واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

معنای زندگی

معنای زندگی

نغمه پروان


روزگار ما روزگاری است که فاجعه ای بزرگ در آن روی داده است. فاجعه ای که آن را از دست رفتن معنا نامیده اند. فقدان معنایی برای ادامة زیستن که اضطرابی شدید، تنشی فرسایش گر، و از دست دادن یکپارچگی، کلیت و هدف را برای بشر امروز به ارمغان آورده است. تردیدی نیست که بشر امروزی، برای دست و پنجه نرم کردن با این بی معنایی، علاوه بر آماده ساختن زندگی بیرونی خویش، بیش از پیش، نیازمند برخوردار بودن از چیزی خاص است که آن را “نگرش به زندگی” می نامند. نگرشی که تنها از عهدة خود فرد برخواهد آمد و حاصل این است که او چه میزان به خود، ظرفیت ها و آرمان های خویش معرفت دارد. ریشة بسیاری از بی معنایی هایی که در زندگی بروز می کند، در نوع نگرش افراد به زندگی جستجو می شود و بی سبب نیست که برای یافتن “معنای زندگی” باید زندگی را شناخت و از این رو، به یقین می توان گفت اصل زندگی کردن “نگرش به زندگی” است. این نوع نگرش ما به زندگی است که می تواند به آن معنا و عظمت و ارزش بخشد.
در دو دفتر پیشین معنای زندگی تلاش شد تا خاستگاه های شکل گیری بی معنایی در زندگی انسان و  عواملی که سبب شد پرسش از معنای زندگی برای انسان مبدل به پرسشی غامض گردد، مورد بررسی قرار گیرد. در دفتر حاضر، که سومین دفتر معنای زندگی به شمار می آید، به برخی از عناصری پرداخته شده است که فرآیند مواجهه و اندیشیدن به آنها در مسیر زندگی، ساختار “نگرش به زندگی” فرد را بنا می کند. شاید به گونه ای بتوان ادعا کرد که کلیت مجموعة پیش رو تا اندازه ای ملموس تر از بحث های صرفا انتزاعی است و در آن علاوه بر نگاهی از بعد روانشناسی به مسئلة بی معناشدن انسان، به مسائل جزئی تر زندگی انسانی، همچون، نقش کامیابی، رنج در  معنادار کردن زندگی و وقفه های ناگهانی زندگی در اثر این بی معنایی نیز نگریسته شده است.
به جهت رابطة تنگاتنگ فلسفه و روانشناسی، خصوصا در بحث از معنای زندگی، گفتگوی این دفتر معنای زندگی را به بررسی معنای زندگی از دیدگاه روانشناسی، با حضور دکتر علیرضا شیری اختصاص داده ایم. مدرسی یونگ شناس، که علاوه بر داشتن مطالعاتی در زمینة عرفان و فلسفه، مواجهه های زیادی را با درمانجوهایی داشته است که هریک به نحوی درد بی معنایی را بواقع در زندگی خویش لمس کرده اند. 
معنای زندگی به قلم سوزان ولف، به مسائلی همچون جاودانگی، پوچی، و رابطة معنا و مرگ در زندگی می پردازد و معناداری را از دو جنبة عینی و ذهنی مورد ملاحظه قرار می دهد. لورنس جیمز در کامیابی و غایتمندی زندگی در پی اثبات این ادعاست که زندگی ای که توام با برخی کامیابی ها باشد در بطن خود بسیار معنادارتر از زندگی بدون هیچ گونه کامیابی است و بیان می کند که چرا کامیابی ها در معنا بخشی به زندگی دخیل می باشند. دین به زندگی معنا می بخشد مقاله ایست از لوئیس پل پویمن که نویسنده در آن قصد دارد نشان دهد یک زندگی مبتنی بر خداباوری هشت اصل حیاتی را در خود جای می دهد که سبب معنادار شدن این نوع زندگی خواهد شد. در مقاله ای از جان ککس بی معنایی زندگی انسان هایی بررسی می شود که برنامة زندگی آنها نه برنامه ای بی حاصل، نه مخرب و نه پیش پا افتاده است، اما با این حال آنان نیز طعم تلخ بی معنایی را در زندگی چشیده و از پی گیری برنامه های خویش باز می مانند. ککس در این مقاله که تنها بخشی از آن در این دفتر به چاپ رسیده است پاسخی را که دو رهبرد دینی و اخلاقی به این نوع بی معنایی می دهند توصیف می کند. مسئله رنج انسان در کتاب ایوب، به قلم مهدی ابوطالبی یزدی، برگرفته از کتاب سه فلسفة زندگی پیتر کریفت (Peter Kreeft)، با مد نظر قرار دادن کتاب ایوب و بررسی مسئلة رنج، بدون پاسخگویی به مسئلة رنج، دیدگاه و احساس درست و نادرست در مورد مسئله رنج و مفهوم زندگی را مورد کنکاش قرار می دهد.  بررسی مسئله تعارض اشتیاق به مرگ با معنای زیستن در مثنوی معنوی، نوشته ای است از  سیده زهرا حسینی که در آن نوع نگاه به مرگ را از نوع نگرش به زندگی، و نگرش به زندگی را برخاسته از نظام جهان بینی و الهیاتی فرد توصیف می کند و روش کشف این عوامل را توجه به کاربردهای زبانی و دایره واژگان هر شخص می داند و از این رو وارد زبان مولوی در رابطه با مرگ خواهی او می شود.
در انتهای کلام لازم به ذکر است که بی تردید، نمی توان انکار کرد عناصری که بر معناداری یک زندگی مؤثرند، دارای آن چنان طیف گسترده ای هستند که شاید انسان هیچگاه نتواند تمامی معادلات آکنده از مجهول آن را بواقع حل کند و بحث و اندیشه ورزی پیرامون این موضوع تا زندگی هست بقوت خود باقیست. اما در این میان ذکر این نکته ارزشمند است که:
هرگاه اعتماد به امر نهایی متعالی و اخلاقی زیستن با آگاهی پیوند خورده است، ارزش هایی بی بدیل به زندگی بخشیده است. آگاهی توان ارزشمند ساختن و معنادار کردن زندگی را دارد. با آگاهی می توان به رخدادها، اشخاص، اشیاء و دستاوردها ارزش اعطاء کرد و این آگاهی از تفاوت های فردی ما نشأت می گیرد. تفاوت هایی که می تواند در برنامه های معنابخشی که قصد پی گیری آنها را داریم نقش اساسی را ایفاء کنند. بنابراین با توجه به منش ها و شرایط مختلف، حتی در چارچوب اراده ی خداوند و اصول اخلاقی، معنای زندگی نمی تواند برای همة افراد یکسان باشد. هر فرد موظف است زندگی خود را در هماهنگی کامل با برنامه هایش که برحسب ظرفیت ها، علائق و ترجیحاتش است معنادار سازد تا بتواند به خودشکوفایی (self-actualization) و شادکامی(happiness) که هدف غایی نیل به یک زندگی معنوی است دست یابد. به یاری خداوند در نظر داریم در امتداد بحث معنای زندگی با اختصاص دفتری به بحث شادکامی این امر خطیر و بسیار تأثیرگذار در زندگی انسان را هرچه بیشتر مورد بررسی قرار دهیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد