلیون آواره و زیرساخت های اقتصادی نابود شده و جامعه تکه تکه شده... آیا می دانید بحران سوریه از کجا و از کدام نواحی و بر سر چه چیزی شروع شد؟ بحران سوریه اگرچه ریشه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زیادی دارد اما جرقه نهایی شروع بحران بر سر آب بود... جایی که عده ای در شهر «درعا» به خاطر کمبود آب و خشکسالی و از بین رفتن کشاورزی و زراعتشان اعتراض کردند و بحرانی شروع شد که یکی از ویرانگرترین و پیچیده ترین بحران های بعد از جنگ دوم جهانی است. بحرانی که همچنان ادامه دارد و هیچ دورنمای مشخصی برای حل آن وجود ندارد.

شاید درگیری چند ماه پیش بلداجی در استان چهارمحال بختیاری را یادمان باشد. درگیری هایی که منجر به زد‌ و خورد میان مردم و نیروهای انتظامی و امنیتی شد و چند قربانی بر جای گذاشت؟ آیا این نزاعی نبود که مسئولین را به فکر وادارد؟

 ﺍﻣﺮﻭﺯ « ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺟﻨﮓ » ﺩﺭ« ﺣﻮﺯﻩ ﺁﺏ » ﺍﺳﺖ.دشمنی ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ انرژی ﻫﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﻭ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﯾﻤﻦ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﺩﺭﺍﺯ ﻣﺪﺕ ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﯾﻦ ﺑﺤﺮﺍﻥ ﺁﺏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎً « ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻣﻠﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ » ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. بدون شک اگر دشمنان ایران هوشیار باشند(که امیدوارم نباشند) و بر روی تشدید اختلافات آبی در ایران برنامه ریزی کنند، نه تنها امنیت ملی بلکه تمامیت ارضی کشور با خطر جدی مواجه خواهد شد. اگرچه باید گفت تشدید اختلافات آبی به صورت خواسته و یا ناخواسته توسط مقامات خودمان در حال اجرا شدن است و نیازی به برنامه ریزی دشمنان ندارد.

 ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺎﺿﺮ  جنگ آب ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﭘﺮﺍﮐﻨﺪﻩ ﺭﺥ ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ ﺍﻣﺎ اگر این شرایط به همین صورت تداوم یابد، ﺗﺎ ده سال ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺷﺎﻫﺪ ﺟﻨﮓ ﻓﺮﺍﮔﯿﺮ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﺷﻬﺮﻫﺎ ﻭ ﺑﯿﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻭ ﺍﺳﺘﺎﻧﻬﺎ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺑﻮﺩ. ﺍﯾﻦ ﺁﻥ ﺧﻄﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻣﻨﯿﺖ و تمامیت ارضی ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ ﻭ بسیاری از ﺳﯿﺎﺳﺘﻤﺪﺍﺭﺍﻥ و حتی نخبگان فکری و دانشگاهی ﭼﺸﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ و یا نسبت بدان بی تفاوت هستند.

دولتمردان و مردم اگر تصور می کنند با دعا و راز و نیاز مشکلات و کمبودهای آبی کشور حل می شود، باید منتظر باشند تا مادر طبیعت تمامشان را نابود کند. ما در حال بازی با آتش هستیم. آتشی به نام آب!!! در کشور ما هم اکنون بر سر این که چه کسی اصلاح طلب یا اصول گرا است، چه کسی برای انتخابات ثبت نام می کند و چه کسی تایید صلاحیت یا رد صلاحیت می شود بحث و جدل وجود دارد اما کسی در مورد این مسئله فکر نمی کند که  مادر طبیعت بی‌کار ننشسته است. به قول توماس فریدمن، ستون نویس روزنامه نیویورک تایمز، «طبیعت» اهل سیاست نیست. فقط قوانین فیزیک، زیست و شیمی را می‌داند و اگر این مردم مسیرشان را اصلاح نکنند، تمام‌شان را نابود می‌کند.

تنها «گرا»ی ناجی مردم و مسئولین ما در شرایط کنونی و در آینده نزدیک  «محیط‌زیست‌گرایی» است و اگر مردم و مسئولین در همکاری در مدیریت و حفظ منابع آبی  اهتمام مشترکی نداشته باشند بحران آب به انتظار مرگ تمام آن‌ها خواهد نشست.